Forwarded from دیدگاه ها و تحلیل های حجت الاسلام مهدی امامی
🔴 آخرین سنگر، اولین سکوت و دومین نسیان 🔴
📝یادداشتی از حجت الاسلام مهدی امامی
#جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود. اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
شاید بتوان خلاصه اش را در #نسیان جستجو کرد. فراموشیِ سه اسفند و اکنون بیست و پنج اسفند. اینکه این روزها مصادف با چه حادثه یا پیامی است سؤالی است که من هم پاسخش را نمی دانم. مثل #اکثر_طلبه_ها.
@drmahdiemami
🌐 به کانال " دیدگاه ها و تحلیل های حجت الاسلام مهدی امامی" بپیوندید👇👇👇
🔵🔜https://t.me/joinchat/AAAAAD_J1qSuoObLWxWDMg
📝یادداشتی از حجت الاسلام مهدی امامی
#جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود. اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
شاید بتوان خلاصه اش را در #نسیان جستجو کرد. فراموشیِ سه اسفند و اکنون بیست و پنج اسفند. اینکه این روزها مصادف با چه حادثه یا پیامی است سؤالی است که من هم پاسخش را نمی دانم. مثل #اکثر_طلبه_ها.
@drmahdiemami
🌐 به کانال " دیدگاه ها و تحلیل های حجت الاسلام مهدی امامی" بپیوندید👇👇👇
🔵🔜https://t.me/joinchat/AAAAAD_J1qSuoObLWxWDMg
⭕️ همچون خریم در پوست شیر!
➖ در مذمّت غربزدگی و غربزدگان
🖊 بخشی از کتاب غربزدگیِ #جلال_آل_احمد :
🔸 غربزدگی میگوییم هم چون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشآیند نیست، بگوییم هم چون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه. دست کم چیزی است در حدود سِنزدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون. پوستهی سالم برجاست اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است.
🔹 عارضهای از بیرون آمده. و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا عللهایش را، و اگر دست داد راه علاجش را. این غرب زدگی دو سر دارد. یکی غرب. و دیگر ما که غرب زدهایم.
🔸 برای من غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیایی. بلکه دو مفهوم اقتصادی است. غرب یعنی ممالک سیر، و شرق یعنی ممالک گرسنه. برای من دولت افریقای جنوبی هم تکهای از غرب است. گرچه در منتهیالیه جنوبی افریقا است. و اغلب ممالک امریکای لاتین جزو شرقند. گر چه آن طرف کرهی ارضند.
🔹 بحث از نفی ماشین نیست. یا طرد آن. چنان که طرفداران «اوتوپیا» در اوایل قرن نوزدهم میلادی گمان میکردند؛ هرگز. دنیاگیر شدن ماشین، جبر تاریخ است. بحث در طرز برخوردهاست با ماشین و تکنولوژی. بحث در این است که ما ملل در حال رشد -مردم ممالک دسته ی دوم که دیدیم- سازندهی ماشین نیستیم. اما به جبر اقتصاد و سیاست و آن مقابلهی دنیایی فقر و ثروت بایست مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساختههای صنعت غرب. یا دست بالا تعمیرکنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد، برای آن چه از غرب می آید.
🔸 لاسی که آمریکا و شوروی (دو سردمدار بی معارض انگاشته شدهی آن دو بلوک) در قضیهی کانال سوئز و کوبا، با هم زدند، نشان داد که اربابان دو ده مجاور به راحتی با هم سر یک میز مینشینند؛ و در دنبالش قرار داد منع آزمایشهای اتمی و دیگر قضایا.
🔹 به این صورت دیگر زمان ما، علاوه بر آن که زمانهی مقابله ی طبقات فقیر و غنی در داخل مرزها نیست، یا زمانه انقلابهای ملی، زمانهی مقابلهی «ایسم»ها و ایدئولوژیها هم نیست. زیر جُل هر بلوایی یا کودتایی یا شورشی در زنگبار یا سوریه یا اروگوئه، باید دید توطئهی کدام کمپانی استعمار طلب و دولت پشتیبان او نهفته است. دیگر جنگهای محلی زمانهی ما را هم نمیشود جنگ عقاید مختلف جا زد، حتی به ظاهر. این روزها هر بچه مکتبی نه تنها زیر جل جنگ دوم بینالمللی، توسعهطلبی مکانیزهی طرفین دعوا را میبیند؛ بلکه حتی در ماجرای کوبا و کنگو و کانال سوئز یا الجزایر نیز به ترتیب دعوای شکر و الماس و نفت را مینگرد.
🔸 حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانستهایم شخصیت «فرهنگی - تاریخی» خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبریاش حفظ کنیم؛ بلکه مضمحل شده ایم.
🔹 حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفهی تمدن غرب را در نیافتهایم، و تنها به صورت و به ظاهر، ادای غرب را در میآوریم - با مصرف کردن ماشینهایش - درست هم چون آن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد.
🔸 اگر آن که ماشین را میسازد، اکنون خود فریادش بلند است و خفقان را حس میکند، ما حتی از این که در زیّ خادم ماشین در آمدهایم، ناله که نمیکنیم هیچ، پز هم میدهیم.
🔹 به هر جهت ما، دویست سال است که هم چون کلاغی، ادای کبک را در میآوریم (اگر مسلّم باشد که کلاغ کیست و کبک کدام است؟) و از این همه که برشمردیم یک بدیهی به دست میآید. این که ما تا وقتی تنها مصرفکنندهایم - تا وقتی ماشین را نساختهایم - غربزدهایم؛ و خوش مزه اینجاست که تازه وقتی هم ماشین را ساختیم، ماشینزده خواهیم شد! درست هم چون غرب که فریادش از خودسری «تکنولوژی» و ماشین به هواست.
🎬 @Mostazafin_TV
➖ در مذمّت غربزدگی و غربزدگان
🖊 بخشی از کتاب غربزدگیِ #جلال_آل_احمد :
🔸 غربزدگی میگوییم هم چون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشآیند نیست، بگوییم هم چون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه. دست کم چیزی است در حدود سِنزدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون. پوستهی سالم برجاست اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است.
🔹 عارضهای از بیرون آمده. و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا عللهایش را، و اگر دست داد راه علاجش را. این غرب زدگی دو سر دارد. یکی غرب. و دیگر ما که غرب زدهایم.
🔸 برای من غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیایی. بلکه دو مفهوم اقتصادی است. غرب یعنی ممالک سیر، و شرق یعنی ممالک گرسنه. برای من دولت افریقای جنوبی هم تکهای از غرب است. گرچه در منتهیالیه جنوبی افریقا است. و اغلب ممالک امریکای لاتین جزو شرقند. گر چه آن طرف کرهی ارضند.
🔹 بحث از نفی ماشین نیست. یا طرد آن. چنان که طرفداران «اوتوپیا» در اوایل قرن نوزدهم میلادی گمان میکردند؛ هرگز. دنیاگیر شدن ماشین، جبر تاریخ است. بحث در طرز برخوردهاست با ماشین و تکنولوژی. بحث در این است که ما ملل در حال رشد -مردم ممالک دسته ی دوم که دیدیم- سازندهی ماشین نیستیم. اما به جبر اقتصاد و سیاست و آن مقابلهی دنیایی فقر و ثروت بایست مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساختههای صنعت غرب. یا دست بالا تعمیرکنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد، برای آن چه از غرب می آید.
🔸 لاسی که آمریکا و شوروی (دو سردمدار بی معارض انگاشته شدهی آن دو بلوک) در قضیهی کانال سوئز و کوبا، با هم زدند، نشان داد که اربابان دو ده مجاور به راحتی با هم سر یک میز مینشینند؛ و در دنبالش قرار داد منع آزمایشهای اتمی و دیگر قضایا.
🔹 به این صورت دیگر زمان ما، علاوه بر آن که زمانهی مقابله ی طبقات فقیر و غنی در داخل مرزها نیست، یا زمانه انقلابهای ملی، زمانهی مقابلهی «ایسم»ها و ایدئولوژیها هم نیست. زیر جُل هر بلوایی یا کودتایی یا شورشی در زنگبار یا سوریه یا اروگوئه، باید دید توطئهی کدام کمپانی استعمار طلب و دولت پشتیبان او نهفته است. دیگر جنگهای محلی زمانهی ما را هم نمیشود جنگ عقاید مختلف جا زد، حتی به ظاهر. این روزها هر بچه مکتبی نه تنها زیر جل جنگ دوم بینالمللی، توسعهطلبی مکانیزهی طرفین دعوا را میبیند؛ بلکه حتی در ماجرای کوبا و کنگو و کانال سوئز یا الجزایر نیز به ترتیب دعوای شکر و الماس و نفت را مینگرد.
🔸 حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانستهایم شخصیت «فرهنگی - تاریخی» خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبریاش حفظ کنیم؛ بلکه مضمحل شده ایم.
🔹 حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفهی تمدن غرب را در نیافتهایم، و تنها به صورت و به ظاهر، ادای غرب را در میآوریم - با مصرف کردن ماشینهایش - درست هم چون آن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد.
🔸 اگر آن که ماشین را میسازد، اکنون خود فریادش بلند است و خفقان را حس میکند، ما حتی از این که در زیّ خادم ماشین در آمدهایم، ناله که نمیکنیم هیچ، پز هم میدهیم.
🔹 به هر جهت ما، دویست سال است که هم چون کلاغی، ادای کبک را در میآوریم (اگر مسلّم باشد که کلاغ کیست و کبک کدام است؟) و از این همه که برشمردیم یک بدیهی به دست میآید. این که ما تا وقتی تنها مصرفکنندهایم - تا وقتی ماشین را نساختهایم - غربزدهایم؛ و خوش مزه اینجاست که تازه وقتی هم ماشین را ساختیم، ماشینزده خواهیم شد! درست هم چون غرب که فریادش از خودسری «تکنولوژی» و ماشین به هواست.
🎬 @Mostazafin_TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ روشنفکرها حتی تصویر مستضعفین را هم نمیتوانند تحمل کنند!
🔹 #سینمای_روشنفکری، حتی اگر بخواهد به #عدالت هم بپردازد، بیشتر سعی میکند درگیریِ طبقه متوسط و بورژوا، با حاکمیت و قدرت را به تصویر بکشد.
🔹 گویا تصویر قیافههای رنجور و صورتهای سوخته و دستهای پینهبسته، هم آزارشان میدهد! به همین دلیل است که #آوینی و #جلال_آل_احمد و #محمود_گلابدرهای و #نادر_ابراهیمی که با زیست اینها از نزدیک آشنایند، در نقدشان زیاد گفته و نوشتهاند.
🔺 حاج آقا #قنبریان زیبا و دقیق میگوید.
🎬 @Mostazafin_TV
🔹 #سینمای_روشنفکری، حتی اگر بخواهد به #عدالت هم بپردازد، بیشتر سعی میکند درگیریِ طبقه متوسط و بورژوا، با حاکمیت و قدرت را به تصویر بکشد.
🔹 گویا تصویر قیافههای رنجور و صورتهای سوخته و دستهای پینهبسته، هم آزارشان میدهد! به همین دلیل است که #آوینی و #جلال_آل_احمد و #محمود_گلابدرهای و #نادر_ابراهیمی که با زیست اینها از نزدیک آشنایند، در نقدشان زیاد گفته و نوشتهاند.
🔺 حاج آقا #قنبریان زیبا و دقیق میگوید.
🎬 @Mostazafin_TV