مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
واکنش #مهدی_نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» 🔸 یادداشتی با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مطالعه کردم به قلم آقای کرمینژاد. 🔹به نظرم…
⭕️ پاسخی به نقد آقای مهدی نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش»
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ آقای رئیس جمهور، سلامت و اقتصاد مقابل هم نیستند
◀️ دولت که در مسئله کرونا، تا به حال سردرگم نشان داده و بارها تصمیمش را عوض کرده، این بار همین قرنطینه نیمبند را شکسته و همه مشاغل و مراکز و ترددها را آزاد کرده است. توجیه کنندگان این ایده و راهحل نیز بر لزوم انتخاب در دوگانه معیشت-سلامت تاکید دارند. وضعیتی شبیه مسئلهِ اخلاقیِ معروفِ سوزنبان. ۵ نفر روی ریلی که قطار به سمت آنها میآید، خوابیدهاند و ۱ نفر روی ریلی که قطار از آن نخواهد گذشت. و سوزنبانی که میتواند اهرم را بکشد و قطار را به ریل دیگر بفرستد و ۵ نفر را به قیمت مرگ ۱ نفر نجات دهد. ادعا میکنند که حالا هم باید بین مرگ عدهای بر اثر بیماری کرونا یا بیکاری و بحران اقتصادی ناشی از قرنطینه یکی را انتخاب کرد. با حساب و کتابشان هم، آن ۵ نفر را اقتصاد و 1 نفر را سلامت جامعه تشخیص دادهاند!
🔸 در صورتی که اساساً طرح چنین مسئلهای اشتباه است. اقتصاد و سلامت دو روی یک سکهاند. لازم و ملزوم یکدیگرند. الاکلنگ نیستند که یکی پایین برود دیگری بالا بیاید. چرخهی رفت و برگشتیاند. هر ۶ نفر روی یک ریل خوابیدهاند. رشد اقتصادی منوط به سلامت جامعه است و رشد سلامت جامعه در گرو رشد اقتصاد. اقتصاد میخواهیم تا زندگی کنیم و سلامت باشیم. برای سر پا ماندن اقتصاد و رشد اقتصادی هم باید سالم باشیم.
🔹 حتی اگر لیبرال و بازارگرای مطلق هم باشیم که جز توسعه و رشد اقتصادی چیزی نبینیم، سلامت جامعه مبنای توسعه است. سرمایه سلامت هر فرد بخشی از سرمایه انسانی اوست و سرمایه انسانی سهیم در رشد اقتصادی. نقش شاخصهای سلامت در ارتقای سطح اقتصادی یک کشور در پژوهشهای متعدد آکادمیک ثابت شده و در ژورنالهای معتبر علمی به وفور موجود است. لیبرالتر و بازارمحورتر از آمریکا و انگلستان که نیستیم. آنها هم دوزاری کجشان بالاخره افتاده که چارهای جز قرنطینه، کنترل و محدودیت مجامع و بنگاهها و مشاغل ندارند. کاسه داغتر از آش نباشیم. لیبرال هستیم اقلا لیبرال عاقل باشیم.
🔸 اگر هم ادعای مسلمانی داریم و 4 انگشت محاسن و 7 متر پارچه روی سر، فرض هم که بین معیشت عدهای و جان عدهای دیگر دوگانه و تعارض است و لاجرم باید برگزینیم، باز تکلیف روشن است. در اسلام هنگام تعارض بین مصلحتها باید مصلحت برتر را برگزید و بالاترین مصالح، حفظ «جان» انسانهاست. اگر حفظ جان کسی متوقف بر شکستن نماز یا روزه باشد، شکستنش واجب است. متوقف بر لمس نامحرم باشد، لمس نامحرم مجاز بلکه واجب است. و متوقف بر تعدی و خسارت به مال کسی باشد، تعدی و خسارت به آن مال واجب است. اما بنا به قاعده لاضرر این خسارت باید از بیت المال جبران شود. روشن است. اگر امروز امر دائر بر انتخاب بین خسارت به مال عدهای از مردم، و مرگ عدهای دیگر شود مکلفیم خسارت به مال و نجات انسانها را برگزینیم. البته آن خسارات نیز نهایتا باید جبران شود. (+)
🔹 با همهی این تفاسیر، رئیسجمهور با چه مستندی و بر چه مبنایی، حکم به رها شدن قرنطینه و کشتار همگانی داده؟ نه مبنای ترامپ و جانسون چنین تهوری را تایید میکند و نه مبنای فقه و اخلاقِ اسلامی چنین جنایتی را. قطعا این تهور رئیس جمهور به بحرانی عمیقتر خواهد انجامید.
🔺 تنها راه خروج از این بحران خروج از تصور غلط تقابل معیشت-سلامت و سفت گرفتن هر دو است. هم دولت و هم ملت باید در هر دو امر مشارکت کنند. در حفظ سلامت جامعه دولت باید تصمیم قاطع بگیرد و نیروهای مردمی هم مثل گذشته در تولید اقلام بهداشتی، بستن راهها و ضدعفونی کردن معابر به عنوان مکمل تصمیمات دولت حضور فعال داشته باشند. در حفظ معیشت طبقات مستضعف نیز هم دولت باید جدیت در جبران خسارت داشته باشد و هم نیروهای مردمی و انقلابی با ترویج قرض الحسنه، انفاق، اطعام، بخشش یا امهال اجارهها و مانند آن. وگرنه پویش #هواتوداریم و #رزمایش_همدلی و این قبیل امور خیریه بدون مطالبه #تصمیم_قاطع و ورود دولت، همان نولیبرالیسم آشنا است. «خودمان بمالیم» همان «خودت بمال» است.
🖊 #احمد_کرمی_نژاد
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ دولت که در مسئله کرونا، تا به حال سردرگم نشان داده و بارها تصمیمش را عوض کرده، این بار همین قرنطینه نیمبند را شکسته و همه مشاغل و مراکز و ترددها را آزاد کرده است. توجیه کنندگان این ایده و راهحل نیز بر لزوم انتخاب در دوگانه معیشت-سلامت تاکید دارند. وضعیتی شبیه مسئلهِ اخلاقیِ معروفِ سوزنبان. ۵ نفر روی ریلی که قطار به سمت آنها میآید، خوابیدهاند و ۱ نفر روی ریلی که قطار از آن نخواهد گذشت. و سوزنبانی که میتواند اهرم را بکشد و قطار را به ریل دیگر بفرستد و ۵ نفر را به قیمت مرگ ۱ نفر نجات دهد. ادعا میکنند که حالا هم باید بین مرگ عدهای بر اثر بیماری کرونا یا بیکاری و بحران اقتصادی ناشی از قرنطینه یکی را انتخاب کرد. با حساب و کتابشان هم، آن ۵ نفر را اقتصاد و 1 نفر را سلامت جامعه تشخیص دادهاند!
🔸 در صورتی که اساساً طرح چنین مسئلهای اشتباه است. اقتصاد و سلامت دو روی یک سکهاند. لازم و ملزوم یکدیگرند. الاکلنگ نیستند که یکی پایین برود دیگری بالا بیاید. چرخهی رفت و برگشتیاند. هر ۶ نفر روی یک ریل خوابیدهاند. رشد اقتصادی منوط به سلامت جامعه است و رشد سلامت جامعه در گرو رشد اقتصاد. اقتصاد میخواهیم تا زندگی کنیم و سلامت باشیم. برای سر پا ماندن اقتصاد و رشد اقتصادی هم باید سالم باشیم.
🔹 حتی اگر لیبرال و بازارگرای مطلق هم باشیم که جز توسعه و رشد اقتصادی چیزی نبینیم، سلامت جامعه مبنای توسعه است. سرمایه سلامت هر فرد بخشی از سرمایه انسانی اوست و سرمایه انسانی سهیم در رشد اقتصادی. نقش شاخصهای سلامت در ارتقای سطح اقتصادی یک کشور در پژوهشهای متعدد آکادمیک ثابت شده و در ژورنالهای معتبر علمی به وفور موجود است. لیبرالتر و بازارمحورتر از آمریکا و انگلستان که نیستیم. آنها هم دوزاری کجشان بالاخره افتاده که چارهای جز قرنطینه، کنترل و محدودیت مجامع و بنگاهها و مشاغل ندارند. کاسه داغتر از آش نباشیم. لیبرال هستیم اقلا لیبرال عاقل باشیم.
🔸 اگر هم ادعای مسلمانی داریم و 4 انگشت محاسن و 7 متر پارچه روی سر، فرض هم که بین معیشت عدهای و جان عدهای دیگر دوگانه و تعارض است و لاجرم باید برگزینیم، باز تکلیف روشن است. در اسلام هنگام تعارض بین مصلحتها باید مصلحت برتر را برگزید و بالاترین مصالح، حفظ «جان» انسانهاست. اگر حفظ جان کسی متوقف بر شکستن نماز یا روزه باشد، شکستنش واجب است. متوقف بر لمس نامحرم باشد، لمس نامحرم مجاز بلکه واجب است. و متوقف بر تعدی و خسارت به مال کسی باشد، تعدی و خسارت به آن مال واجب است. اما بنا به قاعده لاضرر این خسارت باید از بیت المال جبران شود. روشن است. اگر امروز امر دائر بر انتخاب بین خسارت به مال عدهای از مردم، و مرگ عدهای دیگر شود مکلفیم خسارت به مال و نجات انسانها را برگزینیم. البته آن خسارات نیز نهایتا باید جبران شود. (+)
🔹 با همهی این تفاسیر، رئیسجمهور با چه مستندی و بر چه مبنایی، حکم به رها شدن قرنطینه و کشتار همگانی داده؟ نه مبنای ترامپ و جانسون چنین تهوری را تایید میکند و نه مبنای فقه و اخلاقِ اسلامی چنین جنایتی را. قطعا این تهور رئیس جمهور به بحرانی عمیقتر خواهد انجامید.
🔺 تنها راه خروج از این بحران خروج از تصور غلط تقابل معیشت-سلامت و سفت گرفتن هر دو است. هم دولت و هم ملت باید در هر دو امر مشارکت کنند. در حفظ سلامت جامعه دولت باید تصمیم قاطع بگیرد و نیروهای مردمی هم مثل گذشته در تولید اقلام بهداشتی، بستن راهها و ضدعفونی کردن معابر به عنوان مکمل تصمیمات دولت حضور فعال داشته باشند. در حفظ معیشت طبقات مستضعف نیز هم دولت باید جدیت در جبران خسارت داشته باشد و هم نیروهای مردمی و انقلابی با ترویج قرض الحسنه، انفاق، اطعام، بخشش یا امهال اجارهها و مانند آن. وگرنه پویش #هواتوداریم و #رزمایش_همدلی و این قبیل امور خیریه بدون مطالبه #تصمیم_قاطع و ورود دولت، همان نولیبرالیسم آشنا است. «خودمان بمالیم» همان «خودت بمال» است.
🖊 #احمد_کرمی_نژاد
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ روز خلیج فارس را به ایران تبریک بگوییم یا انگلیس؟ | #احمد_کرمی_نژاد
🔹دهم اردیبهشت را روز خلیج فارس نام نهادهاند؛ به مناسبت بازپسگیری جزیرهی هرمز از پرتغال، به کمک نیروی دریایی انگلیس در ۱۶۲۲ میلادی. این در حالی است که روزهای بسیار مناسبتری برای انتخاب در تاریخ خلیجفارس وجود دارد.
🔸روزی را روز خلیج فارس نام نهادهاند که بیشترِ افتخار و منفعتش برای انگلیس بوده، نه ایران. امامقلی خان گرجی -حاکم فارس در زمان شاه عباس صفوی و فرمانده سپاه ایران در این حمله- فرزند یک اسیر گرجی در حمله صفویان به گرجستان است که به مقام و منصبی رسیده.
🔹از جمله انگیزههای لشکرکشی به هرمز نیز، دلخوری شاهعباس از پرتغالیها بود؛ پرتغالیهایی که از همکاری با شاهعباس در حمله به عثمانی سر باز زده بودند. در صورتی که شاه از آنها توقع داشته، در مقابل رهنِ مجانی هرمز، سپاه وی را در نبردها یاری دهند.
🔸امام قلیخان، به گمبرون لشکرکشی و آنجا را تصاحب کرد و نامش را بندرعباس نهاد. اما، برای حمله به مرکز اصلی پرتغالیها در هرمز، قوای دریایی نداشت. انگلیسیها با اهداف استعماری خود، این امکان را در اختیار وی قرار دادند. آنها طی توافق با دولت، ۴ کشتی با توپخانه در اختیار لشکر صفوی گذاشتند.
🔹انگلیسیها، نیروهای امامقلیخان را در هرمز پیاده کرده و دژ پرتغالیها و کشتیهایشان را با توپخانهی خود در هم کوفتند. در ازای این خدمات، انگلیسیها، معافیت گمرکی در واردات از طریق هرمز به ایران، ۵۰ درصد حق گمرکی از واردات سایر کشورها و اختیار قلعه نظامی هرمز را دریافت کردند. اینگونه، آنها به جای پرتغالیها، حاکم خلیج فارس شدند و تا صدها سال از منافع آن بهره بردند.
🔸اگر نگوییم از روی عمد و انگلیسیدوستی، این روز را بین روزهای تاریخساز این دریا و سواحلش، برای نامگذاری روز خلیج فارس برگزیدهاند، در خوشبینانهترین نگاه، میتوان گفت نامگذاران، بسیار بیگانه با تاریخ این خلیج بودهاند!
🔹 ۹ دی (۳۰ دسامبر ۱۷۶۵) روزی است که #میرمهنای_بندرریگی، بدون حمایتِ هیچ اجنبی، هلندیهای قلعه «موسِلِسْتاین»، تحت امر «هوتینگ» را با استفاده از کشتیهایی که از خود آنها غنیمت گرفته، شکست داد و هلندیهای استعمارگر را از «خارگ» و خلیجفارس بیرون راند. اما، هیچ نشانی از آن، در تقویم و تاریخ، دیده نمیشود. جوانی که برای این آرمان، ۱۰ سال با دستِ خالی و با همت بلندش، با هلندیها در زد و خورد بوده و ۶ ماه با خانواده و یارانش، در جزیره غیرمسکونی و بدون سایه و درختِ «خارگو»، در کمین خارگِ اشغالی سر کرده بود. چند ماه بعد، وی حمله انگلیسیها به خارگ را نیز دفع کرد.
🔸اگر میرمهنا را به روایت تاریخنویسیِ استعمارگرانِ اجنبی و همچنین دربار همپیمانشان، دزد دریایی بیرحمی توصیف کردهاند، #رئیسعلی که دیگر همین مقدار شائبه را هم ندارد. چرا ۲۵ مرداد و شکست ناوگان بریتانیا از رئیسعلی در ساحل دلوار، روز خلیج فارس نباشد؟
🔹در میانه جنگ جهانی اول، انگلیسیهای اشغالگر که از شبیخونهای برقآسای وی در بوشهر، به جان آمده، با ۴ ناو جنگی، به روستای کوچکِ دلوار حمله کردند تا به خیال خود، رئیسعلی و قوای اندک ۷۰ نفرهاش را منهدم کرده و به قول خود، سر مار را له کنند. غافل از آنکه، مردی دلدار در ساحل، سنگر ساخته و بر سر سنگر خود، پرچمی برافراشته که بر آن نوشته بود: «نصر من الله و فتح قریب».
🔸روزی که ناوهای جنگیِ قویترین و منظمترین ارتش جهان، در تابستان داغ ۱۹۱۵ به جای مواضع تنگستانیها، موضع سربازان خودشان را بمباران کردند. بعد از سه روز نبرد بین ساحل و نخلستان و دلوار کهنه و دلوار نو، انگلیسیها، با ۵۵۰ لاشهی باقیمانده در گوشه نخلستان، سوار بر ناوهایشان -که دیگر بیشتر چوبپارهای بیمصرف را میمانست- بیهیچ توفیقی به بوشهر بازگشتند. تلفاتشان بیشتر هم میشد اگر رئیسعلی به یاران نمیگفت: «هندی نزنید، فقط سفید بزنید».
🔹اولین بار بود که سپاه امپراطوری، اینچنین تحقیر میشد. نیلستروم سوئدی، اوضاع شیراز را در آن روز چنین مینگارد: «رئیسعلی برخروشیده است. امروز شیراز در سیلابِ نام رئیسعلی دلواری غرق بود. شاید، بیشترِ پسرهایی را که امروز به دنیا آمدهاند، رئیسعلی بنامند... انگار همه سر قیام دارند. رئیسعلی دوباره مردم را زنده کرده است». از آن پس، هر که در تنگستان و دشتستان بود، دل ایستادن پیدا کرد و چنان شد که انگلستان، تا سال پایانی جنگ نتوانست قدمی از بوشهر پیش بگذارد.
🔺 حال بین این مناسبتها، کدامیک، برای نامگذاری روز خلیجفارس شایستهتر است؟ روزی که سپاه متحد ایرانی-گرجی-انگلیسی با انگیزههای انتقامجویی شخصی شاهانه و گسترش میدان استعماری انگلستان، هرمز را به تصرف درآورد؟ یا پیروزی میرمهنا بر هلندیان و شکست دادن انگلیسیها در سواحل دلوار توسط رئیسعلی با دستان خالی و بدون حمایت اجنبی؟
🎬 @Mostazafin_TV
🔹دهم اردیبهشت را روز خلیج فارس نام نهادهاند؛ به مناسبت بازپسگیری جزیرهی هرمز از پرتغال، به کمک نیروی دریایی انگلیس در ۱۶۲۲ میلادی. این در حالی است که روزهای بسیار مناسبتری برای انتخاب در تاریخ خلیجفارس وجود دارد.
🔸روزی را روز خلیج فارس نام نهادهاند که بیشترِ افتخار و منفعتش برای انگلیس بوده، نه ایران. امامقلی خان گرجی -حاکم فارس در زمان شاه عباس صفوی و فرمانده سپاه ایران در این حمله- فرزند یک اسیر گرجی در حمله صفویان به گرجستان است که به مقام و منصبی رسیده.
🔹از جمله انگیزههای لشکرکشی به هرمز نیز، دلخوری شاهعباس از پرتغالیها بود؛ پرتغالیهایی که از همکاری با شاهعباس در حمله به عثمانی سر باز زده بودند. در صورتی که شاه از آنها توقع داشته، در مقابل رهنِ مجانی هرمز، سپاه وی را در نبردها یاری دهند.
🔸امام قلیخان، به گمبرون لشکرکشی و آنجا را تصاحب کرد و نامش را بندرعباس نهاد. اما، برای حمله به مرکز اصلی پرتغالیها در هرمز، قوای دریایی نداشت. انگلیسیها با اهداف استعماری خود، این امکان را در اختیار وی قرار دادند. آنها طی توافق با دولت، ۴ کشتی با توپخانه در اختیار لشکر صفوی گذاشتند.
🔹انگلیسیها، نیروهای امامقلیخان را در هرمز پیاده کرده و دژ پرتغالیها و کشتیهایشان را با توپخانهی خود در هم کوفتند. در ازای این خدمات، انگلیسیها، معافیت گمرکی در واردات از طریق هرمز به ایران، ۵۰ درصد حق گمرکی از واردات سایر کشورها و اختیار قلعه نظامی هرمز را دریافت کردند. اینگونه، آنها به جای پرتغالیها، حاکم خلیج فارس شدند و تا صدها سال از منافع آن بهره بردند.
🔸اگر نگوییم از روی عمد و انگلیسیدوستی، این روز را بین روزهای تاریخساز این دریا و سواحلش، برای نامگذاری روز خلیج فارس برگزیدهاند، در خوشبینانهترین نگاه، میتوان گفت نامگذاران، بسیار بیگانه با تاریخ این خلیج بودهاند!
🔹 ۹ دی (۳۰ دسامبر ۱۷۶۵) روزی است که #میرمهنای_بندرریگی، بدون حمایتِ هیچ اجنبی، هلندیهای قلعه «موسِلِسْتاین»، تحت امر «هوتینگ» را با استفاده از کشتیهایی که از خود آنها غنیمت گرفته، شکست داد و هلندیهای استعمارگر را از «خارگ» و خلیجفارس بیرون راند. اما، هیچ نشانی از آن، در تقویم و تاریخ، دیده نمیشود. جوانی که برای این آرمان، ۱۰ سال با دستِ خالی و با همت بلندش، با هلندیها در زد و خورد بوده و ۶ ماه با خانواده و یارانش، در جزیره غیرمسکونی و بدون سایه و درختِ «خارگو»، در کمین خارگِ اشغالی سر کرده بود. چند ماه بعد، وی حمله انگلیسیها به خارگ را نیز دفع کرد.
🔸اگر میرمهنا را به روایت تاریخنویسیِ استعمارگرانِ اجنبی و همچنین دربار همپیمانشان، دزد دریایی بیرحمی توصیف کردهاند، #رئیسعلی که دیگر همین مقدار شائبه را هم ندارد. چرا ۲۵ مرداد و شکست ناوگان بریتانیا از رئیسعلی در ساحل دلوار، روز خلیج فارس نباشد؟
🔹در میانه جنگ جهانی اول، انگلیسیهای اشغالگر که از شبیخونهای برقآسای وی در بوشهر، به جان آمده، با ۴ ناو جنگی، به روستای کوچکِ دلوار حمله کردند تا به خیال خود، رئیسعلی و قوای اندک ۷۰ نفرهاش را منهدم کرده و به قول خود، سر مار را له کنند. غافل از آنکه، مردی دلدار در ساحل، سنگر ساخته و بر سر سنگر خود، پرچمی برافراشته که بر آن نوشته بود: «نصر من الله و فتح قریب».
🔸روزی که ناوهای جنگیِ قویترین و منظمترین ارتش جهان، در تابستان داغ ۱۹۱۵ به جای مواضع تنگستانیها، موضع سربازان خودشان را بمباران کردند. بعد از سه روز نبرد بین ساحل و نخلستان و دلوار کهنه و دلوار نو، انگلیسیها، با ۵۵۰ لاشهی باقیمانده در گوشه نخلستان، سوار بر ناوهایشان -که دیگر بیشتر چوبپارهای بیمصرف را میمانست- بیهیچ توفیقی به بوشهر بازگشتند. تلفاتشان بیشتر هم میشد اگر رئیسعلی به یاران نمیگفت: «هندی نزنید، فقط سفید بزنید».
🔹اولین بار بود که سپاه امپراطوری، اینچنین تحقیر میشد. نیلستروم سوئدی، اوضاع شیراز را در آن روز چنین مینگارد: «رئیسعلی برخروشیده است. امروز شیراز در سیلابِ نام رئیسعلی دلواری غرق بود. شاید، بیشترِ پسرهایی را که امروز به دنیا آمدهاند، رئیسعلی بنامند... انگار همه سر قیام دارند. رئیسعلی دوباره مردم را زنده کرده است». از آن پس، هر که در تنگستان و دشتستان بود، دل ایستادن پیدا کرد و چنان شد که انگلستان، تا سال پایانی جنگ نتوانست قدمی از بوشهر پیش بگذارد.
🔺 حال بین این مناسبتها، کدامیک، برای نامگذاری روز خلیجفارس شایستهتر است؟ روزی که سپاه متحد ایرانی-گرجی-انگلیسی با انگیزههای انتقامجویی شخصی شاهانه و گسترش میدان استعماری انگلستان، هرمز را به تصرف درآورد؟ یا پیروزی میرمهنا بر هلندیان و شکست دادن انگلیسیها در سواحل دلوار توسط رئیسعلی با دستان خالی و بدون حمایت اجنبی؟
🎬 @Mostazafin_TV