Forwarded from کانال وحید جلیلی
⭕️ فیلم ساختن برای رجایی، کارگردان حزب اللهی نمیخواهد
✅ یکی از ژانرهای مهم سینمای جهان، سینمای جاسوسی و پلیسی است. اگر ما ادعا بکنیم که ایران در 35 سال گذشته یکی از اهداف اصلی سازمانهای جاسوسی دنیا بوده، آیا این یک حرف غیر منطقیای است؟ طرف میگوید من #سی_آی_ای دارم، #اینتلجنت_سرویس و #موساد و سازمان جاسوسی دارم. 17 هزار ترور در این کشور انجام شده. خب طبیعی است. ما منافع نامشروعش را به خطر انداختیم، او میخواهد از آن منافع نامشروع دفاع کند.
ما میگوییم نه نه. آنها سازمانهای خیریه هستند. تو جرأت داری اینجا بگو که #آمریکا علیه ما توطئه میکند.
✅ من میگویم اصلاً بنده #حزباللهی نباشم، به #انقلاب_اسلامی هم تعلق خاطر نداشته باشم، فقط سینماگر باشم. 17 هزار ترور یعنی 17 هزارتا ماجرای جذاب سینمایی. #رئیس_جمهور ما را کشتهاند و چقدر دراماتیک. به قول معروف با چه کنتراستی. کسی که کاسه بشقابفروش کنار خیابان بوده و رئیس جمهور شده. آیا این یک سوژه سینمایی هست یا نیست؟ شما میبینید اینها همه فیلتر و سانسور میشود.
✅ چند شب پیش در یکی از برنامههای #تلویزیون راجع با #سانسور صحبت میکردند. من میگویم اصلاً مشکل ما سانسور در #سینما نیست. مشکل ما سینمای سانسورچی است. سینمایی که این همه ماجرای جذاب دراماتیک را انکار میکند و به سراغ آن نمیرود. از #رجایی تا #احمدی_روشن.
و همین سینما است که نمایندهاش چند روز بعد از ترور احمدی روشن از روی منبر بالا میبرندش. میرود میگوید، من از طرف ملت #ایران آمدهام بگویم، ما با کسانی که #هواپیمای_مسافربری ما را منفجر میکنند، دانشمندان ما را در خیابانها ترور میکنند هیچ دشمنیای نداریم.
🔹 وحید جلیلی، اسفند 92 (مناظره در #دانشگاه_امام_صادق)
🆔@jalili_vahid
✅ یکی از ژانرهای مهم سینمای جهان، سینمای جاسوسی و پلیسی است. اگر ما ادعا بکنیم که ایران در 35 سال گذشته یکی از اهداف اصلی سازمانهای جاسوسی دنیا بوده، آیا این یک حرف غیر منطقیای است؟ طرف میگوید من #سی_آی_ای دارم، #اینتلجنت_سرویس و #موساد و سازمان جاسوسی دارم. 17 هزار ترور در این کشور انجام شده. خب طبیعی است. ما منافع نامشروعش را به خطر انداختیم، او میخواهد از آن منافع نامشروع دفاع کند.
ما میگوییم نه نه. آنها سازمانهای خیریه هستند. تو جرأت داری اینجا بگو که #آمریکا علیه ما توطئه میکند.
✅ من میگویم اصلاً بنده #حزباللهی نباشم، به #انقلاب_اسلامی هم تعلق خاطر نداشته باشم، فقط سینماگر باشم. 17 هزار ترور یعنی 17 هزارتا ماجرای جذاب سینمایی. #رئیس_جمهور ما را کشتهاند و چقدر دراماتیک. به قول معروف با چه کنتراستی. کسی که کاسه بشقابفروش کنار خیابان بوده و رئیس جمهور شده. آیا این یک سوژه سینمایی هست یا نیست؟ شما میبینید اینها همه فیلتر و سانسور میشود.
✅ چند شب پیش در یکی از برنامههای #تلویزیون راجع با #سانسور صحبت میکردند. من میگویم اصلاً مشکل ما سانسور در #سینما نیست. مشکل ما سینمای سانسورچی است. سینمایی که این همه ماجرای جذاب دراماتیک را انکار میکند و به سراغ آن نمیرود. از #رجایی تا #احمدی_روشن.
و همین سینما است که نمایندهاش چند روز بعد از ترور احمدی روشن از روی منبر بالا میبرندش. میرود میگوید، من از طرف ملت #ایران آمدهام بگویم، ما با کسانی که #هواپیمای_مسافربری ما را منفجر میکنند، دانشمندان ما را در خیابانها ترور میکنند هیچ دشمنیای نداریم.
🔹 وحید جلیلی، اسفند 92 (مناظره در #دانشگاه_امام_صادق)
🆔@jalili_vahid
⭕️ چمران شدن محال است
🔹#چمران را نسل جوان این چندوقت اخیر به لطف فیلم "چ" قدری شناختهاند. برای حزباللهیها هم یک مجاهد فی سبیلالله نوستالوژیک است، نماد «روح ناآرام و بیقرار» یک مسلمان که در جستجوی وظیفه و تکلیفش از آمریکا تا لبنان و ایران را میپیماید.
🔸چمران آیندهی شغلی دکترای فیزیک پلاسمای آمریکا را ول کرد. با زن و زندگی رفت لبنان، وسط بچه شیعههای فقیر و محروم جنوب. آنقدر شرایط سخت شد که زن آمریکاییاش او را ول کرد رفت کشورش. قبلش هم دو سال در مصر دوره آموزشی جنگهای چریکی و پارتیزانی دیده بود.
🔹چمران بعد از او، همسری از اهالی لبنان اختیار کرد به نام غاده. انقلاب که شد آمد ایران، با همسر لبنانیاش. نه درآمدی داشت، نه اندوختهای. شد معاون نخست وزیری در امور انقلاب، تازه اول کار و فعالیتش بود. کردستان که به هم ریخت رفت آنجا، تجربه چریکیاش به کار میآمد. مدتی بعد شد وزیر دفاع، بعد شد نماینده تهران. اینها اسم و رسمش بود، چمران ولی بین منطقه و تهران در رفت و آمد بود. جنگ هم که شروع شد رفت منطقه و ستاد جنگهای نامنظم را راه انداخت. آخرین روز خرداد ۶۰ هم در دهلاویه شهید شد.
🔸"چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔹چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔸رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔹زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۸ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔸چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔹چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔸"نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🔺 @payamshaheed
🎬 @Mostazafin_TV
🔹#چمران را نسل جوان این چندوقت اخیر به لطف فیلم "چ" قدری شناختهاند. برای حزباللهیها هم یک مجاهد فی سبیلالله نوستالوژیک است، نماد «روح ناآرام و بیقرار» یک مسلمان که در جستجوی وظیفه و تکلیفش از آمریکا تا لبنان و ایران را میپیماید.
🔸چمران آیندهی شغلی دکترای فیزیک پلاسمای آمریکا را ول کرد. با زن و زندگی رفت لبنان، وسط بچه شیعههای فقیر و محروم جنوب. آنقدر شرایط سخت شد که زن آمریکاییاش او را ول کرد رفت کشورش. قبلش هم دو سال در مصر دوره آموزشی جنگهای چریکی و پارتیزانی دیده بود.
🔹چمران بعد از او، همسری از اهالی لبنان اختیار کرد به نام غاده. انقلاب که شد آمد ایران، با همسر لبنانیاش. نه درآمدی داشت، نه اندوختهای. شد معاون نخست وزیری در امور انقلاب، تازه اول کار و فعالیتش بود. کردستان که به هم ریخت رفت آنجا، تجربه چریکیاش به کار میآمد. مدتی بعد شد وزیر دفاع، بعد شد نماینده تهران. اینها اسم و رسمش بود، چمران ولی بین منطقه و تهران در رفت و آمد بود. جنگ هم که شروع شد رفت منطقه و ستاد جنگهای نامنظم را راه انداخت. آخرین روز خرداد ۶۰ هم در دهلاویه شهید شد.
🔸"چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔹چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔸رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔹زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۸ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔸چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔹چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔸"نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🔺 @payamshaheed
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ وقتی منزل یک #وزیر در محل «سرایداری» ساختمان وزارتخانه بود
🗓 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت #شهید_چمران
🎬 @Mostazafin_TV
🗓 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت #شهید_چمران
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ چمرانی که نمیشناسیم
🔸 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔹 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔸 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔹 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۹ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔸 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔹 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🔺 @payamshaheed
🎬 @Mostazafin_TV
🔸 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔹 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔸 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔹 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۹ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔸 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔹 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🔺 @payamshaheed
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ وقتی منزل یک #وزیر در محل «سرایداری» ساختمان وزارتخانه بود
🗓 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت #شهید_چمران
🎬 @Mostazafin_TV
🗓 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت #شهید_چمران
🎬 @Mostazafin_TV
مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ قانون برای کارگران ضمانت اجرا ندارد؟ ◀️ ماده ۴۱ قانون کار (+) صراحتاً، شورایعالی کار را موظف کرده است که حداقل حقوق کارگران را متناسب با تورم سالانه بانک مرکزی تعیین کند، به طوری که بتواند زندگیِ یک خانواده را به طور کامل تأمین کند. این در حالی است که…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ بیایید استاندارد نباشیم!
◀️ #حزباللهی_استاندارد، آنچنان سرش گرمِ دلخوشکُنکهای کودکانه میشود که حتی بیچارگیِ مشهودِ بیچارگان را هم نمیبیند و نمیفهمد.
🔹 آنچنانکه وقتی در خبر میشنود که کارگران فلان کارخانه، در اعتراض به عدم دریافت حقوقِ چند ماههٔ خود، تجمع کردهاند، ابرو درهم میکشد و اخم میکند که «توی این شرایط خطیر، تجمع و اعتراض نشانهٔ بیبصیرتیست... باید حوصله کنند و حرفشان را یواشکی توی گوش مسئولان بزنند.»!
🔹 جماعتِ استاندارد، اما وقتی حقوق خودشان را فقط چند روز دیرتر از روال همیشگی دریافت میکنند، آسمان به ریسمان میبافند و داد و هوار میکنند که این چه وضعش است دیگر!
🔹 از بس زندگیشان طبق روالْ تأمین بوده و جیب و سفرهشان همواره پُر، خیال میکنند ناداری و گرسنگی و شرمندگی، وهم است و بافتهٔ ذهنِ درماندگان! امان از استانداردشدگی...
🖊 #روحالله_رشیدی
🔺 پینوشت: صحبتهای امام دربارۀ لزوم توجه به کارگران را ببینید. چطور میتوان ادعای ولایتمداری کرد اما نسبت به چنین صحبتهایی بیتفاوت بود؟
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ #حزباللهی_استاندارد، آنچنان سرش گرمِ دلخوشکُنکهای کودکانه میشود که حتی بیچارگیِ مشهودِ بیچارگان را هم نمیبیند و نمیفهمد.
🔹 آنچنانکه وقتی در خبر میشنود که کارگران فلان کارخانه، در اعتراض به عدم دریافت حقوقِ چند ماههٔ خود، تجمع کردهاند، ابرو درهم میکشد و اخم میکند که «توی این شرایط خطیر، تجمع و اعتراض نشانهٔ بیبصیرتیست... باید حوصله کنند و حرفشان را یواشکی توی گوش مسئولان بزنند.»!
🔹 جماعتِ استاندارد، اما وقتی حقوق خودشان را فقط چند روز دیرتر از روال همیشگی دریافت میکنند، آسمان به ریسمان میبافند و داد و هوار میکنند که این چه وضعش است دیگر!
🔹 از بس زندگیشان طبق روالْ تأمین بوده و جیب و سفرهشان همواره پُر، خیال میکنند ناداری و گرسنگی و شرمندگی، وهم است و بافتهٔ ذهنِ درماندگان! امان از استانداردشدگی...
🖊 #روحالله_رشیدی
🔺 پینوشت: صحبتهای امام دربارۀ لزوم توجه به کارگران را ببینید. چطور میتوان ادعای ولایتمداری کرد اما نسبت به چنین صحبتهایی بیتفاوت بود؟
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ جناح راست، حزبالله، تعدیل و عدالت اجتماعی
🔹 جناح راست به عنوان همراهِ سیاستهای تعدیل در دوره سازندگی، برای ساکتکردن خرده پرسشهای بدنه #حزباللهی، همواره یک پاسخ داشت: در شرایط پس از جنگ، رکود ده ساله برنامههای عمرانی و سقوط قمیت نفت، چارهای جز #تعدیل و برنامههای صندوق بینالمللی پول وجود ندارد.
🔸 اغلب میپذیرفتند و برای دفاع از انقلاب، قربة الی الله همراه #جناح_راست میشدند. اقلیتی هم که نمیپذیرفتند، به سرعت طرد میشدند. حزبالله مظلوم یا باید با خطبهها همراه میشد که راهی جز #حذف_یارانهها نیست؛ یا یکسری بودند که با شعار «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر ص است»، ساکتش کنند.
🔹 این چنین بود که دایره حزبالله، که روزی در ادبیات #امام_خمینی و در واقعیت اجتماعی، معادل مردم و اکثریت جامعه بود، تبدیل شد به یک اقلیت: یک اقلیت مذهبی و سپس یک حزب سیاسیِ پیروِ جناح راست. این «تراژدی» وضعیت حزبالله بود.
🔸 اصولگرایی، نواصولگرایی، جبهه انقلاب و صورتهای اخیر و فرزندان گام دومیِ همان جناح راست دیروز، اگر چه این بخت را داشتند که به واسطه پارهای اختلافات سیاسی با دولتمردان در دهه اخیر، کلیاتی مهمل و بلااثر درباره #عدالت نیز به هم ببافند اما خیلی زود به تنظیمات کارخانه بازگشتند.
🔹 همان استدلال همیشگیِ «راهی به جز تعدیل نیست» به خطبهها برگشت و کسی اگر این «سیاست» را نمیپذیرفت یا نقدهای دیگری داشت، از نظر «سیاسی» نیز مخالف محسوب میشد و البته اینبار با یک نوآوری کوچک، به مخالفت با امیرالمومنین(ع) حواله میشد که #خوارج است.
🔸 راهی اگر باشد، دقیقاً معکوس همین مسیر است: به جای مصرف سیاستزدهی مذهب و سر دادن شعار مخالف فلانی دشمن پیغمبر(ص) و دشمن امیرالمومنین(ع) است، دین را در جایگاه اصیل آن و به عنوان تنها مسیر ممکن برای تحقق عدالت، معنویت و آزادی بفهمیم.
🔹 تنها راهِ عبور از «کمدی» کنونی، بازسازی حزبالله پیشرو است: بازگشت به مردم به معنای رهایی از پیرویِ جناح راست (و نامهای دیگر).
🔺 بر خلاف آنچه چند دهه است میگویند که راهی به جز تعدیل اقتصادی نیست، راهی به جز #عدالت_اجتماعی وجود ندارد.
🖋 حجت الاسلام مجتبی #نامخواه
🎬 @Mostazafin_TV
🔹 جناح راست به عنوان همراهِ سیاستهای تعدیل در دوره سازندگی، برای ساکتکردن خرده پرسشهای بدنه #حزباللهی، همواره یک پاسخ داشت: در شرایط پس از جنگ، رکود ده ساله برنامههای عمرانی و سقوط قمیت نفت، چارهای جز #تعدیل و برنامههای صندوق بینالمللی پول وجود ندارد.
🔸 اغلب میپذیرفتند و برای دفاع از انقلاب، قربة الی الله همراه #جناح_راست میشدند. اقلیتی هم که نمیپذیرفتند، به سرعت طرد میشدند. حزبالله مظلوم یا باید با خطبهها همراه میشد که راهی جز #حذف_یارانهها نیست؛ یا یکسری بودند که با شعار «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر ص است»، ساکتش کنند.
🔹 این چنین بود که دایره حزبالله، که روزی در ادبیات #امام_خمینی و در واقعیت اجتماعی، معادل مردم و اکثریت جامعه بود، تبدیل شد به یک اقلیت: یک اقلیت مذهبی و سپس یک حزب سیاسیِ پیروِ جناح راست. این «تراژدی» وضعیت حزبالله بود.
🔸 اصولگرایی، نواصولگرایی، جبهه انقلاب و صورتهای اخیر و فرزندان گام دومیِ همان جناح راست دیروز، اگر چه این بخت را داشتند که به واسطه پارهای اختلافات سیاسی با دولتمردان در دهه اخیر، کلیاتی مهمل و بلااثر درباره #عدالت نیز به هم ببافند اما خیلی زود به تنظیمات کارخانه بازگشتند.
🔹 همان استدلال همیشگیِ «راهی به جز تعدیل نیست» به خطبهها برگشت و کسی اگر این «سیاست» را نمیپذیرفت یا نقدهای دیگری داشت، از نظر «سیاسی» نیز مخالف محسوب میشد و البته اینبار با یک نوآوری کوچک، به مخالفت با امیرالمومنین(ع) حواله میشد که #خوارج است.
🔸 راهی اگر باشد، دقیقاً معکوس همین مسیر است: به جای مصرف سیاستزدهی مذهب و سر دادن شعار مخالف فلانی دشمن پیغمبر(ص) و دشمن امیرالمومنین(ع) است، دین را در جایگاه اصیل آن و به عنوان تنها مسیر ممکن برای تحقق عدالت، معنویت و آزادی بفهمیم.
🔹 تنها راهِ عبور از «کمدی» کنونی، بازسازی حزبالله پیشرو است: بازگشت به مردم به معنای رهایی از پیرویِ جناح راست (و نامهای دیگر).
🔺 بر خلاف آنچه چند دهه است میگویند که راهی به جز تعدیل اقتصادی نیست، راهی به جز #عدالت_اجتماعی وجود ندارد.
🖋 حجت الاسلام مجتبی #نامخواه
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
MTVLinks
📎 @MTV_Links
⭕️ چمرانی که نمیشناسیم
🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🎬 @Mostazafin_TV
🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان میشناسیم، خیلیهایمان با عکسهای قشنگ و برخیهایمان هم با دستنوشتههای شورانگیز و زندگینامهاش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانهایم. برایمان این جملهی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمهاش مثل #چمران_زیستن است.
🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادیاش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته مالی درست درمانی. میگویند وقتی شهید شد وسایل خانهاش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگیاش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد.
🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان #حزباللهی اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگیاش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت میکنند؟ همین جماعت حزباللهیها را میگویم. نمیگویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟
🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ میخواهد اینطور زندگی کند، میخواهد این مَنش را در زندگیاش پیاده کند، نمیخواهد همه زندگیاش خودش و زن و بچهاش شود، میخواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگیاش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی میشنوید؟
🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس میخواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگیشان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمیکند. مردم را میبینم که به هر سو میدوند، کار میکنند، زحمت میکشند، تا به نقطهای برسند که به آن چشم دوختهاند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم."
🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوانهای ما حزباللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور....
➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی #آوینی بکند با آن قلم فاخرش:
🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائرهالمعارف خويش معنا کرده است. #بيدردي و لذتپرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدانهاي ورزش تا کلاسهاي دانشگاه، «ربالنوع تمتع» است که پرستيده ميشود و باز در اين ميان، بسيجي حزبالله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
MTVLinks
📎 @MTV_Links