مستضعفین تی‌وی | Mostazafin.TV
9.19K subscribers
2.37K photos
5.79K videos
183 files
3.64K links
🌐 وبسایت
http://www.Mostazafin.TV

ایتا
eitaa.ir/Mostazafin_TV

اینستاگرام
instagram.com/Mostazafin_TV

📺 آپارات
aparat.com/Mostazafin_TV

📲 ارتباط با مدیر کانال:
🆔 @VoiceOfMostazafin
Download Telegram
Forwarded from سوزنبان
⁣​​ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم.
شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است.
آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....

حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند.
این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه #عدالت شمشیر بزند.

📚 ⁣برشی از کتاب خواندنی «بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ»
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
انتشارات روزبهان؛ چاپ ششم، تابستان ۹۰، جلد اول، کتاب سوم، صفحه‌ی ۳۱۳ و ۳۱۴

--------------
📪 برای خرید کتاب از طریق سایت bookroom.ir روی لینک زیر ضربه بزنید:
بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ | نادر ابراهیمی

به #سوزنبان بپیوندید:
🚉 @SzBaan
⭕️ خطرناک‌تر از بیگانه!
🔺 ارباب، اگر نوکر خوش‌خدمتِ حلقه‌به‌گوش نداشته باشد، چگونه می‌تواند اربابی کند؟

🔹در میان ما چه کسی هست که نداند که آنچه ما می‌کشیم، نه مستقیماً از جانب اجانب، که از جانب سر سپردگان ایشان است. ارباب، اگر نوکر خوش‌خدمتِ حلقه‌به‌گوش نداشته باشد، چگونه می‌تواند اربابی کند؟ چگونه می‌تواند خانه به خانه، سیه‌بختی و درماندگی را صاحب خانه کند و صاحبخانه‌های راستین را آواره و درمانده کند و به تکدی و خفت بکشاند؟ این بیگانه پرستانند که می‌کوشند سلطه ننگین بیگانه را بر این بهشت خدایی، این آب و خاک منحصر تثبیت کنند و دوام ببخشند، و خود، سر در آخور اجانب، به علوفه چند روزه رضا بدهند.
این مزد‌بگیران و خودفروختگان نامردند که در هر نهضتی نفوذ می‌کنند و آن را به اضمحلال می‌کشانند و آنگاه بر مرده لگدمال شده آن نهضت، بشکن می زنند و می رقصند و شادی می‌کنند....

🔹 امر بَرِ بیگانه، خوراک هموطنان خود را می خورد تا زنده بماند؛ و اِلّا، هلندی و انگلیسیِ بدذات از آن سرِ دنیا بلند می شوند می آیند اینجا که از جیب شان به غلامان و مرگان شان خوراک بدهند و جای خوب بدهند و پوشاک بدهند؟ می شود باور کرد؟

🔹 بی دغدغگی از بی غیرتی است، و این گاو است که چون غیرت ندارد، دغدغه هم ندارد. مَرد، در شرایطِ بَد، خوب است که دغدغه ی هزار چیز را داشته باشد اما غلام و اَمربَرِ اجنبی نباشد، تو می گویی خوب نیست؟
این مطلب ساده را بفهم: تا صد سال دیگر هم اگر -بی دغدغه- زنده بمانی، هرچه می کنی به سود بیگانه می کنی و علیه خودی؛ و چنین موجودی نه فقط علیه مملکت خودش کار می کند، بلکه علیه دین و ایمان و خدای خودش هم کار می کند. خوب است؟ اگر فکر می کنی خوب است، زندگی خودت را به هم نریز ...

📚 برش‌هایی از کتاب "برجاده‌های آبی سرخ"
✍🏻 #نادر_ابراهیمی

💢 این کتاب خواندنی و کم‌نظیر را می‌توانید از طریق لینک زیر خریده و مطالعه کنید:
📎 لینک خرید
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ هرگونه گردآوري ثروت در دوره‌ی #حکومت، سرقت است...
✳️ فرمانروایی، به معنای سوء استفاده از امکانات برای #ورم کردن از همه سو نیست!


🔹 حاکم و خویشان و همراهان حاکم در دوره‌ی حکومت، حق گردآوری و انباشت مال را، حتی به قدر صد سکه‌ی مسین، ندارند. به هیچ صورت و به هیچ دلیل.

🔹 دستمزد حاکم و یارانش، در مقابل خدمتی که به مردم می‌کنند، باید آنقدر باشد که جواب خوراک و پوشاک و سرپناه ایشان را بدهد.

🔹 آینده‌ی حکام شریف و فرزندان ایشان را #ملت تأمین می‌کند نه #سرقت، و هرگونه گردآوري ثروت در دوره‌ی حکومت، صدارت و وزارت، سرقت است.

🔹 فرمانروایی، به معنای سوء استفاده از امکانات و موقعیت‌های خاص برای #ورم کردن از همه سو نیست، بلکه فقط و فقط به معنای خدمت کردن به مردم است و لذت بردن از این خدمت و اندوختن گنجی برای آخرت.

🔹 کیسه‌ها را پر کردن و مردم بینوا را چپاول کردن و فرزندان و اقوام خراب خویش را به کارهای خوش‌درآمد گماشتن و به حجمِ هزار سال، عیاشانه زیستنِ ناجوانمردانه و اندوختن، کارِ حكام و رئیسان و مملکت‌داران نیست؛ حرفه‌ی #مفسدان است.

📚 برشی از اثر استثنائی #نادر_ابراهیمی: «بر جاده‌های آبی سرخ»؛ صفحات ۱۵۶-۱۵۷
📎 لینک خرید

🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ حسین، حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه #عدالت شمشیر بزند



🔹ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم.


🔸شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است.


🔹آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....


🔸حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند.
این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی‌رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد.


🔻حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه عدالت شمشیر بزند.


📚 ⁣برشی از کتاب خواندنی «بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ»
📝 #نادر_ابراهیمی
انتشارات روزبهان؛ چاپ ششم، تابستان ۹۰، جلد اول، کتاب سوم، صفحه‌ی ۳۱۳ و ۳۱۴


📪 برای خرید کتاب از طریق سایت bookroom.ir روی لینک زیر کلیک کنید:
بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ | نادر ابراهیمی


🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ ارباب، اگر #نوکر خوش‌خدمتِ حلقه‌به‌گوش نداشته باشد، چگونه می‌تواند اربابی کند؟

🖊 #نادر_ابراهیمی :

💬 در میان ما چه کسی هست که نداند که آنچه ما می‌کشیم، نه مستقیماً از جانب اجانب، که از جانب #سرسپردگان ایشان است. ارباب، اگر نوکر خوش‌خدمتِ حلقه‌به‌گوش نداشته باشد، چگونه می‌تواند اربابی کند؟ ...

💬 این بیگانه پرستانند که می‌کوشند سلطه ننگین بیگانه را بر این بهشت خدایی، این آب و خاک منحصر تثبیت کنند و دوام ببخشند، و خود، سر در آخور اجانب، به علوفه چند روزه رضا بدهند.

💬 این مزد‌ بگیران و #خودفروختگان نامردند که در هر نهضتی نفوذ می‌کنند و آن را به اضمحلال می‌کشانند و آنگاه بر مرده لگدمال شده آن نهضت، بشکن می‌زنند و می‌رقصند و شادی می‌کنند....

📚 از کتاب «بر جاده‌های آبیِ سرخ»

🔺 @barahoot_TV
🎬 @Mostazafin_TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ روشنفکرها حتی تصویر مستضعفین را هم نمی‌توانند تحمل کنند!

🔹 #سینمای_روشنفکری، حتی اگر بخواهد به #عدالت هم بپردازد، بیشتر سعی می‌کند درگیریِ طبقه متوسط و بورژوا، با حاکمیت و قدرت را به تصویر بکشد.

🔹 گویا تصویر قیافه‌های رنجور و صورت‌های سوخته و دست‌های پینه‌بسته، هم آزارشان می‌دهد! به همین دلیل است که #آوینی و #جلال_آل_احمد و #محمود_گلابدره‌ای و #نادر_ابراهیمی که با زیست این‌ها از نزدیک آشنایند، در نقدشان زیاد گفته و نوشته‌اند.

🔺 حاج آقا #قنبریان زیبا و دقیق می‌گوید.

🎬 @Mostazafin_TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️«ما فقط زمانی می‌توانیم نجات پیدا کنیم که خودمان را بشناسیم»


◀️ گاهی آنقدر به خودمان نقد وارد می‌کنیم و آنقدر بر #نداشته هایمان تاکید می‌کنیم که دیگر #داشته ها و ظرفیت‌هایمان را فراموش می‌کنیم. مطمئنا برای پیروزی در #مبارزه، در کنار شناخت دشمن، باید هویت، تاریخ و داشته‌های خود را بشناسیم تا بر پایه‌ی همین‌ها طرح و نقشه بریزیم.

🔹#نادر_ابراهیمی (نویسنده و کارگردان)، با نگاه به داشته‌های این مردم و شناخت هویت و تاریخ این مرز و بوم، مجموعه داستانی به نام «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» را، یکی دو سال قبل از انقلاب می‌سازد.

🔺مجید حسینی زاد (تهیه کننده تلویزیون)، درباره نگاه نادر می‌گوید، او معتقد است کوروش داشتیم، به او افتخار هم می‌کنیم؛ اما به ما چه ربطی دارد؟ ما الان این گوشه افتادیم که نفت‌مان را یکی می‌برد، زندگی‌مان را یکی دیگر! ما فقط زمانی می‌توانیم نجات پیدا کنیم که خودمان را بشناسیم.

🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ ما برای یک زندگی گوسفندوار به این دنیا نیامده‌ایم!

🔸روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می‌شناختید؟

🔹گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بود و به اصرار خانواده آمده‌ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشانِ ایشان، به اصرار خانواده بیایند.

🔸حرفم را نشنید؛ چرا که می‌خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله ... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی به هیچکس نزد. حرف تندی به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می‌گذاشتند... حقیقتاً که چه خوب آمد و چه خوب رفت...

🔹گفتم: این به راستی که بی‌شرمانه زیستن است و بی‌شرمانه مردن. با این صفاتِ خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان برشمردید، نمی‌آ‌‌مد و نمی‌رفت خیلی آسوده‌تر بود؛ چرا که هفتاد سال، به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می‌جنگند و زخم می‌زنند و زخم می‌خورند و درد می‌کشند و درد می‌آورند و می‌سوزانند و می‌سوزند و می‌رنجانند و رنج می‌کشند... و این بیچاره‌ها که با دشمن، دشمنی می‌کنند و با دوست، دوستی، دائما گرسنه‌اند و تشنه؛ چرا که آب و نانشان را همین کسانی خورده‌اند و می‌خورند که زندگی را "بی شرمانه مردن" تعریف می‌کنند.

🔸آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کل دزد خائن، به یک نخست وزیر آمریکایی منحرف، به یک شاه بدکار هرزه، به یک چاقوکش باج گیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری ست؟!

🔹آدمی که در طول هفتاد سال، یک ساواکی را از خود نرجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پس گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته‌ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریف آدمیت و انسانیت تطبیق می‌کند و به چه درد این دنیا می‌خورد؟!

🔸آقای محترم! ما نیامده‌ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه، بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد.

🔹ما آمده‌ایم که با دشمنان #آزادی دشمنی کنیم و برنجانیمشان؛ و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم؛ و همپای آدم‌های عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم.

🔸ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان و نگاه کردن‌مان و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود.

🔹ما نیامده‌ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...

🔸گمان می‌کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می‌گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان‌ برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند...

📚ابوالمشاغل، #نادر_ابراهیمی

🔺 به مناسبت ۱۴ فروردین، زادروز نادر ابراهیمی


🎬@Mostazafin_TV
🔹ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم.

🔸شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است.

🔹آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....

🔸این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه #عدالت شمشیر بزند.

📚 ⁣برشی از کتاب خواندنی «بر جاده‌هایِ آبیِ سرخ»، انتشارات روزبهان؛ چاپ ششم، جلد اول، کتاب سوم، صفحه‌ی ۳۱۳ و ۳۱۴

✍🏻 #نادر_ابراهیمی


🎬 @Mostazafin_TV
⭕️بی‌دغدغگی از بی‌غیرتی است!

🔹خلیل! بی دغدغگی از بی‌غیرتی است، و این گاو است که چون غیرت ندارد، دغدغه هم ندارد.

🔸مَرد، در شرایطِ بَد، خوب است که دغدغه‌ی هزار چیز را داشته باشد، اما غلام و اَمربَرِ اجنبی نباشد؛ تو می‌گویی خوب نیست؟

🔹خلیل! این مطلب ساده را بفهم: تا صد سال دیگر هم اگر -بی دغدغه- زنده بمانی، هرچه می‌کنی به سود بیگانه می‌کنی و علیه خودی؛ و چنین موجودی نه فقط علیه مملکت خودش کار می‌کند، بلکه علیه دین و ایمان و خدای خودش هم کار می‌کند. خوب است؟ اگر فکر می‌کنی خوب است، زندگی خودت را به هم نریز ...

📚 #نادر_ابراهیمی، بر جاده‌های آبی سرخ، جلد دوم، کتاب چهارم، صفحه ۴۴


🎬 @Mostazafin_TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 تاریخ را از نو باید نوشت؛

نه آن گونه که تاریخ نویسانِ نوکرِ دربارها
و تاریخ نویسانِ مطیعِ اوامرِ اَجانب نوشته‌اَند؛
بل آن گونه که حس شود قلم در دستِ مردمِ آگاه و دردشناسِ کوچه و بازار بوده است.

تاریخ را از نو باید نوشت؛
نه آن گونه که باز نوشته شود: این سلطان، آن حاکم، و این فرمان‌روا،
این قصر، آن مسجد، و آن سدّ و کاروان‌سرا و بازار را ساختند...
بلکه نوشته شود: این مردم، آن مردم، و آن مردمِ دیگر، با دست‌های خود، با تَنِ خود، روحِ خود، عشق و ایمانِ خود، این مسجد، آن سد، و آن کاروان‌سرا و بازار را ساختند؛
و با خشم و نفرت و نفرین، زیرِ شکنجه و شلّاق، این قصر و ایوان را...

ما قصّه نویسان، شاید که تاریخ نویس نباشیم؛
امّا شک نیست که برای نوشتنِ حق «به هر قیمت» آمده‌ایم...
و عجب حلاوتی دارد مرگ،
اگر انسان در راهِ آرمانی معتبر بمیرد...


🔺 برشی از #بر_جاده‌های_آبی_سرخ
مرحوم #نادر_ابراهیمی
🎬 @Mostazafin_tv