This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #بیت_المال، برای رفاه مردم یا اشرافیت و شکمبارگیِ مسئولین؟
🔻 خروش عدالتخواهانهی #ابوذر علیه معاویه/ برشی از سریال امام علی(ع):
🔹 ابوذر: ای پارهپوشان تهیدست! در عجب باشید از کسی که #فقر را در خانه میبیند و با شمشیر بر مردم نمیشورد. خدا بینیاز از مال است، هرچی هست متعلق به بنده خداست
🔸معاویه: ما بنده خدا نیستیم؟
🔹 ابوذر: بله هستی اما خدا را فراموش کردی. جامههایت متعدد شده و نانت دو آتشه. در مطبخت چند جور طعام میپزند. معاویه! تو جز به دو جامه و شکمی سیر نیازمندی؟ اموال فَی در اختیار خلیفه و متولیان اوست که چه کنند؟ برای خود اندوخته کنند یا برای معاش امت و آبادی ملک خرج کنند؟
#اسلام_ابوسفیان
🎬 @Mostazafin_TV
🔻 خروش عدالتخواهانهی #ابوذر علیه معاویه/ برشی از سریال امام علی(ع):
🔹 ابوذر: ای پارهپوشان تهیدست! در عجب باشید از کسی که #فقر را در خانه میبیند و با شمشیر بر مردم نمیشورد. خدا بینیاز از مال است، هرچی هست متعلق به بنده خداست
🔸معاویه: ما بنده خدا نیستیم؟
🔹 ابوذر: بله هستی اما خدا را فراموش کردی. جامههایت متعدد شده و نانت دو آتشه. در مطبخت چند جور طعام میپزند. معاویه! تو جز به دو جامه و شکمی سیر نیازمندی؟ اموال فَی در اختیار خلیفه و متولیان اوست که چه کنند؟ برای خود اندوخته کنند یا برای معاش امت و آبادی ملک خرج کنند؟
#اسلام_ابوسفیان
🎬 @Mostazafin_TV
🔴 کاخی ساخته نمیشود مگر اینکه کوخهای بسیار ویران گردد
🔹 خشم چون زبانههای آتش معاویه را در بر گرفت، امّا سعی کرد خود را در انظار جمعیت آرام و صبور نشان دهد.
عتبه رو به #ابوذر کرد و گفت: «شب پیش بود که امیر چند صد درهم برای تو فرستاد. تو را کفایت نکرد؟»
مهاجر زیر لب گفت: «دروغگوی رذل.»
سلیم گفت: «آرام باش مهاجر. خودت را نگاه دار.»
🔹ابوهریره که به زبان آمده بود، گفت: «ای مردم! من این مرد را بهتر از شما میشناسم. این کسی است که در مدینه مردم را بر خلیفه شورانده، زبانها را بر او گستاخ کرده و حال در شام نیز قصد فتنه دارد. امیر این کاخ را نه برای لذت نفس خویش، بلکه برای نشان دادن شوکت و عظمت اسلام در برابر رومیانی که همسایهی ما هستند ساخته است. مسلمانان نباید خویش را خوار کنند.»
🔹ابوذر پاسخ داد: «پس پیامبر خدا که در خانهای خشتی میزیست، بر حصیر میخوابید و شیر بز میدوشید، خویش را کوچک میکرد؟ یا عمر و ابوبکر که چنین بودند، خود را خوار مینمودند؟» صدا از هیچکس برنخاست.
🔹 ابوذر ادامه داد: «ای مردم! آیا رواست که دستهای از حاکمان شب را در کاخ سر کنند و عدهای از مردم در بیغولهها بلولند؟ به خدا که #کاخی ساخته نمیشود مگر اینکه کوخهای بسیار ویران گردد و ثروتی انباشته نمیشود مگر آنکه مردمانی گرسنه شوند.»
در زیر سنگینیِ سکوت جمعیت، رنگ از چهرهی #معاویه رخت بست و عرق سردی بر پیشانیاش نشست.
💢 بخشی از رمان بلند «پس از بیست سال» نوشتهی #سلمان_کدیور
🎬 @Mostazafin_TV
🔹 خشم چون زبانههای آتش معاویه را در بر گرفت، امّا سعی کرد خود را در انظار جمعیت آرام و صبور نشان دهد.
عتبه رو به #ابوذر کرد و گفت: «شب پیش بود که امیر چند صد درهم برای تو فرستاد. تو را کفایت نکرد؟»
مهاجر زیر لب گفت: «دروغگوی رذل.»
سلیم گفت: «آرام باش مهاجر. خودت را نگاه دار.»
🔹ابوهریره که به زبان آمده بود، گفت: «ای مردم! من این مرد را بهتر از شما میشناسم. این کسی است که در مدینه مردم را بر خلیفه شورانده، زبانها را بر او گستاخ کرده و حال در شام نیز قصد فتنه دارد. امیر این کاخ را نه برای لذت نفس خویش، بلکه برای نشان دادن شوکت و عظمت اسلام در برابر رومیانی که همسایهی ما هستند ساخته است. مسلمانان نباید خویش را خوار کنند.»
🔹ابوذر پاسخ داد: «پس پیامبر خدا که در خانهای خشتی میزیست، بر حصیر میخوابید و شیر بز میدوشید، خویش را کوچک میکرد؟ یا عمر و ابوبکر که چنین بودند، خود را خوار مینمودند؟» صدا از هیچکس برنخاست.
🔹 ابوذر ادامه داد: «ای مردم! آیا رواست که دستهای از حاکمان شب را در کاخ سر کنند و عدهای از مردم در بیغولهها بلولند؟ به خدا که #کاخی ساخته نمیشود مگر اینکه کوخهای بسیار ویران گردد و ثروتی انباشته نمیشود مگر آنکه مردمانی گرسنه شوند.»
در زیر سنگینیِ سکوت جمعیت، رنگ از چهرهی #معاویه رخت بست و عرق سردی بر پیشانیاش نشست.
💢 بخشی از رمان بلند «پس از بیست سال» نوشتهی #سلمان_کدیور
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
MTVLinks