مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
واکنش #مهدی_نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» 🔸 یادداشتی با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مطالعه کردم به قلم آقای کرمینژاد. 🔹به نظرم…
⭕️ پاسخی به نقد آقای مهدی نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش»
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV