⭕️ "شناخت هر چیزی، شرط لازم اش، شناخت نسبتهای آن چیز با سایر چیزهاست."
✍ مصطفی ملکیان
🔹امروز میخواهم به یک نکتهی دیگری اشاره کنم و آن در واقع یک فقدان در ناحیهی مواد درسی دانشکدهها و دانشگاهها و دپارتمانهای علوم انسانی است. به تعبیری میخواهم به سیلابس درسها بپردازم. و اینکه در این سیلابس چهار تا چیز نیست و از این نظر دانشجویان نمیتوانند رشد کنند، هر چقدر هم که انصافا جدیت بورزند. چون بر خلاف چیزی که برخی ها گمان میکنند، دانشجویان علوم انسانی در کشور ما دانشجویانی هستند که جدیت هم در کارشان است. اما به هر حال به نتیجه نمیرسند به خاطر آنکه این چهار تا مبحث در این سیلابس نیست.
نکته اول چیزی است که ما از آن تعبیر میکنیم به نگاه ماکتوارانه یا به قول انگلیسیها نگاه از چشمپرنده، این نگاه از چشم پرنده در رشتههای علوم انسانی در اختیار دانشجو قرار داده نمیشود.
🔹به تعبیر فلسفی هیچ چیزی قابل شناخت نیست مگر از طریق نسبتهایش با سایر چیزها. من باید آن نسبتها و relationها را بشناسم تا خانه خود را بشناسم. هیچ وقت نمیشود شما سر فرو بکنید در یک پدیده و مطلقا به همسایگان آن پدیده، آنها که به آن پدیده دورتر و نزدیکترند و با داد و ستدهای این پدیده و سایر پدیدهها بیگانگی بکنید و بعد بخواهید با این بیگانگی نشان دادن و غفلت و تغافل بخواهید پدیدهی مورد نظرتان را چنان که باید و شاید بشناسید.
🔹ما این را به تعبیر فلسفی میگوییم شناخت هر چیزی، شرط لازم اش، شناخت نسبتهای آن چیز با سایر چیزهاست. البته این شرط، شرط کافی نیست. بر خلاف برخی فیلسوفانی که به آنها میگوییم «اینترنالیسم نسبت» قائلند، آنها که میگویند هر چیزی اگر نسبتهایش با سایر چیزها شناخته بشود، آن چیز فقط از آن راه شناخته میشود. و بنابراین شناخت نسبتها را نه فقط شرط لازم، بلکه شرط لازم و کافی برای شناخت یک پدیده میدانند. ولی حتی اگر ما به «اینترنالیسم نسبت» هم قائل نباشیم و به «اکسترنالیسم نسب» قائل باشیم لااقل باید قائل باشیم که شناخت یک پدیده شرط لازمش این است که ما نسبت آن پدیده را با سایر پدیدهها بشناسیم.
🔹ما در علوم انسانی چه در مقطع لیسانس، چه در مقطع فوقلیسانس و چه در مقطع دکتری، وقتی وارد میشویم ما را با چشم بسته وسط یک هالی چشممان را باز میکنند و شروع میکنند میگویند ترم اول دوازده واحد باید بگذرانید، دو واحدش این است ، دو واحدش آن است. ما نمیدانیم این واحدها کجا با هم چه ربط و نسبتی دارند. اصلا خبر نداریم این واحد اقتصادی که اینجا میخوانیم با آن واحدی که در آمار میخوانیم ربط و نسبتشان چی هست. این نظریههای شخصیت در روانشناسی با رواندرمانگری در روانشناسی چه ربط و نسبتی با هم دارند. مسأله ادراک چه ربط و نسبتی دارد با مسأله غریزه. خب یک ترم برای ما را راجع به اداراکات و انواع ادراکات سخن میگویند و یک ترم هم راجع به غریزه و فطرت، رانهها و سائقها و انگیزه ها سخن میگویند اصلا ما نمیفهمیم بحث ادراک چه ربطی با بحث رانهها دارد. چرا؟ چون نگاه از بالا نداریم. نگاه از بالا یعنی اینکه تو اگر دانشجوی اقتصادی یا دانشجوی روانشناسی ای یا هر رشتهی دیگری از علوم انسانی هستی. خواه علوم انسانی تجربی مثل روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست و چه علوم انسانی غیر تجربی مثل اخلاق، مثل حقوق و مثل فلسفه ذهن، معرفتشناسی، فلسفه زبان و همه دانشهایی که به آنها میگوییم دانشهای علوم انسانی فارغ از اختلافی که در روششان دارند. من برای اینکه هر کدام از این دانشها را بشناسم باید ربط و نسبت و داد و ستد این دانش را با سایر دانشها بدانم.
🔹برای ورود در این دانش چه دانشهایی را من باید قبلا یاد گرفته باشم که شرط لازم است برای ورود من به این علم و بعد که این دانش را یاد گرفتم این دانش من شرط لازم برای یاد گرفتن چه دانشهای دیگری است. بعد این دانش در درون خود چه اسکلتی و جغرافیایی دارد. زیر مجموعه های این دانش چند تاست. زیر مجموعههای یک دانش به حسب شاخههای آن دانش و زیر مجموعههای یک دانش به حسب مکاتب و مسالک و مشارب و مرامهایی که در آن ظهور کردهاند و زیرمجموعههای این دانش بر اساس تطورات تاریخی ای که پیدا کرده است. این سه زیرمجموعه را من باید در هر دانشی بدانم. مثلا در فلسفه اولا بدانم که چند شاخه دارد، دوم بدانم فلسفه چند تا مکتب دارد، و بعد بدانم که فلسفه چه فراز و نشیبهای تاریخی را به صورت ادوار مشخص طی کرده است.
👇👇👇ادامه
@mostafamalekian
✍ مصطفی ملکیان
🔹امروز میخواهم به یک نکتهی دیگری اشاره کنم و آن در واقع یک فقدان در ناحیهی مواد درسی دانشکدهها و دانشگاهها و دپارتمانهای علوم انسانی است. به تعبیری میخواهم به سیلابس درسها بپردازم. و اینکه در این سیلابس چهار تا چیز نیست و از این نظر دانشجویان نمیتوانند رشد کنند، هر چقدر هم که انصافا جدیت بورزند. چون بر خلاف چیزی که برخی ها گمان میکنند، دانشجویان علوم انسانی در کشور ما دانشجویانی هستند که جدیت هم در کارشان است. اما به هر حال به نتیجه نمیرسند به خاطر آنکه این چهار تا مبحث در این سیلابس نیست.
نکته اول چیزی است که ما از آن تعبیر میکنیم به نگاه ماکتوارانه یا به قول انگلیسیها نگاه از چشمپرنده، این نگاه از چشم پرنده در رشتههای علوم انسانی در اختیار دانشجو قرار داده نمیشود.
🔹به تعبیر فلسفی هیچ چیزی قابل شناخت نیست مگر از طریق نسبتهایش با سایر چیزها. من باید آن نسبتها و relationها را بشناسم تا خانه خود را بشناسم. هیچ وقت نمیشود شما سر فرو بکنید در یک پدیده و مطلقا به همسایگان آن پدیده، آنها که به آن پدیده دورتر و نزدیکترند و با داد و ستدهای این پدیده و سایر پدیدهها بیگانگی بکنید و بعد بخواهید با این بیگانگی نشان دادن و غفلت و تغافل بخواهید پدیدهی مورد نظرتان را چنان که باید و شاید بشناسید.
🔹ما این را به تعبیر فلسفی میگوییم شناخت هر چیزی، شرط لازم اش، شناخت نسبتهای آن چیز با سایر چیزهاست. البته این شرط، شرط کافی نیست. بر خلاف برخی فیلسوفانی که به آنها میگوییم «اینترنالیسم نسبت» قائلند، آنها که میگویند هر چیزی اگر نسبتهایش با سایر چیزها شناخته بشود، آن چیز فقط از آن راه شناخته میشود. و بنابراین شناخت نسبتها را نه فقط شرط لازم، بلکه شرط لازم و کافی برای شناخت یک پدیده میدانند. ولی حتی اگر ما به «اینترنالیسم نسبت» هم قائل نباشیم و به «اکسترنالیسم نسب» قائل باشیم لااقل باید قائل باشیم که شناخت یک پدیده شرط لازمش این است که ما نسبت آن پدیده را با سایر پدیدهها بشناسیم.
🔹ما در علوم انسانی چه در مقطع لیسانس، چه در مقطع فوقلیسانس و چه در مقطع دکتری، وقتی وارد میشویم ما را با چشم بسته وسط یک هالی چشممان را باز میکنند و شروع میکنند میگویند ترم اول دوازده واحد باید بگذرانید، دو واحدش این است ، دو واحدش آن است. ما نمیدانیم این واحدها کجا با هم چه ربط و نسبتی دارند. اصلا خبر نداریم این واحد اقتصادی که اینجا میخوانیم با آن واحدی که در آمار میخوانیم ربط و نسبتشان چی هست. این نظریههای شخصیت در روانشناسی با رواندرمانگری در روانشناسی چه ربط و نسبتی با هم دارند. مسأله ادراک چه ربط و نسبتی دارد با مسأله غریزه. خب یک ترم برای ما را راجع به اداراکات و انواع ادراکات سخن میگویند و یک ترم هم راجع به غریزه و فطرت، رانهها و سائقها و انگیزه ها سخن میگویند اصلا ما نمیفهمیم بحث ادراک چه ربطی با بحث رانهها دارد. چرا؟ چون نگاه از بالا نداریم. نگاه از بالا یعنی اینکه تو اگر دانشجوی اقتصادی یا دانشجوی روانشناسی ای یا هر رشتهی دیگری از علوم انسانی هستی. خواه علوم انسانی تجربی مثل روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست و چه علوم انسانی غیر تجربی مثل اخلاق، مثل حقوق و مثل فلسفه ذهن، معرفتشناسی، فلسفه زبان و همه دانشهایی که به آنها میگوییم دانشهای علوم انسانی فارغ از اختلافی که در روششان دارند. من برای اینکه هر کدام از این دانشها را بشناسم باید ربط و نسبت و داد و ستد این دانش را با سایر دانشها بدانم.
🔹برای ورود در این دانش چه دانشهایی را من باید قبلا یاد گرفته باشم که شرط لازم است برای ورود من به این علم و بعد که این دانش را یاد گرفتم این دانش من شرط لازم برای یاد گرفتن چه دانشهای دیگری است. بعد این دانش در درون خود چه اسکلتی و جغرافیایی دارد. زیر مجموعه های این دانش چند تاست. زیر مجموعههای یک دانش به حسب شاخههای آن دانش و زیر مجموعههای یک دانش به حسب مکاتب و مسالک و مشارب و مرامهایی که در آن ظهور کردهاند و زیرمجموعههای این دانش بر اساس تطورات تاریخی ای که پیدا کرده است. این سه زیرمجموعه را من باید در هر دانشی بدانم. مثلا در فلسفه اولا بدانم که چند شاخه دارد، دوم بدانم فلسفه چند تا مکتب دارد، و بعد بدانم که فلسفه چه فراز و نشیبهای تاریخی را به صورت ادوار مشخص طی کرده است.
👇👇👇ادامه
@mostafamalekian
👇👇ادامه
🔹خب این زیر مجموعهها را هم باید بدانم. اما من ندیدم که دو واحد درسی در حد لیسانس و فوق لیسانس که کسی که اقتصاد میخواند بداند که اقتصاد چه ربطی با روانشناسی دارد، چه ربطی با جامعهشناسی دارد، اقتصاد چه ربطی با سیاست دارد، بعد چه ربطی با اخلاق دارد، چه ربطی با حقوق دارد، چه ربطی با فلسفه ذهن ، فلسفه کنش و چه ربطی با تاریخ دارد. این ربطها معلوم نیست. حالا چه ربطهایی که هر علمی با علوم منطقی و ریاضی دارد و چه ربطهایی که هر علمی با علوم فلسفی دارد و چه ربط هایی که با علوم تجربی دارد و چه ربطهایی که با علوم تاریخی دارد، و چه ربطهایی که با علوم عرفانی دارد و چه ربطهایی که آن علم با علوم ادبی و هنری دارد. اینها الیماشاءالله با هم داد و ستد دارند.
🔹ما برای اینکه در این ماز و هزارتو گم نشویم باید یک بار از بالا به ما کل این هزار تو را نشان داده باشند. برای اینکه من در کوچه پس کوچههای این ماز چشمام را باز کنند و اصلا ندانم که همسایه بغلیام کی هست و چه کاری میتواند با من داشته باشد و من چه کاری با او میتوانم داشته باشم چه نیازی او از من میتواند برآورده کند و چه نیازی من از او میتوانم برآورده کنم. حتی زیر مجموعههای علم خودم را هم ندانم.
🔅 سخنرانی استاد ملکیان تحت عنوان "علت عقب ماندگی علوم انسانی"
@mostafamalekian
🔹خب این زیر مجموعهها را هم باید بدانم. اما من ندیدم که دو واحد درسی در حد لیسانس و فوق لیسانس که کسی که اقتصاد میخواند بداند که اقتصاد چه ربطی با روانشناسی دارد، چه ربطی با جامعهشناسی دارد، اقتصاد چه ربطی با سیاست دارد، بعد چه ربطی با اخلاق دارد، چه ربطی با حقوق دارد، چه ربطی با فلسفه ذهن ، فلسفه کنش و چه ربطی با تاریخ دارد. این ربطها معلوم نیست. حالا چه ربطهایی که هر علمی با علوم منطقی و ریاضی دارد و چه ربطهایی که هر علمی با علوم فلسفی دارد و چه ربط هایی که با علوم تجربی دارد و چه ربطهایی که با علوم تاریخی دارد، و چه ربطهایی که با علوم عرفانی دارد و چه ربطهایی که آن علم با علوم ادبی و هنری دارد. اینها الیماشاءالله با هم داد و ستد دارند.
🔹ما برای اینکه در این ماز و هزارتو گم نشویم باید یک بار از بالا به ما کل این هزار تو را نشان داده باشند. برای اینکه من در کوچه پس کوچههای این ماز چشمام را باز کنند و اصلا ندانم که همسایه بغلیام کی هست و چه کاری میتواند با من داشته باشد و من چه کاری با او میتوانم داشته باشم چه نیازی او از من میتواند برآورده کند و چه نیازی من از او میتوانم برآورده کنم. حتی زیر مجموعههای علم خودم را هم ندانم.
🔅 سخنرانی استاد ملکیان تحت عنوان "علت عقب ماندگی علوم انسانی"
@mostafamalekian
Audio
☑️فایل صوتی سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در خیریه دارالاکرام با عنوان : «عوامل شش گانه ای که باعث می شوند نیک خواهی به نیکوکاری تبدیل نشوند.»
21 آذر 98
@mostafamalekian
21 آذر 98
@mostafamalekian
✅ اصلاحیه :
زمان برگزاری نشست «نقد و بررسی کتاب تأملات» روز سه شنبه، ۲۶ آذر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ می باشد.
@mostafamalekian
زمان برگزاری نشست «نقد و بررسی کتاب تأملات» روز سه شنبه، ۲۶ آذر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ می باشد.
@mostafamalekian
☑️انتشار کتاب «دیگر دوستی مؤثر» اثر پیتر سینگر با ترجمه آرمین نیاکان به همراه مقدمه استاد ملکیان
👇دانلود مقدمه مصطفی ملکیان بر کتاب
@mostafamalekian
👇دانلود مقدمه مصطفی ملکیان بر کتاب
@mostafamalekian
دیگردوستی مؤثر.PDF
252.8 KB
☑️مقدمه استاد ملکیان بر کتاب «دیگر دوستی مؤثر» اثر پیتر سینگر با ترجمه آرمین نیاکان
@mostafamalekian
@mostafamalekian
مصطفی ملکیان
✅ اصلاحیه : زمان برگزاری نشست «نقد و بررسی کتاب تأملات» روز سه شنبه، ۲۶ آذر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ می باشد. @mostafamalekian
✅جهت مشاهده آنلاین، این جلسه را ساعت 17 امروز در صفحه اینستگرام فیلوونت دنبال نمایید :
https://instagram.com/philovent_logos?igshid=34q61cy9xwmt
https://instagram.com/philovent_logos?igshid=34q61cy9xwmt
✅ چه عواملی باعث می شوند نیک خواهی به نیکوکاری تبدیل نشود؟
مصطفی ملکیان
🔹 شکی نیست که به لحاظ نظری،انفاق مالی یعنی گذشت از مال خود در راه خدمت به همنوع، یکی از وظایف مهم اخلاقی ماست. هیچ مکتب، هیچ نظام وهیچ نظریه ای اخلاقی تا الان قائل نشده است به این که یکی از وظایف اخلاقی انسان، انفاق مالی نیست.
🔹گذشتن از مال و ایثار برای بهروزی و خوشی همنوعان محل اجماع است، که یکی از وظایف عمده اخلاقی ماست، اما سوال بر سر این است که چرا با این که به لحاظ نظری انفاق مالی را، همه انسان ها کمابیش وظیفه اخلاقی تلقی می کنند ولی به لحاظ عملی آن مقدار که از لحاظ نظری مورد قبول واقع شده به لحاظ عملی معمول واقع نمی شود؛یعنی چرا با این که من کاملا واقفم که این کمک مالی وظیفه اخلاقی من است ولی عملا این وظیفه اخلاقی را کمتر انجام می دهم و چه بسا اصلا انجام ندهم. این نکته ای است در روانشناسی اخلاق. فقط بحث من در این جلسه منحصر است به انفاق مالی. بقیه وظایف اخلاقی از شمول بحث من بیرون اند. سخن بر سر این است که ممکن است من انسان اخلاقی باشم یعنی نیکخواه همنوعان خودم باشم و عقیده داشته باشم به اینکه انسان وظیفه نیک خواهی در حق همنوعان خودش را در این مورد نیک خواهی مالی دارد اما عملا به این نیک خواهی ترتیب اثر ندهم، یعنی به زبان ساده تر چرا همیشه نیک خواهی به نیکوکاری تبدیل نمی شود. نیک خواهی هست اما تبدیل به نیکوکاری نمی شود.
🔹در ذهن من،در ضمیر من، در درون من نیکخواهی نسبت به همنوع وجود دارد( که در بحث ما نیکخواهی مالی مدنظر است) ولی چرا تبدیل به نیکوکاری مالی نمی شود؟ یعنی چرا آنچه در عالم درون من، در عالم ذهن و ضمیر من، در عالم روان من می گذرد،این در دست و پای من جاری نمی شود؟ علت این شکافی که در این میان هست چیست؟ چه چیزی شکاف بین نیک خواهی و نیکوکاری ایجاد می کند؟به زبان ساده تر کسانی که نیک خواه بشر نیستند به کنار، اما فرض را بر آن بگیریم که ما کسانی باشیم نیک خواه بشر باشیم و بنابراین اساسا به چیزی به عنوان وظیفه و تکلیف اخلاقی در جهت ایثار مالی قائل باشیم. چرا این ایثار مالی که به لحاظ درونی به ارزشمندی اخلاقیش قائلیم لزوما در مقام عمل انجام نمی گیرد. این در همه وظایف اخلاقی قابل بحث و گفت و گو است ولی من فقط در باب نیک خواهی از لحاظ ایثار عرض می کنم.
🔹عواملی که در اینجا قابل بحث هستند شش عامل هستند؛ همه این شش عامل از مقوله توهمات ماست، از مقوله خطاهای شناختی ماست ولی با این همه احتمال دارد که این خطاها و توهمات شناختی پیش بیاید و باعث شود که من نتوانم نیکخواهیام را تبدیل به نیکوکاری بکنم.
1️⃣ به جای این که من،انسانی اخلاقی باشم صرفا انسانی عاطفی باشم.
2️⃣عقیده ندارم که برای بهروزی و خوشی همنوع خودم مهم ترین کار، کمک مالی باشد.
4️⃣افراد یا دولت ها ممکن است از این کمکها سوءاستفاده کنند.
3️⃣به صداقت مؤسساتی که فقر زدایی می کنند، اعتماد ندارند.
5️⃣ در جامعه ما چون به اندازه کافی کمک مالی صورت می گیرد نیاز به کمک اندک من نیست.
6️⃣چون آینده ما مبهم است من چرا چیزی را که پس انداز کرده ام به فقرا بدهم؟
✅تفصیل این عوامل در پست های بعدی
🔅سخنرانی استاد ملکیان به مناسبت 18 سالگی تأسیس خیریه دارالاکرام
@mostafamalekian
مصطفی ملکیان
🔹 شکی نیست که به لحاظ نظری،انفاق مالی یعنی گذشت از مال خود در راه خدمت به همنوع، یکی از وظایف مهم اخلاقی ماست. هیچ مکتب، هیچ نظام وهیچ نظریه ای اخلاقی تا الان قائل نشده است به این که یکی از وظایف اخلاقی انسان، انفاق مالی نیست.
🔹گذشتن از مال و ایثار برای بهروزی و خوشی همنوعان محل اجماع است، که یکی از وظایف عمده اخلاقی ماست، اما سوال بر سر این است که چرا با این که به لحاظ نظری انفاق مالی را، همه انسان ها کمابیش وظیفه اخلاقی تلقی می کنند ولی به لحاظ عملی آن مقدار که از لحاظ نظری مورد قبول واقع شده به لحاظ عملی معمول واقع نمی شود؛یعنی چرا با این که من کاملا واقفم که این کمک مالی وظیفه اخلاقی من است ولی عملا این وظیفه اخلاقی را کمتر انجام می دهم و چه بسا اصلا انجام ندهم. این نکته ای است در روانشناسی اخلاق. فقط بحث من در این جلسه منحصر است به انفاق مالی. بقیه وظایف اخلاقی از شمول بحث من بیرون اند. سخن بر سر این است که ممکن است من انسان اخلاقی باشم یعنی نیکخواه همنوعان خودم باشم و عقیده داشته باشم به اینکه انسان وظیفه نیک خواهی در حق همنوعان خودش را در این مورد نیک خواهی مالی دارد اما عملا به این نیک خواهی ترتیب اثر ندهم، یعنی به زبان ساده تر چرا همیشه نیک خواهی به نیکوکاری تبدیل نمی شود. نیک خواهی هست اما تبدیل به نیکوکاری نمی شود.
🔹در ذهن من،در ضمیر من، در درون من نیکخواهی نسبت به همنوع وجود دارد( که در بحث ما نیکخواهی مالی مدنظر است) ولی چرا تبدیل به نیکوکاری مالی نمی شود؟ یعنی چرا آنچه در عالم درون من، در عالم ذهن و ضمیر من، در عالم روان من می گذرد،این در دست و پای من جاری نمی شود؟ علت این شکافی که در این میان هست چیست؟ چه چیزی شکاف بین نیک خواهی و نیکوکاری ایجاد می کند؟به زبان ساده تر کسانی که نیک خواه بشر نیستند به کنار، اما فرض را بر آن بگیریم که ما کسانی باشیم نیک خواه بشر باشیم و بنابراین اساسا به چیزی به عنوان وظیفه و تکلیف اخلاقی در جهت ایثار مالی قائل باشیم. چرا این ایثار مالی که به لحاظ درونی به ارزشمندی اخلاقیش قائلیم لزوما در مقام عمل انجام نمی گیرد. این در همه وظایف اخلاقی قابل بحث و گفت و گو است ولی من فقط در باب نیک خواهی از لحاظ ایثار عرض می کنم.
🔹عواملی که در اینجا قابل بحث هستند شش عامل هستند؛ همه این شش عامل از مقوله توهمات ماست، از مقوله خطاهای شناختی ماست ولی با این همه احتمال دارد که این خطاها و توهمات شناختی پیش بیاید و باعث شود که من نتوانم نیکخواهیام را تبدیل به نیکوکاری بکنم.
1️⃣ به جای این که من،انسانی اخلاقی باشم صرفا انسانی عاطفی باشم.
2️⃣عقیده ندارم که برای بهروزی و خوشی همنوع خودم مهم ترین کار، کمک مالی باشد.
4️⃣افراد یا دولت ها ممکن است از این کمکها سوءاستفاده کنند.
3️⃣به صداقت مؤسساتی که فقر زدایی می کنند، اعتماد ندارند.
5️⃣ در جامعه ما چون به اندازه کافی کمک مالی صورت می گیرد نیاز به کمک اندک من نیست.
6️⃣چون آینده ما مبهم است من چرا چیزی را که پس انداز کرده ام به فقرا بدهم؟
✅تفصیل این عوامل در پست های بعدی
🔅سخنرانی استاد ملکیان به مناسبت 18 سالگی تأسیس خیریه دارالاکرام
@mostafamalekian
✅ مصطفی ملکیان در فضای مجازی:
🔆کانال تلگرام
🔆صفحه اینستگرام
🔆کانال آرشیو نقد و بررسی ها
🔆وبلاگ آرشیو آثار
🔆سایت صدانت(صفحه استاد ملکیان)
🔅پشتیبان کانال مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
🔆کانال تلگرام
🔆صفحه اینستگرام
🔆کانال آرشیو نقد و بررسی ها
🔆وبلاگ آرشیو آثار
🔆سایت صدانت(صفحه استاد ملکیان)
🔅پشتیبان کانال مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
☑️سخنرانی استاد ملکیان در رونمایی از کتاب دیگر دوستی مؤثر
موسسه دارالاکرام با همکاری نشرنی برگزار میکند:
دومین جلسه از سلسله نشست های خیروخرد.
موضوع: رونمایی و بررسی کتاب "دیگردوستی مؤثر"
سخنرانان: استاد مصطفی ملکیان و محمدرضا جلایی پور.
با پخش پیام ویدیویی پیتر سینگر(نویسنده کتاب) و آرمین نیاکان(مترجم کتاب).
ورود برای عمومآزاد است.
زمان: دوشنبه 2 دی ماه، از ساعت 17الی19.
مکان: تهران، بین چهارراه ولیعصر و فلسطین جنوبی، نبش برادران مظفر جنوبی، تالار همایش فرهنگ و هنر.
@mostafamalekian
موسسه دارالاکرام با همکاری نشرنی برگزار میکند:
دومین جلسه از سلسله نشست های خیروخرد.
موضوع: رونمایی و بررسی کتاب "دیگردوستی مؤثر"
سخنرانان: استاد مصطفی ملکیان و محمدرضا جلایی پور.
با پخش پیام ویدیویی پیتر سینگر(نویسنده کتاب) و آرمین نیاکان(مترجم کتاب).
ورود برای عمومآزاد است.
زمان: دوشنبه 2 دی ماه، از ساعت 17الی19.
مکان: تهران، بین چهارراه ولیعصر و فلسطین جنوبی، نبش برادران مظفر جنوبی، تالار همایش فرهنگ و هنر.
@mostafamalekian
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
🎥 بررسی کتاب تاملات اثر مارکوس اورلیوس
نشست “ما و اندیشه رواقی”
👤با سخنرانی:
#مصطفی_ملکیان
#محمدمهدی_اردبیلی
🌐 دانلود فیلم و صوت در صدانت
🌾 @Sedanet
🌾 @Mostafamalekian
🌾 @PhilosophicalHalt
نشست “ما و اندیشه رواقی”
👤با سخنرانی:
#مصطفی_ملکیان
#محمدمهدی_اردبیلی
🌐 دانلود فیلم و صوت در صدانت
🌾 @Sedanet
🌾 @Mostafamalekian
🌾 @PhilosophicalHalt
صدانت
سخنرانی مصطفی ملکیان و محمدمهدی اردبیلی در نشست "ما و اندیشه رواقی" • صدانت
به همت انتشارات ققنوس در نشست "ما و اندیشه رواقی" ، کتاب تاملات نوشته مارکوس اورلیوس با ترجمه عرفان ثابتی برگزار شد. مصطفی ملکیان و محمد مهدی اردبیلی ...
🔅هنر چگونه می تواند درد و رنج ما را در زندگی کم کند؟
✍مصطفی ملکیان
دیدگاه های مختلفی در پاسخ به این سوال (خدمت های هنر به کاهش درد و رنج) وجود دارد:
1⃣خدمت اول. ارسطو معتقد بود که نظاره گری آثار هنری، فشارهای روانی آدمیان را می کاهد. انسان وقتی مجذوب زیبایی می شود، فشارهای روانی بر دوش او کاهش می یابد. ارسطو از اصطلاح تطهیر روح استفاده می کرد. به زبان یونانی، آثار هنری انسان را کاتارسیس(پالوده) می کنند. کاتارسیس یعنی پالایش روحی. به نظر ارسطو، در حین نظاره گری یک اثر هنری، روح انسان پالوده می شود و ممکن است که این پالودگی روح، برای مدتی و یا مدت ها در انسان باقی بماند. ارسطو معتقد بود که تشویش(اضطراب یا دل نگرانی) و اندوه بر اثر نظاره گری آثار هنری از انسان زدوده می شوند.
این کارکردی که ارسطو برای هنر قائل است، دارای بدیل است. انسان با مصرف داروهای آرام بخش نیز می تواند این دو را از خود بزداید. مراجعه به روان درمان گر نیز این اثر را دارد. در برخی موارد، مصرف مواد مخدر و روان گردان هم می تواند بدیلی برای این کارکرد هنر باشند. گرچه بر نظر ارسطو درباره ی این کارکرد هنر، وفاقی وجود دارد، باید توجه داشت که بدیل هایی نیز وجود دارند.
2⃣خدمت دوم. بعد از ارسطو، نظرات دیگری نیز مطرح شد. عده ای بر این عقیده بودند که نظاره گری آثار هنری، تعارضات درونی را کاهش می دهد. در درون انسان، همیشه بین جنبه ی عقلانی و جنبه ی احساسی و عاطفی، نوعی تعارض وجود دارد. بسیاری از روان شناسان هنر معتقد هستند که تا وقتی انسان تحت تاثیر نظاره گری یک اثر هنری است، این تعارض درونی بین عقل او و احساس و عاطفه ی او به حداقل ممکن می رسد. چون رفع این تعارض درونی، مثبت قلمداد می شود، لذا ارزش داوری اخلاقی در این مورد، مثبت است.
3⃣خدمت سوم. نظاره گری آثار هنری، قدرت مشاهده گری و دقت و تیزبینی را در افراد افزایش می دهد. کسانی که با آثار هنری سر و کار دارند، افراد تیزبین تری هستند و وقتی وارد دیگر عرصه های زندگی هم می شوند، قدرت تشخیص بیشتری دارند. نظاره گری آثار هنری، انسان را در جهت تشخیص و تمیز تفاوت ها و تقویت قوه ی تشخیص پرورش می دهد. فی المثل اگر یک هنرمند وارد عرصه ی سیاست شود، از قوه ی تشخیص خوبی برخوردار خواهد بود. بعضی از روان شناسان هنر معتقد اند که آزمایشات فراوانی، این مورد را تایید می کند.
4⃣خدمت چهارم. آثار هنری، قوه ی تخیل فرد را افزایش می دهند. یعنی وقتی انسان با آثار هنری مواجه می شود، از وضع بالفعل خود بیرون می آید و در پوست کسانی می رود که وضع بالفعل او را ندارند. اگر فردی هیچ وقت کارگری نکرده باشد، با خواندن یک رمان می تواند در پوست یک کارگر فرو رود. اگر فردی زیر شکنجه قرار نگرفته باشد، با دیدن یک فیلم متوجه خواهد شد که شکنجه چه بلایی بر سر انسان می آورد. تخیل افزایی، از خدمت هایی است که اثار هنری به انسان می کنند.
5⃣خدمت پنجم که نتیجه ی خدمت چهارم است، این است که همدلی و هم دردی انسان با دیگران را افزایش می دهد. همدلی و هم دردی، فقط ربط مستقیم با تخیل دارد. انسان با تقویت قوه ی تخیل خود، همدلی و همدردی خود را با دیگر انسان ها افزایش می دهد.
در مقاله ای نشان داده ام که هر چقدر قوه ی تخیل قوی تر شود، انسان اخلاقی تر می شود و این برخلاف توهم است که هر چقدر بیشتر می شود، انسان ضد اخلاقی تر می شود.
بخش عمده ای از اینکه انسان ها اخلاقی زندگی نمی کنند بدین خاطر است که آن ها نمی تواند ضرباتی را که از ناحیه ی زیست ضد اخلاقی بر دیگران تحمیل می کنند را تصور کنند. وقتی قرار ملاقاتی تنظیم می کنیم، با قوه ی تخیل خود، باید بتوانیم تبعات خلف وعده مان را که ممکن است بر دیگران عارض شود را اعم از سرما و گرما و آزار و اذیت و ... را بچشیم تا از خلف وعده چشم پوشی کنیم.
6⃣خدمت ششمِ نظاره گری آثار هنری این است که موجب می شود انسان سلامت روانی پیدا کند. در آخرین تحقیقی که در مرکز بین المللی تحقیقات روانشناسی در آمریکا انجام شده است، یازده مولفه برای سلامت روانی فهرست کرده اند. سر و کار داشتن با آثار هنری، در تقویت بیش از هفت مورد از این یازده مورد، تاثیر به سزایی دارد.
7⃣خدمت هفتم این است که آثار هنری، آرمان گرایی را در انسان تقویت می کنند. آثار هنری انسان را ترغیب می کنند تا خود را تبدیل به یک اثر هنری کند. انسان می تواند زندگی خود را تبدیل به یک اثر هنری کند. معمولا وقتی انسان با آثار هنری سر و کار پیدا می کند، احساس یک نوع استعلا می کند.
اگر آزمایشات روانشناسانه، تایید کنند که هر حتی یکی از موارد فوق، بر اثر نظاره گری آثار هنری در انسان ایجاد می شوند، فعالیت هنری، اخلاقی نیز خواهد بود، چرا که از درد و رنج دیگران می کاهد.
🔑سخنرانی اخلاق و هنر ، در موزه گرافیک
@mostafamalekian
✍مصطفی ملکیان
دیدگاه های مختلفی در پاسخ به این سوال (خدمت های هنر به کاهش درد و رنج) وجود دارد:
1⃣خدمت اول. ارسطو معتقد بود که نظاره گری آثار هنری، فشارهای روانی آدمیان را می کاهد. انسان وقتی مجذوب زیبایی می شود، فشارهای روانی بر دوش او کاهش می یابد. ارسطو از اصطلاح تطهیر روح استفاده می کرد. به زبان یونانی، آثار هنری انسان را کاتارسیس(پالوده) می کنند. کاتارسیس یعنی پالایش روحی. به نظر ارسطو، در حین نظاره گری یک اثر هنری، روح انسان پالوده می شود و ممکن است که این پالودگی روح، برای مدتی و یا مدت ها در انسان باقی بماند. ارسطو معتقد بود که تشویش(اضطراب یا دل نگرانی) و اندوه بر اثر نظاره گری آثار هنری از انسان زدوده می شوند.
این کارکردی که ارسطو برای هنر قائل است، دارای بدیل است. انسان با مصرف داروهای آرام بخش نیز می تواند این دو را از خود بزداید. مراجعه به روان درمان گر نیز این اثر را دارد. در برخی موارد، مصرف مواد مخدر و روان گردان هم می تواند بدیلی برای این کارکرد هنر باشند. گرچه بر نظر ارسطو درباره ی این کارکرد هنر، وفاقی وجود دارد، باید توجه داشت که بدیل هایی نیز وجود دارند.
2⃣خدمت دوم. بعد از ارسطو، نظرات دیگری نیز مطرح شد. عده ای بر این عقیده بودند که نظاره گری آثار هنری، تعارضات درونی را کاهش می دهد. در درون انسان، همیشه بین جنبه ی عقلانی و جنبه ی احساسی و عاطفی، نوعی تعارض وجود دارد. بسیاری از روان شناسان هنر معتقد هستند که تا وقتی انسان تحت تاثیر نظاره گری یک اثر هنری است، این تعارض درونی بین عقل او و احساس و عاطفه ی او به حداقل ممکن می رسد. چون رفع این تعارض درونی، مثبت قلمداد می شود، لذا ارزش داوری اخلاقی در این مورد، مثبت است.
3⃣خدمت سوم. نظاره گری آثار هنری، قدرت مشاهده گری و دقت و تیزبینی را در افراد افزایش می دهد. کسانی که با آثار هنری سر و کار دارند، افراد تیزبین تری هستند و وقتی وارد دیگر عرصه های زندگی هم می شوند، قدرت تشخیص بیشتری دارند. نظاره گری آثار هنری، انسان را در جهت تشخیص و تمیز تفاوت ها و تقویت قوه ی تشخیص پرورش می دهد. فی المثل اگر یک هنرمند وارد عرصه ی سیاست شود، از قوه ی تشخیص خوبی برخوردار خواهد بود. بعضی از روان شناسان هنر معتقد اند که آزمایشات فراوانی، این مورد را تایید می کند.
4⃣خدمت چهارم. آثار هنری، قوه ی تخیل فرد را افزایش می دهند. یعنی وقتی انسان با آثار هنری مواجه می شود، از وضع بالفعل خود بیرون می آید و در پوست کسانی می رود که وضع بالفعل او را ندارند. اگر فردی هیچ وقت کارگری نکرده باشد، با خواندن یک رمان می تواند در پوست یک کارگر فرو رود. اگر فردی زیر شکنجه قرار نگرفته باشد، با دیدن یک فیلم متوجه خواهد شد که شکنجه چه بلایی بر سر انسان می آورد. تخیل افزایی، از خدمت هایی است که اثار هنری به انسان می کنند.
5⃣خدمت پنجم که نتیجه ی خدمت چهارم است، این است که همدلی و هم دردی انسان با دیگران را افزایش می دهد. همدلی و هم دردی، فقط ربط مستقیم با تخیل دارد. انسان با تقویت قوه ی تخیل خود، همدلی و همدردی خود را با دیگر انسان ها افزایش می دهد.
در مقاله ای نشان داده ام که هر چقدر قوه ی تخیل قوی تر شود، انسان اخلاقی تر می شود و این برخلاف توهم است که هر چقدر بیشتر می شود، انسان ضد اخلاقی تر می شود.
بخش عمده ای از اینکه انسان ها اخلاقی زندگی نمی کنند بدین خاطر است که آن ها نمی تواند ضرباتی را که از ناحیه ی زیست ضد اخلاقی بر دیگران تحمیل می کنند را تصور کنند. وقتی قرار ملاقاتی تنظیم می کنیم، با قوه ی تخیل خود، باید بتوانیم تبعات خلف وعده مان را که ممکن است بر دیگران عارض شود را اعم از سرما و گرما و آزار و اذیت و ... را بچشیم تا از خلف وعده چشم پوشی کنیم.
6⃣خدمت ششمِ نظاره گری آثار هنری این است که موجب می شود انسان سلامت روانی پیدا کند. در آخرین تحقیقی که در مرکز بین المللی تحقیقات روانشناسی در آمریکا انجام شده است، یازده مولفه برای سلامت روانی فهرست کرده اند. سر و کار داشتن با آثار هنری، در تقویت بیش از هفت مورد از این یازده مورد، تاثیر به سزایی دارد.
7⃣خدمت هفتم این است که آثار هنری، آرمان گرایی را در انسان تقویت می کنند. آثار هنری انسان را ترغیب می کنند تا خود را تبدیل به یک اثر هنری کند. انسان می تواند زندگی خود را تبدیل به یک اثر هنری کند. معمولا وقتی انسان با آثار هنری سر و کار پیدا می کند، احساس یک نوع استعلا می کند.
اگر آزمایشات روانشناسانه، تایید کنند که هر حتی یکی از موارد فوق، بر اثر نظاره گری آثار هنری در انسان ایجاد می شوند، فعالیت هنری، اخلاقی نیز خواهد بود، چرا که از درد و رنج دیگران می کاهد.
🔑سخنرانی اخلاق و هنر ، در موزه گرافیک
@mostafamalekian
Forwarded from مصطفی ملکیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☑️فال حافظ مصطفی ملکیان، به نیت آزاد و فرهاد خسروی، در شب یلدای 98
@mostafamalekian
@mostafamalekian
انتشار گفت و گوی اصغر زارع کهنمویی با استاد ملکیان پیرامون مسائل مرتبط میان نهاد اخلاق و دو نهاد دین و حقوق برای اولین بار در کتاب «اخلاق، فصل نخست اصلاح»
جهت اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
@mostafamalekian
جهت اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
@mostafamalekian
☑️در باب کتاب «تأملات مارکوس ارولیوس»
✅ اگر در طول تاریخ بشری بیست کتاب عالی درباره زندگی خوب و خوش و ارزشمند نوشته شده باشد مسلما یکی از آنها کتاب تأملات مارکوس ارولیوس فیلسوف و امپراطور رومی است.
✅ معتقدم اگر کسی توفیق مطالعه این کتاب را نداشته باشد چیز بسیار بسیار بسیار مهمی را ازدست داده است و کمیت زندگی اش لنگ خواهد بود.
✅ به روش خاصی که به گمانم روش بهتری است به معرفی این کتاب می پردازم که بیشتر در نفوس دوستان محتوای کتاب را جایگیر میکند.
✅ مارکوس در این کتاب یک سلسله گزارههای ناظر به واقع و یک سلسله گزارههای ناظر به ارزش و یک سلسله گزارههای ناظر به تکلیف و وظیفه را بیان کرده که با تفکیک آنها می توانیم با بصیرت بهتری کتاب را مطالعه کنیم.
کتاب متشکل است از سه بخش:
1. بیست و هشت گزاره ناظر به واقع
2.. چهار گزاره ناظر به ارزش
3. صدو بیست گزاره ناظر به تکلیف
این گزاره ها کمابیش در نزد سایر فیلسوفان رواقی نیز تکرار شده است.
🔻استاد ملکیان در ادامه به بیان این گزاره ها می پردازند . (در آینده قرار خواهند گرفت)
https://t.me/arshiv_arshiv/72
@mostafamalekian
✅ اگر در طول تاریخ بشری بیست کتاب عالی درباره زندگی خوب و خوش و ارزشمند نوشته شده باشد مسلما یکی از آنها کتاب تأملات مارکوس ارولیوس فیلسوف و امپراطور رومی است.
✅ معتقدم اگر کسی توفیق مطالعه این کتاب را نداشته باشد چیز بسیار بسیار بسیار مهمی را ازدست داده است و کمیت زندگی اش لنگ خواهد بود.
✅ به روش خاصی که به گمانم روش بهتری است به معرفی این کتاب می پردازم که بیشتر در نفوس دوستان محتوای کتاب را جایگیر میکند.
✅ مارکوس در این کتاب یک سلسله گزارههای ناظر به واقع و یک سلسله گزارههای ناظر به ارزش و یک سلسله گزارههای ناظر به تکلیف و وظیفه را بیان کرده که با تفکیک آنها می توانیم با بصیرت بهتری کتاب را مطالعه کنیم.
کتاب متشکل است از سه بخش:
1. بیست و هشت گزاره ناظر به واقع
2.. چهار گزاره ناظر به ارزش
3. صدو بیست گزاره ناظر به تکلیف
این گزاره ها کمابیش در نزد سایر فیلسوفان رواقی نیز تکرار شده است.
🔻استاد ملکیان در ادامه به بیان این گزاره ها می پردازند . (در آینده قرار خواهند گرفت)
https://t.me/arshiv_arshiv/72
@mostafamalekian
Telegram
انبار کانال mostafamalekian
☑️ فایل صوتی سخنرانی استاد ملکیان
🌾 با موضوع : خرداندیشی و خردورزی
در رونمایی از ترجمه کتاب پیترسینگر با عنوان « دیگردوستی مؤثر »
@mostafamalekian
🌾 با موضوع : خرداندیشی و خردورزی
در رونمایی از ترجمه کتاب پیترسینگر با عنوان « دیگردوستی مؤثر »
@mostafamalekian
Audio
☑️ فایل صوتی سخنرانی استاد ملکیان
🌾 با موضوع : نیک خواهی و خردورزی
در رونمایی از ترجمه کتاب پیترسینگر با عنوان « دیگر دوستی مؤثر »
@kheir_o_kherad
🔻
@mostafamalekian
🌾 با موضوع : نیک خواهی و خردورزی
در رونمایی از ترجمه کتاب پیترسینگر با عنوان « دیگر دوستی مؤثر »
@kheir_o_kherad
🔻
@mostafamalekian