درست زندگی کن و ایمان داشته باش که نیکی از تو به دیگران جاری خواهد شد
حتی اگر خود از آن نیکیها آگاه نباشی.
📚 درمان شوپنهاور
👤اروین د یالوم
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
حتی اگر خود از آن نیکیها آگاه نباشی.
📚 درمان شوپنهاور
👤اروین د یالوم
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
ای آدم ها توانتان را برای نفرین هیچ ادمی تلف نکنید ،
بیهوده آرزوی به خاک سیاه نشستن هیچ بشری را در دل نپرورانید ،
دست دعا برای نابودی هیچ ادمی بلند نکنید ،
چرا که آرزوی سیاه بختی شاید گاه گاهی برای دیگری تیره روزی بیاورد،
اما برای شما حتما و همیشه سیاه دلی می اورد.
برای خانه همسایه ات چراغی آرزو کن، قطعاً حوالی خانه خودت روشن می شود...
☘کانال روانشناسی مشاورفا ☘
@moshaverfa
بیهوده آرزوی به خاک سیاه نشستن هیچ بشری را در دل نپرورانید ،
دست دعا برای نابودی هیچ ادمی بلند نکنید ،
چرا که آرزوی سیاه بختی شاید گاه گاهی برای دیگری تیره روزی بیاورد،
اما برای شما حتما و همیشه سیاه دلی می اورد.
برای خانه همسایه ات چراغی آرزو کن، قطعاً حوالی خانه خودت روشن می شود...
☘کانال روانشناسی مشاورفا ☘
@moshaverfa
این خاصیت این جهان است که ما در معرض ازدستدادنها هستیم. کسی معشوقش را از دست میدهد، کارآفرینی، کسب و کارش را، صاحبمنصبی یکشبه جایگاه و مقام و اعتبارش را و پدری که یکشبه سیل تمام خانه و کاشانهاش را ویران میکند. دختری که تمام جهیزیهاش یک هفته قبل از ازدواج زیر ویرانههای زلزله یکشبه از بین میرود. این خاصیت زندگی است. زندگی مانند بازی مارپله است. جلو میروی، بالا میروی، به ناگاه سقوط میکنی به خانه اول!
کتابهای موفقیت پر است از توصیه برای موفقیت و پیش رفتن ولی به کسانی که شکست خوردهاند و به خاک سیاه نشستهاند کمتر پرداخته شده است. این دو تکنیک شاید بهما کمک کند برای دوباره برخاستن.
تکنیک گسست زمانی
دوران کودکی خود را بهخاطر بیاورید. بارها و بارها شده است که شکست خوردهایم، اشتباه کردهایم و از دست دادهایم و آن زمان فکر کردهایم که دنیا به آخر رسیده است. همه ما چنین تجربیاتی داشتهایم. اکنون که از آنان فاصله گرفتهایم متوجه میشویم آنقدرها هم آن مشکلات مرگآور نبودهاند. گسست زمانی یعنی از شکست فعلی خود نیز فاصله زمانی بگیرید. به ده سال بعد بروید و از آنجا به مساله فعلی خود فکر کنید. بدیهی است که کارآفرینی که ورشکست شده، اگر بخواهد در همین لحظه به مساله خودش فکر کند بسیار دردآور است اما اگر به ده سال بعد برود و از آنجا به مساله فعلیاش نگاه کنید، آنگاه خیلی راحتتر میتواند مسأله را هضم کند و دوباره بلند شود.
تغییر نقطه تمرکز ذهنی
مرور خاطرات گذشته دردآورترین بخش ماجراست. برای فراموشکردن خاطرات گذشته یکی از بهترین راهها، تمرکز بر خاطرات آینده (رویاها و برنامهها) است. ذهن بیکار، گذشته را نشخوار میکند. بنابراین نگذارید ذهنتان بیکار بماند. برای فراموشکردن گذشته، اهداف جدید، چالشهای جدید و ارتباطات جدید ایجاد کنید. برای فراموشکردن گذشته، یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا تدریس آنچه میدانید. یک مسافرت. یک سرگرمی جدید. تغییر شغل. تغییر شهری که در آن زندگی میکنید. همه اینها میتواند به تغییر نقطه تمرکز ذهن شما کمک کند. اجازه ندهید اشتباهاتتان داستان زندگیتان باشند. اگر ازدستدادنها و اشتباهاتتان دائم به شما یادآوری شوند، به داستان زندگیتان تبدیل میشوند.
حالا یک بار دیگر برگردید و آن دو پاراگراف طلایی را چندین بار دیگر بخوانید. سپس به خودتان بگویید باید یکبار بهخاطر همه چیز گریه کرد و ...
▪️دکتر مجتبی لشکربلوکی
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
کتابهای موفقیت پر است از توصیه برای موفقیت و پیش رفتن ولی به کسانی که شکست خوردهاند و به خاک سیاه نشستهاند کمتر پرداخته شده است. این دو تکنیک شاید بهما کمک کند برای دوباره برخاستن.
تکنیک گسست زمانی
دوران کودکی خود را بهخاطر بیاورید. بارها و بارها شده است که شکست خوردهایم، اشتباه کردهایم و از دست دادهایم و آن زمان فکر کردهایم که دنیا به آخر رسیده است. همه ما چنین تجربیاتی داشتهایم. اکنون که از آنان فاصله گرفتهایم متوجه میشویم آنقدرها هم آن مشکلات مرگآور نبودهاند. گسست زمانی یعنی از شکست فعلی خود نیز فاصله زمانی بگیرید. به ده سال بعد بروید و از آنجا به مساله فعلی خود فکر کنید. بدیهی است که کارآفرینی که ورشکست شده، اگر بخواهد در همین لحظه به مساله خودش فکر کند بسیار دردآور است اما اگر به ده سال بعد برود و از آنجا به مساله فعلیاش نگاه کنید، آنگاه خیلی راحتتر میتواند مسأله را هضم کند و دوباره بلند شود.
تغییر نقطه تمرکز ذهنی
مرور خاطرات گذشته دردآورترین بخش ماجراست. برای فراموشکردن خاطرات گذشته یکی از بهترین راهها، تمرکز بر خاطرات آینده (رویاها و برنامهها) است. ذهن بیکار، گذشته را نشخوار میکند. بنابراین نگذارید ذهنتان بیکار بماند. برای فراموشکردن گذشته، اهداف جدید، چالشهای جدید و ارتباطات جدید ایجاد کنید. برای فراموشکردن گذشته، یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا تدریس آنچه میدانید. یک مسافرت. یک سرگرمی جدید. تغییر شغل. تغییر شهری که در آن زندگی میکنید. همه اینها میتواند به تغییر نقطه تمرکز ذهن شما کمک کند. اجازه ندهید اشتباهاتتان داستان زندگیتان باشند. اگر ازدستدادنها و اشتباهاتتان دائم به شما یادآوری شوند، به داستان زندگیتان تبدیل میشوند.
حالا یک بار دیگر برگردید و آن دو پاراگراف طلایی را چندین بار دیگر بخوانید. سپس به خودتان بگویید باید یکبار بهخاطر همه چیز گریه کرد و ...
▪️دکتر مجتبی لشکربلوکی
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
نوازش های روانی :
اریک برن می گوید: نخاع بی نوازش خشک می شود. نوازش ها می توانند تماس بدنی، تحسین، یا بجا آوردن و شناختن فرد در جمع باشند. نوازش های مثبتی مثل لبخند زدن، گوش دادن، گرفتن دست ها، یا گفتن جمله دوستت دارم، در طرف مقابل احساس خوب بودن ایجاد می کنند. به این نوازش ها " کرک های گرم" نیز می گویند.
نوازش های منفی، رفتارهای دردناکی مثل زخم زبان زدن، تحقیر کردن، سیلی زدن، توهین کردن، یا جملاتی چون از تو متنفرم هستند. به این نوازش ها، " خارهای سرد" می گویند.
نوازش منفی در طرف مقابل احساس غیر خوب بودن ایجاد می کند. با این حال حتی این نوازش های نا خوشایند هم می توانند جلوی خشک شدن نخاع را بگیرند. به همین دلیل آدم ها نوازش منفی را به نوازش نشدن ترجیح می دهند.
📚 تحلیل رفتار متقابل
👤 اریک برن
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
اریک برن می گوید: نخاع بی نوازش خشک می شود. نوازش ها می توانند تماس بدنی، تحسین، یا بجا آوردن و شناختن فرد در جمع باشند. نوازش های مثبتی مثل لبخند زدن، گوش دادن، گرفتن دست ها، یا گفتن جمله دوستت دارم، در طرف مقابل احساس خوب بودن ایجاد می کنند. به این نوازش ها " کرک های گرم" نیز می گویند.
نوازش های منفی، رفتارهای دردناکی مثل زخم زبان زدن، تحقیر کردن، سیلی زدن، توهین کردن، یا جملاتی چون از تو متنفرم هستند. به این نوازش ها، " خارهای سرد" می گویند.
نوازش منفی در طرف مقابل احساس غیر خوب بودن ایجاد می کند. با این حال حتی این نوازش های نا خوشایند هم می توانند جلوی خشک شدن نخاع را بگیرند. به همین دلیل آدم ها نوازش منفی را به نوازش نشدن ترجیح می دهند.
📚 تحلیل رفتار متقابل
👤 اریک برن
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
همسرم اجازه داد یک شب را با زن دیگری سپری کنم .
پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود.
کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود.
پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
"نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم."
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
#داستان_کوتاه
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود.
کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود.
پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
"نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آن شب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم."
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
#داستان_کوتاه
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
قبل از اين كه بچه ها را به سلاح علم مجهز كنيم بايد مهربانی،
عشق و انسانيت را به آنها ياد داد.
خطر انسان مهربان برای هستی كمتر از خطر دانشمند نامهربان است!
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
عشق و انسانيت را به آنها ياد داد.
خطر انسان مهربان برای هستی كمتر از خطر دانشمند نامهربان است!
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
✔️بنیاد روان درمانی ✔️
برگزار کننده کارگاه های تخصصی روانشناسی
@bonyade_ravandarmani
@bonyade_ravandarmani
برگزار کننده کارگاه های تخصصی روانشناسی
@bonyade_ravandarmani
@bonyade_ravandarmani
گاهى شما فقط
مسئول خودتون نيستيد..!
تصميم شما، ممکنه
رو سرنوشت ديگران هم تاثير بگذاره...
#مازیتوفسکی
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
مسئول خودتون نيستيد..!
تصميم شما، ممکنه
رو سرنوشت ديگران هم تاثير بگذاره...
#مازیتوفسکی
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
درست زندگی کن و ایمان داشته باش که نیکی از تو به دیگران جاری خواهد شد
حتی اگر خود از آن نیکیها آگاه نباشی.
📕 درمان شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
حتی اگر خود از آن نیکیها آگاه نباشی.
📕 درمان شوپنهاور
#اروین_د_یالوم
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
انتخاب دوست
سؤال
ویژگیهای دوست خوب چیست؟ به بیانی دیگر چه کسی را به دوستی بگیرم و چه کسی را به دوستی نگیرم؟
دوست باید سلامت روانی داشته باشد؛ مثلا اگر دوست شخصیت اضطرابیای داشته باشد و یا شخصیت وسواسیای داشته باشد یا بدبین یا ناامید باشد؛ این عوالم دوستی را تحت تأثیر قرار میدهد. اما علاوه بر این ویژگی، دوست باید حداقل حد نصاب کمالات اخلاقی را داشته باشد. چند ویژگی بسیار مهم است که باید در دوست باشد:
۱. اگر دوست متکبر و مُتبختر و متفرعن باشد، شما در ارتباط با او نابود میشوید.
۲. اگر دوستتان حسد داشته باشد، ارتباط شما از بین میرود.
۳. اگر علائق ناسازگاری هم با شما داشته باشد از ارتباط با او لذت نمیبرید. مثلا وقتی گفتوگو در اختیار شماست بهسمت و سویی میرود و وقتی گفتوگو در اختیار اوست به سمت و سوی دیگری میرود و بنابراین در دوستی باید علائق مشترک وجود داشته باشد. حتی اگر سنخ روانی متفاوت است باید لااقل علائق مشترک وجود داشته باشد. البته آدم که نباید با تمام عالم و آدم دوستی داشته باشد. دوستی چیزی نیست که دائما دامنهاش را گسترد. ما فکر میکنیم که اگر اسم ۷۰۰ نفر را در دفترچه تلفن خودمان داشته باشیم، خوب است ولی دوستی معنایش این نیست. عُلقههای مشترک هنری بسیار اهمیت دارند. مثلا دوستی که در تمام عمرش تا به حال رمان نخوانده است، من نمیتوانم دوستیای با او داشته باشم چون هیچ وقت نمیتوانم راجعبه رمان با او حرف بزنم در حالیکه دوست کسی است که آدم بتواند با او بحث و شکوا بکند، درد و دل بکند و باورهایش را در میان بگذارد.
۴. اختلافنظرهای عمیق هم دوستی را از بین میبرد. با اینکه نباید از بین ببرد ولی عملا از بین میبرد. من اگر کسی سلامت روانی و کمال اخلاقی داشته باشد هر عقیدهای هم داشته باشد با او میتوانم دوستی کنم. منتها در اکثریت قریب به اتفاق، اختلاف عقیده اگر از حدی بیشتر بشود، دوستی دوام نمیآورد.
نکتهی آخر اینکه وقتی دوستی تعدادش افزایش پیدا بکند، شما حق دوستی را نمیتوانید ادا کنید و هم شما وجدان اخلاقیتان رنجور میشود و هم او از شما میرنجد. وقتی شما مثلا ده تا دوست داشته باشید میتوانید سالگشت تولد هر کدام را تبریک بگویید و حتی در تولدشان شرکت کنید ولی اگر ۵۰۰ تا دوست داشته باشید چنین کاری امکانپذیر نیست. البته فقط این نیست و بلکه اینکه شاید حتی نتوانید احوالشان را هم بپرسید. این دوست را میرنجاند. من معتقد هستم که اگر دوستان خود را گزیده کنیم خیلی بهتر از آن است که تعداد دوستها زیاد بشود.
من به یک نوع دوستی هم اعتراض دارم و آن دوستیهایی است که به حسب تصادف پیش میآیند و مثلا اگر با کسی در مجلسی سلامعلیک کردم بخواهم به او نیز شماره تلفن بدهم و شماره تلفنشان را بگیرم که آنها نیز بار خاطر من بشوند! که از این به بعد باید با تکتک آنها هم سلام و تعارف داشته باشم.
اگر کسی با خلوت و تنهایی خودش سر و کار داشته باشد بهتر است تا اینکه با دوستانی که این ویژگیها را ندارند، دوستی داشته باشد.
سؤال
استاد! شما احسان را جزو ویژگیهای لازم یک دوست برنشمردهاید. آیا لازم نبود؟
نه! من فکر میکنم اگر این ویژگیها وجود داشته باشد، حتی اگر دوست، احسان آگاهانهای هم به شما نکند، حضورش برای شما یک احسان است. البته اگر کسی این ویژگیها را داشته باشد، آهستهآهسته خودش به احسان هم کشیده خواهد شد. دوستی که حتی برای من هدیهای نمیآورد و یا مرا دعوت نمیکند، اگر آن ویژگیها را داشته باشد، باز هم این دوستی خوب است
✔️گفت و گوی شفاهی حسام شوشتری با مصطفی ملکیان
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
سؤال
ویژگیهای دوست خوب چیست؟ به بیانی دیگر چه کسی را به دوستی بگیرم و چه کسی را به دوستی نگیرم؟
دوست باید سلامت روانی داشته باشد؛ مثلا اگر دوست شخصیت اضطرابیای داشته باشد و یا شخصیت وسواسیای داشته باشد یا بدبین یا ناامید باشد؛ این عوالم دوستی را تحت تأثیر قرار میدهد. اما علاوه بر این ویژگی، دوست باید حداقل حد نصاب کمالات اخلاقی را داشته باشد. چند ویژگی بسیار مهم است که باید در دوست باشد:
۱. اگر دوست متکبر و مُتبختر و متفرعن باشد، شما در ارتباط با او نابود میشوید.
۲. اگر دوستتان حسد داشته باشد، ارتباط شما از بین میرود.
۳. اگر علائق ناسازگاری هم با شما داشته باشد از ارتباط با او لذت نمیبرید. مثلا وقتی گفتوگو در اختیار شماست بهسمت و سویی میرود و وقتی گفتوگو در اختیار اوست به سمت و سوی دیگری میرود و بنابراین در دوستی باید علائق مشترک وجود داشته باشد. حتی اگر سنخ روانی متفاوت است باید لااقل علائق مشترک وجود داشته باشد. البته آدم که نباید با تمام عالم و آدم دوستی داشته باشد. دوستی چیزی نیست که دائما دامنهاش را گسترد. ما فکر میکنیم که اگر اسم ۷۰۰ نفر را در دفترچه تلفن خودمان داشته باشیم، خوب است ولی دوستی معنایش این نیست. عُلقههای مشترک هنری بسیار اهمیت دارند. مثلا دوستی که در تمام عمرش تا به حال رمان نخوانده است، من نمیتوانم دوستیای با او داشته باشم چون هیچ وقت نمیتوانم راجعبه رمان با او حرف بزنم در حالیکه دوست کسی است که آدم بتواند با او بحث و شکوا بکند، درد و دل بکند و باورهایش را در میان بگذارد.
۴. اختلافنظرهای عمیق هم دوستی را از بین میبرد. با اینکه نباید از بین ببرد ولی عملا از بین میبرد. من اگر کسی سلامت روانی و کمال اخلاقی داشته باشد هر عقیدهای هم داشته باشد با او میتوانم دوستی کنم. منتها در اکثریت قریب به اتفاق، اختلاف عقیده اگر از حدی بیشتر بشود، دوستی دوام نمیآورد.
نکتهی آخر اینکه وقتی دوستی تعدادش افزایش پیدا بکند، شما حق دوستی را نمیتوانید ادا کنید و هم شما وجدان اخلاقیتان رنجور میشود و هم او از شما میرنجد. وقتی شما مثلا ده تا دوست داشته باشید میتوانید سالگشت تولد هر کدام را تبریک بگویید و حتی در تولدشان شرکت کنید ولی اگر ۵۰۰ تا دوست داشته باشید چنین کاری امکانپذیر نیست. البته فقط این نیست و بلکه اینکه شاید حتی نتوانید احوالشان را هم بپرسید. این دوست را میرنجاند. من معتقد هستم که اگر دوستان خود را گزیده کنیم خیلی بهتر از آن است که تعداد دوستها زیاد بشود.
من به یک نوع دوستی هم اعتراض دارم و آن دوستیهایی است که به حسب تصادف پیش میآیند و مثلا اگر با کسی در مجلسی سلامعلیک کردم بخواهم به او نیز شماره تلفن بدهم و شماره تلفنشان را بگیرم که آنها نیز بار خاطر من بشوند! که از این به بعد باید با تکتک آنها هم سلام و تعارف داشته باشم.
اگر کسی با خلوت و تنهایی خودش سر و کار داشته باشد بهتر است تا اینکه با دوستانی که این ویژگیها را ندارند، دوستی داشته باشد.
سؤال
استاد! شما احسان را جزو ویژگیهای لازم یک دوست برنشمردهاید. آیا لازم نبود؟
نه! من فکر میکنم اگر این ویژگیها وجود داشته باشد، حتی اگر دوست، احسان آگاهانهای هم به شما نکند، حضورش برای شما یک احسان است. البته اگر کسی این ویژگیها را داشته باشد، آهستهآهسته خودش به احسان هم کشیده خواهد شد. دوستی که حتی برای من هدیهای نمیآورد و یا مرا دعوت نمیکند، اگر آن ویژگیها را داشته باشد، باز هم این دوستی خوب است
✔️گفت و گوی شفاهی حسام شوشتری با مصطفی ملکیان
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
مراقب باش؛ هرگز به عشق همچون سکس فکر نکن،
وگرنه دچار فریب خواهی شد.
فقط زمانی که احساس کردی حضور دیگری،تنها حضور خالص او، نه هیچ چیز دیگر،
فقط حضورش کافی است تا به تو احساس خوشبختی بدهد؛ چیزی در تو شروع میکند به شکفتن...
آنوقت است که در عشق حقیقی به سر میبری.
آگاه باش،
عشق شهوت نیست.
عاطفه و احساسات زودگذر نیست. عشق مالکیت نیست.
عشق یک ادراک ژرف است که شخص به نوعی تو را کامل میکند.
فردی تو را یک دایره کامل میسازد.
👤اوشو
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
وگرنه دچار فریب خواهی شد.
فقط زمانی که احساس کردی حضور دیگری،تنها حضور خالص او، نه هیچ چیز دیگر،
فقط حضورش کافی است تا به تو احساس خوشبختی بدهد؛ چیزی در تو شروع میکند به شکفتن...
آنوقت است که در عشق حقیقی به سر میبری.
آگاه باش،
عشق شهوت نیست.
عاطفه و احساسات زودگذر نیست. عشق مالکیت نیست.
عشق یک ادراک ژرف است که شخص به نوعی تو را کامل میکند.
فردی تو را یک دایره کامل میسازد.
👤اوشو
☘️کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
اریک فروم تعریف بسیار جالبی از عشق دارد، او عشق را ترکیبی از چهار عنصر میداند؛
۱. توجه
۲. معرفت
۳. احترام
۴. مسئولیت
عاشقی از نگاه فروم ابتدا به معنای "توجه به فردِ مقابل" است. اینکه به او بیشتر از دیگرانی که در کنار تو هستند توجه کنی. و البته در کنار آن، شامل احترام گذاشتن به فرد مورد توجه است.
ریشه ی لاتین احترام، از "دیدن" گرفته شده و در واقع احترام به این معناست که معشوق را همانطور که هست ببینی و بپذیری...
خواسته های او و تمایلاتش را در نظر بگیری و سعی نکنی او را به دلخواه خود، محدود و منزوی کنی.
و اما مسئولیت به این معناست که در برابر او احساس مسئولیت کرده و کاری نکنی که او و آینده ی او را به خطر بیندازی.
همچنین در جهت مثبت، کارهایی را انجام دهی که منجر به شکل گیریِ بهترین آینده برای او شود...
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa
۱. توجه
۲. معرفت
۳. احترام
۴. مسئولیت
عاشقی از نگاه فروم ابتدا به معنای "توجه به فردِ مقابل" است. اینکه به او بیشتر از دیگرانی که در کنار تو هستند توجه کنی. و البته در کنار آن، شامل احترام گذاشتن به فرد مورد توجه است.
ریشه ی لاتین احترام، از "دیدن" گرفته شده و در واقع احترام به این معناست که معشوق را همانطور که هست ببینی و بپذیری...
خواسته های او و تمایلاتش را در نظر بگیری و سعی نکنی او را به دلخواه خود، محدود و منزوی کنی.
و اما مسئولیت به این معناست که در برابر او احساس مسئولیت کرده و کاری نکنی که او و آینده ی او را به خطر بیندازی.
همچنین در جهت مثبت، کارهایی را انجام دهی که منجر به شکل گیریِ بهترین آینده برای او شود...
☘کانال روانشناسی مشاورفا
@moshaverfa