کانال مشاوره مذهبی معنوی حجتالاسلام توحید فتحیزاده Religious Spiritual Counseling
45 subscribers
123 photos
11 videos
30 files
579 links
راهکارمذهبی رهیابی معنوی چارجویی دینی
مشاوره وپاسخگویی ۹۸۹۱۰۲۱۱۰۳۲۶
سبک زندگی اسلامی
همسرانه ازدواج تعریفها تربیت فرزندان بلوغ ازنگاه دین ومعنویت
تعارضات فردی,آسیب اجتماعی,شکست،تنهایی،سوگ و مرگ محوریت دین و معنویت
حجتالاسلام توحید فتحیزاده
Download Telegram
مسئله فلسطین با اذن خدا حل خواهد شد

قال الله الحکیم فی الکتاب المبین:
«وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین»(۱) و قال عزّ مِن قائِل:
«فَلا تَهِنوا وَ تَدعوٓا اِلَى السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللَهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکم اَعمالَکُم»(۲).
در آغاز لازم میدانم، به همه‌ی شما میهمانان عزیز، رؤسای محترم مجالس، رهبران گروه‌های مختلف فلسطینی، اندیشمندان، فرزانگان و شخصیّت‌های برجسته‌ی جهان اسلام و دیگر شخصیّت‌های آزادی‌خواه، خوشامد بگویم و حضورتان در این نشست ارزشمند را گرامی بدارم.
قصّه‌ی پُرغصّه‌ی فلسطین و اندوه جان‌کاه مظلومیّت این ملّت صبور، بردبار و مقاوم، حقیقتاً هر انسان آزادی‌خواه و حق‌طلب و عدالت‌جو را می‌‌آزارد و درد و رنجی انبوه بر دل می‌نشاند. تاریخ فلسطین و اشغال ظالمانه‌‌ی آن و آواره کردن میلیون‌ها انسان و مقاومت دلیرانه‌ی این ملّت قهرمان، پُر فرازونشیب است. کاوشی هوشمندانه در تاریخ نشان میدهد که در هیچ برهه‌ای از تاریخ، هیچ‌یک از ملّتهای جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه مواجه نبود‌ه‌اند که در یک توطئه‌ی فرامنطقه‌ای، کشوری به طور کامل اشغال شود و ملّتی از خانه و کاشانه‌ی خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدان‌جا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند، امّا این نیز یکی از صفحات ناپاک تاریخ است که همچون دیگر صفحات آلوده، با اذن خدای متعال و یاری او بسته خواهد شد؛چه آنکه‌‌: إِنَّ‌ الْبَاطِلَ کانَ‌ زَهُوقًا.(۳) وَ قال: اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبَادِیَ الصَّٰلِحُون.(۴)۱۳۹۵/۱۲/۰۳
بیانات در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین
فلسطین, سرنوشت فلسطین, آزادی فلسطین, ماجرای فلسطین
قرآن
۱ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹
وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ
ترجمه:
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!
۲ ) سوره مبارکه محمد آیه ۳۵
فَلا تَهِنوا وَتَدعوا إِلَى السَّلمِ وَأَنتُمُ الأَعلَونَ وَاللَّهُ مَعَكُم وَلَن يَتِرَكُم أَعمالَكُم
ترجمه:
پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‌بار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمی‌کند!
۳ ) سوره مبارکه الإسراء آیه ۸۱
وَقُل جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ ۚ إِنَّ الباطِلَ كانَ زَهوقًا
ترجمه:
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
۴ ) سوره مبارکه الأنبياء آیه ۱۰۵
وَلَقَد كَتَبنا فِي الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ أَنَّ الأَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحونَ
ترجمه:
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»
islamquest.net
چگونه اراده خود را تقویت کنیم؟ - گنجینه پاسخ ها
4–6 minutes

برای روشن شدن پاسخ، نخست بهتر است شخص با اراده و فرد بی‌ثبات و فاقد اراده را توصیف کنیم.

شخص با اراده کسی است که وقتی در مورد کاری، به خوبی تأمل کرد، و انجام آن‌را برای خود ضروری دانست، تصمیم به انجام آن می‌گیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن‌را به اجرا در می‌آورد. (البته پافشاری در تصمیمی غلط یا داشتن تکبر، غرور نابجا و میلی قهرمانانه، ثبات قدم نخواهد بود و از دیدگاه ارزشی فاقد اعتبار است). در مقابل فرد سست اراده، با کمترین مشکلی از انجام دادن کار، دلسرد شده و پس از آن هرگونه کوششی را در جهت تحقّق هدف، متوقف می‌نماید.

پس شخص با اراده کسی است که دارای هدفی معقول باشد و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمی‌ایستد. مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‌زند و از پیش‌رفتش جلوگیری نمی‌کند.

و از آن‌جا که انسان دارای دو بعد روحی(فکری) و جسمی(عملی) است، راه‌کارهایی برای تقویت اراده در دو بخش فکری و عملی توصیه می‌شود:

الف) راهکاری فکری:

تعیین هدف یا اهداف: ابتدا هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگی یا کاری که می‌خواهید انجام دهید، برای خود ترسیم کنید. طبیعی است این هدف، باید شفاف، معقول، قابل دست‌یابی، بدون افراط و تفریط، مطابق با توان و استعداد خود و واقع‌بینانه باشد؛ نه آرمانی و بلند پروازانه و خارج از توانایی‌های شما! در غیر این صورت وقتی با مشکلات و سختی‌های طاقت‌فرسا و خارج از توان خود، روبرو شوید، نا امید و دلسرد شده و از ادامه‌ی کار منصرف می‌گردید، و هم‌چنین از انجام کارهای دیگر منصرف شده و خود را ناتوان و بی‌اراده می‌بینید!
شناخت توانایی‌ها و استعدادها: همه‌ی ما در وجود خود، استعدادهایی داریم؛ کافی است این نیروها را بشناسیم و برای رسیدن به هدف، آنها را به کار گیریم.
برنامه‌ریزی: باید برای تمام کارها و فعالیت‌های شبانه‌روزی، برنامه‌ای مدون و منظّم داشته باشید. بدین منظور از جدولی استفاده کنید که در ستون افقی آن، ساعات شبانه‌روز و در ستون عمودی، ایام هفته را یادداشت و تمام کارهای روزانه را در آن درج کنید. (از خواب، استراحت، عبادت، ورزش، مطالعه، و ...). هر فعالیتی را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانی را بدون کار خالی نگذارید. هر روز صبح با نگاهی به آن برنامه، به اجرای دقیق آن بپردازید و شب‌ها قبل از خواب، آن‌را محاسبه و ارزیابی کنید، شایسته است، مانند یک محاسبه‌گر جدی و قاطع، فعالیت‌های روزانه و میزان موفقیت خود را در انجام دادن آنها بررسی کنید؛ در صورت موفقیت، خود را تشویق و در صورت تخلّف و سهل‌انگاری، تنبیه کنید.
تلقین: تلقین به خود در تقویت اراده، اثر قابل ملاحظه‌ای دارد؛ بنابر این هر روز جملاتی را به خود تلقین کنید؛ مانند این جملات: «من اراده لازم برای انجام کارهایم را دارم»، «هیچ چیز نمی‌تواند اراده‌ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنی است، انجام می‌دهم و هیچ قدرتی نمی‌تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم‌تر می‌شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آن نیرومندان است» و ... .
تدریجی بودن تقویت اراده: برای به دست آوردن اراده‌ای قوی و محکم، توجه به تدریجی بودن آن و نیاز به تمرین و ممارست، امری بایسته است، گمان نکنید می‌توانید به طور دفعی و بدون هیچ تلاشی، به آن دست یابید.

همواره بر خداوند توکل کرده و در همه امور از او استمداد جویید.

ب) راه کارهای عملی:

برای تقویت اراده به راه‌کارهای عملی زیر توجه کرده، و به آنها پایبند باشید:

هر روز صبح حداقل بیست دقیقه، به طور مرتب و در ساعتی معین ورزش کنید.
خواندن نمازها در اول وقت، و در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید و اگر در آن وقت بیدار نشدید، قضای آن‌را به جای آورید.
مقید باشید هر روز تعداد آیات معینی از قرآن را تلاوت کنید (حداقل 30 تا 50 آیه) و در صورت تمایل در هفته‌های بعد، به میزان آن بیفزایید.
ترک گناه و مخالفت با هواهای نفسانی، نقش بسیار مؤثری در تقویت اراده و نهادینه کردن آن در درون انسان دارد؛ و برای این منظور باید توجه به آثار و عواقب خطرناک گناهان داشت.[1]
کارهایی را که به عهده می‌گیرید، ناتمام رها نکنید. آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
از پراکنده کاری و آشفتگی در کارها که موجب به هم ریختگی فکری می‌شود بپرهیزید و به فعالیت‌های خود تمرکز و انسجام بخشید.
اگر می‌توانید روزه بگیرد که در تقویت اراده مفید است، و اگر نمی‌توانید روزه بگیرید حداقل در خوردن و نوشیدن امساک کنید.

9.مطالعه کتاب‌های اخلاقی[2] مخصوصا زندگینامه‌ی اولیای الهی و علمای وارسته[3] در تقویت اراده مؤثر است.[4]
[1]. مطالعه کتاب‌هایی؛ مانند گناهان کبیره، و کیفر گناهان، و ... در این زمینه مناسب است.

[2]. مانند کتاب معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی.

[3]. مانند کتاب‌های نشان از بی‌نشانها، برگی از دفتر آفتاب، کیمیای محبت، در محضر لاهوتیان.

[4]. «سیر مطالعاتی در جهت تقویت پایه های فکری و برنامه ریزی»، 5308؛ « اراده و اختیار و ارادی بودن اراده»، 48138؛ «اراده و انگیزه از نگاه قرآن و روایات»، 46472؛ «تأثیر محیط، وراثت و ژنتیک بر اختیار انسان»، 93574.
islamquest.net
چگونه اراده خود را تقویت کنیم؟ - گنجینه پاسخ ها
4–6 minutes

برای روشن شدن پاسخ، نخست بهتر است شخص با اراده و فرد بی‌ثبات و فاقد اراده را توصیف کنیم.

شخص با اراده کسی است که وقتی در مورد کاری، به خوبی تأمل کرد، و انجام آن‌را برای خود ضروری دانست، تصمیم به انجام آن می‌گیرد و با فعالیت و ثبات قدم، آن‌را به اجرا در می‌آورد. (البته پافشاری در تصمیمی غلط یا داشتن تکبر، غرور نابجا و میلی قهرمانانه، ثبات قدم نخواهد بود و از دیدگاه ارزشی فاقد اعتبار است). در مقابل فرد سست اراده، با کمترین مشکلی از انجام دادن کار، دلسرد شده و پس از آن هرگونه کوششی را در جهت تحقّق هدف، متوقف می‌نماید.

پس شخص با اراده کسی است که دارای هدفی معقول باشد و تا موقعی که به آن نرسیده، از تعقیب آن باز نمی‌ایستد. مشکلات و موانع روانی یا مادی، به اراده و عزم او لطمه نمی‌زند و از پیش‌رفتش جلوگیری نمی‌کند.

و از آن‌جا که انسان دارای دو بعد روحی(فکری) و جسمی(عملی) است، راه‌کارهایی برای تقویت اراده در دو بخش فکری و عملی توصیه می‌شود:

الف) راهکاری فکری:

تعیین هدف یا اهداف: ابتدا هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگی یا کاری که می‌خواهید انجام دهید، برای خود ترسیم کنید. طبیعی است این هدف، باید شفاف، معقول، قابل دست‌یابی، بدون افراط و تفریط، مطابق با توان و استعداد خود و واقع‌بینانه باشد؛ نه آرمانی و بلند پروازانه و خارج از توانایی‌های شما! در غیر این صورت وقتی با مشکلات و سختی‌های طاقت‌فرسا و خارج از توان خود، روبرو شوید، نا امید و دلسرد شده و از ادامه‌ی کار منصرف می‌گردید، و هم‌چنین از انجام کارهای دیگر منصرف شده و خود را ناتوان و بی‌اراده می‌بینید!
شناخت توانایی‌ها و استعدادها: همه‌ی ما در وجود خود، استعدادهایی داریم؛ کافی است این نیروها را بشناسیم و برای رسیدن به هدف، آنها را به کار گیریم.
برنامه‌ریزی: باید برای تمام کارها و فعالیت‌های شبانه‌روزی، برنامه‌ای مدون و منظّم داشته باشید. بدین منظور از جدولی استفاده کنید که در ستون افقی آن، ساعات شبانه‌روز و در ستون عمودی، ایام هفته را یادداشت و تمام کارهای روزانه را در آن درج کنید. (از خواب، استراحت، عبادت، ورزش، مطالعه، و ...). هر فعالیتی را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانی را بدون کار خالی نگذارید. هر روز صبح با نگاهی به آن برنامه، به اجرای دقیق آن بپردازید و شب‌ها قبل از خواب، آن‌را محاسبه و ارزیابی کنید، شایسته است، مانند یک محاسبه‌گر جدی و قاطع، فعالیت‌های روزانه و میزان موفقیت خود را در انجام دادن آنها بررسی کنید؛ در صورت موفقیت، خود را تشویق و در صورت تخلّف و سهل‌انگاری، تنبیه کنید.
تلقین: تلقین به خود در تقویت اراده، اثر قابل ملاحظه‌ای دارد؛ بنابر این هر روز جملاتی را به خود تلقین کنید؛ مانند این جملات: «من اراده لازم برای انجام کارهایم را دارم»، «هیچ چیز نمی‌تواند اراده‌ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنی است، انجام می‌دهم و هیچ قدرتی نمی‌تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم‌تر می‌شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آن نیرومندان است» و ... .
تدریجی بودن تقویت اراده: برای به دست آوردن اراده‌ای قوی و محکم، توجه به تدریجی بودن آن و نیاز به تمرین و ممارست، امری بایسته است، گمان نکنید می‌توانید به طور دفعی و بدون هیچ تلاشی، به آن دست یابید.

همواره بر خداوند توکل کرده و در همه امور از او استمداد جویید.

ب) راه کارهای عملی:

برای تقویت اراده به راه‌کارهای عملی زیر توجه کرده، و به آنها پایبند باشید:

هر روز صبح حداقل بیست دقیقه، به طور مرتب و در ساعتی معین ورزش کنید.
خواندن نمازها در اول وقت، و در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید و اگر در آن وقت بیدار نشدید، قضای آن‌را به جای آورید.
مقید باشید هر روز تعداد آیات معینی از قرآن را تلاوت کنید (حداقل 30 تا 50 آیه) و در صورت تمایل در هفته‌های بعد، به میزان آن بیفزایید.
ترک گناه و مخالفت با هواهای نفسانی، نقش بسیار مؤثری در تقویت اراده و نهادینه کردن آن در درون انسان دارد؛ و برای این منظور باید توجه به آثار و عواقب خطرناک گناهان داشت.[1]
کارهایی را که به عهده می‌گیرید، ناتمام رها نکنید. آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
از پراکنده کاری و آشفتگی در کارها که موجب به هم ریختگی فکری می‌شود بپرهیزید و به فعالیت‌های خود تمرکز و انسجام بخشید.
اگر می‌توانید روزه بگیرد که در تقویت اراده مفید است، و اگر نمی‌توانید روزه بگیرید حداقل در خوردن و نوشیدن امساک کنید.

9.مطالعه کتاب‌های اخلاقی[2] مخصوصا زندگینامه‌ی اولیای الهی و علمای وارسته[3] در تقویت اراده مؤثر است.[4]
[1]. مطالعه کتاب‌هایی؛ مانند گناهان کبیره، و کیفر گناهان، و ... در این زمینه مناسب است.

[2]. مانند کتاب معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی.

[3]. مانند کتاب‌های نشان از بی‌نشانها، برگی از دفتر آفتاب، کیمیای محبت، در محضر لاهوتیان.

[4]. «سیر مطالعاتی در جهت تقویت پایه های فکری و برنامه ریزی»، 5308؛ « اراده و اختیار و ارادی بودن اراده»، 48138؛ «اراده و انگیزه از نگاه قرآن و روایات»، 46472؛ «تأثیر محیط، وراثت و ژنتیک بر اختیار انسان»، 93574.
الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد عَن بَعضِ أصحابِهِ مِنَ العِراقِيِّينَ رَفَعَهُ ، قالَ :

خَطَبَ النّاسَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِما فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ، أنَا اُخبِرُكُم عَن أخٍ لي كانَ مِن أعظَمِ النّاسِ في عَيني ، وكانَ رَأسُ ما عَظُمَ بِهِ في عَيني صِغَرَ الدُّنيا في عَينِهِ . كانَ خارِجا مِن سُلطانِ بَطنِهِ ؛ فَلا يَشتَهي ما لا يَجِدُ ، ولا يُكثِرُ إذا وَجَدَ . كانَ خارِجا مِن سُلطانِ فَرجِهِ ؛ فَلا يَستَخِفُّ لَهُ عَقلَهُ ولا رَأيَهُ . كانَ خارِجا مِن سُلطانِ الجَهالَةِ ؛ فَلا يَمُدُّ يَدَهُ إلاّ عَلى ثِقَةٍ لِمَنفَعَةٍ . كانَ لا يَتَشَهّى ، ولا يَتَسَخَّطُ ، ولا يَتَبَرَّمُ . كانَ أكثَرَ دَهرِهِ صَمّاتا ، فَإِذا قالَ بَذَّ القائِلينَ ، كانَ لا يَدخُلُ في مِراءٍ ، ولا يُشارِكُ في دَعوى ، ولا يُدلي بِحُجَّةٍ حَتّى يَرى قاضِيا . وكانَ لا يَغفُلُ عَن إخوانِهِ ، ولا يَخُصُّ نَفسَهُ بِشَيءٍ دونَهُم . كانَ ضَعيفا مُستَضعَفا ، فَإِذا جاءَ الجِدُّ كانَ لَيثا عادِيا . كانَ لا يَلومُ أحَدا فيما يَقَعُ العُذرُ في مِثلِهِ حَتّى يَرَى اعتِذارا . كانَ يَفعَلُ ما يَقولُ ، ويَفعَلُ ما لا يَقولُ . كانَ إذَا ابتَزَّهُ أمرانِ لا يَدري أيُّهُما أفضَلُ نَظَرَ إلى أقرَبِهِما إلَى الهَوى فَخالَفَهُ . كانَ لا يَشكو وَجَعا إلاّ عِندَ مَن يَرجو عِندَهُ البُرءَ ، ولا يَستَشيرُ إلاّ مَن يَرجو عِندَهُ النَّصيحَةَ . كانَ لا يَتَبَرَّمُ ، ولا يَتَسَخَّطُ ، ولا يَتَشَكّى ، ولا يَتَشَهّى ، ولا يَنتَقِمُ ، ولا يَغفُلُ عَن العَدُوِّ . فَعَلَيكُم بِمِثلِ هذِهِ الأَخلاقِ الكَريمَةِ إن أطَقتُموها ، فَإِن لَم تُطيقوها كُلَّها فَأَخذُ القَليلِ خَيرٌ مِن تَركِ الكَثيرِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه .

الكافى ـ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد، از پاره اى از يارانش كه اين حديث را به امام حسن عليه السلام مى رسانند ـ :

امام حسن عليه السلام براى مردم ، خطبه خواند و فرمود : «اى مردم ! من شما را از برادرى خبر مى دهم كه در چشمم از بزرگ ترينِ مردم بود . علّت اصلى بزرگ جلوه نمودنش در چشمم، كوچكى دنيا در چشم او بود . او مغلوب شكمش نبود . پس آنچه را نمى يافت ، آرزو نمى كرد و اگر مى يافت ، از حد نمى گذراند . او مغلوب شهوتش نبود. پس براى آن ، نه عقل خود را سبك مى كرد و نه رأيش را . مغلوب نادانى نبود. پس دستش را جز به سوى شخص مورد اطمينان براى سودى دراز نمى كرد . نه هوسران بود ، نه خشمگين مى شد و نه افسرده مى گشت . بيشتر روزگارش را خاموش بود ؛ اما چون سخن مى گفت، بر گويندگان پيشى مى گرفت و در هيچ جدالى وارد نمى شد و در هيچ دعوايى شركت نمى جست و تا قاضى اى شيوه او اين نبود كه وقتى كسى به او ستمى روا مى داشت در پيش مردم گله كند ؛ همان گونه كه روش بيشتر مردم چنين است . بلكه شكيبايى مى ورزيد تا قاضى بيايد كه او ميان ظالم و وى داورى كند . اين در حقيقت ، به خوددارى از سخن گفتن بيجا و پرهيز از سخن زيادى (مرآة العقول : 9 / 262) . ] براى شنيدن سخنانش [نمى يافت ، حجّت آورى نمى كرد . از برادرانش غافل نمى گشت و چيزى را از آنان بازنمى داشت و ويژه خود نمى ساخت . به ظاهر ، ناتوان مى نمود ؛ اما به هنگام كوشش ، شيرى شَرزه بود . هيچ كس را به سبب كارى كه در مثل آن ، پوزش مى آورند ، سرزنش نمى كرد ، تا عذرش را بداند . آنچه مى گفت ، انجام مى داد و آنچه نمى گفت ، نيز انجام مى داد. اشاره به اين كه كردارش بيش از گفتارش بود . در نسخه اى چنين است : «و آنچه نمى كرد ، نمى گفت» و اگر متن ، چنين باشد ، مقصودْ آن است كه كردارش كمتر از گفتارش نبود . هرگاه با دو مسئله روياروى مى شد و نمى دانست كدام يك از آنها برترند ، مى نگريست كه كدام يك به هواى نفس ، نزديك تر است . پس با آن مخالفت مى كرد . از هيچ دردى شِكوه نمى كرد ، مگر نزد كسى كه اميد بهبود خود را از او داشت ، و جز با كسى كه از او اميد نيكخواهى داشت ، مشورت نمى كرد . افسرده و خشمگين نمى شد و پُر شكايت و هوسران نبود . از كسى انتقام نمى گرفت و در عين حال ، از دشمن ، غافل نمى گشت . پس اگر توانش را داشتيد ، چنين خوى هاى بزرگوارانه اى به دست آوريد و پايبند آنها باشيد و اگر طاقت همه اش را نداشتيد ، ]بدانيد كه [به دست آوردن اندك ، بهتر از واگذاشتن بسيار است ، و دگرگونى و توانى جز به وسيله خدا نيست» .

الكافي : 2 / 237 / 26 ، مشكاة الأنوار : 240 وفيه «ولا يقول ما لا يفعل» بدل «ويفعل ما لا يقول» ، بحار الأنوار : 69 / 294 / 24 ؛ البداية والنهاية : 8 / 39 عن محمّد بن كيسان الأصمّ نحوه.
مراتب سعادت و شقاوت

عن محمد بن أبی‌عمیر قال: سألت أباالحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام عن معنی قول رسول‌الله: الشقی من شقی فی بطن امه و السعید من سعد فی بطن امه؟
فقال: الشقی من علم الله و هو فی بطن امه أنه سیعمل أعمال الأشقیاء، و السعید من علم الله و هو فی بطن امه أنه سیعمل أعمال السعداء.
قلت له: فما معنی قوله (ص) - اعملوا فکل میسر لما خلق له؟ فقال: ان الله عزوجل خلق الجن و الانس لیعبدوه، و لم یخلقهم لیعصوه، و ذلک قوله عزوجل - و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. فیسر کلا لما خلق له. فالویل لمن استحب العمی علی الهدی.
التوحید باب 58 ح 3
ترجمه: ابن‌أبی‌عمیر گوید: از پیشگاه امام هفتم پرسیدم که چیست معنی فرمایش پیغمبر اکرم (ص) - شقی کسی است که در شکم مادرش شقی شده است، و سعید آن کسی است که در شکم مادر شقی باشد؟ آن حضرت فرمود: آری شقی کسی است که خداوند متعال در آن زمانی که او در شکم مادر است، می‌داند که او أعمال أفراد شقی را انجام خواهد داد. و سعید کسی است که پروردگار متعال عالم است در حال جنین بودن او که در آینده أعمال أفراد سعادتمند را انجام خواهد داد. عرض کردم: معنای قول پیغمبر أکرم (ص) که فرموده است: هر کسی آسان و سهل است برای او آن رشته‌ای که برای آن آفریده شده است. چیست؟
امام فرمود: خداوند متعال جن و انس را آفریده است که او را عبادت کنند، و خلق نکرده است که عصیان و نافرمانی کنند، و می‌فرماید: من جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند - 51 / 36. پس هر کسی را مطابق آنچه آفریده است وسائل و مقتضیات آن را فراهم کرده است.
البته این اختلافات موجب گمراهی نخواهد بود، و وای بر کسی که راه انحراف و گمراهی را انتخاب نماید.
توضیح:
در ذیل این حدیث شریف مطالبی را اجمالا بحث می‌کنیم:
1- سعادت: عبارت از حالتی است که اقتضاء صلاح و خیر و موفقیت در راه کمال می‌کند. و شقاوت در مقابل آن بوده، و عبارت از حالتی است که اقتضاء شدت و زحمت و سختی در راه خیر و صلاح کرده، و مانع از موفقیت می‌شود.
2- برای سعادت و شقاوت سه مرحله است: أول - سعادت و شقاوت فطری ذاتی: و آن در أثر علل و أسباب ظاهری و معنوی به وجود آید، چون خصوصیات ذاتی و أخلاقی و أعمال والدین، و مقتضیات مکان و محیط و غذاء، و تحولات مؤثر در جنین، و مهمتر از همه تقدیر و تصویر الهی.
دوم - سعادت و شقاوت اکتسابی: و آن در أثر تربیت قلب: در راه خیر و فلاح و یا شر و انکدار. و همچنین أعمال و أفعال: از طاعات و معاصی، و ظلم و عبادات، به مقدار سعه قلوب، حاصل شده، و موجب موفقیت و نورانیت و توجه به حق و یا شقاوت می‌گردد.
سوم - سعادت و شقاوت فعلی متحصل از دو نوع أول و دوم که: برای انسان موجود و فعلیت پیدا کرده، و مبنای مقام و مرتبه و ثواب و عقاب می‌شود.
3- سعادت و شقاوت ذاتی فطری: موجب و علت هدایت یا ضلالت نباشد، بلکه معرف محدودیت و تشخیص‌دهنده مراتب وجودی و سعه قلب و ضیق باطن است.
و انسان در هر مرتبه‌ای از مراتب سعادت و شقاوت باشد: دارنده اختیار است، که می‌تواند با حسن اختیار و انتخاب، خیر و صلاح خود را در محدوده وجودی خود برگزیند، و در نتیجه روی به سوی سعادت خود کرده، و خود را در این مسیر تقویت و موفق بدارد.
و از طرف دیگر: هر کسی در محدوده وجود خود، اختیار دارد که در أثر سوءنظر و پیروی از تمایلات برخلاف عقل، راه فساد و انحراف و ظلم و حیله را انتخاب کرده، و به تدریج خود را در این مسیر تقویت و محکم کند.
4- سعادت و شقاوت: اختصاص به جهت روحانی نداشته، و بر سه نوع منقسم می‌شود: أول - در جهت زندگی مادی و دنیوی که: وسائل برنامه جریان مادی برای او به نحو مطلوب و مشروع و پسندیده و روی موازین عقل و صلاح و خیر میسر گشته و در این راه موفق و پیش برود. و یا به زحمت و تکلف و برخلاف راهنمایی عقل و عقلاء، راه جهل و انحراف از حق و ظلم و تعدی به حقوق دیگران را برنامه خود قرار داده، و تیشه به ریشه سعادت و خیر و صلاح خود بزند.
دوم - سعادت و شقاوت روحانی خالص که: تمام توجه او به جهت اخلاص در عبودیت و سیر به سوی لقاء پروردگار متعال و تهذیب کامل نفس و تکمیل و تقویت آن باشد.
سوم - سعادت و شقاوت از هر دو جهت - دنیوی و الهی.
5- پس سعادت و شقاوت: مخصوص جهت روحانی و معنوی نبوده، و در زندگی دنیوی نیز تحقق پیدا می‌کنند. و در این صورت: شقاوت منحصر می‌شود به أفرادی که در زندگی مادی دنیوی و هم از لحاظ حیات روحانی دچار به انحراف و اعراض از خیر و صلاح و راه سعادت خود باشند.
و أقل مرتبه سعادت آنکه: زمینه‌ای فی‌الجمله برای انسان از جهت معنوی یا مادی، موجود باشد که با آن زمینه و سرمایه موجود، بتواند خود را در محدوده وجودش به سوی خیر و صلاح سوق بدهد. و چون سعادت را دارای مراتب بسیار زیاد می‌دانیم: أفرادی که از تمام این مراتب محروم شده، و به کلی مشمول شقاوت و بدبختی گشته، و امید هدایت و سعادت درباره آنان داده نشود: جمع قلیلی خواهند بود که - ختم الله علی قلوبهم - 2 / 7، که در أثر سوء تربیت و سوء أعمال به مرحله بسته شدن صفحه سعادت آنان منتهی می‌شود.
6- شقاوت مطلق در مرحله تکوین و خلق: محال است، زیرا تکوین در حقیقت تجلی و ظهور صفات قدرت و علم و اراده پروردگار متعال است، و اراده و اختیار خلق چیزی که فساد و شقاوت مطلق باشد: علامت ضعف در اراده و فقدان علم و احاطه است، و کسی که در وجود او ضعف و احتیاج و محدودیت باشد: هرگز خدای واجب مطلق نامحدود و نامتناهی نخواهد بود. و أیضا، موجودی که هیچ گونه مقتضی خیر و صلاح در وجود او نیست: هرگز خیر و صلاح در خلق او نیز نخواهد بود. مضافا بر آنکه: اگر در مقام تکوین و خلق، کسی شقی باشد: هرگز از جانب خداوند متعال مورد توجه تکلیف نخواهد بود.
و از این لحاظ تعبیر به جمله - فی بطن امه، شده است، و آن مرحله بعد از تکوین است.
7- فی بطن امه: بطون در مقابل ظهور است، و بطن به معنی باطن و أعم است از معده و رحم. و تعبیر به بطن امه: اشاره باشد به بلوغ جنین به حدی که صدق انسانیت کند با تمام شدن اعضاء، و این معنی پس از تکوین أصل ماده خواهد شد.
و مؤید این معنی است: تعبیر به سعد و شقی به صیغه ماضی که دلالت بر حدوث تحقق فعل می‌کند، نه بر ثبوت صفت.
و گفته شد که: سعادت و شقاوت ذاتی در أثر علل و أسباب خارجی و عوارض حاصله از محیط و خصوصیات أعمال و أخلاق و صفات أبوین و حوادث، به وجود خواهد آمد، نه با تکوین و خلق.
و هم معلوم شد که: سعادت و شقاوت مراتب زیادی داشته، و به معنی مقتضی است، نه سبب و علت تام. و در عین حال أعم است از جهت امور دنیوی و زندگی مادی، و یا از جهت روحانی.
و أما جهت ذکر مرحله أول از مراحل سعادت و شقاوت در حدیث (من سعد فی بطن امه): برای آن است که از این مرحله سعادت یا شقاوت نشأت گرفته و آغاز می‌شود، و سپس با مرحله دوم تکمیل و تثبیت می‌گردد.
8- علم الله أنه سیعمل: این جمله نزدیک است به همان معنی اقتضاء و حالت مساعد یا حصول حالت منافی خیر و صلاح.
آری علم عبارت از احاطه و آگاهی به کلیات و جزئیات یک قضیه و جریانی باشد، و هرگز علم علت نیست برای وجود و تحقق آن در خارج، چنانکه در جریان علوم ما نیز این چنین است.
و خداوند متعال محجوب به زمان و مکان و سائر حدود نبوده، و نور علم محیط او به حال و گذشته و آینده برابر است.
و روی جریان طبیعی خارجی، چون حالت اقتضاء در چیزی به وجود آمد: روی هم رفته به اقتضای خصوصیات و شرائط موجود، آثار و نتائج مترتب نود درصد معلوم می‌شود.
پس در این مورد تعبیر با علم خداوند به جریان آینده: بسیار متناسب و عین حقیقت و بهترین تعبیر خواهد بود.
9- فکل میسر لما خلق له: آفرینش از خداوند متعال چون سائر أسباب و وسائل و ماشین‌های گوناگونی است که هر کدام از آنها به یک منظور و هدفی ساخته شده است، و بهتر است در مسیر همین منظور مورد استفاده قرار بگیرد.
خلق جهان و جهانیان روی نظم دقیق و تقدیر بسیار صحیح و با در نظر گرفتن مقاصد و نتائج کاملی صورت گرفته است، و أفراد مردم هم مختلف آفریده شده‌اند، و همین طوری که از لحاظ صورت و شکل با همدیگر اختلاف دارند: از جهت استعداد و قوای نفسانی و تمایلات و ذوقیات و قوای ظاهری و صفات روحی نیز مختلف بوده، و در نتیجه روش و رفتار و مسیر آنان متفاوت خواهد بود. و اگر هر فردی خصوصیات استعداد و کیفیت آفرینش ذاتی خود را تشخیص و تمییز بدهد: سعادت خود را در مسیر همین خط دریافته، و تقویت و تکمیل نفس خود را از همان نقطه شروع کرده، و با استقامت در انجام وظائف خود به مطلوب خواهد رسید.
و این معنی همان تحقق حقیقت سعادت خواهد بود.
10- و ما خلقت الجن و الانس: این معنی به نحو کلی از مصادیق - اعملوا فکل میسر لما خلق له - می‌باشد، زیرا خداوند متعال برای انسان مقدمات و أسباب و شرائط و امکانات عبادت و عبودیت خود را فراهم و تکوینا آماده کرده است.
آری أعضاء و جوارح کار و خدمت، قوه و قدرت، استعداد و مهیا بودن، عقل و تمییز خیر و صلاح، قوه روحانی و روح، ارشاد به أنحاء مختلف، توجه و تمایل به کمالات، و سائر أسباب سیر برای قرب به خداوند متعال: همه در محیط زندگی انسان و در وجود خود او فراهم شده است.
و عبودیت به معنی فرمانبرداری و بندگی مطلق است، و مخصوص نماز و روزه و ذکر و سائر أعمال شرعی نیست، و هر کسی باید طبق شرائط و مقتضیات مخصوص خود، حقیقت عبودیت را در وجود خود پیاده کند، از عبادات، أذکار، تأمین معاش، اداره و تأمین و تربیت عائله، خدمات لازم برای بندگان خداوند، فراهم کردن وسائل استراحت و نظم امور، تحصیل علوم مربوط به وظائف لازم خود، و سائر آنچه لازم باشد. پس سعادت انسان در سیر و عمل کردن به اقتضای این أسباب و شرائطی است که خداوند متعال در رابطه به وجود او فراهم و خلق فرموده است. و شقاوت او در انحراف از این مسیر و استفاده نکردن از این وسائل خواهد بود.
11- ضمنا معلوم شود که: سعادت و خوشبختی حقیقی در جهت زندگی دنیوی، ملازم با سعادت روحانی باشد: زیرا وقتی انسان از جهت زندگی دنیوی خوشبخت و موفق شده، و زندگی او پسندیده و مطلوب و نتیجه‌بخش گردید. قهرا موافق حیات روحانی بوده، و با زندگی معنوی التیام پیدا خواهد کرد.
آری آن زندگی مادی که منافی زندگی روحانی و برخلاف مسیر معنوی و مخالف برنامه الهی باشد: کمال شقاوت و نهایت مغبون بودن و خسران عظیم خواهد بود.
و این است حقیقت جمله - ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة - و زندگی دنیوی وقتی حسنه می‌شود که به حیات أبدی روحانی یاری کرده، و با آن التیام داشته باشد.
[~hr~]منبع: احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها؛ علامه مصطفوی؛ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی چاپ اول 1385.
snn.ir
فتاوای مراجع عظام تقلید درباره رمالی، فال‌گیری و دعانویسی
خبرگزاری دانشجو | SNN.IR
4–5 minutes

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ - ۰۸ مهر ۱۳۹۲

کد خبر: ۲۶۱۵۳۰

۰۸:۵۵ - ۰۸ مهر ۱۳۹۲

مراجع عظام تقلید پاسخ خود را به سوالاتی درباره حکم شرعی فال‌گیری، طالع بینی و دعانویسی بیان کردند.

به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، امروزه موضوعاتی مانند فال‌گیری، رمالی، دعانویسی و طالع‌بینی طرفداران زیادی دارد و در بسیاری از نشریات و بخصوص فضای مجازی شاهد گسترش این موارد هستیم، به طوری که بسیاری از افراد حاضرند هزینه‌های گزافی را برای این اقدامات بپردازند.

در این گزارش نگاهی داریم به فتاوایی که مراجع تقلید در خصوص این مسئله صادر کردند.


سوال: آیا دعانویسی، فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید اسلام است؟ گرفتن پول یا هدیه در قبال نوشتن دعا چه حکمی دارد؟ نظر حضرت‌عالی درباره اقدام افرادی که بدون داشتن اطلاعات کافی دینی از طریق نوشتن دعا امرار معاش و کلاهبرداری می‌کنند، چیست؟ دادن پول به این افراد چه حکمی دارد؟


آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی: «نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، ولی دعا نویسی حرفه‌ای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتاب‌هایی که به آن استناد می‌کنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، ولی شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند؛ همچنین فال‌گیری از خرافات است و گرفتن پول برای گرفتن فال جایز نیست.»


آیت‌الله صافی گلپایگانی: «نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهم‌السلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، ولی مراجعه به فال‌گیرها یا دعانویسانی که به صورت‌های مختلف از منابعی که اعتبار شرعی ندارد، نقل می‌کنند یا می‌نویسند، جایز نیست و پول گرفتن این گونه اکل مال به باطل و حرام است. والله العالم.»


آیت‌الله علوی گرگانی: «دعانویسی از نظر شرعی اشکال ندارد، ولی فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید نیست؛ البته دعانویسی که فعلاً در مملکت ما رواج دارد و بیشتر افراد کلاهبردار به این امر مشغول هستند، جایز نیست؛ زیرا بسیاری از آنها معلومات کافی در این امر ندارند و گرفتن چنین پول‌هایی هم خالی از شبهه نیست و ما نباید خودمان را در معرض سوءاستفاده این گونه افراد قرار دهیم.»


آیت‌الله سیستانی: «مراجعه به دعانویس اشکال ندارد، ولی سحر و جادو جایز نیست. سحر و جادو از محرمات و معاصی کبیره است و جایز نیست.» همچنین درباره این سوال که «کف بین یا فال فنجان‌بین، پیشگویی هایی می‌کند و می‌گوید که برای شخص در حال و آینده چه پیش خواهد آمد؟ آیا چنین کاری جایز است، بویژه اگر صاحب فنجان به آنچه گفته می‌شود ترتیب اثر بدهد؟» پاسخ داده شده است: «چنان پیشگویی‌هایی اعتبار ندارد و او هم نباید به طور جزم و یقین، سخنی بگوید؛ همچنان که دیگران هم در مواردی که وجود حجت شرعی و عقلی لازم است، نباید بر آن پیشگویی‌ها، اثر بار کنند.»


سؤال: طالع‌بینی چه حکمی دارد؟

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی: از خرافات است و سزاوار نیست؛ هیچ‌کس به سراغ آن برود.


آیت‌الله علوی گرگانی: طالع‌بینی عمل شایسته‌ای نیست و در برخی موارد حرام نیز است و گرفتن پول در مقابل مورد حرام، جایز نیست.

سوال: آینده‌نگری، فال‌گیری، خبردادن از آینده، اعتقاد به مهره مار چه حکمی دارد؟ آیا پول دادن برای آن جایز است؟


آیت‌الله خامنه‌ای: اخبار به کذب جایز نیست و پول در مقابل آن صورت شرعى ندارد.


آیت‌الله مکارم شیرازی: دعانویسی و فال‌گیری حرفه ای جایز نیست و رجوع به آنها حرام است و پول گرفتن در برابر این کارها جایز نیست.


آیت‌الله سیستانی: شرعاً اعتبار ندارد و اگر منفعت عقلایی داشته باشد، پول دادن اشکال ندارد.


آیت‌الله وحید خراسانی: کهانت حرام بوده و کسب درآمد از این راه حرام است. کهانت عبارت است از خبر دادن از امور غیبیه، به‌ نحوی که دیگران گمان می‌کنند که بعضی از اجنه به این شخص خبرها را می‌دهند.
عنه عليه السلام

جُحودُ الإحْسانِ يُوجِبُ الحِرْمانَ .;

امام على عليه السلام

ناديده گرفتن احسان، موجب محروميت [از احسان] مى شود .;

غرر الحكم : 4799.
عنه صلى الله عليه و آله

سَبعةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّه ِ عزّ و جلّ يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظلُّهُ ··· و رجُلٌ ذَكرَ اللّه َ عزّ و جلّ خاليا ففاضَتْ عَيناهُ مِن خَشيةِ اللّه ِ .;

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

در آن روز كه سايه اى جز سايه عرش خداوند عزّ و جلّ نيست هفت تن در سايه عرش اويند; ··· و مردى كه در خلوت، ياد خداوند عزّ و جلّ كند و از ترس خدا اشك از ديدگانش سرازير شود.;

بحار الأنوار: 84/2/71.
www.menbarha.ir
40 آیه از فضائل امیرالمؤمنین در قرآن
21 - 26 minutes

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات نازل شده در مورد امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام یا فضائل علی علیه السلام در قرآن

1. اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (6 حمد ) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ (حمد 7)

ما را به راه راست هدایت کن... (6) راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى; نه کسانى که بر آنان غضب کرده‏اى; و نه گمراهان. (7)

از رسول خدا ، امام باقر و امام صادق روایت شده است که علی علیه السلام صراط مستقیم است . ( بحار الانوار 35/373) همچنین از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل شده است که پیامبر به علی فرمود تو راه روشن خدا و صراط مستقیم و رهبر دین هستی (بحار الانوار 38/92 همچنین در تفسیر المیزان علامه طباطبایی و مجمع الیان علامه طبرسی و تفسیر عیاشی و در کتاب معانی الاخبار ص 32 نیز این حدیث آمده است )

2. از ابو بصیر از امام صادق درباره سخن خداوند «ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیه هدی للمتقین» نقل شده است که فرمود مقصود از کتاب علی است که هیچ شکی در آن نیست که راهنمای پرهیزگاران است . ونیز منظور از متقین تنها شیعیان علی هستند. (‌بقره آیه 2 ) ( تفسیر عیاشی و تفسیر علی بن ابراهیم قمی1/30 و شواهد التنزیل 1/67 )

3. « الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ » ( بقره 3 )

«(پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب ایمان مى‏آورند; و نماز را برپا مى‏دارند; و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند. »

پیرامون تفسیر این‌آیه گفته اند منظور از غیب ، رجعت و قیامت و قیام قائم آل محمد است . یعنی اعتقاد داشتن به اینها . ( تفسیر برهان 1/124)

4. « أُولئِکَ عَلَى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (بقره 5) « آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند; و آنان رستگارانند. »

حافظ حاکم حسکانی که حنفی مسلک است در شواهد التنزیل به استناد فرمایش حضرت علی علیه السلام می گوید که مولا فرمودند: روزی سلمان با من به سخن نشست که یا ابا الحسن کمتر موردی پیش می آمد که من و تو با هم نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حاضر شویم و حضرت نفرماید: ای سلمان این مرد ( علی علیه السلام) و حزبش رستگاران روز قیامت اند. ( شواهد التنزیل 1/68 ، ما نزل من القرآن فی علی ، تاریخ دمشق 2/346 )

5. « یُخادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ » (بقره 9) « مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند; در حالى که جز خودشان را فریب نمى‏دهند; (اما) نمى‏ فهمند.»

امام صادق در تفسیر این آیه فرمود منظور از کسانی که ایمان آوردند آنهایی هستند که آقا و مولایشان امیرالمومنین است . ( تفسیر منسوب به امام عسکری ص 113 ، بحار الانوار 6/51 )

6. « وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ » ( بقره 13)

حافط حاکم حسکانی که حنفی مسلک است در شواهد التنزیل استناد به حرف ابن عباس کرده و در این آیه می گوید: منظور از آمن الناس علی بن ابی طالب، جعفر طیار، حمزه، سلمان، ابوذز، مقداد و حذیفة بن الیمان و دیگران می باشد.

صاحب کتاب علی فی القرآن پس از نقل این مطلب می نویسد: مقصود از کلمه ی ناس این افراد می باشد.

7. « وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوْا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى‏ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ » (بقره14)

« و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى‏کنند، و مى‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!» (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مى‏کنند، مى‏گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره مى‏کنیم!»

حاکم حسکانی از محمد بن حنفیه نقل نموده که گوید چون علی و سلمان و عمار و صهیب و مقداد و ابوذر داخل مدینه شدند و عبدالله ابی منافق و یاران او آن حضرت را مشاهده کردند ، عبدالله ابی نزدیک امیرالمومنین آمد و گفت مرحبا آقا و سید بنی هاشم کسی که پدر حسن و حسین و برادر و داماد و جانشین پیامبر است و جان و مال خود را برای او می دهد . پس امیرالمومنین در پاسخ او فرمود وای بر تو ای عبدالله ابی تو منافقی و من بر نفاق تو شهادت می دهم .

عبدالله ابی گفت چگونه چنین نسبتی به من می دهی در حالی که به خدا سوگند من هم مثل شما و اصحاب شما اهل ایمان هستم . امیرالمومنین فرمود مادرت به عزای تو بنشیند تو جز منافق نیستی . و چون علی خدمت رسول خدا آمد وقصه خود را با عبدالله ابی منافق بیان نمود آیات بالا از طرف خداوند نازل شد .
یعنی چون عبدالله ابی علی را ( که مومن بود) ملاقات نمود گفت ما ایمان به خدا و رسول و قرآن آورده ایم و چون با شیطانهایی مانند خود از منافقان خلوت نمود به آنها گفت ما در کفر و شرک با شما هستیم و تنها می خواهیم علی و یاران او را مسخره کنیم و خداوند آنها را سرزنش می کند و می گوید خداوند آنها را استهزا‌ء می کند یعنی خداوند در قیامت آنها را به جهت مسخره کردن علی و یاران او عقوبت خواهد کرد . ( احقاق الحق 3/535)

8. « وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ » ( بقره 25)

« به کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، بشارت ده که باغهایى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست »

در تفسیر فرات کوفی آمده است که منظور از کسانی که ایمان آورده اند امیرالمومنین و اوصیای بعد از ایشان و شیعیان ایشان هستند .‌( تفسیر فرات کوفی ص 53 ، شواهد التنزیل 1/74)

9. « الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُوْلئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ »‌ (بقره 27)

« فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند; و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد میکنند; اینها زیانکارانند»

در بحار الانوار از امام باقر آمده است که مقصود از عهد الله عهدی است که برای خداوند به ربوبیت ، برای رسول او به نبوت و برای علی به امامت و برای شیعیان آنها به دوستی و کرامت گرفته شده و منظور از یفسدون فی الارض کسانی اند که انکار امامت علی و اولاد او را کرده اند .( بحار 24/389 )

10. « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هؤُلاَءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ » (بقره 31)

« سپس علم اسماء ( علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى‏گویید، اسامى اینها را به من خبر دهید»

امام صادق در تفسیر این آیه فرمود به خدا سوگند ما اسماء الحسنی و نامهای نیک خداوند هستیم و خداوند هیچ عملی را از بندگان خود نمی پذیرد مگر با معرفت و ولایت ما . ( بحار الانوار 25/5 )

11. « فَتَلَقَّى‏ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ » ( بقره 37) « سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت; (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت; چرا که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است. »

از ابن عباس نقل است که گفت از رسول خدا روایت شد که آدم با چه کلماتی خدا را خواند و توبه کرد ؟ رسول خدا فرمود ادم خدا را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین خواند و از او در خواست توبه کرد و توبه اش پذیرفته شد .( غایه المرام 1/394 ، فردوس الاخبار 3/151 و در المنثور 1/147)

12. « قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ » (بقره 38)

« گفتیم: «همگى از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین شوند.»

امام باقر در تفسیر این آیه فرمودند منظور از هدی در این آیه علی بن ابی طالب علیه السلام است .( تفسیر فرات ص 58 ، بحار الانوار 36/129)

13. « وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ » (بقره 39) « و کسانى که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند; و همیشه در آن خواهند بود. »

درتفسیر برهان ذیل این آیه آمده است که مقصود از آیات در این آیه دلایل صدق پیامبر نسبت به گفته هایی است که در مورد پیشینیان فرموده اند و نسبت به فضائلی است که نسبت به مولی امیر المومنین و امامان از فرزندان ایشان بیان کرده اند . ( تفسیر برهان 1/90)

14. علی ابن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از سماعه از امام صادق نقل کرده که آن حضرت درباره خداوند « وَأَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ » فرمود به ولایت امیرالمومنین وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم یعنی برای شما به بهشت وفا کنم . ( بقره 40 ) ( تفسیر برهان 1/200 )

15. « وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ » ( بقره 41 ) « و به آنچه نازل کرده‏ام ایمان بیاورید! که نشانه‏هاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد »

در تفسیر برهان آمده است که منظور از « به آنچه نازل کردم » آن چیزی است که نازل شده در مورد ذکر نبوت پیامبر و خبر دادن به امامت حضرت علی و عترت ایشان است .
16. « وَأَقِیمُوا الْصَّلاَةَ وَآتُوا الْزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الْرَّاکِعِینَ » (سوره بقره آیه 43). « و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید »

موفق بن احمد و ابو نعیم اصفهانى باسناد خود از ابن عباس نقل کرده‏اند که این آیه در خصوص پیغمبر صلى الله علیه و آله و على علیه السلام نازل شده و آنها اول کسى بودند که نماز گزاردند و رکوع کردند . (غایة المرام باب 176 و همچنین در کتب شواهد التنزیل 1/85 ، مناقب ابن شهر آشوب 2/13 و خصایص الوحی المبین ص 239 هم این نقل آمده است ).

17. « وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ » ( بقره 45) « از صبر و نماز یارى جوئید; و این کار، جز براى خاشعان، گران است. »

روایت شده است که در این آیه منظور از صبر رسول الله هست و مقصود از نماز اقامه ولایت امیرالمومنین است که حمل کردن آن به جز برای خاشعان سخت است و خاشعان شیعیان آن حضرت هستند ، ( اگر دقت شود در آیه ضمیر مفرد آمده است نه ضمیر مثنی . یعنی فقط نماز که باطن‌آن همان اقامه کردن ولایت است سخت است به جز برای خاشعان )(اهل بیت فی القرآن الکریم ص 83)

18. « الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ » (بقره 46) « آنها کسانى هستند که مى‏دانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوى اوبازمى‏گردند. »

از ابن عباس روایت شده است که مقصود از دیدارکنندگان با پروردگار امیرالمومنین و اصحاب ایشان ( عثمان بن مظعون و عمار ) هستند .( شواهد التنزیل 1/44، ما نزل من القرآن فی اهل بیت ص 46)

19. « وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ » ( بقره 50) « و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که دریا را براى شما شکافتیم; و شما را نجات دادیم »

در روایات آمده است که خداوند به محمد و آل محمد بنی اسرائیل را نجات داد ، یعنی حضرت موسی خدا را به محمد و آل محمد قسم داد و خداوند هم آنان را از فرعون نجات داد . ( تفسیر برهان 1/213، تاویل الآیات ص61)

20. و نیز در مورد آیه « ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ » « سپس شما را بعد از آن بخشیدیم; شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید. » ( بقره 52) آمده است که خداوند آنها را بخشید به خاطر اینکه آنها خدا را به محمد و آل محمد خواندند و ولایت رسول الله و امیرالمومنین و اهل بیت ایشان را تجدید کردند آنگاه خداوند هم آنها را بخشید . ( تفسیر برهان 1/98)

21. « وَمَا ظَلَمُونَا وَلکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ » ( بقره 57 ) « آنها به ما ستم نکردند; بلکه به خود ستم می نمایند »

امام صادق فرمود خداوند به رسول الله می فرماید که آنها با ترک ولایت اهل بیت تو ، به ما ظلم نکردند بلکه به خودشان ظلم کردند .( شرح الاخبار 1/244) و در حدیث دیگری از امام باقر نقل شده است که خداوند بزرگتر از آن است که به او ظلم شود ،‌ در واقع ظلم به ما اهل بیت ظلم به خداست . ( ینابیع الموده 3/104)

22. « وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ » ( بقره 58) « و از در با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» تا خطاهاى شما را ببخشیم»

روایات در این مورد که اهل بیت باب حطه ( و واسطه آمرزش گناهان امت هستند ) بسیار زیاد است که این احادیث را فریقین نقل کرده اند . مثلا در حدیث بسیار زیبایی از قول رسول الله نقل شده است که فرمود : مردم چه کسی از خداوند راستگو تر است ، ای مردم همانا پروردگار شما به من امر کرد که علی را به شما معرفی کنم به شما عنوان پرچم ( هدایت ) ، امام ، خلیفه و وصی ، و اینکه او برادر و وزیر ( من ) است . ای مردم همانا علی در هدایت بعد از من و دعوت کننده به سوی پروردگار است . همانا او صالح مومنین است ، چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مى‏کند و عمل صالح انجام مى‏دهد و مى‏گوید: «من از مسلمانانم‏» . ای مردم همانا علی از من است ، فرزند او فرزند من است و او همسر حبیب من است . فرمان او فرمان من است و نهی او نهی من ، ای مردم بر شما باد به اطاعت از او و دوری از نافرمانی او همانا اطاعت از او اطاعت از من است و نافرمانی او نافرمانی من است . ای مردم همانا علی صدیق این امت و جدا کننده ( حق و باطل ) است . تا جایی که فرمود همانا او باب حطه و کشتی نجات و طالوت و ذو القرنین این امت است .... . ( امالی شیخ صدوق ص 31 مجلس هشتم ، بحار الانوار 38/93 ، در همین مضمون در کتب بسیاری حدیث نقل شده است از جمله تفسیر در المنثور 1/71، شواهد التنزیل 1/360 ، ینابیع الموده 2/274 و ... )

23. « فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ » (بقره 59)
« اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند;) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستادیم. »

از امام باقر در مورد این‌آیه نقل شده است که فرموده اند منظور از آن قولی که ظالمین آنرا تغییر دادند حق آل محمد است و آن نافرمانی هم اشاره به همین غصب حق آل محمد دارد. ( تفسیر عیاشی 1/45 )

24. از محمد ابن فضیل از ابوالحسن نقل شده که آن حضرت در باره «وَلَولا فَضلُ الله عَلَیکُم وَ رَحمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ » (اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود از زیانکاران بودید) فرمود فضل خدا پیامبر و رحمتش امیر مومنان است . ( بقره آیه 64)

25. « وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ » (بقره 82) « و آنها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند; و همیشه در آن خواهند ماند. »

از ابن عباس روایت شده است که گفت این آیه برای علی بن ابی طالب نازل شده است و او اولین مومن است و اولین کسی که بعد از پیامبر نماز خواند . ( بحار الانوار 38/202 ، شواهد التنزیل 1/117)

26. در احادیث متعددی آمده است که منظور از « وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً » ( بقره 83 ) رسول الله و امیرالمومنین هستند و آن دو پدران این امت هستند . ( صراط مستقیم 1/242 ، تفسیر برهان 1/262 ،‌ مناقب آل ابی طالب 3/105 و ... )

27. « أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ » ( بقره 87)

« آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید); پس عده‏اى را تکذیب کرده، و جمعى را به قتل رساندید »

امام باقر علیه السلام فرمود در این آیه ، مثل موسی و پیامبران بعد از او و حضرت عیسی برای امت محمد زده شد ، همانا رسول الله چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد به ولایت علی علیه السلام پس عده ای از آل محمد را تکذیب کرده و عده ای را کشتید . ( تفسیر عیاشی 1/49 ،‌ تفسیر صافی 1/158 )

28. « وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ » (بقره 89)

« و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانه‏ هایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مى‏دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) آری هنگامی که همان چیزی را که می شناختند نزد آنها آمد، به او کافر شدند; لعنت خدا بر کافران باد! »

جابر می گوید از امام باقر راجع به تفسیر سخن خداوند که فرمود « هنگامی که همان چیزی را که می شناختند برایشان آمد به آن کافر شدند » پرسیدم ، ایشان فرمود باطن این آیه علی علیه السلام است . یعنی مقصود از آن چیزی که می شناختند علی است که به آن کافر شدند . ( تفسیر برهان 1/277)

29. « بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُروا بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ بَغْیاً‌ » ( بقره 90 ) « ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند; که به ناروا، به آیاتى که خدا فرستاده بود، کافر شدند »

امام سجاد در مورد این آیه فرمودند که منظور ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب و اوصیای او هستند .( بحار الانوار 23/354)

30. « وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَهُمْ » ( بقره 91 ) «و هنگامى که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»مى‏گویند: «ما به چیزى ایمان مى‏آوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر مى‏شوند; در حالى که حق است; و آیاتى را که بر آنها نازل شده، تصدیق مى‏کند »

امام باقر فرمودند آنچه خداوند نازل فرموده در مورد علی ، بنی امیه می گویند ما به چیزی ایمان می آوریم که بر خود ما نازل شده است ، یعنی در قلوب ماست و به غیر آن کافر می شوند یعنی به‌ آنچه در مورد علی علیه السلام نازل شده است . بعد فرمودند « وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَهُمْ » یعنی علی علیه السلام .( بحار الانوار 36/98 ، تفسیر نور الثقلین 1/102)

31. از حماد نقل شده است که گفت امام رضا از پدران بزرگوارش نقل می کند که امام صادق در تفسیر آیه شریفه ی « یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ » « هر که را بخواهد به رحمت خود مخصوص گرداند » ( بقره 105) فرمود : برگزیدگان به رحمت حق پیامبر خدا، جانشین او و عترت آن دو بزرگوار هستند .
به راستی که برای خداوند صد رحمت است که نود و نه مورد آن برای محمد ، علی و عترت آن دو بزرگوار ذخیره شده و یک مورد بر سایر یکتا پرستان پخش گردیده است . (‌ تفسیر برهان 1/140)

32. « وَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ » ( بقره 110)

« و نماز را بخوانید و زکات را بپردازید »

از امام باقر روایت شده است که فرمود نماز و زکات حضرت علی علیه السلام است .

و نیز از امام صادق روایت شده است که به یکی از صحابه خود فرمودند در کتاب خدا ( منظور از ) نماز ما هستیم ، و ما زکات و روزه و حج و ماه حرام و سرزمین حرام (‌ که حرمت آن باید نگاه داشته شود ) هستیم و ما کعبة الله و قبله خدا و وجه الله هستیم ( یعنی به وسیله ما مردم به خدا متوجه می شوند). (‌تفسیر برهان 1/22 ، بحار الانوار 24/303 ، تاویل الایات ص 21)

33. « وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ » (بقره 115)« مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست ، خداوند بى‏نیاز و داناست! »

از امام صادق روایت شده است که به یکی از صحابه خود فرمودند در کتاب خدا ( منظور از ) نماز ما هستیم ، و ما زکات و روزه و حج و ماه حرام و سرزمین حرام (‌ که حرمت آن باید نگاه داشته شود ) هستیم و ما کعبة الله و قبله خدا و وجه الله هستیم ( یعنی به وسیله ما مردم به خدا متوجه می شوند ) . همانا خداوند فرمود و به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست و ما آیات ( خدا ) هستیم و ما دلیل ( راه) هستیم ، ودشمن ما در کتاب خدا فحشا و زشتی و ظلم و سرکشی و قمار و سنگهای نصب شده ( برای قربانی که به آنها تبرک می جویند) و تیرهای قمار و بتها و جبت و طاغوت و مردار و خون و گوشت خوک هستند . سپس فرمود همانا خداوند ما را خلق کرد و خلق ما را بزرگ داشت و به ما فضیلت داد و ما را امین خود و حافظان و نگهبانان بر آنچه در آسمان و زمین است قرار داد ، تا جایی که فرمود پس اسم ما در کتاب او هست و اسم ما به بهترین اسماء هست و .... . ( تفسیر برهان 1/22)

34. ابی ولاد می گوید از امام صادق راجعه به این آیه «‌ الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ » ( بقره 121) « کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده‏ایم آن را چنان که شایسته آن است مى‏خوانند; آنها به قرآن ایمان مى‏آورند » پرسیدم فرمود آنها ائمه هستند .

35. امیرالمومنین در نامه ای به معاویه نوشت ای معاویه .... ما آل پیامبر هستیم .... ما اولو الارحام هستیم .... ما اهل بیت هستیم . خداوند ما را اختیار کرد و برگزید و نبوت را در ما قرار داد و کتاب برای ماست و حکمت و علم و ایمان و بیت الله و مسکن اسماعیل و مقام ابراهیم مال ماست . تا آنجا که فرمود ما امة مسلمة ( یعنی کسانی که همیشه تسلیم فرمان خدا هستند ) هستیم . که این جمله برگرفته شده است از آیه 128 سوره بقره . ( بحار الانوار 33/133)

36. همچنین در احادیث آمده است که منظور از ملة ابراهیم که همان آیین حضرت ابراهیم است ائمه هستند که خداوند در سوره بقره آیه 130 می فرمایند « جز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم، (با آن پاکى و درخشندگى،) روى‏گردان خواهد شد » ( تفسیر عیاشی 1/57 )

37. همچنین از امام باقر در مورد آیه « .... إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ » ( بقره 132) « و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند; ( و گفتند ) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است; پس مبادا جز در حالی که تسلیم و فرمانبردار او باشید از دنیا بروید!» روایت شده است که ایشان فرمودند تسلیم به ولایت علی باشند . ( بحار الانوار 35/341)

38. « قُولُوا آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى‏ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ و ......... * فَإِن آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهتَدَوا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » (بقره 136 و137)

« بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‏ایم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسى و عیسى و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایى قائل نمى‏شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم; » * اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‏اید ایمان بیاورند، هدایت یافته‏اند; و اگر سرپیچى کنند، از حق جدا شده‏اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى‏کند; و او شنونده و داناست.»
از امام باقر روایت شده است که در مورد این قسمت از‌ آیه « آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا » « ما به خدا ایمان آورده‏ایم; و به آنچه بر ما نازل شده » فرمود همانا آنها امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین و فاطمه و ائمه بعد از آنها هستند. سپس فرمود، « فَإِن آمَنُوا » « اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‏اید ایمان بیاورند » یعنی مردم ، « بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ » یعنی به آنچه که علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه بعد از ایشان ایمان آوردند « فَقَدِ اهتَدَوا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ » « هدایت یافته‏اند; و اگر سرپیچى کنند، از حق جدا شده‏اند» ،‌ در واقع یعنی اگر مردم به آنچه که شما ( اهل بیت ) ایمان آورده اید ایمان بیاورند هدایت یافته اند و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده اند.( تفسیر عیاشی1/61 ، تفسیر صافی 1/192)

39. « صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ » (بقره 138) « رنگ خدایى (بپذیرید) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مى‏کنیم. »

روایات متعددی به این مضمون رسیده است که صبغه الهی گرفتن یعنی ولایت امیرالمومنین و اهل بیت را داشتن .( تفسیر فرات کوفی ص 61 ، بحار الانوار 23/366، کافی 1/422، تفسیر برهان 1/388 ، تفسیر نور الثقلین 1/132)

40. « وَکَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مِن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى‏ عَقِبَیْهِ .... » ( بقره 143)

« همان‏گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‏اى قرار دادیم. تا بر مردم گواه باشید; و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‏اى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مى‏کنند، از آنها که به جاهلیت بازمى‏گردند، مشخص شوند. ......»

از امام باقر نقل شده است که فرمود مقصود از « شاهد براعمال مردم » ما هستیم .

نیز از برخی علمای اهل سنت روایت شده است که این آیه در مورد امیر المومنین آمده است . ( تفسیر نور الثقلین 1/113 ، تفسیر صافی 1/197 ،‌ بحار الانوار 22/441 ، در شواهد التنزیل 1/129 از امیرالمومنین روایت شده است که ما گواهان و شاهدان بر مردم هستیم و ما حجت خدا بر روی زمین هستیم و مقصود خداوند از آیه " و کذلک جعلناکم امة وسطا " ما هستیم )

همچنین در مورد این قسمت « وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْهَا » در روایات آمده است که علی علیه السلام اولین کسی بود که خدا او را با پیامبر هدایت کرد . ( شواهد التنزیل 1/120)

منبع:hagheali.blogfa.com