🚩#عشق_واقعی
🍃 @Mosbatee2 🍃
#پیشنهاد میکنم بخونید.
دختر دستش را بريده بود اندازه اي كه نياز به بخيه زدن داشت. با شوهرش آمده بود. وقتي خواست روي تخت دراز بكشد شوهرش نشست و سرش را روي پاهايش گذاشت. تمام طول بخيه زدن دستش را گرفت و نازش را كشيد و قربان صدقه اش رفت.
وقتي رفتند هركسي چيزي گفت، يكي گفت زن ذليل، يكي گفت لوس، يكي چندشش شده بود و ديگري حالش بهم خورده بود!
يادم افتاد به خاطره اي دور روي همان تخت. خاطره ي زني با سر شكسته كه هرچه گفتم چطور شكست فقط گريه كرد و مردي كه مي ترسيد از پاسخ زن. زن آنقدر از بخيه زدن ترسيده بود كه بازهم دست مرد را طلب مي كرد و مرد آنقدر دريغ كرد كه من كنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لياقت دستانت بيشتر از اوست.
اما وقتي آن ها رفتند كسي چيزي نگفت! هيچكس چندشش نشد و هيچ كس حالش بهم نخورد...
همه چيز عادي بنظر آمد
و من فكر كردم ما مردمي هستيم كه به نديدن عشق بيشتر عادت داريم تا ديدن عشق...
داستان شب ✍
هر شب ساعت 22 🌹
@Mosbatee2
🍃 @Mosbatee2 🍃
#پیشنهاد میکنم بخونید.
دختر دستش را بريده بود اندازه اي كه نياز به بخيه زدن داشت. با شوهرش آمده بود. وقتي خواست روي تخت دراز بكشد شوهرش نشست و سرش را روي پاهايش گذاشت. تمام طول بخيه زدن دستش را گرفت و نازش را كشيد و قربان صدقه اش رفت.
وقتي رفتند هركسي چيزي گفت، يكي گفت زن ذليل، يكي گفت لوس، يكي چندشش شده بود و ديگري حالش بهم خورده بود!
يادم افتاد به خاطره اي دور روي همان تخت. خاطره ي زني با سر شكسته كه هرچه گفتم چطور شكست فقط گريه كرد و مردي كه مي ترسيد از پاسخ زن. زن آنقدر از بخيه زدن ترسيده بود كه بازهم دست مرد را طلب مي كرد و مرد آنقدر دريغ كرد كه من كنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لياقت دستانت بيشتر از اوست.
اما وقتي آن ها رفتند كسي چيزي نگفت! هيچكس چندشش نشد و هيچ كس حالش بهم نخورد...
همه چيز عادي بنظر آمد
و من فكر كردم ما مردمي هستيم كه به نديدن عشق بيشتر عادت داريم تا ديدن عشق...
داستان شب ✍
هر شب ساعت 22 🌹
@Mosbatee2
🚩#عشق_واقعی
🍃 @Mosbatee2 🍃
مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره . مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می زند و می گوید : "چقدر تشنه ام !"
زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود . سوراخ های نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه زن فرصت هست برای مرد.
زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند . مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می كند و می گوید : " می دونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن ؟ "
و سوپ بی نمكش را می خورد ؛ با رضایت و زن سوپ با نمكش را می خورد ؛ با لبخند!
💠 داستان شب ✍
هر شب ساعت 22 🌹
@Mosbatee2
🍃 @Mosbatee2 🍃
مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره . مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می زند و می گوید : "چقدر تشنه ام !"
زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود . سوراخ های نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمك توی كاسه زن فرصت هست برای مرد.
زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند . مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می كند و می گوید : " می دونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن ؟ "
و سوپ بی نمكش را می خورد ؛ با رضایت و زن سوپ با نمكش را می خورد ؛ با لبخند!
💠 داستان شب ✍
هر شب ساعت 22 🌹
@Mosbatee2
باخودت تکرار کن ،
امروز
پرنده #احساس و#اندیشه_ام
را به سوی #مهربانی
و#عشق ورزی
به پرواز در می آورم
و میبینم
که می توانم #ارجمندترین
پرواز زندگی را آغاز نمایم
شـاد زیـــســـتـــن هـنـر اسـت
@Mosbatee2 👈 join 🍃 🌻
امروز
پرنده #احساس و#اندیشه_ام
را به سوی #مهربانی
و#عشق ورزی
به پرواز در می آورم
و میبینم
که می توانم #ارجمندترین
پرواز زندگی را آغاز نمایم
شـاد زیـــســـتـــن هـنـر اسـت
@Mosbatee2 👈 join 🍃 🌻
#عشق_لات
💎تا خرخره خورده بوديم... مست مست... روبروم نشسته بود و زل زده بود به چشام... وقتي تو چشاش نگاه كردم فهميدم يه چيزي ميخواد بهم بگه ولي نميتونه... همه كاراشو زير نظر داشتم... احساس ميکردم آروم و قرار نداره... خيلي بيتابي ميكرد...
از رفتارش ميشد حس كرد كه يه منظوري داره... ولي خوب جلوي اونهمه آدم كه نميشد... نگاههامون به هم دوخته شده بود... ديگه جفتمون داشتيم ديوونه ميشديم...
دلو زدم به دريا و دستشو گرفتم و از خونه زديم بيرون... محوطه باغ خيلي شلوغ بود. بردمش پشت يه درخت... جايي كه هيچ مزاحمي نباشه... بيمقدمه شلوارشو از پاهاش درآوردم... بلندش كردم... تو چشاش نگاه كردم و بهش گفتم: «اي خاك تو اون سرت كنن كه هنوزم وقتي ميخواي بشاشي، من بايد بيام سرپا نگرت دارم...»
داستان شب✍
هر شب ساعت 22🌹
@mosbatee2
🌹
♻️
♻️♻️
💎تا خرخره خورده بوديم... مست مست... روبروم نشسته بود و زل زده بود به چشام... وقتي تو چشاش نگاه كردم فهميدم يه چيزي ميخواد بهم بگه ولي نميتونه... همه كاراشو زير نظر داشتم... احساس ميکردم آروم و قرار نداره... خيلي بيتابي ميكرد...
از رفتارش ميشد حس كرد كه يه منظوري داره... ولي خوب جلوي اونهمه آدم كه نميشد... نگاههامون به هم دوخته شده بود... ديگه جفتمون داشتيم ديوونه ميشديم...
دلو زدم به دريا و دستشو گرفتم و از خونه زديم بيرون... محوطه باغ خيلي شلوغ بود. بردمش پشت يه درخت... جايي كه هيچ مزاحمي نباشه... بيمقدمه شلوارشو از پاهاش درآوردم... بلندش كردم... تو چشاش نگاه كردم و بهش گفتم: «اي خاك تو اون سرت كنن كه هنوزم وقتي ميخواي بشاشي، من بايد بيام سرپا نگرت دارم...»
داستان شب✍
هر شب ساعت 22🌹
@mosbatee2
🌹
♻️
♻️♻️
ناله از #درد مكن،
آتشى را كه در آن زيستهاى سرد مكن
با غمش باز بمان،
سرخرو باش از اين #عشق و سرافراز بمان
❤❤❤❤❤
@mosbatee2
آتشى را كه در آن زيستهاى سرد مكن
با غمش باز بمان،
سرخرو باش از اين #عشق و سرافراز بمان
❤❤❤❤❤
@mosbatee2
این #عشق است!
در واقع؛ موکول #Oxytocin مسئول ایجاد حس عشق در مغز می باشد.
هر کسی یکی رو داره که خودِ خودِ اُکسی توسینِ 😍
@mosbatee2
در واقع؛ موکول #Oxytocin مسئول ایجاد حس عشق در مغز می باشد.
هر کسی یکی رو داره که خودِ خودِ اُکسی توسینِ 😍
@mosbatee2
Eshghe 2
Ehsan Khaje Amiri
🎼 موسیقی
#عشق_دوم
#احسان_خواجه_امیری
آهنگ : #علیرضا_افکاری
تنظیم: #سعید_زمانی
ترانه: #زهرا_عامای
@mosbatee2
#عشق_دوم
#احسان_خواجه_امیری
آهنگ : #علیرضا_افکاری
تنظیم: #سعید_زمانی
ترانه: #زهرا_عامای
@mosbatee2
#عشق آزمونی روحی است،
ربطی به جنسيت ندارد
و با کالبدها بيگانهاست.
عشق با درونیترين کانون وجود سروکار دارد
اما تو هنوز حتی به معبد خود قدم نگذاشتهای
ابداً نمیدانی که کيستی،
و با اينحال در پی آنی که چگونه عشق بورزی.
نخست خود باش،
خود را بشناس،
و دل خوش دار
که عشق را پاداش خواهی گرفت.
#اشو
@mosbatee2 💯
ربطی به جنسيت ندارد
و با کالبدها بيگانهاست.
عشق با درونیترين کانون وجود سروکار دارد
اما تو هنوز حتی به معبد خود قدم نگذاشتهای
ابداً نمیدانی که کيستی،
و با اينحال در پی آنی که چگونه عشق بورزی.
نخست خود باش،
خود را بشناس،
و دل خوش دار
که عشق را پاداش خواهی گرفت.
#اشو
@mosbatee2 💯