من تشنه ے باران تو بودم تو نبودے
در آتش حرمان تو بودم تو نبودے
آے عشق گمم ڪردے و رفتے به سلامت
من طعمه ے طوفان تو بودم تو نبودے
هرجا ڪه گذارت به من افتاد گذشتے
من آینه قرآن تو بودم تو نبودے
هے درد ڪشیدم تو ڪشیدے ؟ نڪشیدے
در ماتم فقدان تو بودم تو نبودی.....
#شهریار
♥️♥️
در آتش حرمان تو بودم تو نبودے
آے عشق گمم ڪردے و رفتے به سلامت
من طعمه ے طوفان تو بودم تو نبودے
هرجا ڪه گذارت به من افتاد گذشتے
من آینه قرآن تو بودم تو نبودے
هے درد ڪشیدم تو ڪشیدے ؟ نڪشیدے
در ماتم فقدان تو بودم تو نبودی.....
#شهریار
♥️♥️
🪴
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری
ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری
باز در خواب سر زلف پری خواهم دید
بعد از این دست من و دامن دیوانه سری
منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس
سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری
خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت
اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری
دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت
تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری
باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه
که من ایمن نیم از فتنه دور قمری
منش آموختم آئین محبت لیکن
او شد استاد دل آزاری و بیدادگری
سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام
بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری
شهریارا بجز آن مه که بری گشته ز من
پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری
🪴
#شهریار
آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری
ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری
باز در خواب سر زلف پری خواهم دید
بعد از این دست من و دامن دیوانه سری
منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس
سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری
خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت
اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری
دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت
تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری
باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه
که من ایمن نیم از فتنه دور قمری
منش آموختم آئین محبت لیکن
او شد استاد دل آزاری و بیدادگری
سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام
بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری
شهریارا بجز آن مه که بری گشته ز من
پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری
🪴
#شهریار
🌿🍁
شاه باشی یا گدا ؛ از دست ساقی فلک
باید این ته جُرعۂ جام اجل نوشید و رفت
گر کنیز پادشاهی یا زن بقال کوی
در تغار صبر باید کشک خود سابید و رفت
سنگ باشی یا گهر ؛ از تختۂ تابوتها
در سیه چال لَحِد خواهی بِسَر غلتید و رفت
حلقۂ طاعت بگوش آویز و در آتش نرو!
اهرمن بود آنکه فرمان خدا نشنید و رفت
زین جهان تا آن جهان ظلمات پُر پیچ و خمیست
باید از اختر شناسان راه خود پرسید و رفت
شهریار از ذوق رفتن در وداع آخری
دوستان با وعده گاه بوستان بوسید و رفت
🍁🌿
#شهریار
🌿🍁
شاه باشی یا گدا ؛ از دست ساقی فلک
باید این ته جُرعۂ جام اجل نوشید و رفت
گر کنیز پادشاهی یا زن بقال کوی
در تغار صبر باید کشک خود سابید و رفت
سنگ باشی یا گهر ؛ از تختۂ تابوتها
در سیه چال لَحِد خواهی بِسَر غلتید و رفت
حلقۂ طاعت بگوش آویز و در آتش نرو!
اهرمن بود آنکه فرمان خدا نشنید و رفت
زین جهان تا آن جهان ظلمات پُر پیچ و خمیست
باید از اختر شناسان راه خود پرسید و رفت
شهریار از ذوق رفتن در وداع آخری
دوستان با وعده گاه بوستان بوسید و رفت
🍁🌿
#شهریار
خلوتی داریم و حالی با خیـالِ خویشتن
گـر گذاردمان فلڪ حالی بِ حال خویشتن
ما درین عالم ڪه خود ڪُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در ڪُنج ملال خویشتن!!!
#شهریار
@morwfiin
گـر گذاردمان فلڪ حالی بِ حال خویشتن
ما درین عالم ڪه خود ڪُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در ڪُنج ملال خویشتن!!!
#شهریار
@morwfiin