#نوروزنامه
قسمت اول خاطرات و تصاویر بزرگان
#بزرگان_مورموری ، دهلران و ایل کاید خورده
تصویر جمعی
از راست زنده یادان :
عزیز تاجمیر
روسی رحمتی ( رستم )
کهزاد طهماسبی
عباسقلی محمدی
(تهران _کاخ نیاوران سال ۱۳۴۵ شمسی)
تصاویر فردی
زنده یاد کدخدا عباسقلی محمدی ( راست )
زنده یاد حاج کائد عزیز تاجمیر ( چپ)
@mormori_abad
قسمت اول خاطرات و تصاویر بزرگان
#بزرگان_مورموری ، دهلران و ایل کاید خورده
تصویر جمعی
از راست زنده یادان :
عزیز تاجمیر
روسی رحمتی ( رستم )
کهزاد طهماسبی
عباسقلی محمدی
(تهران _کاخ نیاوران سال ۱۳۴۵ شمسی)
تصاویر فردی
زنده یاد کدخدا عباسقلی محمدی ( راست )
زنده یاد حاج کائد عزیز تاجمیر ( چپ)
@mormori_abad
#نوروزنامه
۵ فروردین : جهان پهلوان پوریای ولی
(احیا گر پهلوانی و منش ورزش باستانی)
□ پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتّالی، مشهور به پوریای ولی، یکی از نامدارترین و محبوبترین پهلوانان تاریخ ایران است.
او اهل سرزمین خوارزم بود و گفته شده در ورزشهای زورخانهای و پهلوانی مهارت زیادی داشتهاست بهطوری که کسی حریف او نبود و در سرزمینهای اسلامی سفر میکرد و با رقیبان گوناگون کُشتی میگرفت.
او در سادهزیستی، دستگیری از مستمندان و ستمدیدگان، و چشم بستن بر زرق و برق دنیای فانی، به معرفتی ناب رسیده بودهاست.
◇پوریای ولی
○زادهٔ: حدود ۶۵۳ هجری قمری
خیوه، خوارزم
○درگذشت: ۷۲۲ هجری قمری
(۶۹ سال) خیوه
○آرامگاه : خوی ، ایران
○محل زندگی: خوارزم
○ملیت: ایرانی
○پیشه: کشتیگیر، عارف، شاعر و هنرمند
○شناختهشده برای :
پهلوانی، عرفان و جوانمردی
○آثار: کنزالحقایق
□ او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت میکنند و پوریا در همان شهر به دنیا میآید.
□ وی اوایل زندگی خود را به کشتیگیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتیگیران آن دوران میشود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل میشود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در میآید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست میآورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بودهاست.
□ احتمال دارد به دلیل اینکه پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونهای که هرکس با او ملاقات میکرد با کنایه اورا پیرمرد صدا میزد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛لقب پیرولی یک لقب لری است و چون مادر پوریا از لرهای بیرانوند طایفه متش بوده این لقب را به او داده تند. وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزشهای زورخانهای گذاشته بود. او قرنها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتیگیران بهشمار میرود و رسمهای زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بودهاست.
□ پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنانکه دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشتهاند. برخی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) دانستهاند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانستهاند.
□ پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و پیشه پوستیندوزی و کلاهدوزی داشت. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و در همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت.
دربارهٔ دگرگونی روحی پوریای ولی، روایتهای فراوان آوردهاند. بهطور کلی پوریای ولی یک اسطوره نامی است.
□ پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا و افسانهای دارد.
□ سال دقیق ولادت پوریای ولی و مدّت عمرش معلوم نیست، امّا در کتابهای مختلف مرگ جهان پهلوان را سال ۷۲۲ه. ق ذکر کردهاند.
@mormori_abad
۵ فروردین : جهان پهلوان پوریای ولی
(احیا گر پهلوانی و منش ورزش باستانی)
□ پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتّالی، مشهور به پوریای ولی، یکی از نامدارترین و محبوبترین پهلوانان تاریخ ایران است.
او اهل سرزمین خوارزم بود و گفته شده در ورزشهای زورخانهای و پهلوانی مهارت زیادی داشتهاست بهطوری که کسی حریف او نبود و در سرزمینهای اسلامی سفر میکرد و با رقیبان گوناگون کُشتی میگرفت.
او در سادهزیستی، دستگیری از مستمندان و ستمدیدگان، و چشم بستن بر زرق و برق دنیای فانی، به معرفتی ناب رسیده بودهاست.
◇پوریای ولی
○زادهٔ: حدود ۶۵۳ هجری قمری
خیوه، خوارزم
○درگذشت: ۷۲۲ هجری قمری
(۶۹ سال) خیوه
○آرامگاه : خوی ، ایران
○محل زندگی: خوارزم
○ملیت: ایرانی
○پیشه: کشتیگیر، عارف، شاعر و هنرمند
○شناختهشده برای :
پهلوانی، عرفان و جوانمردی
○آثار: کنزالحقایق
□ او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت میکنند و پوریا در همان شهر به دنیا میآید.
□ وی اوایل زندگی خود را به کشتیگیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتیگیران آن دوران میشود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل میشود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در میآید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست میآورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بودهاست.
□ احتمال دارد به دلیل اینکه پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونهای که هرکس با او ملاقات میکرد با کنایه اورا پیرمرد صدا میزد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛لقب پیرولی یک لقب لری است و چون مادر پوریا از لرهای بیرانوند طایفه متش بوده این لقب را به او داده تند. وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزشهای زورخانهای گذاشته بود. او قرنها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتیگیران بهشمار میرود و رسمهای زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بودهاست.
□ پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنانکه دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشتهاند. برخی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) دانستهاند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانستهاند.
□ پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و پیشه پوستیندوزی و کلاهدوزی داشت. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و در همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت.
دربارهٔ دگرگونی روحی پوریای ولی، روایتهای فراوان آوردهاند. بهطور کلی پوریای ولی یک اسطوره نامی است.
□ پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا و افسانهای دارد.
□ سال دقیق ولادت پوریای ولی و مدّت عمرش معلوم نیست، امّا در کتابهای مختلف مرگ جهان پهلوان را سال ۷۲۲ه. ق ذکر کردهاند.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۶ فروردین:
زرتشت، پیام آور یکتا پرستی در ایران باستان
محل تولد: ایران ویج
زمان تولد: ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد
ملیت: ایرانی
روز تولد: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ
زرتشت پیامبر، پیام آور یکتاپرستی،فیلسوف، شاعر و دانشمند بزرگ ایران زمین که بسیاری از مردم را با آموزه های نیک ویکتا پرستی از گمراهی نجات داد.
زرتشت بااندیشه نیک خود باعث ترویج یکتا پرستی در ایران باستان شدو بدین ترتیب ایرانیان نخستین مردمانی به شمارمی آیند که وجود خداوند یکتا را درک وبه پرسش یگانه پروردگار بشریت(نام زرتشتی : اهورامزدا)روی آوردند.
سه اندیشه پاک زرتشت عبارتند از :
گفتار نیک _پندار نیک _رفتار نیک
زردشت در نظرفلاسفه،شاعران، عالمان دینی و دانشمندان دیدی مثبت، انسانی پاک و پیام آور صلح ونیکی بوده است.
فردوسی حکیم:
همه برگ وی پند و بارَش خِرَد
کسی کو خِرد پرورد کی مُرَد
خجسته پی و نام او زردهشت
که آهرمن بد کنش را بکشت
۶ فروردین، خجسته زادروز پیام آور صلح و نیکی و پایمردی زرتشت حکیم بر ایرانیان نیک اندیش همایون باد...
منابع :
شاهنامه فردوسی
هرودوت
گاهشماری ایران باستان
ابوریحان بیرونی
مورخان و فلاسفه ایران
اوستا
@mormori_abad
۶ فروردین:
زرتشت، پیام آور یکتا پرستی در ایران باستان
محل تولد: ایران ویج
زمان تولد: ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد
ملیت: ایرانی
روز تولد: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ
زرتشت پیامبر، پیام آور یکتاپرستی،فیلسوف، شاعر و دانشمند بزرگ ایران زمین که بسیاری از مردم را با آموزه های نیک ویکتا پرستی از گمراهی نجات داد.
زرتشت بااندیشه نیک خود باعث ترویج یکتا پرستی در ایران باستان شدو بدین ترتیب ایرانیان نخستین مردمانی به شمارمی آیند که وجود خداوند یکتا را درک وبه پرسش یگانه پروردگار بشریت(نام زرتشتی : اهورامزدا)روی آوردند.
سه اندیشه پاک زرتشت عبارتند از :
گفتار نیک _پندار نیک _رفتار نیک
زردشت در نظرفلاسفه،شاعران، عالمان دینی و دانشمندان دیدی مثبت، انسانی پاک و پیام آور صلح ونیکی بوده است.
فردوسی حکیم:
همه برگ وی پند و بارَش خِرَد
کسی کو خِرد پرورد کی مُرَد
خجسته پی و نام او زردهشت
که آهرمن بد کنش را بکشت
۶ فروردین، خجسته زادروز پیام آور صلح و نیکی و پایمردی زرتشت حکیم بر ایرانیان نیک اندیش همایون باد...
منابع :
شاهنامه فردوسی
هرودوت
گاهشماری ایران باستان
ابوریحان بیرونی
مورخان و فلاسفه ایران
اوستا
@mormori_abad
#نوروزنامه
۶ فروردین :
سرو ابرکوه ،نماد زندگی در ایران
سرو ابرکوه با قدمتی بیش از ۴۰۰۰ سال یکی از کهنترین درختان جهان است که به اعتقاد زردتشیان به دست زرتشت پیامبر کاشته شده است .
حمدالله مستوفی ۶۸۰ سال پیش نوشته:
"آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگتر است و درخت سرو در ایرانزمین مثل آن نیست !
@mormori_abad
۶ فروردین :
سرو ابرکوه ،نماد زندگی در ایران
سرو ابرکوه با قدمتی بیش از ۴۰۰۰ سال یکی از کهنترین درختان جهان است که به اعتقاد زردتشیان به دست زرتشت پیامبر کاشته شده است .
حمدالله مستوفی ۶۸۰ سال پیش نوشته:
"آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگتر است و درخت سرو در ایرانزمین مثل آن نیست !
@mormori_abad
#نوروزنامه
۸ فروردین :
یعقوب لیث صفاری ( رادمان پور ماهک)
نخستین شهریار احیاگر پارسی پس از اسلام
نام : یعقوب لیث صفاری
ناجی زبان پارسی
مبارز با خلیفه ستمگر عباسی
شهریار آگاه و عادل ایرانی
احیای حق به باد رفته ایرانیان
نواده : کیومرث
پادشاه : صفاریان حکومت ایرانی
آرامگاه : در نزدیکی دزفول
زاده : روستای قرنین ، سیستان
درگذشته : گندی شاپور
همسر : راحیله
جانشین ؛ عمرو لیث
یعقوب لیث صفاری با نام پارسی رادمان پور ماهک موسس سلسله ایرانی صفاریان و نخستین شهریار ایرانی احیاگر زبان پارسی پس از اسلام در ایران است .
یعقوب لیث را برای فداکاری ها و از جان گذشتگی هایش برای حفظ قلمرو ایران و تشکیل دوباره حکومتی ایرانی جهت باز ستادن حقوق از دست رفتهی ایران و ایرانی در زمان ترک سازی اعراب خونخوار بر سرزمین پرگهر ایران می شناسیم .
باید دانست که نخستین شهریار ایرانی ایران پس از ساسانیان کسی بود که از ظلم و جور خلفای عباسی به ستوه آمده بود و به بغداد لشکر کشی کرد و ایرانیان را دلشاد کرد .
وی کسی بود که زبان شیرین پارسی را از مرگ حتنی نجات داد و پس از فردوسی حکیم وی ناجی و احیاگر زبان کامل و رسای ایرانیان یعنی پارسی بود ؛ نقل است زمانی که یک شاعر به عربی در دربار وی شعری در وصف او سرود او را ملامت کرد یعقوب به وی گفت :
؛؛ چرا به زبانی که نمی فهمم برایم شعر می سرایی ( چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت )
در زمان این شهریار نامدار ایرانی زبان فارسی ارج نهاده میشد و شعرا و کاتبان مشغول به احیای این زبان هزاران ساله بودند و نامه های حکومتی و اداری و ... به زبان فارسی نگاشته میشد .
نقل است که یعقوب لیث همیشه مردمان زمان خود را و درباریان و نظامیان را به پاسداشت زبان نیاکان خود دعوت می کرد و همواره با مردم به عدالت و قضاوت رفتار میکرد
حکایتی از عدالت و مردم دوستی یعقوب لیث :
یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛
او را بیابید.
پس از کمی جست و جو
غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم.
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛
پس خود برخواست و با جامه مبدل
از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید
که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته
و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام
بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم
شبها به خانه من می آید و به زور ،
زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد.
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد.
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن
و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست
به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم.
شب بعد ؛
باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت
مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت.
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد
در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت.
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند
و در صورت کشته نگریست
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد
آنگاه صاحب خانه را گفت :
قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛
چگونه به نان درویشی چون من
قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور.
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم
با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من
کسی جرأت این کار را ندارد
مگر یکی از فرزندانم
پس گفتم چراغ را خاموش کن
تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است
پس سجده شکر گذاشتم.
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم.
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
@mormori_abad
۸ فروردین :
یعقوب لیث صفاری ( رادمان پور ماهک)
نخستین شهریار احیاگر پارسی پس از اسلام
نام : یعقوب لیث صفاری
ناجی زبان پارسی
مبارز با خلیفه ستمگر عباسی
شهریار آگاه و عادل ایرانی
احیای حق به باد رفته ایرانیان
نواده : کیومرث
پادشاه : صفاریان حکومت ایرانی
آرامگاه : در نزدیکی دزفول
زاده : روستای قرنین ، سیستان
درگذشته : گندی شاپور
همسر : راحیله
جانشین ؛ عمرو لیث
یعقوب لیث صفاری با نام پارسی رادمان پور ماهک موسس سلسله ایرانی صفاریان و نخستین شهریار ایرانی احیاگر زبان پارسی پس از اسلام در ایران است .
یعقوب لیث را برای فداکاری ها و از جان گذشتگی هایش برای حفظ قلمرو ایران و تشکیل دوباره حکومتی ایرانی جهت باز ستادن حقوق از دست رفتهی ایران و ایرانی در زمان ترک سازی اعراب خونخوار بر سرزمین پرگهر ایران می شناسیم .
باید دانست که نخستین شهریار ایرانی ایران پس از ساسانیان کسی بود که از ظلم و جور خلفای عباسی به ستوه آمده بود و به بغداد لشکر کشی کرد و ایرانیان را دلشاد کرد .
وی کسی بود که زبان شیرین پارسی را از مرگ حتنی نجات داد و پس از فردوسی حکیم وی ناجی و احیاگر زبان کامل و رسای ایرانیان یعنی پارسی بود ؛ نقل است زمانی که یک شاعر به عربی در دربار وی شعری در وصف او سرود او را ملامت کرد یعقوب به وی گفت :
؛؛ چرا به زبانی که نمی فهمم برایم شعر می سرایی ( چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت )
در زمان این شهریار نامدار ایرانی زبان فارسی ارج نهاده میشد و شعرا و کاتبان مشغول به احیای این زبان هزاران ساله بودند و نامه های حکومتی و اداری و ... به زبان فارسی نگاشته میشد .
نقل است که یعقوب لیث همیشه مردمان زمان خود را و درباریان و نظامیان را به پاسداشت زبان نیاکان خود دعوت می کرد و همواره با مردم به عدالت و قضاوت رفتار میکرد
حکایتی از عدالت و مردم دوستی یعقوب لیث :
یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛
او را بیابید.
پس از کمی جست و جو
غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم.
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛
پس خود برخواست و با جامه مبدل
از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید
که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته
و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام
بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم
شبها به خانه من می آید و به زور ،
زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد.
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد.
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن
و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست
به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم.
شب بعد ؛
باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت
مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت.
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد
در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت.
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند
و در صورت کشته نگریست
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد
آنگاه صاحب خانه را گفت :
قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛
چگونه به نان درویشی چون من
قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور.
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم
با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من
کسی جرأت این کار را ندارد
مگر یکی از فرزندانم
پس گفتم چراغ را خاموش کن
تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است
پس سجده شکر گذاشتم.
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم.
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۹ فروردین :
پرفسور سید محمود حسابی
(زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو)
◇ با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی معروف به پروفسور حسابی فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران بود.
◇ دکتر حسابی سناتور انتصابی شهر تهران در دورههای اول، دوم و سوم مجلس سنای ایران بود. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سالهای ۱۹۵۱–۱۹۵۲ بود.
◇ حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایهگذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راهاندازی و پایهگذاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
◇ پدر فیزیک ایران که در لحظات پایانی عمر بابرکتش هم دست از کتاب و مطالعه برنداشت و مصداق بارز ز گهواره تا گور دانش بجوی الگویی برای ایرانیان و جهانیان شد !
یاد و خاطره این دانشمند و اندیشمند بزرگ گرامی باد🌹
روحش شاد .
@mormori_abad
۹ فروردین :
پرفسور سید محمود حسابی
(زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو)
◇ با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی معروف به پروفسور حسابی فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران بود.
◇ دکتر حسابی سناتور انتصابی شهر تهران در دورههای اول، دوم و سوم مجلس سنای ایران بود. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سالهای ۱۹۵۱–۱۹۵۲ بود.
◇ حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایهگذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راهاندازی و پایهگذاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
◇ پدر فیزیک ایران که در لحظات پایانی عمر بابرکتش هم دست از کتاب و مطالعه برنداشت و مصداق بارز ز گهواره تا گور دانش بجوی الگویی برای ایرانیان و جهانیان شد !
یاد و خاطره این دانشمند و اندیشمند بزرگ گرامی باد🌹
روحش شاد .
@mormori_abad
#نوروزنامه
۹ فروردین : بیستون
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون (که با نام مجموعه بیستون در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست) یک سایت تاریخی و باستانشناسی مربوط به دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام، پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی است. محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون در دامنه کوه بیستون در شهر بیستون و در کنار راه باستانی و کهن کرمانشاه به همدان جای گرفتهاست. این مجموعه تاریخی و فرهنگی در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۴۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون
کشور : ایران
استان کرمانشاه
شهرستان هرسین
نام محلی : بیستون
کاربری : گردشگری، باستانشناسی، تاریخی
دیرینگی :
دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام ،
پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی
شمارهٔ ثبت : ۶۴۶۳
تاریخ ثبت ملی : ۷ مهر ۱۳۸۱
□ تاکنون ۲۸ اثر از آثار تاریخی کوه بیستون در فهرست آثار ملی ایران و ۱۳ اثر همراه سنگنبشته بیستون در ۸ ژوئیه ۲۰۰۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسیدهاند.
□ نام بیستون از واژه بغستان به معنی جایگاه خدایان میآید.
احتمالاً نام باستانی آن باگاستانا (بغستان) بودهاست.بیستون در اصل و در آغاز «بغستان» نام داشتهاست؛ که از دو واژهٔ «بغ» به معنی خدا و «ستان» که پسوند مکان به معنی جایگاه و سرزمین است تشکیل شدهاست و روی هم به معنی «جایگاه خدایان» بودهاست. (واژهٔ بغ به معنی خدا، امروز نیز در نام شهر بغداد هست که نامی فارسی و به معنی خداداد است)
□ نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشتههای کتزیاس یونانی دربارهٔ بیستون آورده شدهاست. در این اشاره سنگنبشته بیستون کنده شده به دست سمیرامیس ملکه اسطورهای آشوری معرفی شده و بیستون را (Bagastanon oros) معرفی کردهاست. در آن اشاره به بیستون آورده شده بود که کوه بیستون به اهورامزدا پیشکش شدهاست.
□ واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سدههای نخست اسلامی «بهستون» که به معنای ستون نیکوست یا ستون بهتر است (از اتصال به/بهتر و ستون) لازم است ذکر شود که امروزه بیستون خوانده میشود. یادآوری میگردد شکل واژهای که امروزه «بی ستون» به معنی «بدون ستون» گفته میشود، از گویشهای محاورهای بوده و فاقد اعتبار است.
◇ کوه و سنگ نبشته بیشتون
□ کوه بیستون یکی از کوههای کوهستان پرآو است که در نزدیکی شهر بیستون و ۳۲ کیلومتری شرقی شهر کرمانشاه جای گرفتهاست.
دیواره بیستون که سنگنبشته بیستون بر روی آن کندهکاری شده با بلندای ۱۲۰۰ متر و پهنه بیش از ۵۰۰۰ متر، از مهمترین عوامل جذابیت این محوطه برای ساخت آثار تاریخی بودهاست و مرتفعترین دیواره ایران و پنجمین دیواره مرتفع جهان است.
◇ سراب بیستون
□ سرآب بیستون در محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون واقع شده و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۰۲۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
سرآب بیستون ۶۶اُمین اثر طبیعی ملی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۳ مرداد ۱۳۸۸ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.
◇ غار شکارچیان بیستون
غار شکارچیان (غار بیستون) یک غار متعلق به دوران پارینهسنگی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کاوشهای غار شکارچیان (غار بیستون) در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸) و در سفر اکتشافی باستانشناس و انسانشناس آمریکایی به نام کارلتن کوون به غرب زاگرس آغاز شد.
یک زبانشناس بنام کامرون، کوون را همراهی میکرد. کوون پس از نخستین بازدید از غار، چند ماه بعد به مدت دو هفته به کاوش در این غار پرداخت که منجر به کشف هزاران ابزار سنگی مربوط به فرهنگ موستری و بقایای استخوان حیوانات شکار شدهای چون گوزن و اسب وحشی شد. این یافتهها احتمالاً بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال دیرینگی دارند.
◇ غار مرخرل
غار مرخرل مربوط به دوران پارینهسنگی میانی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
◇ سنگ نبشته بیستون
سنگ نبشته بیستون یکی از مهم ترین و مشهور ترین سندهای تاریخی جهان و مهم ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است
که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد
این اثر از سال ۲۰۰۶ در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است .
□ مجموعه بسیار زیبا و غرورانگیز بیستون کرمانشاه مجموعه ای کامل از آثار تاریخی ایران ر تمام دوره های تاریخی است چه پیش از تاریخ و چه دوران باستان و پس از اسلام !
@mormori_abad
۹ فروردین : بیستون
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون (که با نام مجموعه بیستون در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست) یک سایت تاریخی و باستانشناسی مربوط به دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام، پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی است. محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون در دامنه کوه بیستون در شهر بیستون و در کنار راه باستانی و کهن کرمانشاه به همدان جای گرفتهاست. این مجموعه تاریخی و فرهنگی در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۴۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون
کشور : ایران
استان کرمانشاه
شهرستان هرسین
نام محلی : بیستون
کاربری : گردشگری، باستانشناسی، تاریخی
دیرینگی :
دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام ،
پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی
شمارهٔ ثبت : ۶۴۶۳
تاریخ ثبت ملی : ۷ مهر ۱۳۸۱
□ تاکنون ۲۸ اثر از آثار تاریخی کوه بیستون در فهرست آثار ملی ایران و ۱۳ اثر همراه سنگنبشته بیستون در ۸ ژوئیه ۲۰۰۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسیدهاند.
□ نام بیستون از واژه بغستان به معنی جایگاه خدایان میآید.
احتمالاً نام باستانی آن باگاستانا (بغستان) بودهاست.بیستون در اصل و در آغاز «بغستان» نام داشتهاست؛ که از دو واژهٔ «بغ» به معنی خدا و «ستان» که پسوند مکان به معنی جایگاه و سرزمین است تشکیل شدهاست و روی هم به معنی «جایگاه خدایان» بودهاست. (واژهٔ بغ به معنی خدا، امروز نیز در نام شهر بغداد هست که نامی فارسی و به معنی خداداد است)
□ نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشتههای کتزیاس یونانی دربارهٔ بیستون آورده شدهاست. در این اشاره سنگنبشته بیستون کنده شده به دست سمیرامیس ملکه اسطورهای آشوری معرفی شده و بیستون را (Bagastanon oros) معرفی کردهاست. در آن اشاره به بیستون آورده شده بود که کوه بیستون به اهورامزدا پیشکش شدهاست.
□ واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سدههای نخست اسلامی «بهستون» که به معنای ستون نیکوست یا ستون بهتر است (از اتصال به/بهتر و ستون) لازم است ذکر شود که امروزه بیستون خوانده میشود. یادآوری میگردد شکل واژهای که امروزه «بی ستون» به معنی «بدون ستون» گفته میشود، از گویشهای محاورهای بوده و فاقد اعتبار است.
◇ کوه و سنگ نبشته بیشتون
□ کوه بیستون یکی از کوههای کوهستان پرآو است که در نزدیکی شهر بیستون و ۳۲ کیلومتری شرقی شهر کرمانشاه جای گرفتهاست.
دیواره بیستون که سنگنبشته بیستون بر روی آن کندهکاری شده با بلندای ۱۲۰۰ متر و پهنه بیش از ۵۰۰۰ متر، از مهمترین عوامل جذابیت این محوطه برای ساخت آثار تاریخی بودهاست و مرتفعترین دیواره ایران و پنجمین دیواره مرتفع جهان است.
◇ سراب بیستون
□ سرآب بیستون در محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون واقع شده و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۰۲۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
سرآب بیستون ۶۶اُمین اثر طبیعی ملی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۳ مرداد ۱۳۸۸ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.
◇ غار شکارچیان بیستون
غار شکارچیان (غار بیستون) یک غار متعلق به دوران پارینهسنگی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کاوشهای غار شکارچیان (غار بیستون) در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸) و در سفر اکتشافی باستانشناس و انسانشناس آمریکایی به نام کارلتن کوون به غرب زاگرس آغاز شد.
یک زبانشناس بنام کامرون، کوون را همراهی میکرد. کوون پس از نخستین بازدید از غار، چند ماه بعد به مدت دو هفته به کاوش در این غار پرداخت که منجر به کشف هزاران ابزار سنگی مربوط به فرهنگ موستری و بقایای استخوان حیوانات شکار شدهای چون گوزن و اسب وحشی شد. این یافتهها احتمالاً بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال دیرینگی دارند.
◇ غار مرخرل
غار مرخرل مربوط به دوران پارینهسنگی میانی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
◇ سنگ نبشته بیستون
سنگ نبشته بیستون یکی از مهم ترین و مشهور ترین سندهای تاریخی جهان و مهم ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است
که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد
این اثر از سال ۲۰۰۶ در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است .
□ مجموعه بسیار زیبا و غرورانگیز بیستون کرمانشاه مجموعه ای کامل از آثار تاریخی ایران ر تمام دوره های تاریخی است چه پیش از تاریخ و چه دوران باستان و پس از اسلام !
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۱ فروردین : تنگه باستانی بهرام چوبین
تنگ بهرام چوبین تنگهای کم عرض و مرتفع با موقعیت استراتژیک در دامنه کبیرکوه و در مجاورت روستای ارمو از توابع شهرستان درهشهر واقع در استان ایلام میباشد.
این تنگه با آثار باقیمانده از دیوار و دژهای نظامی به بهرام چوبین از ژنرالهای دوره ساسانی منسوب است، و مکانی بوده برای پناه گرفتن بهرام چوبین در زمان شورش علیه خسروپرویز آثار به جا مانده عمدتاً شامل قلعهای از سنگ و گچ و پلکان بر دیوارههای سنگی است.
همچنین این مجموعه دارای چهار آبانبار سنگی و ناودانکهای ارتباطی برای نگهداری آب شرب برای مدت طولانی است.
بهرام از سرداران شجاع ایرانی به جهت موقعیت راهبردی و منحصر به فرد این تنگه که دژی نفوذ ناپذیر است این تنگه را برای پناهگیری خود از دست نیروهای خسرو پرویز ساسانی در آغوش زاگرس بزرگ انتخاب کرد و قلعه هایی برای خود و یارانش در این تنگه ساخت .
تنگه بهرام چوبین از مناطق گردشگری در فصل بهار و تابستان برای مردم درهشهر و شهرستانهای مجاور بهشمار میآید.
@mormori_abad
۱۱ فروردین : تنگه باستانی بهرام چوبین
تنگ بهرام چوبین تنگهای کم عرض و مرتفع با موقعیت استراتژیک در دامنه کبیرکوه و در مجاورت روستای ارمو از توابع شهرستان درهشهر واقع در استان ایلام میباشد.
این تنگه با آثار باقیمانده از دیوار و دژهای نظامی به بهرام چوبین از ژنرالهای دوره ساسانی منسوب است، و مکانی بوده برای پناه گرفتن بهرام چوبین در زمان شورش علیه خسروپرویز آثار به جا مانده عمدتاً شامل قلعهای از سنگ و گچ و پلکان بر دیوارههای سنگی است.
همچنین این مجموعه دارای چهار آبانبار سنگی و ناودانکهای ارتباطی برای نگهداری آب شرب برای مدت طولانی است.
بهرام از سرداران شجاع ایرانی به جهت موقعیت راهبردی و منحصر به فرد این تنگه که دژی نفوذ ناپذیر است این تنگه را برای پناهگیری خود از دست نیروهای خسرو پرویز ساسانی در آغوش زاگرس بزرگ انتخاب کرد و قلعه هایی برای خود و یارانش در این تنگه ساخت .
تنگه بهرام چوبین از مناطق گردشگری در فصل بهار و تابستان برای مردم درهشهر و شهرستانهای مجاور بهشمار میآید.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۱ فروردین : سردار سورنا، سپهبد دلیر
سورنا یا سورن (رستم سورن پَهلَو) (۸۲–۵۳ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس سپهبد ایران در زمان اشکانیان که با وجود عمر کوتاهش از شهرت خاصی در میان مردم باستان برخوردار بودهاست.
او یکی از برترین فرماندهان اشکانی در طول تاریخ بود. پلوتارک از اسپهبد سورنا به عنوان بلندقدترین و خوشچهرهترین مرد زمان خود یاد کردهاست.
سپهبد سورنا پارتی
زاده : ۸۲ پ. م
خاندان سورن
درگذشته : ۵۳ پ. م / ایران اشکانی
وفاداری : ایران اشکانی
درجه : اسپهبد
جنگها و عملیاتها :
جنگهای اشکانیان و رومیان ،نبرد حران
همسر(ان) : ویشکا
فرزندان : سپهبد گودرز
خویشاوندان : آرخش (آرش) و ماسیس
سورنا از خاندان سورن، یکی از هفت خاندان معروف دوره اشکانی، بود که قلمرو آنها در سیستان قرار داشت. واژه سورن در زبان پهلوی اشکانی بهمعنای نیرومند به کار میرفت و این خاندان وظیفه تاجگذاری شاه پارت را بهطور موروثی بر عهده داشتند. مورخان عهد باستان سورنا را سرداری قدبلند، خوشسیما با موهای بلند، خردمند، قدرتمند، جنگجو و شجاع توصیف کردهاند. منابع تاریخی بهعلت تعلق او به خاندان سورن او را در قدرت و دلیری بیمانند دانستهاند.
در برخی منابع گفته شدهاست که او به شیوه جنگجویان پیشین، پیشانیبندی بر پیشانی خود میبست؛ همچنین طبق توصیف مورخان، بسیاری از ویژگیهای او که از سرزمین سیستان برخاسته بود با ویژگیهای رستم دستان مشترک است. به این جهت برخی از پژوهشگران او را با رستم دستان، قهرمان حماسی فردوسی در کتاب شاهنامه، یکی دانستهاند.
ژولیوس سزار (Julius Caesar)، کراسوس (Crassus) و پومپه (Pompeius) از فرمانروایان بزرگ روم بودند که سرزمینهای این کشور را بهصورت مشترک اداره میکردند. آنها در سوم اکتبر سال ۵۶ قبل از میلاد تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند. کراسوس که فرمانروای شرق روم بود برای گسترش دولت روم در آسیا قصد حمله به ایران و کشور هند را داشت. کراسوس در دوره پادشاهی ارد دوم که از سال ۳۸ تا ۵۸ پیش از میلاد به طول انجامید، ناگزیر به رویارویی با دولت ایران شد. او که از سوی سنا برای این کارزار انتخاب شده بود، استان سوریه را که جزئی از خاک اشکانی محسوب میشد، گرفت و دست به کشتاری وحشتناک در آن زد. کراسوس پس از استقرار در سوریه، پادگانهایی در آن برپا کرد. سفیری از سمت ارد دوم به نزد کراسوس آمد و از او خواست خاک ایران را ترک کند؛ اما سردار روم پاسخی سخت به او داد و اعلام کرد بهزودی سلوکیه را هم تصرف میکند.
سربازان رومی سوریه و عراق که به توانایی رزمی سربازان ایرانی واقف بودند و میدانستند جان سالم به دربردن از تعقیب ایرانیان کار آسانی نیست، از جنگ با ایرانیان هراس داشتند. پارتها تیروکمانهایی داشتند که رومیها با آن آشنا نبودند و با نیرویی تیراندازی میکردند که سرعت آن برای سربازان غیرایرانی قابلمشاهده نبود. اسلحه جنگی آنها همه چیز را میشکست و هیچ وسیلهای قدرت مبارزه با آن را نداشت. باوجود این بیم و هراس، کراسوس که قول همراهی آرتاوازد (Artavasdes)، پادشاه ارمنستان را گرفته بود، از رود فرات گذشت و برای پیشگیری از عقبنشینی و گریز سربازانش، فرمان داد پل فرات را پشت سر آنها ویران کنند.
سورنا چگونه کشته شد؟
سورنا که از لحاظ ثروت، جایگاه و شهرت بعد از ارد دوم، شاه اشکانی قرار داشت، به واسطه پیروزی در جنگ حران، به قدرت و محبوبیت ویژهای در بین مردم دست یافته بود. او پیش از پیروزی در جنگ نیز به واسطه جایگاه خانوادگی خود در روز تاجگذاری شاه، کمربند پادشاهی را به کمر ارد بست و او را به تخت پادشاهی نشاند. سورنا در هنگام فتح سلوکیه و شکست رومیان تنها ۳۰ سال داشت؛ اما ارد، شاه وقت ایران بهجای اینکه او را ارج نهد و به او پاداش پیروزی در جنگ بدهد، به او حسادت کرد و دستور قتل او را داد. سورنا با پیروزی بر روم که در آن زمان در دوره اوج اقتدار بود و شکستهای چندانی را تجربه نکرده بود، نام خود را در تاریخ ایران باستان ماندگار کرد؛ اما شاه اشکانی بهجای اهدای پاداش، جانش را ستاند. مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که سورنا تنها کسی نیست که به این سرنوشت دچار شد؛ بلکه نمونههای زیادی از این دست رجال توانمند و خردمند بودهاند که بهعلت ترس و حسادت شاه از محبوبیت آنها بین مردم، مورد غضب شاه قرار گرفتهاند .
@mormori_abad
۱۱ فروردین : سردار سورنا، سپهبد دلیر
سورنا یا سورن (رستم سورن پَهلَو) (۸۲–۵۳ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس سپهبد ایران در زمان اشکانیان که با وجود عمر کوتاهش از شهرت خاصی در میان مردم باستان برخوردار بودهاست.
او یکی از برترین فرماندهان اشکانی در طول تاریخ بود. پلوتارک از اسپهبد سورنا به عنوان بلندقدترین و خوشچهرهترین مرد زمان خود یاد کردهاست.
سپهبد سورنا پارتی
زاده : ۸۲ پ. م
خاندان سورن
درگذشته : ۵۳ پ. م / ایران اشکانی
وفاداری : ایران اشکانی
درجه : اسپهبد
جنگها و عملیاتها :
جنگهای اشکانیان و رومیان ،نبرد حران
همسر(ان) : ویشکا
فرزندان : سپهبد گودرز
خویشاوندان : آرخش (آرش) و ماسیس
سورنا از خاندان سورن، یکی از هفت خاندان معروف دوره اشکانی، بود که قلمرو آنها در سیستان قرار داشت. واژه سورن در زبان پهلوی اشکانی بهمعنای نیرومند به کار میرفت و این خاندان وظیفه تاجگذاری شاه پارت را بهطور موروثی بر عهده داشتند. مورخان عهد باستان سورنا را سرداری قدبلند، خوشسیما با موهای بلند، خردمند، قدرتمند، جنگجو و شجاع توصیف کردهاند. منابع تاریخی بهعلت تعلق او به خاندان سورن او را در قدرت و دلیری بیمانند دانستهاند.
در برخی منابع گفته شدهاست که او به شیوه جنگجویان پیشین، پیشانیبندی بر پیشانی خود میبست؛ همچنین طبق توصیف مورخان، بسیاری از ویژگیهای او که از سرزمین سیستان برخاسته بود با ویژگیهای رستم دستان مشترک است. به این جهت برخی از پژوهشگران او را با رستم دستان، قهرمان حماسی فردوسی در کتاب شاهنامه، یکی دانستهاند.
ژولیوس سزار (Julius Caesar)، کراسوس (Crassus) و پومپه (Pompeius) از فرمانروایان بزرگ روم بودند که سرزمینهای این کشور را بهصورت مشترک اداره میکردند. آنها در سوم اکتبر سال ۵۶ قبل از میلاد تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند. کراسوس که فرمانروای شرق روم بود برای گسترش دولت روم در آسیا قصد حمله به ایران و کشور هند را داشت. کراسوس در دوره پادشاهی ارد دوم که از سال ۳۸ تا ۵۸ پیش از میلاد به طول انجامید، ناگزیر به رویارویی با دولت ایران شد. او که از سوی سنا برای این کارزار انتخاب شده بود، استان سوریه را که جزئی از خاک اشکانی محسوب میشد، گرفت و دست به کشتاری وحشتناک در آن زد. کراسوس پس از استقرار در سوریه، پادگانهایی در آن برپا کرد. سفیری از سمت ارد دوم به نزد کراسوس آمد و از او خواست خاک ایران را ترک کند؛ اما سردار روم پاسخی سخت به او داد و اعلام کرد بهزودی سلوکیه را هم تصرف میکند.
سربازان رومی سوریه و عراق که به توانایی رزمی سربازان ایرانی واقف بودند و میدانستند جان سالم به دربردن از تعقیب ایرانیان کار آسانی نیست، از جنگ با ایرانیان هراس داشتند. پارتها تیروکمانهایی داشتند که رومیها با آن آشنا نبودند و با نیرویی تیراندازی میکردند که سرعت آن برای سربازان غیرایرانی قابلمشاهده نبود. اسلحه جنگی آنها همه چیز را میشکست و هیچ وسیلهای قدرت مبارزه با آن را نداشت. باوجود این بیم و هراس، کراسوس که قول همراهی آرتاوازد (Artavasdes)، پادشاه ارمنستان را گرفته بود، از رود فرات گذشت و برای پیشگیری از عقبنشینی و گریز سربازانش، فرمان داد پل فرات را پشت سر آنها ویران کنند.
سورنا چگونه کشته شد؟
سورنا که از لحاظ ثروت، جایگاه و شهرت بعد از ارد دوم، شاه اشکانی قرار داشت، به واسطه پیروزی در جنگ حران، به قدرت و محبوبیت ویژهای در بین مردم دست یافته بود. او پیش از پیروزی در جنگ نیز به واسطه جایگاه خانوادگی خود در روز تاجگذاری شاه، کمربند پادشاهی را به کمر ارد بست و او را به تخت پادشاهی نشاند. سورنا در هنگام فتح سلوکیه و شکست رومیان تنها ۳۰ سال داشت؛ اما ارد، شاه وقت ایران بهجای اینکه او را ارج نهد و به او پاداش پیروزی در جنگ بدهد، به او حسادت کرد و دستور قتل او را داد. سورنا با پیروزی بر روم که در آن زمان در دوره اوج اقتدار بود و شکستهای چندانی را تجربه نکرده بود، نام خود را در تاریخ ایران باستان ماندگار کرد؛ اما شاه اشکانی بهجای اهدای پاداش، جانش را ستاند. مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که سورنا تنها کسی نیست که به این سرنوشت دچار شد؛ بلکه نمونههای زیادی از این دست رجال توانمند و خردمند بودهاند که بهعلت ترس و حسادت شاه از محبوبیت آنها بین مردم، مورد غضب شاه قرار گرفتهاند .
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۲ فروردین : خسرو انوشیروان دادگر
خسرو یکم (به پارسی میانه: 𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 ت.ت. 'خُسْراوْ'؛ ۵۰۱ – ۵۷۹ میلادی)، مشهور به اَنوشیروان دادگَر یا اَنوشهرَوان دادگَر، بیست و دومین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایرانشهر بود که از سپتامبر ۵۳۱ تا فوریهٔ ۵۷۹ میلادی پادشاهی کرد.
او سومین فرزند قباد یکم بود. پادشاهی وی پس از شاپور دوم شاهد تجدید حیات نظامی کشور و گسترش قلمرو آن بود که آغاز دومین و واپسین دوران طلایی ساسانیان بشمار میرود.
خسرو یکم / خُسْراوْ
𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 شاهنشاه ایران و انیران
( خسرو انوشیروان دادگر )
بیست و دومین شاهنشاه ساسانی (ایرانشهر)
سلطنت : سپتامبر ۵۳۱ – فوریهٔ ۵۷۹
پیشین : قباد یکم
جانشین : هرمز چهارم
زاده : ۵۰۱ اردستان، ایرانشهر
درگذشته :۵۷۹ ، تیسفون، ایرانشهر
همسران : کِیِن /اُفِمیا
فرزندان :
هرمز چهارم
نوشزاد
یزداندار
سورنا
واختانگ
خاندان : خاندان ساسان
پدر : قباد یکم
مادر : نیوندخت
فرمانروایی خسرو با شورشهای داخلی، بهویژه از جانب مزدکیان، آغاز شد ولی وی موفق شد آنها را سرکوب و آرامش را به کشور بازگرداند.
روابط ایران و روم در دورهٔ خسرو متغیر بود و این دو کشور گاهی در جنگ و گاهی در صلح به سر میبردند. در ابتدا صلحی میان آنها شکل گرفت که در این قرارداد روم مجبور به پرداخت غرامت شد، ولی پس از مدتی خسرو نبرد را از سر گرفت. در این نبردها گاهی ایران پیروز بود و ضمن این نبردها تعهدنامهها و پیمانهایی هم به امضا میرسید. خسرو پس از آن که انطاکیه را تصرف کرد، مردم آن را به شهر جدیدی به نام به از اندیو خسرو کوچانید و به مردم آزادیهایی بخشید. خسرو پس از دوستی با خاقان ترک، موفق شد هپتالیان را از میان ببرد و در پایان قلمرو آسیای مرکزی را میان ایران و ترکان تقسیم کند.
خسرو در ارمنستان نیز با رومیان درگیر شد و در پایان جنگ، صلح ۵۰ سالهای میان ایران و روم بسته شد؛ روم نیز متعهد به پرداخت غرامت شد. در نبرد آخری که میان ایران و روم صورت گرفت، با وجود کهنسالی خسرو، وی فرماندهی لشکریان را به عهده گرفت و در نهایت ایرانیان، انطاکیه را به تصرف خود درآوردند. پس از این شکست بود که ژوستینین یکم از فرماندهی برکنار شد و به جای او تیبریوس برسر کار آمد.
ژوستینین از در صلح با شاه ایران درآمد؛ اما پیش از صلح، خسرو در ۵۷۹ م. درگذشت. خسرو نبردی در یمن هم داشت، زمانی که سیف بن ذی یزن به همراه نعمان به دربار خسرو رفت، خسرو سپاهی به فرماندهی وهرز به وی داد. سپاه ایران موفق شد یمن را تصرف و تا ظهور اسلام به قلمرو ایران اضافه کند.
خسرو انوشیروان اصلاحاتی در امور مالی و نظامی انجام داد. وی کشور را به چهار قسمت تقسیم کرد؛ هر قسمت زیر نظر یک سپهبد قرار داشت. سپهبدان دارای اختیارات بودند و میتوانستند افرادی را به اسم مرزبانان در کنترل خود داشته باشند. اصلاح مالیاتی در زمان قباد شروع و در دوره خسرو به اتمام رسید.
در اصلاحات جدید زمینها اندازهگیری شد، افراد زیر ۲۰ و بالای ۵۰ سال و همچنین کسانی مانند روحانیون و بزرگان از پرداخت مالیات معاف شدند. خسرو مالیات را در سه قسط میگرفت. علت اصلی گرفتن مالیات این بود که مالیات را در خزانه جمعآوری کنند تا در زمان جنگ از لحاظ مالی مشکلی پیش نیاید.
خسرو فیلسوفانی که به دربار ایران پناه آورده بودند را به گرمی پذیرفت. وی نوشتههای افلاطون و ارسطو را میخواند و دستور داده بود به زبان فارسی ترجمه شود. وی چنان به حکمت و فلسفه دل بست که او را «شاه فیلسوف افلاطونی» یا «شاگرد افلاطون» میخوانند. اندرزها و نصیحتهای خسرو به پسرش هرمز در رسالهای به نام، رسالهٔ اندرز خسرو قبادان جمعآوری شدهاست.
در دوران سلطنت خسرو میان هند، یونان و ایران ارتباط فرهنگی بود؛ در زمان خسرو کتاب کلیله و دمنه، شطرنج و طبیبان هندی، از هند به ایران آمدند. خسرو بیمارستان جندیشاپور را تأسیس کرد؛ در این بیمارستان طبیبان هندی و ایرانی بسیاری فعالیت میکردند. ساختن طاق کسری یا ایوان کسری را هم به خسرو نسبت دادهاند.
ریشهٔ نام
خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمدهاست و در پازند به شکل xosrau آمدهاست.
و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.
از پادشاهان ساسانی، دو تن به این نام بودهاند: یکی خسرو یکم ملقب به انوشیروان و دیگری خسرو دوم ملقب به اپرویز یا پرویز. در دورههای مختلف نیز (از جمله در دوران اسلامی) شاهان، حاکمان، سرداران و افراد مختلف دیگری به این نام وجود داشتهاند.
خسروی دادگر و عادل پس از ۴۸ سال پادشاهی ، در حالی که ولیعهد خود ( هرمز ) را انتخاب کرده بود درگذشت .
روحش شاد .
@mormori_abad
۱۲ فروردین : خسرو انوشیروان دادگر
خسرو یکم (به پارسی میانه: 𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 ت.ت. 'خُسْراوْ'؛ ۵۰۱ – ۵۷۹ میلادی)، مشهور به اَنوشیروان دادگَر یا اَنوشهرَوان دادگَر، بیست و دومین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایرانشهر بود که از سپتامبر ۵۳۱ تا فوریهٔ ۵۷۹ میلادی پادشاهی کرد.
او سومین فرزند قباد یکم بود. پادشاهی وی پس از شاپور دوم شاهد تجدید حیات نظامی کشور و گسترش قلمرو آن بود که آغاز دومین و واپسین دوران طلایی ساسانیان بشمار میرود.
خسرو یکم / خُسْراوْ
𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 شاهنشاه ایران و انیران
( خسرو انوشیروان دادگر )
بیست و دومین شاهنشاه ساسانی (ایرانشهر)
سلطنت : سپتامبر ۵۳۱ – فوریهٔ ۵۷۹
پیشین : قباد یکم
جانشین : هرمز چهارم
زاده : ۵۰۱ اردستان، ایرانشهر
درگذشته :۵۷۹ ، تیسفون، ایرانشهر
همسران : کِیِن /اُفِمیا
فرزندان :
هرمز چهارم
نوشزاد
یزداندار
سورنا
واختانگ
خاندان : خاندان ساسان
پدر : قباد یکم
مادر : نیوندخت
فرمانروایی خسرو با شورشهای داخلی، بهویژه از جانب مزدکیان، آغاز شد ولی وی موفق شد آنها را سرکوب و آرامش را به کشور بازگرداند.
روابط ایران و روم در دورهٔ خسرو متغیر بود و این دو کشور گاهی در جنگ و گاهی در صلح به سر میبردند. در ابتدا صلحی میان آنها شکل گرفت که در این قرارداد روم مجبور به پرداخت غرامت شد، ولی پس از مدتی خسرو نبرد را از سر گرفت. در این نبردها گاهی ایران پیروز بود و ضمن این نبردها تعهدنامهها و پیمانهایی هم به امضا میرسید. خسرو پس از آن که انطاکیه را تصرف کرد، مردم آن را به شهر جدیدی به نام به از اندیو خسرو کوچانید و به مردم آزادیهایی بخشید. خسرو پس از دوستی با خاقان ترک، موفق شد هپتالیان را از میان ببرد و در پایان قلمرو آسیای مرکزی را میان ایران و ترکان تقسیم کند.
خسرو در ارمنستان نیز با رومیان درگیر شد و در پایان جنگ، صلح ۵۰ سالهای میان ایران و روم بسته شد؛ روم نیز متعهد به پرداخت غرامت شد. در نبرد آخری که میان ایران و روم صورت گرفت، با وجود کهنسالی خسرو، وی فرماندهی لشکریان را به عهده گرفت و در نهایت ایرانیان، انطاکیه را به تصرف خود درآوردند. پس از این شکست بود که ژوستینین یکم از فرماندهی برکنار شد و به جای او تیبریوس برسر کار آمد.
ژوستینین از در صلح با شاه ایران درآمد؛ اما پیش از صلح، خسرو در ۵۷۹ م. درگذشت. خسرو نبردی در یمن هم داشت، زمانی که سیف بن ذی یزن به همراه نعمان به دربار خسرو رفت، خسرو سپاهی به فرماندهی وهرز به وی داد. سپاه ایران موفق شد یمن را تصرف و تا ظهور اسلام به قلمرو ایران اضافه کند.
خسرو انوشیروان اصلاحاتی در امور مالی و نظامی انجام داد. وی کشور را به چهار قسمت تقسیم کرد؛ هر قسمت زیر نظر یک سپهبد قرار داشت. سپهبدان دارای اختیارات بودند و میتوانستند افرادی را به اسم مرزبانان در کنترل خود داشته باشند. اصلاح مالیاتی در زمان قباد شروع و در دوره خسرو به اتمام رسید.
در اصلاحات جدید زمینها اندازهگیری شد، افراد زیر ۲۰ و بالای ۵۰ سال و همچنین کسانی مانند روحانیون و بزرگان از پرداخت مالیات معاف شدند. خسرو مالیات را در سه قسط میگرفت. علت اصلی گرفتن مالیات این بود که مالیات را در خزانه جمعآوری کنند تا در زمان جنگ از لحاظ مالی مشکلی پیش نیاید.
خسرو فیلسوفانی که به دربار ایران پناه آورده بودند را به گرمی پذیرفت. وی نوشتههای افلاطون و ارسطو را میخواند و دستور داده بود به زبان فارسی ترجمه شود. وی چنان به حکمت و فلسفه دل بست که او را «شاه فیلسوف افلاطونی» یا «شاگرد افلاطون» میخوانند. اندرزها و نصیحتهای خسرو به پسرش هرمز در رسالهای به نام، رسالهٔ اندرز خسرو قبادان جمعآوری شدهاست.
در دوران سلطنت خسرو میان هند، یونان و ایران ارتباط فرهنگی بود؛ در زمان خسرو کتاب کلیله و دمنه، شطرنج و طبیبان هندی، از هند به ایران آمدند. خسرو بیمارستان جندیشاپور را تأسیس کرد؛ در این بیمارستان طبیبان هندی و ایرانی بسیاری فعالیت میکردند. ساختن طاق کسری یا ایوان کسری را هم به خسرو نسبت دادهاند.
ریشهٔ نام
خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمدهاست و در پازند به شکل xosrau آمدهاست.
و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.
از پادشاهان ساسانی، دو تن به این نام بودهاند: یکی خسرو یکم ملقب به انوشیروان و دیگری خسرو دوم ملقب به اپرویز یا پرویز. در دورههای مختلف نیز (از جمله در دوران اسلامی) شاهان، حاکمان، سرداران و افراد مختلف دیگری به این نام وجود داشتهاند.
خسروی دادگر و عادل پس از ۴۸ سال پادشاهی ، در حالی که ولیعهد خود ( هرمز ) را انتخاب کرده بود درگذشت .
روحش شاد .
@mormori_abad
#نوروزنامه
روزی برای پاسداشت طبیعت ...
سیزدهم فروردین ماه روزیست برای پاسداشت طبیعت و درک این نعمت خدادادی !
نیاکان ما در چند هزار سال پیش در روز سیزدهم نوروز آن چنان به طبیعت و تکریم طبیعت عشق می ورزیدند که در این روز با گشت و گذار در طبیعت و گذراندن لحظاتی خوش از ماندن در خانه اجتناب و به دل کوه و دشت و دمن می زدند !
از رسوم پسندیده و پاک ایرانیان در این روز گره زدن سبزه عید و فرستادن به آغوش طبیعت ، گشت و گذار و طبیعت گردی و لذت بردن از طبیعت بهاری است .
روز سیزده بدر ( سیزده نوروز ) که از پادشاه پیشدادی ایران، جمشید دادگر به میراث رسیده است را گرامی می داریم و در این روز آرزو میکنیم محکم ترین گره زندگیتان به راحتی آب خوردن باز بشه الهی آمین ...
🌱سیزده بدرتون خوش؛ در پناه و سایهی لطف حضرت حق باشید ....
@mormori_abad
روزی برای پاسداشت طبیعت ...
سیزدهم فروردین ماه روزیست برای پاسداشت طبیعت و درک این نعمت خدادادی !
نیاکان ما در چند هزار سال پیش در روز سیزدهم نوروز آن چنان به طبیعت و تکریم طبیعت عشق می ورزیدند که در این روز با گشت و گذار در طبیعت و گذراندن لحظاتی خوش از ماندن در خانه اجتناب و به دل کوه و دشت و دمن می زدند !
از رسوم پسندیده و پاک ایرانیان در این روز گره زدن سبزه عید و فرستادن به آغوش طبیعت ، گشت و گذار و طبیعت گردی و لذت بردن از طبیعت بهاری است .
روز سیزده بدر ( سیزده نوروز ) که از پادشاه پیشدادی ایران، جمشید دادگر به میراث رسیده است را گرامی می داریم و در این روز آرزو میکنیم محکم ترین گره زندگیتان به راحتی آب خوردن باز بشه الهی آمین ...
🌱سیزده بدرتون خوش؛ در پناه و سایهی لطف حضرت حق باشید ....
@mormori_abad