#نوروزنامه 🌺
۱ فروردین : شخصیت اساطیری ،، بابا نوروز
عمونوروز، همچنین شناختهشده با نام بابا نوروز، خواجه نوروز و حاجی نوروز
یکی از نمادهای نوروز در باورمردمی ایرانیان است که در شبهای جشنِ نوروز، برای بچهها هدیه می آورد و به همراه حاجی فیروز سفر میکند.
از ویژگیهای عمو نوروز، میتوان اشاره کرد به زلف و ریشِ سفید (در برخی بازگفتها، حنا بسته)، کلاهِ نمدی، کمربندِ ابریشمیِ آبی، شالِ سفید، شلوارِ کتان و گیوۀ تختنازک. او از میانِ کوه راه میافتد و عصا به دست میآید به سمتِ دروازۀ شهر.
در سیستان، به جای بابا نوروز، مردم به بیبی نوروز (یا بیبی گلافروز) باور دارند.
استاد میرجلال کزازی می گوید: «اگر از من بپرسید که بابا نوروز نماد چیست من به شما پاسخ خواهم داد که از دید من بابا نوروز، نماد زمان و به گونهای یادآور «زروان» باستانی یا «زال» شاهنامه است.
هم از این روست که پیری است بسیار سالخورده با گیسوان و ریشی بلند و انبوه و سپید، بانوی او ننه سرما است. چون او تنها یک بار در سال و در شب بازپسین سال کهن بابا نوروز را میبیند. پاسخ این پرسش آن است که با آمدن بابانوروز، ننه سرما به راستی به پایان زندگانی خود میرسد. تو گویی که دیدار با شوی گریزپا برای او همراه است با فرجام زندگی با مرگ و این دیدار دیداری است مرگ اندود.»
داستانِ بابا نوروز و ننه سرما، از افسانههای نمادینِ گذارِ سالِ کهنه به سالِ نو است.
پیرمردی که بابا نوروز یا عمو نوروز خوانده میشود، به دیدارِ پیرزنی میرود به نامِ ننه سرما، که به گونهای بانوی بابا نوروز شمرده میشود. بر پایۀ افسانههای گفتاری، ننه سرما، در درازای سال، تنها در این شب است که میتواند بابا نوروز را ببیند. پس از این شب، ننه سرما، بابا نوروز را وا مینهد و به راه خود میرود تا در سال آینده این دو باز در همین شب یکدیگر را دیدار کنند.
بازگفتِ دیگری از این داستان میگوید که ننه سرما، در نخستین روزِ بهارِ هر سال، چشمبهراهِ عمو نوروز میشود تا او را ببیند؛ اما پیش از آمدنِ او، از خستگی خوابش میبرد و پس از بیدار شدن، درمییابد که عمو نوروز آمده و رفته است.همچنین آمده است که اگر این دو همدیگر را ببینند جهان نابود میشود.
@mormori_abad
۱ فروردین : شخصیت اساطیری ،، بابا نوروز
عمونوروز، همچنین شناختهشده با نام بابا نوروز، خواجه نوروز و حاجی نوروز
یکی از نمادهای نوروز در باورمردمی ایرانیان است که در شبهای جشنِ نوروز، برای بچهها هدیه می آورد و به همراه حاجی فیروز سفر میکند.
از ویژگیهای عمو نوروز، میتوان اشاره کرد به زلف و ریشِ سفید (در برخی بازگفتها، حنا بسته)، کلاهِ نمدی، کمربندِ ابریشمیِ آبی، شالِ سفید، شلوارِ کتان و گیوۀ تختنازک. او از میانِ کوه راه میافتد و عصا به دست میآید به سمتِ دروازۀ شهر.
در سیستان، به جای بابا نوروز، مردم به بیبی نوروز (یا بیبی گلافروز) باور دارند.
استاد میرجلال کزازی می گوید: «اگر از من بپرسید که بابا نوروز نماد چیست من به شما پاسخ خواهم داد که از دید من بابا نوروز، نماد زمان و به گونهای یادآور «زروان» باستانی یا «زال» شاهنامه است.
هم از این روست که پیری است بسیار سالخورده با گیسوان و ریشی بلند و انبوه و سپید، بانوی او ننه سرما است. چون او تنها یک بار در سال و در شب بازپسین سال کهن بابا نوروز را میبیند. پاسخ این پرسش آن است که با آمدن بابانوروز، ننه سرما به راستی به پایان زندگانی خود میرسد. تو گویی که دیدار با شوی گریزپا برای او همراه است با فرجام زندگی با مرگ و این دیدار دیداری است مرگ اندود.»
داستانِ بابا نوروز و ننه سرما، از افسانههای نمادینِ گذارِ سالِ کهنه به سالِ نو است.
پیرمردی که بابا نوروز یا عمو نوروز خوانده میشود، به دیدارِ پیرزنی میرود به نامِ ننه سرما، که به گونهای بانوی بابا نوروز شمرده میشود. بر پایۀ افسانههای گفتاری، ننه سرما، در درازای سال، تنها در این شب است که میتواند بابا نوروز را ببیند. پس از این شب، ننه سرما، بابا نوروز را وا مینهد و به راه خود میرود تا در سال آینده این دو باز در همین شب یکدیگر را دیدار کنند.
بازگفتِ دیگری از این داستان میگوید که ننه سرما، در نخستین روزِ بهارِ هر سال، چشمبهراهِ عمو نوروز میشود تا او را ببیند؛ اما پیش از آمدنِ او، از خستگی خوابش میبرد و پس از بیدار شدن، درمییابد که عمو نوروز آمده و رفته است.همچنین آمده است که اگر این دو همدیگر را ببینند جهان نابود میشود.
@mormori_abad
#نوروزنامه تاریخی 🌺
۱فروردین : قلعه باستانی پنج برار مورموری
مکان: منطقه پنج برار مورموری
دوره: ساسانیان
قدمت: ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال
نوع کاربری: قلعه نظامی
📌قلعه پنج برار مورموری یا قلعه سیس قلعهای قدیمی است که بر روی بلندی مشرف بر شهر باستانی پنج برار از دوره ساسانیان بر جای ماندهاست.
🔹️موقعیت جغرافیایی
پنج برار محدودهای تاریخی میباشد که در کوهپایههای جنوبی کوه کاسه ماس، مشرف بر دشت مورموری واقع شده و قلعه پنج برار یکی از این آثار محسوب میگردد. ویرانههای این قلعه بر بلندیهای شرقی مشرف بر رودخانه پنج برار همچنان باقی است. پستی و بلندیهای متعدد، دره رودخانه پنج برار و تپه ماهورهای جبه جنوبی، توپو گرافی این منطقه باستانی را شکل میدهد.
🔹️از آنجا که زمینهای کشاورزی منطقه متعلق به آقای تاجمیر از افراد سرشناس و مسن مورموری بودند. در نتیجه به این نام معروف شدهاست. این قلعه شامل دژ پیرامونی و بناهای داخل محوطه دژ میباشد. از بناهای داخلی قلعه به جز پی یک اتاق به ابعاد ۵/۴*۵/۷ متر، هیچ بنای دیگری باقی نماندهاست. حصار پیرامونی دژ قلعه مانند سایر آثار نواحی کوهستانی زاگرس با مصالح سنگ و گچ بنا شدهاست. ابعاد دژ ۶۰*۸۰متر است. تراکم آوار موجود در کنار پی بنا نشان دهنده ارتفاع دیوار و دژ قلعه بودهاست. سنگ های نسبتاً بزرگ که از سنگهای رودخانهای و بومی منطقه است، در این بنا به کار رفته و در مواردی سنگهای جور شده مورد استفاده قرار گرفتهاست. منطقه پنج برابر تقریباً در فاصله ۷ کیلومتری از مرکز بخش کلات مور موری قرار دارد که به نظر میرسد اهالی مور موری در قرون گذشته در این محل سکونت داشتهاند. اهالی محل نیز با این نظر موافق هستند. عرض دیوار دژ در پی به ۵/۱ متر میرسد. بقایای پی بنا نشان دهنده این است که قبل از ساخت قلعه در این محل، بنای دیگری با استحکام بیشتر وجود داشتهاست. حصار این قلعه تقریباً مربع شکل بوده و نظم هندسی بر معماری حاکم است. در چهار گوشه بنا که دایرهای شکل بنا شده محل و جایگاه نگهبانی از قلعه میباشد که با همان مصالح و اندود گچ اندودکاری شدهاست. در این بخش از بنا سوراخهایی تعبیه گردیده که برای دید نگهبان و پاسداری از ساکنان قلعه مورد استفاده قرار میگرفتهاست. آثار ویرانه بناهای دیگری در شمال و شرق قلعه دیده میشود که به نظر میرسد محل سکونت ساکنان شهر پنج برار باشد. در حاشیه غربی اثر، رودخانه پنج برار قرار دارد که آثار آسیابهای فراوانی از دورههای گذشته تا عصر حاضر در کنارههای آن به جای مانده است، قسمتی از بنای پنج عدد از این آسیابها همچنان باقی است. قلعه فعلی اسلامی است اما پی بنا و شواهد موجود بر سطح زمینهای پیرامونی خصوصاً سفالهای خشن با شاموت سنگریزه نشان میدهد که در دورههای مختلف تاریخی از جمله سکونتگاههای منطقه بودهاست. آثار آوار بناهای متعددی در محدوده شهر باستانی پنج برار دیده میشود که بررسی کاربرد آنها نیازمند تحقیقات علمی گسترده میباشد. ادامه این پژوهشها میتواند اطلاعات بیشتری را در مورد موقعیت باستانی این اثر در اختیار قرار دهد.
🔹️بنای داخلی دژ
در ضلع جنوب غربی دژ پنج برار، آثاری از یک اتاق به ابعاد ۵/۴*۵/۷ متر دیده میشود که حدود ۵۰ سانتیمتر از پی دیوار این اتاق باقی ماندهاست. مصالح این بنا از سنگ و گچ و عرض دیوار است و سه پنجره در ضلع غربی آن به چشم میخورد. در ورودی این اتاق در ضلع جنوبی واقع شدهاست. در بخش شمالی این اثر پی بناهای دیگری دیده میشود که به نظر میرسد محل بنای اصلی قلعه بودهاست. متأسفانه این بنا کاملاً تخریب شدهاست. به نظر میرسد از سنگ این بنا برای حصارکشی زمینهای کشاورزی منطقه استفاده شده باشد.
منبع : حبیب الله محمودیان ۱۳۸۳ معرفی اجمالی قلعه های باستانی استان ایلام
@mormori_abad
۱فروردین : قلعه باستانی پنج برار مورموری
مکان: منطقه پنج برار مورموری
دوره: ساسانیان
قدمت: ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال
نوع کاربری: قلعه نظامی
📌قلعه پنج برار مورموری یا قلعه سیس قلعهای قدیمی است که بر روی بلندی مشرف بر شهر باستانی پنج برار از دوره ساسانیان بر جای ماندهاست.
🔹️موقعیت جغرافیایی
پنج برار محدودهای تاریخی میباشد که در کوهپایههای جنوبی کوه کاسه ماس، مشرف بر دشت مورموری واقع شده و قلعه پنج برار یکی از این آثار محسوب میگردد. ویرانههای این قلعه بر بلندیهای شرقی مشرف بر رودخانه پنج برار همچنان باقی است. پستی و بلندیهای متعدد، دره رودخانه پنج برار و تپه ماهورهای جبه جنوبی، توپو گرافی این منطقه باستانی را شکل میدهد.
🔹️از آنجا که زمینهای کشاورزی منطقه متعلق به آقای تاجمیر از افراد سرشناس و مسن مورموری بودند. در نتیجه به این نام معروف شدهاست. این قلعه شامل دژ پیرامونی و بناهای داخل محوطه دژ میباشد. از بناهای داخلی قلعه به جز پی یک اتاق به ابعاد ۵/۴*۵/۷ متر، هیچ بنای دیگری باقی نماندهاست. حصار پیرامونی دژ قلعه مانند سایر آثار نواحی کوهستانی زاگرس با مصالح سنگ و گچ بنا شدهاست. ابعاد دژ ۶۰*۸۰متر است. تراکم آوار موجود در کنار پی بنا نشان دهنده ارتفاع دیوار و دژ قلعه بودهاست. سنگ های نسبتاً بزرگ که از سنگهای رودخانهای و بومی منطقه است، در این بنا به کار رفته و در مواردی سنگهای جور شده مورد استفاده قرار گرفتهاست. منطقه پنج برابر تقریباً در فاصله ۷ کیلومتری از مرکز بخش کلات مور موری قرار دارد که به نظر میرسد اهالی مور موری در قرون گذشته در این محل سکونت داشتهاند. اهالی محل نیز با این نظر موافق هستند. عرض دیوار دژ در پی به ۵/۱ متر میرسد. بقایای پی بنا نشان دهنده این است که قبل از ساخت قلعه در این محل، بنای دیگری با استحکام بیشتر وجود داشتهاست. حصار این قلعه تقریباً مربع شکل بوده و نظم هندسی بر معماری حاکم است. در چهار گوشه بنا که دایرهای شکل بنا شده محل و جایگاه نگهبانی از قلعه میباشد که با همان مصالح و اندود گچ اندودکاری شدهاست. در این بخش از بنا سوراخهایی تعبیه گردیده که برای دید نگهبان و پاسداری از ساکنان قلعه مورد استفاده قرار میگرفتهاست. آثار ویرانه بناهای دیگری در شمال و شرق قلعه دیده میشود که به نظر میرسد محل سکونت ساکنان شهر پنج برار باشد. در حاشیه غربی اثر، رودخانه پنج برار قرار دارد که آثار آسیابهای فراوانی از دورههای گذشته تا عصر حاضر در کنارههای آن به جای مانده است، قسمتی از بنای پنج عدد از این آسیابها همچنان باقی است. قلعه فعلی اسلامی است اما پی بنا و شواهد موجود بر سطح زمینهای پیرامونی خصوصاً سفالهای خشن با شاموت سنگریزه نشان میدهد که در دورههای مختلف تاریخی از جمله سکونتگاههای منطقه بودهاست. آثار آوار بناهای متعددی در محدوده شهر باستانی پنج برار دیده میشود که بررسی کاربرد آنها نیازمند تحقیقات علمی گسترده میباشد. ادامه این پژوهشها میتواند اطلاعات بیشتری را در مورد موقعیت باستانی این اثر در اختیار قرار دهد.
🔹️بنای داخلی دژ
در ضلع جنوب غربی دژ پنج برار، آثاری از یک اتاق به ابعاد ۵/۴*۵/۷ متر دیده میشود که حدود ۵۰ سانتیمتر از پی دیوار این اتاق باقی ماندهاست. مصالح این بنا از سنگ و گچ و عرض دیوار است و سه پنجره در ضلع غربی آن به چشم میخورد. در ورودی این اتاق در ضلع جنوبی واقع شدهاست. در بخش شمالی این اثر پی بناهای دیگری دیده میشود که به نظر میرسد محل بنای اصلی قلعه بودهاست. متأسفانه این بنا کاملاً تخریب شدهاست. به نظر میرسد از سنگ این بنا برای حصارکشی زمینهای کشاورزی منطقه استفاده شده باشد.
منبع : حبیب الله محمودیان ۱۳۸۳ معرفی اجمالی قلعه های باستانی استان ایلام
@mormori_abad
#نوروزنامه
۲ فروردین : جمشید شاه و جشن نوروز
□ جمشید یکی از پادشاهانِ اساطیری ایرانی است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده است. در اسطورههای ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده است. جمشید در شاهنامه، فرزندِ تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام بهخاطرِ خودبینی و غرور فرّه ایزدی (فر به معنی عزت چیزی مثل حمایت مردمی) را از دست میدهد و بهدستِ ضحاک کشته میشود. او بر اساس کتاب وندیداد نخستین کسی است که حکمت اشراقی را فرا گرفت و توانست نظام معرفتی ایران را پایهگذاری کند.
□جمشید شاه
نام: جم، جمشید
نام کامل: جمشید شاه آریایی
نامهای دیگر : یم، یمه، جمشاب
منصب: پادشاه
القاب: بزرگ
نژاد : ایرانی
دودمان : پیشدادی، پارس( آریایی)
دین: یگانهپرست
پرچم :نمادی از پرنده شهباز از رنگی معمولاً قرمز
ملیت: ایران
پس از: تهمورث
پیش از : ضحاک
دوران سلطنت: هفتصد سال
خانواده: نام نیا ؛ هوشنگ
نام پدر ، تهمورث، ویونگهان
همسر ؛ پریچهر، دختر پادشاه کورنگ
نوادگان :فریدون ،گرشاسپ (پهلوان)
○جشن نوروز
بدینسان جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد:
فرمان داد تا تختی گرانبها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فر ایزدی میکرد. جهانیان از شکوه و توانایی او خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند بر او گوهر افشاندند و آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، نوروز خواندند.
از دوران پس از اسلام تا سده نوزدهم، ایرانیان پارسه را منسوب به جمشید میپنداشتند
مطابق داستانها جمشید بر تختی می نشت که دیوان و پریان آن را به آسمانها میبردند و او با جامی که داشت جهان را نظاره میکرد. این تخت را ارگ جمشید میگفتند.
در شاهنامه فردوسی آمدهاست:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
اگر چه نام تخت جمشید در واقع «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بودهاست، اما صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی ویرانههای پارسه گذر میکردند، تصاویر کندهکاری شدهٔ تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است
که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، دریافتند که نام نخستین آن پارسه بودهاست.
منبع: کتب تاریخی، شاهنامه فردوسی
@mormori_abad
۲ فروردین : جمشید شاه و جشن نوروز
□ جمشید یکی از پادشاهانِ اساطیری ایرانی است و قدمتی بس کهن دارد. نام او در اوستا و متون پهلوی و متنهای دوران اسلامی آمده است. در اسطورههای ایرانی کارهایی سخت بزرگ به او نسبت داده شده است. جمشید در شاهنامه، فرزندِ تهمورث و شاهی فرهمند است که سرانجام بهخاطرِ خودبینی و غرور فرّه ایزدی (فر به معنی عزت چیزی مثل حمایت مردمی) را از دست میدهد و بهدستِ ضحاک کشته میشود. او بر اساس کتاب وندیداد نخستین کسی است که حکمت اشراقی را فرا گرفت و توانست نظام معرفتی ایران را پایهگذاری کند.
□جمشید شاه
نام: جم، جمشید
نام کامل: جمشید شاه آریایی
نامهای دیگر : یم، یمه، جمشاب
منصب: پادشاه
القاب: بزرگ
نژاد : ایرانی
دودمان : پیشدادی، پارس( آریایی)
دین: یگانهپرست
پرچم :نمادی از پرنده شهباز از رنگی معمولاً قرمز
ملیت: ایران
پس از: تهمورث
پیش از : ضحاک
دوران سلطنت: هفتصد سال
خانواده: نام نیا ؛ هوشنگ
نام پدر ، تهمورث، ویونگهان
همسر ؛ پریچهر، دختر پادشاه کورنگ
نوادگان :فریدون ،گرشاسپ (پهلوان)
○جشن نوروز
بدینسان جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد:
فرمان داد تا تختی گرانبها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فر ایزدی میکرد. جهانیان از شکوه و توانایی او خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند بر او گوهر افشاندند و آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، نوروز خواندند.
از دوران پس از اسلام تا سده نوزدهم، ایرانیان پارسه را منسوب به جمشید میپنداشتند
مطابق داستانها جمشید بر تختی می نشت که دیوان و پریان آن را به آسمانها میبردند و او با جامی که داشت جهان را نظاره میکرد. این تخت را ارگ جمشید میگفتند.
در شاهنامه فردوسی آمدهاست:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
اگر چه نام تخت جمشید در واقع «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بودهاست، اما صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی ویرانههای پارسه گذر میکردند، تصاویر کندهکاری شدهٔ تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است
که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، دریافتند که نام نخستین آن پارسه بودهاست.
منبع: کتب تاریخی، شاهنامه فردوسی
@mormori_abad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نوروزنامه 🌺
۲ فروردین : چهارطاقی های باستانی مولاب مورموری
چهار طاقیهای مولاب کلات مورموری از آمیزه های هنر و معماری ایران باستان
□ دیار مورموری به دلیل دیرینگی اش که به دوران باستان برمیگردد همواره از آثار تاریخی ، فرهنگی و باستانی برخودار بوده که نشان از تمدن این دیار کهن دارد .
□ یکی از مکانهای دیدنی کلات مورموری چهار طاقیهای مولاب در حدود ۳۰ کیلومتری از مرکز بخش (شهر مورموری) و در مولاب بخش کلات مور موری قرار دارد ؛ که با قدمت ۱۳۰۰ سال متعلق به دوران ساسانی است که آمیزهای از هنر و معماری ایرانیان باستان است.
□ مصالح به کار رفته در این آثار شامل گچ و قلوه سنگ و به قدری محکم بوده اند که پس از گذشت ۱۳۰۰ سال هنوز پا برجا است، همچنین این چهارطاقیها از آثار شاخص شهرستان است که سال ۸۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده اند.
□ چهار طاقی ها جهت نگهداری از اجساد استفاده می شده اند و همان کاربری سردخانه امروزی را در دوران ساسانی داشته است ؛ این بنا به صورت گنبدی شکل و پلان مربعی ساخته شده است و معماری آن نیز بصورت چهار طاقی است که در دوران باستان رایج بوده .
منبع : دامیار ، کارشناس / صداوسیما
@mormori_abad
۲ فروردین : چهارطاقی های باستانی مولاب مورموری
چهار طاقیهای مولاب کلات مورموری از آمیزه های هنر و معماری ایران باستان
□ دیار مورموری به دلیل دیرینگی اش که به دوران باستان برمیگردد همواره از آثار تاریخی ، فرهنگی و باستانی برخودار بوده که نشان از تمدن این دیار کهن دارد .
□ یکی از مکانهای دیدنی کلات مورموری چهار طاقیهای مولاب در حدود ۳۰ کیلومتری از مرکز بخش (شهر مورموری) و در مولاب بخش کلات مور موری قرار دارد ؛ که با قدمت ۱۳۰۰ سال متعلق به دوران ساسانی است که آمیزهای از هنر و معماری ایرانیان باستان است.
□ مصالح به کار رفته در این آثار شامل گچ و قلوه سنگ و به قدری محکم بوده اند که پس از گذشت ۱۳۰۰ سال هنوز پا برجا است، همچنین این چهارطاقیها از آثار شاخص شهرستان است که سال ۸۲ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده اند.
□ چهار طاقی ها جهت نگهداری از اجساد استفاده می شده اند و همان کاربری سردخانه امروزی را در دوران ساسانی داشته است ؛ این بنا به صورت گنبدی شکل و پلان مربعی ساخته شده است و معماری آن نیز بصورت چهار طاقی است که در دوران باستان رایج بوده .
منبع : دامیار ، کارشناس / صداوسیما
@mormori_abad
#نوروزنامه
۲ فروردین : غار خفاش دهلران
غار خفاش در شهرستان مرزی دهلران استان ایلام از جمله غارهای موجود در منطقه ایلام و محل زندگی هزاران خفاش است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ غار خفاش دهلران با ۲۵۵ متر طول، ۳۰ متر عرض و ۵۰ متر ارتفاع، تنها غار خفاش ایران است.
غار خفاش در سه کیلومتری شمال شرقی دهلران در دامنهی رشته کوه دینارکوه مشرف به دره و چشمههای آب گرم دهلران قرار دارد.
غار خفاش دهلران یکی از غارهای تاریخی عصر غارنشینی است که امروزه زیستگاه خفاشها شده است.
این غار به عنوان تنها غار خفاش کشور، یکی از پدیدههای نادر طبیعی است که تاکنون برای علاقمندان به طبیعت گردی ناشناخته مانده است.
درون این غار استالاکتیتها و استالاگمیتهای فراوانی وجود دارد و همچنین دارای دهلیزهای متعددی است که عمق برخی از آنها به ۴۰۰ متر میرسد.
در دنیا بیش از هزار نوع خفاش وجود دارد. در این غار بیش از ۳۰ هزار خفاش از هفت گونه مانند خفاش دمدار، خفاش بال پهن و دم موشی زندگی میکنند که باعث شده این غار فرصت بسیار مناسبی برای محققان باشد تا در مورد این پستاندار پرنده تحقیق و مطالعه کنند.
فراوانی خفاش در این غار باعث میشود تا در زمان غروب آفتاب همزمان با خروج این خفاشها از غار که اغلب به صورت دستههای بزرگ انجام میشود، فضای جالب و عجیبی برای علاقمندان به طبیعت ایجاد شود که البته برای بعضی بسیار ترسناک هم هست. این خفاشها مسیر سه کیلومتری تا شهر را طی کرده وپس از مدتی به محل زندگی خود یعنی غار باز میگردند.
موضوع مورد توجه این غار وجود توده عظیم و ضخیم فضله خفاش در کف غار است که طی هزاران سال پدید آمده است و کشاورزان از آن برای تقویت زمینهای زراعی استفاده میکنند.
مناسبترین زمان برای بازدید این پدیده نادر و طبیعی فصل تابستان است. علاوه بر اینکه آب و هوای منطقه خنک و مطبوع است، امکان مشاهده پرواز خفاشها نیز وجود دارد.
غار خفاش در فهرست آثار ملی ثبت شده و مورد حفاظت و مراقبت قرار گرفته است .
@mormori_abad
۲ فروردین : غار خفاش دهلران
غار خفاش در شهرستان مرزی دهلران استان ایلام از جمله غارهای موجود در منطقه ایلام و محل زندگی هزاران خفاش است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ غار خفاش دهلران با ۲۵۵ متر طول، ۳۰ متر عرض و ۵۰ متر ارتفاع، تنها غار خفاش ایران است.
غار خفاش در سه کیلومتری شمال شرقی دهلران در دامنهی رشته کوه دینارکوه مشرف به دره و چشمههای آب گرم دهلران قرار دارد.
غار خفاش دهلران یکی از غارهای تاریخی عصر غارنشینی است که امروزه زیستگاه خفاشها شده است.
این غار به عنوان تنها غار خفاش کشور، یکی از پدیدههای نادر طبیعی است که تاکنون برای علاقمندان به طبیعت گردی ناشناخته مانده است.
درون این غار استالاکتیتها و استالاگمیتهای فراوانی وجود دارد و همچنین دارای دهلیزهای متعددی است که عمق برخی از آنها به ۴۰۰ متر میرسد.
در دنیا بیش از هزار نوع خفاش وجود دارد. در این غار بیش از ۳۰ هزار خفاش از هفت گونه مانند خفاش دمدار، خفاش بال پهن و دم موشی زندگی میکنند که باعث شده این غار فرصت بسیار مناسبی برای محققان باشد تا در مورد این پستاندار پرنده تحقیق و مطالعه کنند.
فراوانی خفاش در این غار باعث میشود تا در زمان غروب آفتاب همزمان با خروج این خفاشها از غار که اغلب به صورت دستههای بزرگ انجام میشود، فضای جالب و عجیبی برای علاقمندان به طبیعت ایجاد شود که البته برای بعضی بسیار ترسناک هم هست. این خفاشها مسیر سه کیلومتری تا شهر را طی کرده وپس از مدتی به محل زندگی خود یعنی غار باز میگردند.
موضوع مورد توجه این غار وجود توده عظیم و ضخیم فضله خفاش در کف غار است که طی هزاران سال پدید آمده است و کشاورزان از آن برای تقویت زمینهای زراعی استفاده میکنند.
مناسبترین زمان برای بازدید این پدیده نادر و طبیعی فصل تابستان است. علاوه بر اینکه آب و هوای منطقه خنک و مطبوع است، امکان مشاهده پرواز خفاشها نیز وجود دارد.
غار خفاش در فهرست آثار ملی ثبت شده و مورد حفاظت و مراقبت قرار گرفته است .
@mormori_abad
#نوروزنامه
۲ فروردین : کوروش بزرگ و بزرگداشت نوروز
□کوروش ، دارنده ی اولین پادشاهی عدالت گستر و کاتب نخستین منشور حقوق بشر در جهان است که امروزه در موزه ی لندن نگهداری می شود .
□ کوروش همواره با مردم به مدارا رفتار می کرد؛ و برای آنها پادشاهی عدل گستر بود ،وی موسس سلسله ای قدرتمند بود که باعث شکوفایی سرزمین ایران شد . موسس سلسله هخامنشیان کوروش کبیر بود که بزرگترین پادشاهی در جهان در این تاریخ به وقوع پیوسته.
□در زمان باستان پادشاهان عادل بسیاری داشته ، پادشاهانی مانند کوروش ، داریوش و انوشیروان در تاریخ باستان به چشم می خورد که همواره جانب عدالت را در میان مردم اجرا می کردند .
□ آرامگاه وی در محدوده باستانی پاسارگاد است ، در منشور وی پادشاهی پارس ، بابل و ماد ذکر شده است.
□طبق روایت هرودوت ،کوروش در انشان ( منطقه ای در خوزستان یا ایلام کنونی) متولد و در سیحون در ازبکستان در گذشته است.
□ جشن باستانی ایرانیان یعنی نوروز توسط جمشید شاه بنیانگذازی و با همت کوروش بزرگ ادامه دار شد و در زمان کوروش جشن های باشکوهی به مناسبت نوروز برگزار میشده است ، و با همت کوروش بود.
@mormori_abad
۲ فروردین : کوروش بزرگ و بزرگداشت نوروز
□کوروش ، دارنده ی اولین پادشاهی عدالت گستر و کاتب نخستین منشور حقوق بشر در جهان است که امروزه در موزه ی لندن نگهداری می شود .
□ کوروش همواره با مردم به مدارا رفتار می کرد؛ و برای آنها پادشاهی عدل گستر بود ،وی موسس سلسله ای قدرتمند بود که باعث شکوفایی سرزمین ایران شد . موسس سلسله هخامنشیان کوروش کبیر بود که بزرگترین پادشاهی در جهان در این تاریخ به وقوع پیوسته.
□در زمان باستان پادشاهان عادل بسیاری داشته ، پادشاهانی مانند کوروش ، داریوش و انوشیروان در تاریخ باستان به چشم می خورد که همواره جانب عدالت را در میان مردم اجرا می کردند .
□ آرامگاه وی در محدوده باستانی پاسارگاد است ، در منشور وی پادشاهی پارس ، بابل و ماد ذکر شده است.
□طبق روایت هرودوت ،کوروش در انشان ( منطقه ای در خوزستان یا ایلام کنونی) متولد و در سیحون در ازبکستان در گذشته است.
□ جشن باستانی ایرانیان یعنی نوروز توسط جمشید شاه بنیانگذازی و با همت کوروش بزرگ ادامه دار شد و در زمان کوروش جشن های باشکوهی به مناسبت نوروز برگزار میشده است ، و با همت کوروش بود.
@mormori_abad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نوروزنامه 🌺
۳ فروردین : بزرگان و دلیران قوم لر
* از آریو برزن تا استاد آذر *
سردار آریو برزن
سردار دلیر دوران هخامنشیان
دفاع از میهن و پارسه در برابر لشکر اسکندر
کریم خان زند
وکیل الرعایای دوره زندیه ی ایران
خدمت به مردم و پیشرفت و آبادانی ایران
حکیم باباطاهر
شاعر برجسته لرتبار و پارسایی عادل و حکیم
لطفعلی خان زند
آخرین حاکم زندیه
مبارزه با خان خونخوار قجر و دفاع از مردم
رئیس علی دلواری
سردار لرتبار دلوار بوشهر
ایستادگی در برابر اشغالگران انگلیسی
دکتر مصدق
نخست وزیر وقت ایران
ملی شدن صنعت نفت برای ایرانیان
سردار اسعدخان بختیاری
مشروطه خواه و فاتح تهران به همراه ستارخان
دکتر ابوالقاسم بختیار
بنیانگذار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران
نخستین پزشک و جراح متخصص ایران
دکتر جعفر شهیدی
مورخ تاریخ ، و پژوهشگر زبان و ادبیات پارسی
رئیس موسسه لغتنامه دهخدا
آیت الله بروجردی
عالم والامقام و حامی جدایی دین از سیاست
مرجع عالیقدر شیعیان به مدت ۱۵ سال
علی مردان خان بختیاری
مشروطه خواه و از سرداران دلیر بختیاری
آیت الله حیدری ایلامی
از مجتهدان و عالمان استان ایلام
و از رزمندگان دلیر دوران جنگ تحمیلی
۳ فروردین : بزرگان و دلیران قوم لر
* از آریو برزن تا استاد آذر *
سردار آریو برزن
سردار دلیر دوران هخامنشیان
دفاع از میهن و پارسه در برابر لشکر اسکندر
کریم خان زند
وکیل الرعایای دوره زندیه ی ایران
خدمت به مردم و پیشرفت و آبادانی ایران
حکیم باباطاهر
شاعر برجسته لرتبار و پارسایی عادل و حکیم
لطفعلی خان زند
آخرین حاکم زندیه
مبارزه با خان خونخوار قجر و دفاع از مردم
رئیس علی دلواری
سردار لرتبار دلوار بوشهر
ایستادگی در برابر اشغالگران انگلیسی
دکتر مصدق
نخست وزیر وقت ایران
ملی شدن صنعت نفت برای ایرانیان
سردار اسعدخان بختیاری
مشروطه خواه و فاتح تهران به همراه ستارخان
دکتر ابوالقاسم بختیار
بنیانگذار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران
نخستین پزشک و جراح متخصص ایران
دکتر جعفر شهیدی
مورخ تاریخ ، و پژوهشگر زبان و ادبیات پارسی
رئیس موسسه لغتنامه دهخدا
آیت الله بروجردی
عالم والامقام و حامی جدایی دین از سیاست
مرجع عالیقدر شیعیان به مدت ۱۵ سال
علی مردان خان بختیاری
مشروطه خواه و از سرداران دلیر بختیاری
آیت الله حیدری ایلامی
از مجتهدان و عالمان استان ایلام
و از رزمندگان دلیر دوران جنگ تحمیلی
#نوروزنامه 🌺
۳ فروردین :
مقبرهی باستانی سنگ سیلای مورموری
◇مکان: شهر مورموری
◇قدمت: ۲۰۰۰ سال
◇نوع کاربری: گور دخمه جهت دفن اجساد
◇سلسله: ساسانیان
🏛سنگ سیلا در ۱ كیلومتری جنوب شهر مورموری و در فاصله ۵۵ كیلومتری از مركز شهرستان آبدانان قرار گرفته است كه حكایت از سكونت و زندگی بشر با پیشینه دو هزار ساله در این منطقه دارد.
🔹️سنگ سیلا مقبره ای در دل صخرههای رسوبی (تُووِر) است كه به وسیله در ورودی مربع شكل نمایان شده كه بلندای آن از دهانه مقبره سنگی بیش از دو متر و ۵۰ سانتی متر و رو به جنوب باختری و غروب خورشید است.
🔹️درون این مقبره، صیقلی و دارای یك برآمدگی تراش خورده برای خوابانیدن اجساد و یك تاقچه كوچك به ارتفاع ۲۰ در ۱۰ سانتی متر برای روشن كردن شمع یا هر وسیله دیگر است.
این مقبره سنگی مربوط به دوره ساسانی و اقوام ایرانی ساكن در شهر مورموری است كه نوع كفن و دفن این مكان نشان از حضور آیین های مختلف ایرانی (سوشیانس= اعتقاد به آخرت) در آن دارد.
🔹️این گور دخمه به شماره ۷۹۷۱ مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۰ در سیاهه آثار ملی به ثبت رسیده است.
چنین گور دخمه هایی اغلب در مناطق كوهستانی زاگرس شامل استان های ایلام، چهارمحال و بختیاری، كردستان، كرمانشاه و لرستان دیده شده است.
🔹️ نزدیك به ۱۰۰ اثر فرهنگی، مذهبی، تاریخی، طبیعی و گردشگری از جمله تپه، دخمه، قلعه، آبشار، تفرج گاه و غار در این شهرستان شناسایی شده كه همگی در فهرست آثار ملی كشور به ثبت رسیده است.
🔹️منطقه مورموری در منطقه ای كهن واقع شده و یكی از مناطق تاریخی و باستانی استان ایلام است كه آثار فراوانی از جمله تپههای پیش از تاریخ 'تپه سوزه، چنگره و تپه حمام را در خود جای داده كه حكایت از دیرینگی این دیار كهن دارد.
📋منبع: مجتبی فرهادی رییس وقت میراث فرهنگی شهرستان در گفتگو با ایرنا / تیر ۱۳۹۲
@mormori_abad
۳ فروردین :
مقبرهی باستانی سنگ سیلای مورموری
◇مکان: شهر مورموری
◇قدمت: ۲۰۰۰ سال
◇نوع کاربری: گور دخمه جهت دفن اجساد
◇سلسله: ساسانیان
🏛سنگ سیلا در ۱ كیلومتری جنوب شهر مورموری و در فاصله ۵۵ كیلومتری از مركز شهرستان آبدانان قرار گرفته است كه حكایت از سكونت و زندگی بشر با پیشینه دو هزار ساله در این منطقه دارد.
🔹️سنگ سیلا مقبره ای در دل صخرههای رسوبی (تُووِر) است كه به وسیله در ورودی مربع شكل نمایان شده كه بلندای آن از دهانه مقبره سنگی بیش از دو متر و ۵۰ سانتی متر و رو به جنوب باختری و غروب خورشید است.
🔹️درون این مقبره، صیقلی و دارای یك برآمدگی تراش خورده برای خوابانیدن اجساد و یك تاقچه كوچك به ارتفاع ۲۰ در ۱۰ سانتی متر برای روشن كردن شمع یا هر وسیله دیگر است.
این مقبره سنگی مربوط به دوره ساسانی و اقوام ایرانی ساكن در شهر مورموری است كه نوع كفن و دفن این مكان نشان از حضور آیین های مختلف ایرانی (سوشیانس= اعتقاد به آخرت) در آن دارد.
🔹️این گور دخمه به شماره ۷۹۷۱ مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۰ در سیاهه آثار ملی به ثبت رسیده است.
چنین گور دخمه هایی اغلب در مناطق كوهستانی زاگرس شامل استان های ایلام، چهارمحال و بختیاری، كردستان، كرمانشاه و لرستان دیده شده است.
🔹️ نزدیك به ۱۰۰ اثر فرهنگی، مذهبی، تاریخی، طبیعی و گردشگری از جمله تپه، دخمه، قلعه، آبشار، تفرج گاه و غار در این شهرستان شناسایی شده كه همگی در فهرست آثار ملی كشور به ثبت رسیده است.
🔹️منطقه مورموری در منطقه ای كهن واقع شده و یكی از مناطق تاریخی و باستانی استان ایلام است كه آثار فراوانی از جمله تپههای پیش از تاریخ 'تپه سوزه، چنگره و تپه حمام را در خود جای داده كه حكایت از دیرینگی این دیار كهن دارد.
📋منبع: مجتبی فرهادی رییس وقت میراث فرهنگی شهرستان در گفتگو با ایرنا / تیر ۱۳۹۲
@mormori_abad
#نوروزنامه
۴ فروردین : قلعه باستانی پشت قلعه آبدانان
پشت قلعه آبدانان مربوط به دوره ساسانیان - دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان آبدانان، روستای پشت قلعه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۹۷۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
◇پشت قلعه آبدانان
نام: پشت قلعه آبدانان
□ کشور: ایران
□ استان ایلام
□ شهرستان آبدانان
□ کاربری: قلعه
□ دیرینگی: دوره ساسانیان
□ دورهٔ ساخت اثر
دوره ساسانیان، دورانهای تاریخی پس از اسلام
اطلاعات ثبتی
□ شمارهٔ ثبت :۷۹۷۴
□ تاریخ ثبت ملی: ۱۷ اسفند ۱۳۸۱
پشت قلعه در فاصله پنج کیلومتری در ناحیه جنوبی شهرستان آبدانان در شمال غربی روستای پشت قلا بر روی تپهای بلند آثار دژ دیده میشود که رودخانه دویرج از پای آن میگذرد.
منابع
* فهرست آثار ملی ایران
* سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
@mormori_abad
۴ فروردین : قلعه باستانی پشت قلعه آبدانان
پشت قلعه آبدانان مربوط به دوره ساسانیان - دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان آبدانان، روستای پشت قلعه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۹۷۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
◇پشت قلعه آبدانان
نام: پشت قلعه آبدانان
□ کشور: ایران
□ استان ایلام
□ شهرستان آبدانان
□ کاربری: قلعه
□ دیرینگی: دوره ساسانیان
□ دورهٔ ساخت اثر
دوره ساسانیان، دورانهای تاریخی پس از اسلام
اطلاعات ثبتی
□ شمارهٔ ثبت :۷۹۷۴
□ تاریخ ثبت ملی: ۱۷ اسفند ۱۳۸۱
پشت قلعه در فاصله پنج کیلومتری در ناحیه جنوبی شهرستان آبدانان در شمال غربی روستای پشت قلا بر روی تپهای بلند آثار دژ دیده میشود که رودخانه دویرج از پای آن میگذرد.
منابع
* فهرست آثار ملی ایران
* سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
@mormori_abad
#نوروزنامه
۴ فروردین : چشمه های درمانی دهلران ( آبگرم)
□ چشمههای آبگرم درمانی و گوگردی دهلران از مکان های دیدنی ایلام است و در فاصله ۳ کیلومتری از شهر دهلران در استان ایلام در دامنه کوه سیاه کوه و نزدیک به غار خفاش قرار دارد.
□ این چشمه آبگرم با دمای حدود ۵۰ درجه سانتیگراد دارای چشمههای بهداشتی آبگرم و استخرهای لجن درمانی بوده که از اهمیت درمانی خاصی برخوردار است. آب چشمه های آبگرم دهلران در طول روز با توجه به انعکاس نور خورشید به صورت هفت رنگ خود را نشان میدهد. از خواص درمانی این چشمه برای رماتیسم، حساسیت، دمل، زخمها و همچنین شکستگی استخوان و کوفتگی بسیار موثر است. اما کسانی که دچار ناراحتیهای قلبی هستند بهعلت گوگرد زیاد در منطقه باید از چشمه استفاده نکنند. هم اکنون شهرداری تاسیساتی در آنجا احداث کرده است که به خصوص در ایام بهار و زمستان مورد استفاده قرار میگیرد.
□ این چشمههای آبگرم به صورت رودخانه در پایین دشت سرد شده و به نام سرگرو یا سرگراب برای مصارف کشاورزی و گوسفندان استفاده میشود و حتی این تغییر رنگ روزانه آب گرم به صورت یک ضربالمثل محلی در آمده که می گویند افرادی که دارای ماهیت نیستند مانند آب گرم دهلران هستی که روزانه به چند رنگ تغییرمی کند هنوز بررسی علمی و فراگیری درباره آن انجام نشده وهم اکنون حمامی ازسوی شهرداری دهلران احداث گردیده ولی با توجه به این که با روشهای علمی انجام نگردیده در حال فرسوده شدن بهعلت گوگرد زیاد است.
□ بیشتر اوقات به ویژه در هوای معتدل بوی گوگردی این چشمهها فضای شهر را در بر میگیرد و جریان این آب در جنوب غربی دهلران منطقه شوره زاری را به وجود آورده که پوشیده از گیاهان گز است. این منطقه در سایت گردشگری شهرستان دهلران قرار دارد، حتی گلها و گیاهان منطقه در سایت مربوطه از شهرستان دهلران تا اطراف چشمههای آبگرم از اهمیت خاصی با توجه به وجود آبگرم برخوردار است. این چشمهها دارای آبی است که با خواص گوگردی از دل زمین میجوشد و در مسیر رودخانه نیز آب معدنی جریان دارد.
□ سالانه خصوصا در ایام نوروز و زمستان هزاران نفر از اطراف و اکناف و شهرستانها و استانهای همجوار منطقه را مورد بازدید قرار میدهند. در چند سال گذشته هم با تجهیز آن و سروسامان گرفتن این آبگرم در جذب گردشگر هر چند اندک اقداماتی مثبت انجام گرفته است. نیاز است دولت به کمک سرمایه گذاران خصوصی و مشتاق و در جهت ایجاد تاسیسات و امکانات رفاهی و تفریحی جهت جذب گردشگر خارجی و داخلی و نزدیکی به کشور عراق از آن استفاده مناسب شود.
@mormori_abad
۴ فروردین : چشمه های درمانی دهلران ( آبگرم)
□ چشمههای آبگرم درمانی و گوگردی دهلران از مکان های دیدنی ایلام است و در فاصله ۳ کیلومتری از شهر دهلران در استان ایلام در دامنه کوه سیاه کوه و نزدیک به غار خفاش قرار دارد.
□ این چشمه آبگرم با دمای حدود ۵۰ درجه سانتیگراد دارای چشمههای بهداشتی آبگرم و استخرهای لجن درمانی بوده که از اهمیت درمانی خاصی برخوردار است. آب چشمه های آبگرم دهلران در طول روز با توجه به انعکاس نور خورشید به صورت هفت رنگ خود را نشان میدهد. از خواص درمانی این چشمه برای رماتیسم، حساسیت، دمل، زخمها و همچنین شکستگی استخوان و کوفتگی بسیار موثر است. اما کسانی که دچار ناراحتیهای قلبی هستند بهعلت گوگرد زیاد در منطقه باید از چشمه استفاده نکنند. هم اکنون شهرداری تاسیساتی در آنجا احداث کرده است که به خصوص در ایام بهار و زمستان مورد استفاده قرار میگیرد.
□ این چشمههای آبگرم به صورت رودخانه در پایین دشت سرد شده و به نام سرگرو یا سرگراب برای مصارف کشاورزی و گوسفندان استفاده میشود و حتی این تغییر رنگ روزانه آب گرم به صورت یک ضربالمثل محلی در آمده که می گویند افرادی که دارای ماهیت نیستند مانند آب گرم دهلران هستی که روزانه به چند رنگ تغییرمی کند هنوز بررسی علمی و فراگیری درباره آن انجام نشده وهم اکنون حمامی ازسوی شهرداری دهلران احداث گردیده ولی با توجه به این که با روشهای علمی انجام نگردیده در حال فرسوده شدن بهعلت گوگرد زیاد است.
□ بیشتر اوقات به ویژه در هوای معتدل بوی گوگردی این چشمهها فضای شهر را در بر میگیرد و جریان این آب در جنوب غربی دهلران منطقه شوره زاری را به وجود آورده که پوشیده از گیاهان گز است. این منطقه در سایت گردشگری شهرستان دهلران قرار دارد، حتی گلها و گیاهان منطقه در سایت مربوطه از شهرستان دهلران تا اطراف چشمههای آبگرم از اهمیت خاصی با توجه به وجود آبگرم برخوردار است. این چشمهها دارای آبی است که با خواص گوگردی از دل زمین میجوشد و در مسیر رودخانه نیز آب معدنی جریان دارد.
□ سالانه خصوصا در ایام نوروز و زمستان هزاران نفر از اطراف و اکناف و شهرستانها و استانهای همجوار منطقه را مورد بازدید قرار میدهند. در چند سال گذشته هم با تجهیز آن و سروسامان گرفتن این آبگرم در جذب گردشگر هر چند اندک اقداماتی مثبت انجام گرفته است. نیاز است دولت به کمک سرمایه گذاران خصوصی و مشتاق و در جهت ایجاد تاسیسات و امکانات رفاهی و تفریحی جهت جذب گردشگر خارجی و داخلی و نزدیکی به کشور عراق از آن استفاده مناسب شود.
@mormori_abad
#نوروزنامه
قسمت اول خاطرات و تصاویر بزرگان
#بزرگان_مورموری ، دهلران و ایل کاید خورده
تصویر جمعی
از راست زنده یادان :
عزیز تاجمیر
روسی رحمتی ( رستم )
کهزاد طهماسبی
عباسقلی محمدی
(تهران _کاخ نیاوران سال ۱۳۴۵ شمسی)
تصاویر فردی
زنده یاد کدخدا عباسقلی محمدی ( راست )
زنده یاد حاج کائد عزیز تاجمیر ( چپ)
@mormori_abad
قسمت اول خاطرات و تصاویر بزرگان
#بزرگان_مورموری ، دهلران و ایل کاید خورده
تصویر جمعی
از راست زنده یادان :
عزیز تاجمیر
روسی رحمتی ( رستم )
کهزاد طهماسبی
عباسقلی محمدی
(تهران _کاخ نیاوران سال ۱۳۴۵ شمسی)
تصاویر فردی
زنده یاد کدخدا عباسقلی محمدی ( راست )
زنده یاد حاج کائد عزیز تاجمیر ( چپ)
@mormori_abad
#نوروزنامه
۵ فروردین : جهان پهلوان پوریای ولی
(احیا گر پهلوانی و منش ورزش باستانی)
□ پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتّالی، مشهور به پوریای ولی، یکی از نامدارترین و محبوبترین پهلوانان تاریخ ایران است.
او اهل سرزمین خوارزم بود و گفته شده در ورزشهای زورخانهای و پهلوانی مهارت زیادی داشتهاست بهطوری که کسی حریف او نبود و در سرزمینهای اسلامی سفر میکرد و با رقیبان گوناگون کُشتی میگرفت.
او در سادهزیستی، دستگیری از مستمندان و ستمدیدگان، و چشم بستن بر زرق و برق دنیای فانی، به معرفتی ناب رسیده بودهاست.
◇پوریای ولی
○زادهٔ: حدود ۶۵۳ هجری قمری
خیوه، خوارزم
○درگذشت: ۷۲۲ هجری قمری
(۶۹ سال) خیوه
○آرامگاه : خوی ، ایران
○محل زندگی: خوارزم
○ملیت: ایرانی
○پیشه: کشتیگیر، عارف، شاعر و هنرمند
○شناختهشده برای :
پهلوانی، عرفان و جوانمردی
○آثار: کنزالحقایق
□ او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت میکنند و پوریا در همان شهر به دنیا میآید.
□ وی اوایل زندگی خود را به کشتیگیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتیگیران آن دوران میشود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل میشود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در میآید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست میآورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بودهاست.
□ احتمال دارد به دلیل اینکه پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونهای که هرکس با او ملاقات میکرد با کنایه اورا پیرمرد صدا میزد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛لقب پیرولی یک لقب لری است و چون مادر پوریا از لرهای بیرانوند طایفه متش بوده این لقب را به او داده تند. وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزشهای زورخانهای گذاشته بود. او قرنها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتیگیران بهشمار میرود و رسمهای زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بودهاست.
□ پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنانکه دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشتهاند. برخی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) دانستهاند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانستهاند.
□ پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و پیشه پوستیندوزی و کلاهدوزی داشت. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و در همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت.
دربارهٔ دگرگونی روحی پوریای ولی، روایتهای فراوان آوردهاند. بهطور کلی پوریای ولی یک اسطوره نامی است.
□ پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا و افسانهای دارد.
□ سال دقیق ولادت پوریای ولی و مدّت عمرش معلوم نیست، امّا در کتابهای مختلف مرگ جهان پهلوان را سال ۷۲۲ه. ق ذکر کردهاند.
@mormori_abad
۵ فروردین : جهان پهلوان پوریای ولی
(احیا گر پهلوانی و منش ورزش باستانی)
□ پهلوان محمود خوارزمی متخلص به قتّالی، مشهور به پوریای ولی، یکی از نامدارترین و محبوبترین پهلوانان تاریخ ایران است.
او اهل سرزمین خوارزم بود و گفته شده در ورزشهای زورخانهای و پهلوانی مهارت زیادی داشتهاست بهطوری که کسی حریف او نبود و در سرزمینهای اسلامی سفر میکرد و با رقیبان گوناگون کُشتی میگرفت.
او در سادهزیستی، دستگیری از مستمندان و ستمدیدگان، و چشم بستن بر زرق و برق دنیای فانی، به معرفتی ناب رسیده بودهاست.
◇پوریای ولی
○زادهٔ: حدود ۶۵۳ هجری قمری
خیوه، خوارزم
○درگذشت: ۷۲۲ هجری قمری
(۶۹ سال) خیوه
○آرامگاه : خوی ، ایران
○محل زندگی: خوارزم
○ملیت: ایرانی
○پیشه: کشتیگیر، عارف، شاعر و هنرمند
○شناختهشده برای :
پهلوانی، عرفان و جوانمردی
○آثار: کنزالحقایق
□ او در بحبوحه لشکرکشی هلاکو خان به ایران و تأسیس حکومت ایلخانان و سقوط دولت اسماعیلیان و عباسیان، در خوارزم متولد شد. پدر او از اهالی گرگانج بود که به خیوه مهاجرت میکنند و پوریا در همان شهر به دنیا میآید.
□ وی اوایل زندگی خود را به کشتیگیری و تعلیم کشتی به جوانان و نوجوانان گذرانده و از نامدارترین کشتیگیران آن دوران میشود. اما در اواخر عمر خود، به عرفان و فلسفه متمایل میشود و در زمرهٔ عارفان، اقطاب و درویشان در میآید و احتمالاً از همین رو، لقب ولی را هم به دست میآورد. او در سال ۷۰۳ اثر بزرگ خود، کنزالحقایق، را تألیف نمود و پس از آن در سال ۷۲۲ درگذشت و در خیوه دفن شد. معروف است که لقب او در ابتدا پیرولی بودهاست.
□ احتمال دارد به دلیل اینکه پوریای ولی در زمان بچگی دارای موهای سپید و اندامی درشت بوده به گونهای که هرکس با او ملاقات میکرد با کنایه اورا پیرمرد صدا میزد، بعدها او را پیرولی نام گذاشتند و به تدریج لقب پوریای ولی را بر او گذاشته شده بود؛لقب پیرولی یک لقب لری است و چون مادر پوریا از لرهای بیرانوند طایفه متش بوده این لقب را به او داده تند. وی تأثیر زیادی بر عرفان و آیین فتوت و مردانگی به ویژه ورزشهای زورخانهای گذاشته بود. او قرنها از تأثیرگذارترین پهلوانان و کُشتیگیران بهشمار میرود و رسمهای زیادی در ورزش کشتی، به او منسوب است. آرامگاهی در شهر خوی در آذربایجان غربی وجود دارد که به او منسوب است. مریدانش پس از درگذشت او راه وی را ادامه دادند و اولین مرید او که در کتاب کنزالحقایق باب دوم نیز که به آن اشاره شده سلیمان زاد عباس بودهاست.
□ پوریای ولی از پهلوانان نامدار ایرانی آن چنانکه دانسته شده، محمود خوارزمی متخلص به قتالی است.
نویسندگان دربارهٔ زادگاه او اختلاف نظر داشتهاند. برخی او را از مردم گرگانج (از شهرهای خوارزم) دانستهاند و برخی او را از مردم گنجه و برخی دیگر، براساس طوماری قدیمی به جا مانده از دورهٔ صفوی، او را از مردم خوی یا سلماس دانستهاند.
□ پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و پیشه پوستیندوزی و کلاهدوزی داشت. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و در همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی نام یافت.
دربارهٔ دگرگونی روحی پوریای ولی، روایتهای فراوان آوردهاند. بهطور کلی پوریای ولی یک اسطوره نامی است.
□ پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا و افسانهای دارد.
□ سال دقیق ولادت پوریای ولی و مدّت عمرش معلوم نیست، امّا در کتابهای مختلف مرگ جهان پهلوان را سال ۷۲۲ه. ق ذکر کردهاند.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۶ فروردین:
زرتشت، پیام آور یکتا پرستی در ایران باستان
محل تولد: ایران ویج
زمان تولد: ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد
ملیت: ایرانی
روز تولد: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ
زرتشت پیامبر، پیام آور یکتاپرستی،فیلسوف، شاعر و دانشمند بزرگ ایران زمین که بسیاری از مردم را با آموزه های نیک ویکتا پرستی از گمراهی نجات داد.
زرتشت بااندیشه نیک خود باعث ترویج یکتا پرستی در ایران باستان شدو بدین ترتیب ایرانیان نخستین مردمانی به شمارمی آیند که وجود خداوند یکتا را درک وبه پرسش یگانه پروردگار بشریت(نام زرتشتی : اهورامزدا)روی آوردند.
سه اندیشه پاک زرتشت عبارتند از :
گفتار نیک _پندار نیک _رفتار نیک
زردشت در نظرفلاسفه،شاعران، عالمان دینی و دانشمندان دیدی مثبت، انسانی پاک و پیام آور صلح ونیکی بوده است.
فردوسی حکیم:
همه برگ وی پند و بارَش خِرَد
کسی کو خِرد پرورد کی مُرَد
خجسته پی و نام او زردهشت
که آهرمن بد کنش را بکشت
۶ فروردین، خجسته زادروز پیام آور صلح و نیکی و پایمردی زرتشت حکیم بر ایرانیان نیک اندیش همایون باد...
منابع :
شاهنامه فردوسی
هرودوت
گاهشماری ایران باستان
ابوریحان بیرونی
مورخان و فلاسفه ایران
اوستا
@mormori_abad
۶ فروردین:
زرتشت، پیام آور یکتا پرستی در ایران باستان
محل تولد: ایران ویج
زمان تولد: ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد
ملیت: ایرانی
روز تولد: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ
زرتشت پیامبر، پیام آور یکتاپرستی،فیلسوف، شاعر و دانشمند بزرگ ایران زمین که بسیاری از مردم را با آموزه های نیک ویکتا پرستی از گمراهی نجات داد.
زرتشت بااندیشه نیک خود باعث ترویج یکتا پرستی در ایران باستان شدو بدین ترتیب ایرانیان نخستین مردمانی به شمارمی آیند که وجود خداوند یکتا را درک وبه پرسش یگانه پروردگار بشریت(نام زرتشتی : اهورامزدا)روی آوردند.
سه اندیشه پاک زرتشت عبارتند از :
گفتار نیک _پندار نیک _رفتار نیک
زردشت در نظرفلاسفه،شاعران، عالمان دینی و دانشمندان دیدی مثبت، انسانی پاک و پیام آور صلح ونیکی بوده است.
فردوسی حکیم:
همه برگ وی پند و بارَش خِرَد
کسی کو خِرد پرورد کی مُرَد
خجسته پی و نام او زردهشت
که آهرمن بد کنش را بکشت
۶ فروردین، خجسته زادروز پیام آور صلح و نیکی و پایمردی زرتشت حکیم بر ایرانیان نیک اندیش همایون باد...
منابع :
شاهنامه فردوسی
هرودوت
گاهشماری ایران باستان
ابوریحان بیرونی
مورخان و فلاسفه ایران
اوستا
@mormori_abad
#نوروزنامه
۶ فروردین :
سرو ابرکوه ،نماد زندگی در ایران
سرو ابرکوه با قدمتی بیش از ۴۰۰۰ سال یکی از کهنترین درختان جهان است که به اعتقاد زردتشیان به دست زرتشت پیامبر کاشته شده است .
حمدالله مستوفی ۶۸۰ سال پیش نوشته:
"آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگتر است و درخت سرو در ایرانزمین مثل آن نیست !
@mormori_abad
۶ فروردین :
سرو ابرکوه ،نماد زندگی در ایران
سرو ابرکوه با قدمتی بیش از ۴۰۰۰ سال یکی از کهنترین درختان جهان است که به اعتقاد زردتشیان به دست زرتشت پیامبر کاشته شده است .
حمدالله مستوفی ۶۸۰ سال پیش نوشته:
"آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگتر است و درخت سرو در ایرانزمین مثل آن نیست !
@mormori_abad
#نوروزنامه
۸ فروردین :
یعقوب لیث صفاری ( رادمان پور ماهک)
نخستین شهریار احیاگر پارسی پس از اسلام
نام : یعقوب لیث صفاری
ناجی زبان پارسی
مبارز با خلیفه ستمگر عباسی
شهریار آگاه و عادل ایرانی
احیای حق به باد رفته ایرانیان
نواده : کیومرث
پادشاه : صفاریان حکومت ایرانی
آرامگاه : در نزدیکی دزفول
زاده : روستای قرنین ، سیستان
درگذشته : گندی شاپور
همسر : راحیله
جانشین ؛ عمرو لیث
یعقوب لیث صفاری با نام پارسی رادمان پور ماهک موسس سلسله ایرانی صفاریان و نخستین شهریار ایرانی احیاگر زبان پارسی پس از اسلام در ایران است .
یعقوب لیث را برای فداکاری ها و از جان گذشتگی هایش برای حفظ قلمرو ایران و تشکیل دوباره حکومتی ایرانی جهت باز ستادن حقوق از دست رفتهی ایران و ایرانی در زمان ترک سازی اعراب خونخوار بر سرزمین پرگهر ایران می شناسیم .
باید دانست که نخستین شهریار ایرانی ایران پس از ساسانیان کسی بود که از ظلم و جور خلفای عباسی به ستوه آمده بود و به بغداد لشکر کشی کرد و ایرانیان را دلشاد کرد .
وی کسی بود که زبان شیرین پارسی را از مرگ حتنی نجات داد و پس از فردوسی حکیم وی ناجی و احیاگر زبان کامل و رسای ایرانیان یعنی پارسی بود ؛ نقل است زمانی که یک شاعر به عربی در دربار وی شعری در وصف او سرود او را ملامت کرد یعقوب به وی گفت :
؛؛ چرا به زبانی که نمی فهمم برایم شعر می سرایی ( چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت )
در زمان این شهریار نامدار ایرانی زبان فارسی ارج نهاده میشد و شعرا و کاتبان مشغول به احیای این زبان هزاران ساله بودند و نامه های حکومتی و اداری و ... به زبان فارسی نگاشته میشد .
نقل است که یعقوب لیث همیشه مردمان زمان خود را و درباریان و نظامیان را به پاسداشت زبان نیاکان خود دعوت می کرد و همواره با مردم به عدالت و قضاوت رفتار میکرد
حکایتی از عدالت و مردم دوستی یعقوب لیث :
یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛
او را بیابید.
پس از کمی جست و جو
غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم.
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛
پس خود برخواست و با جامه مبدل
از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید
که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته
و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام
بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم
شبها به خانه من می آید و به زور ،
زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد.
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد.
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن
و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست
به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم.
شب بعد ؛
باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت
مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت.
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد
در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت.
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند
و در صورت کشته نگریست
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد
آنگاه صاحب خانه را گفت :
قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛
چگونه به نان درویشی چون من
قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور.
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم
با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من
کسی جرأت این کار را ندارد
مگر یکی از فرزندانم
پس گفتم چراغ را خاموش کن
تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است
پس سجده شکر گذاشتم.
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم.
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
@mormori_abad
۸ فروردین :
یعقوب لیث صفاری ( رادمان پور ماهک)
نخستین شهریار احیاگر پارسی پس از اسلام
نام : یعقوب لیث صفاری
ناجی زبان پارسی
مبارز با خلیفه ستمگر عباسی
شهریار آگاه و عادل ایرانی
احیای حق به باد رفته ایرانیان
نواده : کیومرث
پادشاه : صفاریان حکومت ایرانی
آرامگاه : در نزدیکی دزفول
زاده : روستای قرنین ، سیستان
درگذشته : گندی شاپور
همسر : راحیله
جانشین ؛ عمرو لیث
یعقوب لیث صفاری با نام پارسی رادمان پور ماهک موسس سلسله ایرانی صفاریان و نخستین شهریار ایرانی احیاگر زبان پارسی پس از اسلام در ایران است .
یعقوب لیث را برای فداکاری ها و از جان گذشتگی هایش برای حفظ قلمرو ایران و تشکیل دوباره حکومتی ایرانی جهت باز ستادن حقوق از دست رفتهی ایران و ایرانی در زمان ترک سازی اعراب خونخوار بر سرزمین پرگهر ایران می شناسیم .
باید دانست که نخستین شهریار ایرانی ایران پس از ساسانیان کسی بود که از ظلم و جور خلفای عباسی به ستوه آمده بود و به بغداد لشکر کشی کرد و ایرانیان را دلشاد کرد .
وی کسی بود که زبان شیرین پارسی را از مرگ حتنی نجات داد و پس از فردوسی حکیم وی ناجی و احیاگر زبان کامل و رسای ایرانیان یعنی پارسی بود ؛ نقل است زمانی که یک شاعر به عربی در دربار وی شعری در وصف او سرود او را ملامت کرد یعقوب به وی گفت :
؛؛ چرا به زبانی که نمی فهمم برایم شعر می سرایی ( چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت )
در زمان این شهریار نامدار ایرانی زبان فارسی ارج نهاده میشد و شعرا و کاتبان مشغول به احیای این زبان هزاران ساله بودند و نامه های حکومتی و اداری و ... به زبان فارسی نگاشته میشد .
نقل است که یعقوب لیث همیشه مردمان زمان خود را و درباریان و نظامیان را به پاسداشت زبان نیاکان خود دعوت می کرد و همواره با مردم به عدالت و قضاوت رفتار میکرد
حکایتی از عدالت و مردم دوستی یعقوب لیث :
یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد ؛ خوابش نبرد
غلامان را گفت : حتما به کسی ظلم شده ؛
او را بیابید.
پس از کمی جست و جو
غلامان باز گشتند و گفتند :
سلطان به سلامت باشد ، دادخواهی نیافتیم.
اما سلطان را دوباره خواب نیامد ؛
پس خود برخواست و با جامه مبدل
از قصر بیرون شد ؛
در پشت قصر خود ؛ ناله ای شنید
که میگفت خدایا :
یعقوب هم اینک به خوشی در قصر خویش نشسته
و در نزدیک قصرش اینچنین ستم میشود ؛
سلطان گفت : چه میگویی؟
من یعقوبم و از پی تو آمده ام
بگو ماجرا چیست؟
آن مرد گفت : یکی از خواص تو که نامش را نمیدانم
شبها به خانه من می آید و به زور ،
زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدهد.
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
مرد گفت: شاید رفته باشد.
شاه گفت : هرگاه آمد ، مرا خبر کن
و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و گفت :
هر زمان این مرد ، مرا خواست
به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم.
شب بعد ؛
باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت
مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت.
یعقوب لیث سیستانی؛ با شمشیر برهنه به راه افتاد
در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید
دستور داد تا چراغها و آتشدانها را خاموش کنند آنگاه ظالم را با شمشیر کشت.
پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند
و در صورت کشته نگریست
پس ؛ در دم سر به سجده نهاد
آنگاه صاحب خانه را گفت :
قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام.
صاحبخانه گفت : پادشاهی چون تو ؛
چگونه به نان درویشی چون من
قناعت توان کردن؟
شاه گفت: هر چه هست ؛ بیاور.
مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید ؛
سلطان در جواب گفت:
آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم
با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من
کسی جرأت این کار را ندارد
مگر یکی از فرزندانم
پس گفتم چراغ را خاموش کن
تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود
چراغ که روشن شد ؛ دیدم بیگانه است
پس سجده شکر گذاشتم.
اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم؛
با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم.
اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده ام.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ، مردی.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۹ فروردین :
پرفسور سید محمود حسابی
(زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو)
◇ با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی معروف به پروفسور حسابی فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران بود.
◇ دکتر حسابی سناتور انتصابی شهر تهران در دورههای اول، دوم و سوم مجلس سنای ایران بود. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سالهای ۱۹۵۱–۱۹۵۲ بود.
◇ حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایهگذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راهاندازی و پایهگذاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
◇ پدر فیزیک ایران که در لحظات پایانی عمر بابرکتش هم دست از کتاب و مطالعه برنداشت و مصداق بارز ز گهواره تا گور دانش بجوی الگویی برای ایرانیان و جهانیان شد !
یاد و خاطره این دانشمند و اندیشمند بزرگ گرامی باد🌹
روحش شاد .
@mormori_abad
۹ فروردین :
پرفسور سید محمود حسابی
(زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو)
◇ با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی معروف به پروفسور حسابی فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران بود.
◇ دکتر حسابی سناتور انتصابی شهر تهران در دورههای اول، دوم و سوم مجلس سنای ایران بود. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سالهای ۱۹۵۱–۱۹۵۲ بود.
◇ حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایهگذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی، دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راهاندازی و پایهگذاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.
◇ پدر فیزیک ایران که در لحظات پایانی عمر بابرکتش هم دست از کتاب و مطالعه برنداشت و مصداق بارز ز گهواره تا گور دانش بجوی الگویی برای ایرانیان و جهانیان شد !
یاد و خاطره این دانشمند و اندیشمند بزرگ گرامی باد🌹
روحش شاد .
@mormori_abad
#نوروزنامه
۹ فروردین : بیستون
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون (که با نام مجموعه بیستون در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست) یک سایت تاریخی و باستانشناسی مربوط به دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام، پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی است. محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون در دامنه کوه بیستون در شهر بیستون و در کنار راه باستانی و کهن کرمانشاه به همدان جای گرفتهاست. این مجموعه تاریخی و فرهنگی در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۴۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون
کشور : ایران
استان کرمانشاه
شهرستان هرسین
نام محلی : بیستون
کاربری : گردشگری، باستانشناسی، تاریخی
دیرینگی :
دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام ،
پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی
شمارهٔ ثبت : ۶۴۶۳
تاریخ ثبت ملی : ۷ مهر ۱۳۸۱
□ تاکنون ۲۸ اثر از آثار تاریخی کوه بیستون در فهرست آثار ملی ایران و ۱۳ اثر همراه سنگنبشته بیستون در ۸ ژوئیه ۲۰۰۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسیدهاند.
□ نام بیستون از واژه بغستان به معنی جایگاه خدایان میآید.
احتمالاً نام باستانی آن باگاستانا (بغستان) بودهاست.بیستون در اصل و در آغاز «بغستان» نام داشتهاست؛ که از دو واژهٔ «بغ» به معنی خدا و «ستان» که پسوند مکان به معنی جایگاه و سرزمین است تشکیل شدهاست و روی هم به معنی «جایگاه خدایان» بودهاست. (واژهٔ بغ به معنی خدا، امروز نیز در نام شهر بغداد هست که نامی فارسی و به معنی خداداد است)
□ نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشتههای کتزیاس یونانی دربارهٔ بیستون آورده شدهاست. در این اشاره سنگنبشته بیستون کنده شده به دست سمیرامیس ملکه اسطورهای آشوری معرفی شده و بیستون را (Bagastanon oros) معرفی کردهاست. در آن اشاره به بیستون آورده شده بود که کوه بیستون به اهورامزدا پیشکش شدهاست.
□ واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سدههای نخست اسلامی «بهستون» که به معنای ستون نیکوست یا ستون بهتر است (از اتصال به/بهتر و ستون) لازم است ذکر شود که امروزه بیستون خوانده میشود. یادآوری میگردد شکل واژهای که امروزه «بی ستون» به معنی «بدون ستون» گفته میشود، از گویشهای محاورهای بوده و فاقد اعتبار است.
◇ کوه و سنگ نبشته بیشتون
□ کوه بیستون یکی از کوههای کوهستان پرآو است که در نزدیکی شهر بیستون و ۳۲ کیلومتری شرقی شهر کرمانشاه جای گرفتهاست.
دیواره بیستون که سنگنبشته بیستون بر روی آن کندهکاری شده با بلندای ۱۲۰۰ متر و پهنه بیش از ۵۰۰۰ متر، از مهمترین عوامل جذابیت این محوطه برای ساخت آثار تاریخی بودهاست و مرتفعترین دیواره ایران و پنجمین دیواره مرتفع جهان است.
◇ سراب بیستون
□ سرآب بیستون در محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون واقع شده و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۰۲۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
سرآب بیستون ۶۶اُمین اثر طبیعی ملی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۳ مرداد ۱۳۸۸ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.
◇ غار شکارچیان بیستون
غار شکارچیان (غار بیستون) یک غار متعلق به دوران پارینهسنگی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کاوشهای غار شکارچیان (غار بیستون) در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸) و در سفر اکتشافی باستانشناس و انسانشناس آمریکایی به نام کارلتن کوون به غرب زاگرس آغاز شد.
یک زبانشناس بنام کامرون، کوون را همراهی میکرد. کوون پس از نخستین بازدید از غار، چند ماه بعد به مدت دو هفته به کاوش در این غار پرداخت که منجر به کشف هزاران ابزار سنگی مربوط به فرهنگ موستری و بقایای استخوان حیوانات شکار شدهای چون گوزن و اسب وحشی شد. این یافتهها احتمالاً بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال دیرینگی دارند.
◇ غار مرخرل
غار مرخرل مربوط به دوران پارینهسنگی میانی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
◇ سنگ نبشته بیستون
سنگ نبشته بیستون یکی از مهم ترین و مشهور ترین سندهای تاریخی جهان و مهم ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است
که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد
این اثر از سال ۲۰۰۶ در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است .
□ مجموعه بسیار زیبا و غرورانگیز بیستون کرمانشاه مجموعه ای کامل از آثار تاریخی ایران ر تمام دوره های تاریخی است چه پیش از تاریخ و چه دوران باستان و پس از اسلام !
@mormori_abad
۹ فروردین : بیستون
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون (که با نام مجموعه بیستون در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست) یک سایت تاریخی و باستانشناسی مربوط به دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام، پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی است. محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون در دامنه کوه بیستون در شهر بیستون و در کنار راه باستانی و کهن کرمانشاه به همدان جای گرفتهاست. این مجموعه تاریخی و فرهنگی در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۴۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
□ مجموعه تاریخی و فرهنگی بیستون
کشور : ایران
استان کرمانشاه
شهرستان هرسین
نام محلی : بیستون
کاربری : گردشگری، باستانشناسی، تاریخی
دیرینگی :
دورههای گوناگون تاریخی پیش از اسلام ،
پس از اسلام و همچنین دوره پیشاتاریخی
شمارهٔ ثبت : ۶۴۶۳
تاریخ ثبت ملی : ۷ مهر ۱۳۸۱
□ تاکنون ۲۸ اثر از آثار تاریخی کوه بیستون در فهرست آثار ملی ایران و ۱۳ اثر همراه سنگنبشته بیستون در ۸ ژوئیه ۲۰۰۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسیدهاند.
□ نام بیستون از واژه بغستان به معنی جایگاه خدایان میآید.
احتمالاً نام باستانی آن باگاستانا (بغستان) بودهاست.بیستون در اصل و در آغاز «بغستان» نام داشتهاست؛ که از دو واژهٔ «بغ» به معنی خدا و «ستان» که پسوند مکان به معنی جایگاه و سرزمین است تشکیل شدهاست و روی هم به معنی «جایگاه خدایان» بودهاست. (واژهٔ بغ به معنی خدا، امروز نیز در نام شهر بغداد هست که نامی فارسی و به معنی خداداد است)
□ نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشتههای کتزیاس یونانی دربارهٔ بیستون آورده شدهاست. در این اشاره سنگنبشته بیستون کنده شده به دست سمیرامیس ملکه اسطورهای آشوری معرفی شده و بیستون را (Bagastanon oros) معرفی کردهاست. در آن اشاره به بیستون آورده شده بود که کوه بیستون به اهورامزدا پیشکش شدهاست.
□ واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سدههای نخست اسلامی «بهستون» که به معنای ستون نیکوست یا ستون بهتر است (از اتصال به/بهتر و ستون) لازم است ذکر شود که امروزه بیستون خوانده میشود. یادآوری میگردد شکل واژهای که امروزه «بی ستون» به معنی «بدون ستون» گفته میشود، از گویشهای محاورهای بوده و فاقد اعتبار است.
◇ کوه و سنگ نبشته بیشتون
□ کوه بیستون یکی از کوههای کوهستان پرآو است که در نزدیکی شهر بیستون و ۳۲ کیلومتری شرقی شهر کرمانشاه جای گرفتهاست.
دیواره بیستون که سنگنبشته بیستون بر روی آن کندهکاری شده با بلندای ۱۲۰۰ متر و پهنه بیش از ۵۰۰۰ متر، از مهمترین عوامل جذابیت این محوطه برای ساخت آثار تاریخی بودهاست و مرتفعترین دیواره ایران و پنجمین دیواره مرتفع جهان است.
◇ سراب بیستون
□ سرآب بیستون در محوطه تاریخی و فرهنگی بیستون واقع شده و در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۰۲۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
سرآب بیستون ۶۶اُمین اثر طبیعی ملی است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۳ مرداد ۱۳۸۸ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.
◇ غار شکارچیان بیستون
غار شکارچیان (غار بیستون) یک غار متعلق به دوران پارینهسنگی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
کاوشهای غار شکارچیان (غار بیستون) در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸) و در سفر اکتشافی باستانشناس و انسانشناس آمریکایی به نام کارلتن کوون به غرب زاگرس آغاز شد.
یک زبانشناس بنام کامرون، کوون را همراهی میکرد. کوون پس از نخستین بازدید از غار، چند ماه بعد به مدت دو هفته به کاوش در این غار پرداخت که منجر به کشف هزاران ابزار سنگی مربوط به فرهنگ موستری و بقایای استخوان حیوانات شکار شدهای چون گوزن و اسب وحشی شد. این یافتهها احتمالاً بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال دیرینگی دارند.
◇ غار مرخرل
غار مرخرل مربوط به دوران پارینهسنگی میانی است که در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۸۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
◇ سنگ نبشته بیستون
سنگ نبشته بیستون یکی از مهم ترین و مشهور ترین سندهای تاریخی جهان و مهم ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است
که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد
این اثر از سال ۲۰۰۶ در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است .
□ مجموعه بسیار زیبا و غرورانگیز بیستون کرمانشاه مجموعه ای کامل از آثار تاریخی ایران ر تمام دوره های تاریخی است چه پیش از تاریخ و چه دوران باستان و پس از اسلام !
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۱ فروردین : تنگه باستانی بهرام چوبین
تنگ بهرام چوبین تنگهای کم عرض و مرتفع با موقعیت استراتژیک در دامنه کبیرکوه و در مجاورت روستای ارمو از توابع شهرستان درهشهر واقع در استان ایلام میباشد.
این تنگه با آثار باقیمانده از دیوار و دژهای نظامی به بهرام چوبین از ژنرالهای دوره ساسانی منسوب است، و مکانی بوده برای پناه گرفتن بهرام چوبین در زمان شورش علیه خسروپرویز آثار به جا مانده عمدتاً شامل قلعهای از سنگ و گچ و پلکان بر دیوارههای سنگی است.
همچنین این مجموعه دارای چهار آبانبار سنگی و ناودانکهای ارتباطی برای نگهداری آب شرب برای مدت طولانی است.
بهرام از سرداران شجاع ایرانی به جهت موقعیت راهبردی و منحصر به فرد این تنگه که دژی نفوذ ناپذیر است این تنگه را برای پناهگیری خود از دست نیروهای خسرو پرویز ساسانی در آغوش زاگرس بزرگ انتخاب کرد و قلعه هایی برای خود و یارانش در این تنگه ساخت .
تنگه بهرام چوبین از مناطق گردشگری در فصل بهار و تابستان برای مردم درهشهر و شهرستانهای مجاور بهشمار میآید.
@mormori_abad
۱۱ فروردین : تنگه باستانی بهرام چوبین
تنگ بهرام چوبین تنگهای کم عرض و مرتفع با موقعیت استراتژیک در دامنه کبیرکوه و در مجاورت روستای ارمو از توابع شهرستان درهشهر واقع در استان ایلام میباشد.
این تنگه با آثار باقیمانده از دیوار و دژهای نظامی به بهرام چوبین از ژنرالهای دوره ساسانی منسوب است، و مکانی بوده برای پناه گرفتن بهرام چوبین در زمان شورش علیه خسروپرویز آثار به جا مانده عمدتاً شامل قلعهای از سنگ و گچ و پلکان بر دیوارههای سنگی است.
همچنین این مجموعه دارای چهار آبانبار سنگی و ناودانکهای ارتباطی برای نگهداری آب شرب برای مدت طولانی است.
بهرام از سرداران شجاع ایرانی به جهت موقعیت راهبردی و منحصر به فرد این تنگه که دژی نفوذ ناپذیر است این تنگه را برای پناهگیری خود از دست نیروهای خسرو پرویز ساسانی در آغوش زاگرس بزرگ انتخاب کرد و قلعه هایی برای خود و یارانش در این تنگه ساخت .
تنگه بهرام چوبین از مناطق گردشگری در فصل بهار و تابستان برای مردم درهشهر و شهرستانهای مجاور بهشمار میآید.
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۱ فروردین : سردار سورنا، سپهبد دلیر
سورنا یا سورن (رستم سورن پَهلَو) (۸۲–۵۳ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس سپهبد ایران در زمان اشکانیان که با وجود عمر کوتاهش از شهرت خاصی در میان مردم باستان برخوردار بودهاست.
او یکی از برترین فرماندهان اشکانی در طول تاریخ بود. پلوتارک از اسپهبد سورنا به عنوان بلندقدترین و خوشچهرهترین مرد زمان خود یاد کردهاست.
سپهبد سورنا پارتی
زاده : ۸۲ پ. م
خاندان سورن
درگذشته : ۵۳ پ. م / ایران اشکانی
وفاداری : ایران اشکانی
درجه : اسپهبد
جنگها و عملیاتها :
جنگهای اشکانیان و رومیان ،نبرد حران
همسر(ان) : ویشکا
فرزندان : سپهبد گودرز
خویشاوندان : آرخش (آرش) و ماسیس
سورنا از خاندان سورن، یکی از هفت خاندان معروف دوره اشکانی، بود که قلمرو آنها در سیستان قرار داشت. واژه سورن در زبان پهلوی اشکانی بهمعنای نیرومند به کار میرفت و این خاندان وظیفه تاجگذاری شاه پارت را بهطور موروثی بر عهده داشتند. مورخان عهد باستان سورنا را سرداری قدبلند، خوشسیما با موهای بلند، خردمند، قدرتمند، جنگجو و شجاع توصیف کردهاند. منابع تاریخی بهعلت تعلق او به خاندان سورن او را در قدرت و دلیری بیمانند دانستهاند.
در برخی منابع گفته شدهاست که او به شیوه جنگجویان پیشین، پیشانیبندی بر پیشانی خود میبست؛ همچنین طبق توصیف مورخان، بسیاری از ویژگیهای او که از سرزمین سیستان برخاسته بود با ویژگیهای رستم دستان مشترک است. به این جهت برخی از پژوهشگران او را با رستم دستان، قهرمان حماسی فردوسی در کتاب شاهنامه، یکی دانستهاند.
ژولیوس سزار (Julius Caesar)، کراسوس (Crassus) و پومپه (Pompeius) از فرمانروایان بزرگ روم بودند که سرزمینهای این کشور را بهصورت مشترک اداره میکردند. آنها در سوم اکتبر سال ۵۶ قبل از میلاد تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند. کراسوس که فرمانروای شرق روم بود برای گسترش دولت روم در آسیا قصد حمله به ایران و کشور هند را داشت. کراسوس در دوره پادشاهی ارد دوم که از سال ۳۸ تا ۵۸ پیش از میلاد به طول انجامید، ناگزیر به رویارویی با دولت ایران شد. او که از سوی سنا برای این کارزار انتخاب شده بود، استان سوریه را که جزئی از خاک اشکانی محسوب میشد، گرفت و دست به کشتاری وحشتناک در آن زد. کراسوس پس از استقرار در سوریه، پادگانهایی در آن برپا کرد. سفیری از سمت ارد دوم به نزد کراسوس آمد و از او خواست خاک ایران را ترک کند؛ اما سردار روم پاسخی سخت به او داد و اعلام کرد بهزودی سلوکیه را هم تصرف میکند.
سربازان رومی سوریه و عراق که به توانایی رزمی سربازان ایرانی واقف بودند و میدانستند جان سالم به دربردن از تعقیب ایرانیان کار آسانی نیست، از جنگ با ایرانیان هراس داشتند. پارتها تیروکمانهایی داشتند که رومیها با آن آشنا نبودند و با نیرویی تیراندازی میکردند که سرعت آن برای سربازان غیرایرانی قابلمشاهده نبود. اسلحه جنگی آنها همه چیز را میشکست و هیچ وسیلهای قدرت مبارزه با آن را نداشت. باوجود این بیم و هراس، کراسوس که قول همراهی آرتاوازد (Artavasdes)، پادشاه ارمنستان را گرفته بود، از رود فرات گذشت و برای پیشگیری از عقبنشینی و گریز سربازانش، فرمان داد پل فرات را پشت سر آنها ویران کنند.
سورنا چگونه کشته شد؟
سورنا که از لحاظ ثروت، جایگاه و شهرت بعد از ارد دوم، شاه اشکانی قرار داشت، به واسطه پیروزی در جنگ حران، به قدرت و محبوبیت ویژهای در بین مردم دست یافته بود. او پیش از پیروزی در جنگ نیز به واسطه جایگاه خانوادگی خود در روز تاجگذاری شاه، کمربند پادشاهی را به کمر ارد بست و او را به تخت پادشاهی نشاند. سورنا در هنگام فتح سلوکیه و شکست رومیان تنها ۳۰ سال داشت؛ اما ارد، شاه وقت ایران بهجای اینکه او را ارج نهد و به او پاداش پیروزی در جنگ بدهد، به او حسادت کرد و دستور قتل او را داد. سورنا با پیروزی بر روم که در آن زمان در دوره اوج اقتدار بود و شکستهای چندانی را تجربه نکرده بود، نام خود را در تاریخ ایران باستان ماندگار کرد؛ اما شاه اشکانی بهجای اهدای پاداش، جانش را ستاند. مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که سورنا تنها کسی نیست که به این سرنوشت دچار شد؛ بلکه نمونههای زیادی از این دست رجال توانمند و خردمند بودهاند که بهعلت ترس و حسادت شاه از محبوبیت آنها بین مردم، مورد غضب شاه قرار گرفتهاند .
@mormori_abad
۱۱ فروردین : سردار سورنا، سپهبد دلیر
سورنا یا سورن (رستم سورن پَهلَو) (۸۲–۵۳ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس سپهبد ایران در زمان اشکانیان که با وجود عمر کوتاهش از شهرت خاصی در میان مردم باستان برخوردار بودهاست.
او یکی از برترین فرماندهان اشکانی در طول تاریخ بود. پلوتارک از اسپهبد سورنا به عنوان بلندقدترین و خوشچهرهترین مرد زمان خود یاد کردهاست.
سپهبد سورنا پارتی
زاده : ۸۲ پ. م
خاندان سورن
درگذشته : ۵۳ پ. م / ایران اشکانی
وفاداری : ایران اشکانی
درجه : اسپهبد
جنگها و عملیاتها :
جنگهای اشکانیان و رومیان ،نبرد حران
همسر(ان) : ویشکا
فرزندان : سپهبد گودرز
خویشاوندان : آرخش (آرش) و ماسیس
سورنا از خاندان سورن، یکی از هفت خاندان معروف دوره اشکانی، بود که قلمرو آنها در سیستان قرار داشت. واژه سورن در زبان پهلوی اشکانی بهمعنای نیرومند به کار میرفت و این خاندان وظیفه تاجگذاری شاه پارت را بهطور موروثی بر عهده داشتند. مورخان عهد باستان سورنا را سرداری قدبلند، خوشسیما با موهای بلند، خردمند، قدرتمند، جنگجو و شجاع توصیف کردهاند. منابع تاریخی بهعلت تعلق او به خاندان سورن او را در قدرت و دلیری بیمانند دانستهاند.
در برخی منابع گفته شدهاست که او به شیوه جنگجویان پیشین، پیشانیبندی بر پیشانی خود میبست؛ همچنین طبق توصیف مورخان، بسیاری از ویژگیهای او که از سرزمین سیستان برخاسته بود با ویژگیهای رستم دستان مشترک است. به این جهت برخی از پژوهشگران او را با رستم دستان، قهرمان حماسی فردوسی در کتاب شاهنامه، یکی دانستهاند.
ژولیوس سزار (Julius Caesar)، کراسوس (Crassus) و پومپه (Pompeius) از فرمانروایان بزرگ روم بودند که سرزمینهای این کشور را بهصورت مشترک اداره میکردند. آنها در سوم اکتبر سال ۵۶ قبل از میلاد تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند. کراسوس که فرمانروای شرق روم بود برای گسترش دولت روم در آسیا قصد حمله به ایران و کشور هند را داشت. کراسوس در دوره پادشاهی ارد دوم که از سال ۳۸ تا ۵۸ پیش از میلاد به طول انجامید، ناگزیر به رویارویی با دولت ایران شد. او که از سوی سنا برای این کارزار انتخاب شده بود، استان سوریه را که جزئی از خاک اشکانی محسوب میشد، گرفت و دست به کشتاری وحشتناک در آن زد. کراسوس پس از استقرار در سوریه، پادگانهایی در آن برپا کرد. سفیری از سمت ارد دوم به نزد کراسوس آمد و از او خواست خاک ایران را ترک کند؛ اما سردار روم پاسخی سخت به او داد و اعلام کرد بهزودی سلوکیه را هم تصرف میکند.
سربازان رومی سوریه و عراق که به توانایی رزمی سربازان ایرانی واقف بودند و میدانستند جان سالم به دربردن از تعقیب ایرانیان کار آسانی نیست، از جنگ با ایرانیان هراس داشتند. پارتها تیروکمانهایی داشتند که رومیها با آن آشنا نبودند و با نیرویی تیراندازی میکردند که سرعت آن برای سربازان غیرایرانی قابلمشاهده نبود. اسلحه جنگی آنها همه چیز را میشکست و هیچ وسیلهای قدرت مبارزه با آن را نداشت. باوجود این بیم و هراس، کراسوس که قول همراهی آرتاوازد (Artavasdes)، پادشاه ارمنستان را گرفته بود، از رود فرات گذشت و برای پیشگیری از عقبنشینی و گریز سربازانش، فرمان داد پل فرات را پشت سر آنها ویران کنند.
سورنا چگونه کشته شد؟
سورنا که از لحاظ ثروت، جایگاه و شهرت بعد از ارد دوم، شاه اشکانی قرار داشت، به واسطه پیروزی در جنگ حران، به قدرت و محبوبیت ویژهای در بین مردم دست یافته بود. او پیش از پیروزی در جنگ نیز به واسطه جایگاه خانوادگی خود در روز تاجگذاری شاه، کمربند پادشاهی را به کمر ارد بست و او را به تخت پادشاهی نشاند. سورنا در هنگام فتح سلوکیه و شکست رومیان تنها ۳۰ سال داشت؛ اما ارد، شاه وقت ایران بهجای اینکه او را ارج نهد و به او پاداش پیروزی در جنگ بدهد، به او حسادت کرد و دستور قتل او را داد. سورنا با پیروزی بر روم که در آن زمان در دوره اوج اقتدار بود و شکستهای چندانی را تجربه نکرده بود، نام خود را در تاریخ ایران باستان ماندگار کرد؛ اما شاه اشکانی بهجای اهدای پاداش، جانش را ستاند. مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که سورنا تنها کسی نیست که به این سرنوشت دچار شد؛ بلکه نمونههای زیادی از این دست رجال توانمند و خردمند بودهاند که بهعلت ترس و حسادت شاه از محبوبیت آنها بین مردم، مورد غضب شاه قرار گرفتهاند .
@mormori_abad
#نوروزنامه
۱۲ فروردین : خسرو انوشیروان دادگر
خسرو یکم (به پارسی میانه: 𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 ت.ت. 'خُسْراوْ'؛ ۵۰۱ – ۵۷۹ میلادی)، مشهور به اَنوشیروان دادگَر یا اَنوشهرَوان دادگَر، بیست و دومین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایرانشهر بود که از سپتامبر ۵۳۱ تا فوریهٔ ۵۷۹ میلادی پادشاهی کرد.
او سومین فرزند قباد یکم بود. پادشاهی وی پس از شاپور دوم شاهد تجدید حیات نظامی کشور و گسترش قلمرو آن بود که آغاز دومین و واپسین دوران طلایی ساسانیان بشمار میرود.
خسرو یکم / خُسْراوْ
𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 شاهنشاه ایران و انیران
( خسرو انوشیروان دادگر )
بیست و دومین شاهنشاه ساسانی (ایرانشهر)
سلطنت : سپتامبر ۵۳۱ – فوریهٔ ۵۷۹
پیشین : قباد یکم
جانشین : هرمز چهارم
زاده : ۵۰۱ اردستان، ایرانشهر
درگذشته :۵۷۹ ، تیسفون، ایرانشهر
همسران : کِیِن /اُفِمیا
فرزندان :
هرمز چهارم
نوشزاد
یزداندار
سورنا
واختانگ
خاندان : خاندان ساسان
پدر : قباد یکم
مادر : نیوندخت
فرمانروایی خسرو با شورشهای داخلی، بهویژه از جانب مزدکیان، آغاز شد ولی وی موفق شد آنها را سرکوب و آرامش را به کشور بازگرداند.
روابط ایران و روم در دورهٔ خسرو متغیر بود و این دو کشور گاهی در جنگ و گاهی در صلح به سر میبردند. در ابتدا صلحی میان آنها شکل گرفت که در این قرارداد روم مجبور به پرداخت غرامت شد، ولی پس از مدتی خسرو نبرد را از سر گرفت. در این نبردها گاهی ایران پیروز بود و ضمن این نبردها تعهدنامهها و پیمانهایی هم به امضا میرسید. خسرو پس از آن که انطاکیه را تصرف کرد، مردم آن را به شهر جدیدی به نام به از اندیو خسرو کوچانید و به مردم آزادیهایی بخشید. خسرو پس از دوستی با خاقان ترک، موفق شد هپتالیان را از میان ببرد و در پایان قلمرو آسیای مرکزی را میان ایران و ترکان تقسیم کند.
خسرو در ارمنستان نیز با رومیان درگیر شد و در پایان جنگ، صلح ۵۰ سالهای میان ایران و روم بسته شد؛ روم نیز متعهد به پرداخت غرامت شد. در نبرد آخری که میان ایران و روم صورت گرفت، با وجود کهنسالی خسرو، وی فرماندهی لشکریان را به عهده گرفت و در نهایت ایرانیان، انطاکیه را به تصرف خود درآوردند. پس از این شکست بود که ژوستینین یکم از فرماندهی برکنار شد و به جای او تیبریوس برسر کار آمد.
ژوستینین از در صلح با شاه ایران درآمد؛ اما پیش از صلح، خسرو در ۵۷۹ م. درگذشت. خسرو نبردی در یمن هم داشت، زمانی که سیف بن ذی یزن به همراه نعمان به دربار خسرو رفت، خسرو سپاهی به فرماندهی وهرز به وی داد. سپاه ایران موفق شد یمن را تصرف و تا ظهور اسلام به قلمرو ایران اضافه کند.
خسرو انوشیروان اصلاحاتی در امور مالی و نظامی انجام داد. وی کشور را به چهار قسمت تقسیم کرد؛ هر قسمت زیر نظر یک سپهبد قرار داشت. سپهبدان دارای اختیارات بودند و میتوانستند افرادی را به اسم مرزبانان در کنترل خود داشته باشند. اصلاح مالیاتی در زمان قباد شروع و در دوره خسرو به اتمام رسید.
در اصلاحات جدید زمینها اندازهگیری شد، افراد زیر ۲۰ و بالای ۵۰ سال و همچنین کسانی مانند روحانیون و بزرگان از پرداخت مالیات معاف شدند. خسرو مالیات را در سه قسط میگرفت. علت اصلی گرفتن مالیات این بود که مالیات را در خزانه جمعآوری کنند تا در زمان جنگ از لحاظ مالی مشکلی پیش نیاید.
خسرو فیلسوفانی که به دربار ایران پناه آورده بودند را به گرمی پذیرفت. وی نوشتههای افلاطون و ارسطو را میخواند و دستور داده بود به زبان فارسی ترجمه شود. وی چنان به حکمت و فلسفه دل بست که او را «شاه فیلسوف افلاطونی» یا «شاگرد افلاطون» میخوانند. اندرزها و نصیحتهای خسرو به پسرش هرمز در رسالهای به نام، رسالهٔ اندرز خسرو قبادان جمعآوری شدهاست.
در دوران سلطنت خسرو میان هند، یونان و ایران ارتباط فرهنگی بود؛ در زمان خسرو کتاب کلیله و دمنه، شطرنج و طبیبان هندی، از هند به ایران آمدند. خسرو بیمارستان جندیشاپور را تأسیس کرد؛ در این بیمارستان طبیبان هندی و ایرانی بسیاری فعالیت میکردند. ساختن طاق کسری یا ایوان کسری را هم به خسرو نسبت دادهاند.
ریشهٔ نام
خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمدهاست و در پازند به شکل xosrau آمدهاست.
و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.
از پادشاهان ساسانی، دو تن به این نام بودهاند: یکی خسرو یکم ملقب به انوشیروان و دیگری خسرو دوم ملقب به اپرویز یا پرویز. در دورههای مختلف نیز (از جمله در دوران اسلامی) شاهان، حاکمان، سرداران و افراد مختلف دیگری به این نام وجود داشتهاند.
خسروی دادگر و عادل پس از ۴۸ سال پادشاهی ، در حالی که ولیعهد خود ( هرمز ) را انتخاب کرده بود درگذشت .
روحش شاد .
@mormori_abad
۱۲ فروردین : خسرو انوشیروان دادگر
خسرو یکم (به پارسی میانه: 𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 ت.ت. 'خُسْراوْ'؛ ۵۰۱ – ۵۷۹ میلادی)، مشهور به اَنوشیروان دادگَر یا اَنوشهرَوان دادگَر، بیست و دومین شاهنشاه ایران و انیران از خاندان ساسان در ایرانشهر بود که از سپتامبر ۵۳۱ تا فوریهٔ ۵۷۹ میلادی پادشاهی کرد.
او سومین فرزند قباد یکم بود. پادشاهی وی پس از شاپور دوم شاهد تجدید حیات نظامی کشور و گسترش قلمرو آن بود که آغاز دومین و واپسین دوران طلایی ساسانیان بشمار میرود.
خسرو یکم / خُسْراوْ
𐭧𐭥𐭮𐭫𐭥𐭣𐭩 شاهنشاه ایران و انیران
( خسرو انوشیروان دادگر )
بیست و دومین شاهنشاه ساسانی (ایرانشهر)
سلطنت : سپتامبر ۵۳۱ – فوریهٔ ۵۷۹
پیشین : قباد یکم
جانشین : هرمز چهارم
زاده : ۵۰۱ اردستان، ایرانشهر
درگذشته :۵۷۹ ، تیسفون، ایرانشهر
همسران : کِیِن /اُفِمیا
فرزندان :
هرمز چهارم
نوشزاد
یزداندار
سورنا
واختانگ
خاندان : خاندان ساسان
پدر : قباد یکم
مادر : نیوندخت
فرمانروایی خسرو با شورشهای داخلی، بهویژه از جانب مزدکیان، آغاز شد ولی وی موفق شد آنها را سرکوب و آرامش را به کشور بازگرداند.
روابط ایران و روم در دورهٔ خسرو متغیر بود و این دو کشور گاهی در جنگ و گاهی در صلح به سر میبردند. در ابتدا صلحی میان آنها شکل گرفت که در این قرارداد روم مجبور به پرداخت غرامت شد، ولی پس از مدتی خسرو نبرد را از سر گرفت. در این نبردها گاهی ایران پیروز بود و ضمن این نبردها تعهدنامهها و پیمانهایی هم به امضا میرسید. خسرو پس از آن که انطاکیه را تصرف کرد، مردم آن را به شهر جدیدی به نام به از اندیو خسرو کوچانید و به مردم آزادیهایی بخشید. خسرو پس از دوستی با خاقان ترک، موفق شد هپتالیان را از میان ببرد و در پایان قلمرو آسیای مرکزی را میان ایران و ترکان تقسیم کند.
خسرو در ارمنستان نیز با رومیان درگیر شد و در پایان جنگ، صلح ۵۰ سالهای میان ایران و روم بسته شد؛ روم نیز متعهد به پرداخت غرامت شد. در نبرد آخری که میان ایران و روم صورت گرفت، با وجود کهنسالی خسرو، وی فرماندهی لشکریان را به عهده گرفت و در نهایت ایرانیان، انطاکیه را به تصرف خود درآوردند. پس از این شکست بود که ژوستینین یکم از فرماندهی برکنار شد و به جای او تیبریوس برسر کار آمد.
ژوستینین از در صلح با شاه ایران درآمد؛ اما پیش از صلح، خسرو در ۵۷۹ م. درگذشت. خسرو نبردی در یمن هم داشت، زمانی که سیف بن ذی یزن به همراه نعمان به دربار خسرو رفت، خسرو سپاهی به فرماندهی وهرز به وی داد. سپاه ایران موفق شد یمن را تصرف و تا ظهور اسلام به قلمرو ایران اضافه کند.
خسرو انوشیروان اصلاحاتی در امور مالی و نظامی انجام داد. وی کشور را به چهار قسمت تقسیم کرد؛ هر قسمت زیر نظر یک سپهبد قرار داشت. سپهبدان دارای اختیارات بودند و میتوانستند افرادی را به اسم مرزبانان در کنترل خود داشته باشند. اصلاح مالیاتی در زمان قباد شروع و در دوره خسرو به اتمام رسید.
در اصلاحات جدید زمینها اندازهگیری شد، افراد زیر ۲۰ و بالای ۵۰ سال و همچنین کسانی مانند روحانیون و بزرگان از پرداخت مالیات معاف شدند. خسرو مالیات را در سه قسط میگرفت. علت اصلی گرفتن مالیات این بود که مالیات را در خزانه جمعآوری کنند تا در زمان جنگ از لحاظ مالی مشکلی پیش نیاید.
خسرو فیلسوفانی که به دربار ایران پناه آورده بودند را به گرمی پذیرفت. وی نوشتههای افلاطون و ارسطو را میخواند و دستور داده بود به زبان فارسی ترجمه شود. وی چنان به حکمت و فلسفه دل بست که او را «شاه فیلسوف افلاطونی» یا «شاگرد افلاطون» میخوانند. اندرزها و نصیحتهای خسرو به پسرش هرمز در رسالهای به نام، رسالهٔ اندرز خسرو قبادان جمعآوری شدهاست.
در دوران سلطنت خسرو میان هند، یونان و ایران ارتباط فرهنگی بود؛ در زمان خسرو کتاب کلیله و دمنه، شطرنج و طبیبان هندی، از هند به ایران آمدند. خسرو بیمارستان جندیشاپور را تأسیس کرد؛ در این بیمارستان طبیبان هندی و ایرانی بسیاری فعالیت میکردند. ساختن طاق کسری یا ایوان کسری را هم به خسرو نسبت دادهاند.
ریشهٔ نام
خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمدهاست و در پازند به شکل xosrau آمدهاست.
و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.
از پادشاهان ساسانی، دو تن به این نام بودهاند: یکی خسرو یکم ملقب به انوشیروان و دیگری خسرو دوم ملقب به اپرویز یا پرویز. در دورههای مختلف نیز (از جمله در دوران اسلامی) شاهان، حاکمان، سرداران و افراد مختلف دیگری به این نام وجود داشتهاند.
خسروی دادگر و عادل پس از ۴۸ سال پادشاهی ، در حالی که ولیعهد خود ( هرمز ) را انتخاب کرده بود درگذشت .
روحش شاد .
@mormori_abad