﷽
رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:«لَمّا دَعَی نُوحٌ عَلَیهِ السَّلامُ رَبَّهُ عَزَّوَ جَلَّ عَلی قَومِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ ... اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»
ترجمه: آن گاه که حضرت نوح (ع) پروردگار عزّو جلّ را خواند و قوم خود را نفرین کرد، ابلیس نزد او آمد و گفت: ای نوح! مرا در سه مکان یاد کن و آگاه باش که من در این سه موقعیّت نزدیک ترین فرد به هر شخص هستم. آن هنگام که خشمگین می شوی؛ آن هنگام که می خواهی میان دو نفر حکم و قضاوت کنی و آن هنگام نزد زن نامحرمی هستی و هیچ کس نزد شما نیست.
شرح: روایت از امام باقر صلوات الله علیه منقول است، حضرت فرمودند: آن گاه که حضرت نوح (ع)، پروردگارش را خواند و تقاضا کرد بر علیه قومش، نفرین کرد. اینجاست دیگر، که در آیه دارد، گفت: دیاری را باقی نگذار، این قدر اذیتّش کردند؛ که هر کاری می کنم اینها، خلاصه آدم بشو نیستند. «لَمَّا دَعَا نُوحٌ (ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ»؛ وقتی که این، خدا را خواند، پروردگارش را بر علیه آن ها که عذابت را نازل کن، کسی را باقی نگذار. ابلیس آمد پیشش، « أَتَاهُ إِبْلِيسُ فَقَالَ يَا نُوحُ»؛ به اش گفت: ای نوح! «اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ »؛ من را سه جا یاد آور بشو. سه جا حالا اشاره به چیاست(؟)عرض می کنم:
«اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي (إِحْدَاهُنَّ)»؛ در این سه موقعیّت، سه تا موقعیّت است، من را یادت نرود،سه تا موقعیّت، من را یادت نرود، به یاد من بیفت. «اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ »؛ این سه موقعیّت ها، از آن موقعیّت هایی است که نزدیک ترین به اصطلاح ما، شخصی هستم به بنده، که نزدیک تر از من به او به حسب ظاهر، کسی نیست.خیلی نزدیکم به اش آنجا کجاست آن؟ اوّل: «اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ»؛ آن گاه که خشمگین شدی، من را یادت، هان؟ نرود، به یاد من بیفت. اوّل، سه موقعیت، اولین موقعیّت است.
دو: «وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ»؛ آنجایی که داری بین دو نفر، می خواهی قضاوت بکنی، من را یادت نرود. خوب حرف های من را گوش بدهید. سوم: «وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»؛ آنجایی که تو هستی و یک زن اجنبیۀ نامحرم، و شخص ثالثی نیست. که می گوییم: خلوت با اجنبیه، از نظر اصطلاح فقهی، ما آنجا می گوییم. آنجا من را یادت نرود. یعنی چی؟ یعنی در سه موقعیّت است که من آنجا کارایی قوی دارم، نزدیک ترین کسم به تو و به عبد. یکی آنجایی که خشمگین می شوی، یکی آنجایی که می خواهد قضاوت بین دو نفر بکند، یکی هم آنجایی که با یک اجنبیه خلوت می کند. این سه تا موقعیت. حالا، چرا به حضرت نوح آمد آن موقع، این را گفت؟ جهت اش که دو تایش آنجا بود، اوّلی و دوّمی. این را بگویم چطور شد حالا، تا این، نفرین کرد قومش را، درست است یا نه؟ چون این سر و کلّه اش پیدا شد اینجا؟ چون هم خشمگین شده بود از قوم، هم داشت قضاوت می کرد.
بحارالأنوار،جلد11، صفحه 318
روایت به سورۀ مبارکۀ هود آیات 25 الی 49 اشاره دارد.
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ؟س؟قَالَ: لَمَّا دَعَا نُوحِ (ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ إِنَّ لَكَ عِنْدِي يَداً أُرِيدُ أَنْ أُكَافِئَكَ عَلَيْهَا فَقَالَ نُوحٌ (ع) إِنَّهُ لَيُبْغَضُ إِلَيَّ أَنْ يَكُونَ لَكَ عِنْدِي يَدٌ فَمَا هِيَ قَالَ بَلَى دَعَوْتَ اللَّهَ عَلَى قَوْمِكَ فَأَغْرَقْتَهُمْ فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ أُغْوِيهِ فَأَنَا مُسْتَرِيحٌ حَتَّى يُنْسَقَ قَرْنٌ آخَرُ وَ أُغْوِيَهُمْ فَقَالَ لَهُ نُوحٌ (ع) مَا الَّذِي تُرِيدُ أَنْ تُكَافِئَنِي بِهِ قَالَ اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:«لَمّا دَعَی نُوحٌ عَلَیهِ السَّلامُ رَبَّهُ عَزَّوَ جَلَّ عَلی قَومِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ ... اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»
ترجمه: آن گاه که حضرت نوح (ع) پروردگار عزّو جلّ را خواند و قوم خود را نفرین کرد، ابلیس نزد او آمد و گفت: ای نوح! مرا در سه مکان یاد کن و آگاه باش که من در این سه موقعیّت نزدیک ترین فرد به هر شخص هستم. آن هنگام که خشمگین می شوی؛ آن هنگام که می خواهی میان دو نفر حکم و قضاوت کنی و آن هنگام نزد زن نامحرمی هستی و هیچ کس نزد شما نیست.
شرح: روایت از امام باقر صلوات الله علیه منقول است، حضرت فرمودند: آن گاه که حضرت نوح (ع)، پروردگارش را خواند و تقاضا کرد بر علیه قومش، نفرین کرد. اینجاست دیگر، که در آیه دارد، گفت: دیاری را باقی نگذار، این قدر اذیتّش کردند؛ که هر کاری می کنم اینها، خلاصه آدم بشو نیستند. «لَمَّا دَعَا نُوحٌ (ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ»؛ وقتی که این، خدا را خواند، پروردگارش را بر علیه آن ها که عذابت را نازل کن، کسی را باقی نگذار. ابلیس آمد پیشش، « أَتَاهُ إِبْلِيسُ فَقَالَ يَا نُوحُ»؛ به اش گفت: ای نوح! «اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ »؛ من را سه جا یاد آور بشو. سه جا حالا اشاره به چیاست(؟)عرض می کنم:
«اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي (إِحْدَاهُنَّ)»؛ در این سه موقعیّت، سه تا موقعیّت است، من را یادت نرود،سه تا موقعیّت، من را یادت نرود، به یاد من بیفت. «اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ »؛ این سه موقعیّت ها، از آن موقعیّت هایی است که نزدیک ترین به اصطلاح ما، شخصی هستم به بنده، که نزدیک تر از من به او به حسب ظاهر، کسی نیست.خیلی نزدیکم به اش آنجا کجاست آن؟ اوّل: «اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ»؛ آن گاه که خشمگین شدی، من را یادت، هان؟ نرود، به یاد من بیفت. اوّل، سه موقعیت، اولین موقعیّت است.
دو: «وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ»؛ آنجایی که داری بین دو نفر، می خواهی قضاوت بکنی، من را یادت نرود. خوب حرف های من را گوش بدهید. سوم: «وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»؛ آنجایی که تو هستی و یک زن اجنبیۀ نامحرم، و شخص ثالثی نیست. که می گوییم: خلوت با اجنبیه، از نظر اصطلاح فقهی، ما آنجا می گوییم. آنجا من را یادت نرود. یعنی چی؟ یعنی در سه موقعیّت است که من آنجا کارایی قوی دارم، نزدیک ترین کسم به تو و به عبد. یکی آنجایی که خشمگین می شوی، یکی آنجایی که می خواهد قضاوت بین دو نفر بکند، یکی هم آنجایی که با یک اجنبیه خلوت می کند. این سه تا موقعیت. حالا، چرا به حضرت نوح آمد آن موقع، این را گفت؟ جهت اش که دو تایش آنجا بود، اوّلی و دوّمی. این را بگویم چطور شد حالا، تا این، نفرین کرد قومش را، درست است یا نه؟ چون این سر و کلّه اش پیدا شد اینجا؟ چون هم خشمگین شده بود از قوم، هم داشت قضاوت می کرد.
بحارالأنوار،جلد11، صفحه 318
روایت به سورۀ مبارکۀ هود آیات 25 الی 49 اشاره دارد.
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ؟س؟قَالَ: لَمَّا دَعَا نُوحِ (ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ إِنَّ لَكَ عِنْدِي يَداً أُرِيدُ أَنْ أُكَافِئَكَ عَلَيْهَا فَقَالَ نُوحٌ (ع) إِنَّهُ لَيُبْغَضُ إِلَيَّ أَنْ يَكُونَ لَكَ عِنْدِي يَدٌ فَمَا هِيَ قَالَ بَلَى دَعَوْتَ اللَّهَ عَلَى قَوْمِكَ فَأَغْرَقْتَهُمْ فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ أُغْوِيهِ فَأَنَا مُسْتَرِيحٌ حَتَّى يُنْسَقَ قَرْنٌ آخَرُ وَ أُغْوِيَهُمْ فَقَالَ لَهُ نُوحٌ (ع) مَا الَّذِي تُرِيدُ أَنْ تُكَافِئَنِي بِهِ قَالَ اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
﷽
رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:«لَمّا دَعَی نُوحٌ عَلَیهِ السَّلامُ رَبَّهُ عَزَّوَ جَلَّ عَلی قَومِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ ... اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»
ترجمه: آن گاه که حضرت نوح (ع) پروردگار عزّو جلّ را خواند و قوم خود را نفرین کرد، ابلیس نزد او آمد و گفت: ای نوح! مرا در سه مکان یاد کن و آگاه باش که من در این سه موقعیّت نزدیک ترین فرد به هر شخص هستم. آن هنگام که خشمگین می شوی؛ آن هنگام که می خواهی میان دو نفر حکم و قضاوت کنی و آن هنگام نزد زن نامحرمی هستی و هیچ کس نزد شما نیست.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:«لَمّا دَعَی نُوحٌ عَلَیهِ السَّلامُ رَبَّهُ عَزَّوَ جَلَّ عَلی قَومِهِ أَتَاهُ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا نُوحُ ... اذْكُرْنِي فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ فَإِنِّي أَقْرَبُ مَا أَكُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا كَانَ فِي إِحْدَاهُنَّ اذْكُرْنِي إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ»
ترجمه: آن گاه که حضرت نوح (ع) پروردگار عزّو جلّ را خواند و قوم خود را نفرین کرد، ابلیس نزد او آمد و گفت: ای نوح! مرا در سه مکان یاد کن و آگاه باش که من در این سه موقعیّت نزدیک ترین فرد به هر شخص هستم. آن هنگام که خشمگین می شوی؛ آن هنگام که می خواهی میان دو نفر حکم و قضاوت کنی و آن هنگام نزد زن نامحرمی هستی و هیچ کس نزد شما نیست.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 زیان دیده کسی است که عمرش را ضایع کرده است❗️
📌 امام علی(ع) فرمود: «إنَّمَا أنْتَ عَدَدُ أیَّامٍ»؛ همانا تو شمارش روزها هستی. «فَكُلُّ یَوْمٍ یَمْضِی عَلَیْكَ یَمْضِی بِبَعْضِكَ»؛ هر روز که می رود، چیزی از خودت کاسته می شود، نه از عمرت؛ لذا این اشتباه است که ما می گوییم: عمرمان تلف شد؛ بلکه باید نعوذبالله بگوییم: ما خودمان تلف شدیم. امام علی(ع) فرمود: «إِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ وَ إِنَّ الْمَغْبُوطَ مَنْ أَنْفَذَ عُمْرَهُ فِی طَاعَةِ رَبِّهِ»1️⃣؛ زیان دیده کسی است که عمرش را ضایع کرده است؛ چون او حصّه ای از وجود خویش را از دست داده که دیگر بازگشت ندارد.
1️⃣غررالحکم، ص 159 و 160
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه پانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 زیان دیده کسی است که عمرش را ضایع کرده است❗️
📌 امام علی(ع) فرمود: «إنَّمَا أنْتَ عَدَدُ أیَّامٍ»؛ همانا تو شمارش روزها هستی. «فَكُلُّ یَوْمٍ یَمْضِی عَلَیْكَ یَمْضِی بِبَعْضِكَ»؛ هر روز که می رود، چیزی از خودت کاسته می شود، نه از عمرت؛ لذا این اشتباه است که ما می گوییم: عمرمان تلف شد؛ بلکه باید نعوذبالله بگوییم: ما خودمان تلف شدیم. امام علی(ع) فرمود: «إِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ وَ إِنَّ الْمَغْبُوطَ مَنْ أَنْفَذَ عُمْرَهُ فِی طَاعَةِ رَبِّهِ»1️⃣؛ زیان دیده کسی است که عمرش را ضایع کرده است؛ چون او حصّه ای از وجود خویش را از دست داده که دیگر بازگشت ندارد.
1️⃣غررالحکم، ص 159 و 160
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه پانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 شدیدترین غصهها: فرصتهای از دست داده❗️
📌امام علی(ع) می فرماید: «الاِشْتِغٰالُ بِالفٰائَتِ یَضَیِّعُ الوَقْت»؛ وقتی انسان می خواهد به کارهای فوت شده و عقب افتاده اش برسد، فرصت های جدید را از دست می دهد. چرا؟ چون: «الفٰائِتُ لا یَعوُدُ»؛ آنچه بگذرد، دیگر بر نمی گردد. پرداختن به گذشته؛ یعنی هدر دادن امروز. البتّه اگر این التفات مربوط به وظایفی باشد که جبران آن ها ممکن است و باید جبران شود، گریزی از آن نیست. حالا معنی این جملۀ حضرت روشن می شود که فرمود: «أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ»1️⃣؛ شدیدترین غم و غصّه ها که کُشنده است، از دست دادن فرصت ها است.
1️⃣غررالحکم، ص 64 و 55 و 206
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 شدیدترین غصهها: فرصتهای از دست داده❗️
📌امام علی(ع) می فرماید: «الاِشْتِغٰالُ بِالفٰائَتِ یَضَیِّعُ الوَقْت»؛ وقتی انسان می خواهد به کارهای فوت شده و عقب افتاده اش برسد، فرصت های جدید را از دست می دهد. چرا؟ چون: «الفٰائِتُ لا یَعوُدُ»؛ آنچه بگذرد، دیگر بر نمی گردد. پرداختن به گذشته؛ یعنی هدر دادن امروز. البتّه اگر این التفات مربوط به وظایفی باشد که جبران آن ها ممکن است و باید جبران شود، گریزی از آن نیست. حالا معنی این جملۀ حضرت روشن می شود که فرمود: «أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ»1️⃣؛ شدیدترین غم و غصّه ها که کُشنده است، از دست دادن فرصت ها است.
1️⃣غررالحکم، ص 64 و 55 و 206
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 از خواب غفلت بیدار شوید قبل از نابود شدن عمر❗️
📌در روایات ما روی بحث غفلت، بسیار تکیّه شده که مواظب باشید که دچار غفلت نشوید. جهت این است که یک انسان هدفمند که در سیر معنوی قرار گرفته و از معنویّت سر در می آورد، زیان بارترین چیزها برای او غفلت است. غفلت، هم گذشتۀ او را تباه می کند و هم امروز او را و غیرت نسبتبه این خسارت جبران نشدنی، مُرید را می کشد. برای همین اهل معرفت می گویند: ثمرۀ غیرت، «تنبّه» و «بیداری» است؛ چون تنبّه یعنی بیرون آمدن از غفلت. غیرت چه در مرحلۀ اوّل و نسبتبه عابد و چه در درجۀ دوم و نسبتبه مُرید، حالت تنبّه و خروج از غفلت را به ارمغان می آورد.
این بیان در کلمات امام علی(ع) زیاد آمده است. مثلاً حضرت در یک جا فرمود: «ألَا مُسْتَیْقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفَادِ مُدَّتِهِ»1️⃣؛ آیا یک نفر هست که پیش از نابود شدن عمرش، از خواب غفلت بیدار شود؟ منظور از مدّت، در اینجا عمر است؛ یعنی قبل از آنکه هستی ات را از دست دهی، از غفلت خارج شو.
1️⃣غررالحکم، ص 146
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 از خواب غفلت بیدار شوید قبل از نابود شدن عمر❗️
📌در روایات ما روی بحث غفلت، بسیار تکیّه شده که مواظب باشید که دچار غفلت نشوید. جهت این است که یک انسان هدفمند که در سیر معنوی قرار گرفته و از معنویّت سر در می آورد، زیان بارترین چیزها برای او غفلت است. غفلت، هم گذشتۀ او را تباه می کند و هم امروز او را و غیرت نسبتبه این خسارت جبران نشدنی، مُرید را می کشد. برای همین اهل معرفت می گویند: ثمرۀ غیرت، «تنبّه» و «بیداری» است؛ چون تنبّه یعنی بیرون آمدن از غفلت. غیرت چه در مرحلۀ اوّل و نسبتبه عابد و چه در درجۀ دوم و نسبتبه مُرید، حالت تنبّه و خروج از غفلت را به ارمغان می آورد.
این بیان در کلمات امام علی(ع) زیاد آمده است. مثلاً حضرت در یک جا فرمود: «ألَا مُسْتَیْقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفَادِ مُدَّتِهِ»1️⃣؛ آیا یک نفر هست که پیش از نابود شدن عمرش، از خواب غفلت بیدار شود؟ منظور از مدّت، در اینجا عمر است؛ یعنی قبل از آنکه هستی ات را از دست دهی، از غفلت خارج شو.
1️⃣غررالحکم، ص 146
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 غیرت سبب خروج از حیوانیّت و ورود به وادی انسانیّت❗️
📌حبّ صادقانه و خالصانه، برای انسان غیرت ساز است و غیرت مُحبّ نیز باعث می شود که موانع را کنار زده و او را در سیر، پیش می برد؛ هم انسان را حرکت می دهد و هم به حرکت او سرعت می بخشد. پس در یک عبارت می توان گفت که غیرت انسان را از وادی حیوانیّت خارج کرده و به وادی انسانیّت می کشاند؛ چون درک شیرینی مناجات و چشیدن لذّت های معنوی، مخصوص به انسان است. البتّه ورود به وادی الهیّت، مطلب دیگری است که مربوط به غیرت عارف است و در بحث آینده به آن خواهیم پرداخت. این ها همه، ثمرات غیرت است.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 غیرت سبب خروج از حیوانیّت و ورود به وادی انسانیّت❗️
📌حبّ صادقانه و خالصانه، برای انسان غیرت ساز است و غیرت مُحبّ نیز باعث می شود که موانع را کنار زده و او را در سیر، پیش می برد؛ هم انسان را حرکت می دهد و هم به حرکت او سرعت می بخشد. پس در یک عبارت می توان گفت که غیرت انسان را از وادی حیوانیّت خارج کرده و به وادی انسانیّت می کشاند؛ چون درک شیرینی مناجات و چشیدن لذّت های معنوی، مخصوص به انسان است. البتّه ورود به وادی الهیّت، مطلب دیگری است که مربوط به غیرت عارف است و در بحث آینده به آن خواهیم پرداخت. این ها همه، ثمرات غیرت است.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 قلب اشرف ابعاد وجودی انسان❗️
📌 قلب، بخشی از وجود انسان است که به مرتبه ای از روح اطلاق می شود. روح وقتی در این مرتبه قرار می گیرد، آن قدر ارزش پیدا می کند که تمام ارزش انسانی انسان، به واسطۀ همان بُعد وجودی او است؛ لذا می توان گفت: اشرف ابعاد وجودی انسان، قلب او است. قلب هم بنابه فرمودۀ آیات و روایات، هم گوش دارد، هم چشم، هم می فهمد، هم می میرد، مریض می شود، قوّت پیدا می کند و... عقل انسان به مقدار قلب ارزش ندارد؛ لذا خدای متعال قلب را مخاطب خویش قرار داده و به آن بُعد از وجود پیغمبراکرم(ص) وحی فرموده است.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 قلب اشرف ابعاد وجودی انسان❗️
📌 قلب، بخشی از وجود انسان است که به مرتبه ای از روح اطلاق می شود. روح وقتی در این مرتبه قرار می گیرد، آن قدر ارزش پیدا می کند که تمام ارزش انسانی انسان، به واسطۀ همان بُعد وجودی او است؛ لذا می توان گفت: اشرف ابعاد وجودی انسان، قلب او است. قلب هم بنابه فرمودۀ آیات و روایات، هم گوش دارد، هم چشم، هم می فهمد، هم می میرد، مریض می شود، قوّت پیدا می کند و... عقل انسان به مقدار قلب ارزش ندارد؛ لذا خدای متعال قلب را مخاطب خویش قرار داده و به آن بُعد از وجود پیغمبراکرم(ص) وحی فرموده است.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
📍 قلب مومن خانه خداست❗️
📌بحث در این است که همۀ اعمال ما، چه جوارحی و بیرونی و چه جوانحی و درونی، روی قلب، اثر می گذارد؛ لذا باید مراقب اعمال بیرونی و درونی مان باشیم؛ چرا که خدا این بُعد انسان را برای خودش انتخاب کرده و آنجا را عرش خویش می داند. در روایت آمده است: «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»؛ ببینید ارزندگی قلب تا کجا است؛ یا در روایت دیگر فرموده است: «الْقَلْبُ حَرَم اللهِ»؛ قلب، خانۀ خدا است. «فَلَا تُسْكِنْ حَرَمݠَ اللهِ غَیْرَ اللهِ»1️⃣؛ آنجا غیر خدا را راه ندهی.
1️⃣بحارالأنوار، ج 55، ص 39
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
📍 قلب مومن خانه خداست❗️
📌بحث در این است که همۀ اعمال ما، چه جوارحی و بیرونی و چه جوانحی و درونی، روی قلب، اثر می گذارد؛ لذا باید مراقب اعمال بیرونی و درونی مان باشیم؛ چرا که خدا این بُعد انسان را برای خودش انتخاب کرده و آنجا را عرش خویش می داند. در روایت آمده است: «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»؛ ببینید ارزندگی قلب تا کجا است؛ یا در روایت دیگر فرموده است: «الْقَلْبُ حَرَم اللهِ»؛ قلب، خانۀ خدا است. «فَلَا تُسْكِنْ حَرَمݠَ اللهِ غَیْرَ اللهِ»1️⃣؛ آنجا غیر خدا را راه ندهی.
1️⃣بحارالأنوار، ج 55، ص 39
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #غیرت_دینی
🏷 جلسه شانزدهم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ لِجَبْرَئِيلَ :«وَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»
ترجمه: توکّل کردن بر خداوند عزّوجلّ چگونه است؟جبرئیل (ع) در پاسخ عرض کرد: معنا و چگونگی توکّل چنین است: مخلوق نمی تواند هیچ ضرری به تو برساند. او نمی تواند هیچ نفع به تو ببخشد. او چیزی به تو نمی دهد. او نمی تواند مانع از رسیدن چیزی که باید به تو برسد، بشود. هنگامی که بنده به این مقام توکّل برسد، این حالات برای او به دست می آید: برای هیچ کس به غیر خداوند کار نمی کند. به هیچ کس، غیر خداوند امید ندارد. از هیچ کس، غیر خداوند، بیم و ترس ندارد. جز خداوند به هیچ کس طمع ندارد. پس این حالت توکّل است.
شرح: در روایتی دارد که جبرئیل آمد خدمت پیغمبراکرم(ص)، از طرف خداوند و پنج هدیه آورد برای پیغمبراکرم(ص)، که این هدایا از مقامات معنویّه بود. روایت مفصّلی است. مقام صبر، مقام رضا، مقام زهد، مقام اخلاص، مقام یقین، این ها را آورد و عرض شود: روایت مفصّلی است. بعد آخر سر هم گفت زیربنای همۀ این ها مقام توکّل است، به پیغمبر(ص) گفت. بعد پیغمبر(ص) ازش سوال کرد: توکّل چیست؟ که من این بخشش رو خواندم، روایت را که «مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ ازش سؤال کرد. جبرئیل به اصطلاح شروع کرد به شرح دادن. در جواب پیغمبر (ص)ازش سؤال کرد: «فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ»؛ توکّل نسبت به خداوند، معنایش این است که آدم بداند که مخلوق، نه می تواند زیان بزند و نه می تواند، نفع برساند. «وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ »؛ نه می تواند چیزی عطاء کند، نه می تواند، چیزی که خدا عطاء می کند، جلو او را مانع بشود، بگیرد. تعبیری که در اینجا دارد: «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»؛ یعنی قطع امید کردن از ماسوی الله.این جور معنا کرد به قول ما، توکّل معنایش این است. مخلوق نه می تواند، ضرر بزند، نه نفع برساند،نه عطاء کند، نه جلوی عطای الهی را بگیرد و از این طرف هم از نظر درونی، انسان قطع امید هم از همۀ ماسوی الله بکند. این را معنا کرد برای پیغمبر(ص). بعدش شروع کرد، اثر او را برای پیغمبر(ص) گفتن؛ اثر را.
«فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ»؛ اگر واقعاً یک کسی همین جوری باشد، بداند تا خدا نخواهد، ضرر به من نمی رسد. تا نخواهد نفع نمی توانی ضرربزنی، این را بدان. نه کسی می تواند به تو چیزی بدهد، نه جلوی چیزی را که خدا می خواهد به تو بدهد، بگیرد. آنجاست که قطع امید می کنی از کی؟قطع امید از ماسوی الله؛ یعنی از خودتان هم قطع امید می کنید، مهم اینجاست. تو خیال نکن،با این دویدن هایت می توانی جلوی ضرر را بگیری، به خودت هم نفع برسانی. من نظرم این بود.تا او نخواهد، نمی شود.یک وظیفه داری؛ اما بدان! باید واگذار به او بکنی. می خواستم این را بگویم. «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»؛ نگاه کنید تعبیر را، آخر کار، جبرئیل این را می گوید. از خودت هم قطع امید کن، از غیر خدا، تو هم غیر خدایی،می دانی یا نه؟! ما که خدا نیستیم که «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ».بعد اثرش را برای پیغمبر(ص)، جبرئیل(ع) می گوید. «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ»؛ یک همچنین روحیه ای آدم پیدا بکند. درست است؟ ما به کار، وظیفه مان عمل کنیم.نافع اوست، مضرّ اوست، به تعبیر اهلش. درست؟! اینجا دارد: «لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ دیگر کارهایی که می خواهد بکند، فقط برای خدا کار می کند نه برای حسن، نه حسین، نه تقی، نه نقی، نه خودش، نه خودش! مهم این است.«فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ». «وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ»؛ به هیچ کس امید نمی بندد. از هیچ کسی هم نمی ترسد، جز کی؟ خدا. تمام می شود.«وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ طمع هم نسبت به هیچ کس نمی کند، جز خدا. طمع اش می رود آن سمت. بعد رو کرد به پیغمبر(ص)، گفت: «فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»؛ این توکّل است.زیر بنای این پنج مقام معنوی بود که خدا داد به من، بیاورم خدمت شما، تقدیم کنم.
بحارالأنوار، جلد 68 ، صفحه138
رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ لِجَبْرَئِيلَ :«وَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»
ترجمه: توکّل کردن بر خداوند عزّوجلّ چگونه است؟جبرئیل (ع) در پاسخ عرض کرد: معنا و چگونگی توکّل چنین است: مخلوق نمی تواند هیچ ضرری به تو برساند. او نمی تواند هیچ نفع به تو ببخشد. او چیزی به تو نمی دهد. او نمی تواند مانع از رسیدن چیزی که باید به تو برسد، بشود. هنگامی که بنده به این مقام توکّل برسد، این حالات برای او به دست می آید: برای هیچ کس به غیر خداوند کار نمی کند. به هیچ کس، غیر خداوند امید ندارد. از هیچ کس، غیر خداوند، بیم و ترس ندارد. جز خداوند به هیچ کس طمع ندارد. پس این حالت توکّل است.
شرح: در روایتی دارد که جبرئیل آمد خدمت پیغمبراکرم(ص)، از طرف خداوند و پنج هدیه آورد برای پیغمبراکرم(ص)، که این هدایا از مقامات معنویّه بود. روایت مفصّلی است. مقام صبر، مقام رضا، مقام زهد، مقام اخلاص، مقام یقین، این ها را آورد و عرض شود: روایت مفصّلی است. بعد آخر سر هم گفت زیربنای همۀ این ها مقام توکّل است، به پیغمبر(ص) گفت. بعد پیغمبر(ص) ازش سوال کرد: توکّل چیست؟ که من این بخشش رو خواندم، روایت را که «مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ ازش سؤال کرد. جبرئیل به اصطلاح شروع کرد به شرح دادن. در جواب پیغمبر (ص)ازش سؤال کرد: «فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ»؛ توکّل نسبت به خداوند، معنایش این است که آدم بداند که مخلوق، نه می تواند زیان بزند و نه می تواند، نفع برساند. «وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ »؛ نه می تواند چیزی عطاء کند، نه می تواند، چیزی که خدا عطاء می کند، جلو او را مانع بشود، بگیرد. تعبیری که در اینجا دارد: «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»؛ یعنی قطع امید کردن از ماسوی الله.این جور معنا کرد به قول ما، توکّل معنایش این است. مخلوق نه می تواند، ضرر بزند، نه نفع برساند،نه عطاء کند، نه جلوی عطای الهی را بگیرد و از این طرف هم از نظر درونی، انسان قطع امید هم از همۀ ماسوی الله بکند. این را معنا کرد برای پیغمبر(ص). بعدش شروع کرد، اثر او را برای پیغمبر(ص) گفتن؛ اثر را.
«فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ»؛ اگر واقعاً یک کسی همین جوری باشد، بداند تا خدا نخواهد، ضرر به من نمی رسد. تا نخواهد نفع نمی توانی ضرربزنی، این را بدان. نه کسی می تواند به تو چیزی بدهد، نه جلوی چیزی را که خدا می خواهد به تو بدهد، بگیرد. آنجاست که قطع امید می کنی از کی؟قطع امید از ماسوی الله؛ یعنی از خودتان هم قطع امید می کنید، مهم اینجاست. تو خیال نکن،با این دویدن هایت می توانی جلوی ضرر را بگیری، به خودت هم نفع برسانی. من نظرم این بود.تا او نخواهد، نمی شود.یک وظیفه داری؛ اما بدان! باید واگذار به او بکنی. می خواستم این را بگویم. «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»؛ نگاه کنید تعبیر را، آخر کار، جبرئیل این را می گوید. از خودت هم قطع امید کن، از غیر خدا، تو هم غیر خدایی،می دانی یا نه؟! ما که خدا نیستیم که «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ».بعد اثرش را برای پیغمبر(ص)، جبرئیل(ع) می گوید. «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ»؛ یک همچنین روحیه ای آدم پیدا بکند. درست است؟ ما به کار، وظیفه مان عمل کنیم.نافع اوست، مضرّ اوست، به تعبیر اهلش. درست؟! اینجا دارد: «لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ دیگر کارهایی که می خواهد بکند، فقط برای خدا کار می کند نه برای حسن، نه حسین، نه تقی، نه نقی، نه خودش، نه خودش! مهم این است.«فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ». «وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ»؛ به هیچ کس امید نمی بندد. از هیچ کسی هم نمی ترسد، جز کی؟ خدا. تمام می شود.«وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ طمع هم نسبت به هیچ کس نمی کند، جز خدا. طمع اش می رود آن سمت. بعد رو کرد به پیغمبر(ص)، گفت: «فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»؛ این توکّل است.زیر بنای این پنج مقام معنوی بود که خدا داد به من، بیاورم خدمت شما، تقدیم کنم.
بحارالأنوار، جلد 68 ، صفحه138
عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ النَّبِيُّ (ص) عَنْ جَبْرَئِيلَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
﷽
رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ لِجَبْرَئِيلَ :«وَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»
ترجمه: توکّل کردن بر خداوند عزّوجلّ چگونه است؟جبرئیل (ع) در پاسخ عرض کرد: معنا و چگونگی توکّل چنین است: مخلوق نمی تواند هیچ ضرری به تو برساند. او نمی تواند هیچ نفع به تو ببخشد. او چیزی به تو نمی دهد. او نمی تواند مانع از رسیدن چیزی که باید به تو برسد، بشود. هنگامی که بنده به این مقام توکّل برسد، این حالات برای او به دست می آید: برای هیچ کس به غیر خداوند کار نمی کند. به هیچ کس، غیر خداوند امید ندارد. از هیچ کس، غیر خداوند، بیم و ترس ندارد. جز خداوند به هیچ کس طمع ندارد. پس این حالت توکّل است.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ لِجَبْرَئِيلَ :«وَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»
ترجمه: توکّل کردن بر خداوند عزّوجلّ چگونه است؟جبرئیل (ع) در پاسخ عرض کرد: معنا و چگونگی توکّل چنین است: مخلوق نمی تواند هیچ ضرری به تو برساند. او نمی تواند هیچ نفع به تو ببخشد. او چیزی به تو نمی دهد. او نمی تواند مانع از رسیدن چیزی که باید به تو برسد، بشود. هنگامی که بنده به این مقام توکّل برسد، این حالات برای او به دست می آید: برای هیچ کس به غیر خداوند کار نمی کند. به هیچ کس، غیر خداوند امید ندارد. از هیچ کس، غیر خداوند، بیم و ترس ندارد. جز خداوند به هیچ کس طمع ندارد. پس این حالت توکّل است.
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir