📌 گاهی رابطه با یک فرد خودشیفته، شبیه راهرفتن در اتاقیست که در آن مدام آینه جا بهجا میشود!
تو هر بار تصویرت را از نو میبینی، اما نه آنطور که هستی، بلکه آنطور که او نیاز دارد تو باشی.
قابل تحسین، اما تهی از خود ...
سوالی که میتوان پرسید این است که:
❓️چه چیزی باعث شد که در این تصویر تحریف شده، یک حس آشنای پیدا کنی؟
❓️چرا با اینکه این رابطه پُر از زخم و درد بود، باز هم برای تو قابل درک و قابل ماندن بود؟
🔁 شاید این رابطه، تنها جایی بود که احساس مرئی بودن کردی. شاید تنها جایی که در آن، گرچه دیده نمیشدی، اما کنار گذاشته هم نمیشدی.
شاید دردناک، اما آشنا بود.
و آشنا، گاهی بهمراتب قویتر از امن است.
🚫 ماندن در رابطه با یک خودشیفته، همیشه انتخاب آگاهانه نیست؛
گاهی تکرار یک داستان ناتمام است ...
تلاشی ناخودآگاه برای ترمیم زخمهایی که حتی زبانِ نامبردنشان را هم نداشتی.
اما زیستن در نقش قربانی، گرچه وسوسه برانگیز است، اما تنها ادامهی همان بازیست با نقابی دیگر ...
🔰 راه رهایی، نه در انکار تمام گذشته، که در روبهرو شدن با آن است.
تو نه مقصر ماندی، و نه بیسهم ...
تو در میان گرههایی مانده بودی که گاه به شکل عشق خود را نشان میدادند.
و حالا، سهم تو از رهایی، شناخت آن گرههاست؛
با مهربانی و با صداقتی بیرحم ...
تو هر بار تصویرت را از نو میبینی، اما نه آنطور که هستی، بلکه آنطور که او نیاز دارد تو باشی.
قابل تحسین، اما تهی از خود ...
سوالی که میتوان پرسید این است که:
❓️چه چیزی باعث شد که در این تصویر تحریف شده، یک حس آشنای پیدا کنی؟
❓️چرا با اینکه این رابطه پُر از زخم و درد بود، باز هم برای تو قابل درک و قابل ماندن بود؟
🔁 شاید این رابطه، تنها جایی بود که احساس مرئی بودن کردی. شاید تنها جایی که در آن، گرچه دیده نمیشدی، اما کنار گذاشته هم نمیشدی.
شاید دردناک، اما آشنا بود.
و آشنا، گاهی بهمراتب قویتر از امن است.
🚫 ماندن در رابطه با یک خودشیفته، همیشه انتخاب آگاهانه نیست؛
گاهی تکرار یک داستان ناتمام است ...
تلاشی ناخودآگاه برای ترمیم زخمهایی که حتی زبانِ نامبردنشان را هم نداشتی.
اما زیستن در نقش قربانی، گرچه وسوسه برانگیز است، اما تنها ادامهی همان بازیست با نقابی دیگر ...
🔰 راه رهایی، نه در انکار تمام گذشته، که در روبهرو شدن با آن است.
تو نه مقصر ماندی، و نه بیسهم ...
تو در میان گرههایی مانده بودی که گاه به شکل عشق خود را نشان میدادند.
و حالا، سهم تو از رهایی، شناخت آن گرههاست؛
با مهربانی و با صداقتی بیرحم ...
❤9
اگه تو مشاجره شریک عاطفیت رو شکست
دادی،
دوستت رو ساکت کردی،
و بچهت مجبور به کناره گیری شد،
ممکنه حس کنی بردی ولی به تدریج یه چیز ارزشمند رو به تحلیل میره؛
شاید اعتمادش ...
شاید احترامش ...
شاید احساس امنیتش ...
و یا از همه بدتر اتصال عاطفی بینتون ...
+ چرا که ناکامی خشم میاره
خشم سیستم جنگ و گریز رو فعال میکنه
و تو سیستم جنگ و گریز
رفتارها واکنشی میشن، نه ارتباطی؛
در نتیجه رابطه به جای محل امن، تبدیل میشه به میدان بقا ...
میدانی که در اون آمیگدالای ترسیدهی مغز
دائم داد میزنه
شل بگیری، سفت میخوری👊🏻
و فاصله بگیر تا آسیب نبینی ...
خلاصه کلام اینکه
تلاش برای بردن تو روابط نزدیک، یه جور باخت پنهانه!
گاهی، شنیدن یه بغض ناتمام
با ارزشتر از برنده شدن تو یه بحث تمام قده ...
رابطه ای که در اون هر دو طرف حس شنیده شدن دارن
همیشه برنده است ...
دادی،
دوستت رو ساکت کردی،
و بچهت مجبور به کناره گیری شد،
ممکنه حس کنی بردی ولی به تدریج یه چیز ارزشمند رو به تحلیل میره؛
شاید اعتمادش ...
شاید احترامش ...
شاید احساس امنیتش ...
و یا از همه بدتر اتصال عاطفی بینتون ...
+ چرا که ناکامی خشم میاره
خشم سیستم جنگ و گریز رو فعال میکنه
و تو سیستم جنگ و گریز
رفتارها واکنشی میشن، نه ارتباطی؛
در نتیجه رابطه به جای محل امن، تبدیل میشه به میدان بقا ...
میدانی که در اون آمیگدالای ترسیدهی مغز
دائم داد میزنه
شل بگیری، سفت میخوری👊🏻
و فاصله بگیر تا آسیب نبینی ...
خلاصه کلام اینکه
تلاش برای بردن تو روابط نزدیک، یه جور باخت پنهانه!
گاهی، شنیدن یه بغض ناتمام
با ارزشتر از برنده شدن تو یه بحث تمام قده ...
رابطه ای که در اون هر دو طرف حس شنیده شدن دارن
همیشه برنده است ...
❤18👍2👌1
📌 چند مثال ساده برای حدومرز گذاری
که خیلی درموردش میپرسید:
- مخالفت محترمانه:
متوجه منظورت هستم ولی نظر من متفاوته/ مخالفه
- اولویت:
کاش میتونستم کمکت کنم ولی الان مشغول کاری هستم.
- محدودیت:
با کمال میل میتونم صحبت کنم ولی رأس ساعت ..... باید برم.
- مستقیم و مهربون:
خیلی برات ارزش قائلم ولی اصلا نمیتونم این حرف/رفتار رو بپذیرم.
- حفظ احترام:
هروقت لحن و صداتون آروم شد، صحبت میکنیم.
- حریم فیزیکی:
نیاز دارم یکم تنها باشم.
- مالی:
من تا انقدر … میتونم هزینه کنم.
- خانوادگی:
نظرت برام مهمه اما اجازه بده خودم به نتیجه برسم.
که خیلی درموردش میپرسید:
- مخالفت محترمانه:
متوجه منظورت هستم ولی نظر من متفاوته/ مخالفه
- اولویت:
کاش میتونستم کمکت کنم ولی الان مشغول کاری هستم.
- محدودیت:
با کمال میل میتونم صحبت کنم ولی رأس ساعت ..... باید برم.
- مستقیم و مهربون:
خیلی برات ارزش قائلم ولی اصلا نمیتونم این حرف/رفتار رو بپذیرم.
- حفظ احترام:
هروقت لحن و صداتون آروم شد، صحبت میکنیم.
- حریم فیزیکی:
نیاز دارم یکم تنها باشم.
- مالی:
من تا انقدر … میتونم هزینه کنم.
- خانوادگی:
نظرت برام مهمه اما اجازه بده خودم به نتیجه برسم.
❤13👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه میگن «شانسی بوده» که ما تونستیم یه رابطهی خوب داشته باشیم؛ اما ...
❤9
✳️بدن ما طوری طراحی شده که باید حتما ابراز احساسات کنیم و احساسات تخلیه بشن.
✳️بدن ما تحمل سرکوب و نگه داشتن احساسات توی خودش رو نداره اما اغلب این کار رو انجام میدن.
❇️وقتی اجازه نداشته باشیم احساساتمون رو بیان کنیم، بدن ما یاد میگیره که اونها رو مخفی کنه یا به شکل های دیگه ابراز کنه که مهم ترین اونها دردهای روان تنیه، شما اغلب این درد ها رو موقع عصبانیت یا اضطراب بصورت سر درد یا کمر درد و معده درد حس می کنید.
❇️معمولا از بچگی به ما یاد داده میشه که احساسات خودمون رو پنهان کنیم یا حتی بخاطرش تنبیه میشیم.
❇️همهی ما کم و بیش توی دوران کودکی موقع گریه کردن جای درک شدن و همدلی، تنبیه شدیم تا دیگه گریه نکنیم.
✳️این رفتارها و این طرز فکر رو خیلیهامون با خودمون به بزرگسالی هم میبریم.
✅لطفا بدونید "سرد و یخ بودن" یا " پوست کلفتی" و "بی تفاوتی" نشونه قوی بودن نیستن، انسان باید عواطف و احساسات خودش رو تجربه کنه.
✳️ما جوری تکامل یافتیم که چه بخوایم و چه نخوایم، بقیه برامون مهماَند
رابطه و ارتباط با بقیه برای ما التیام بخشه، گاهی اوقات به تنهایی نمی تونیم لحظات سخت زندگی رو پشت سربذاریم و باید ابرازش کنیم این هیچ چیز بد یا به معنای ضعیف بودن نیست.
❇️بدن ما نیاز به ابراز احساسات داره
ما نیاز داریم گریه کنیم تا هورمون های تسلی بخشی توی بدن ترشح بشه، ما نیاز داریم در آغوش گرفته بشیم و صحبت کنیم!
✳️بدن ما تحمل سرکوب و نگه داشتن احساسات توی خودش رو نداره اما اغلب این کار رو انجام میدن.
❇️وقتی اجازه نداشته باشیم احساساتمون رو بیان کنیم، بدن ما یاد میگیره که اونها رو مخفی کنه یا به شکل های دیگه ابراز کنه که مهم ترین اونها دردهای روان تنیه، شما اغلب این درد ها رو موقع عصبانیت یا اضطراب بصورت سر درد یا کمر درد و معده درد حس می کنید.
❇️معمولا از بچگی به ما یاد داده میشه که احساسات خودمون رو پنهان کنیم یا حتی بخاطرش تنبیه میشیم.
❇️همهی ما کم و بیش توی دوران کودکی موقع گریه کردن جای درک شدن و همدلی، تنبیه شدیم تا دیگه گریه نکنیم.
✳️این رفتارها و این طرز فکر رو خیلیهامون با خودمون به بزرگسالی هم میبریم.
✅لطفا بدونید "سرد و یخ بودن" یا " پوست کلفتی" و "بی تفاوتی" نشونه قوی بودن نیستن، انسان باید عواطف و احساسات خودش رو تجربه کنه.
✳️ما جوری تکامل یافتیم که چه بخوایم و چه نخوایم، بقیه برامون مهماَند
رابطه و ارتباط با بقیه برای ما التیام بخشه، گاهی اوقات به تنهایی نمی تونیم لحظات سخت زندگی رو پشت سربذاریم و باید ابرازش کنیم این هیچ چیز بد یا به معنای ضعیف بودن نیست.
❇️بدن ما نیاز به ابراز احساسات داره
ما نیاز داریم گریه کنیم تا هورمون های تسلی بخشی توی بدن ترشح بشه، ما نیاز داریم در آغوش گرفته بشیم و صحبت کنیم!
❤13👍6
معذرت خواهی گلدن تایم داره،
شما هر موقع دلت خواست نمیتونی سر عقل بیای
شما هر موقع دلت خواست نمیتونی سر عقل بیای
❤51👍20
📌وقتی کسی بی سروصدا از یک رابطه عاطفی بیرون میاد، چه نشونههایی داره؟💔
۱. عدم ابراز محبت فیزیکی: مثل بغل کردن
۲. عدم توجه به پارتنر، حتی اگر داخل یک اتاق حضور داشته باشن.
۳. پرهیز از سوال کردن و پاسخ دادن
۴. خیال پردازی ذهنی و تصورِ داشتن شخصی دیگه، به عنوان پارتنر ...
۵. انجام ندادن برنامههای مشترک مثل بیرون رفتن ...
۶. سپری کردن کمترین زمان با پارتنر ...
🔸️داشتن این رفتارها لزوماً به معنی پایان رابطه نیست؛ اما گاهی میتونه علامتی باشه از این که طرف مقابل این رابطه رو جزو اولویتهاش نمیدونه
۱. عدم ابراز محبت فیزیکی: مثل بغل کردن
۲. عدم توجه به پارتنر، حتی اگر داخل یک اتاق حضور داشته باشن.
۳. پرهیز از سوال کردن و پاسخ دادن
۴. خیال پردازی ذهنی و تصورِ داشتن شخصی دیگه، به عنوان پارتنر ...
۵. انجام ندادن برنامههای مشترک مثل بیرون رفتن ...
۶. سپری کردن کمترین زمان با پارتنر ...
🔸️داشتن این رفتارها لزوماً به معنی پایان رابطه نیست؛ اما گاهی میتونه علامتی باشه از این که طرف مقابل این رابطه رو جزو اولویتهاش نمیدونه
❤6
اگر امروز صبح که از خواب بیدار شدید، ببینید که بیست کیلو چاق شدید نگران نمیشید؟
البته که میشید!
سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید:
الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدم!
اما اگر همین اتفاق به تدریج اتفاق بیوفته، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و …
آیا باز هم همین عکس العمل رو نشون میدید؟ نـه!
با بیخیالی از کنارش میگذرید ...
برای کسانی که ورشکسته میشن، اضافه وزن میارن یا طلاق میگیرن یا آخر ترم مشروط میشن این حوادث یکدفعه اتفاق نمیوفتد.
یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار ...
و بعد از خودمون میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟!!
زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد.
هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشه، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی رو میشکافند.
اصل قورباغهای به ما هشدار میده که مراقب شرایطی که به اون عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این سوال رو از خودمون بپرسیم:
به کجا دارم میرم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهم هستم؟
و اگر پاسخ منفی هست، بیدرنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
البته که میشید!
سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید:
الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدم!
اما اگر همین اتفاق به تدریج اتفاق بیوفته، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و …
آیا باز هم همین عکس العمل رو نشون میدید؟ نـه!
با بیخیالی از کنارش میگذرید ...
برای کسانی که ورشکسته میشن، اضافه وزن میارن یا طلاق میگیرن یا آخر ترم مشروط میشن این حوادث یکدفعه اتفاق نمیوفتد.
یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار ...
و بعد از خودمون میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟!!
زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد.
هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشه، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی رو میشکافند.
اصل قورباغهای به ما هشدار میده که مراقب شرایطی که به اون عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این سوال رو از خودمون بپرسیم:
به کجا دارم میرم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهم هستم؟
و اگر پاسخ منفی هست، بیدرنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
❤12👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلتنگی به معنای برگشتن دوباره نیست
👍3❤1