Forwarded from SEO Amin Hashemy 🧑💻 سئو امین هاشمی
دوستان سلام.
به یه موضوعی دارم فکر میکنم و جوابش برام راهگشاست. خوشحال میشم هر طور که دوست دارید به سؤالم جواب بدید و خیلی خوشحالتر میشم که ۱۴۰۴ پاسخ دریافت کنم!
چرا محتوافام رو دنبال میکنید؟ یا ازش چه انتظاری دارید یا چه ارزشی براتون خلق میکنه؟
هر یک پاسخ، چه در کامنت ها و چه در خصوصی، یه جون به جونهام اضافه میکنه. پیشاپیش متشکرم. :)
به یه موضوعی دارم فکر میکنم و جوابش برام راهگشاست. خوشحال میشم هر طور که دوست دارید به سؤالم جواب بدید و خیلی خوشحالتر میشم که ۱۴۰۴ پاسخ دریافت کنم!
چرا محتوافام رو دنبال میکنید؟ یا ازش چه انتظاری دارید یا چه ارزشی براتون خلق میکنه؟
هر یک پاسخ، چه در کامنت ها و چه در خصوصی، یه جون به جونهام اضافه میکنه. پیشاپیش متشکرم. :)
❤6
محتوافام |فاطمه مدیحی بیدگلی pinned «دوستان سلام. به یه موضوعی دارم فکر میکنم و جوابش برام راهگشاست. خوشحال میشم هر طور که دوست دارید به سؤالم جواب بدید و خیلی خوشحالتر میشم که ۱۴۰۴ پاسخ دریافت کنم! چرا محتوافام رو دنبال میکنید؟ یا ازش چه انتظاری دارید یا چه ارزشی براتون خلق میکنه؟…»
برق که میره، آنتن میپره، اینترنت همراه مختل میشه. نه میشه تلفن کرد، نه میشه از خونه زد بیرون. نور کم میشه، نمیشه کتاب خوند، نمیشه حتی رفت سر کمد. اگر نتونی بخوابی، رسماً دو ساعتت تلف میشه. وقتی برق برمیگرده کلافهای و نمیشه کاری کرد. وقتی هم هنوز نرفته، از ترس رفتنش استرس داری. عمرت تلف میشه، جوان ایرانی. امروز هم نمیدونم بعد از چند روز، حالم خوش نیست و سعی میکنم به خودم سخت نگیرم. شاید بارزترین اتفاق امسالم تا الان همین رهاکردگی و بیخیالشدگی بوده و نمیدونم که کارم درسته یا نه. شاید اسم درستترش اتلاف عمره. من هم اگه اهمیت نمیدادم که اینجا دربارهش نمینوشتم. شاید از درون افسوس بخورم، اما این بیرون هم دست به کاری نمیزنم. کارهایی که قبلاً آروم و رامم میکرد، دیگه بیاثر شده.
#محتوایزندگی
T.me/mohtavafam
#محتوایزندگی
T.me/mohtavafam
❤8💔6
ارغوان
این چه رازیست که هر سال بهار با عزای دل ما میآید؟
از سینما و تماشای فیلم زن و بچه برگشته بودم. حال کثافتی داشتم، مثل فیلم. توی گروه فیلمبینی دربارهاش کمی حرف زدیم. فیلمی درست میخواستم که قبلی را بشورد و ببرد.یکی از فیلمهایی که معرفی شد، ارغوان بود.
ارغوان، بهبه، چه اسم قشنگی!
من اگر دختری داشتم، با رفتهای که دوستش میداشتم، حتماً اسمش را ارغوان میگذاشتم. من هنوز هم به هماهنگی اسم و فامیل فرزند نداشتهام معتقدم.
روزی هم که میخواستم برای محتوافام رنگ انتخاب کنم، رفتم سراغ ارغوانی. کپیرایتر کارخانهی شرابسازی مگر غیر ارغوانی رنگی میتوانست داشته باشد تا شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم؟
دختری به نام ارغوان، با مادری که لهجهی شیرازی شیرینی دارد، مگر غیر از شراب است؟ دخترکی به اسم ارغوان که انگشتهاش را با ساز و نوا آشنا میکند و آشتی میدهد، کم از دختر نداشتهام ندارد.
ارغوان را تماشا کنید. احساس میکنم اگر بیش از این دربارهاش بنویسم، کلماتم لطف تماشا را کم میکنند.
#فیلم
این چه رازیست که هر سال بهار با عزای دل ما میآید؟
از سینما و تماشای فیلم زن و بچه برگشته بودم. حال کثافتی داشتم، مثل فیلم. توی گروه فیلمبینی دربارهاش کمی حرف زدیم. فیلمی درست میخواستم که قبلی را بشورد و ببرد.یکی از فیلمهایی که معرفی شد، ارغوان بود.
ارغوان، بهبه، چه اسم قشنگی!
من اگر دختری داشتم، با رفتهای که دوستش میداشتم، حتماً اسمش را ارغوان میگذاشتم. من هنوز هم به هماهنگی اسم و فامیل فرزند نداشتهام معتقدم.
روزی هم که میخواستم برای محتوافام رنگ انتخاب کنم، رفتم سراغ ارغوانی. کپیرایتر کارخانهی شرابسازی مگر غیر ارغوانی رنگی میتوانست داشته باشد تا شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم؟
دختری به نام ارغوان، با مادری که لهجهی شیرازی شیرینی دارد، مگر غیر از شراب است؟ دخترکی به اسم ارغوان که انگشتهاش را با ساز و نوا آشنا میکند و آشتی میدهد، کم از دختر نداشتهام ندارد.
ارغوان را تماشا کنید. احساس میکنم اگر بیش از این دربارهاش بنویسم، کلماتم لطف تماشا را کم میکنند.
#فیلم
❤8
از صبح زود که پشت کیبورد نشستهام، هنوز برق را نبردهاند. من؟ عمیقاً غمگینم و اگر کسی بپرسد چرا؟ دلیل مشخصی ندارم. شاید اوضاع کار. شاید سکونت در اینجا. شاید ناتوانی از حضور در جایی که باید باشم و دلم میخواهد. شاید ناتوانی از دفع غمها. نمیدانم.
پس از چندین ساعت سرم را بالا میآورم و با دستهام تمرینات کششی انجام میدهم. بعد گوشهی چشمی میاندازم به کلمهشمار کز کرده کنج صفحه. پنج هزار و دویست و چند کلمه نوشتهام!
بعید نیست کارفرما مقاله را رد کند، اما کاش ازم میپرسید که خانم بیدگلی، مشکلی پیش آمده است؟
#تجربهکاری
پس از چندین ساعت سرم را بالا میآورم و با دستهام تمرینات کششی انجام میدهم. بعد گوشهی چشمی میاندازم به کلمهشمار کز کرده کنج صفحه. پنج هزار و دویست و چند کلمه نوشتهام!
بعید نیست کارفرما مقاله را رد کند، اما کاش ازم میپرسید که خانم بیدگلی، مشکلی پیش آمده است؟
#تجربهکاری
❤7💔1
ابی - وقتی تو نیستی
@AvngMusic_bot
کاش جوری زندگی کرده بودم که این ترانه کسی رو یاد من بندازه ولی همچنان وصیت میکنم که وقتی مردم، سوغاتی هایده رو پخش کنید، اگه یادم بودید. :)
T.me/mohtavafam
T.me/mohtavafam
💔3
امروز برای خلاقیت چی کار کردی؟
https://www.instagram.com/reel/DJ4MwgNIUO9/?igsh=MWU1NWd4dTBtc2duZQ==
#تمرین
https://www.instagram.com/reel/DJ4MwgNIUO9/?igsh=MWU1NWd4dTBtc2duZQ==
#تمرین
❤2
میگفت میخوام برم پیرپسر رو ببینم،
فردا با کارگردانش کلاس دارم.
پرسیدم از دورههای گارنت ثبتنام کردی؟
بهنشونهی تأییدلبخند زد. لبخند زدم و گفتم که یه زمانی باهاشون همکاری میکردم و بخشی از مطالب سایت و یوایکس گارنت کار منه. اون سالهایی که هنوز معروف و معرفی نشده بود.
با تعجب گفت که جدی میگین؟ خوش به حالتون، پس حتماً خیلی خوشقلمید.
لبخند زدم و خداحافظی کردیم.
پ.ن. گارنت با همهی سختیهاش یکی از شیرینترین تجربههای کاری من بود. از تلخیهاش هم یاد گرفتم که شیرینی نباید و نمیتونه موندگار باشه. شاید تلخی هم همینطور. گارنت از اون برندهاست که به همکاری باهاش افتخار میکنم. بیشتر از همهچیز بهخاطر اینکه وقتی هیچکس نمیشناختش، باهاش همکاریم رو شروع کردم و در پایهریزی زبان برند نقش داشتم.
#تجربهکاری
فردا با کارگردانش کلاس دارم.
پرسیدم از دورههای گارنت ثبتنام کردی؟
بهنشونهی تأییدلبخند زد. لبخند زدم و گفتم که یه زمانی باهاشون همکاری میکردم و بخشی از مطالب سایت و یوایکس گارنت کار منه. اون سالهایی که هنوز معروف و معرفی نشده بود.
با تعجب گفت که جدی میگین؟ خوش به حالتون، پس حتماً خیلی خوشقلمید.
لبخند زدم و خداحافظی کردیم.
پ.ن. گارنت با همهی سختیهاش یکی از شیرینترین تجربههای کاری من بود. از تلخیهاش هم یاد گرفتم که شیرینی نباید و نمیتونه موندگار باشه. شاید تلخی هم همینطور. گارنت از اون برندهاست که به همکاری باهاش افتخار میکنم. بیشتر از همهچیز بهخاطر اینکه وقتی هیچکس نمیشناختش، باهاش همکاریم رو شروع کردم و در پایهریزی زبان برند نقش داشتم.
#تجربهکاری
❤8🤩1
محتوافام |فاطمه مدیحی بیدگلی
نشستهام به در نگاه میکنم. درِ حیاتخلوت. خستهام. از یک روز کاری هشتساعته. از جلسه پشت جلسه تا در جریان امور قرار گرفتن. اما خوشحالم که بعد از مدتها دل دادهام به کاری! بههر حال جای خالی یار را با کار پر کردن، بهتر از بطالتِ عذاباندوده و به انواع عتاب…
امروز دوباره فکرم رفت سمت عواقب جای خالی یار را با کار پر کردن.از تجربههای خودم اگه بخوام بگم، بهجای یار، عاشق کارت میشی یا شاید محل کاری که از همکاری باهاش خوشحال بودی. حتی بعد از گذشت سالها از قطع همکاری هم هنوز قلبت براش میتپه و با هر نشونهای که یادش میافتی، لبخند میزنی.
یا مثلاً اون موقعیت شغلی رو که توی مصاحبهش هم قبول شدی، اما از دستش دادی، چرا که بعد از انجام تمام مراحل، تازه متوجه شدند که هر چند براشون آشنا بودی و چنین مسیری رو طی کردی، اما اصلاً ساکن تهران نبودی، همیشه گوشهی قلب محزونت جا داره و گاهی با خودت میگی، میشه برگردی؟
جای من انگار اونجا بود و ازش دور موندم، اما دلم هنوز اونقدر باهاشه که بعد از شش ماه، هنوز هیچ مصاحبهای رو جدی نگرفتهم. دلم میخواست کار با اونجا رو تجربه کنم و حتی نتونستم بگردم دنبال جای دیگهای که شاید همکاری باهاش خوشحالم کنه و جای خالی همکاری با اون برند رو برام پر کنه.
من برندی رو که بیاد دنبالم، هزاران بار بیش از برندی ناشناس دوست دارم که خودم برم دنبالش. شاید برم دنبال همکاری با برندهایی که دوست و آشنا دارم. همکاری با برندی که بیاد سراغم یا همکاری با برند آشنایی که برم سراغش،
حس خوبی داره. یادآوری میکنه که در تمام این سالها به بیهوده نبوده و نبودهم.
با اینهمه، در اینجا میخوام به نکتهای اشاره کنم که شاید بیربط یا عجیب به نظر برسه:
از من که جای خالی یار رو با کار و جای خالی خیلی چیزها رو با چیزهای دیگه پر کردهم، به شما یادآوری میکنم که جای خالی هیچچیز رو با چیز دیگه نباید پر کنید. خوشبختی واقعی یعنی هر چیزی سر جای خودش باشه. یاد روزهای خوب بهخیر. روزهایی که همهچیز این زندگی، سر جای خودش بود و من هم در دنیای شغلی و عاطفی، سر جای خودم بودم، جایی که از صمیم دل دوستش داشتم.
#تجربهکاری
یا مثلاً اون موقعیت شغلی رو که توی مصاحبهش هم قبول شدی، اما از دستش دادی، چرا که بعد از انجام تمام مراحل، تازه متوجه شدند که هر چند براشون آشنا بودی و چنین مسیری رو طی کردی، اما اصلاً ساکن تهران نبودی، همیشه گوشهی قلب محزونت جا داره و گاهی با خودت میگی، میشه برگردی؟
جای من انگار اونجا بود و ازش دور موندم، اما دلم هنوز اونقدر باهاشه که بعد از شش ماه، هنوز هیچ مصاحبهای رو جدی نگرفتهم. دلم میخواست کار با اونجا رو تجربه کنم و حتی نتونستم بگردم دنبال جای دیگهای که شاید همکاری باهاش خوشحالم کنه و جای خالی همکاری با اون برند رو برام پر کنه.
من برندی رو که بیاد دنبالم، هزاران بار بیش از برندی ناشناس دوست دارم که خودم برم دنبالش. شاید برم دنبال همکاری با برندهایی که دوست و آشنا دارم. همکاری با برندی که بیاد سراغم یا همکاری با برند آشنایی که برم سراغش،
حس خوبی داره. یادآوری میکنه که در تمام این سالها به بیهوده نبوده و نبودهم.
با اینهمه، در اینجا میخوام به نکتهای اشاره کنم که شاید بیربط یا عجیب به نظر برسه:
از من که جای خالی یار رو با کار و جای خالی خیلی چیزها رو با چیزهای دیگه پر کردهم، به شما یادآوری میکنم که جای خالی هیچچیز رو با چیز دیگه نباید پر کنید. خوشبختی واقعی یعنی هر چیزی سر جای خودش باشه. یاد روزهای خوب بهخیر. روزهایی که همهچیز این زندگی، سر جای خودش بود و من هم در دنیای شغلی و عاطفی، سر جای خودم بودم، جایی که از صمیم دل دوستش داشتم.
#تجربهکاری
❤5💔4
دارم به این فکر میکنم که میدونم هر کسی خودش باید خودش رو نجات بده اما من احساس میکنم که تنهایی زورم نمیرسه و چرا اینطور بهنظر میرسه که بقیه تنها نیستند؟ لابد از نگاه بقیه هم اینطور به نظر میرسه که من تنها نیستم. اما من که میدونم بارها و بارها، حتی وقتهایی که خودم فکر میکردم که تنها نیستم، گونههام از سیلی تنهایی سرخ شده. شاید هر کسی فقط خودش میدونه. اما من هم فقط خودم خوب میدونم که چقدر تلاش کردم که تنها نباشم. با این حال، آدم چقدر میتونه طرد بشه و ادامه بده؟ شما اگر پسزده و کنارگذاشته بشید، دوباره به همون آدمها رجوع میکنید؟ شاید یه روزی سر در بیارم از خیر و خوبی مستتر در این مسیر. فعلاً که چیزی دستگیرم نشده.
#محتوایزندگی
#محتوایزندگی
❤11😢1
دیشب رفتم شب شعر و معماری، آن سر شهر و گذشته از اینکه اسنپ رفت و برگشت به دشواری پیدا شد، انصافاً خوش گذشت. سرخوش از اینکه برای بهبود حالم کم نگذاشتهام، توی تخت دراز کشیدم و از سه نصف شب تا هشت صبح تخت خوابیدم.
صبح تا به خودم آمدم، دیدم هنوز هم غمگینم. با خودم گفتم اشکالی ندارد، غمم را قورت دادم و صورتم را با صابون ادایی شستم تا شاید حالم بهتر شود. به نظر میرسید افاقه نکرد.
به پیشنهاد مامان، با کرهی پاک و مربای هویج تلاش کردم که کامم را شیرین کنم. چای را اما تلخ سرکشیدم.
قرار بود ساعت ۹ برق برود اما نرفت. غمزده بودم و خزیدم توی تخت. چرخیدم توی شبکههای اجتماعی.
با خودم گفتم حالا که برق را نبردهاند، از این فرصت استفاده کنم و لذت ببرم. نگاه کردم و دیدم که ساعت از ده و ربع گذشته و اگر بخواهند ساعت ۱۱ برق را با خود ببرند، فرصت زیادی باقی نمانده. با این حال، کامپیوتر را روشن کردم. رفتم سراغ فایلهای بریف، اما آنقدر سردرگمکن بودند که کاری از پیش نبردم.
پیام دادم به صاحبفایلها و تلویحاً گفتم «حکم آنچه تو فرمایی.»
#محتوایزندگی
صبح تا به خودم آمدم، دیدم هنوز هم غمگینم. با خودم گفتم اشکالی ندارد، غمم را قورت دادم و صورتم را با صابون ادایی شستم تا شاید حالم بهتر شود. به نظر میرسید افاقه نکرد.
به پیشنهاد مامان، با کرهی پاک و مربای هویج تلاش کردم که کامم را شیرین کنم. چای را اما تلخ سرکشیدم.
قرار بود ساعت ۹ برق برود اما نرفت. غمزده بودم و خزیدم توی تخت. چرخیدم توی شبکههای اجتماعی.
با خودم گفتم حالا که برق را نبردهاند، از این فرصت استفاده کنم و لذت ببرم. نگاه کردم و دیدم که ساعت از ده و ربع گذشته و اگر بخواهند ساعت ۱۱ برق را با خود ببرند، فرصت زیادی باقی نمانده. با این حال، کامپیوتر را روشن کردم. رفتم سراغ فایلهای بریف، اما آنقدر سردرگمکن بودند که کاری از پیش نبردم.
پیام دادم به صاحبفایلها و تلویحاً گفتم «حکم آنچه تو فرمایی.»
#محتوایزندگی
❤6
درسی که این هفته یاد گرفتم،
این بود که گاهی هم بد نیست بری توی جمع آدمهایی که شبیه و همسلیقه و همفکر خودت نیستند. اگر بخت باهات یار باشه، دو تا اتفاق متضاد و مکمل خواهد افتاد: هم قدر بعضی از چیزهایی که داری رو بیشتر خواهی دونست و هم رو خواهی آورد به بعضی از چیزهایی که تا حالا بهش بیتوجه بودی.
#محتوایزندگی
این بود که گاهی هم بد نیست بری توی جمع آدمهایی که شبیه و همسلیقه و همفکر خودت نیستند. اگر بخت باهات یار باشه، دو تا اتفاق متضاد و مکمل خواهد افتاد: هم قدر بعضی از چیزهایی که داری رو بیشتر خواهی دونست و هم رو خواهی آورد به بعضی از چیزهایی که تا حالا بهش بیتوجه بودی.
#محتوایزندگی
❤17
وقتی توییتر نداری ولی کسی رو داری که یادت بیفته. همین رو بگم که برام یه نشونهای.
T.me/mohtavafam
پ.ن. تاریخ توییت برمیگرده به حدود یک سال پیش که تازه با باشگاه محتوا همکاری کرده بودم.
T.me/mohtavafam
پ.ن. تاریخ توییت برمیگرده به حدود یک سال پیش که تازه با باشگاه محتوا همکاری کرده بودم.
❤3
استخدام نویسنده در اتوموبی
در شرکت اتوموبی، ما معتقدیم هیچ رانندهای نباید در مقابل مشکلات خودروی خود سردرگم و نگران باشد. ماموریت ما فراتر از فروش قطعه، ارائه دانش فنی و شفافیت در دنیای لوازم یدکی است.
برای تحقق این هدف، به دنبال یک نویسنده تماموقت و خوشذوق هستیم که صدای ما در این مسیر باشد.
کار نویسنده در اتوموبی، تبدیل پرسش به اطمینان است. تجربه کاری مهم است؛ اما مهمتر از آن کنجکاوی و علاقه به یادگیری در مسیری است که با ما همراه و همگام میشود.
شرایط و مهارت مورد نیاز:
مهارت اصلی: توانایی نوشتن متن روان و ساختارمند
آشنایی با اصول اولیه: درک تفاوت ساختاری بین مقاله بلاگ و توضیحات یک صفحه محصول یا دستهبندی محصول
ویژگی کلیدی: اشتیاق برای یادگیری در حوزه سئو محتوا، طراحی محتوا، استراتژی محتوا (مسیر یادگیری این سه مورد را به شما نشان خواهیم داد).
نگرش حرفهای و فراتر از انجام کارهای روزانه؛ ما بهدنبال همتیمی هستیم که برای رشد خود و تیمش تلاش کند.
استقبال از یادگیری و کار با ابزارهای هوش مصنوعی؛ ما بهدنیال فردی هستیم که AI را نه یک جایگزین، بلکه یک دستیار قدرتمند برای خلق محتوای بهتر و سریع تر بداند.
چرا اتوموبی؟
فرصت تاثیرگذاری مستقیم بر یک برند و ارتقای کیفیت محتوای حوزه لوازم یدکی
محیطی برای یادگیری و رشد تخصصی
فرهنگ سازمانی پویا که از ایدههای جدید استقبال میکند.
اگر فکر میکنی آمادهای که نویسندگی را در دنیای لوازم یدکی تجربه کنی، کافیه روزمه و نمونه کارت را برای ما ارسال کنی تا گپ بزنیم.
رزومههای خود را به ایمیل یا تلگرام بفرستید:
ایمیل: bagri.nirvan@gmail.com
آیدی تلگرام: @hadisbagri
در شرکت اتوموبی، ما معتقدیم هیچ رانندهای نباید در مقابل مشکلات خودروی خود سردرگم و نگران باشد. ماموریت ما فراتر از فروش قطعه، ارائه دانش فنی و شفافیت در دنیای لوازم یدکی است.
برای تحقق این هدف، به دنبال یک نویسنده تماموقت و خوشذوق هستیم که صدای ما در این مسیر باشد.
کار نویسنده در اتوموبی، تبدیل پرسش به اطمینان است. تجربه کاری مهم است؛ اما مهمتر از آن کنجکاوی و علاقه به یادگیری در مسیری است که با ما همراه و همگام میشود.
شرایط و مهارت مورد نیاز:
مهارت اصلی: توانایی نوشتن متن روان و ساختارمند
آشنایی با اصول اولیه: درک تفاوت ساختاری بین مقاله بلاگ و توضیحات یک صفحه محصول یا دستهبندی محصول
ویژگی کلیدی: اشتیاق برای یادگیری در حوزه سئو محتوا، طراحی محتوا، استراتژی محتوا (مسیر یادگیری این سه مورد را به شما نشان خواهیم داد).
نگرش حرفهای و فراتر از انجام کارهای روزانه؛ ما بهدنبال همتیمی هستیم که برای رشد خود و تیمش تلاش کند.
استقبال از یادگیری و کار با ابزارهای هوش مصنوعی؛ ما بهدنیال فردی هستیم که AI را نه یک جایگزین، بلکه یک دستیار قدرتمند برای خلق محتوای بهتر و سریع تر بداند.
چرا اتوموبی؟
فرصت تاثیرگذاری مستقیم بر یک برند و ارتقای کیفیت محتوای حوزه لوازم یدکی
محیطی برای یادگیری و رشد تخصصی
فرهنگ سازمانی پویا که از ایدههای جدید استقبال میکند.
اگر فکر میکنی آمادهای که نویسندگی را در دنیای لوازم یدکی تجربه کنی، کافیه روزمه و نمونه کارت را برای ما ارسال کنی تا گپ بزنیم.
رزومههای خود را به ایمیل یا تلگرام بفرستید:
ایمیل: bagri.nirvan@gmail.com
آیدی تلگرام: @hadisbagri
❤1
درسی که این هفته یاد گرفتم:
داراییهایی که اونقدر برات عادیشده که بهسادگی از کنارش رد میشی، برای بعضیها اونقدر عجیبه که بخشی از افتخاراتشون مطرح میکنند. بعضی حرفها اونقدر برات واضحه که دیگه به زبون نمیآری و مخاطب وقتی از زبون بقیه میشنوه ذوق میکنه. واقعیت اینه که گاهی اونقدر توی مسیرت جلو رفتی که از اکثریت جامعه جدا شدی و داری توی دنیای متفاوتی زندگی میکنی.
پ.ن. کاپیتان امروز دوشنبهست. :)
داراییهایی که اونقدر برات عادیشده که بهسادگی از کنارش رد میشی، برای بعضیها اونقدر عجیبه که بخشی از افتخاراتشون مطرح میکنند. بعضی حرفها اونقدر برات واضحه که دیگه به زبون نمیآری و مخاطب وقتی از زبون بقیه میشنوه ذوق میکنه. واقعیت اینه که گاهی اونقدر توی مسیرت جلو رفتی که از اکثریت جامعه جدا شدی و داری توی دنیای متفاوتی زندگی میکنی.
پ.ن. کاپیتان امروز دوشنبهست. :)
❤11
در ستایش عبور
کافهی محبوبم، دیگه مثل قبل نیست و من هر بار که بهش سر میزنم، احساس کسی رو دارم که باید از یار ماضی عبور میکرده، اما نتونسته. خوبیش اینه که در جستوجوی پناه ازدسترفته، کافههای مختلف رو امتحان میکنم و بدیش اینه که هنوز نتونستهم با جایی انس بگیرم بهجای کافهی محبوبم که در واقع خودش هم جایگزین کافهی سابقاً محبوبم بود.
با یکی از صمیمیترین دوستانم بحثم شد و وقتی آشتی کردیم، هیچی شبیه قبل نشد. باید بپذیرم که همهچیز گذرا و ازدسترفتنیه و با غمها کنار بیام. هر کاری میکنم که غرق غم نشم و همچنان لبریزم.
امروز بینهایت خسته شدم، در حالی که کار سختی نداشتم. شاید باورتون نشه که کارهام بهنظرم مسخره و خستهکننده بود. مستأصلم بهمعنای واقعی.
اونقدر ذوقم کور شد با نشدنها و نرسیدنها که دیگه حتی به اتفاقات خوب هم اعتماد ندارم.
پ.ن. پیشنهاد ترانه مناسبتی، آهنگ عبور رو بشنوید با صدای محسن یگانه. :)
#محتوایزندگی
کافهی محبوبم، دیگه مثل قبل نیست و من هر بار که بهش سر میزنم، احساس کسی رو دارم که باید از یار ماضی عبور میکرده، اما نتونسته. خوبیش اینه که در جستوجوی پناه ازدسترفته، کافههای مختلف رو امتحان میکنم و بدیش اینه که هنوز نتونستهم با جایی انس بگیرم بهجای کافهی محبوبم که در واقع خودش هم جایگزین کافهی سابقاً محبوبم بود.
با یکی از صمیمیترین دوستانم بحثم شد و وقتی آشتی کردیم، هیچی شبیه قبل نشد. باید بپذیرم که همهچیز گذرا و ازدسترفتنیه و با غمها کنار بیام. هر کاری میکنم که غرق غم نشم و همچنان لبریزم.
امروز بینهایت خسته شدم، در حالی که کار سختی نداشتم. شاید باورتون نشه که کارهام بهنظرم مسخره و خستهکننده بود. مستأصلم بهمعنای واقعی.
اونقدر ذوقم کور شد با نشدنها و نرسیدنها که دیگه حتی به اتفاقات خوب هم اعتماد ندارم.
پ.ن. پیشنهاد ترانه مناسبتی، آهنگ عبور رو بشنوید با صدای محسن یگانه. :)
#محتوایزندگی
❤5