محسن باقری - نقدزیست
472 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#فجر۹۸
#ریویو فیلم #مردن_درآب_مطهر
نوید محمودی

•پوزش: در ویس نام فیلم را به اشتباه معطر تلفظ کردم!

نگاه فیلمساز همچنان سالم است اما ذوق و سلیقه اش خفتیده ...

ارزش: صفر

@mosen_baghery_critic
#فجر۹۸
#ریویو فیلم
#تومان
مرتضی فرشباف

فیلمی به ظاهر خیر و باطنی صدبرابر شر

سکس پنهان اپیدمی شده در سینمای ایران دیگر غیر قابل تحمل شده

ارزش: بی ارزش

@mohsen_baghery_critic
#فجر۹۸
#ریویو فیلم
#خوب_بد_جلف۲
پیمان قاسم خانی

نه خوبه / نه بده / نه جلف

ادب تی تیش مامانی با پیشکسوت انتلکت

ارزش: نیم
(در جشنواره ۲ ستاره)

@mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران
سکس اصطلاح خر مذهبی و بچه سوسول ها نیست. سکس را مسایل جنسی درنظر بگیر.ار جذابیت شهوت زا تا همخوابگی

از کلوز فیلمفارسی وار «قریشی» با هفت قلم آرایش، لب های شتری و گونه های لپ لپی !
تا رفتن زن و شوهر به اتاق خواب و-کات ! یا لحظات اروتیک که موقعیت کمدی درستی در فیلم قاسم خانی ایجاد میکند یا در مزخرفات یک ذهن مریض و مضحک در فیلمک دلار و یورو یا تومان ! چه فرقی میکنه؟ با بازی پسرعموی آل پاچینیو در منطقه اسب سوار بختیار یا کهگیلویه! چه فرقی می کنه؟

ادامه دارد

☑️ @mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران (۲)

درخت گردو
سکس پنهان در این فیلم نزد خود سازندگان هم پنهان است. در نریشن «اون روز هم مثل همیشه هواپیماها اومدن ولی حس غریبی داشت» در تصویر از آسمان در نمای اورهد(وقتی سر دوربین عمودی به زمین نگاه میکند) نوک جت را مانند آلت جنسی متجاوز می گیرد و به مرور تمام بدنه جت به قاب اضافه می شود. این را سکس نهادینه در عمق فکر و جان سازنده می گویند.
یا
عشق تحمیلی مرد به همسرش. به نظر شما عشوه است از نوع دندون خرشرکی (خرگوشی!) با فیونا روستایی دلسوزاننده با لپ های گل گلی... این هم از همان ناخواسته برون تراویده است. از همان نهاد فکرت و ذلت . عشق ترحم برانگیز نیت بوده اما هدف شر محتوا را شرخر می کند.نمی کند؟ شرتر یا شرخر ؟! چه فرقی می کند

ادامه دارد

☑️ @mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران (۳)

سکانسی خوب در باب این موضوع...

قسمت سوم را در گروه دنبال کنید

روی لینک کلیک کنید و توضیحات را در بحث ها بخوانید و بشنوید:
https://t.me/naghdzistgroup/23752
طرف ترش میکنه میره دکتر یه وقت کرونا نخورتش

موش نیست که ...
محسن باقری - نقدزیست
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس فیلمشناسی ملی یس سال 1897 1️⃣ The Surrender of Tournavos 1897 تسلیم تورناوس 1897 ارزش گذاری : 3 از پنچ 🗒سیدمحسن باقری : همانطور که در پست قبل، سرگذشتِ آغشته به جنگ این فیلمساز را در سنین نوجوانی توضیح دادم. اینجا با…
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس سال 1897

2️⃣ The Last Cartridges 1897
آخرین فشنگ 1897

{مقدمه} بخشی از بیوگرافی در ویکیپدیا :
ژرژ کوچک اغلب به خاطر اینکه کتاب و دفترهایش را غرق نقاشی می‌کرد از سوی معلمینش تنبیه می‌شد. او در ده سالگی با مقوا عروسک خیمه شب بازی می‌ساخت. در سال‌های نوجوانی دست ساخته‌های او به تدریج پیچیده‌تر می‌شدند.

ارزش گذاری: 2 از 5
🗒سید محسن باقری:
در فیلم قبلی، سرنوشت جنگ زده ی ملی یس در سنین کودکی و دوران مدرسه را توضیح دادیم. اینبار هم در در دومین اثر از سال 1897 ردِپای جنگ در آثار ملی یس بیشتر نمایان می شود. او اساسا به جنگ از زاویه دید تحمیلی و نه هجومی می نگریست. با این تفاوت که اینبار همانگونه که در مقدمه آمده است، این فیلم را با دو موضوع کاملا زیستی خویش آن هم در زمان تحصیل پیوند می دهد. دو موضوع که یکی نشان از علاقه و اختیار اوست: یعنی "نقاشی"؛ و دیگری بر او جبر شده و غیرارادی و قطعا دوست نداشتنی بعنی: سایه جنگ

در این فیلم یک نقاشی که الهام بخش بوده و به آن روحی سینمایی دمیده را ببینیم. (کلیک کنید)
نقاشی با همین نام که بیانگر جنگی در میانه سالهای 1873 بین فرانسه و آلمان رخ داده است. تاریخ بازسازی و روح دهنده آن توسط ملی یس در سال 1987 بوده یعنی بیش از یک قرن پس از وقوع آن ...
ملی یس جوان گویا کاملا ناخواسته تصویرگر و تعمیق دهنده به دو محور اصلی دوران کودکی خود یعنی سالهای جنگ و مدرسه و نقاشی بوده ... اما نه صرفا همان جنگ و همان دغدغه های نقاشی و همان حال و هوا... او تخیل را حتی در بازسازی هم لحاظ می کند.

به فیلم دقت کنید: ملی یس در بازسازی واقعیت حتی از زمان سال های آغازین که فیلم "ورق بازی" را از روی دست لومیرها به خوبی و با شوخ طبعی مثال زدنی خود بازسازی می کرد، تا به امروز که روح سینما را در دلِ یک واقعه تاریخی که روزگاری در یک تصویر ثابت نقش بسته شده بود به تصویر متحرک دگرگون ساز تبدیل میکند، کاملا نبوغ خود را در جهت مسائل زندگی خویش به رخ می کشد. حیف که زود از مسیر اصلی خود غافل می شود و به ورطه تخیلاتِ توهمی و تحیرخواهی از مخاطب که گویا جزئی از زیست ملی یس برای فرار از زندگی که توسط جبرها و فشارهای خانواده و معلمان و جنگ بر او تحمیل شده بود، می رود. یعنی شعبده و جلوه های ویژه و ژانر علمی-تخیلی خاستگاه اصلی ملی یس نبوده و اگر خودِ واقعی اش را میخواهید، همینجاست ...

کافیست به خط داستانی در تابلو نقاشی و این فیلم کوتاه دقت کنید تا میزان نبوغ این دمیدن روح به یک تصویر را فارغ از ساخته شدن یا نشدن آن ارج دهید. نام اثر عالی و نشانگر درون آن است؛ تا آخرین فشنگ در دفاع از خانه، حتی خانه ای ویران
همانند فیلم قبل؛ دفاع از خانه و کاشانه، دفاع از مهاجمان فارغ از اینکه جنگ را فرانسه آغاز کرده است و به خانه کشیده شده، به خوبی در عمق نگاه فیلمساز دیده می شود.

📍@mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس فیلمشناسی ملی یس سال 1897 2️⃣ The Last Cartridges 1897 آخرین فشنگ 1897 {مقدمه} بخشی از بیوگرافی در ویکیپدیا : ژرژ کوچک اغلب به خاطر اینکه کتاب و دفترهایش را غرق نقاشی می‌کرد از سوی معلمینش تنبیه می‌شد. او در ده سالگی…»
محسن باقری - نقدزیست
Ali Zand Vakili – Refigh
🗣 Ali Zand Vakili
🎵 Refigh
#lyrics

نمیشناسیم از بس که زخم خورده تنم
نمیشناسم اما منم سلام رفیق
سلامتی تو را فریاد میزند آن کس
که زهرش ریخته چشمش درون جام رفیق
میان شعله ی عشقی‌ که نیست میسوزد
شناسنامه ی یک عهد بی‌ دوام رفیق
چو ابر غرش ما حکم بغضو باران است
رسیده فصل گریه‌های ناتمام رفیق

دلم گرفته از این شهر، شهر بی‌ مرام رفیق
از این جماعت در فکر انتقام رفیق
کجای این شب، شب بی‌ اعتبار گریه کنم
به روی امنیت شانه کدام رفیق

نگو غریبه غمت را چرا نمی فهمد
که حال روز تو را آشنا نمی فهمد
چه شرح میدهی‌ احوال نابسامان را
که هر که بغض ندارد تو را نمیفهمد

به یادگار بماند گلایه ام به شما
که اعتماد ندارم به سایه ام به شما
بر هر چه درد که دارم قسم قسم به شما
که هر چه بد بنویسم نمیرسم به شما

دلم گرفته از این شهر، شهر بی‌ مرام رفیق
از این جماعت در فکر انتقام رفیق
کجای این شب، شب بی‌ اعتبار گریه کنم
به روی امنیت شانه امنیت کدام رفیق
بگذرد ولش کن
رفع سوتفاهمات ایجاد شده از ویس
نه من خوبم و مجموعه من را ببینید متوجه میشید که این غم خیلی لحظه ایه و متاثر از شنیدن شعر بود
دومین سوتفاهم هم اینه رفقا همه دارن از ظن خودشون مخاطب قرار میدن خودشونو

به خدا اشتباه کردم و نباید ویس بعد از معرفی میزاشتم

جنس مذکر که من رفیق ندارم 😂
جنس مونث هم کلا جز توی ذهنم جایی در واقعیت نداشتم ... جدی نگیرید این لحظه ها رو

این نیز بگذرد است / بگذرید
Audio
مویه مازندرانی

در ادامه متن ترجمه و مقدمه ای در یادداشت
محسن باقری - نقدزیست
مویه مازندرانی در ادامه متن ترجمه و مقدمه ای در یادداشت
ترجمه “مویه مازندرانی”

خداوندا من به چه وضعی افتادم
کورونا اومده شدیم بیکار

مادرت بمیره مادر
(این ترجیح بند کاملا در زبان مازنی بسیار تکرار و در آن فرهنگ درک میشه)

باعث و بانی پدر و مادرت بسوزه
شب عیدی همه شدیم مادر بچه
(یعنی شب عیدی شدیم مادر بچه ها)
مادر بمیره مادرت بمیره!
چک های برگشتی برج سه و چهار
همدیگر میبینیم کنار زندون

مادر بمیره مادر بمیره

کورونا شده مثل برادر بزرگ‌ترم
مادربمیره مادر بمیره
ازش میترسیم مثل برادر خودم

سالی دوازده ماه دست نمی شستیم
الانم شدیم روزی سی بار
مادر بمیره مادر بمیره

الان هر چی خنده داری بکن
سه و چهار باید گریه کنی
مادر بمیره مادر بمیره
Audio
🕴 Dario Marianelli

🎵 Elegy for Dunkirk

🎬 Atonement

🎼 #Music
🆔 @Cinephilism
Forwarded from مسعودفراستی (محسن باقری)
آموزش سینما برای فیلمسازان و علاقمندان جوان

آموزش نقدنویسی و شیوه دیدن و تحلیل فیلم

📍به صورت مجازی
آموزش ها کاملا به صورت دیالوگ در فضای چت های تلگرامی می باشد.

برای اطلاعات بیشتر به اکانت زیر مراجعه کنید:
@mohsenbaghery


((این آگهی مرتبط به تدریس استاد فراستی نیست.))
تاریخ سینما از این هفته ادامه می یابد...
به امید برپایی شور و شوق فرهنگ و سینما

این هشتگ را مرور کنید
#تاریخ_سینما

اولین مطلب :
https://t.me/mohsen_baghery_critic/826

آخرین مطلب :
https://t.me/mohsen_baghery_critic/1101
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس سال 1897

3️⃣ The Hallucinated Alchemist (1897)
توهم کیمیاگر

* ویدیو در یوتیوب


ارزش گذاری: 1 از 5
🗒سید محسن باقری:
اولین
سوال و اولین پاسخی که پیش آمد و در تحقیقات با آن برخورد کردم. در imdb اینچنین آمده : "رنگ دستی فیلم" !
جالب نیست ؟ در همان آغازین سالهای شکل گیری سینما با یک فیلم رنگی آن هم از جنس فانتزی گونه اش یعنی پررنگ و لعاب روبرو هستیم. در تحقیقات به آن میرسم که ملی یس درست مثل مجنون ها روی تک تک نوار آپارات های قدیمی رنگ آمیزی میکرده تا فیلمش رنگی به نمایش درآید !
نمره 1 هم به همین دلیل از آن فیلم شده ...

این فیلم در تخیل و در قصه گویی خیلی تلاش میکند تا با محدودیت های آن زمان چیزی قابل فهم عرضه کند اما ناموفق است باز هم جز شعبده بازی چیزی نصیب نمیشود. از مار به انسان از انسان به ستاره و از ستاره به فرشته و در این بین هم فقط غیب شدگی و ظاهر شدگی است که همچنان ادامه دارد ... اما رنگ رنگ رنگ ... رنگ این فیلم اعجاب برانگیز است و روح آخرین دقایق فیلم هم جلوه ی ویژه خوبی دارد ...


📍@mohsen_baghery_critic