محسن باقری - نقدزیست
468 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#زبان_دل
واسه اینکه خیلی چیزا بمونه باید نباشه
گاهی ماهی واسه موندن باید
اژ آب جدا شه

گاهی هم باید بمیری تا که یک زندگی نو شه
بهتره گلی نباشه تا باغ گلا درو شه
#زبان_دل

او دمادم سوخت ما را .... ما دمادم ساختیم
او دمادم ساخت ما را ... ما غلط پنداشتیم !
#زبان_دل
موزیک مسافر
Forwarded from موسیقی اعتراضی (mojtaba)
می گذرند
زودتر از آن که فکر کنی می گذرند
عشق ها
اضطراب ها
هیجان ها
باد و باران های یک تابستانند.

#رسول_یونان
#اینروزهای_من
ادبیات نسل امروز (دختران امروز)
عمدتا ناخواسته از این ادبیات سواستفاده میکنند و عده ای دانسته از این فرصت ها پل میزنند
#اینروزهای_من

درک زیبایی شناسی اکثریت مردم مبتذله (یعنی سطحیه)

در باب جاده قم - تهران

در باب سکوت کویر

@mohsen_baghery_critic
از هوای غربت آشیانه ای که ساختم، به خانه مادری پناه می برم. می روم...

می روم با آن منزلگه ای که آسودگی در آن نهفته و سرمقصود آسودگی کنار اجاق لمیده و با آمدنم خبر از گرسنگی من میگیرد. هیچ محبتی از این بالاتر نیست که بدون هیچ چیزی میگوید شام خوردی؟! به راستی که او بهترین خداست.

خدایی که از میان خود مرا آقرید تا روزگاری خدای دیگری شوم. او بهترین حامی است و من از آشیانه ای که ساخته بودم، بی امان فرار میکنم و به آغوش او پناه میبرم.

او مامن جان و نام و مال من است. او خدای من است. کسی که نه زیبایی و تناسب اندامت را می خواهد نه از تو طلب پولی می کند. کسی که تو را فقط برای خودت میخواهد.

هیچکس را در این زندگی ندیده ام که از جانب خودت تو را بخواهد. من ار آنچه درون آشیانه ام گذشت، به خداوند خویش پناه میبرم و در مامن گرم دامن و بستر نرم لالایی هایش با 180 سانتی متر قد و ریش و سبیل خواهم آرمید و برایش از بی وفایی و چه بر سر گذشت ها خواهم گفت ...

ببخش اگر نبودم ! نیستم ... دست ابلیس و روزگار دستانم را از دستانت جدا کرد و به جایی برد که فکر میکرد شبیه تو پیدا می شود. هر چه بود سراب بود...

من شکست خوردم مادر ... از آنچه فکر می کردم ! و از آنچیزی که برایش از تو دور شدم ... بکی را یافته بودم که در طی و طریقت مذهبی ات قبلا پرهیز می کردی ... اشتباه کردم ... کسی مثل تو نیست... هیچکس به اندازه تو نمی فهمد و نمیخواهدم ... تنهام اما فقط تو کافی هستی ... میدانم که میدانی خودت و میدانم که خواهی گفت سرم را بالا بگیرم و دوباره با تاتی کنان برایت بدوم. اما عجیب خسته ام... جوری پاهایم را بریدن که انگار روی کمرهایشان ایستاده بودم. روی سراب خانه ساختم مادر.
انگار روی کمر حسادت و تزویر خانه ساخته بودم.
چشم می ایستم چشم ... بلند می شوم ... درست مانند تو روبروی تمام سختی ها بدون چشمداشتی به دیگران و بدون خصلت حیوان صفتی و با همان مهربانی و خلوص همیشگی ات راه را برای رسیدن اینبار همان ماراتن ایستاده در نمازهایت را برمی گزینم. فقط من و خانواده و خودش ... به جای تاتی تاتی ها اینبار ایستا اوج میگیرم، با معجزه رکوع و سجود.. نماز را دوست دارم چون تو آن را هدیه میکنی نه تقیه... اما فعلا بگذار کمی روی سجاده ات دراز بکشم و آرام و یواشکی نگاهت کنم... قول میدهم بعد از این نماز را قضا کنم و فقط برای تو و او خم شوم. از بوسیدن خجالت می کشم و این منع و حیا را تو یادم داده ای ... حیایی که حتی از تشکر روتین و ساده سرخ می شود
همان خجالت مرسوم تربیت خانوادگی...

اما یک روز بالاخره خجالت را خواهم شکست و به جای بوسه به آنچه یادم داده ای عمل میکنم. از اینکه تشکر کردن را به زبان نمیدانستی و اینگونه به من آموخته ای سپاسگذارم. تو به بوسیدن دستانت نیازی نداری و میدانم که میدانی تو...

قول ...
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس

مرور بیوگرافی : ملی یس در دوران نوجوانی

جنگ زده در دوران مدرسه
طبقه اقتصادی بورژوا
تنبیه معلمان برای انجام ندادن تکالیف و حواس پرتی

علاقه و استعداد در نقاشی

🗣 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس سال 1897

1️⃣ The Surrender of Tournavos 1897
تسلیم تورناوس 1897

ارزش گذاری : 3 از پنچ
🗒سیدمحسن باقری :
همانطور که در پست قبل، سرگذشتِ آغشته به جنگ این فیلمساز را در سنین نوجوانی توضیح دادم. اینجا با یک ملی یس کاملا متفاوت از سال گذشته روبرو می شویم. دوربین بر خلاف رسم آن سال ها به جای بازنمایی مشاغل سهل و ممتنع به دل سختی های یک بازسازی سخت و دشوار از یک واقعه جنگی می رود. اینجا حتی به خوبی مسئله حمله و دفاع. حفظ خانه و تهاجم بیگانه را در همین یک دقیقه به تماشا نشست. البته با توجه به محدودیت های تاریخی و زمانی فیلمساز.

اولین فیلم با محوریت جنگی تا بدینجاست. و اولین فیلم بیگ پروداکشن !

مسئله جنگ در اینجا جالب است. دوربین از داخل، سربازانی را دز جنگ و دفاع نشانمان می دهد. دوربین گویا مدار بسته از موقعیتی جنگی می گیرد. وقتی سربازان دشمن وارد می شوند و سربازان خودی بالاجبار به حریم کاشانه پناه می برند، کاملا ناخودآگاه موضع حسی ما به افراد درون کاشانه و حمله کنندگان به این کاشانه معین و تنظیم می شود. بی شک برای داخلی ها احساس نگرانی و شفقت داریم و برای مهاجمان احساس غیض و نفرت...
این اثر فرمی ترین فیلم ملی یس است. بدون اینکه به آن فکر کرده باشد، دوربین را داخل و تا حمله دشمن و پناه دوستان خس درونی ما را تقویت میکند و دست آخر هم سردار ناسلیمان دشمن را با افتخار به دَرَک واصل می کند (چند ثانیه آخر ویدیو را دوباره ببینید).

فیلمساز از دشمن متنفر (یونانی ها) و نسبت به سربازان داخل (فرانسه) احساس نزدیکی دارد. این را صرفا با همین حسش به تنهایی فرم داده و طبیعتا از کارهای قبلی بسیار جلوتر است. این فیلم قدمی فرمی است و آثار قبلی تنها تلاش های بی ثمر برای ورود تکنیک به سینما و تبدیل روایت به شعبده بازی بود. این فیلم نیازی به جنگولک های شعبده ندارد. فقط روایت میکند، منتها روایت از زاویه یک فرانسوی و نه یک یونانی ...

📍@mohsen_baghery_critic
بازخورد یکی از اعضای کانال نقدزیست به سری مطالب #تاریخ_سینما👇🏼

جناب آقای محسن باقری، ادامه ی تاریخ سینما به روایت شما در کانال شخصی تان (بعد از چند ماه) مایه مسرت و امیدواری ست. ان شاء الله در این مسیر مستدام باشید، و ما اعضای کانال تان نیز از برکات این نگاه نو بهره ببریم. البته این در گروی همراهی اعضای کانال است؛ ما با پرسش ها و نظرات مان می توانیم زمینه ساز تکمیل و تقویت روش درست شما در راستای آزادی از بند تاریخ نگاری های تکراری، و شکل گرفتن درکی امروزی و کارآمد از سرگذشت صد و سی ساله ی سینما باشیم؛ سخت است اما شدنی اگر بخواهیم.

تا جایی که می فهمم، دانش تاریخ سینما وقتی به درد منتقد می خورد که برآمده از تحلیلی بی واسطه و متصل به امروز خودمان در این کشور باشد، وگرنه از ضبط و بازگویی روایت های دیگرانی که دغدغه های خودشان را داشته اند بعید می دانم سودی حاصل شود؛ چرا.... می توان کتاب های تاریخ سینما (که عمدتا ترجمه هستند) را حفظ کرد و در گوش دیگران فرو کرد. اما این زمزمه های نرم و رهایی بخش شما حین مرور بی واسطه ی میراث سینما اساسا چیز دیگری ست، و ذهن را به افقی بکر و پهناور از تفکر مستقل و خودکفایی در تحلیل می برد.

می دانیم که چنگال روزگار گریبان شما را نیز، همچون اکثر ما، گهگاه بدجوری می فشارد. اما علی رغم تمام شدائد، همین قدر که هستید و افکار بکرتان را به ما می رسانید غنیمت است؛ سپاسگزاریم و منتظر قسمت های بعدی. شما هم اگر از ما انتظاری دارید بفرمایید شاید بتوان کاری کرد.

با احترام

دوست و همکار شما در مجموعه ی فرهنگی #نقدزی

محمدعلی شمس
@neoshams

۱۴ دی ۹۸

.
از خون سردار سواستفاده شد. بازی با احساسات شد. یک انتقام سخت هشتگ شد و در سطح شهر ملت را خفه کرد. سیلی زده شد و اینجا بود که خدا وارد شد و گفت جمع کنید مشروعیت کشک و پشمتان را ...

بزرگ ترین سیلی خدا بود به امامان قلابی دین نبوت
برای رفیقی که جز تفریق ندارد و شعری که مخاطب ندارد !
Ye Bar (Rap3da.net)
Shayea Ft Yasin Torki
ضمیمه ویس بالا
Demo (Shayea Ft Zal - Bari Behar Jahat)

ضمیمه ویس بالا
برای شنیدن کامل آهنگ:
https://t.me/Rap3da/8680
تحریم جشنواره یا تحریم خود؛ مسئله این است...

معتقدم که هوای حوصله ابری ست. کاری به اهداف سیاسی تحریم ها ندارم. حوصله فیلم دیدن هم... اما از یک سو جشنواره فجر همیشه مرکز ثقل زندگی سینمایی من بوده و صحبت درباب فیلم ها آنهم در طول یکسال از پیش برندگی در همه امور می آورده ...

لذا هم مسئله نیست و هم هست. تحریم است و نجات از تحریم خود هم است!...

چند فیلم می بینم و در کل جشنواره را نه... جزء می بینم و کل نه...

انتخاب فیلم ها در گروه متصل به کانال در حال پیگیری ست. خواستید با هم می بینیم و در صف با مردم به معاشرت در باب تحریم دنیا می رویم ...

#فجر98 #تحریم #ادامه_داری
#اینروزهای_من
ماجرای من و کاشان و چینی های محکم سرشت!

چینی ها توی همه چیز محکمند حتی توی زبان ! تو حلقومی حرف میزنن😺
#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

فیلمی بد و سفارشی / از فرط تکرار و ادای سبک داشتن به تلفیق فیلمفارسی و فیلم هندی ایرانی طور رسیده

بی ارزش

@mosen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
نقش کستینگ در فیلم مانند نقش ستون است در ساختمان ...

سه بازیگر اصلی فیلم درخت گردو ستون های تاثیرگذاری در لحظه و تاثر و تاسف و غم و گریه مخاطب است اما از یک سو هر کدام بمب متحرکند و لحظه به لحظه باورمندی را ترکانده اند.

پارادوکس بژرگ دوربین مستندنما و اسلوموشن های کارت پستالی

پارادوکس تصاویر واقعی و تلاش برای واقعی جلوه کردن و از یک سو کنجکاوی مخاطب در دیدن بازی معادی و مدیری در این نقش ها ...فیلمساژ خودش کارش را جدی گرفته که دوستان گریبان چاک اشک های گذرا مخاطبند؟

وقتی در انتخاب بازیکر نام آشنا برای روایت مستند بهره میگیرد یعنی از همان اول میگوید من ادای مستندم و واقعی نیستم
پس آه و اشک و حسرت و غم و ناله و ضجه و عشقولانگی و پزشک و بیمار و کورد و تاول و شیمیایی و بمب هم اداست. نیست؟

#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

@mosen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
از سوی دیگر فیلمساز در یک سکانس پرواز هواپیمای عراقی را مانند لوله تانک همان آلت مردانه از نمای اورهد پس از دیالوگ تعلیق محور نریشن از لحظه وقوع حمله نشان می دهد. همان لوله تانکی که ساریس در مقاله علیه تفسیر بر علیه یک مفسر که لوله را به الت تفسیر کرده بود، می تاخت. اینجا کاملا واضح و مضحک، فیلمساژ تولید میکند. هواپیمایی که از بالا (اورهد) قسمت دماغه را مانند ورود همان لوله تانک میگیرد که تجاوز را اینچنین جنسی و مبتذل تصویر کند.

تلفیق ابتذال فیلمفارسی لاتاری و اسطوره سازی سفارشی ایستاده در غبار

بنظرم هیچگاه نمیشد اینچنین فاجعه ای را به یک اخرالژمانی ساده انگارانه و سطحی از جنس زامبی های فیلم آخر جیم جارموش تبدیل کرد.

#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

@mosen_baghery_critic