محسن باقری - نقدزیست
468 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

8- جزیره کانوی در شب / Coney Island at Night
🎞https://www.youtube.com/watch?v=Wf8oRvzDkcA

ارزش گذاری : 3 ستاره از 4
🔰اولین فیلمبرداری در شب
، پیش از این در سال 1901 با دوربین «پاناروما» توسط ادیسون و فیلمبرداری پورتر در سری تجربیاتی نظیر فیلم «Pan-American Exposition by night» صورت پذیرفت. (حتما روی لینک کلیک کنید) . در آن فیلم دو تمهید ویژه به کار گرفته شد، 1) اینکه "پن" به "پاناروما" ارتقا یافت. 2) با کمک تدوین «فیداوت»کات به صورت نهان رقم خورد و به یکباره نمای روز به شب همان لحظه ی فیلمبرداری اتصال یافت و فیلمبرداری در شب خود را به رخ کشید.

اما در ابن فیلم حرکت دوربین در شب های پر زرق و برق شهربازی و تشبیه آن به فضایی جادویی از جزیره ایسلند، تجربه قبلی را به مستندی جادویی بدل کرد. مستندی که فضامحور است و از یک لوکیشن واقعی و قابی جادویی پدید آمده است. این فیلم اولین فضاسازی با دوربین است.

دستاورد ویژه دیگری
که برای اولین بار در سینما مشاهده شد، پلانی بود که با «تیلت داون» و «تیلت آپ» یک ساختمان بلند را از بالا به پایین تعقیب می کند و بالعکس از پایین به بالا می رود. پس دوربین توانست کلیه حرکات گردن یک انسان را در این فیلم انجام دهد. اینجا دوربین به معنی واقعی کلمه "گردن" دار می شود.
فیلم بسیار مهمی است و دیدنش الزامی ست.
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

9 سرقت کوچک قطار / The Little Train Robbery
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=p-6QOE3cq0E

ارزش گذاری:2 از 4 ستاره
🔰اولین بازسازی تاریخ سینما از یک فیلم ! ... این فیلم از بهترین فیلمهای آن سالها یعنی فیلمی که پورتر با آن به شهرت رسید: «سرقت بزرگ قطار» بازسازی شده است. این بازسازی یک ویژگی ممتاز دارد، که همه چیز در طبقه بندی کوچک تر و ماجرایی کودکانه درست مانند محیط یک شهربازی و اِشِل بازی های کودکانه تبدیل شده است. سرعت اساسا به ژانر اکشن تنه میزند؛ اما اکشنی کودکانه ! به نوعی این فیلم پایه ریزی ساختمان ژانر اکشن آمریکاست.

این که تدوین به شیوه فیلم قبلی «موازی» رفتار نمی کند و سرقت اساسا برای قطار شهربازی کودکان صورت می گیرد، نماها را به مدیوم لانگ شات با محیطی وسترن گون بدل می کند، که جالب اینجاست حتی وسترن هم در مقیاس کوچک تر در آمده... از این منظر فیلم اعجاب برانگیز است.

فیلم مولفه های اولین فیلم گنگستری را داراست. گروهی دزد به گروهی کودک مشغول بازی در قطار شهربازی حمله می کنند و پورتر بازسازی فیلم مهم خودش را رقم میزند. این یک بازسازی خلاقانه است... از یک سو مولفه های اولیه ژانر اکشن هم داراست اما هیچکدام به معنی واقعی کلمه به وقوع نمی پیوندد... مشکل پورتر اساسا در تاتی تاتی های نرم و آهسته و پیوسته است. سینما برای ادیسون و پورتر اول صنعت است و بسیار در این راستا به حق در حقیقت هستند.

ارزش گذاری این دست فیلم ها به میزان کاری ست که میخواهد انجام دهد. این فیلم صرفا میخواهد سرقت بزرگ قطار را به سرقت کوچک قطار تبدیل کند و به غیر از دو الی سه سکانس در مابقی سکانس ها موفق است. به جای نزدیکی به گنگسترها و عمق میدان وسترن به مدیوم لانگ های بدون عمق و نماهای باز منحنی شکل اکتقا می کند.

🆔 @mohsen_baghery_critic
Forwarded from A Revolutionary
از بدعت هایی که در زمینه حرکت دوربین توو سرقت بزرگ قطار صورت گرفته زیاد گفته شده،
توو این فیلم چطور؟ همون سیستم اتخاذی فیلم سرقت بزرگ رو میبینی یا نواوری میبینی توو دوربینش؟
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
همه تمهیدات کوچک سازی و تبدیل سرقت بزرگ قطار (وسترن) به سرقت کوچک قطار (اکشن _ گنگستری) در دوربین و حذف عمق میدان صورت گرفته ... فوق العاده است دوربین شناسی اس.پورتر
@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

10- کلاه سفیدها / The White Caps
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=dPw8RTegNbU

ارزش گذاری : 2.5 از 4 ستاره
🔰تجربه فیلم قبلی و مجموعه موتیف های پورتر اینبار به کمک "والاس مک کوهن" تلفیق یافته و نسبتا فیلمی عجیب و به شدت گیرا در یرانگیزش حس رُعب و وحشت گام برداشته است. حس نگرانی و دلهره ... یک پلان بی نظیر در این فیلم است که هر بار دیدنش آدم را به وََجد می آورد. پلانی که بعد از فرار شخصیت از چنگال گروه کلاه سفید ها و شروع تعقیب، به سکانسی میرسد که در یک نمای ثابت لانگ شات، در عمق میدان جنگل. گروه کلاه سفید ها با آن ظاهر عجیب و پوششی غریب، رو به سوی دوربین نزدیک می شوند و حالتی وَهم آلود به مثابه زامبی ها پیدا کرده اند.
کاملا مقدمات فضای سورئال را برای ما می سازد. انگار در یک دنیای عجیب، مرد تاوان گناه تعرض به همسر خویش را می پردازد ... هر چند مقصر و بانی این تعرض و ضرب و شَتم همین گروهک بوده باشد. اتفاقا چیزی که جالب است، مرز گمگشتی در اطلاق خیر یا شر به این گروهک است. یعنی ما حسی از بد یا خوب بودن آنها نمیتوانیم به طور دقیق به خود راه دهیم. می توانند هم خیر باشند و هم شر ...
این فیلم از زمره اولین فیلم های پایه گذاری شده در زمینه سورئالیسم است. تجربه ای فوق العاده در ترسیم فضا، فیلمی متکی به فضا و طراحی لباس. از یک سو اولین فیلم رعب آور یا ژانر دلهره هم به حساب می آید. این فیلم خوب را از دست ندهید ...
تا اینجا بهترین فیلمی که در سال 1905 / یا / بهترین سکانسی که در بین کلیه این سالهای آغازین تاریخ سینما دیدم.

🆔 @Mohsen_baghery_critic
Forwarded from نقدزی
🎬دوره تابستانه (( نقد و نگرش در فیلم ))

نمایش، نقد و تحلیل برترین های تاریخ سینما با حضور 👇🏼

محسن باقری، منتقد و سردبیر رسانه #نقدزی

پژمان خلیل زاده، منتقد و سردبیر مجله #پراوادا

📕با ارائه مدرک رسمی و معتبر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی

شروع دوره: ۱۵ مرداد

◀️ مکان برگزاری: استان مرکزی، شهرستان دلیجان

☎️ تلفن تماس جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر :

09305687514

@naghdzee
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

10- زمین هندوانه / The Watermelon Patch
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=DnbtDZYAg54

ارزش گذاری: 1.5 از 4
🔰 در اولین همکاری اس.پورتر با والاس مک کوئن در فیلم «کلاه سفیدها" به دستاورد ویژه آنان به مولفه مهمی چون لباس در میزانسن و دقت در طراحی لباسهای عجیب برخورد کردیم. ترکیب دو جهان بینی و تجمیع کوله بارهای تجربی آنها همچنین در خلق حال و هوای سورئال هم اقدامات ویژه صورت گرفت. این فیلمسازان در دومین تجربه مشترک خود، در فیلم «قطعه زمین هندوانه» علاوه بر تاکید وجوه رئالیستی به جنبه های انتقادی و طبقاتی جامعه یعنی سیاه و سفید هم طعنه هایی وارد می کند و کمدی شوخ و شنگ با ضرباهنگ تند و تدوین موازی در انتهای فیلم آن را قابل تحمل و دیدنی تر ساخته است.

این بار سورئالیسم و شکست مرز واقعیت به صورتی کمیک در همان پلان آغازین با تغییر هویت مترسک ها به انسان و تعقیب دزدان روستایی سیاه پوست بهره برد. به خوبی تعقیب که از تالیف های پورتر به شمار می رفت، با طراحی لباس مترسک بی جان و تغییر لباس به اسکلت های جاندار به خوبی درام را داری تضاد و کنتراست های بصری - روایی خوبی می سازد.
تمهبد دوم در خانه و پس از جشن و پایکوبی و هندوانه خواری سیاه پوستان رخ می دهد. در یک سکانس از یک سو نمای «مدیوم شات" جمع را به نمای «مدیوم کلوز» توشات شخصیت های سیه چرده به آغاز خوردن وحشیانه هندوانه سوت شروع می دمد و علاوه بر شناخت بیشتر از موقعیت و کمی از نزدیک صورتی از دو شخصیت این خانواده را به یک کمدی شاداب خانوادگی بدل کند.

تدوین موازی
و تعلیق هم در انتهای کار تمهید ویژه بعدی است. این فیلمسازان در انتها و ماحصل درام، از صحنه های خارجی منزل و لو رفتن خانه آنان توسط روستاییان سفیدپوست ما را مطلع میسازد و تعلیق را شکل می دهد. سپس از راه دودکش محفظه شومینه را می بندند تا راهی برای بیرون کشیدن آنها در آن چارچوب پدید آید. در سکانس بعد وقتی به صحنه های داخلی (خانه) برمی گردیم ، نگاه تحقیرآمیزی به سیاهان که حتی در احساس خفگی بیشتر از به خود بی توجهی نشان می دهند و به هندوانه خوردن بسنده می کنند؛ تا در لحظات شماره افتادن نفس ها، از درب و پنجره و ییرون دویدن و اردنگی زدن سفید پوست های زمین دار را بهتر از سیاهان هندوانه خوار جلوه دهد...
تضادها به شکل تحقیر آمیزی نژادپرستانه از کار درآمده و به نیت خیرخواهی و بشردوستانه بر هم کنش نشده است.

@Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

11- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=2s2_qPKBqys


ارزش گذاری: 0 از 4
🔰 پس از تجربیات خوب پورتر در زمینه «تدوین موازی» که زمینه ساز «تعلیق» بود؛ اینبارداستانی را از سه جهت به صورت موازی دنبال میکنیم. در صورتی که پیش از این نهایتا یک یا دو ماجرا به صورت همزمان و موازی روایت میشد. دختری که مرتبط با نگهبانی ایستگاه راه آهن است؛ راهی جنگل میشود و در بین راه در میان جنگل، دسته ای از راهزئان را که مشغول طرح و نقشه برای سرقت از قطار بودند مواجه میشود و توسط آنان به درخت بسته میشود؛ در این بین سگی که همراه دختر بود، جهت خبر کردن نگهبان به لوکیشن قبل برمی گردد. تقابل این سه ماجرا، یک دختر برای جلوگیری از به سرانجام نرسیدن قصد و هدف راهزنان، سگ برای خبر دادن نگهبان ایستگاه و دزدان کمین کرده برای دزدی به صورت موازی پیگیری میشود.تدوین موازی همیشه با خود حس تعلیق می سازد. تعلیقی که استادش به تمام معنایش آلفرد هیچکاک سالها بعد با دیدن همین تجربیات اولیه به آن توانست تکامل بخشد. تعلیق همیشه پیش از آنچه شخصیت بداند، ماجرایی برای مخاطب روایت می شود و او را آگاهی به چیزی می بخشد که شخصیت هنوز خودش بی خبر است. این فیلم صرفا تکامل در «تدوین موازی» به شمار میرود.

موتیف سگ در فیلمهای پورتر فوق العاده است. ماجرای سگ به تنهایی بار یک روایت دیگر را به دوش میکشد. وقتی ماجرا همزمان در سه قسمت موازی تعریف می شود زمینه ساز ارتقا حسی التهاب به اکشن را رثم میزند. هر سه ماجرا تعلیقی میسازد برای دو ماجرای دیگر...

دختر برای نگه داشتن و اطلاع دادن به قطار، از درآوردن لباس در نیم تنه پایین (شورت) استفاده می کند. پورتر هم با اقتباسی آزاد از ماجرای دهقان فداکار همدان خودمان این را شاخت یا در واقع دهقان فداکار ما این فیلم را در روزگار جوانی خود دیده و برای فداکاری خویش از این شخصیت الهام گرفت ! ایرانی ها برای درآوردن لباس هم مآخوذ به حیا هستند و این آمریکایی ها از هر چیزی، حتی فداکاری هم سوءاستفاده می کنند!

فارغ از اینکه این فیلم در راستای فیلم اکشن هم یک تکامل به حساب می آید، اما فیلم خوبی نیست. زن پس از نجات قطار به راحتی توسط عوامل به امان خدا سپرده می شود و نگهبان برای دستگیری سارقین معطلی و لِفت زیاد میدهد و دختر هم مانند عاشق ها بعد از نجات قطار مانند پارک ملت روی ریل راه آهن قدم میزند ! کاملا گیج و خِنگولانه به دستور فیلمساز ! سارقین قطار هم که اصلا معلوم نیست با خودشان چند چند هستند و چه میخواهند. این مسخره بازی های تعقیب و گریز ابلهانه روی ریل راه آهن صرفا برای قطار هِندلی احمقانه ای هست که اصلا مشخص نمی شود که چرا برمیدارند و این احمقانگی را چرا پیش می گیرند. عاشق سینه چاک هم با قطار بالیوودی ! هندی طور برای نجات دختر، با قطار در حال حرکت دختر را مانند عروسک از روی ریل برمیدارد!! قطار در حال حرکت و موتیف عروسک های بدلکار پورتر . «گویی هندی ها با این فیلم بالیوود را بنا نهادند» و بعد هم شلیک کنان الکی و بی منطق دزد و پلیسی به کل فیلم را به فاجعه کشاند.

فیلم بدیست . حیف/ اما در جهت تکامل قصه گویی در سینما بهتر است که ببینید. بخصوص در سری فیلم های پورتر این فیلم زمینه ساز اولیه از ژانر اکشن هم داراست.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
محسن باقری - نقدزیست
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی پورتر - سال 1905 11- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers 🎞 https://www.youtube.com/watch?v=2s2_qPKBqys ارزش گذاری: 0 از 4 🔰 پس از تجربیات خوب پورتر در زمینه «تدوین موازی» که زمینه ساز «تعلیق» بود؛ اینبارداستانی…
#نظرکاربران
رضا /
@MoviesMusicLover : درود جناب باقری عزیز - یک پیشنهاد دارم
شما ک از لومیرها و پورتر میاین جلو، در کنارش نقد منتقدین بزرگ مثل خانم پالین کیل و ایبرت و بازن و ساریس و غیره و یا حتی غیر سینمایی‌ها مثل لاکان و ژیژک را در کنار مرور تاریخ سینما، نقد این بزرگان در مورد آثار سینمایی هم مطرح کنید، خیلی خوب میشه
اگر چه من هم با شما کاملا موافقم ک ب پورتر اشاره ای به اون صورت نشده
ولی خب در ادامه این روند میتونه مثمر ثمر بشود 🌷

#تشکر
باقری: راستش در این زمینه شاید با کمک پژمان خلیل زاده برای باقی فیلمسازان هر نقدی که پیدا کردیم از این بزرگانی که نام بردید، حتما در کانال کار میکنیم. اما در رابطه با پورتر فعلا منبع اطلاعاتی بهتر از ریویوهای amdb پیدا نکردم. حتما پیشنهاد شما را در دستور کار برای بررسی فیلمسازان بعدی قرار میدم
سپاس از همراهی گرم و صمیمانه ات...

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=hQ0_JCz8uzU

ارزش گذاری : 0 از 4 ستاره
🔰سینما بیش از 20 سال هنوز از شر تئاتر و نماهای طولانی ثابت و تک قابِهای صحنه نمایش خلاص نشده و همچنان فیلمسازان به تک ایده های نو و جدید برای مخاطبان بسنده می کردند. شروع فیلم بسیار طولانی، بدون هیچ جذابیت و هیچ رویکرد دراماتیزه ای از خلاقیت می گریزد. پورتر تنها به قسمت دوم؛ یعنی تلفیق انیمیشن با فیلم دلخوش کرده که این درست است که جز دستاوردهای تکامل سینماست ولی خوب اجرا نمی شود.
تدوین های موازی خانواده و ماجرای بابانوئل درست است که زمینه ساز ماجرایی فانتزی و اولین فیلم فانتزی سینمای آمریکا می شود؛ اما بد و بی ذوق در دوربین و لوکیشن است. حتی انیمیشن از جنس سینما نیست و نهایتا از تکنیک های شعبده تئاتر کودکان و اساسا تئاترهای عروسکی بهره میگیرد نهایت خلاقیتی که خرج می دهد، امتداد حرکت سورتمه بابانوئل ها با وسعت دید قاب دوربین است که می تواند بیش از حد امتداد یابد و حول محور یک دایره باشد. متاسفانه این فیلم با توجه به صامت بودن میتوان گفت که به تئاتر هم بدهکار است !

دستاورد اس.پورتر و ادیسون را تلفیق انیمیشن با فیلم و پایه ریزی سینمای فانتزی در این فیلم قلمداد میکنند. قبلا ورود انیمیشن به سینما را در تحلیل فیلم «وقتی جونز بازی خود را از دست داد» با میان نوشته های فانتزی در گرافیک شرح دادیم؛ این بار نه تنها از انیمیشن های گرافیکی خبری نیست بلکه در تکامل به نمایش های چند دهه گذشته تئاتر باز می گردیم و در قصه گویی نه به مثابه خلاقیت و تکنولوژی، بلکه به همان صورتِ عروسکی که در تئاترهای فانتزی و کودکانه سال های رونقش بسنده می کند.
نمایش «دیوراما» نه تنها دستاورد نیست، بلکه حتی تکنیک سینمایی هم نیست.

آنچه که این فیلم را میان منتقدان amdb امتیاز بخشید، صرفا به فانتزی سنت های دیرینه و خانوادگی آمریکا برمیگردد که بهتر از این هم در میان فیلمهای همان سالها می توان یافت. منتقدان بازسازی تصویری از شعر کلاسیک سنتی در شب قبل از کریسمس را یکی از امتیازات فیلم بر می شمارند.
از جمله ی یکی از منتقدان همان تراود که در اوست. لیندا رون با نمره 10 از 10 برای فیلم نوشت !. ـاین فیلم از میان آثاری که تا به حال دیده ام، مورد علاقه من است ... من آن را دوست داشتم (هرچند وقت یکبار آن را می بینم) این فیلم برای آن تاریخ دلسوزانه ساخته شده است ... اگر دوست داشتید شور و شوق مسیح را تماشا کنید این فیلم را ببینید !... این الهام بخش داستان بسیار معروف کودکان است. به نظر من هر کسی باید این فیلم را انتخاب کند و آن را تماشا کند.»
بله دیگر ، چه بگوییم ...
یکی از منتقدان این گونه تکنیک پورتر و دستاوردش را شرح میدهد: سکانس از تکنیک دیورامای پیچیده بهره می برد که تصویربرداری از سانتا گوزن شمالی و سورتمه را از قسمت های یخ زده قطب شمالی به چراغ های روشن شهر وصل می کند. به نظر می رسد بعضی از گوزن های شمالی تکنیک پورتر را لو داده اند، اما هنوز هم یک موفقیت بزرگ برای فیلمی در سال 1905 است.
تکنبک دیوراما. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در ویکیپدیا : شیوه ای از نمایش که در آن به پرده های نقاشی شده از مناظر، نورهای گوناگون می تابانند و تماشاگران برای تماشای آن، در تاریکی قرار می گیرند. به روایت دیگر : طریقه ای در نمایش صحنه ها که در آن بوسیله ٔ تصویری که به طرز خاصی بر پرده ای بدون کناره های آشکار نقاشی شده است و به کمک بازیگری نوربر پرده مناظری متغیر بنظر تماشاگران که در تاریکی قرار دارند میرسانند. این نام به پرده ٔنقاشی و به محل نمایش نیز اطلاق شود. (از دائرة المعارف فارسی ).
فیلم جورج ملی یس «سفر غم انگیز غیر ممکن / سفر غیر ممکن» که در سال 1904 ساخته شد بسیار بهتر از این فیلم است و این فیلم دستاورد که نمیتوان گفت ؛ ولی برای ژانر فانتزی و کودکانه سینمای آمریکا دست درازی به حساب می آید.

🔺پایان فیلم های اس.پورتر _ سال 1905

🆔 @Mohsen_baghery_critic
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول}
1- هفت دوره از زندگی / The Seven Ages
2- جنون سرقت / Kleptomaniac
3- چگونه جونز بازی خود را از دست داد / How Jones Lost His Roll
4- لغزیدن سارق برای زندگی / The Burglar's Slide for Life
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/897

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم}
5- افتتاح مسابقات پارک / Opening of Belmont Park Race Course
6- سواری واگن برقی 5 ساله خوب / On a good old 5 [cent] trolley ride
7-کل خانواده سد و سگش / The Whole Dam Family and the Dam Dog
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/906

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسش و پاسخ در رابطه با ایستادن روی پورتر و میزان اهمیت او
https://t.me/mohsen_baghery_critic/911

8- جزیره کانوی در شب / Coney Island at Night
https://t.me/mohsen_baghery_critic/916

9 سرقت کوچک قطار / The Little Train Robbery
https://t.me/mohsen_baghery_critic/918

پرسش در باب دوربین پورتر
https://t.me/mohsen_baghery_critic/919

پاسخ به پرسش دوربین پورتر سرقت کوچک قطار
https://t.me/mohsen_baghery_critic/920

10- کلاه سفیدها / The White Caps
https://t.me/mohsen_baghery_critic/921

11- زمین هندوانه / The Watermelon Patch
https://t.me/mohsen_baghery_critic/927

12- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
https://t.me/mohsen_baghery_critic/928

13- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
https://t.me/mohsen_baghery_critic/931

🆔 @Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- زندگی یک پلیس آمریکایی / Life of an American Policeman
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=6HFF8E_tbiw

ارزش گذاری : 1 از 4 ستاره
🔰پیش از این در تحلیل فیلم "زندگی آتش نشان آمریکایی" که اولین فیلم مهم اس.پورتر به حساب می آمد، توضیح دادیم که این بازسازی یک نمای واقعی و آرشیوی او را به مصداق خوبی از اینکه "سینما چیست" بدل کرد. سینما تجربه یک واقعه، یک شغل، یک ماجرا، یک قصه برای ماست. برای مخاطب تجربه درون پرده را به تجربه ای درونی منتهی میشد. در ویدیو بهتر توضیح دادم که چگونه تجربه یک آتش نشان با تلفیق بازسازی از واقعیت باعث میشد تا برای آتش نشان کلاه از سر برداریم و از این پس قدرشان را بدانیم.
اما فیلم این بار میخواهد زندگی پلیس های آمریکایی را نشان دهد. اول از همه دیگر خبری از بازسازی و چسباندن آن به یک نمای آرشیوی ضبط شده نیست.

داستان با پلیسی که کنار خانواده مشغول صرف صبحانه است و با همسر و فرزندش خوش و بش میکند، شزوع می شود. یک صحنه ساده با این هدف که پلیس هم آدم است و خانواده دارد ! (کلیشه). پلیس از آغوش خانواده برای امنیت و حراست از جان و مال هم میهنان به خارج از خانه می رود ... درست است که کلیشه است ولی با روایت اپیزودیک پلیس های دیگر به آن روح و جان ماندگاری بخشیده است.

به نوعی این فیلم اولین فیلم اپیزودیک به شمار می آید. با خروج اول صبح یک پلیس شروع می شود. بعد پلیسی دو کودک گمشده را بغل می کند. سکانس بعد مخاطب که در انتظار سرانجام آن دو کودک گمشده است در لابه لای مردمی که از عرض خیابان قصد عزیمت به آن سمت خیابان دارند، به یکباره پلیس دیگری هدف دوربین است و برای کمک به مردم و گذر دادن آنها به آن سمت خیابان اقدام میکند ! اینکار به بهترین شکل فیلمبرداری شده ... سکانس پلیسی که برای نجات دادن زنی که به قصد خودکشی به درون اب شیرجه زده بود اتصال یافته و پلیس سرانجام موفق به نجات او می شود. در سکانس بعدی تداوم امداد پلیس برای نجات زن و آمبولانسی که آن زمان کالسکه اسب بود و اکشن ... به طرز فوق العاده ای حرکت درشکه با اپیزود بعدی در سکانس بعد تداخل می یابد. و دو اپیزود با تداخل اتصال می یابد و یکی به مرور در پیش زمینه روایت ما جان می گیرد. این تکنیک در فیلم های اپیزودیک امروزی به کار میرود و پورتر در حد اعلا به تکنیک فیلمهای اپیزودیک فیلم های مدرن در آن زمان رسیده بود؛ حیف که 60 سال بعد تازه برای تکامل این تکنیک فیلمسازان مدرن دست به کار شدند!

یکی از مفسران تاریخ سینما به صراحت فیلم را اینگونه شرح داد، اغلب مردم آن دهه آتش نشانان را بر سر پلیس ها می زدند و نگاه جامعه به سوی پلیس اکثرا منفی بود. اس.پورتر به خوبی آن فیلم آتش نشان آمریکایی خود را با پلیس های امریکایی جایگزین می کند. برای آن دوره، این فیلم تلاش خوبی برای غلبه به آن نگاه مردمی بود.
از نگاه این مفسر اینطور میتوان نتیجه گرفت؛ اس.پورتر که خود همیشه پلیس را فقط از نگاه و سوی گروهک های راهزن یا دزد می دید و صرفا در بزنگاه ها پلیس های برای دستگیری سارقین می آمدند این بار از زاویه دید آنها می گیرد و ان ها را مشغول اعمالی از جنس نجات و رشادت برای مردم نشان میدهد و نه صرفا حمله و درگیری با سارقین. این نگاه هر چند تحمیلی ولی خیر و انسانی است. و در رابطه با روایت مستنددراماتبک که با قالب اپیزودیک به آن روایت داده این نگاه را توانسته به خوبی به نفع پلیس های آمریکایی به سمت و سوی خوبی جهت دهد.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلم شناسی اس.پورتر - سال 1906 {اولین فیلم در سال 1906}

46- پلیس در تعقیب خودروی سوخته /
Police Chasing Scorching Auto
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=LgGNcim4h8U

ارزش گذاری: 2 ستاره از 4 ستاره
🔰 پیش از این فیلم «زندگی یک پلیس آمریکایی» را تحلیل کردیم. فیلم اپیزودیک که از شرح رشادت ها و خدمات پلیس آمریکایی می گوید. یک اپیزود باقی مانده بود که خود به عنوان دستاوردی ویژه در امر سینمای پلیسی و جنایی به شمار می رفت. این فیلم اما در راستای موتیف «تعقیب» زمینه ساز ژانر حادثه ای بوده و به صورت جداگانه در سال 1906 پرده برداری شد.
این فیلم به شدت ویژه است. پیش از این (دوربین لومیرها در فیلم اولشان را به دوربین مدار بسته تشبیه کردم) . سپس یکی از فیلمهای پورتر را به نام «بازرسانی درشکه سوار به کلارمونت» را در تکامل به دوربین کنترل ترافیک پلیس های راهنمایی و رانندگی مشابهت دادم. اما این بار باز هم در راستای تکامل (به معنای واقعی کلمه) به دوربین کنترل نامحسوس پلیس های راهنمایی و رانندگی و اعمال قانون های معروف پلیس همیشه شریف تلویزیون میلی رسیده ایم.
چقدر جالب است که این فیلم در سال 1905 بهتر از کلیه برنامه های کنترل نامحسوس آن هم با تکنولوژی های امروزی! با این تفاوت که فیلم با یک ماجرای داستانی از نجات کودکی توسط پلیس به تعقیب و گریز پلیسی و جنایی میرسد. خودرویی که با سرعت زیادی از کنار کودک رد شده بود توسط پلیس در سکانس های بعدی به مانند فیلم های هیجانی اقدام میکند، منتها با این تفاوت که دوربین به جای سوار شدن بر روی قطار که پیش از این در ویدیو تحلیلی یکی از فیلم های پورتر «عاشقانه از راه آهن» توضیح دادم؛ اینبار بر روی خودرویی جایگذاری می شود و به تعقیب خودروی متخلف می شتابد.

در توصیف این فیلم یکی از منتقدان "کریکت" می نویسد :
فیلمبرداری در حال حرکت به سادگی انجام می شود، با نمایی بسیار صاف و مستقیم که در هر دورانی خوب است. یک شات در نزدیکی ماجراست که شما فقط می توانید به عنوان یک شات در حال حرکت آن را مشاهده کنید، اما در غیر این صورت تکنیک برای آن زمان بی عیب و نقص است. این هنوز در تحویل هیجانِ تعقیب و گریز از طریق وسایل نقلیه موتوری، موضوعی است که مطمئنا بسیار عجیب و غریب تر و حتی هیجان انگیزتر حتی در امروز به نظر می رسد.
دستاورد اس.پورتر و یار فیلمساز او والاس مک کوهن ارزش و اعتبار 2 ستاره را خواهد داشت.

🆔
@mohsen_baghery_critic
Forwarded from A Revolutionary
سوال درباره Ghost Shot
Forwarded from محسن باقری
پاسخ به پرسش سیاوش
آیا دوربین پورتر در این فیلم ها شباهتی به دوربین روح شات داره

خیر ... دوربین روح شات برای تعقیب و گریزهای منظم و ابژکتیو به کار نمیره.

برای مثال دوربین روح شات یک ویدیو از فیلم کفاره را در ادامه میفرستم . لطفا مشاهده کنید و لذت ببرید

>>> @mohsen_baghery_critic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصداق Ghost shot
قسمتی از فیلم شاهکار atonement _ جو رایت


@mohsen_baghery_critic
ماجرای پشت صحنه مغزهای کوچک زنگ زده و نقد خوبم 😊

@mohsen_baghery_critic
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پشت صحنه مغزهای کوچک زنگ زده
هومن سیدی
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906{دومین فیلم در سال 1906}

47- بختک ناشی از گوشت خرگوش / Dream Of A Rarebit Fiend
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=g98eVbp0zic

ارزش گذاری : 3.5 از 4 ستاره
🔰بهترین الگو برای اولین فیلم های ژانر فانتزی. یکی از بهترین های ژانر «فانتزی تاریک». پر از دستاوردهای تکنیکی و فرمی، که به کمک دو فیلمساز خوش قریحه و خوش ذوق آن زمان اس.پورتر و مک کوئن پایه ریزی شد. اولین فیلم کمدی وحشت یا کمدی فانتزی سیاه را به ارمغان آورد.

✳️ ویکیپدیا : خیال‌پردازی تاریک (تغییرمسیر از خیال‌پردازی تیره‌وتار) : فانتزی تاریک یا خیال‌پردازی تیره‌وتار (به انگلیسی: Dark fantasy) یک گونه هنری است که به عنوان زیر مجموعه سبک خیال‌ پردازی به‌ شمار می‌رود. این نوع سبک می‌تواند به آثارهای ادبی، هنری و سینمایی اشاره داشته باشد که آمیخته‌ای از عناصر خیال‌پردازی و عناصر وحشت هستند. خیال‌پردازی تیره‌وتار اقتباسی از عناصر گونه وحشت و اغلب دارای ویژگی‌هایی از قبیل تیره‌وتار، ترس و مرگ، غمناک، موضوعات خشن و وحشیانه همراه با موجودات فراطبیعی شیطانی است. با این حال، برخلاف گونه وحشت تمرکز داستان به منظور ترساندن خواننده نیست. در این سبک محدودیتی برای نشان دادن بخش تاریک طبیعت انسان وجود ندارد و قهرمان اصلی داستان لزوماً دلسوز نیست. همچنین برخی از نویسندگان از واژهٔ فانتزی تاریک (یا فانتزی گوتیک) به عنوان جایگزینی برای توصیف وحشت استفاده می‌کنند، چرا که آن‌ها احساس می‌کنند واژه دومی بیش از حد ترسناک یا تأثیرگذار است.
🔰به شخصه برای من شگفت انگیزه وقتی در سال 1906 چنین تکنیک های فوق العاده ای در ترسیم وضعیت یک انسان پس از مصرف بی رویه بی رویه نوعی غذا که مرسوم است توهماتی به همراه دارد، اینچنین عجیب عمل کند و دروازه رئال را شکسته و به دنیای رویا و توهمات ترسناک به فانتزی سورئال درآید و تجربه ناکرده را با تجربه ای که با فیلم کرده ام به تجربه ای که هرگز نخواهیم داشت، بدل می کند. این یک هنر والاست. بهترین فیلم پورتر تا به امروز و بهترین فیلمی که میتوانیم در آن سالها بیابیم.

👥 برای ترجمه نام فیلم به سراغ یاور همیشه مومن "محمدعلی شمس" شتافتم. او اینگونه پاسخ داد : این همون‌ خرگوشه (rabbit) با لهجه اهالی ‌ولز ظاهرا - اینها یه غذایی دارن به اسم خرگوش ولزی که البته حاوی گوشت خرگوش نیست. اون‌ fiend هم یعنی روح‌ پلید و شیطانی... برای اطلاعات بیشتر هم دوستی خود را در حق من تمام کرد و اطلاعات مفید دیگری بدین شرح، هدیه داد: داستان این فیلم هم اول کمیک استریپ بوده (داستان مصور). ‌و آدم ها با خوردن این غذا که حاوی پنیری تندمزه بود، دچار کابوس های ترسناک و عجیب می شدن؛ بنابراین منظور از قیمت دوم‌ اسم چیزی شبیه روح پلید، کابوس یا بختک ناشی از خوردن این غذای خاص هست. این سوژه بهانه ای بود برای نمایش سینمایی بخش تاریک وجود آدم ها در عالم رویا
👤 وقتی نام بختک را در میان توضیحات شمس عزیز شنیدم تجربه این فیلم برایم دلچسب تر شد. چیزی که در سینما از تجربه بختک در یاد نداشتم و با این فیلم به آن رسیدم؛ حتی تا به امروز ! لذا نام فیلم را به «بختک ناشی از گوشت خرگوش» ترجمه ای درون متنی کردم.

✳️ این فیلم اولین اقتباس از کمیک استریپ (انیمیشن) "وینسور مک کی" با همین نام به حساب می آمد. این فیلم برای اولین بار پر از جلوه های ویژه است که پیش از این تجربیات بدی را «ملی یس» داشت و پورتر تبدیل به احسن از آن استفاده میکند. نکته بعدی این است که این فیلم اولین بار موسیقی مختص به فیلم دارد و برایش ساخته شده است و این اولین موسیقی فیلم در تاریخ سینماست. موسیقی که در همین نسخه از لینک ویدیو فرستاده شده به آن اضافه شده است. زیرا در دوران سینمای صامت، فیلم هایی با موسیقی زنده در سالن نمایش نواخته و همزمان اکزان می شد.

و اما جالب ترین نکته که در سیر پژوهش های تاریخ سینما لمس کردم و به خود و فیلسوف خود بودن خویش افتخار کردم، این بود که بسیار زودتر از این حرفها پورتر و ادیسون به دستاورد جلوه های ویژه رسیده بودند؛ ولی به دلیل فشارها و اعتراصات هنرمندان تئاتر که برای بسته شدن سینما تشکل و تحکم به راه می انداختند، برای تولید و اکران اقدام نکردند. اما دقیقا در سالی که اوج فشارها به تحصن تئاتری ها کشیده بود، فیلم را به عنوان تودهنی ساختند که جادو و استقبال را به بی نهایت خود رساند و سینما را کاملا از تئاتر مجزا کرد. به گونه ای که هیچ نیازی حتی به بازیگران تئاتر احساس نمی شد و سینما میتوانست با تکنولوژی های روز افزون خود همه را میخکوب کند. این یک تودهنی بزرگ به مقابله تئاتری ها بود که حساب کار دستشان بیاید . درود ...

👇ادامه این یادداشت در پست بعد 👇
https://t.me/mohsen_baghery_critic/942

@mohsen_baghery_critic
قسمت دوم یادداشت بهترین فیلم پورتر
قسمت اول را اینجا بخوانید

🔰سکانس اول: پرخوری یک مرد در رستوران با نمای مدیوم کلوز است و خوردن و نوشیدن او را دیوانه وار به تصویر می کشد. در همین راستا نمای مدیوم کلوز یک کمدی تیپ پرسوناژ هم با حرکات عجله و وسوسه خوردن او مثلا ریختن نوشیدنی از دهانش رقم می خورد.

♻️ سکانس دوم؛ خارج شدن او از رستوران و تلو-تلو خوردن او در زمینی صاف با اندازه نمای مدیوم لانگ فضا و وضعیت شخصیت را ابژکتیو به تصویر میکشد. ابژه ای که نشاگر مستی او و در حال خود نبودن است.

❇️ سکانس سوم و تمهید اول در امتداد پلان های قبل؛ به یکباره به دستاورد جالب و عجیبی برمیخوریم که ضمن ابژکتیو بودن، حال و هوای سوبژکتیو شخصیت را تجربه می کنیم ! سه تصویر به صورت همزمان روی نمایشگر افتاده است. تصویر اول شخصیت و تلوخوردن اوست که در پس زمینه آن وسط کادر، قطب نمایی متحرک به چپ و راست می رود، مرد تلوتلو خوران به گونه ای که نمی تواند قطب نما را بگیرد، دورش مستانه می چرخد و مدام زمین میخورد تا بالاخره به آن می چسبد! تصویرسوم که در پس زمینه آمده خود نشانگر سرگیجه مستانه است و کروماکی خیابان و ماشین هاست که در فست موشن به سرعت، شهر و ساختمان و آدم ها و خیابان و ماشین ها با سرعت تند و "فست موشن" درآمیخته اند و عبور میکنند.

✳️ سکانس چهارم کمدی اسلپ استیک (بازی با بدن و صامت) بازیگر در زمین خوردن و تلو خوردن در منزل و سرانجام نشستن بر روی تخت. اما برای جلوه ویژه عجیب به تمهید دوم از شعبده های ملی یس روی آورده و با حذف لوازم منزل زمینه ساز بروز فانتزی سورئال می شود و در حقانیت پورتر نسبت به ملی یس همین بس که تجربه شخصیت این جا به تجربه ما بدل میشود. در حذف اشیا هم طنازی آمریکایی و ناب پورتر همین بس که برای حذف اولین اشیا با یک نخ نامرئی با جا به جا کردن توجه شخصیت و توجه مخاطب را به دگرگونی و حرکت اشیا در وسط خانه جلب می کند ! این حرکت بامزگی ناز آمریکایی ها در خود دارد. و بعد تک به تک لوازم منزل از جلوی دوربین بدون اینکه کات ها را حس کنیم با تمهید شعبده کات حذف می کند. اجی مجی لاترجی . این بار نه با منطق بی منطق ملی یس و شعبده بازی جلوی دوربین بلکه با منطق توهم شخصیت و درام. نمای لانگ از مرد و تخت خواب به خوبی به این کار کمک میکند.

❇️ سکانس پنجم با تمهید سوم روبرو میشویم و به کلوزی از مرد که در بستر توهمات خوابیده مواجه می شویم. بالای سر او موجوداتی به علامت کاری که در سر او مشغولند ابژکتیویته آن را میبینیم. تمهیدی برای تجربه دیدن تخیلات مرد و ابژه کردن سوبژکتیو یک شخصیت. نمونه این رویکرد تدوین پیش از این در شروع فیلم "زندگی یک آتش نشان آمریکایی" با دایره ای که بالای سر نگهبان خوابالو و در چُرت تجربه کردیم. این بار خبری از دایره ها نیست چون به دلیل فرم رویا در آن فیلم و فرم کابوس در اینجا باید کاملا آدم کوچولوها بالای سر شخصیت روی فرق سرش، مشغول کوبیدن پتک شوند. تکنیک احتمالا با کوچک و بزرگ کردن دو تصویر در هم آمیخته شده که یکی را بالای صفحه و آن یکی را در پایین صفحه به اجرا میگذارد با بزرگ و کوچک کردن شان در تدوین ساخته اند.

❇️ سکانس ششم و تمهید چهارم فوق العاده است و به شدت عجیب... تخت با سرعت باورنکردنی به تکان خوردن و چرخشی هلیکوپتری در می آید. قطعا از جلوه ویژه ای مانند مقیاس کوچکتر عروسکی منزل و تخت استفاده کرده و البته از بزرگ نمایی در لنز دوربین هم بهره جسته که دقیق این تکنیک را نمیشناسم. هر چه هست فوق العاده است. در این چرخش ها تخت به بیرون از خانه پرتاب می شود!

❇️ سکانس هفتم و تمهید پنجم پرواز بازیگر با تخت بر فراز آسمان، هر چند این تکنیک به نظر می رسد که چنان قدرت باقی سکانس ها را ندارد و زود لو میرود ولی باز هم فوق العاده است. انگار پورتر هر چه سینما و استفاده از ابزار تکنولوژی بلد بوده را استفاده کرده تا دهان تئاتری ها و تحصن شان را بشکند. پورتر سینما را به معنای واقعی کلمه مقابل تئاتر عَلَم کرد. جدا شدن بازیگر از تخت میان آن پرواز آسمانی به نوبه خود جالب است و همچنین سقوطش...

❇️ سکانس هشتم و تمهید ششم: گیر کردن لباس شخصیت به نمادی از تیروکمان یک ساختمان و نهایتا پاره شدن لباس و سقوط شخصیت؛ سقوطی که سقف را درهم شکسته و دوباره به روی تخت می افتد. بدون احساس کات، کلیه لوازم منزل برمیگردد در بهترین کات نامرئی تا بدینجا و بلافاصله و به سرعت شخصیت از روی تخت می افتد و برای ما یادآور تجربه های سقوط خودمان در خواب میشود و از خواب پریدن هایمان... که این هم عالی صورت میگیرد. افتادن از روی تخت به کف زمین خانه ! چیزی که فرقی نمیکند ایرانی باشیم یا آمریکایی؛ همه تجربه کرده ایم.
دیدنیست و دیوانه وار در استفاده از تکنولوژی جلوه های ویژه ... شاهکار سینمای صامت آمریکا

@mohsen_baghery_critc
Ahmad Shamloo - Che Bi Tabaneh Mikhahamat
@Asharenabir
💠بار سنگین هستی ...

💠قدرت تحمل هرکس را از میزان سکوتش بسنجید. آنان که هیاهو می‌کنند، بار هیچ چیز را به روی شانه‌های خود تحمل نمی‌کنند ...

💠سخن نازنین مرد؛ احمد شاملو

@r_dorost