محسن باقری - نقدزیست
463 subscribers
121 photos
86 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت دوم}

3- کمک سگ به باستر براون
Buster Brown's Dog to the Rescue
https://www.youtube.com/watch?v=lWTj01G5Fqo
🔰یک فیلم پیش افتاده در کارنامه پورتر به حساب می آید. دوربین و ماجرا بلکل با دغدغه های پورتر فاصله دارد و عقب گردی به همان نمایش های تئاتری اولین فیلم های اوست. کمی در طراحی صحنه توجه شده که اگر بخواهیم برای این فیلم با تسامح، چیزی دست و پا کنیم، قطعا به جزئیات صحنه میتوانیم به عنوان بهترین المان بپردازیم. تنها نکته ای که در این فیلم حالت تکامل به خود می گیرد این عناصر صحنه و اکسسوار است که بر جزئیات به جای نگاه تئاتر به آن جلوه ی سینمایی بخشیده است. چیزی که در طراحی صحنه تئاتر معمولا ما با عناصر جرئی روبرو نمی شویم و اکسسوار بولد شده را در صحنه بکار می گیریم. این جا کمی اندیشه سینمایی موجود است.
و نکته دوم یکی از شخصیت های بامزه ماجرا یعنی سگ قصه است، که زمینه ساز ماجرای فیلم بعدی او میشود. اساسا این فیلم در کلیت یک عقب گرد است و تکامل یافتگی درونش حس نمی شود و آن دو نکته دستاوردگونه هم نه در راستای تحلیل و تفحص نیست، بلکه با اما و اگرهایی آمدند.

4- کارخانه سگ / Dog Factory
https://www.youtube.com/watch?v=K19rbUD-dho
🔰 ماجرای این فیلم عجیب بود و در عین حال ساده. یعنی تماما تمهیدات و توجه اسپورتر در این فیلم به رویکردهای تکنیکی و تدوین نیست. یک کمدی انتزاعی و تخیلی! ولی به دلیل کپی بودن طرح اولیه که پیش از این بارها ساخته شده بود این اثر را در تاریخ سینما کاملا بی ارزش کرد. این که اسپورتر پس از این تحربیات، چرا به سراغ کپی رفت ؟ به نظرم توجه او به تجربه یک ماجرای انتزاعی و کمدی تخیلی در یک احساس نیاز درونی خلاصه میشوذ. برای جدا شدن از مولفه هایی که خود وابسته به داستان گویی مستندوار بود و بازسازی واقعیت . اینبار میخواهد تجربه ای از جنس بازسازی ماجرایی تخیلی داشته باشد ... ایرادی ندارد ولی کوچک است و برای پورتر می توانست بهتر از این باشد که به سراغ کپی نمیرفت.
تمرکز توجه ما به جعبه است و مرکزیت درام است.
سگ میگیره، سوسیس میده، سوسیس میگیره، سگ میده !! اما برای من عجیب بود؛ که تجربه دیدن یک فیلم انتزاعی با لحن کمدی را در آن سالها نیافته بودم.

5- نروی ناتس عروس را دوست دارد
Nervy Nat Kisses the Bride
https://www.youtube.com/watch?v=Y2lAx6JhosY

🔰 اسپورتر در این فیلم به دستآورد کمدی اسلک میرسد. کمدی که بر پایه تیپ پرسوناژ است. به نوعی اولین پایه ریزیهای خلق کمدین هایی مثل چاپلین و باستر کیتون است. هر چند این فیلم بدی است و امروزه روی ما تاثیر نمی گذارد. اما پورتر در اینجا با تکیه بر یک سری عوامل واقعا یک کمدی بر پایه شخصیت می سازد.
به شخصه عاشق پلان آخرش هستم و از فیلم خوشم نمی آید. پلان آخرش وقتی استفاده از موتیف عروسک های اسپورتر برای حادثه های بدلکاری و شکل دهندگی به حادثه را دوباره دیدم، ذوق کردم. واقعا استفاده از عروسک برای گرفتن خنده بوده، نه برای واقعی جلوه دادن و رئالیسم جادویی....
از سوی دیگر این اولین فیلم شخصیت محور هم به حساب می آید. اگر تجربه کپی فیلم قبلی او "کارخانه سگ" نمی بود. اسپورتر به چنین دستاوردهایی نمی رسید.

🚩 فیلمشناسی اس.پورتر / ویکیپدیا

🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت دوم} 3- کمک سگ به باستر براون Buster Brown's Dog to the Rescue https://www.youtube.com/watch?v=lWTj01G5Fqo 🔰یک فیلم پیش افتاده در کارنامه پورتر به حساب می آید. دوربین و ماجرا بلکل با دغدغه های…»
Forwarded from مسعودفراستی (محسن باقری)
بازتاب
در رابطه با نظرات خوب پویان عسگری و شفاف نبودن یک نقدش در این یادداشت

عسگری: نقد صراحت و شفافیته / باقری : در بخشی از یادداشت صریح و شفاف نیستی

جامانده از ویس: کوبیدن سلبریتی ها صراحت دارد. کوبیدن یک یا چند نفر شفافیت میخواهد

@mohsen_baghery_criric
@massoud_farassati
Forwarded from مسعودفراستی (Sogand Radmehr🔇)
گویا کسانی که منافع ملی را نمی فهمند – سینما بماند – اما منافع شخصی خود را خوب می فهمند و پول – بخصوص پول آلوده – را و فرق انقلاب و ضد انقلاب ، جنگ تحمیلی و ضد جنگ ، فرق مردم و دشمن را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند؛ مذبوحانه سعی می کنند با فرار به جلو ، نقد رادیکال فیلم ضد ملی «شبی که ماه کامل شد» را که آب در خوابگه مورچگان ریخته و منافعشان را به خطر انداخته ، با دستاویز واهی توهین به قوم بلوچ ، از بُرد بیندازند و به محاق بکشانند. همینجا یادآوری کنم من در برنامه «هفت» علیه خانواده و خاندان ریگیِ فیلم حرف زدم که همگی یا تروریستند یا حامی تروریسم. بلوچ ها نیز در فیلم یا طرفدار ریگی اند یا در برابر اعمال ضد انسانی او در انفعال کامل اند. من نه علیه قوم بلوچ حرف زدم و نه علیه طایفه بزرگ ریگی که خود قربانی عبدالمالک ریگی و یارانش بودند. من به قوم مظلوم بلوچ در دفاع از مرز و بوممان احترام می گذارم. آنها بخشی از ایران
بزرگ ما هستند و پاره تن این کشور.
اما فیلم شبی که ... هم ضد ملی است هم ضد انسانی. و هم ضد قوم بلوچ. فیلم علیه نیروهای امنیتی– اطلاعاتی کشور است. فیلم ، اسلام ستیز نیز هست. و در مقابل توهین به اسلام از زبان ریگی که آن را دین خشونت و جنگ می نامد سکوت کرده و عشق فیلم هندی را جایگزین می سازد ، و تا به آخر از
ریگی و برادران و مادرش حمایت می کند.
در ضمن تهیه کننده فیلم هم خوب است از رابطه خود با متهم به غارت سرمایه های ملی که از پیشکسوتان پول آلوده در سینما بوده حرفی بزند و از او تبری بجوید. بیخودی رد گم نکنید و آب را گل آلود نسازید ، که علیه خودتان خواهد شد. شرم هم چیز خوبی است. نیست؟


پ ن: پست اينستاگرام #مسعودفراستى

@massoud_farassati
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت سوم}

6- چگونه نجیب زاده فرانسوی از طریق ستون روزنامه زن نیویورکی گرفت
How a French Nobleman Got a Wife through the New York Herald Personal Column

https://www.youtube.co/watch?v=IOhlARBlzAs 🎞

🔰اولین فیلم کمدی موقعیت آمریکا
... پورتر پیش از این فیلم، دو تجربه با موتیف «تعقیب» ساخته بود. فیلم مستند روایی «بازرسانی به کلارمونت» و فیلم «تعقیب دیوانه وار» بررسی شده بود. پورتر از ماجرای دویدن پسربچه پشت ارابه، مستند را روایتِ سینمایی می بخشد و در فیلم بعدی به تعقیب و گریز خل و دیوانه بازی در تیمارستان می رسید و در این فیلم ماجرایی طنز با موقعیت پدید می آورد و کمدی تعقیب موقعیت خویش را تثبیت می کند.
فیلم با نمای مدیوم کلوز از شخصیت شروع می کند که به شدت منطق روایی را دگرگون می سازد. این مدیوم کلوز غلط است و اساسا در آغاز باید با کمدی موقعیت و فضا شکل می گرفت و پبش میرفت. تعقیب و گریزها در موقعیت های جالبی روی می دهد. این موقعیت با تعدد شخصیت های زن در تعقیبِ مرد فرانسوی معمولا در بزنگاه های جالبی از لوکیشن میرسند و کمدی موقعیت خوبی را پدید می آورند. مثلا پریدن از تپه، رد شدن از نرده های چوبی. پله ها؛ چاله ها و زمین خوردن های دختران، کاملا می تواند پورتر را به دستاورد اولین کمدی موقعیت برساند. فیلم بسیار خوب، سرگرم کننده و بامزه است.

🔻🔻🔻🔻🔻
7-درمان سَرِپایی اروپا / The European Rest Cure,
https://www.youtube.com/watch?v=EmTm9p379t0

🔰 کمدی موقعیت این فیلم، بر پایه شخصیت و مکان استوار است. یعنی تضاد شخصیت با مکان های مختلف و فرهنگ های متفاوت است، که طنز می آفریند. عمده موقعیت ها را مکان تشکیل می دهد. شرایط جَوی دریا و تکان خوردنِ کَشتی در اینجا با تمهید جالبی پورتر را به دستاورد جدیدی رسانده است. این موج و برخورد کشتی، به راحتی با شخصیتی که اَدای موج زدگی دَرمی آورد و دوربین که روی اهرمی به چپ و راست درست مانند یک نیم دایره می رود و برمی گردد. ابن دستاورد در آن زمان به منزله تکامل بخشیدن به حرکت تکنیکی "پَن" است؛ که قبلا توسط همین فیلمساز ابداع شده بود. این کار از فرمی ترین بخش در زمینه انتقال حس با حرکت تکنیکی دوربین در آن سالهاست. با دوربینی که حالت موج زدگی را برای شخصیت و ما پذید می آورد. دیدن این بخش حتی در سال 2019 لذت بخش است، با توجه به ابرقهرمان های لوکسی لوسِ امروزی ... دستاورد حرکت دوربین در حالت دریازدگی و بالاآورندگی ! در بخش های بعدی، دوباره سروکله (عروسکِ بدلکار) اس.پورتر در سکانس های حادثه ای پیدا میشود و اسبابِ خنده و ذوق مرا برمی انگیزاند. به خصوص در بخش سقوط مرد از اهرام مصر.
نکته دیگر که ریویونویس ها از آن متعجب هستند، زمان بیش از حد طولانی برای سکانس های این فیلم است. چیزی که تا قبل از آن سابقه نداشت/ بلکه ریتم فیلم را به سرعت با پلان های سریع انجام می دادند؛ اما در این فیلم هر اپیزود، بیش از اندازه طول می کشد. من معتقدم که این سکانس های طولانی پایه گذار فیلم های اپیزودیک در سال های آتی می شود. البته ناخواسته !

8- زن و شوهر دهاتی در نمایشگاه / Rube Couple at County Fair
https://www.youtube.com/watch?v=H0GN7f-4zFM
🔰 این فیلم یک مستند-داستانی عالی، با تکاملِ در تکنیک "پَن" است. پورتر تمهیداتِ فنی را همیشه اول در مستند تست میکرد و بعد پایش به فیلمهای داستانی کشیده میشد. پیش از این در بازسازی واقعیت در فیلم "زندگی یک آتش نشان آمریکایی" / "ویدیو تحلیل این فیلم" / و بعد، «تعقیبِ» روایت در "ارابه سواری کلارمونت" در همین سال گذشته؛ این بار به فیلم مستند-داستانی کاملی میرسد. یک زن و شوهر دهاتی را میان شلوغی های یک نمایشگاه دنبال می کند. یعنی تکامل در تجربیات مستند را به خوبی طی می کند.
اینجا به تکمیل شدن تکنیک "پَن"، حرکت از چپ به راست یا از راست به چپ سر دوربین با نرمی صورت می گیرد و به راحتی برای اولین بار به صورت آزادانه هم به چپ و هم به راست در یک سکانس می چرخد تا زن و شوهر را در نمایشگاه تعقیب کند.
موتیف ها و کلیه ردپاهایی که اس پورتر به جای نهاده بود، در این فیلم یافت می شود و به یک زبان کامل مستند داستانی می رسد. کلیه این مسیر و سلسه آن دوباره اثبات میکند که پدرِ سینما در آن روزگار می زیست و فیلمهایش یکی پس از دیگری پایه ریزی های اولین ها در سینمای آمریکا بوده و جریان ساز...

🔻🔻🔻🔻🔻
9- زندگی بی رحم، یا خودکشی ضدنژاد
The Strenuous Life; or, Anti-Race Suicide 19
https://www.youtube.com/watch?v=MJj9jF810Wo

🔰 تنها چیزی که ذر سکانس اول قابل ذکر است، استفاده حرکت "پن" چپ و دوباره به راست هنگام سوار شدن به درشکه است. همین و بس

پایان فیلم های اس.پورتر در سال 1904
🚩 فیلمشناسی اس.پورتر / ویکیپدیا

🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت سوم} 6- چگونه نجیب زاده فرانسوی از طریق ستون روزنامه زن نیویورکی گرفت How a French Nobleman Got a Wife through the New York Herald Personal Column https://www.youtube.co/watch?v=IOhlARBlzAs…»
#پرسش سیاوش سهرابی
درباره کارکرد حسی "پن" توضیح میدی؟ اگه به جای پن از "ترکینگ" استفاده کنیم چه حسی رو جایگزین حسی که از "پن" میاد، کردیم؟

#پاسخ
تفاوت پن و ترکینگ 🎥
پن گردنِ 👤
ترکینگ پا 🦶
تراولینگ کفش! 🥾

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول}

1- هفت دوره از زندگی/ The Seven Ages
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=iBaPr5yAJY4

🔰 اس.پورتر رو به سوی فیلم کوتاه می آورد و از طول عمر انسان و بزرگترین موهبت میان انسانها یعنی عشق می گوید. اینکه اس.پورتر چرا و به چه صورتی آن شوخ و شَنگی کمدی هایش را کنار گذاشت.
اینبار نه در صدد ژانر پلیسی و ژانر کمدی، بلکه در صَدد ژانر عاشقانه برآمده و پایه گذاری این ژانر را هم به خوبی خاک برداری می کند. تعقیب در این فیلم کوتاه، اینبار برای دنبال کردن کلیه ماجرا نیست، بلکه برای دنبال کردن دو شخصیت از کودکی تا هفتاد سالگی است ! این ماجرا گذر زمان را که تا قبل از این محدود به ماجرا بود، به گذر یک عمر بدل میکند و زمان را در سینما به گونه ای جدید روایت می کند.
در آن زمان احساسات یک شخصیت بسیار سخت نمایشی سینمایی می گرفت. این فیلم احساسات یک زوج را به خوبی به تصویر می کشد و این از شانس های عاشقانه بودن اثر است. وگرنه در دوربین و تدوین و کارگردانی چیزی آنچانی لحاظ نشده است.

🔻🔻🔻🔻🔻
2- جنون سرقت / Kleptomaniac
https://www.youtube.com/watch?v=THIdbQnkj_U 🎞

🔰 اولین تلاش ها برای ژانر جنایی. درام به طرز عجیبی مغشوش و گنگ است. انگار دو زن از دو طبقه اجتماعی بورژوا و فقیر دست به عمل مشابه ی دزدی می زنند. هر دو مجاکمه می شوند، اما در محاکمه حتی منابع تاریخ سینما به این گنگ بودن داستان اشاره کرده اند 😒
تمهید و دستاوردی ندارد. ولی با توجه به تلاش پورتر، چیزی مابین درام اجتماعی چند شخصیتی مدنظر بود، چیزی شبیه به "مرد عوضی" هیچکاک !
نکته قابل توجه، رئالیسم صحنه های خارحی و "پن" دوربین است و صحنه های داخلی که به دوربین مدیوم لانگ ایستای تئاتری بدل می شود و در زمان وقوع درام هم بدون هیچ خلاقیتی در همان مدیوم لانگ می ماند و هیچ چیزی مشخص نمی شود و با توجه به نبود صدا و حتی میان نوشته در این فیلم، از دیالوگ های نامفهوم و کنش های پانتومیم گونه ی بد بازیگران، کلیه کنش شخصیت ها را مخدوش و گنگ جلوه کرده است.
به همین سبب یک فیلم ناموفق با ایده خوب و شریف است که باید از خیرش بگذریم ... هر چند در amdb تعریف و تمجیدهای بیش از اندازه ای در میان فیلمهای پورتر دریافت کرده باشد!
بحث ناعدالتی و حرفهای اجتماعی و اینگونه تمجیدها برای من که در عصر امروز زندگی می کنم و خود را جای آن سالها می گذارم، سخت است و کلیه این روند در ارتباط با اثر برای شخص بنده قابل پذیرش نمی باشد.
به ریویوهای نوشته شده برای این فیلم رجوع کنید
خلاصه داستان: یکی دیگر از اظهارات سیاسی ادیسون که هنوز هم صد سال پس از ساختن صدق می کند. یک زن ثروتمند یک قطعه خز را کِش می رود، در حالی که یک زن فقیر، یک نان برای گرسنگی کودکش دزدید. در دادگاه، زن ثروتمند خلاص می شود، در حالی که زن فقیر دخترش را بغل گرفته به زندان می افتد.
بخشی از ریویوها : بی شک این فیلم یک بیانیه سیاسی است که می گوید: زمانی که وقت خود را صرف خدمت می کنند، باید از آنها بدم می آمد اما پایان بسیار ناراحت کننده و بسیار دست و پا گیر است.
ریویویی دیگر : خسته کننده مثل جهنم. جالب ترین قسمت «هشدار» آغاز فیلم بود بدین شرح: دیگر فیلمسازان مجاز به استفاده از کلیپ های این فیلم در فیلم های خود نیستند.

🔻🔻🔻🔻🔻
3- چگونه جونز بازی خود را از دست داد
How Jones Lost His Roll
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=Qlxkfnbmv8k

🔰 یک داستان دم دستی صرفا برای یک ایده... دستاورد پورتر در این فیلم تلفیق انیمیشن با فیلم برای اولین بار بود. ایده میان نوشته های گرافیکی و متحرک برای فیلمی با مختصات کمدی موقعیت که بستر طنز خود را بر روی فریبکاری شخصیت هایش بنا نهاده بود، ایده خوبیست ولی به شدت مُتکی به همین ایده می ماند و هیچگونه تفکر و تنوع بصری در روایت ماجرا ندارد.
مُتون رقصان در آن زمان امری عجیب و غیرمتعارف بود و پورتر متاسفانه نان همین ایده را میخورد و دست به هیچ کار دیگری در این فیلم نمی زند. حیف !
اما یادتان نرود که ورود انیمیشن به عالم سینما برای اولین بار در همین فیلم بوده که با رقص کلمات در میان نوشته ها پایه ریزی شد.

🔻🔻🔻🔻🔻
4- لغزیدن سارق برای زندگی / The Burglar's Slide for Life
https://www.youtube.com/watch?v=xbg9ahGhIRQ

🔰همان موتیف سرقت اس.پورتر، اینبار با سارقی شهری در آپارتمان ... و موتیف سگ باهوش کارهای قبلی، در به دام انداختن سارق و سرانجام سکانس آخر که دار مکافات سختی برای دزد و دزدی می شود. لوکیشن عجیب فرار با طناب لباس شویی، حتی برای امروز هم عجیب است چه رسد به سال 1905 ...
کمدی بزن دررو، هیجانی و سرگرم کننده ولی نه چندان خلاق ...


🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول} 1- هفت دوره از زندگی/ The Seven Ages 🎞 https://www.youtube.com/watch?v=iBaPr5yAJY4 🔰 اس.پورتر رو به سوی فیلم کوتاه می آورد و از طول عمر انسان و بزرگترین موهبت میان انسانها یعنی عشق می…»
#پرسش
سهرابی: تیلت هم به نوعی همون حرکت گردنه به جهت بالا و پایین. درباره کرین آپو کرین داون هم توضیحی میدی؟ من فکر می کنم چنین حرکتی بیشتر می خواد به ما از فضا اطلاعات بده

#پاسخ
باقری: قطعا از مقوله های انسانی نیست و برای فضاسازی یا حس و حال دینی و عرفانیه
کرین آپ و کرین داون = شنل / تخیل

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم}

5- افتتاح مسابقات پارک
Opening of Belmont Park Race Course
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=cG8NqUtidIc

🔰 پورتر ابداعات و اختراعات ادیسون را همیشه در مستندسازی امتحان می کرد. این مستند صرفا برای تست تکنیک "پن" 120 درجه (حرکت نیم دایره) بین فضا انجام می گیرد. از دیگر امتیازات مستند، قرار گرفتن دوربین میان مردم است و مانند یک تماشاگر در میان آنها واقعه را دنبال میکند. درست کارکرد موبایل های امروزی و استوری های اینستاگرامی !. پیش از این دوربین به دلیل اندازه اش به مثابه یک خودرو، نمی توانست از درون مردم وافعه مستند را ضبط کند و نمیتوانست توجه مردم را به خود جلب نکند. در مستند "بازار ماهی فروشان" و "اسکله ماهیگیری" نگاه کنید.
در این مستند تماشاگران کاملا دوربین را نادیده گرفتند و دوربین به راحتی مانند موبایل های امروزی با "پن" به صورت دایره و 180 درجه ای، نزدیک به تکنیک "آرک" از مسابقات و تماشاگران می گیرد. این دستاورد بزرگی بود که در تکامل ابداعات ادیسون تست شد و اس . پورتر باید در فیلمهای بعدی از این دستاورد به خوبی برای روایت های داستانی و سینمایی خود بهره می گرفت.

🔻🔻🔻🔻🔻
6- سواری واگن برقی 5 ساله خوب
On a good old 5 [cent] trolley ride
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=HVS8vvk5uS8

🔰در تاریخ سینما چون ایده نو و جدیدی ندارد، کم تر تحویل گرفته شد. اما معتقدم این عدم تعادل واگن و تکان خوردن های مداوم که پیش از این در سکانسی از فیلم "درمان سرپایی به اروپا" تجرهای شده بود، اینجا بهتر و کمدی موقعیت ناب تری را رقم زدند.
به شخصه با موقعیتی که این واگن برای مسافران رقم می زند، لذت بردم. مسافران تیپیک هر کدام نمایندگی قشری از جامعه هستند. مار که در حین زمین خوردن مسافر از سبد بیرون می جهد، همه مسافران را مجبور به ترک واگن می کند. در سکانس های انتهایی تعقیب و گریز دیوانه وار که پیش از این در فیلم "تعقیب دیوانه وار" تجربه کرده بودیم. حال بماند که در اینجا با این شکل و شمایل دیوانه وار جمعی مردم برای گرفتن اردک و بعد دزدی اردک است و سنگ اندازی به دزد در آب که آن را هم قبلا در فیلم "گرفتن زن نیویورکی مرد فرانسوی" تجزیه کرده بودیم. پورتر کاملا یک جمع بندی از فیلم های چند سال اخیر خود را یا اسن فیلم رقم میزند و به زعم من این فیلم کمدی موقعیت بدی ارائه نداده و شوخی خوبی حتی با خودش می کند.

🔻🔻🔻🔻🔻
7-کل خانواده سد و سگش
The Whole Dam Family and the Dam Dog
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=SmKluFW1to0

🔰 دستاوردهای زیادی در این فیلم به دست آمد. پایه ریزی مستند پرتره. اولین فیلم در ژانر خانوادگی . اولین فیلم شخصیت پرداز. اینها همگی در معرفی شخصیت های یک خانواده در کلوزآپ با فرم مصاحبه روی می دهد. شخصیت اول: پیرمردی که با عطسه های پشت سرهم و قیافه ای منحصر به فرد در حلوی دوربین معرفی می شود. این نماها کارکرد کارت پستال یا استیکرها و گیف های متحرک شبکه های مجازی هم دارد.
شخصیت دوم: مادری که با پُرحرفی یکی از وجوه شخصیتی آن معرفی می شود؛ مدام حرف میزند و صامت بودن سینما هم نمی تواند، مانعی برای انتقال شخصیت پرگوی او باشد.
شخصیت سوم: دختری نوجوان و تازه بالغ است که ناز و عشوه های لوسی می آید که لوس بودنش جلوه شخصیتی او می شود.
شخصیت چهارم: پسر نوجوانی که سیگار کشیدن آن بولد است. کبریتی که همیشه در کفِ چگونگی روشن شدنش در فیلم های کلاسیک هستم.
شخصیت پنجم: دختری در آستانه بلوغ که به ظاهر و زیبایی می اندیشد/
شخصیت بعدی (ششم) : کودکی بازیگوش که در حال بازی با آدامسِ در دهان است و بی خیالی و کودک پرواز است.
شخصیت هفتم: که پسربچه گریان، نغ نغو و لجباز است.
و در آخر با جمع این شخصیتها در یک قاب مدیوم شات، به نوعی کلیه خانواده را درون یک عکس می بَرد و وارد درام می کند. اینکه این دو بخش از دو فرم روایی و بصری بهره مند است به نوعی فرم اول و معرفی شخصیت ها را به مثابه تیتراژ بدل میکند و فرم دوم را درام تئاتریکال. تک تک اعضای خانواده معرفی می شود که خانواده بسازد نه شخصیت. این در نهایت می شود؛ اولین فیلم در ژانر خانوادگی سینمای آمریکا.
اما در بخش دوم که مچموع این شخصیت ها کنار میز غذاخوری جمع شده اند و قرار است داستانکی را دراماتیزه کنند. وجوه دراماتیک و گرداننده اصلی این بخش شخصیت سگی است که در نماهای معرفی شخصیت ها نادیده گرفته شد؛ این سگ با وظیفه ای که در پیشبرد قصه دارد، انگار شخصیتی است که از به حساب نیاورده شدن و در جمع خانواده نیاوردن او باعث کدورت شده و ناراحت است. برای همین در انتها، می زند جمعشان را با فردیت خود یکی می کند 😁
فیلم به شدت خوبیست که برای پرهیز از حرافی، بیش از این چیزی نمی گویم. خودتان ببینید.

🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم} 5- افتتاح مسابقات پارک Opening of Belmont Park Race Course 🎞 https://www.youtube.com/watch?v=cG8NqUtidIc 🔰 پورتر ابداعات و اختراعات ادیسون را همیشه در مستندسازی امتحان می کرد. این مستند…»
روایت یک ماجرا برای توضیح #کثافت_کاری مجازی

@mohsen_baghery_critic
Forwarded from محسن باقری
#پرسش
آقا محسن حس نمیکنید خیلی رو اس پورتر وایسادیم؟
یا واقعا این وایسادن خبر از اهمیتش میده؟

#پاسخ
تاکید و اهمیت ماجرا، ترتیب و نظم در دنبال کردنه. قدم به قدم با فیلمساز

@mohsen_baghery_critic
نقد با ادبیات +15 / بچه ها بخوابن میخواهیم مار موزخور تبریزی ببینیم.
«مارموز» حدیث نفس فیلمساز است.
دو سرخورد موز را این مار / ماری خورد موزی بر سر دیوار

حدیث نفس
یا خودگویی یکی از شگردهای ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی است و آن گفتاری است که یکی از شخصیت ‌های نمایش یا داستان به زبان می ‌آورد و به ‌طور قراردادی فاقد مخاطب است. این نوع گفتار معمولاً سیر اندیشه‌ها و افکار درونی شخص را بیان می‌ کند. تفاوت حدیث نفس با تک گویی نمایشی این است که حدیث نفس مخاطبی ندارد. از درون، برای خود می گوید. درون را آشکار می کند.
نفس درونی دو سره خوردن و بدون صراحت، با متلک گویی به همگان و میانه میدان ایستادن یک فرد میانمایه بود. میانه میدان است و هر که گذر می کند را خِفت کرده، پولی میستاند و ول می کند! ظاهر خطرناکی میگیرد و از باطن مانند مارموز از هر دری حیای گربه به در می کند.

فیلم تقدیس ریاکاری و شعارزدگی است. اگر سریال «هیولا» نقد وضعیت است با فرم شعار، میتواند این شعار را به نفرت و بازتابی از واقعیت بدل کند. کمدی تلخ و از درون بُرنده ی اجتماعی تحویل دهد. اما مارموز فیلم کثیفی ست، نگاه مسموم فیلمساز و حدیث نفسش در شخصیت اصلی نمود بیرونی یافته است.
هیچ ترسی ندارم. فیلم کثیفی است که از درون فیلمساز با ترس و واهمه در پسِ نشانه های قرمز و آبی و متلک های بی معنی و بد، به راه انداخته و مثلا انتقاد سیاسی می کند. از چه می ترسد؟ اصولگرا و اصلاح طلب شاخ دارد که به آبی و قرمز تغییر کرد؟ اینجا ایران است که نمایندگی مجلس از طیف دموکرات و جمهوری خواه را دقیقا با همان رنگ قرمز و آبی نمادسازی میکند؟ انتخابات حزبی؟ مردش باشیم و با دست درست بزن بر دست !. به ریشه بزن. این شخصیت و فضاسازی خانه و ابلهانگی در کاراکتر، ایرانی نیست و فضای ایران نمی دهد. وارد نشانه ها می شود، ریش و لباس دیپلمات های قرمزپوش مانند پاکستان.
آبی ها هم که مثلا مدرن و اصلاح طلب نزدیک به اتاق فکر افغانستان. از شهر ایران هم هیچ نمی گیرد و دانشگاه هم بلکل به همه چیز شبیه است جز دانشگاه. اینها همگی برای جُربزه انسان نبودن و موزی بودن مارهای کمال گرا تبریزی هاست ! تبریز حمله کنید فحش دادم!
ولی متلک انداختن ها و این کمدی مفت نمی ارزد ؛ چنان شخصیت مارموز را فیلمساز با انعکاس لنز دوربین خود به آینه بیرون جهیده و درون را آرمیده که رد خور ندمیده.. موز خور را چرا !

من مانند فیلمساز نیستم و پشت بازی متلک گویی و غلط کردن های بعدی نمی ایستم ... متلک وقتی تند می شود که در تخم چشمهایش نگاه کنی، (نور دیده) را دزد و هیولا جلوه دهی، و از هر کنش او نزجار مردمی پدید آوری. هیولاهای جامعه ای که چراغ خاموش ، هم توپره و هم از آخور یکجا با هم می خورند. از قرمز و آبی میخورند و از اصلاح درخواست طلب میکنند و از اصول درخواست گراییدن.
همیشه وسط ایستادن و به هر سمتی باد وزید ، وز وز کنان ورزیدن ... و پز مردم مداری دادن.
«موزمردم ماری» کمال گرایی در موز خوردن مار . بله می گفتم که باید مانند یک قهرمان در چشمان فیلمساز نگاه کرد و گفت: مارموزی، موزماری ، آموزش مارموزبازی. ماربازی و موزخواری ...

بخور نوش جان ؛ ولی مرد باش ، بگو میخورم ! بگو مردم هم بیایند، بخورند!

@Mohsen_baghery_critic
Audio
#میز_نقد #سرخپوست

🔴 عباسی: موضع حسی اشتباه، مهمترین عاملِ عدمِ انسجامِ فیلم است ... فیلمِ جاویدی در این برهوتِ سینمایی، با بهره‌جویی از لفظِ "ژانر معمایی"، به زحمت پیکرِ نیمه‌جانش را حفظ می‌کند ... آیا احمد سرخ‌پوست باید رها می‌شد؟

🔴 ذاکری: سرخپوست فیلمی‌ست که فقط لایه‌ی سطحی و رویی جذابی دارد، اما هویت داستان از دل زیست ایرانی فیلمسازش بیرون نیامده است و تقلید و گرته‌برداری از فیلم‌های هالیوودی است. عشقش مفروض و انگیزه‌ها و رفتارها ناقص است.

🔴 باقری: سرخ‌پوست یک فریبِ پُر رنگ و لعاب است، که بی‌اصالتی‌اش را در پَسِ یک ویترینِ کلاسیک‌گون، پنهان می‌کند ... درامِ معمایی یا خوب است یا بد؛ حد وسط ندارد ... فیلمساز برای فرار از مَهلکه، دست به نمادپردازی و تفسیرگرایی می‌زند.

🔴 شمس: تصمیم پایانی حس برانگیز است؛ اما زن در روند تحول هیچ کاره است. هرچند کشمکش درونی نوید تا حدی بیرونی شده و او را با بیگناهی سرخپوست در قالب تیپ های فرعی درگیر کرده، اما نمود عینی غریزه خودخواهی در طول فیلم بر بخشش فداکارانه می چربد و دفاع عقلی از آن پایان حسی را سخت می کند. شباهت به هالیوود فی نفسه نقص نیست.

@naghdzee
Forwarded from نقدزی
ارائه‌ای از رسانه‌ی نقدزی 🎞✒️

میز نقدِ "سرخ‌پوست" با حضور :


- 🔴ایمان عباسی، منتقد و عضو هیات تحریریه نقدزی (@critique7)

- 🔴فرید ذاکری، منتقد و عضو قدیمی نقدزی (@TruSeeker)

- 🔴محسن باقری، منتقد و سردبیر رسانه‌ی نقدزی (@mohsen_baghery_critic)

- 🔴محمدعلی شمس، منتقد و مشاور بخشِ مجازی نقدزی (@neoshams)

⭕️ برای دریافتِ تحلیل‌های جامعِ فرمال، در قالب دیالوگی دوستانه ولی بی تعارف، میز نقدِ صوتی را بشنوید: 👇

https://t.me/naghdzee/788

منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم. لطفا ما را نقد کنید.

@naghdzee