🔴 بسیار چشمگیر وغیر منتظره!
در حقیقت برای درک کار بزرگی که ژرژ ملیس انجام داده، باید شرایط او را در ذهن بازسازی کنید!
در دوران دانشجویی، استاد انیمیشن ما، جناب توکلی، همه ما را وادار کرد که چند متر نگاتیو از لابراتوار تهیه کنیم و امولسیون روی آن را با محلول شستشو دهیم تا به طلق شفاف برسیم و هر یک، فریم به فریم، روی آن نقاشی کرده و «حرکت» را تجربه کنیم. البته پر واضح است که حین نمایش، نتیجه چندان باشکوه نبود. لکه های رنگی که با چه زحمت و دقتی کشیده بودیم و حرکاتی که با محاسبات بسیار انجام داده بودیم، در کسری از زمان مثل برق و باد میلرزیدند و از پرده بیرون می رفتد... اما به ما تجربه ای آموخت: قدر هر فریم را بدان!
رنگ آمیزی زیر ذره بین، با قلم مویی به ضخامت چند تار مو روی سطح یا فریم فیلم که تقریبا به اندازه ۲/۳ یک قوطی کبریت است، با توجه به جزئیات تصویر، دیوارها و پنجره ها و جرقه های رنگی آتش و رنگ آمیزی متفاوت لباس، مبل، ستاره، کلاه و جالبتر از همه، سرخی دهان مار و... نیاز به دقت و زمان بسیاری داشته است!😳
(کل فیلم ۲ دقیقه و ۱۹ ثانیه است. یعنی ۱۳۹ ثانیه.
در هر ثانیه ، در آن دوران حدود ۲۰ فریم به نمایش در می آمده. یعنی حدود ۲۷۸ فریم)
ملیس، روحت شاد!😁

تالار دانشجویان سینما
@cinema_student

شعر زیبا هوای حوصله ابری است
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی عاشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا
زیبا
هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم…
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم تا تردی بالایت
در تند باد عشق نلرزد
زیبا آنقدر عاشقم که حرمت مجنون را احساس میکنم
آنقدر عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم
آنقدر عاشقم که هر نفسم شعر است
زیبا,چشم تو شعر چشم تو شاعر است
من دزد شعر های چشم تو هستم
زیبا
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشین مرا به منظره رویش
من سبز میشوم
زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکت عشق من بیار
بر من ببار تا که برویم بهار وار
چشم از تو بود و عشق
بچرخانم
بر حول این مدار
زیبا
زیبا تمام حرف دلم این است
من عشق را به نام تو آغاز کرده ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا

شعر:محمدرضا عبدالملکیان
صدا:زنده یاد خسرو شکیبایی

در باب جشنواره فجر کرونایی

📻 #درسگفتارهای_سینما

تحلیل« پرندگان » سکانس1⃣
🎙 #محسن_باقری
@mohsen_baghery_critic

Join 👉 @honar7modiran

📻 #درسگفتارهای_سینما

تحلیل« پرندگان » 2⃣ Part
🎙 #محسن_باقری
@mohsen_baghery_critic

🌀 بهانه و راز عصیان پرندگان

Join 👉 @honar7modiran

#Gif
📸 تصویر پیوست فایل صوتی

📻 #درسگفتارهای_سینما

تحلیل« پرندگان » 3⃣ Part
🎙 #محسن_باقری
@mohsen_baghery_critic

🌀 بهانه و راز عصیان پرندگان

Join 👉 @honar7modiran

📻 #درسگفتارهای_سینما

تحلیل« پرندگان » 4⃣ Part
🎙 #محسن_باقری
@mohsen_baghery_critic

🌀 بهانه و راز عصیان پرندگان

Join 👉 @honar7modiran

📻 #درسگفتارهای_سینما

تحلیل« پرندگان » 5⃣ Part
🎙 #محسن_باقری
@mohsen_baghery_critic

🌀 بهانه و راز عصیان پرندگان

Join 👉 @honar7modiran

#Gif
📸 پیوست فایل صوتی

عجب خون صنوبرهای غمگین را روان کردند...
#خون_صنوبر #پرواز_همای
#جدید

@homay_mastann

#پرواز_همای
#خبر_به_دورترین_نقطه_جهان_برسد

رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته به آن برسد
خداکند فقط این عشق از سرم بـــــــرود
خداکند که فقط زود آن زمان برســــــــد

@homay_mastann

📅 #دوشنبه #روز۸ #شهریور #سال۱۴۰۰

#پرواز_همای
#من_سپیدم

من سپیدم...
تو آن بی مایهٔ خودبینِ مغــــــــروری
که دیری هست از وجدان خود دوری

@homay_mastann

📅 #شنبه #روز۲۷ #شهریور #سال۱۴۰۰

٢٢ سالم بود یه رفیق گدا دلشتم اسمش محمد بود بهش ميگفتن " ممدگدا "
هر وقت عصبي بودم و شاكى ميرفتم پارك ميثم بندرعباس ( كه خرابش كردن الان ) كنار كتابخونه ميديدمش ..
كلى غر ميزدم و داد و بيداد ،
ممد گدا فقط ميخنديد و ساندويچ نصفه خورده مردم و كه از جلو مغازه ها بر ميداشت ، نصف ميكرد بهم ميداد ميگفت " خدا عاشقت كنه "
هر چى ميگفتم فقط همين و ميگفت .
ناراحت شدم گفتم اخه تو از عشق چى ميفهمى اينقد اين و ميگى ؟!
..
گفت هيچى ، فقط همين و ميدونم كه اگه تو بهم ريخته و اشفته اومدى سراغم ، اشفته ترت نكنم ، ميگفت عاشق كه بشى دلت نمياد حالت و روزت و خراب كنى چون دلت اباده ، حال ساندويچت و بخور ✨
….
" رفيقم ممدگدا " دو سال بعدش از دنيا رفت ، بعدها فهميدم عاشق بود خيلى ، ازاد بود و دلخوش …
…….

حالا من به شما ميگم :

"""""""""" خدا عاشقتون كنه """""""
___________________________

نمونه سکانسی برای توضیح طنزی که تازگی ها زیاد شده طنز پنهان جنسی

📅 #پنج‌شنبه #روز۱۱ #آذر #سال۱۴۰۰

محدودیت های نمایش در سینمای ایران ابتذال را در نقاط معنایی بی ارتباطی به یکدیگر کشانده. معنای سکس و جنسیت به جای کلام در بدن پنهان میشود چیزی که ابتذال کلامی باید میبود به این صورت خلاقیت مبتذل در محدودیت نامیده میشود .