Audio
🔊 فایل صوتی
درسگفتار 4 دی ماه 1402
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و اخلاق (1)
منابع اخلاق
اخلاق در حوزه دین
اخلاق در حوزه فلسفه
سابقه تعامل و تقابل دو حوزه
دفاعیه اخلاق دینی
دفاعیه اخلاق سکولار
آشتی اخلاق دینی و اخلاق سکولار
تنازع اخلاق دینی و اخلاق سکولار
https://t.me/mohammadnasresfahani
درسگفتار 4 دی ماه 1402
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و اخلاق (1)
منابع اخلاق
اخلاق در حوزه دین
اخلاق در حوزه فلسفه
سابقه تعامل و تقابل دو حوزه
دفاعیه اخلاق دینی
دفاعیه اخلاق سکولار
آشتی اخلاق دینی و اخلاق سکولار
تنازع اخلاق دینی و اخلاق سکولار
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 مریم، یگانه بانوی قرآن
به بهانه میلاد عیسی مسیح و روز زن
مريم، تنها زنی است که نام او در قرآن آمده است. خدا او را «به نام کوچکش صدا زده» و به شکلی منحصر به فرد او را ستوده و او را برگزید و به عنوان الگوی ایمان برای زنان و مردان معرفی کرده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا ... مريم دخت عمران» (تحریم،11و12)
مریم، هدیهای در پاسخ به نذرِ زنی عارف بود که فرزندی را که در بطن داشت به پروردگارش داد تا از غیر خدا آزاد باشد و از او خواست این هدیه، پاره تن مادر، را بپذیرد: «قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي.» او پس از تولدِ دخترش، نام او را مریم نهاد به معنای «بنده خدا». مادر، مریم و نسل مریم را از شر وسوسههای شیطان به خداوند سپرد: «إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِ إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» خداوند با کمال میل، مریم را پذیرفت و عهدهدار تربیت نیک او شد و زکریای پیامبری را به سرپرستی او گمارد: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» (آلعمران/۳۵-۳6).
مریم زندگی با خداوند را انتخاب کرد. او حیات عفیفانه پیشه کرد. کلام و كتابهاى پروردگارش را تأیید و تصديق کرد و از فرمانبرداران خدا گشت: «مَرْيَمَ، ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ... وَ صَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ» (تحریم، 11-12)
زکریا هر زمان برای سرکشی به احوال مریم به محل عبادت او سر میزد با شگفتی میدید که نزد او رزقی هست. از او پرسید: «داستان این ارزاق چیست؟» مریم پاسخ داد: «همه از نزد خداست که خدا به هر که خواهد رزق بی حساب میدهد»؛ «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (آلعمران/۳۷)
مریم فرشته را دید و سخن فرشتگان را شنید که به او خبر میدهند که خدا او را از میان زنان برگزیده است و به او عصمت بخشیده است و در بین زنان عالم او را انتخاب کرده است: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» آنها به مریم گفتند: ای مریم، بر پروردگارت خاضع باش و بر او سجده نما و با جمع خاضعان خضوع کن: «يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» (آلعمران/۴۲-۴۳)
فرشتگان، مریم را از آینده هم باخبر کرده و گفتند: ای مریم! خدا به تو مژده موجودی خدایی میدهد که نامش مسیح است. در دنیا و آخرت محترم است و از مقربان درگاه خدا است: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (آلعمران،۴۵)
ای مریم! فرزندی که به تو خواهم داد، در گهواره با مردم سخن خواهد گفت چنانکه در میانسالی. او از خوبان روزگار است و به مردم کتاب، حکمت، تورات و انجیل خواهد آموخت: «وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِينَ46 ... وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الإِنجِيلَ48 وَ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ» (آلعمران/۴6و48)
✍️ محمد نصراصفهانی
1402/10/10 31 دسامبر 2023
https://t.me/mohammadnasresfahani
به بهانه میلاد عیسی مسیح و روز زن
مريم، تنها زنی است که نام او در قرآن آمده است. خدا او را «به نام کوچکش صدا زده» و به شکلی منحصر به فرد او را ستوده و او را برگزید و به عنوان الگوی ایمان برای زنان و مردان معرفی کرده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا ... مريم دخت عمران» (تحریم،11و12)
مریم، هدیهای در پاسخ به نذرِ زنی عارف بود که فرزندی را که در بطن داشت به پروردگارش داد تا از غیر خدا آزاد باشد و از او خواست این هدیه، پاره تن مادر، را بپذیرد: «قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي.» او پس از تولدِ دخترش، نام او را مریم نهاد به معنای «بنده خدا». مادر، مریم و نسل مریم را از شر وسوسههای شیطان به خداوند سپرد: «إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِ إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» خداوند با کمال میل، مریم را پذیرفت و عهدهدار تربیت نیک او شد و زکریای پیامبری را به سرپرستی او گمارد: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» (آلعمران/۳۵-۳6).
مریم زندگی با خداوند را انتخاب کرد. او حیات عفیفانه پیشه کرد. کلام و كتابهاى پروردگارش را تأیید و تصديق کرد و از فرمانبرداران خدا گشت: «مَرْيَمَ، ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ... وَ صَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ» (تحریم، 11-12)
زکریا هر زمان برای سرکشی به احوال مریم به محل عبادت او سر میزد با شگفتی میدید که نزد او رزقی هست. از او پرسید: «داستان این ارزاق چیست؟» مریم پاسخ داد: «همه از نزد خداست که خدا به هر که خواهد رزق بی حساب میدهد»؛ «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (آلعمران/۳۷)
مریم فرشته را دید و سخن فرشتگان را شنید که به او خبر میدهند که خدا او را از میان زنان برگزیده است و به او عصمت بخشیده است و در بین زنان عالم او را انتخاب کرده است: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» آنها به مریم گفتند: ای مریم، بر پروردگارت خاضع باش و بر او سجده نما و با جمع خاضعان خضوع کن: «يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» (آلعمران/۴۲-۴۳)
فرشتگان، مریم را از آینده هم باخبر کرده و گفتند: ای مریم! خدا به تو مژده موجودی خدایی میدهد که نامش مسیح است. در دنیا و آخرت محترم است و از مقربان درگاه خدا است: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (آلعمران،۴۵)
ای مریم! فرزندی که به تو خواهم داد، در گهواره با مردم سخن خواهد گفت چنانکه در میانسالی. او از خوبان روزگار است و به مردم کتاب، حکمت، تورات و انجیل خواهد آموخت: «وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِينَ46 ... وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الإِنجِيلَ48 وَ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ» (آلعمران/۴6و48)
✍️ محمد نصراصفهانی
1402/10/10 31 دسامبر 2023
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
درسگفتار فلسفه دین، جلسه سیزدهم
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و اخلاق (2)
نسبت اخلاق دینی و اخلاق فلسفی
بلوغ اخلاقی و اخلاق دینی
جهانبینی و اخلاق
پدیدارشناسی اخلاق دینی
روایتها و زیست اخلاقی
روایت فمینسیم و اخلاق
https://t.me/mohammadnasresfahani
درسگفتار فلسفه دین، جلسه سیزدهم
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و اخلاق (2)
نسبت اخلاق دینی و اخلاق فلسفی
بلوغ اخلاقی و اخلاق دینی
جهانبینی و اخلاق
پدیدارشناسی اخلاق دینی
روایتها و زیست اخلاقی
روایت فمینسیم و اخلاق
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
درسگفتار فلسفه دین، جلسه چهاردهم
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و علم (1)
تاریخ تعامل دین و دانش
تقابل عقل و دین
- موضع لیبرالیسم عقلی
- موضع ارتدکس دینی
تقابل علم و دین
تقابل دین (کلیسا) و گالیله
- توجیه این تقابل
تبیین مکانیکی نیوتنی از خدا، طبیعت و انسان
- توجیه لیبرالیستی با تفاوت قلمرو
https://t.me/mohammadnasresfahani
درسگفتار فلسفه دین، جلسه چهاردهم
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و علم (1)
تاریخ تعامل دین و دانش
تقابل عقل و دین
- موضع لیبرالیسم عقلی
- موضع ارتدکس دینی
تقابل علم و دین
تقابل دین (کلیسا) و گالیله
- توجیه این تقابل
تبیین مکانیکی نیوتنی از خدا، طبیعت و انسان
- توجیه لیبرالیستی با تفاوت قلمرو
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
درسگفتار فلسفه دین، جلسه پانزدهم 1402/10/25
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و علم (2)
دین و زمینشناسی
دین و زیستشناسی
تبیین دینی
تبیین الهیاتی
تبیین علمی
- دوارینیسم و نئوداروینیسم
- آگوست کنت، کارل مارکس، فردریش نیچه و چهار شهسوار خداناباور
- واکنش علمی، فلسفی و دینی
- واکنش علما ایران
- ساده اندیشی خداناباوران و نقدهای آنتونی فلو و توماس نیگل
-
https://t.me/mohammadnasresfahani
درسگفتار فلسفه دین، جلسه پانزدهم 1402/10/25
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و علم (2)
دین و زمینشناسی
دین و زیستشناسی
تبیین دینی
تبیین الهیاتی
تبیین علمی
- دوارینیسم و نئوداروینیسم
- آگوست کنت، کارل مارکس، فردریش نیچه و چهار شهسوار خداناباور
- واکنش علمی، فلسفی و دینی
- واکنش علما ایران
- ساده اندیشی خداناباوران و نقدهای آنتونی فلو و توماس نیگل
-
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
درسگفتار فلسفه دین، جلسه شانزدهم 1402/11/2
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و فلسفه سیاسی
1- چیستی دین، سیاست، فلسفه سیاسی و علم سیاست
2- دین و فلسفه سیاسی قرون وسطی
- آگوستین و شهر خدا
- آکویناس و قانون طبیعی
- مناقشات بین دین و سیاست
3- دین و فلسفه سیاسی عصر جدید
- رابرت بلارمین و ولایت مطلقه پاپ
- توماس هابز، قرارداد اجتماعی و قدرت مطلقه
- جان لاک و مدارای دینی
4- دین و فلسفه سیاسی معاصر
- قانون طبیعی و حقوق طبیعی
- جان رالز و نظریه عدالت، انصاف و اخلاق جهانی
https://t.me/mohammadnasresfahani
درسگفتار فلسفه دین، جلسه شانزدهم 1402/11/2
گروه فلسفه مرکز آموزش تخصصی حوزه علمیه اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 دین و فلسفه سیاسی
1- چیستی دین، سیاست، فلسفه سیاسی و علم سیاست
2- دین و فلسفه سیاسی قرون وسطی
- آگوستین و شهر خدا
- آکویناس و قانون طبیعی
- مناقشات بین دین و سیاست
3- دین و فلسفه سیاسی عصر جدید
- رابرت بلارمین و ولایت مطلقه پاپ
- توماس هابز، قرارداد اجتماعی و قدرت مطلقه
- جان لاک و مدارای دینی
4- دین و فلسفه سیاسی معاصر
- قانون طبیعی و حقوق طبیعی
- جان رالز و نظریه عدالت، انصاف و اخلاق جهانی
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 مبانی انتخابات عادلانه (1)
به انتخابات نزدیک میشویم. در چنین شرایطی پرسشها و تأملاتی طرح میشود که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست، از جمله: 1) فلسفه انتخابات چیست؟ 2) انتخابات عادلانه و ناعادلانه چه مختصاتی دارند؟ 3) مبانی عقلانی انتخابات عادلانه چیست؟
1- انتخابات، نهادی است که از دل سنت قراردادگرایی مدرن به وجود آمده است. سنتی که انسان را بر سرنوشت دنیوی خویش حاکم میداند و انتخابات را راهکاری برای تحقق این حق میشناسد. این موضوع را شاید بتوان بسط چیزی در عرصه عمومی دانست که در سنت فقهی ما تحت عنوان قاعده تسلط انسان بر جان و مال خویش مطرح بوده است.
فیلسوفانی چون هابز، لاک، روسو، کانت و رالز بر قراردادی نانوشته تأکید کردهاند که بر اساس آن انسانها از سرناچاری یا با رضایت خویش، طی قراردادی نانوشته بخش معینی از حق تعیین سرنوشت خود را به دیگری واگذار میکنند تا بتوانند علایق و مصالح سیاسی خود را از این طریق تأمین کنند. انتخاب حق است و تکلیف فرع آن، نه بالعکس. تکلیف انتخابات بدون تأمین حق بیمعناست.
موضوع انتخابات و حق تعیین سرنوشت کم و بیش مورد تأیید جامعه جهانی قرار گرفته و از مشروطه تاکنون در نظام سیاسی ایران پذیرفته شده است. جمهوری اسلامی نیز مطابق قانون اساسی آن، مشروعیت خود را بر سازوکار انتخابات بنا کرده و نظام خود را به آن متعهد ساخته است، به طوری که مطابق قانون اساسی شورای شهر و روستا، نمایندگان دو قوه مقننه و مجریه به صورت مستقیم و رهبری به صورت غیر مستقیم از طریق انتخابات تعیین و از طرف مردم رسمیت و مشروعیت پیدا میکنند.
2- هر انتخاباتی معقول نیست، بلکه سازوکار انتخاباتی زمانی مطلوب و مشروع است که عادلانه باشد. انتخابات عادلانه فلسفه خود را در درون خود دارد به این معنا که باید بتواند حق همگان را در عرصه عمومی تأمین کند. اگر حق تعیین سرنوشت را حقی فطری، طبیعی، همگانی و به صورت برابر بدانیم، انتخاباتی عادلانه است که همه آحاد ملت بتوانند حق انتخاب شدن و انتخاب کردن خود را به صورت برابر و بدون هیچ تبعیضی در آن ببینند.
اگر انسان از آن نظر که انسان است کرامت داشته باشد، که دارد و اگر سرنوشت هر کس به دست خود اوست، که هست، هیچ شرایطی نباید حق فطری انتخاب شدن و انتخاب کردن عادلانه را از او سلب کند. این سخن ممکن است در نظر قابل قبول باشد ولی از آنجا که انسان معمولا چنان تحت تأثیر عواطف، زمان، مکان و موقعیت خویش قرار دارد که در عمل حاضر به پذیرش انتخاب عادلانه نیست. یکی از راهکارهای تشخیص عادلانه یا ناعادلانه بودن هر انتخاباتی این است که بنابر نظریه عدالت رالز، انسان از پس پرده بیخبری آن را عادلانه بداند، به این معنا که بیندیشد که وجدان انسانی او، اگر ناب میماند و از موقعیت فعلی خود بیخبر بود در مورد یک انتخابات خاص چه قضاوت میکرد و تحت چه شرایطی انتخابات را عادلانه میدانست؟
✍️ محمد نصراصفهانی
◀️ ادامه دارد...
https://t.me/mohammadnasresfahani
.
به انتخابات نزدیک میشویم. در چنین شرایطی پرسشها و تأملاتی طرح میشود که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست، از جمله: 1) فلسفه انتخابات چیست؟ 2) انتخابات عادلانه و ناعادلانه چه مختصاتی دارند؟ 3) مبانی عقلانی انتخابات عادلانه چیست؟
1- انتخابات، نهادی است که از دل سنت قراردادگرایی مدرن به وجود آمده است. سنتی که انسان را بر سرنوشت دنیوی خویش حاکم میداند و انتخابات را راهکاری برای تحقق این حق میشناسد. این موضوع را شاید بتوان بسط چیزی در عرصه عمومی دانست که در سنت فقهی ما تحت عنوان قاعده تسلط انسان بر جان و مال خویش مطرح بوده است.
فیلسوفانی چون هابز، لاک، روسو، کانت و رالز بر قراردادی نانوشته تأکید کردهاند که بر اساس آن انسانها از سرناچاری یا با رضایت خویش، طی قراردادی نانوشته بخش معینی از حق تعیین سرنوشت خود را به دیگری واگذار میکنند تا بتوانند علایق و مصالح سیاسی خود را از این طریق تأمین کنند. انتخاب حق است و تکلیف فرع آن، نه بالعکس. تکلیف انتخابات بدون تأمین حق بیمعناست.
موضوع انتخابات و حق تعیین سرنوشت کم و بیش مورد تأیید جامعه جهانی قرار گرفته و از مشروطه تاکنون در نظام سیاسی ایران پذیرفته شده است. جمهوری اسلامی نیز مطابق قانون اساسی آن، مشروعیت خود را بر سازوکار انتخابات بنا کرده و نظام خود را به آن متعهد ساخته است، به طوری که مطابق قانون اساسی شورای شهر و روستا، نمایندگان دو قوه مقننه و مجریه به صورت مستقیم و رهبری به صورت غیر مستقیم از طریق انتخابات تعیین و از طرف مردم رسمیت و مشروعیت پیدا میکنند.
2- هر انتخاباتی معقول نیست، بلکه سازوکار انتخاباتی زمانی مطلوب و مشروع است که عادلانه باشد. انتخابات عادلانه فلسفه خود را در درون خود دارد به این معنا که باید بتواند حق همگان را در عرصه عمومی تأمین کند. اگر حق تعیین سرنوشت را حقی فطری، طبیعی، همگانی و به صورت برابر بدانیم، انتخاباتی عادلانه است که همه آحاد ملت بتوانند حق انتخاب شدن و انتخاب کردن خود را به صورت برابر و بدون هیچ تبعیضی در آن ببینند.
اگر انسان از آن نظر که انسان است کرامت داشته باشد، که دارد و اگر سرنوشت هر کس به دست خود اوست، که هست، هیچ شرایطی نباید حق فطری انتخاب شدن و انتخاب کردن عادلانه را از او سلب کند. این سخن ممکن است در نظر قابل قبول باشد ولی از آنجا که انسان معمولا چنان تحت تأثیر عواطف، زمان، مکان و موقعیت خویش قرار دارد که در عمل حاضر به پذیرش انتخاب عادلانه نیست. یکی از راهکارهای تشخیص عادلانه یا ناعادلانه بودن هر انتخاباتی این است که بنابر نظریه عدالت رالز، انسان از پس پرده بیخبری آن را عادلانه بداند، به این معنا که بیندیشد که وجدان انسانی او، اگر ناب میماند و از موقعیت فعلی خود بیخبر بود در مورد یک انتخابات خاص چه قضاوت میکرد و تحت چه شرایطی انتخابات را عادلانه میدانست؟
✍️ محمد نصراصفهانی
◀️ ادامه دارد...
https://t.me/mohammadnasresfahani
.
🌱 مبانی انتخابات عادلانه (2)
هر کس یا جریانی میخواهد عدالت انتخاباتی را تشخیص است باید ببیند که اگر از توانمند بودن یا ناتوانی بدنی خود، از مرد یا زن بودن خود، فقیر یا ثروتمند بودن خود، شهری یا روستایی بودن خود، از خداباور یا ناخداباور خود، مسلمان یا مسیحی بودن خود، شیعه یا سنی بودن خود، ایرانی یا غیرایرانی بودن خود، دانایی یا نادانی خود، صاحب زور و نفوذ و اقتدار بودن یا عدم زور و نفوذ و اقتدار خود خبری نداشت چه انتخاباتی را عادلانه میدانست. قضاوت او در این خصوص زمانی عاقلانه و عادلانه خواهد بود که در همه موقعیتها یک چیز و یک سازوکار را انتخابات عادلانه بداند. سازوکار انتخابات عادلانه در پس پرده بی خبر انتخاباتی است که آحاد آگاه و آزاد ملت با حقوق برابر و نفوذ یکسان و بدون اینکه شخص یا جریانی را قیم خود بداند بتوانند بدون هیچ محدودیتی انتخاب شده یا انتخاب کنند. در انتخابات عادلانه هیچ یک از کسانی که انتخاب میشوند یا انتخاب میکنند با عنایت به امتیازات و اطلاعات ویژهای که دارند ملاحظه نمیگردند که اگر ملاحظه شدند و امتیازی داشته باشند انتخابات از عادلانه بودن خارج خواهد شد.
متآسفانه آنچه در واقع اتفاق میافتد این است که معمولاً صاحبان زور، نفوذ و اقتدار با امتیاز و اطلاعاتی که دارند، خود را قیم و چوپان و مردم را گوسفند میخواهند ،عملاً عادلانه بودن انتخابات را خدشهدار میکنند. بازاریان، صاحبان سرمایه و شرکتهای بزرگ معمولاً از عدالتخواهان حمایت نمیکنند و سعی در تخریب نخبگان دارند و حامیان خود را کمک مالی میکنند، علما و روحانیون خواهان رد صلاحیت کاندیداهایی هستند که با استانداردهای ایدئولوژیک آنان سازگار نیستند. نیروهای نظامی به دستگاههای قانونی و نظارتی فشار وارد میکنند تا منویات آنان را در تعیین صلاحیت لحاظ کنند، صاحبان اقتدار با در دست داشتن امکانات مالی، سیاسی، تبلیغاتی و رسانهای از بالا آمدن نخبگان، فرهیختگان و دلسوزانی که ممکن است جای آنان را بگیرند جلوگیری میکنند ولی در عین حال برای حفظ مشروعیت خود از امکانات در دسترس جهت مجاب کردن مردم به شرکت در انتخابات طراحی شده استفاده میکنند. در این نوع از انتخابات نیاز زیادی به تقلب و دخالت در روند انتخابات نیست چون در عین حال که حفظ ظاهر انتخابات شده است، نتیجه آن نیز کم و بیش مطلوب همان صاحبان قدرت است. آنچه واقعا در این مدل از انتخابات اتفاق میافتد بالا آمدن ناتوانان و نادانان از یک سو و شکاف روزافزون ملت و حاکمیت از دیگر سوی و عقب ماندگی و ویرانه شدن روزافزون کشور از جانب دیگر است.
3- برای تضمین ساختار انتخاباتی عادلانه باید سازوکاری به کاربست که نتیجه آن حفظ حقوق و آزادیهای اساسی، فرصت برابر و عزت نفس همه آحاد جامعه انتخاباتی باشد. در این سازوکار دولتها حق ندارند هیچ خوانش منحصر به فردی را در مورد خیر و خوبی به جامعه تحمیل یا تبلیغ کنند چون چنین چیزی مستلزم سرکوب نظریههای دیگر افراد جامعه است. تنها قید معقول، برای شرکت در انتخابات این است که دولت، احزاب و ملت قواعد بازی را بپذیرد و از حضور دیگر بازیگران در این رقابت با فرصتی برابر استقبال کند.
انتخابات باید با اصول اخلاقی مورد قبول همه افراد جامعه مطابقت داشته باشد و حتی الامکان برای همگان معقول و مستدل باشد. این اصول نباید تنها وابسته به باورهای بخشی از جامعه باشد. عدالت اقتضا میکند که طرفهای انتخابات را شهرونداني آزاد و برابر ببینیم و به همه با همه امتیازات یا کاستیهایی که دارند به یک اندازه احترام بگذاریم. دست اندرکاران انتخابات باید هرگونه نابرابری و تفاوت انتخاب کننده و انتخاب شونده را نادیده بگیرند و به همه افراد و احزاب براي رسيدن به علائق و منافع بنیادینشان فرصت برابر بدهند. طبیعی است که فقدان هر یک از این شرایط انتخابات را از عدالت، معقول و مقبول بودن خارج میکند.
✍️ محمد نصراصفهانی
1402/11/18
https://t.me/mohammadnasresfahani
هر کس یا جریانی میخواهد عدالت انتخاباتی را تشخیص است باید ببیند که اگر از توانمند بودن یا ناتوانی بدنی خود، از مرد یا زن بودن خود، فقیر یا ثروتمند بودن خود، شهری یا روستایی بودن خود، از خداباور یا ناخداباور خود، مسلمان یا مسیحی بودن خود، شیعه یا سنی بودن خود، ایرانی یا غیرایرانی بودن خود، دانایی یا نادانی خود، صاحب زور و نفوذ و اقتدار بودن یا عدم زور و نفوذ و اقتدار خود خبری نداشت چه انتخاباتی را عادلانه میدانست. قضاوت او در این خصوص زمانی عاقلانه و عادلانه خواهد بود که در همه موقعیتها یک چیز و یک سازوکار را انتخابات عادلانه بداند. سازوکار انتخابات عادلانه در پس پرده بی خبر انتخاباتی است که آحاد آگاه و آزاد ملت با حقوق برابر و نفوذ یکسان و بدون اینکه شخص یا جریانی را قیم خود بداند بتوانند بدون هیچ محدودیتی انتخاب شده یا انتخاب کنند. در انتخابات عادلانه هیچ یک از کسانی که انتخاب میشوند یا انتخاب میکنند با عنایت به امتیازات و اطلاعات ویژهای که دارند ملاحظه نمیگردند که اگر ملاحظه شدند و امتیازی داشته باشند انتخابات از عادلانه بودن خارج خواهد شد.
متآسفانه آنچه در واقع اتفاق میافتد این است که معمولاً صاحبان زور، نفوذ و اقتدار با امتیاز و اطلاعاتی که دارند، خود را قیم و چوپان و مردم را گوسفند میخواهند ،عملاً عادلانه بودن انتخابات را خدشهدار میکنند. بازاریان، صاحبان سرمایه و شرکتهای بزرگ معمولاً از عدالتخواهان حمایت نمیکنند و سعی در تخریب نخبگان دارند و حامیان خود را کمک مالی میکنند، علما و روحانیون خواهان رد صلاحیت کاندیداهایی هستند که با استانداردهای ایدئولوژیک آنان سازگار نیستند. نیروهای نظامی به دستگاههای قانونی و نظارتی فشار وارد میکنند تا منویات آنان را در تعیین صلاحیت لحاظ کنند، صاحبان اقتدار با در دست داشتن امکانات مالی، سیاسی، تبلیغاتی و رسانهای از بالا آمدن نخبگان، فرهیختگان و دلسوزانی که ممکن است جای آنان را بگیرند جلوگیری میکنند ولی در عین حال برای حفظ مشروعیت خود از امکانات در دسترس جهت مجاب کردن مردم به شرکت در انتخابات طراحی شده استفاده میکنند. در این نوع از انتخابات نیاز زیادی به تقلب و دخالت در روند انتخابات نیست چون در عین حال که حفظ ظاهر انتخابات شده است، نتیجه آن نیز کم و بیش مطلوب همان صاحبان قدرت است. آنچه واقعا در این مدل از انتخابات اتفاق میافتد بالا آمدن ناتوانان و نادانان از یک سو و شکاف روزافزون ملت و حاکمیت از دیگر سوی و عقب ماندگی و ویرانه شدن روزافزون کشور از جانب دیگر است.
3- برای تضمین ساختار انتخاباتی عادلانه باید سازوکاری به کاربست که نتیجه آن حفظ حقوق و آزادیهای اساسی، فرصت برابر و عزت نفس همه آحاد جامعه انتخاباتی باشد. در این سازوکار دولتها حق ندارند هیچ خوانش منحصر به فردی را در مورد خیر و خوبی به جامعه تحمیل یا تبلیغ کنند چون چنین چیزی مستلزم سرکوب نظریههای دیگر افراد جامعه است. تنها قید معقول، برای شرکت در انتخابات این است که دولت، احزاب و ملت قواعد بازی را بپذیرد و از حضور دیگر بازیگران در این رقابت با فرصتی برابر استقبال کند.
انتخابات باید با اصول اخلاقی مورد قبول همه افراد جامعه مطابقت داشته باشد و حتی الامکان برای همگان معقول و مستدل باشد. این اصول نباید تنها وابسته به باورهای بخشی از جامعه باشد. عدالت اقتضا میکند که طرفهای انتخابات را شهرونداني آزاد و برابر ببینیم و به همه با همه امتیازات یا کاستیهایی که دارند به یک اندازه احترام بگذاریم. دست اندرکاران انتخابات باید هرگونه نابرابری و تفاوت انتخاب کننده و انتخاب شونده را نادیده بگیرند و به همه افراد و احزاب براي رسيدن به علائق و منافع بنیادینشان فرصت برابر بدهند. طبیعی است که فقدان هر یک از این شرایط انتخابات را از عدالت، معقول و مقبول بودن خارج میکند.
✍️ محمد نصراصفهانی
1402/11/18
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم، جلسه اول
1402/11/28
دانشجویان دکتری، دانشکده مدیریت پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 مقدمه
طرح درس و منابع بحث
چیستی فلسفه علم
_ چیستی فلسفه
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم، جلسه اول
1402/11/28
دانشجویان دکتری، دانشکده مدیریت پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 مقدمه
طرح درس و منابع بحث
چیستی فلسفه علم
_ چیستی فلسفه
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/12
دانشجویان دکتری، دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی علم
مجاری ادراک
معانی علم
- علم به معنای ادراک و دانش
- علم به معنای فوسیس و فلسفه طبیعی
- علم به معنای دانش تجربی
استدلال قیاسی، استقرایی و استنتاجی
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/12
دانشجویان دکتری، دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی علم
مجاری ادراک
معانی علم
- علم به معنای ادراک و دانش
- علم به معنای فوسیس و فلسفه طبیعی
- علم به معنای دانش تجربی
استدلال قیاسی، استقرایی و استنتاجی
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/15
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی علم
- مشخصات موضوعات علوم تجربی
- مختصات تئوریهای تجربی
- اهمیت اثبات پذیری و ابطال پذیری تجربی
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/15
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی علم
- مشخصات موضوعات علوم تجربی
- مختصات تئوریهای تجربی
- اهمیت اثبات پذیری و ابطال پذیری تجربی
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/19
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی فلسفه علم (1)
معنای فلسفه علم
- فلسفه علمی اگوست کنت
- فلسفه انتقادی ایمانوئل کانت
- معرفت درجه دوم
- نیاز علم به فلسفه
- خدمت علم به فلسفه
مسائل فلسفه علم
1- تاریخ علم
2- روش علمی
3- روانشناسی علم
4- جامعه شناسی علم
5- متافیزیک علم
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1402/12/19
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی فلسفه علم (1)
معنای فلسفه علم
- فلسفه علمی اگوست کنت
- فلسفه انتقادی ایمانوئل کانت
- معرفت درجه دوم
- نیاز علم به فلسفه
- خدمت علم به فلسفه
مسائل فلسفه علم
1- تاریخ علم
2- روش علمی
3- روانشناسی علم
4- جامعه شناسی علم
5- متافیزیک علم
https://t.me/mohammadnasresfahani
Forwarded from محمد علی
خبرگزاری بین المللی شفقنا
چه بسا ظالمان از قرآن برای افزودن ظلم خویش مستنداتی دست و پا کنند/ قرآن را نباید دکان کسب مال و مقام قرار داد؛ دکتر محمد نصراصفهانی…
شفقنا- دکتر محمد نصراصفهانی، قرآن محوری را یکی از ویژگیهای مهم سیره حضرت علی (ع) دانست و تصریح کرد: طبق بیان حضرت امیر (ع) قرآن را نباید دستمایه کسب امور سخیف دنیوی و دکانی برای کسب مال و مقام قرار داد. حجت الاسلام دکتر محمد نصراصفهانی، پژوهشگر دینی در گفت…
🌱 مولا علی(ع) و قرآن محوری
قرآن هسته سخت اسلام است، مولا علی این موضوع را به اشکال مختلف در نهج البلاغه یاداور شدهاند. به عنوان نمونه در خطبه 176 که به ابعاد مختلف قرآن اشاره دارند و نقش منحصر به فرد قرآن را تشریح میکنند، ابتدا برای آن سه کارکرد ویژه طرح مینمایند: خیرخواهی، هدایتگری و روایتگری.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ»: بدانيد كه اين قرآن خیرخواهی است كه در خیرخواهی او فريب راه ندارد.
اولین کارکرد قرآن، خیرخواهی برای مخاطب است. در سخنان انسانها شائبه فریب هست چون ممکن است گوینده در آن منافع و مصالح خویش را مد نظر داشته باشد و تنها ظاهر کلام او خیرخواهانه به نظر برسد. حال آنکه خدا در کلام خود فقط منفعت و مصلحت انسان را مد نظر دارد چون بینیاز از منفعت و مصلحت شخصی است. انگیزه خیر خواهیش ذاتی است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (انعام، 54). بنابراین قرآن چون دغدغه نوع بشر را دارد آنچه حقیقتاً خیر و صلاح اوست بیان میکند و دغدغه حفظ منافع و مصالح قوم، قبیله، نژاد و فرقه ویژهای را ندارد.
«وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ»، و راهنمايندهاى است كه گمراه نمىكند.
دومین کارکرد قرآن هدایت است: «هُدًى وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ» (مائده، 46) هدایتگری تنها شایسته کسی است که اولاً به راه هدایت آشنا باشد و ثانیاً در ادعای هدایتگری خود، انگیزه شیطانی، حسادت و طمع نداشته باشد. چه کسی در هدایتگری آگاهتر از خدا و خالیتر از او در حسادت و طمع نیست. مدعیان هدایتگری بشری اگر هم بخواهند نیز چون نسبت به سرنوشت محتوم بشر آگاهی کافی ندارند ممکن است به جای هدایت، انسانها را گمراه کنند یا اگر در مواردی آگاهی دارند، انگیزه آنها صادقانه نباشد، این در حالی است که قرآن از جانب خدای آگاه مطلق خیر خواه نازل شده است.
«وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ»، و روایتگرى است كه دروغ نمىگويد.
سومین کارکرد قرآن روایتگری است، اما روایتگری که در روایت او دروغ راه ندارد. قرآن حاوی روایت زیست گذشتگان از جانب خدای آگاه خیرخواه است: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» (زمر،23) که نیازی به دروغ گفتن ندارد. دروغ در سخن کسانی فرض دارد که از دروغ منفعتی عایدشان شود.
«وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى»؛ هر كس با قرآن همنشينى كند، چون برخيزد، چيزى بر او افزوده شده و چيزى از او كاسته گشته. به هدايتش افزوده شده و از كوری او كاسته گشته.
البته بهرهوری از این کتاب مخصوص اهل انصاف و مؤمنانی است که اهل ظلم و بیتقوایی نباشند وگر نه قرآن حتی مومنان ظالم را نیز هدایت نخواهد کرد چون چه بسا ظالمان از همین قرآن برای افزودن ظلم خویش مستنداتی دست و پا کنند. این مطلب صریح بیان قرآن است که: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» (اسراء،82) از نظر این کتاب مؤمنانی که ایمان خود را به ظلم و بیتقوایی آلوده نکنند قابل اعتماد و هدایتشده هستند: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام، 82) داستان انسانها همان داستان هابیل و قابیل در قرآن است بیان دو برادر مؤمن به خداست که هر دو برای خدا قربانی میبرند ولی یکی با تقوا و دیگری ظالم است. قربانی شخص با تقوا پذیرفته و قربانی شخص خودخواه پذیرفته نمیشود و او از فرط حسادت برادر با تقوای خود را میکشد.
قابل ذکر است که ویژگی رشدآفرینی محوری قرآن برای همه متقین حتی برای خود مولای متقیان قابل طرح است. چون به تعبیر خود ایشان قرآن دلیل راه همه انسانها بدون هیچ استثایی و در هر مرتبهای است: «حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ» (نهج البلاغه، خطبه، 183) همانگونه که قران به پیامبر هم فرموده است: از خدا بخواه که بر معرفتت بیفزاید: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا.» (طه،114)
نکته مهم دیگری که در این فراز مطرح شده این است که ظاهرا امیرالمومنین با این بیان خواستهاند ادعای فوق را، که خود تجربه کردهاند مستدل کرده و بگویند این ادعای من هم تجربه پذیر و هم تجدید نظر پذیر است. برای تأیید این خاصیت قرآن کافی است به قصد دریافت نصیحت، هدایت و حقیقت، با قرآن همچون یک موجود زنده مأنوس شوید تا ببینید بر هدایت و معرفت و ایمان و تقوای شما افزوده شده و کوری نفسانی و نادانی شما کاهش پیدا میکند.
قرآن هسته سخت اسلام است، مولا علی این موضوع را به اشکال مختلف در نهج البلاغه یاداور شدهاند. به عنوان نمونه در خطبه 176 که به ابعاد مختلف قرآن اشاره دارند و نقش منحصر به فرد قرآن را تشریح میکنند، ابتدا برای آن سه کارکرد ویژه طرح مینمایند: خیرخواهی، هدایتگری و روایتگری.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ»: بدانيد كه اين قرآن خیرخواهی است كه در خیرخواهی او فريب راه ندارد.
اولین کارکرد قرآن، خیرخواهی برای مخاطب است. در سخنان انسانها شائبه فریب هست چون ممکن است گوینده در آن منافع و مصالح خویش را مد نظر داشته باشد و تنها ظاهر کلام او خیرخواهانه به نظر برسد. حال آنکه خدا در کلام خود فقط منفعت و مصلحت انسان را مد نظر دارد چون بینیاز از منفعت و مصلحت شخصی است. انگیزه خیر خواهیش ذاتی است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (انعام، 54). بنابراین قرآن چون دغدغه نوع بشر را دارد آنچه حقیقتاً خیر و صلاح اوست بیان میکند و دغدغه حفظ منافع و مصالح قوم، قبیله، نژاد و فرقه ویژهای را ندارد.
«وَ الْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ»، و راهنمايندهاى است كه گمراه نمىكند.
دومین کارکرد قرآن هدایت است: «هُدًى وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ» (مائده، 46) هدایتگری تنها شایسته کسی است که اولاً به راه هدایت آشنا باشد و ثانیاً در ادعای هدایتگری خود، انگیزه شیطانی، حسادت و طمع نداشته باشد. چه کسی در هدایتگری آگاهتر از خدا و خالیتر از او در حسادت و طمع نیست. مدعیان هدایتگری بشری اگر هم بخواهند نیز چون نسبت به سرنوشت محتوم بشر آگاهی کافی ندارند ممکن است به جای هدایت، انسانها را گمراه کنند یا اگر در مواردی آگاهی دارند، انگیزه آنها صادقانه نباشد، این در حالی است که قرآن از جانب خدای آگاه مطلق خیر خواه نازل شده است.
«وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا يَكْذِبُ»، و روایتگرى است كه دروغ نمىگويد.
سومین کارکرد قرآن روایتگری است، اما روایتگری که در روایت او دروغ راه ندارد. قرآن حاوی روایت زیست گذشتگان از جانب خدای آگاه خیرخواه است: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» (زمر،23) که نیازی به دروغ گفتن ندارد. دروغ در سخن کسانی فرض دارد که از دروغ منفعتی عایدشان شود.
«وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى»؛ هر كس با قرآن همنشينى كند، چون برخيزد، چيزى بر او افزوده شده و چيزى از او كاسته گشته. به هدايتش افزوده شده و از كوری او كاسته گشته.
البته بهرهوری از این کتاب مخصوص اهل انصاف و مؤمنانی است که اهل ظلم و بیتقوایی نباشند وگر نه قرآن حتی مومنان ظالم را نیز هدایت نخواهد کرد چون چه بسا ظالمان از همین قرآن برای افزودن ظلم خویش مستنداتی دست و پا کنند. این مطلب صریح بیان قرآن است که: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» (اسراء،82) از نظر این کتاب مؤمنانی که ایمان خود را به ظلم و بیتقوایی آلوده نکنند قابل اعتماد و هدایتشده هستند: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام، 82) داستان انسانها همان داستان هابیل و قابیل در قرآن است بیان دو برادر مؤمن به خداست که هر دو برای خدا قربانی میبرند ولی یکی با تقوا و دیگری ظالم است. قربانی شخص با تقوا پذیرفته و قربانی شخص خودخواه پذیرفته نمیشود و او از فرط حسادت برادر با تقوای خود را میکشد.
قابل ذکر است که ویژگی رشدآفرینی محوری قرآن برای همه متقین حتی برای خود مولای متقیان قابل طرح است. چون به تعبیر خود ایشان قرآن دلیل راه همه انسانها بدون هیچ استثایی و در هر مرتبهای است: «حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ» (نهج البلاغه، خطبه، 183) همانگونه که قران به پیامبر هم فرموده است: از خدا بخواه که بر معرفتت بیفزاید: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا.» (طه،114)
نکته مهم دیگری که در این فراز مطرح شده این است که ظاهرا امیرالمومنین با این بیان خواستهاند ادعای فوق را، که خود تجربه کردهاند مستدل کرده و بگویند این ادعای من هم تجربه پذیر و هم تجدید نظر پذیر است. برای تأیید این خاصیت قرآن کافی است به قصد دریافت نصیحت، هدایت و حقیقت، با قرآن همچون یک موجود زنده مأنوس شوید تا ببینید بر هدایت و معرفت و ایمان و تقوای شما افزوده شده و کوری نفسانی و نادانی شما کاهش پیدا میکند.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى»: بدانيد، آنكه با قرآن است، نيازمند نباشد و كس را بدون قرآن بى نيازى حاصل نگردد.
در این جمله، مولا اولاً، به خودکفایی قرآن در هدایتگری معنوی اشاره دارند که با وجود آن نیازی به هدایتگر دیگری نیست. ثانیاً، به بیهمتایی قرآن در هدایت اشاره دارند که بدون قرآن نیاز انسان به هدایت برطرف نخواهد شد. چرا که قرآن محور اسلام و ثقل اکبر است، هیچ چیز جای قرآن را نخواهد گرفت و قرآن ترازوی سنجش صحت و سقم هر کلام معنوی دیگر است. قرآن حال و هوای پیامبران است و ترازوی صحت و سقم سخنان منسوب به دین است. به تعبیر مولوی:
چونکه در قرآن حق بگریختی
با روانِ انبیا آمیختی
هست قرآن حالهایِ انبیا
ماهیان بحر پاک کبریا
مولا علی با پیشفرضهای نظری فوق به قابلیتها و انواع بهرهوریهای عملی از قرآن توصیه میکنند از جمله اینکه:
1- «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَالُ»، شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد. و در گرفتاریهای زندگی خود از قرآن يارى بخواهيد. قرآن شفادهنده بزرگترين دردها، يعنى درد كفر و دورویی و گمراهى و سرگردانی است.
قرآن طبیب روحانی است که رایگان در اختیار همگان قرار داده شده و میتواند باعث صحت روح و روان بیماران شود.
حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان
صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بخواهید از حبیب
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن
راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند
«فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ.»: با توسل به قرآن از خدا حاجات خود را بخواهيد و با عشق به قرآن روى به قرب الهی آوريد. مبادا قرآن را وسيله خواهش از مردم قرار دهيد. بندگان خاص خدا، براى روى آوردن به خدا، نيكوتر از قرآن وسيلهای نيافتهاند.
در این فراز حضرت به چهار نکته مهم اشاره دارند: اولاً اینکه قرآن همان ریسمان محکم الهی است که از آسمان معنا به زمین فرستاده شده است تا انسان خود را به وسیله آن به ملکوت معنا برساند، ثانیاً باید با قرآن دوست شد تا به وسیله محبت این دوست، تقرب به خدا ممکن شود. ثالثاً قرآن را نباید دستمایه کسب امور سخیف دنیوی و دکانی برای کسب مال و مقام قرار داد. رابعاً چیزی بهتر از قرآن برای روی آوردن به خدا و تقرب به او وجود ندارد. چنانکه مولا در ادامه همین خطبه نیز میفرمایند: قرآن هدیه منحصر به فرد خدا به بشریت است: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَدا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ»
✍️ محمد نصراصفهانی
شب 21 ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳/۱/۱۲
https://t.me/mohammadnasresfahani
در این جمله، مولا اولاً، به خودکفایی قرآن در هدایتگری معنوی اشاره دارند که با وجود آن نیازی به هدایتگر دیگری نیست. ثانیاً، به بیهمتایی قرآن در هدایت اشاره دارند که بدون قرآن نیاز انسان به هدایت برطرف نخواهد شد. چرا که قرآن محور اسلام و ثقل اکبر است، هیچ چیز جای قرآن را نخواهد گرفت و قرآن ترازوی سنجش صحت و سقم هر کلام معنوی دیگر است. قرآن حال و هوای پیامبران است و ترازوی صحت و سقم سخنان منسوب به دین است. به تعبیر مولوی:
چونکه در قرآن حق بگریختی
با روانِ انبیا آمیختی
هست قرآن حالهایِ انبیا
ماهیان بحر پاک کبریا
مولا علی با پیشفرضهای نظری فوق به قابلیتها و انواع بهرهوریهای عملی از قرآن توصیه میکنند از جمله اینکه:
1- «فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَيُّ وَ الضَّلَالُ»، شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد. و در گرفتاریهای زندگی خود از قرآن يارى بخواهيد. قرآن شفادهنده بزرگترين دردها، يعنى درد كفر و دورویی و گمراهى و سرگردانی است.
قرآن طبیب روحانی است که رایگان در اختیار همگان قرار داده شده و میتواند باعث صحت روح و روان بیماران شود.
حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان
صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بخواهید از حبیب
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن
راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند
«فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ.»: با توسل به قرآن از خدا حاجات خود را بخواهيد و با عشق به قرآن روى به قرب الهی آوريد. مبادا قرآن را وسيله خواهش از مردم قرار دهيد. بندگان خاص خدا، براى روى آوردن به خدا، نيكوتر از قرآن وسيلهای نيافتهاند.
در این فراز حضرت به چهار نکته مهم اشاره دارند: اولاً اینکه قرآن همان ریسمان محکم الهی است که از آسمان معنا به زمین فرستاده شده است تا انسان خود را به وسیله آن به ملکوت معنا برساند، ثانیاً باید با قرآن دوست شد تا به وسیله محبت این دوست، تقرب به خدا ممکن شود. ثالثاً قرآن را نباید دستمایه کسب امور سخیف دنیوی و دکانی برای کسب مال و مقام قرار داد. رابعاً چیزی بهتر از قرآن برای روی آوردن به خدا و تقرب به او وجود ندارد. چنانکه مولا در ادامه همین خطبه نیز میفرمایند: قرآن هدیه منحصر به فرد خدا به بشریت است: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَدا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ»
✍️ محمد نصراصفهانی
شب 21 ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳/۱/۱۲
https://t.me/mohammadnasresfahani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوچک های بسیار بزرگ
خبرنگار: اگر بخواهند مجبورت کنند که از اردوگاه پناهندگان بروی و در جای دیگر زندگی کنید، خواهی رفت؟
کودک: البته که خیر. حتی اگر هزاران و یا میلیونها هم به ما بدهند، من از اینجا نخواهم رفت.
خ: اگر اسراییلیها این منطقه را شروع به بمباران کنند، چی؟
ک: بگذار بمباران کنند. من باید از آنها بترسم؟ آنها ترسو و بزدل هستند. بدون جنگندههاشون آنها هیچ هستند. میخواهند مارا مجبور به ترک اینجا کنند، ولی ما نخواهیم رفت. هر اتفاقی بیفتد، ما نخواهیم رفت. این سرزمین پدر و مادر من و اجداد من میباشد، ما نخواهیم رفت. ما نخواهیم رفت. ثابت قدم. ثابت قدم، و دوباره ثابت قدم.
خ: از صدای گلوله و بمبها اصلا نمیترسی؟
ک: نه، نه از گلوله، نه از بمب ها، و نه از انفجارها. اینجا، این چیزها عادی است. من یک ذره میترسم، ولی نه از سربازان اسراییلی. من از هیچ کس نمیترسم. فقط از خدا میترسم. او از ما محافظت خواهند کرد. اگر بمیرم، در سرزمین مادری خود مرده ام. اگر سرزمین مادری را ترک کنم، در جای دیگر خواهم مرد. از سرزمین مادری فرار کردن به ما عمر جاودانه نمیدهد. پس ترجیح میدهم همین جا بمیرم، مانند یک شهید.
خبرنگار: اگر بخواهند مجبورت کنند که از اردوگاه پناهندگان بروی و در جای دیگر زندگی کنید، خواهی رفت؟
کودک: البته که خیر. حتی اگر هزاران و یا میلیونها هم به ما بدهند، من از اینجا نخواهم رفت.
خ: اگر اسراییلیها این منطقه را شروع به بمباران کنند، چی؟
ک: بگذار بمباران کنند. من باید از آنها بترسم؟ آنها ترسو و بزدل هستند. بدون جنگندههاشون آنها هیچ هستند. میخواهند مارا مجبور به ترک اینجا کنند، ولی ما نخواهیم رفت. هر اتفاقی بیفتد، ما نخواهیم رفت. این سرزمین پدر و مادر من و اجداد من میباشد، ما نخواهیم رفت. ما نخواهیم رفت. ثابت قدم. ثابت قدم، و دوباره ثابت قدم.
خ: از صدای گلوله و بمبها اصلا نمیترسی؟
ک: نه، نه از گلوله، نه از بمب ها، و نه از انفجارها. اینجا، این چیزها عادی است. من یک ذره میترسم، ولی نه از سربازان اسراییلی. من از هیچ کس نمیترسم. فقط از خدا میترسم. او از ما محافظت خواهند کرد. اگر بمیرم، در سرزمین مادری خود مرده ام. اگر سرزمین مادری را ترک کنم، در جای دیگر خواهم مرد. از سرزمین مادری فرار کردن به ما عمر جاودانه نمیدهد. پس ترجیح میدهم همین جا بمیرم، مانند یک شهید.
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/01/25
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی فلسفه علم (2)
فلسفه علم به منزله علم Knowledge به علم science
فلسفه علم به منزله إعمال عقلانیت در علم
آیا علم خالص ممکن است؟
- نقش ذهن و امیال و مهر و کین عالم در علم
- نقش علم به عنوان نهاد قدرت در علم
- اخلاق در علم
- نقش متافیزیک در اثبات تصورات و تصدیقات بنیادین علم
- نقش علم بر متافیزیک
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/01/25
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 چیستی فلسفه علم (2)
فلسفه علم به منزله علم Knowledge به علم science
فلسفه علم به منزله إعمال عقلانیت در علم
آیا علم خالص ممکن است؟
- نقش ذهن و امیال و مهر و کین عالم در علم
- نقش علم به عنوان نهاد قدرت در علم
- اخلاق در علم
- نقش متافیزیک در اثبات تصورات و تصدیقات بنیادین علم
- نقش علم بر متافیزیک
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/02/01
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 روش علمی (1)
فرانسیس بیکن، پدر فلسفه علم
تفکیک فلسفه طبیعی از متافیزیک
نقد روش قیاسی متافیزیک
_ روش عنکبوتی فیلسوفان
_ روش مورچه وار علوم و فنون
_ روش زاینده زنبور عسلوار استقرا
کارکرد استقرا، مفسر متواضع طبیعت، قدرت آفرین و توانمند ساز
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/02/01
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 روش علمی (1)
فرانسیس بیکن، پدر فلسفه علم
تفکیک فلسفه طبیعی از متافیزیک
نقد روش قیاسی متافیزیک
_ روش عنکبوتی فیلسوفان
_ روش مورچه وار علوم و فنون
_ روش زاینده زنبور عسلوار استقرا
کارکرد استقرا، مفسر متواضع طبیعت، قدرت آفرین و توانمند ساز
https://t.me/mohammadnasresfahani
Audio
🔊 فایل صوتی
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/02/03
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 روش علمی (2)
فرانسیس بیکن و نقد قیاس
_ چگونگی ادراک مفاهیم
- چگونگی شکل گیری قضیه
- استدال قیاسی و استقرا
- ماده و صورت قیاس
- مواد چهاردهگانه قیاس
نقد بیکن بر مواد قیاس در:
- بت قبیله
- بت صندوقچه
- بت بازارچه
- بت تماشاخانه
منشأ علم، مشاهده یا تجربه؟
https://t.me/mohammadnasresfahani
🌱 درآمدی بر فلسفه علم
1403/02/03
دانشجویان دکتری،
دانشکده مدیریت پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
محمد نصراصفهانی
🌱 روش علمی (2)
فرانسیس بیکن و نقد قیاس
_ چگونگی ادراک مفاهیم
- چگونگی شکل گیری قضیه
- استدال قیاسی و استقرا
- ماده و صورت قیاس
- مواد چهاردهگانه قیاس
نقد بیکن بر مواد قیاس در:
- بت قبیله
- بت صندوقچه
- بت بازارچه
- بت تماشاخانه
منشأ علم، مشاهده یا تجربه؟
https://t.me/mohammadnasresfahani