مصدق به روايت تاريخ و اسناد
7.54K subscribers
1.9K photos
147 videos
626 files
665 links
اين كانال به هيچ عنوان وابسته به هيچ گروه و جرياني نيست و صرفا در صدد روايت تاريخ معاصر با محوريت دكترمصدق و نهضت ملي ايران است. آدرس ادمین کانال: @mohammadmosaddegh_admin
Download Telegram
🔳 یادمان پنجاه و هفتمین سالمرگ دکتر محمد مصدق

۳- در "تاثیرپذیری از مادر"

[زمانی] اعتبارنامه ی یکی از نمایندگان بعنوان تطمیع در انتخابات در یکی از شعبات مجلس مورد اعتراض قرار گرفت و مطلعی هم که برای گواهی دعوت شده بود اظهار نمود لیست دوازده نفر کاندید نمایندگی طهران را که آن نماینده به من داد، نام دکتر مصدق در آن نوشته شده بود در صورتی که [من] چند سال بود ایران نبودم [و] دهنده ی آن لیست را هم ندیده بودم و مغرضی خواسته بود مرا با کسی که انتخابش بعنوان تطمیع مورد اعتراض قرار گرفته بود، همکار قرار دهد.

از این پیش آمد آنقدر متأثر شده بودم که به من حال تب دست داد و مادرم که از من عیادت نمود، علت را سؤال کرد و بعد از اینکه گفته های مرا شنید، اظهار نمود "ای کاش به جای حقوق در اروپا طب تحصیل کرده بودی! مگر تو نمی دانی که هر کس تحصیل حقوق نمود و در سیاست وارد شد باید خود را برای هر گونه افترا و ناسزا حاضر کند و هر ناگواری که پیش آید تحمل نماید؟ چون می دانم که تو غیر از خیر مردم نظری نداری باید بدانی که وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل می کنند."

این بیانات آن هم از زبان مادری که مرا بسیار دوست داشت و غیر از خیر جامعه نظری نداشت آنقدر در من تأثیر نمود که آن را برنامه ی زندگی قرار دادم و از آن به بعد هر فحش و ناسزا که شنیدم خود را برای خدمت به مملکت بیشتر آماده و مجهز دیدم.

@hamidrezaabedian

منبع: خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق، به کوشش ایرج افشار، ص ۸۳
🔳 یادمان پنجاه و هفتمین سالمرگ دکتر محمد مصدق

۴- در "فراق همسر"

احمد آباد - ۸ شهریور ۱۳۴۴ ، ۳۰ اوت ۱۹۶۵
عرض می شود مرقومه محترمه مورخ ۲۲ اوت عز وصول ارزانی بخشید و تسلیتی که باینجانب داده اید موجب نهایت امتنان گردید. از اینکه بعد از سالها بوصول خط شما موفق می شوم الحمد الله سلامت هستید خیلی خوشوقتم و اما راجع به خودم قبول بفرمائید که بسیار از این مصیبت رنج می کشم و چون که متجاوز [از] ۶۴ سال همسر عزیزم با من زندگی کرد و هر پیش آمد که برایم رسید تحمل نمود و با من دارای یک فکر و یک عقیده بود و هر وقت که احمد آباد می آمد مرا تسلی می داد در من تأثیر بسیار می کرد و آرزویم این بود که قبل از او من از این دنیا بروم و اکنون برخلاف میل، من مانده ام و او رفته است و چاره ای ندارم غیر از این که از خدا بخواهم که مرا هم هر چه زودتر ببرد و از این زندگی رقت بار خلاص شوم.

اکنون در حدود ده سال است که از این قلعه نتوانستم خارج شوم و از روی حقیقت از این زندگی سیر شده ام. باری یقین دارم که به شما هم بد گذشته است ولی چون محبوس نبوده اید و کسی مانع ملاقات شما نبوده و از این بابت آزاد بوده اید با زندگی بنده که در یک اطاق زندگی می کنم و گاه می شود که در روز چند کلمه هم صحبت نمی کنم بسیار فرق دارد. این است وضع زندگی اشخاص که یک عقیده ای دارند و تسلیم هوا و هوس دیگران نمی شوند.*

@hamidrezaabedian

* این نامه در پاسخ به تسلیت مریم فیروز (دایی زاده ی مصدق) نوشته شده است.

منبع: نامه های دکتر محمد مصدق، به کوشش محمد ترکمان، ص ۳۴۷
به گزارش خبرگزاری ایسنا کتاب«خواب آشفته نفت، دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» نوشته محمدعلی موحد به عنوان نهمین کتاب از سلسله نشست‌های «صد کتاب ماندگار قرن» ؛ روز یکشنبه ۱۳ اسفندماه، ساعت ۱۰ در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران معرفی می شود.

در این نشستِ تخصصی حسین آبادیان عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی، الهام ملک زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی خواهند کرد و علی کالیراد رئیس پژوهشکذه اسناد سازمان‌ اسناد و کتابخانه ملّی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران دبیری این نشست را به عهده خواهد داشت.

کتابِ «خواب آشفته نفت، دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» یکی از ارزشمندترین آثار استاد محمدعلی موحد است که آخرین بار در چهار جلد با عناوینی چون«جلد نخست از قرارداد دارسی تا سقوط رضا شاه»، «جلد دوم و سوم: دکتر مصدق و نهضت ملی ایران» و «جلد چهارم از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط زاهدی» منتشر شده است.
این کتاب که به روایت و واکاوی فرایند حقوقی قراردادها و مذاکرات نفتی از زمان انعقاد قرارداد ننگین دارسی تا سقوط زاهدی و وقایع تاریخی این دوران می پردازد، در سال ۱۳۸۴ برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد...
@mohammadmosaddegh
🔳 یادمان پنجاه و هفتمین سالمرگ دکتر محمد مصدق

۵- در "اهتمام به کتاب و کتابخانه"

دکتر مصدق موقعی که در مدرسه علوم سیاسی تدریس می کرد کتابخانه شخصی خود را به آنجا بخشید. کتابخانه آن مرحوم حاوی مقداری کتابهای چاپ سنگی ایران و هند بود. دیگر کتابهای حقوقی بود که از اروپا تهیه کرده بود. این قسمت حاوی دوره منشورات حقوقی دالوز Dalloz و سیری Sirey و نظایر آنها بود. همۀ آن کتابها به مهر اهدایی او و به رنگ سرخ ممهور شده بود. بعدها مدرسه علوم سیاسی با مدرسة حقوق ادغام و به نام جدید تبدیل شد و بالاخره کتابخانه دانشکده حقوق، میراث دار مدرسة علوم سیاسی و مسئول نگاه داری کتابخانه او شد. بخش اهدایی مصدق به آن کتابخانه قسمت ممتازی از نفایس کتابخانه به شمار می رفت.

مصدق بعدها حقوق دو ساله دوره نمایندگی خود در مجلس چهاردهم را برای خرید کتاب به همین کتابخانه بخشید. وقتی من به کتابداری آن کتابخانه در آمدم، هنوز مقداری از آن وجوه اهدایی مانده بود که با نظارت دکتر عبدالله معظمی،از آن محل کتاب می خریدیم و صورت کتاب ها را به اطلاع مصدق می رسانیدیم.

جز این، موقعی که مصدق از سفر مصر به ایران بازگشت، تعدادی متجاوز از یکصد جلد کتاب حقوقی و اقتصادی که از سوی مراکز علمی مصر به ایشان اهدا شده بود همه را به کتابخانه دانشکده حقوق بخشید. برای تحویل گرفتن آنها من از جانب دانشکده حقوق مأمور شدم و به خانه ایشان -در حقیقت مقر نخست وزیر- رفتم و کتابها را تحویل گرفتم. یادم است که در نامه ماشین شده، تعداد کتابها به غلط قید شده بود و شخص ایشان با همه گرفتاری ها به خط خود آن عدد را اصلاح کرده بود.

@hamidrezaabedian

منبع: نادره کاران، ایرج افشار، ص ۱۹۰-۱۸۹
🔳 یادمان پنجاه و هفتمین سالمرگ دکتر محمد مصدق

۶- در "صراحت لهجه"

روزی محمد علی شاه مرا احضار کرد و فرمود که "خواستم توسط معاون الدوله وزیر خزانه وقت با بهبهانی (آیت الله سید عبدالله) راهی باز کنم، کاری نکرد. هرگاه شما بتوانید کاری کنید موجب امتنان است." عرض شد که "شاه را با ایشان چه حاجت است؟ ایشان هرچه دارند از همراهی و مساعدتی است که با آزادیخواهان می نمایند. شاه هم همین رویه را اختیار کنند و با مشروطیت مخالفت نفرمایند تا دکان سیاسی آقا تخته شود و آقا و اصحابش همگی من تبع شاه شوند."

همان روز مذاکرات با شاه را به مرحوم بهبهانی گفتم. تصدیق نمود و بسیار خندید. در جواب فرمود سر شما هم بوی قورمه سبزی می دهد!

@hamidrezaabedian

منبع: مصدق و مسائل حقوق و سیاست، ایرج افشار، ص ۱۱۴-۱۱۳
🔳 یادمان پنجاه و هفتمین سالمرگ دکتر محمد مصدق

۷- در "ذکاوت و هوشیاری"

راوی [اللهیار صالح] گفت: مصدق [به هنگام اقامت در آمریکا به منظور شرکت در جلسه شورای امنیت] می خواست نامه ای مهم برای یکی از مقامات درجه اول آمریکا بفرستد و میل نداشت ماشین نویس آمریکایی که در اختیار داشت از مضمون واقعی آن نامه مطلع شود.

پس نامه را بر سه مضمون مختلف که هر یک با دیگری مغایر بود تقریر کرد و ماشین نویس هر سه را آماده ساخت. ماشین نویس که در حیرت مانده بود با دلاوری از مصدق به زبان فرانسه پرسیده بود "اجازه می دهید سئوالی از شما بکنم؟" مصدق گفته بود "بله، اشکالی ندارد."

ماشین نویس می پرسد "می خواهم بدانم شما چطور در یک زمان و به یک شخص سه نامه مغایر یکدیگر می نویسید؟! مصدق با خنده و شوخ طبعی خاص خود گفته بود"دختر خانم، کاملاً واضح است، برای اینکه تو ندانی کدام یک را خواهم فرستاد!"

@hamidrezaabedian

منبع: نادره کاران، ایرج افشار، ص ۱۸۸
در چهارده اسفند ۱۳۴۵ محمد مصدق بر اثر خونریزیِ زخمی کهنه، که از دوران دانشجویی‌اش در پاریس از آن رنج می‌برد، درگذشت. وقتی به او پیشنهاد دادند برای درمان به خارج از کشور برود امتناع کرد و گفت آرزو دارد در خاک ایران بمیرد. با وجودِ این، برخی از اعضای خانواده بدون اطلاع مصدق کوشیدند از شاه اجازه‌ی سفر درمانی مصدق را به خارج از کشور بگیرند و شاه قاطعانه درخواست آنها را رد کرده بود. شاه از مصدق، حتی در روزهایی که او در بستر مرگ بود، می‌ترسید.

با وجود این، شاه با اغماض اجازه داد پزشکی خارجی مصدق را معاینه کند. مصدق این پیشنهاد را رد کرد و گفت هدر دادن پول برای آوردن متخصص خارجی اشتباه است: به این سبب که اول هر چه در ایران بود برایش کافی بود؛ دوم این پول می‌تواند خرج تعدادی از خانواده‌های نیازمند شود.

آخرین وصیت مصدق این بود که در تشییع پیکرش فقط نزدیک‌ترین بستگانش شرکت کنند و در گورستان ابن بابویه در جوار میهن‌پرستانی که در قیام ۳۰ تیر شهید شدند به خاک سپرده شود. این دو خواسته‌ی مصدق نیز از سوی شاه پذیرفته نشد. اجازه‌ی تشییع جنازه ندادند و در جایی که خود مصدق می‌خواست هم دفن نشد. پیکر مصدق را بدون همراهان و بدون مراسم تشییع، با آمبولانس مخفیانه به احمدآباد منتقل کردند. او را در اتاق ناهارخوری طبقه‌ی هم‌کف خانه‌اش که هنوز به روی عموم بسته است به خاک سپردند. سادگی مراسم و محل دفن با فلسفه‌ی مادام‌العمر مصدق همخوانی داشت و همین همخوانی حس بلندمرتبگی مراسم را به جمع کوچکی که مصدق را به خاک می‌سپردند منتقل می‌کرد. وقتی این موضوع به شاه گزارش داده شد او به شکلی سربسته گفته بود: «حالا خواهیم دید.»

در تهران درگذشتِ مصدق بازتاب خبری نیافت، اما در روزنامه‌ها و مجلات خارجی در آن زمان تاریخچه‌ی زندگی مفصلی از مصدق منتشر شد. حتی برخی که مخالف سیاست‌های مصدق بودند به طرز چشمگیری ادای احترام و بر سرسپردگی او به آرمانش و کشورش تأکید کردند. شرکت در مراسم هفتم و چهلم (طبق عرف مسلمانان) ممنوع اعلام شد، با همه‌ی اینها گروه کوچکی موفق شدند در این دو روز گرد هم آیند. این ممنوعیت‌ها از طرف شاه درست همان ممنوعیت‌هایی بود که پدرش اِعمال می‌کرد. وقتی رضاشاه مردم را از ادای احترام به یک متوفی، که فردی دیندار بود، منع کرد مصدق گفت: «دیکتاتوری آنقدر قدرت دارد که حتی هنگام مرگ نیز باید خود را اثبات کند.» در دوازدهمین سالگرد درگذشت مصدق، در اسفندماه ۱۳۵۷، بیش از یک میلیون نفر از سرتاسر ایران در احمدآباد گرد آمدند، در تاریخ ایران تا آن زمان چنین جمعیتی برای شرکت در چنین مراسمی دیده نشده بود. ادای احترامی که در آن روز به مصدق شد تا آن زمان به هیچ دولتمرد، سیاستمدار یا حاکمی نشده بود.

از کتاب سرگذشت سیاسی دکتر محمد مصدق، نوشته فرهاد دیبا، ترجمه شیرین کریمی، ۱۴۰۲، نشر نی.
@SwannsWay
هیئت مأمور بازدید تأسیسات جنوب

فواد روحانی*

روز ۲۱ بهمن [۱۳۳۲] اعلامیه ای از طرف دولت به این مضمون منتشر گردید که شرکت هایی که در لندن مشغول مذاکره برای ترتیب کار نفت ایران هستند هیئتی مرکب از بیست نفر نمایندگان خود تعیین کرده اند که به خوزستان رفته و وضع تأسیسات را از لحاظ تجدید فعالیت بازدید کنند و گزارش دهند که تجدید عملیات مستلزم چه مقدار هزینه و استخدام چه تعداد کارشناسان خارجی است.

این نکته اضافه شده بود که هیئت مزبور به تهران نخواهد آمد و حامل هیچ پیشنهادی هم نخواهد بود. هیئت مزبور روز ۲۲ بهمن وارد آبادان شد. از بیست نفر اعضای این هیئت، هفت نفر نماینده شرکت سابق بودند و نه نفر از طرف شرکتهای آمریکایی و دو نفر از طرف شرکت شل و دو نفر از طرف شرکت نفت فرانسه انتخاب شده بودند،. هیئت مورد بحث مأموریت خود را چه در آبادان چه در مناطق نفت خیز در ظرف يك هفته انجام داد.

اتفاقاً مقارن توقف هیئت در آبادان، نگارنده به دستور مدیر عامل شركت سهام السلطان بیات به آبادان رفته بود و در اکثر مواقعی که نمایندگان با بیات مذاکره می کردند حضور داشت. همه نمایندگان بدون استثنا و مخصوصاً کسانی که از طرف شرکت سابق اعزام شده و سابقه خدمت در خوزستان داشتند با چنان لحنی تمجید از طرز نگاهداری تأسیسات و ادامه عملیات به مقیاس محدود از طرف ایرانیها صحبت می کردند که اظهار تعجب آنها برای نمایندگان دیگر تعجب آورتر بود.

در يك جلسه که یکی از نمایندگان انگلیسی پی در پی عبارات تحسین آمیز ادا می کرد یکی از نمایندگان آمریکایی به او گفت "این تعجبی ندارد زیرا ایرانیان این کاردانی را از شرکت خود شما کسب کرده اند." در اینجا گوینده انگلیسی سکوت کرد و مثل این بود که متوجه شد که این بیان ذم شبیه به مدح بود و نماینده آمریکایی احتمالا می خواست بگوید حق این بود که شرکت شما در زمان تصدی خود به لیاقت این کارمندان پی می برد.

البته هيئت مأمور بازدید وظیفه ای نداشت که نتیجه مشاهدات خود را به دولت ایران گزارش دهد ولی در ضمن یك سلسله صحبتهای خصوصی و دو به دو اطلاعاتی از اعضای هیئت به دست آمد به طور خلاصه از این قرار که حفظ تأسیسات کامل بوده و برخلاف شایعات هیچ قسمت از کارخانه ها و ماشینها مفقود نشده و از کار نیفتاده است و تعویض ماشین آلات فقط در حدودی لازم است که در طریقه اجرای عملیات فنی، روشها و وسایل تازها ی معمول شده است و هم مخارج آماده کردن تأسیسات برای حداکثر بهره برداری و هم تعداد کارشناسان خارجی که برای تجدید عملیات مورد نیاز می باشند به مراتب از آنچه تصور می شد کمتر است.

اعضای هیئت، روز آخر توقف خود برای خداحافظی نزد بیات رفتند و اظهاراتی دایر بر رضایت کامل از مشاهدات خود نموده به عنوان آخرین اطلاع خواستار ارقام پیشبینیهای بودجه شرکت برای سال ۱۳۳۳ شدند و به آنها توضیح داده شد که هزینه پالایشگاه آبادان برای تصفیه چهار میلیون تن در سال به میزان ۲۴۰۰ میلیون ریال و هزینه مناطق نفت خیز به رقم ۱۲۰۰ میلیون برآورد شده و چون کارکنان ایرانی شرکت، همه مانند سابق نگاه داشته شده اند [۱]، چنانچه تصمیم به افزایش حجم عملیات تا میزان حداکثر اتخاذ شود، هیچ خرج اضافی از بابت حقوق کارکنان ایرانی ایجاد نخواهد شد بلکه هزینه اضافه فقط عبارت از حقوق کارمندان خارجی و بهای مصالح و ادوات جدید خواهد بود. هیئت بازدید تأسیسات روز ۲۹ بهمن آبادان را ترك كرد.

به طوری که خبرگزاری های خارجی بعد از مراجعت هیئت به لندن اطلاع دادند، هیئت مزبور اظہار تحسین نسبت به طرز عمل کارکنان ایرانی و نگاهداری تأسیسات را در جلسات شرکتها در لندن کاملا منعکس و ضمناً اضافه کرده بود که ایرانی ها بدون كمك كارشناسان خارجی می توانند تا ده میلیون تن در سال استخراج و تصفیه کنند این اظهارات ظاهراً در بعضی محافل [لندن] با رضایت تلقی نشده بود...

@hamidrezaabedian

۱- تعهد دولت ملی نسبت به معیشت کارگران صنعت نفت در دوران تحریم بدون اخراج حتی یک نفر از آنها، حقیقتا درخشان و شگفت انگیز است. [تاریخ تحلیلی]

* زنده یاد فواد روحانی مشاور نفتی دولت های ایران پیش و پس از کودتا بود که بعدها در جایگاه اولین دبیرکل اوپک قرار گرفت.

منبع: تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص ۴۲۸-۴۲۷
Forwarded from تاریخ تحلیلی
مرحوم صالح کمی پس از کودتای ۲۸ مرداد به ایران مراجعت و از خاطراتش نقل کرد که چند روز بعد مرحوم آیت الله کاشانی که دوست و همشهری او بود به دیدنش آمد و هر دو از این اتفاقات اظهار تأسف نمودند. وی پیش بینی می کرد که اگر در ایران بود شاید نمی گذاشت بین آیت الله کاشانی و دکتر مصدق اینقدر شکاف وسیع شود که کار بدانجاها بکشد. صالح گفت آیت الله کاشانی در موقع خداحافظی با چشمانی گریان عبایش را به دور گردنم انداخت و خواست که برای او و رهایی مملکت از مخمصه به درگاه خداوند دعا کنم ولی افسوس که کار از کار گذشته بود و سرانجام همان سپهبد زاهدی جنایت کار چه رفتارهای توهین آمیز و ناشایستی که در حق آیت الله کاشانی انجام نداد.

@hamidrezaabedian

- ۲۳ اسفندماه شصت و دومین سالگشت درگذشت آیت الله کاشانی ست.

منبع: خاطرات الهیار صالح به کوشش دکتر سید مرتضی مشیر، ص ۳۸
آنان‌که روی اصول استقلال و آزادی پایدار ماندند
با تأکید بر فیلمی از حضور دکتر کریم سنجابی و دیگر هموندان جبهه ملّی ایران در راهپیمایی ۱۹ آذر ۱۳۵۷
فرید دهدزی، عضو جبهه ملّی ایران
دو فیلم حاضر بخشی از حضور زنده‌یاد «دکتر کریم سنجابی» در راهپیمایی میلیونی ۱۹ آذر ۱۳۵۷ (مشهور به تاسوعا)، به همراه گفت‌وگوی ایشان درباره این راهپیمایی بزرگ در همان روز است.
شاید در میان نهادن این دست فیلم‌ها و اسناد، کاری ناساز باب زمانه باشد. در حالی‌که هر سازمان، تشکیلات و نیروی سیاسی، همواره باید کارنامه و سابقه تاریخی خود را با مردم در میان بگذارد. با مردم خود صادق باشد و مواضع خود را در بزنگاه‌های مختلف در میان بگذارد. نسبت به داوری و ارزیابی مردم، دموکراتیک برخورد کند. آن‌چه که امر غیراخلاقی محسوب می‌شود، از قضا پنهان‌‌کاری و مصلحت‌سنجی است. ضمن این‌که یک سازمان و نیروی سیاسی، با سابقه، اگر در رویدادهای بزرگ تاریخی و سیاسی، بدون موضع‌گیری باشد، یا باید به آن سازمان و نیروی سیاسی به دیده تردید نگریست. یا اساساً باید به سابقه آن تشکیک وارد کرد (که اساساً چونین سابقه‌ای دارد!؟). دکتر محمد مصدق بنیان‌گذار جبهه ملّی ایران، هیچ‌گاه در زندگی سیاسی و حتی شخصی خود امر پنهانی نداشت. او در تمامی ادوار مجلس شورای ملّی ایران و دوره نخست‌وزیری، از سویی دادگاه نظامی، نشان داد که نه تنها امر پنهانی نداشت، بلکه نسبت به تمامی امور زندگی خود پاسخ‌گو بود. نشان داد که سیاست‌مداری به پنهان‌کاری و مصلحت‌سنجی نیست. بلکه راست‌گویی، شفافیت و آشکارگی یکی از ارکان کردار دموکراتیک است. از سویی او سیاست‌مداری ریشه‌دار و سابقه‌مند بود و سابقه و تاریخ مشخص و روشنی داشت که نه تنها در دهه بیست، بخش بزرگی از سیاست‌مداران به هواداری از وی برخاستند که رفته رفته آحاد ملّت ایران، او را به‌رهبری نهضت ملّی ایران برگزیدند.
نکته مهم دیگر دکتر مصدق در کنار علی‌اکبر دهخدا و چند فرد دیگر، نادر افرادی بودند که تا دوره نَهضَت ملّی ایران، نه در نظر که در عمل به آرمان‌ها و اهداف نَهضَت مشروطه ایران باور داشتند.
نَهضَت ملّی ایران دارای یک میراث بزرگ سیاسی است که رهبر (دکتر مصدق) و اصول آن، ریشه در انقلاب و نَهضَت مشروطیت داشت؛ آزادی و استقلال، حاکمیت ملّی و عَدالت اجتماعی، اصول و آرمان‌هایی بود که فصل مشترک هر دو این نَهضَت بود. البته طبیعی است که به واسطه گذر زمان و تحولات سیاسی و معرفتی، نَهضَت ملّی ایران، بی‌تأثیر از این تحولات نبود. ضمن این‌که برداشت دکتر مصدق متناسب با رویکردهای اندیشه سیاسی معاصر، به دولت - ملّت نگاهی «ملّی»‌ و به قانون اساسی «عرفی‌گرا» بود.
دکتر مصدق انقلاب بزرگی در تاریخ معاصر ایران ایجاد کرد. ویژگی این انقلاب، نَهضَتی بود که خود بنیاد نهاد و از لحاظ فکری و نظری همواره تداوم داشت و دیگر آنکه نَهضَتی بنیان نهاد که هر آن که امکان نهادینه شدن داشت، خود را در شکلی ساماندهی می‌کرد. نخست آن‌که خود دکتر مصدق، برای سازماندهی نَهضَت ملّی ایران و سپس دولت ملّی «جبهه ملّی ایران» را بنیاد نهاد (اَبان ۱۳۲۸). فردای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آنگاه که دکتر مصدق ابتدا در زندان مجرد، سپس در تبعید بود، یاران وی در قالب نَهضَت مقاومت ملّی ایران و دگربار جبهه ملّی ایران (به عنوان خانه سیاسی مصدق) خود را بازسازی کردند. جوشش و پویش جبهه ملّی ایران در سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳ یادآور جنبش بزرگ نهضت ملّی ایران بود. گرچه هیأت حاکمه جبهه ملّی ایران را سرکوب کرد. اما پس از شکل‌گیری آن در ابتدای تابستان ۱۳۵۶، نشان داد که به گفته شادروان دکتر مصدق، این نَهضَت بزرگ قائم به وجود فیزیکی فرد و افراد نیست. بلکه مبتنی بر آرمان، اصول و مکتبی است که همواره در تاریخ، جاوید خواهد ماند. جبهه ملّی ایران در سال ۱۳۵۶ نشان داد که نَهضَت ملّی ایران همچنان پویا است. زیرا در تمامی رویدادهای منتهی به انقلاب ایران، مانند همیشه نقشی پر رَنگ در مقابله با استبداد و برافروزی چراغ آزادی و استقلال و حاکمیت ملّی داشت.
ادامه مطلب را می‌توانید در لینک زیر مطالعه کنید
https://www.akhbar-rooz.com/234817/1402/12/12/
Forwarded from تاریخ تحلیلی
⬅️ خطر ملی شدن نفت در ایران: هشدار محرمانه مداوم بریتانیا

نکته اساسی در این جا این است که ایران نباید بیشتر از چیزی که دیگر کشورها به دست آورده‌اند به دست آورد. در واقع بسیار به نفع ماست اگر ایران چیز کمتری هم به دست آورد چرا که به دیگران نشان داده خواهد شد که اتخاذ سیاست سخت‌گیری در سیاست بی‌تاوان نیست... اگر تجربه ایران به صورتی پیش رود که به دیگران نشان دهد با اتخاذ سیاست‌های سختگیرانه، می‌توان بیش از دستاوردهای آنها بر اثر رفتارهای معقول، منافع به دست آورد، در آن صورت سرجمع آسیب‌های شرکت‌های نفتی فعال در دیگر مناطق قابل محاسبه نبوده و در واقع بسیار هنگفت خواهد بود.*

*Ministry of Fuel, Persia (October 1951). FO 371/ Persia 1951 / 34-91533

@hamidrezaabedian

منبع: بحران نفت در ایران، یرواند آبراهامیان، ترجمه م. ا. فتاحی، ص ۷۶
Forwarded from تاریخ تحلیلی
⬅️ خطر ملی شدن نفت در ایران: اقدامات شرکت های نفتی آمریکایی

دیوید پینتر کارشناس برجسته و آشنا با مسائل شرکت‌های نفتی آمریکایی می‌نویسد پنج شرکت بزرگ نفتی "گلف، تگزاس و همچنین استاندارد اویل آو نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا" در مخالفت با مماشات با ایران توافق داشتند. به باور او نظر آنها این بود که از دست رفتن ایران به نفع شوروی بهتر از بی‌ثباتی ای است که ملی شدن موفق ایجاد خواهد کرد. دیری نگذشت که این پنج شرکت بزرگ به همراه ۱۷ شرکت کوچک آمریکایی یک کمیته تامین نفت خارجی تشکیل دادند تا یافتن تانکرهای نفتکش و مشتری برای نفت ایران را دشوار نماید. خلاصه اینکه آنان امکان تحریم علیه ایران را برای بریتانیا فراهم کردند.

@hamidrezaabedian

منبع: بحران نفت در ایران، یرواند آبراهامیان، ترجمه م.ا. فتاحی، ص ۷۸-۷۷
Forwarded from تاریخ تحلیلی
⬅️ خطر ملی شدن نفت در ایران: هشدار شورای امنیت ملی آمریکا

ما بر این نظر هستیم که نمی‌توانیم در ارتباط با مناقشات بین بریتانیا و ایران بی‌طرف بمانیم. در واقع باید از بریتانیا حمایتی جانانه کنیم. نخست وزیر و دولت ایران به شکل یک جانبه قرارداد را نقض کردند و چنین اخلالی در قرارداد نه تنها فی نفسه امر نادرستی است بلکه احتمالاً نمونه و سابقه‌ای را ایجاد کرده است که موجب خواهد شد عراق و دیگر کشورها به این فکر کنند که آنان نیز می‌توانند به چنین اقداماتی متوسل شوند. اوضاع سرایت پذیری است و باید هر کاری می‌توانیم برای متوقف کردن آن انجام دهیم.*

*16 May 1951

@hamidrezaabedian

- این سند خط بطلانی ست بر تحلیل هایی که هنوز مدعی تفاوت سیاست ترومن/آیزنهاور (دموکرات/جمهوری خواه) در مقابله با ملی شدن صنعت نفت در ایران هستند.[تاریخ تحلیلی]

منبع: بحران نفت در ایران، یرواند آبراهامیان، ترجمه م.ا. فتاحی، ص ۸۰
Forwarded from تاریخ تحلیلی
⬅️ توفیق ملی شدن نفت در ایران: وحدت نیروهای ملی و مذهبی

توفیق جنبش ملی نفت با بالفعل کردن ظرفیت مذهبی جامعه ایران پیوندی تنگاتنگ داشته است. مهندس مهدی بازرگان از آشنایی دکتر مصدق با پدرش عباسقلی باررگان سخن گفته و آورده است که "در هنگام ملی کردن نفت، پدرم در موافق کردن مراجع و علمای قم با ملی شدن نفت و همچنین بازاریان، نقش بسزایی داشت. یادم هست که مرحوم آیت الله صدر و آیت الله خوانساری خیلی استقبال کردند..." پیرو همین پشتیبانی ها بود که دکتر مصدق در کمیسیون نفت، از ملی شدن صنعت نفت با عنوان "فریضه ی دینی" یاد کرد: "یقین دارم که قلب همگی ما که همواره آکنده از مهر ایران بوده است امروز بیش از هر زمانی بهم نزديك شده و خواهیم توانست در یک محیط صمیمیت و محبت، باتفاق آراء به آرزوهای قاطبه ملت ایران که با فتاوی علماء اعلام نیز فریضه دینی ما شده است، لبيك اجابت گفته، ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را تصویب و برای گذشتن از آخرین مرحله قانونی تقدیم مجلس شورای ملی نمائیم."

@hamidrezaabedian
⬅️ توفیق ملی شدن نفت در ایران: مردم در خیابان، اقلیت در مجلس

تاثیر متقابل جنبش خیابانی و نمایندگان اقلیت در مجلس چنان نیرویی در صحنه ی سیاست ایران پدید آورده بود که حتی محافظه کاران سمپات کمپانی نیز نمی توانستند از قرارداد ۱۹۳۳ دفاع کنند. آنها خواهان اصلاح قرارداد بودند حال آنکه جنبش، الغای آن را هدف گرفته بود. هرچند نهاد مجلس دستاورد انقلاب مشروطه بود و پیش از این نیز با همه ی اما و اگرها در نحوه ی انتخاب نمایندگان، نقش مهمی در بنیانگذاری ایران جدید ایفاء کرده بود اما تا پیش از جنبش ملی نفت، سابقه نداشت تا مردم، اراده ی خود را از طریق این نهاد بر حاکمیت تحمیل کرده باشند. در نهایت، جنبش در همان جایی شکست خورد که در آن به پیروزی رسیده بود : در مجلس. آری! اگر قرار باشد تا اراده ی نخبگان به جای اراده ی مردم بنشیند، این نهاد مجلس است که باید از نمایندگان واقعی مردم تهی شود. دشمنان مردم، مجلس هفدهم را از کار انداختند، دولت ملی را سرنگون کردند و مجالس بعدی را نیز با نمایندگان مطلوب خود آراستند. با اشغال خیابان، همه چیز به پایان رسید اما نه برای مردم که برای حاکمان. تنها ۲۵ سال زمان لازم بود.

@hamidrezaabedian
مصدق، ملی شدن نفت و توسعه همه جانبه

دکتر محمود داوران

علل وجودی شکل گیری جنبش ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق و همراهی ملت ایران با ابعاد اقتصادی،سیاسی و اجتماعی _فرهنگی آن شناخته شده است. بدین صورت که:

ماهیت قرارداد و نحوه اجراو مدیریت شرکت انگلیسی نافی منافع اقتصادی ایران بود.همچنین دخالتهای سیاسی شرکت مذکور حق حاکمیت ملی را کمرنگ می کرد و با رفتارهای غیر محترمانه باعث زیان های اجتماعی و فرهنگی می گردید. دکتر مصدق بااعلام برنامه خود در دو محور ملی شدن نفت و  برگزاری انتخابات آزاد [اصلاح قانون انتخابات] کوشش نمود حاکمیت ملی و بسط آزادی های قانونی و دمکراسی  وفق روح انقلاب مشروطه محقق شود. در مقابل با زمینه چینی های دشمنان خارجی و داخلی و تحریم نفتی و اعمال انواع فشارهای اقتصادی و سیاسی جهت تنبیه و زمینگیر کردن دولت مصدق و ملت ایران، نهایتا کودتای انگیسی و آمریکایی در دستور قرار گرفت.

دکتر مصدق علاوه بر مانورهای سیاسی در عرصه داخلی با حضور در دادگاه لاهه کوشش نمود با دفاع از حق ملت ایران از شدت فشارهای سیاسی و اقتصادی بر روی دولت خود بکاهد. در همین راستا در حالی که در عمل برنامه مصوب اول هفت ساله عمرانی ۱۳۲۷ به دلائل لغو یکجانبه طرف خارجی و دخالتهای غیر عادی شاه متوقف شده بود، تلاش کرد با ارائه انواع برنامه ها و اجرای آنها در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، گام های بی بدیلی برای توسعه همه جانبه کشور بردارد که ذیلا برخی از نتایج آن را مرور می کنیم:

🔸تولیدکشاورزی: در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲، تولید پنبه ۷۶ درصد، چغندر قتد ۴۱درصد، گندم ۲۲ درصد و برنج معادل ۱۳ درصد رشد یافت، درسال ۳۲ حدود ۵۲ هزار تن پنبه صادرشد.

🔸تولید صنعتی: با جلب اعتماد سرمایه گذاران، کل کارگاههای کوچک و بزرگ صنعتی بالغ بر ۵۳ درصد رشد پیدا کرد.

🔸 بازرگانی خارجی: صادرات غیر نفتی کشور در سال ۱۳۳۲ نسبت به سال ۱۳۲۹ از نظر وزن ۱۳۰ درصد و از نظر ارزش ۱۳۷ در صد افزایش یافت. بدین ترتیب برای نخستین بار تراز تجاری غیر نفتی ایران مثبت گردید. یعنی اگر در سال ۱۳۲۹ گندم و جو وارد می شد، در سال ۱۳۳۲ امکان صادرات ۴۸۰ تن گندم و ۱۲ تن جو  فراهم شد.

🔸بخش معدن: تعداد شرکتهای فعال طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ از ۴۴ درصد به ۱۰۵ و سرمایه این شرکتها از ۵۰۶ به ۶۶۴ میلیون ریال افزایش یافت.

امور زیر بنایی: در یکسال نیم اول، دولت مصدق مبلغ ۵۴۸ میلیون ریال صرف طرح های عمرانی کرد و با تصویب لایحه قانونی برنامه پنج ساله راهسازی، ۲۷۲ میلیون ریال صرف حمل و نقل نمود. در بخش آب و برق، تعداد شرکتها بیش از ۱۶ درصد و سرمایه آنها ۱۲ درصد افزایش یافت.

🔸 توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی :

- اجرای طرح لوله کشی آب تهران ،تاسیس بنگاه کل دارویی کشور به منظور جلوگیری از بازار سیاه دارو ، اجرای قوانین جهت تسهیل استخدام پرستاران فارغ التحصیل بهداری.

- تصویب قانون افزایش حقوق دبیران و آموزگاران در آذر ۱۳۳۱ که اولویت پرداخت با شهرستانها بود.

- حمایت از کارگران با تصویب قانون بیمه های اجتماعی کارگران در سال ۱۳۳۱ در ۹۶ ماده ، از طریق تاسیس سازمان بیمه های اجتماعی کارگران.

- تامین مسکن برای اقشار ضعیف بعد از تصویب لایحه قانونی ثبت اراضی موات اطراف شهر تهران به منظور مقابله با بورس بازی زمین که پس از مدتی شامل دیگر شهرها نیز گردید. مصدق شاه را مجبورکرد املاکی را که درسال ۱۳۲۸ از دولت گرفته بود مجددا به دولت مسترد کند . این املاک در زمان رضا شاه از مالکان به زور گرفته شده بود(۵۶۰۰ رقبه املاک مردم).

- تصویب لایحه تشکیل کانون وکلا بعنوان موسسه ای مستقل و دارای شخصیت حقوقی وهمچنین حمایت از استقلال مالی دانشگاهها با تصویب لایحه قانونی در ۲۱ دیماه سال ۱۳۳۱.

- تصویب لایحه ازدیاد سهم کشاورزی و سازمان عمران کشاورزی که باعث شد بدون اینکه مالک از روستا اخراج شود به میزان ۲۰ درصد از درآمد مالکانه اش مستقیما به رعایا (۱۰ درصد) تعلق گیرد و ده درصد آن صرف عمران روستا شود.

- مصدق جهت گسترش آزادی های دمکراتیک با ارائه لایحه تشکیل انجمنهای محلی، اداره امور شهرها و روستاها با حق رای مردان و زنان و انتخاب مستقیم شهردار توسط انجمن شهر، نه توسط دولت را ممکن ساخت ، همچنین طی لایحه ای در قانون تشکیل اتاق های بازرگانی اصلاحاتی به عمل آمد و وزارت اقتصاد ملی مکلف شد قبل از وضع یا اصلاح قوانین مرتبط به امور بازرگانی واقتصاد، با اتاقهای بازرگانی مشورت کند.

بدین ترتیب کوششهای مصدق در حوزه سیاست خارجی و در هماهنگی با اصلاحات در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از طریق تصویب بیش از ۲۰۰ لابحه قانونی در سخت ترین شرایط تحمیلی به منظور تحقق آزادی، استقرار قانون و حاکمیت ملی و عدالت اجتماعی و توسعه همه جانبه در خاطره تاریخی ملت ایران ماندگار شد.

@hamidrezaabedian
ملی شدن صنعت نفت تنها یک مطالبه اقتصادی نبود که امروزه عده‌ای از اقتصادمحوران راست‌گرا بخواهند صرفا از منظر این موضوع به نقد و بررسی آن بپردازند. اگرچه از این جهت نیز ملی شدن صنعت نفت مطالبه‌ای بر حق و روزآمد بود، برحق از جهت غارت و حق‌‌خوری شرکت نفت بریتانیایی از ملت ایران و روزآمد از این جهت که در همان زمان بریتانیا نیز خود اقدام به ملی‌سازی صنایع فولادش کرده بود.
اما ورای وجه اقتصادی موضوع، شرکت نفت بریتانیایی نماد حاکمیت وضعیت نیمه استعماری بر ایران بود که علی‌رغم همه کوشش‌هایی که در طی بیش از یک سده پیش از آن از جانب نخبگان ایرانی برای استقرار دولت مدرن در کشور شده بود، به مثابه دولتی در دولت ایران عمل کرده و با نقض آشکار استقلال کشور، غرور ملی ایرانیان را جریحه‌دار کرده بود. لذا ملی کردن صنایع نفت بیش از آنکه صرفاً یک تلاش سودجویانه اقتصادی باشد، مبارزه حق‌جویانه سیاسی ملت ایران بود که عملاً هم علی‌رغم وقوع کودتای خائنانه، دست‌کم به طور شکلی به ثمر نشست.
اما طنز تاریخ این است که جریان‌هایی منتقد وجه اقتصادی نهضت ملی شدن صنعت نفت هستند که خود رانتیرهای تکیه زده بر درآمدهای نفت ملی شده بوده و هستند، از هواداران استبداد سابق تا بهره‌مندان استبداد حاکم که هیچ‌کدام بر خلاف دکتر مصدق، رهبر نهضت ملی شدن صنعت نفت نتوانستند دو سال کشور را بدون نفت هم اداره کنند!
@Tirdadbonakdar
🔴چرا مصدق صنعت نفت را ملی کرد؟
🔷نیکلا گرجستانی


@iranfardamag

▪️در سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران معمولأ پرسش های متعددی مطرح می‌شوند در باب پیامدهای اقتصادی آن رویداد. مصدق را نقد می‌کنند که چرا با این یا آن طرف توافق نکرد تا هر چه زودتر عملیات صادرات نفت را از سر بگیرد و درآمدهای ارزی ایران را افزایش دهد. بعلاوه می‌گویند که مصدق در مذاکرات با انگلیس و با بانک جهانی به اندازه کافی انعطاف نشان نداد تا به توافق برسد و اینکه او بر سر آرمان های خود ایستاد، واقع بینانه رفتار نکرد و به اصطلاح، کله شقی کرد و این بود که جلوی توافق و بازگیری صادرات نفت را گرفت.

🔸تا زمانی که اسناد رسمی دولت ها وسازمان هایی که در این مذاکرات شرکت کرده بودند در طبقه بندی بودند، ممکن بود بعضی از این ادعا ها را به عنوان فرضیه قبول کرد. ولی با از طبقه بندی خارج شدن این اسناد دیگر این ادعاها را نمی‌شود جدی گرفت. بهر حال، گرچه جنبه اقتصادی این مقوله بسیار مهم است ولی باید در نظر داشت که هدف اصلی ملی شدن نفت احیا حاکمیت ملی بود که اهمیتش والاتر از موضوع افزایش درآمد ایران از عملیات نفت بود. این هدف والا و ملی همواره منشا موضع گیری های مصدق در جریان مذاکرات با نهادهای خارجی برای حل مسائل مربوطه بود. در نوشتار حاضر این موضوع را در چند بخش واکاوی می‌کنم. در بخش نخست می‌پردازم به چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق نفت ایران و انگلیس (شرکت سابق). در بخش دوم، مذاکرات دولت مصدق در باب پیشنهاد بانک جهانی را بر مبنی اسناد تازه یافته تحلیل خواهم کرد. و در بخش سوم تحلیلی ارائه می‌کنم از مذاکرات مصدق در باب پیشنهاد دوم ترومن-چرچیل.

چارچوب حاکمیتی مناقشه بین ایران و شرکت سابق

▪️حاکمیت ملی یکی از اصول کلیدی حکومت‌داری مصدق بود. اندیشه مصدق در باب حاکمیت ملی در دکترین موازنه منفی یا عدمی تجسم یافته بود. این رویکرد به روابط خارجی برای آن دوران بسیار پدیده نوینی بود. تا آن زمان، دولت های ایران وبیشتر کشورهای در حال توسعه عادت داشتند تا برای حفظ تعادل سیاسی و مقتضیات ژئوپولیتیکی به قدرتهای رقیب جهانی امتیازات مشابه برای کشف وبهره برداری از ثروت های زیر زمینی بدهند. شالوده دکترین موازنه عدمی نفی امتیاز به هر یک از قدرت‌های بزرگ آن زمان بود. در دوران فعالیت سیاسی مصدق، دکترین ضمنی قدرت‌های جهانی در تکیه کلام ''یا شما با ما هستید، یا ما شما را به زورهمراه خود می‌کنیم'' خلاصه می‌شد.

🔸در حالیکه دکترین موازنه عدمی مصدق در شعار ''نه با شما ونه علیه شما'' خلاصه می‌شد ونشان می‌دهد تا چه اندازه او جلوتر از زمانه خود بود. البته، مقوله روابط خارجی و موضوع دادن امتیاز به خارجی دو مفهوم جداگانه هستند. مصدق با دادن امتیاز به نهادهای خارجی مخالف بود، ولی این به این معنی نبود که سیاست به اصطلاح ''در بسته'' دنبال شود. در واقع، روش گفتگوی مصدق با جهان، رویکرد به اصطلاح ''در باز'' ولی بدون امتیاز بود.

▪️دکترین موازنه عدمی مصدق برای کشورهای منطقه چراغ راه مسیر استقلال واقعی بود. ملت های منطقه برای نخستین بار دیدند که چطور مصدق توانست با عزم راسخ جلوی استعمار و استثمار انگلیس بایستد واز حق ملتش دفاع کند. مصدق اولین رهبر یک کشور زیر سلطه بود که با چنین شهامتی در جلوی نمایندگان قدرت های جهانی آن زمان در شورای امنیت سازمان ملل ایستاد وحقیقت را به روی آنها گفت، که ما از شما نمی‌ترسیم، زیر بار حرف زور نمی‌ریم، وتا جان داریم از حقوق وحاکمیت ملی خود دفاع خواهیم کرد.

🔸سیاست موازنه عدمی مصدق عامل یک دگرگونی مهم در ذهنیت ها در جهان سوم در مسیر بی طرفی بود و در سیاست ورزی خارجی آنها انگیزه موضع مستقل را بوجود آورد که در نهایت منجر به تاسیس جنبش غیر متحد شد. بطور خلاصه، تفکر حاکمیت ملی وسیاست موازنه عدمی (همراه با اصل دیگر حکومت‌داری مصدق، یعنی شهروندی ملی) گفتمانی را خلق کرد که بوسیله آن مصدق توانست پایه های یک همبستگی ملی را فراهم آورد. این همبستگی برای دفاع از دو آرمان مشخص یعنی استقلال وآزادی بسیار مهم بود. ملی کردن صنعت نفت تحقق حاکمیت ملی بود وچهره اجرایی مشخصی به آن گفتمان داد. ملی گرایی مصدق را در مذاکرات او با انگلیس و بانک جهانی بخوبی مشاهده می‌کنیم (نگاه کنید به قسمت های بعدی)....



متن کامل:

https://cutt.ly/9w0jPYA5
@mohammadmosaddegh