آسایشگاه
31 subscribers
854 photos
73 videos
1 file
61 links
https://t.me/joinchat/AAAAAD8kS7JKrjTyEfW9Dw

احساس توعه، با صدای من

گاهی

عاشقانه هاے مـرد ریـش طلایـی

و گاهی

معجزه بر باد رفته


#دلـنوشته_هایم
#گـاه_نوشته_هایم

سپاس از همراهیتون
Download Telegram
#چاپ_شد
#معجزه_بر_باد_رفته
عاشقانه های دختری که میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهی دوستان ارجمندی که این کتاب رو سفارش داده بودن میتونن برای تحویل کتاب اقدام کنن چاپ دوم: تابستان ۱۳۹۷
آسایشگاه
Voice message
دشت زیباییست
از نگاهمان سرخ میروید
و درجای پایمان
صدای گنجشکی که آفتاب را
از لابه لای شاخ و برگ های بید مجنون
دیده است
دشت زیباییست
اینجا در لابه لای خواب زیبای من
"تو"
چقدر خوب شده ای...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
حال و هوای خوبی نیست
هربار صبح گاه روزیست
که صدای بلبلان را
۲۴ بار دور سرت میچرخانم
شب که میشود
بلبلان که خسته میشوند
تنها میمانم
و ۲۴ امین بار که تمام میشود
میمیرم...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
میخواهم کمی با تو
در این خزان رابطه
بازی کنم
که من حوا میشوم
تو آدم باش
آدم باش و از گندم زار این حوالی
یک خوشه نچین،
نگران نباش
این فقط یک بازیست...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
آلت قتاله ایست
سایه ای که
دستانت را میگیرد
وهم کابوس واریست
که دستانش را میپذیری
"او" درخواست میکند
"تو" اجابت میکنی
"من" میمیرم..!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
قافیه بافی میکنم
و تار و پود نامنظم عاشقانه هایم را مینگرم
دریغا که نمیشود
این قافیه ها
فقط خودشان را
اذیت میکنند
هیچ کلمه ای
هم قافیه "تو" نمیشود...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
دیر آمد ترین اتفاق دنیایی
آنجایی که دیو ها پتیاره زشت خود را
در پیراهن بر باد رفته ساحل
میشویند
آنقدر دور که حتی دست آفتاب هم
به تو نمیرسد
زیر آسمانی یا ابر
یا درخت تاول زده پاییز
هرکجا هستی باش
مهم همین است
که دستانم بی نوازش ترین تو اند
و چشمانم بی نگاه ترینِ خنده های مروارید نشان تو...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@Mohammad_Abdeshahi
چه خواب خوبی بود
برف ها گرمای خوبی داشتند
و نم نم باران
گل های خندان کوچه مان را
میسوزاند
به خورشید رفته بودم
شنا میکردم
دوستم داشتی
و من
هی پس میزدم...!
#معجزه_بر_باد_رفته
✔️عاشقانه های دختری که میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@mohammad_abdeshahi
چه زیبا بود قرارهای بچگیمان
که روزهای بارانی را
همدمی بودیم پر خاطره
که لبخندهایم را دوست داشتی
که گاهی در بازی هایمان ناراحت میشدم
و خیالم تخت،
که دستانی مرا دلجویی میکند
راستی یادم رفت
داشتم میگفتم
که "دوستم داشتی"
که "دوستت داشتم"
#معجزه_بر_باد_رفته
✔️عاشقانه های دختری که میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@mohammad_abdeshahi
❤️❤️:❤️❤️
قافیه بافی میکنم
و تار و پود نامنظم عاشقانه هایم را مینگرم
دریغا که نمیشود
این قافیه ها
فقط خودشان را
اذیت میکنند
هیچ کلمه ای
هم قافیه "تو" نمیشود...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
دیر آمد ترین اتفاق دنیایی
آنجایی که دیو ها پتیاره زشت خود را
در پیراهن بر باد رفته ساحل
میشویند
آنقدر دور که حتی دست آفتاب هم
به تو نمیرسد
زیر آسمانی یا ابر
یا درخت تاول زده پاییز
هرکجا هستی باش
مهم همین است
که دستانم
بی نوازش ترین تو اند
و چشمانم
بی نگاه ترینِ خنده های مروارید نشان تو...!
#معجزه_بر_باد_رفته
عاشقانه های دختری که‌میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
امشب برایت قنوت میروم
ربنا آتنا میگویم
که معجزه ای شاید
یا رفع حاجتی
که شبی بیایی
و برای همیشه بمانی
در کنار محال عاشقانه ام...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
امشب برایت میسرایم
میسرایم به غم انگیز ترین نُت تنهایی
به حال و هوای قاصدکان مسافر
به احوال مرغابی های تنها
میسرایم برایت
که بخوانی
که قطره اشکم را
معجزه بنامی..!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
راه درازیست
درختان میروند
ابرها میگریند
و گاهی آفتاب
بر تن عریان و خیس من
دست نوازشی میکشد
و من بر سنگ دال های این راه دراز
روزها را در پی هم
میشمارم...!
#معجزه_بر_باد_رفته
نویسنده: محمد عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
چشمانت را بگشای
در اوجم ببین
حیف نیست
پرنده مهاجر مرا
با چشمانت صید نکنی!؟
چشمان زیبایت را بگشای
نگاه ناوک اندازت
مقصد طایفه ای را
در هم میشکند...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
تو همیشه دقیقا همانی بودی
که من میخواستم
همان مرد دوست داشتنی
با همان نگاه نافذ همیشگی
دیدنی، شنیدنی
خیلی خوب
مانند شعرهایم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
#عاشقانه_های_دختری_که_میگرید
@mohammad_abdeshahi
گاهی بیشتر که به خودم می آیم
به اهنگ دلنشین صدایت می اندیشم
به خاطره هایمان
به همان گوش های یخ زده
به تو
که دنبالم را در زمستان سرد
دنبال میکردی
و چه تلخنامه ایست
به خود که آمدم،
شکوفه باران شده بودند
درختانی که با لباس های سفیدشان
عکس های یادگاری گرفته بودیم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
00:00
سخت است که بگویم
#تو جزئی از منی
مانند شاخه ای از یک درخت
شاخه ای که به دنبال آزادیست
و دنبال مردن است
سخت است که بگویم
تو همانی
که تبر میشود
و می کشد #مرا...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
چه درامی شده ایم جانانم
انگار که میان منو تو
نقش آینه ای کدر شکسته است
و زنی زانوی غم بغل کرده، آرام میگرید؛
به من نگاه کن
بیراهه ای ببین
که فریاد نبودنت
بیراهه بودنش را
پژواک میکند...!
#معجزه_بر_باد_رفته
عاشقانه های دختری که میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهے
@mohammad_abdeshahi
Forwarded from آسایشگاه
چه خواب خوبی بود
برف ها گرمای خوبی داشتند
و نم نم باران
گل های خندان کوچه مان را
میسوزاند
به خورشید رفته بودم
شنا میکردم
دوستم داشتی
و من
هی پس میزدم...!
#معجزه_بر_باد_رفته
✔️عاشقانه های دختری که میگرید
نویسنده: #محمد_عبدشاهی

@mohammad_abdeshahi