آسایشگاه
32 subscribers
854 photos
73 videos
1 file
61 links
https://t.me/joinchat/AAAAAD8kS7JKrjTyEfW9Dw

احساس توعه، با صدای من

گاهی

عاشقانه هاے مـرد ریـش طلایـی

و گاهی

معجزه بر باد رفته


#دلـنوشته_هایم
#گـاه_نوشته_هایم

سپاس از همراهیتون
Download Telegram
کابوس یعنی همین لحظه و همین مکان و همین آخرین نگاه، آخرین نگاهی که چشمای غمگین منو به دستای گره زدش متصل میکرد
+ زندگیم، زندگی با توأم کجا رو نگاه میکنی، باز شیطون شدی !؟
_ هه، نه بابا آخه یه کم دلم شور میزنه، نمیدونم..!
+ من کنارتم عزیزم، غصه چی رو میخوری آخه ؛
دقیقا از همون حرفایی بود که فقط بخاطر کشتن زمان بود، اونم به قیمت تموم شدن با هم بودنمون
به خودم که اومدم داغی لباشو روی لبام حس کردم، این دقیقا از همون مزه هایی بود که موقع رفتن میچشیدم
بعد که از همدیگه جدا شدیم من موندم و یه چشم خشکیده از اشک و یه قلب سنگ، با دستای سردی که حالا داخل جیب های سوراخ شده شلوارم پناه گرفته بودن، و اون که حالا دیگه میدونستم این آخرین نقطه ی رابطه ی ماست و میره که وارد سرنوشت یه آدم غریبه بشه، و یه سوال که مدام خشاب خشاب قلبمو نشونه میگرفت
راستی اون که دیگه دوستم نداشت، پس چرا منو بوسید...
#ادامه_دارد

#محمد_عبدشاهی
برشی از: #رمان_پلاک_۱۷
@mohammad_abdeshahi