دیگران در تب و تابِ شبِ عیدند ولی
مثلِ يک سالِ گذشته به تو مشغولم من... :)
00:54

نه هوای تازه و
نه لباسِ نو می‌خوام
هفت سینِ من تویی،
من فقط تورو می‌خوام...! ♡

گریزی از تو ندارم
هر آنچه هست تویی...

که اُمید پیچِش نور است، در عُمقِ تاریکی... 🤍🕯

وَ یبعثُ اللّهُ مَن یَحتضِنُکَ فی قلبهِ کوطنٍ صغیرٍ، بعیداً عن تفاهةِ هذا العالمِ، وَ سوءِ الّذی یَسکُنُهُ فی کلِّ زاویةٍ...

و خداوند کسی را می فرستد، که تو را همچون وطنی کوچک در قلبش به آغوش می‌کشد، به دور از زشتی‌های این جهان، و شرارتی که در هر گوشه و کنارش برقرار است...

وگر به⁩ خشم⁩ رَوی صد هزار سال زِ من
‏به عاقبت به من آیی، که مُنتَهات مَنَم...

‌برای من
که به ابدیت ایمان ندارم،
برای یک هفته
برای چند روز
برای چند ساعت!
دوستم بِدار...

|نزار قبانی|

Kash mishod sedato boosid...

من هیچوقت
احساسِ ناتوانی نمی‌کنم،
مگر وقتی که دلتنگِ #تو می شوم...

تو آن ستاره‌ی منی
که گر شبی
زِ کُلبه‌ام گذر کنی
زِ شوقِ روی ماهِ تو
صدای خنده‌ی دلم
به عالمی سفر کند...

➖⃟♾🎼♡

چو عاشق میشدم گفتم:
"رُبودم گوهرِ مقصود"!
ندانستم که این دریا
چه موجِ خون فشان دارد...

#💔

‌زندگی‌ گر هزار باره بٌوَد،
بارِ ديگر تو...!
بارِ ديگر تو...!

- فروغ فرخزاد | ♡

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🫀🫁

اگه تو دنبال "همیشه" هستی، من باطری‌های ساعتم را درمی‌آورم تا انگار که زمان ایستاده باشد، و با هم در این لحظه بمانیم. من به تو هر ثانیه میگویم "دوستت دارم"، ولی اینجا ثانیه‌ها وجود ندارند. پس با هر نفس، با هر لبخند، با هر بوسه میگویم دوستت دارم.
و وقتی مُردم، تو میتوانی ساعتت را کوک کنی تا زمان دوباره به راه بیفتد و بدانی که در لحظاتی که تو مال من بودی، ما بی‌نهایت بودیم...

»دیکتاتور حانیه«

@OfficialPersianTwitter

اندیشه‌ی معشوق نگهبانِ خیال است
عاشق نتواند به خیالِ دگر افتد...

آنچه جان کَنْد تَنَم،
عُمر حسابش کردم...

که مِی با دیگران خوردَه‌ست و
با ما سَر گِران دارد...