صبح جمعه را باید
با نسیم نفسها و صداے
خنده هایش آغاز ڪنی
رویت را با لبخند بشویی،
و به خود سلام ڪنی
که جمعه ها فقط.....
با دیوانگے سر مےشود...
#پروانه_حسینی
#ص
با نسیم نفسها و صداے
خنده هایش آغاز ڪنی
رویت را با لبخند بشویی،
و به خود سلام ڪنی
که جمعه ها فقط.....
با دیوانگے سر مےشود...
#پروانه_حسینی
#ص
.
چه شب های غریبی که...
امیدم شب بخیرت بود...
تو خفتی بی خبر از من...
و من مرگ آرزو کردم☆...
#پروانه_حسینی
#چ
.
چه شب های غریبی که...
امیدم شب بخیرت بود...
تو خفتی بی خبر از من...
و من مرگ آرزو کردم☆...
#پروانه_حسینی
#چ
.
برای من
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...
#پروانه_حسینی
#ب
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...
#پروانه_حسینی
#ب
عاشـ.ـقت بـ.ـودم
ولی ناجـ.ـور سوزاندی مَـ.ـرا
نقره داغش میکنم دل را،اگر یادت کند...
#پروانه_حسینی
#ع
ولی ناجـ.ـور سوزاندی مَـ.ـرا
نقره داغش میکنم دل را،اگر یادت کند...
#پروانه_حسینی
#ع
برای من
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...
#پروانه_حسینی
#ب
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...
#پروانه_حسینی
#ب