⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
615 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
هر رهگذر ز روی
تــو_بگذشت و دور شد
جز من ڪه سالهاست ڪنار تــو مانده ام

#نصرت_رحمانی▫️

ای معشوق
ای محالِ صادق !
ممکن شو ...
شانه‌هایم عطش بوسه‌های تو را کم دارند
غافلگیرم کن ..


#نصرت_رحمانی

#الف
دست مرا بگیر
تا بسرایم :
در دست‌های من
بال کبوتریست !

#نصرت_رحمانی

#دال
رهگذر ز روي تو بگذشت و دور شد

جز من که سالهاست کنار تو مانده ام

#نصرت_رحمانی

وقتی دلی نمی‌تپد
قلمی خشک می‌شود
و شعر می‌پژمرد
انبوه ِ اندُهان از یاد می‌روند
و جمله خاطرات بر باد می‌روند
در باغ‌کوچه‌های میعادگاه
دیگر کسی به انتظار کسی نیست
آنچه باز می‌ماند
درد بخیه است
که پس از التیام
آغاز می شود


#نصرت_رحمانی
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد

جز من که سالهاست کنار تو مانده ام...

#نصرت_رحمانی

نگہ مکن
بہ خطوط غریب دستانم؛
کہ خون عشق تو
در مرگ من جارے ست…!!!


#نصرت_رحمانی

نگہ مکن
بہ خطوط غریب دستانم؛
کہ خون عشق تو
در مرگ من جارے ست…!!!


#نصرت_رحمانی

#نون
.

سماع رقص جنونت تبرّک است بیا!
بیا ز راه مترس
اگرچه در پی هر گام،
چنبر دامی ست
و راه‌ها همه مختومه اند بر سرِ دار!
بیا به اشک بپیوند،
جوی باریکی ست
سپس به رود،
اگر در هوای دریایی ...




#نصرت_رحمانی


‌#س
از ما گذشت
باید به ابر بیاموزیم
تا از عطش نمیرد ..
باید به قفل ها بسپاریم
با بوسه ای گشوده شوند
بی رخصت کلید ...


#نصرت_رحمانی

#_۲۷خرداد_سالروز_درگذشت_شاعر_معاصر #نصرت_رحمانی_گرامی_باد🌸
.
ای معشوق
ای محالِ صادق !
ممکن شو ...
شانه‌هایم عطش بوسه‌های تو را کم دارند
غافلگیرم کن ..


#نصرت_رحمانی

#الف
ڪلید صبح
در پلڪ های ٺوسٺ ؛
                  دست مرا بڪَیر

از چار راه خواب ڪَذر ڪن
بڪَذار و بڪَذریم زین خیل خفتڪَان ...



#نصرت_رحمانی.


در این سیاه قرن
بی قَلْـــبْ زیستن ،
آسان تر اسٺ
زِ بی زخم زیستن...


#نصرت_رحمانی
#دال
پنجره را باز کن که آمدم امشب خسته
زمیخانه های شهرسیاهم پنجره را باز کن مگر تو نگفتی پنجره گر باز بود چشم به راهم؟
نعره کشیدم که آی پنجره بگشای لب ز لبی وانشد سوال کند کیست؟پنجره بسته ست آه پنجره بسته ست،هیچ کسی در اتاق منتظرم نیست.
#نصرت_رحمانی

♤باید به قفل‌ها بسپاریم
با #بوسه‌ ای گشوده شوند
بی رخصت کلید...

#نصرت_رحمانی

#زادروز استاد عزیز_۱۰_اسفند
کلید صبح
در پلک های توست
دست مرا بگیر
از چارراه خواب گذر کن
بگذار و بگذریم زین خیل خفتگان!
دست مرا بگیر
تا بسرایم ،
در دست های من
بال کبوتری است.....


#نصرت_رحمانی