لب پر وسوسه ات سدّ نفسهای من است
روی آن دُرّ گلو ردّ نفس های من است
موج گرمای تنت غرق عرق کرده مرا
ماه در دلهره ی مدّ نفس های من است
#محمد_امیری
#ل
روی آن دُرّ گلو ردّ نفس های من است
موج گرمای تنت غرق عرق کرده مرا
ماه در دلهره ی مدّ نفس های من است
#محمد_امیری
#ل
.
«سوره ے چشمان تو»
بر سینه ام نازل شده....
من رسول ؏شـقم و
بر لب بجز تڪبیر نیست..
می رسد بانڪَـ اذان
قصد وضو ڪـردم، ولی...
در زمین غیر از دوچشمت،
چشمهٔ تطهیر نیست...!!
#محمد_امیری
#س
«سوره ے چشمان تو»
بر سینه ام نازل شده....
من رسول ؏شـقم و
بر لب بجز تڪبیر نیست..
می رسد بانڪَـ اذان
قصد وضو ڪـردم، ولی...
در زمین غیر از دوچشمت،
چشمهٔ تطهیر نیست...!!
#محمد_امیری
#س
در این هوای دلگشا به من بده بهانه را
ببوسم و رقم بزن... طلوعِ عاشقانه را
تو روز پاک روشنی ، شروع شعر زندگی
بخوان بهروی هر لبم نفس نفس ترانه را
#محمد_امیری
#د
ببوسم و رقم بزن... طلوعِ عاشقانه را
تو روز پاک روشنی ، شروع شعر زندگی
بخوان بهروی هر لبم نفس نفس ترانه را
#محمد_امیری
#د
من از تنهایی و شب های بی دیدار میترسم
از این چشمان خیس و تا سحر بیدار میترسم
هوای روزگار من هوای سرد دلتنگیست
من از سرمای طاقت سوز، تن تبدار میترسم
شبیه سازه ای لرزان ، هراسان فکر آوارم
وَ از دست نوازشگر، بر این دیوار میترسم
مرا باور بکن شاید دوباره زندگی خندید
من از فردای بی لبخند، از این تکرار میترسم
از این تکرار شب گریه در این زندان تنهایی
من از مرگ غرور عشق به روی دار میترسم
#محمد_امیری
#میم
از این چشمان خیس و تا سحر بیدار میترسم
هوای روزگار من هوای سرد دلتنگیست
من از سرمای طاقت سوز، تن تبدار میترسم
شبیه سازه ای لرزان ، هراسان فکر آوارم
وَ از دست نوازشگر، بر این دیوار میترسم
مرا باور بکن شاید دوباره زندگی خندید
من از فردای بی لبخند، از این تکرار میترسم
از این تکرار شب گریه در این زندان تنهایی
من از مرگ غرور عشق به روی دار میترسم
#محمد_امیری
#میم
#ذڪـرامـشـب
به روی #قبلهگاه دل ، #نیایش میکنم هر شب
شدم #عابد به درگاهت ، شدی #آیه به قرآنم
#محمد_امیری
#ذ
به روی #قبلهگاه دل ، #نیایش میکنم هر شب
شدم #عابد به درگاهت ، شدی #آیه به قرآنم
#محمد_امیری
#ذ
صبح آدینه شده خندهی مستانه بزن
ساقی جام لبم بوسه به پیمانه بزن
هُرم آغوش تنت کورهیِ سوزان تنم
با نفسهای لبت شعله به پروانه بزن
#محمد_امیری
#ص
ساقی جام لبم بوسه به پیمانه بزن
هُرم آغوش تنت کورهیِ سوزان تنم
با نفسهای لبت شعله به پروانه بزن
#محمد_امیری
#ص