Forwarded from ⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎ (Mina)
و ٺو دوسٺٺ دارم را
بہ لهجہ ے باران
و عشق رابہ زبان بوسہ
بر بند بند تنم جارے می ڪنی
#محمد_شیرین_زادھ
#واو
بہ لهجہ ے باران
و عشق رابہ زبان بوسہ
بر بند بند تنم جارے می ڪنی
#محمد_شیرین_زادھ
#واو
ای دلارام ترین غنچه ی گلزار ، سلام
ای طلوع نفس صبح چمنزار ، سلام
ای فرحبخش ترین رایحه ی عاطفه ها
مژده ی پرتو خورشید پدیدار ، سلام
#محمد_جوکار
#الف
ای طلوع نفس صبح چمنزار ، سلام
ای فرحبخش ترین رایحه ی عاطفه ها
مژده ی پرتو خورشید پدیدار ، سلام
#محمد_جوکار
#الف
شبـانہهایـم را با تـو
قسمـت میڪُنم
آرامـش و سڪوتـش از تـو
بیتابی و بیقـرارےاش از مـن
آخـرش برایـت از دلِ شـب
شعـر و غـزل میآورم
و تـو نیـز برایـم
دلدادڪَی و شیـدایی را...
#محمد_لقمانی
#شین
#شبتــــون_بی_فڪـر
قسمـت میڪُنم
آرامـش و سڪوتـش از تـو
بیتابی و بیقـرارےاش از مـن
آخـرش برایـت از دلِ شـب
شعـر و غـزل میآورم
و تـو نیـز برایـم
دلدادڪَی و شیـدایی را...
#محمد_لقمانی
#شین
#شبتــــون_بی_فڪـر
شَب بہ شَب...
واژہ بہ واژہ عِشق وَرزیدم تو را
امشب اما..!
تا سحر دیوانِ شِعرت مے ڪنم....
#محمد_بزاز
#شین
واژہ بہ واژہ عِشق وَرزیدم تو را
امشب اما..!
تا سحر دیوانِ شِعرت مے ڪنم....
#محمد_بزاز
#شین
صبح
است وغَزَل
پشتِ غَزَل، باز غَزَل.....
ای غَزَلواره تَرین شِعر سحرگاه، ســــلام
#محمد_بزاز
#صاد
است وغَزَل
پشتِ غَزَل، باز غَزَل.....
ای غَزَلواره تَرین شِعر سحرگاه، ســــلام
#محمد_بزاز
#صاد
در بیابانی که خورشیدش قیامت می کند
سایبانِ عصرِ تابستان من چشمان توست
#محمد_سلمانی
#دال
سایبانِ عصرِ تابستان من چشمان توست
#محمد_سلمانی
#دال
شعر بودی
آمدی به ذهنم
نوشتم ات
تا از یادم نروی
باران بودم
باریدم در شب تنهایی ات
پنجره را بستی
تا فراموشم کنی ...
#محمد_شیرین_زاده
#شین
آمدی به ذهنم
نوشتم ات
تا از یادم نروی
باران بودم
باریدم در شب تنهایی ات
پنجره را بستی
تا فراموشم کنی ...
#محمد_شیرین_زاده
#شین
صبـح یعنـے
یڪ فـرصــت دوبــاره ؛
براے حرفهایے ڪه به هم نگفتهایم
اول خودم مے گویم دوستت_دارم
#محمد_شیرین_زاده
#صاد
یڪ فـرصــت دوبــاره ؛
براے حرفهایے ڪه به هم نگفتهایم
اول خودم مے گویم دوستت_دارم
#محمد_شیرین_زاده
#صاد