عشق مى ورزم و مى سوزم و فريادم نه..
دوست مى دارم و مى خواهم و پرهيزم نيست
تو به دادم برس اى عشق ! كه با اين همه شوق
چاره جز آنكه به آغوش تو بگريزم نيست
#فريدون_مشيرى
#ع
دوست مى دارم و مى خواهم و پرهيزم نيست
تو به دادم برس اى عشق ! كه با اين همه شوق
چاره جز آنكه به آغوش تو بگريزم نيست
#فريدون_مشيرى
#ع
تـو بـه دادم بـرس ای عـشق که با ایـن هـمه شـوق
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست ...
#فريدون_مشيرى
#ت
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست ...
#فريدون_مشيرى
#ت
دست مرا بگیر ، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی ، که تیر از پرم گذشت
سر بر کشیدم از دلِ این دود ، شعله وار
تا این شب از برابر چشم ترم گذشت
#فريدون_مشيرى
#دال
خون از رُخم بشوی ، که تیر از پرم گذشت
سر بر کشیدم از دلِ این دود ، شعله وار
تا این شب از برابر چشم ترم گذشت
#فريدون_مشيرى
#دال
چه زیباست که
چون صبح پیام ظفر آریم
گل سرخ،گل نور ز باغ سحر آریم
چه زیباست چو خورشید
در افشان و درخشان
ز آفاق پر از نور جهان را خبر آریم ...
#فريدون_مشيرى
#چ
چون صبح پیام ظفر آریم
گل سرخ،گل نور ز باغ سحر آریم
چه زیباست چو خورشید
در افشان و درخشان
ز آفاق پر از نور جهان را خبر آریم ...
#فريدون_مشيرى
#چ