تنگ‌چشمی بین که در بزم قدح‌نوشان وصل
خواهش پروانه در دود چراغی گم شود

#فصیحی_هروی

#ت

تا سر مژگان تماشا، دیده برهم چیده بود
چون تو رفتی، گویی این بیچاره خوابی دیده بود

#فصیحی_هروی

#ت

نام ما مردود عالم، روزی ما خون دل
ما و غم گویا به یک طالع ز مادر زاده‌ایم

#فصیحی_هروی

#نون

ره نمی‌یابد اجل هم بر سرِ بالینِ ما

بس‌که ماتم‌خانه‌ی ما از غمِ هجران پر است


#فصیحی_هروی

#ر

شکست ساغر ما را به سنگ بدنامی
نخست آنکه میِ حسن در سبوی تو ریخت

#فصیحی_هروی

#شین

زآن خوب‌تری که کس خیال تو کند
یا همچو منی، فکر وصال تو کند

شاید که به آفرینش خود نازد
ایزد چو تماشای جمال تو کند.

#فصیحی_هروی
#ز

.

مستانِ غمت درد به درمان نفروشند
یک جرعه ازین جام، به صد جان نفروشند


عشق است دکانی که متاعش همه درد است
اینجا دل شاد و لب خندان نفروشند



#فصیحی_هروی


#میم

گویند که بیگانه پرست است غمِ دوست



صد شکر که بیگانه تر از ما دگری نیست

#فصیحی_هروی

#گ

ز‌آن خوب‌تری که کس خیال تو کند
یا همچو منی، فکر وصال تو کند
شاید که به آفرینش خود نازد
ایزد چو تماشای جمال تو کند.

‌‌‎‌‌‌‎‌‎
#فصیحی_هروی
#ز

نه دیده سیر شود از تو و نه دل خرسند


چه چشمه ای تو که آب تو تشنه تر سازد

#فصیحی_هروی

#نون

بی تو هر شب را به عمری دل به روز آورده بود

#فصیحی_هروی

#ب

همه دردم، همه داغم، همه آهم افغان

#فصیحی_هروی
#ه

هزار بار به تیرِ تغافلم کُشتی
هنوز ناز تو سرگرم امتحان من است

#فصیحی_هروی


#ه

هزار بار به تیرِ تغافلم کُشتی،


هنوز ناز تو سرگرم امتحان من است

#فصیحی_هروی

#ه

کوهِ غمِ فرهاد ز من پُرس، فصیحی

کاندوهِ دلِ غم‌زده را غم‌زده داند...

#فصیحی_هروی


#ک