مدیریار | Modiryar
844 subscribers
4.91K photos
676 videos
3 files
4.43K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
#تفکرمثبت
‏حق‌ تعالی به بایزید گفت:
که يا بایزید، چه خواهی؟
گفت: خواهم که نخواهم.
#فیه‌مافیه‌
#مولانا
@modiryar
#تلنگر
دل مرنجان
که ز هر دل به خدا راهی هست..‌.
#مولانا
@modiryar
#شعرنگار

ای مطرب خوش قاقا تو قی قی و من قوقو 
تو دق‌دق و من حق‌حق تو هی‌هی و من هوهو

ای شاخ درخت گل ای ناطق امر "قل"
تو کبک صفت بو بو من فاخته سان کو کو

چون دست شوم جانا در هجر سخن گویم
"من کان"و"لو کان" "یا من هو الا هو"

چون روح صفت می‌دم چون روح صفت می‌دان
یا چشم صفت می بین یا نطق صفت می گو

صامت مشو از گفتن ناطق مشو از دیدن
"ولله یحاسبکم ان تبدوا او تخفوا"

تا زمزمه وحدت از ذات بر آوردست
چه این‌دم و چه آن‌دم چه این‌سو و چه آن‌سو


💢 تفسیر شعر:

قی‌قی، قوقو، هی‌هی، كو كو، بوبو:
اسامی صوت هستند.

قل:
بگو.

فاخته یا كو كو:
نام پرنده‌ای است و گویا اشاره به داستانی است كه در باب شبلی نقل كرده اند كه یك روز در زیر درختی سماع می كرد و می‌گفت: هوهو. از او پرسیدند: این چه حالت است؟ گفت: این فاخته بر روی درخت می گوید: كوكو و من نیز به همراهی او می گویم: هوهو

در واقع اشاره به این نكته دارد كه:
همه از جامدات و نباتات و حیوانات به نوعی تسبیح گوی خداوند هستند و انسان عارف این نكته را درك می كند و با آن ها همراه می شود.

#مولانا
#شعر_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
در اين عمری که ميدانی فقط چندی تو مهمانی!
به‌جان و دل تو عاشق‌باش رفيقان را مراقب‌باش

مراقب باش ﺗﻮ به آنی، دل موری نرنجانی
که در آخر تو ميمانی و مشتی خاک که از آنی

#مولانا
#شعرنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
🔴 رزق تو بر تو ز تو عاشق‌ترست
 
شیخ می‌شد با مریدی بی‌درنگ
سوی شهری نان بدانجا بود تنگ

ترس جوع و قحط در فکر مرید
هر دمی می‌گشت از غفلت پدید

شیخ آگه بود و واقف از ضمیر
گفت او را چند باشی در زحیر

از برای غصهٔ نان سوختی
دیدهٔ صبر و توکل دوختی

تو نه‌ای زان نازنینان عزیز
که ترا دارند بی‌جوز و مویز

جوع رزق جان خاصان خداست
کی زبون هم‌چو تو گیج گداست

باش فارغ تو از آنها نیستی
که درین مطبخ تو بی‌نان بیستی

کاسه بر کاسه‌ست و نان بر نان مدام
از برای این شکم‌خواران عام

چون بمیرد می‌رود نان پیش پیش
کای ز بیم بی‌نوایی کشته خویش

تو برفتی ماند نان برخیز گیر
ای بکشته خویش را اندر زحیر

هین توکل کن ملرزان پا و دست
رزق تو بر تو ز تو عاشق‌ترست

عاشقست و می‌زند او مول‌مول
که ز بی‌صبریت داند ای فضول

گر ترا صبری بدی رزق آمدی
خویشتن چون عاشقان بر تو زدی

این تب لرزه ز خوف جوع چیست
در توکل سیر می‌تانند زیست

#مولانا، #مثنوی_معنوی، دفتر پنجم

#شعرنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar