مدیریار | Modiryar
843 subscribers
4.9K photos
676 videos
3 files
4.42K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
مدیریار | Modiryar
مدیریت مؤثر زمان #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مدیریت مؤثر زمان

پس از در نظر گرفتن مزایای #مدیریت_زمان، بیایید به برخی از روش های مدیریت موثر زمان نگاه کنیم:

اهداف را درست تنظیم کنید

اهدافی را تعیین کنید که قابل دستیابی و اندازه گیری باشد. هنگام #تعیین_اهداف از روش SMART استفاده کنید. در اصل ، اطمینان حاصل کنید که اهدافی که تعیین کرده اید خاص ، قابل اندازه گیری ، قابل دستیابی ، مرتبط و به موقع هستند.

عاقلانه اولویت بندی کنید

#وظایف را بر اساس اهمیت و فوریت طبقه بندی کنید. به عنوان مثال، به کارهای روزانه خود نگاه کنید و تعیین کنید که موارد زیر است:

مهم و فوری:
این کارها را فوراً انجام دهید.

مهم اما فوری نیست:
تصمیم بگیرید که چه زمانی این کارها را انجام دهید.

فوری اما مهم نیست:
در صورت امکان این وظایف را تفویض کنید.

فوری و مهم نیست:
بعداً این موارد را کنار بگذارید.

تعیین محدوده ی زمانی:

تعیین یک محدوده ی زمانی برای کارهایتان می تواند شما را کارآمدتر کرده و بیشتر بر روی کارها متمرکز کنید زیرا به شما کمک می کند تا بدانید بر روی هر کاری چه مقدار زمان را اختصاص می دهید و این کار از بروز اشکالات دیگر جلوگیری میکند و حتی می توانید برای مقابله با مشکلات احتمالی #برنامه_ریزی داشته باشید.

مثلا فرض کنید برای یک جلسه باید 5 تا از کارهای خود را تا زمان مقرری تحویل دهید اما خودتان می دانید که تنها می توانید 4 تا از آن ها را آماده کنید. اگر برنامه داشته باشید می توانید این کار را سر موعد مقرر تحویل دهید و #استرس خود را کاهش دهید.

ایجاد وقفه بین کارها:

وقتی کارهایی با حجم زیاد را بدون وقفه و استراحت انجام می دهید؛ #انگیزه و تمرکز شما در آن کار کاهش می یابد.

مثلا بین کارهای تان چرت بزنید، #مدیتیشن کنید و یا کاری که می تواند خستگی را از شما بزداید.

خود سازماندهی داشته باشید:

برای اینکه بتوانید برای طولانی مدت مدیریت زمان داشته باشید؛ از یک #تقویم کمک بگیرید.

کارهای غیر ضروری را حذف کنید:

حذف و یا به #تعویق انداختن کارهای اضافی می تواند به شما بگوید که چه کارهایی ارزش وقت شما را ندارند. با حذف کارهای غیر ضروری زمان بیشتری را می توان به کارهای مهم اختصاص داد.

از قبل برنامه ریزی داشته باشید:

هر روز خود را طوری شروع کنید که مطمئن باشید در آن روزها چه کارهایی باید انجام دهید.

پیامدهای مدیریت ضعیف زمان:

بیایید باهم نگاهی به عواقب مدیریت ضعیف #زمان بیاندازیم:

تضعیف در پیشبرد کار:

عدم توانایی در پیشبرد برنامه ریزی و رسیدن به اهداف به معنای #کارآیی ضعیف است. به عنوان مثال اگر مجبور باشید چند کار را با هم انچام دهید اما برنامه ریزی درستی نداشته باشید؛ کارهای شما عقب جلو خواهد شد و همین امر می تواند به معنای همان عدم کارآیی و نرسیدن به اهداف باشد.

اتلاف وقت:

عمد داشتن مدیریت زمان و یا مدریت زمان ضعیف می تواند وقت شما را تلف کند؛ به عنوان مثال اگر برنامه نداشته باشید ممکن است زمان طولانی را به چت کردن و یا گشتن در رسانه های #اجتماعی مختلف صرف کیند و زمان خود را هدر دهید بدون اینکه کوچکترین کار مفیدی را انجام داده باشد.

عدم کنترل:

وقتی بدانید کاربعدی که می خواهید انجام دهید چیست؛ می توانید کنترل زندگی خود را به دست بگیرید در عیر این صورت #کنترل را بر روی زندگی خود از دست داده و همین امر استرس و تنش مضاعفی را برای شما به همراه خواهد داشت.

کیفیت پایین در کارها:

نداشتن مدیریت زمان باعث می شود شما در کارهای خود ضعیف عمل کرده و کیفیت آن پایین بیاید. زیرا وقتی #مدیریت زمان نباشد؛ شما مجبورید برای اینکه به کارهای خود برسید؛ با عحله کارهای خود را انجام دهید و همیشه عجله کیفیت را پایین می آورد.

پایین آمدن اعتبار:

اگر #مشتری و کارفرمای شما روی تحویل سریع و به موقع کارها نتواند روی شما حساب کند؛ انتظارات و توقعات آن ها تحت تاثیر منفی قرار گرفته و دیگر نمی توانند به شما اعتماد کنند.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
ارزش ویژه برند

منظور از Brand Equity، میزان تاثیری است که یک #برند در ذهن بازار هدف می‌گذارد. به زبان ساده‌تر، رشد ارزش ویژه برند به این معناست که بازار موردنظرتان برند شما را بهتر از محصولات سایر برندها می‌دانند که برندتان قیمت بیشتر محصول را توجیه می‌کند.

می‌توانید انتظار داشته باشید که در طول زمان، در صورت خلق تجربۀ مثبت برای #مشتری و از طریق همکاران و ارزش‌هایی که نمایش می‌دهید، بتوانید یک ارزش ویژه برای برندتان خلق کنید.

نکته: #ارزش_ویژه_برند یکی از عوامل مهمی است که باعث می‌شود حساسیت نسبت به قیمت کاهش پیدا کند و مشتری آن را به‌پای نام قدرت برند بنویسد. شما هم با مدیریت درست برندتان، درک مخاطبان از آن را بهبود می‌بخشید تا به این نقطه برسید.


#Brand_Equity

#برند
#مدیریت_برند
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
مدل هفت گام در مدیریت فروش #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
🔴 مدل ۷ گام در مدیریت فروش

هرکس نسبت به محصول شما کنجکاوی یا علاقه‌ای نشان داد، یک #مشتری احتمالی است. برای اینکه به این مشتری احتمالی کمک کنید تا درباره خرید از شما تصمیم بگیرد، باید هفت گام زیر را بردارید:

1⃣ ارتباط با مشتری

به محض اینکه نشانه یا سرنخی از علاقه مشتری به محصولتان پیدا کردید برای ارتباط با او #برنامه‌_ریزی کنید. این بخش مهمی از مدیریت فروش است. ممکن است در فروشگاه لوازم خانگی متوجه شوید که یک زوج جوان روی تلویزیون‌های LED‌ تمرکز کرده‌اند.

آنها را زیر نظر بگیرید و با توجه به اینکه کدام محصولات را بیشتر بررسی می‌کنند، علاقه و توان خرید آنها را محک بزنید. بعد از مدت کوتاهی به آنها مراجعه کنید و سعی کنید به عنوان یک #مشاور به آنها کمک کنید در مورد خریدشان تصمیم بگیرند.

2⃣ معرفی محصول

مدتی که از ارتباطات شما با مشتری گذشت، می‌توانید محصول مناسبی را به او معرفی کنید. بسته به نوع محصول، این مدت ممکن است از چند دقیقه تا چند سال باشد! برای اینکه بتوانید از پس این کار بر بیایید باید علاوه بر نیازها، خواسته‌ها و سلیقه مشتری را نیز برآورد کنید. یک مشتری تشنه نیاز به نوشیدنی دارد. ولی خواسته او ممکن است آب خنک، چای داغ یا دوغ گازدار باشد!

یک کارآفرین جوان که به دنبال راه‌اندازی یک #وبسایت اینترنتی است شاید یک وبسایت‌ پر از عکس را به یک وبسایت پر از متن ترجیح دهد. در مدیریت فروش حواستان باشد برای اینکه محصول خود را به‌خوبی معرفی کنید باید آن را به‌خوبی بشناسید و با نیازها، خواسته‌ها و سلیقه مشتری مطابقت دهید.

3⃣ مقابله با ترس‌ها

پول دادن، هم درد و هم ترس دارد. خریدن یک #محصول به معنی صرف‌نظر کردن از تمام چیزهای دیگر در دنیاست که می‌توان با پول آن خرید! باید این را درک کنید و با مشتری همدلی کنید تا با احساس خوبی که در ارتباطات با شما پیدا می‌کند حاضر شود از پولش بگذرد. ممکن است مشتری سوالات و تردیدهایی را مطرح کند. از قبل آنها را حدس بزنید، فهرست کنید و جواب‌های متقاعد کننده‌ای برای آن پیدا کنید.

به تدریج که با مشتریان محتلف روبرو می‌شوید سوالات و تردیدهای آنها را به این فهرست اضافه کنید. خیلی از وبسایت‌ها بخشی به نام سوالات متداول دارند و پاسخ‌های مناسب برای آنها پیش‌بینی کرده‌اند. علاوه بر این‌ها اگر مشتریان دیگری باشند که از شما تعریف کنند یا رضایت خود را از شما ابراز کرده باشند، به رفع ترس‌ها و تردیدهای مشتریان جدید کمک خواهند کرد. بنابراین بارخوردی از آنان به #مشتریان جدید ارائه کنید.

4⃣ توافق بر سر خواسته‌ها

بعد از اینکه مشتری آرامش خود را به‌دست آورد و به #تصمیم_خرید نزدیک شد، خواسته‌هایش را با او مرور کنید تا مطمئن شوید آنها را درست فهمیده‌اید. یک بار دیگر از او تایید بگیرید و بعد از آن محصول را برای تحویل به او آماده کنید. این کار اعتماد بیشتری نسبت به شما فراهم خواهد کرد. در فروش عجله به‌خرج ندهید تا مشتری هراسان نشود. یادتان باشد، پول دادن ترسناک است. در #مدیریت_فروش، این یک مرحله اعتمادساز است.

5⃣ گرفتن پول

#محصول را ارائه دهید و پول را دریافت کنید. ممکن است فکر کنید فروش تمام شده، ولی این‌طور نیست! از مشتری به‌خاطر خریدش از شما تشکر کنید و به او اطمینان دهید از او پشتیبانی خواهید کرد. این پشتیبانی ممکن است از جنس گارانتی، خدمات پس از فروش یا پاسخگویی به سوالات بعدی او باشد. اگر شرایط اقتصادی اجازه می‌دهد یادگاری یا هدیه کوچکی به مشتری بدهید تا احساس خوبی در او ایجاد کنید. یادتان باشد، فرایند بازاریابی تا آخر فرایند فروش و حتی پس از آن ادامه دارد.

6⃣ فروش جانبی

کسی که به شما پول پرداخت کرده، اعتماد زیادی از خود نشان داده است. همین حالا می‌توانید نسبت به معرفی محصولات جانبی به او اقدام کنید. مثلا کسی که یک کفش شما خریده را راهنمایی کنید که چگونه از کفش خود نگهداری کند و یک واکس به او پیشنهاد بدهید. مدیریت فروش در همینجا پایان یافته است ولی واقعیت این است که مدیریت فروش و #مدیریت_بازاریابی گاهی باید به هم کمک برسانند.

7⃣ درخواست معرفی شما به دیگران

از مشتری بخواهید اگر از محصول یا نحوه #فروش شما رضایت داشت، شما را به دوستانش معرفی کند. اگر شرایط اجازه می‌دهد از آنان بخواهید خاطره خوش خود را در رابطه با شما در دفترچه‌ای همگانی یا وبسایت شما بنویسند.

هم هتل‌ها، هم فروشگاه‌های #اینترنتی این کار را می‌کنند. این کار در فرایند مدیریت فروش گنجانده شده است ولی عملا در حال کمک‌رسانی به اهداف مدیریت بازاریابی است. سیستم فروش در عمل ارتباطات و اشتراکات زیادی با سیستم بازاریابی دارد.

#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار 

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
اساسی ترین نکات طراحی برند #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
اساسی ترین نکات طراحی برند

#استراتژی_برند

#استراتژی_برندینگ (استراتژی توسعه برند) برنامه‌ای برای دستیابی به یک سری اهداف بلندمدت است که در نهایت منجر به انتخاب برند و محصولات توسط مصرف‌کنندگان می‌شود. یک استراتژی برندینگ موفق، شامل مأموریت برند، وعده‌های آن به مشتریان و نحوه ارتباط با آنها است.

#پیام_های_برند

#پیام_برند یا همان شعار برند شما باید کوتاه، جذاب و نشان دهنده ماهیت و ارزش برندتان باشد. در اصل باید تداعی گر داستان برند باشد. پیام کسب و کار شما فقط مربوط به مشتریان شما نیست، برندینگ یک سازمان از درون تیم و همکارانش شروع می‌شود و روی مخاطبان تأثیر می‌گذارد.

#تجربه_مشتری

تجربه مشتری حاصل مجموعه ادراکات احساسی یا منطقی مشتری در طول هرگونه تعامل مستقیم یا غیر مستقیم با یک کسب و کار است.در نتیجه اینکه شما بدانید چقدر در خلق یک تجربه مشتری موثر، عالی و لذت بخش موفق بوده اید به شما نشان خواهد داد که چقدر می توانید به آینده کسب و کار خود امیدوار باشید. بنابراین سنجش تجربه #مشتری قطعاً یکی از مهم ترین اصولی است که برای ارائه یک تجربه مشتری خوب باید به آن توجه کرد. در ادامه با اصول کلیدی خلق یک تجربه مشتری عالی آشنا می شویم.

#طراحی_هویت_بصری

طراحی #هویت_بصری (Visual identity design) فرآیند طراحی عناصری است که هویت بصری یک سازمان را تشکیل می‌دهند به بیان ساده‌تر عناصری که در زمان برقراری ارتباط با یک شرکت برای شما ملموس هستند اجزای هویت بصری آن سازمان و شرکت هستند و ما قصد طراحی این اجزا را داریم.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
تکنیک پا لای درب در متقاعدسازی مشتریان #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تکنیک پا لای درب در متقاعدسازی مشتریان

🔴 تکنیک متقاعدسازی

آیا برای شما نیز اتفاق افتاده است که در بعضی مواقع با خواسته‌های ناچیز فردی موافقت کنید. و مدت زمان کمی بعد متوجه شوید که یک درخواست بزرگ را از طرف همان فرد پذیرفته‌اید؟ اگر شما نیز جوابتان به این سؤال بله است. باید به شما بگویم که شما نیز قربانی تکنیک (پا لای در) به شمار می‌روید. و با چشم خود، تاثیرات زیاد این تکنیک فوق العاده را دیده‌اید. ولی تا به حال خودتان نیز از این تکنیک منحصر به فرد در کارهای تان مانند فروش بهره گرفته‌اید؟

اگر تاکنون این کار را نکرده‌اید بهتر است بدانید که اجرای این تکنیک بسیار ساده است. و می‌تواند در بازاریابی آنلاین و آفلاین تاثیرات بسیاری بگذارد. می‌خواهیم در این مقاله در مورد تکنیک (پا لای در) به طور مفصل برایتان توضیحاتی را ارائه کنیم . و همچنین مطالعات و تحقیقات انجام شده در این حوزه را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. همینطور قصد داریم علتهای اثرگذاری بسیار این تکنیک را شناسایی کنیم و راهکارهایی را عنوان کنیم که با استفاده از آنها قادر باشید از این تکنیک فوق‌العاده در بازاریابی دیجیتال خود استفاده کنید.

🔴 تکنیک فروش (پا لای در) دقیقاً چگونه تکنیکی است؟

تکنیک (پا لای در) در واقع #تکنیک_متقاعدسازی به شمار می‌رود. به این صورت که شما یک خواسته کوچک و کم اهمیت‌تر را قبل از مطرح کردن خواسته اصلی و بزرگتر خود به طرف مقابل خود عنوان می‌کنید. و بعد از گرفتن موافقت او به سراغ گرفتن تأیید برای خواسته اصلی خود می‌روید. این مفهوم را می‌توان از نام این تکنیک به راحتی متوجه شد.

شما زمانی که پای خود را لای در قرار دهید و یا به عبارت دیگر مشتریان خود را در مسیری که می‌خواهید به جلو برانید.. این #شانس را خواهید داشت که بتوانید مشتریان خود را متقاعد کنید تا به پیشنهادات و خواسته‌های بزرگتر شما بیاندیشند.

در نتیجه #امکان_فروش بیشتر محصولات برایتان محقق می‌شود. حتماً شما نیز در طول روز با فروشنده‌هایی روبرو شده‌اید که دارند به هر روشی که شده است شما را مجبور به خرید محصولات خود کنند. این کار فروشندگان طبق حق انتخاب مشتری به ضررشان تمام می‌شود

حتماً شما نیز در طول روز با فروشنده‌هایی روبرو شده‌اید که دارند به هر روشی که شده است شما را مجبور به خرید محصولات خود کنند. این کار فروشندگان طبق حق انتخاب مشتری به ضررشان تمام می‌شود. اما در این نوع تکنیک متقاعد سازی فشار بسیار کمتری از طرف فروشنده به #مشتری تحمیل می‌شود.

به این معنی که تنها یک #خواسته_کوچک به او مطرح می‌شود. و خود او کسی است که فشار اصلی را به خود وارد می‌کند. زیرا مشتری با درخواست کوچک و کم اهمیت شما در ابتدا موافقت کرده است و چیزی را از خود به نمایش گذاشته است که نادیده گرفتن آن برای خود او کار راحتی محسوب نمی‌شود.

🔴 مثال

بگذارید با یک مثال آشناتر برایتان توضیح دهیم. ممکن است که یک فروشنده زنگ در منزلتان را به صدا در بیاورد و از شما درخواست کنند تا به یک سؤال پاسخ دهید. و یا از شما بخواهد تا تنها نگاهی به وسایلی که همراه خود دارد بیاندازید. این‌ها درخواست‌هایی کم اهمیت و کوچکی هستند که از سوی #فروشنده به شما مطرح می‌شود که ضرری برای شما در پی نخواهد داشت.

در نتیجه شما نیز در را برای او باز می‌کنید و حرف‌هایش را کاملاً می‌شنوید. اما ممکن است که مدتی بعد خود را در شرایطی متفاوت مشاهده کنید. در حالی که #فروشنده از شما درخواستی بزرگ‌تر و پر اهمیت‌تر دارد. یعنی شرایطی که در آن شما باید انتخاب کنید که کدام یک از اجناس او را می‌خواهید خریداری کنید؟

🔴 مطالعات صورت گرفته در حوزه تکنیک (پا لای در)

معروف‌ترین مطالعاتی که در حوزه #تکنیک_متقاعد_سازی یا همان تکنیک (پا لای در) انجام شده است، توسط دو پژوهشگر به نامهای فریدمن و فریزر در سال ۱۹۶۶ اجرا شده است. نام آزمایشی که انجام داده‌اند موافقت بدون فشار بود که به خوبی بیانگر مفهوم و جنبه روانشناسی این تکنیک است. این مطالعه در دو آزمایش انجام شده است که در هر دوی این آزمایش‌ها تاثیرات چشمگیر تکنیک (پا لای در) توسط پژوهشگران تأیید شده است.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
پنج سطح محصول در اختیار مشتری از دیدگاه فیلیپ کاتلر #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
پنج سطح محصول در اختیار مشتری از دیدگاه فیلیپ کاتلر

🔺سطح اول:
🔻مزیت اصلی (core benefit)


این سطح شامل مزایا و #خدماتی است که در اختیار مشتری قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، شخصی که اتاقی را در یک هتل اجاره می‌کند می‌تواند از مزیت استراحت کردن و خوابیدن بهره گیرد.

🔺سطح دوم:
🔻سطح عمومی محصول (basic product)

#بازاریاب موظف است تا مزیت اصلی را به ارائه محصولاتی کاربردی‌تر تبدیل کند. بنابراین، اتاق هتل باید دارای تخت، حمام و حوله باشد.

🔺سطح سوم:
🔻سطح مورد انتظار
مشتری (expected product)

بازاریاب #محصولات خود را مطابق با انتظارات مخاطب آماده می‌کند. به عبارتی، این سطح، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و شرایطی است که خریداران در هنگام خرید یک محصول از آن انتظار دارند. مهمانان هتل یک تخت تمیز، حوله‌های نو و … را می‌خواهند.

🔺سطح چهارم:
🔻سطح برتری محصول (augmented product)


بازاریاب، محصولی تقویت شده و فراتر از انتظار #مشتری را به او ارائه می‌دهد. معمولاً مشاغل در این سطح، برای ارائه محصولات برتر با یکدیگر رقابت می‌کنند.

🔺سطح پنجم:
🔻خصوصیات بالقوه محصول (potential product)

معمولاً بازاریاب، تغییرات و حوادث احتمالی را پیش‌بینی کرده و به ارائه ایده‌ها و راه‌حل‌های مناسب می‌پردازد. به عبارتی، پس از شناسایی جدیدترین نیازها و نگرانی‌های #مشتریان خود، در جهت برطرف کردن آن‌ها تلاش می‌کند. مانند تولید پارچه‌ای که علاوه بر راحتی و سبکی از مقدار زیادی الیاف برای گرم نگه‌داشتن بدن تشکیل شده است.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
مدل متقاعدسازی مشتری (FABC) #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مدل متقاعدسازی مشتری (FABC)

🔴 تکنیک F.A.B.C در فروش


تکنیک F.A.B.C در فروش یکی از بهترین و پربازده‌ترین تکنیک‌های #فروش_حضوری است که یک ابزار کلیدی در شناخت نیاز و ارتباط بهتر با مشتریان به ما کمک می‌کند. F.A.B.C مخفف کلمه‌های Benefit ، Advantage ، Featue و Closing است. مدل F.A.B.C یا ویژگی، مزیت، منفعت، بسته فروش در فروش ترجمه‌شده و خود دارای ساختار به خصوصی است:

ویژگی یا Feature:

شامل مشخصات پایه، توانمندی‌ها یا قابلیت‌های اصلی یک کالا یا خدمت است که رنگ، طعم، حجم، اندازه، ابعاد فیزیکی، کیفیت، #تکنولوژی_تولید و خدمات پس از فرش همگی در این دسته جای می‌گیرند.

مزیت یا Advantage:

دلایل برتری محصول ما نسبت به محصولات دگر #رقبا چه چیزهایی است؟ این مزیت همیشه باید قابل‌اثبات و توضیح بوده و به‌گونه‌ای باشد تا مشتری حاضر شود بابت بهره‌مندی از آن پول داده و از محصولات ما استفاده کند.

منفعت یا Benefit:

در منفعت از #دیدگاه_مشتری به محصول نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که آیا محصول می‌تواند به‌خوبی نیازهای مشتری را تأمین کند؟ منفعت موردنظر هر مشتری می‌تواند با مشتری‌های دیگر متفاوت باشد و باید توجه کنیم که مشتری به دنبال چه چیزی است؟ حاشیه سود مناسب؟ خدمات جانبی خوب محصول یا برند بودن آن؟ کدام اهمیت بیشتری دارد؟

بسته فروش یا Benefit:

بعد از توضیح ویژگی‌ها، مزیت و منافعی که خرید محصول برای #مشتری خواهد داشت، نوبت به اصل ماجرا یعنی اخذ سفارش از مشتری می‌رسد. در این مرحله از تکنیک‌هایی مانند دعوت، اجازه دارم، بله – بله، دستگیره در و مزایای ثانویه استفاده می‌شود.

🔴 نکات مهم در تکنیک F.A.B.C در فروش

فن بیان قوی و اعتمادبه‌نفس بالا
آراستگی ظاهری و خوش‌برخورد بودن
همدلی و نشان دادن علاقه به صحبت‌های مشتری
نحوه ورود به فروشگاه و تعامل و برقراری ارتباط با مشتری
در هنگام پایان مکالمه و فروش حتماً از انرژی مثبت و اکسیژن فروش یا همان تشکر استفاده کنید.

#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
مدل بازاریابی RACE #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مدل بازاریابی RACE

🔴 مدل RACE

چهارچوب و یا مدلی است که خلاصه ای از فعالیت های کلیدی در بازاریابی دیجیتال را ارائه می دهد و قیف بازاریابی را با چرخه #عمر_مشتری پوشش می دهد که شامل موارد زیر بوده و در تصویر نیز نشان داده شده است:

جذب و رسیدن به مشتریان احتمالی (Reach)
اقدام (Act)
تبدیل (Convert)
ایجاد تعامل با مشتری (Engage)

🔴 مدل RACE در دیجیتال مارکتینگ

پیش از اینکه به بررسی مراحل این مدل بپردازیم باید این نکته را بگوییم، که در مدل RACE که بصورت قیف بازاریابی ازچرخه عمر مشتری طراحی شده است، یک مرحله اولیه نیز وجود دارد. این مرحله، مرحله برنامه ریزی و تعیین یک #استراتژی کلی برای کسب و کار شما است.

از این رو چرخه RACE با نام PRACE نیز شناخته می شود که P نشان دهنده plan و همان مرحله برنامه ریزی است. در #چرخه_عمر مشتری 4 مرحله وجود دارد که شما باید بتوانید در هر مرحله مشتریان خود را مدیریت کنید. این چهار مرحله درواقع، چهار فعالیت در حوزه دیجیتال مارکتینگ هستند.

1⃣ جذب یا رسیدن به مشتری (Reach) :

در این مرحله شما باید برای #برند_تجاری، محصولات و یا خدمات خود از ظریق وب سایت، شبکه های اجتماعی و یا دیگر راه های ارتباطی با مشتریان، آگاهی سازی کنید تا در نهایت مشتریان بیشتری جذب شما شوند و از محصولات و خدمات شما آگاهی پیدا کنند.

2⃣ اقدام (Act) :

یکی از بزرگترین چالش هایی که هر #کسب_و_کار با آن مواجه می شود، تبدیل مشتریان احتمالی به مشتری واقعی است. اقدام به عمل یک فرآیند مهم در این مرحله است، یعنی شما باید بتوانید کاربرانی که از وب سایت یا شبکه های اجتماعی شما بازدید می کنند را تشویق به خرید یا استفاده از محصولات خود کنید. برای این کار می توانید از ابزاری مانند گوگل آنالیتیک استفاده کنید و رفتار کاربران خود را رصد کنید.

برای مثال می توانید بررسی کنید که چه تعداد کاربر وارد سایت شما شده است، از کدام صفحات سایت بازدید بیشتری شده است، چه تعداد از مشتریان کالایی را به سبد خرید خود اضافه کرده اند و چه تعدادی فرآیند خرید را تکمیل کرده اند یا کاربران بعد از بازدید از کدام صفحه از سایت شما خارج شده اند. با داشتن تمامی این اطلاعات شما می توانید محتوایی روی سایت خود قرار دهید که مطابق با نیاز کاربر است و این امر باعث رضایت آنها می شود، همچنین می توانید با ایجاد بازی سازی (gamification) در وب سایت و شبکه های اجتماعی خود آنها را به #خرید یا استفاده از محصولات خود تشویق کنید.

3⃣ تبدیل (Convert) :

این مرحله برای شما بسیار حیاتی و مهم است، زیرا در این مرحله کاربر فرآیند خرید را تکمیل می کند و محصولی را از شما خریداری می کند. در این قسمت تبدیل ایجاد شده است یعنی مشتری احتمالی شما به #مشتری واقعی تبدیل شده است.

در اینجا شما می توانید مقدار این تبدیل را اندازه گیری کنید که به آن نرخ تبدیل #مشتریان گفته می شود. البته نرخ تدبل فقط برای خرید محصول از شما نیست، می توانید موارد دیگری مانند عضویت در وب سایت، دانلود نسخه آزمایشی نرم افزار، شرکت در یک مسابقه و … به عنوان هدف خود تعیین کنید.

4⃣ ایجاد تعامل با مشتری (Engage) :

در این مرحله هدف ایجاد و حفظ یک تعامل بلند مدت با مشتریان واقعی (مشتریانی از خدمات شما استفاده کرده اند و یا محصولی را #خریداری کرده اند). در این مرحله شما می توانید مشتری واقعی را به مشتری وفادار تبدیل کنید، یعنی بعد از یک مرتبه خرید آنها را به خرید دوباره تشویق کنید تا در نهایت منجر به خرید مکرر آنها از شما شود.

برای این امر شما می توانید از راه های مختلفی مانند #سایت، پیامک، ایمیل مارکتینگ و … استفاده کنید. در اینجا شما می توانید مشتریان خود را درجریان آخرین اخبار مجموعه، فروش ویژه، تخفیفات و … قرار دهید تا آنها را به خرید تشویق کنید.

در ادامه نیز میتوانید با استفاده از این روش میزان #رضایت_مشتریان ثابت خود را اندازه گیری کنید و از آنها درباره نحوه عملکرد خود نظرسنجی کنید. درنظر داشته باشید که برای ایجاد و حفظ یک تعامل مداوم و بلند مدت با مشتریان خود، شما باید از ابزار و روش های مختلفی استفاده کنید، استفاده از یک ابزار و روش در بلند مدت به شما کمکی نخواهد کرد.

#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
مهارت های نرم توسعه فردی و حرفه ای #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مهارت های نرم توسعه فردی و حرفه ای

مهارت های نرم به صورت همزمان هم به معنی ویژگی‌های شخصی و هم به معنی مهارت‌های میان‌فردی است که بر چگونگی کار کردن یک شخص یا تعامل او با دیگران تاثیر می‌گذارند. عبارت مهارت های نرم گستره وسیعی از مهارت‌ها را در بر می‌گیرد که می‌توانند در حوزه‌های گوناگون نظیر کار تیمی، #مدیریت_زمان، هم‌دردی و سرسختی کارآمد باشند.

مهارت های نرم چیست؟

#مهارت_های_نرم در واقع مشخصه‌هایی فردی هستند که روی بهینگی شما در کار کردن و همینطور تعامل با دیگران تاثیر می‌گذارند. این مهارت‌ها باعث می‌شوند شکل دادن ارتباط با دیگران، ایجاد اعتماد، اتکا‌پذیری و مدیریت تیم‌ها شکلی بسیار آسان‌تر به خود بگیرند. در غایی‌ترین حالت، مهارت های نرم برای موفقیت شما در محیط‌های کاری آینده ضروری هستند و همین موضوع راجع به موفقیت شرکت‌ها و حتی زندگی شخصی شما هم مصداق دارد.

چه کسی از مهارت های نرم استفاده می‌کند؟

برخی #حرفه‌_ها مانند سرویس‌های مخصوص مصرف‌کنندگان عملا مترادفی برای مهارت های نرم به حساب می‌آیند، اما این‌طور نیست که قشر محدودی را نیازمند کسب چنین دانشی به حساب آوریم و هرکسی می‌تواند فارق از حرفه شغلی خود از کمک مهارت های نرم در کار و زندگی برخوردار شود.

هر زمان که شما مشغول تعامل با یک همکار یا #مشتری می‌شوید، فرصتی برای استفاده از این نوع مهارت ها در اختیار دارید تا کار خود را آسان‌تر، بهتر و بهینه‌تر به انجام برسانید. مدیریت زمان، تطبیق یافتن با شرایط تازه و کار کردن بهینه تحت فشار، همگی مهارت های نرمی هستند که هر محیط کاری با هر میزان تجربه میان کارمندان را دگرگون می‌سازند.

چرا مهارت های نرم اهمیت دارند؟

برای به دست آوردن و نگه داشتن یک #سمت_شغلی، شما معمولا نیازمند به نمایش درآوردن مجموعه‌ای از مهارت‌های فنی خواهید بود. دندان‌پزشکان باید بدانند که چطور می‌توان حفره دندان‌ها را پر کرد.

منشی‌ها معمولا باید قادر به تایپ بیش از ۱۰۰ کلمه در هر دقیقه باشند. حسابداران هم باید مدارک و جوازهای لازم برای کار خود را دریافت کرده باشند تا یک سازمان به آن‌ها در رسیدگی به #امور_مالی اعتماد کند.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
ماتریس محتوا و تولید محتوای آسان #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
ماتریس محتوا و تولید محتوای آسان

🔴 ماتریس محتوا چیست؟

#ماتریس_محتوا در دو محور تقسیم می شود و شامل چهار وجه است. محورافقی شامل آگاهی و خرید است. سمت چپ این محور مرحله آگاهی و سمت راست محور، مرحله خرید در سفر مشتری را نشان می دهد. محورعمودی از سمت بالا رویکردی کاملا احساسی داد و از سمت پایین، یک رویکرد کاملاً عقلانی را نشان می دهد.

🔴 چهار وجه ماتریس بازاریابی محتوایی:

1⃣ محتوای سرگرم کننده:


هدف از محتوای سرگرم کننده آگاه شدن #مشتری از حضورشماست. با ایجاد این گونه از محتوا می توانید با جنبه احساسی مخاطب خود ارتباط برقرار کنید. ایجاد محتوای مفرح، جذاب و سرگرم کننده بهترین راه برای ایجاد سروصدا و آگاهی است. مردم فعالانه با نام تجاری شما درگیر می شوند و داده هایی را از خود در اختیار شما قرار می دهند. محتواهایی مانند بازی ها، آزمون ها، مسابقات، فیلم ها و ویدیوها.

2⃣ محتوای الهام بخش:

روی #احساسات مخاطب تاثیر گذار است با این تفاوت که او را برای خرید ترغیب می کند. نظرات و تاییدیه ها و رتبه بندی هایی است که افراد تاثیر گذار و برندها درباره شما می گویند و باعث می شود طرفداران آن ها به کسب و کار شما روی آورند. تبلیغات سلبریتی ها از مهمترین محتواهایی است که در این قسمت قرار می گیرند.

3⃣ محتوای آموزنده:

فرصتی که می توانید #دانش_فنی و اطلاعات خود را با مشتریان به اشتراک بگذارید تا بتوانند تصمیمی آگاهانه بگیرند و از مرحله تصمیم احساسی به تصمیم منطقی برسند و بدون تردید از شما خرید کنند. چرا که برای فروش همه محصولات تنها جلب توجه مخاطب و به هیجان آوردن او کافی نیست. محتواهای مناسب در این قسمت مانند اینفوگرافیک ها و راهنمای استفاده از محصولات، گزارشات و مقالات در خبرگزاری ها و کتاب های الکترونیک است.

4⃣ محتوای متقاعدکننده:

ثابت کنید که #محصول یا خدمت شما اثربخش است. ویژگی های محصول خود را نشان دهید. این گونه محتوا تاثیر زیادی بر تصمیمات خرید دارد. اگر محصول شما هزینه بالایی دارد بهتر است از این گونه محتوا استفاده کنید. محتواهایی مانند وبینارهای آموزشی، مطالعه موردی، آمار و ارقام.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
روند تحول دیجیتال #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
روند تحول دیجیتال

یک سازمان ممکن است یک سری پروژه‌های دیجیتالی‌سازی را انجام دهد، از مراحل خودکارسازی گرفته تا آموزش مجدد کارگران برای استفاده از رایانه؛ اما #تحول_دیجیتال چیزی نیست که شرکت‌ها بتوانند به عنوان پروژه اجرا کنند. این اصطلاح گسترده‌تر به تغییر استراتژیک کسب و کار و تمرکز بر مشتری‌محوری اشاره دارد که نیاز به تغییر همه‌جانبه سازمان و همچنین پیاده‌سازی فناوری‌های دیجیتال دارد.

هر #طرح_تحول_دیجیتال (Digital transformation initiative) شامل چندین پروژه دیجیتال‌سازی است و افرادی که فکر می‌کنند تفاوتی بین تحول دیجیتال و دیجیتال‌سازی نیست سخت در اشتباهند. تحول دیجیتال تبدیل فعالیت‌های کسب ‌و کاری، فرآیندها، محصولات و مدل‌ها برای بهره‌برداری کامل از فناوری‌های نوظهور دیجیتال است.

هدف اصلی بهبود بهره‌وری، مدیریت ریسک یا کشف فرصت‌های جدید کسب درآمد فرهنگ و تجربیات مشتری است. تحول دیجیتال انجام کارها به روشی جدید (دیجیتال) است و سازمان‌هایی که سفر تحول خود را آغاز نموده‌اند چابک‌تر، مشتری محور و داده محور هستند. تحول دیجیتال فقط به معنای پیاده‌سازی فناوری یا اتوماسیون در فرآیندهای موجود نیست بلکه اصلاح مدل کسب و کار، تغییر زنجیره ارزش به روشی برای ارائه ارزش‌های بیشتر به #مشتری است.

بنابراین بازنگری و بازاندیشی در تمام حوزه‌های سازمانی از الزامات این مفهوم است و برای مثال می‌توان از موارد زیر به عنوان مصادیق تحول دیجیتال نام برد:
خواندن داده ها از PDF آنلاین یا انتقال داده‌ها از یک google sheet به برنامه یا سیستمی که داده‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کند. هدف این است که بینش‌هایی را برای ارائه محصولات جدید یا بهبود خدمات به #مشتریان ارائه شود که این فرآیند به دلیل خودکار بودن نیاز به تعامل انسانی زیادی ندارد و در نتیجه باعث افزایش کارایی، کاهش هزینه‌ها به افزایش فروش می‌شود.

مهاجرت از google sheet به برنامه‌های موبایل برای دریافت سریع‌تر بینش و بهبود تجربه مشتری پخش آنلاین آهنگ ها، فیلم ها و سریال‌ها و ارائه پیشنهاد بر اساس علایق افراد در نهایت می‌توان رقمی‌سازی، #دیجیتالی‌_سازی و تحول دیجیتال را سه مفهوم وابسته و پیوسته معرفی کرد که برخی منابع آن‌ها را به شکل زنجیره‌ای با شروع از رقمی‌سازی نشان داده و برخی دیگر آن‌ها را به شکل هرمی که در راس آن تحول دیجیتال قرار دارد ترسیم می‌کنند.

بدین ترتیب در Digitization #رقمی‌_سازی اطلاعات انجام می‌شود، در Digitalization فرآیندها و نقش‌هایی که عملیات سازمان را شکل می‌دهند دیجیتالی می‌شوند و در Digital transformation به صورت دیجیتالی، کسب و کار و استراتژی‌اش متحول می‌گردد؛ هر یک لازم است اما برای بعدی کافی نیست و از همه مهم‌تر، رقمی‌سازی و دیجیتالی‌شدن اساساً مربوط به فناوری است، اما تحول دیجیتال چنین نبوده و مربوط به مشتری است.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدل 3p برند

1⃣ وعده
promise

پیشنهاد منحصر به فرد شما چیست؟

2⃣ جایگاه سازی
positioning

چگونه وعده برند خود را ابلاغ می کنید؟

3⃣ عملکرد
performance

چگونه به وعده برند خود عمل می کنید؟

🔴 #برند

برند توقع #مشتری در مورد محصول را شکل می‌دهد.

برند Brand مجموعه‌ای از ارتباطات #احساسی و عملکردی است.

برند قولی است که محصول با توجه به توقع #مشتری به آن عمل می‌کند.

برند این اطمینان را می‌دهد که یک #محصول یا خدمت، خاص و بی‌همتا است.

برندها دارای علامت #تجاری هستند که از استفاده شدنشان توسط دیگران جلوگیری کند.

#برند همان محصول نیست، توجه نمایید که برندها “چیزهایی هستند که مشتری می‌خرد” درحالی‌که محصولات “کالایی هستند که شرکت تولید می‌کند.”

یک برند #اطلاعات مشخصی در مورد سازمان و محصولات ارائه می‌دهد که سبب تمایز آن در بازار می‌گردد.

یک برند قدرتمند وسیله‌ای برای آگاه ساختن مردم از این موضوع است که #شرکت چه پیشنهادها و محصولاتی ارائه می‌کند.

#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
حق با مشتری نیست
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

سال های فراوانی است که در بسیاری از مقاله ها، یادداشت ها، سخنرانی ها، همایش ها، سمینارها و کتاب های «کسب و کار و بازاریابی» بسیاری از اساتید گفته اند: «حق با مشتری است». همچنین جملاتی همچون؛ مشتری تاج سر است، خیلی خوب است، همیشه باید مطابق میل او رفتار کرد و ... کلیدواژه های پر تکرار حوزه بازار و محافل کسب و کار بوده اند. به یاد دارم در مقاله ای پر طرفدار نظریه پردازی به دو اصل مهم در این رابطه پرداخت که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. وی گفت: اصل اول این که: «همیشه حق با مشتری است» و اصل دوم «هر وقت در این رابطه شک کردید به اصل اول برگردید.» اما با گذر زمان این نظریه (همانند بسیاری دیگر از ایده ها و عقاید پرطرفدار که در زمان خود کاربرد فراوانی داشته اند) اکنون نیازمند به روزرسانی و اصلاح است. امروز باید بگوییم این اصل کامل نیست و نیاز به اصلاح دارد. بدین صورت که باید بگوییم «صرفاً حق فقط با #مشتری با کیفیت و با ارزش است»

هر رهگذری که از ما، پرستیژ برند، جذابیت #محصولات و خدمات، ویترین زیبا و پر رونق و یا هر مورد دیگری که از ما برایش جالب بود خوشش آمد قطعاً نمی تواند و نباید یک مشتری مناسب و ارزشمند تعریف شود. به بیان دیگر فردی که قصد خرید ندارد، پول پرداخت نمی کند، مانع کسب است و یا به هرصورتی آیینه دق می شود چرا باید در زمره ی مشتریان ما قرار بگیرند که قرار هم هست همیشه حق با او باشد؟ جیمز کالینز استاد مدرسه عالی کسب و کار استنفورد در کتابش این گونه اشاره می کند: «حقیقت این است که امروز می گوییم ارزشمندترین دارایی سازمان، منابع انسانی شایسته اش است. پس شما هم صرفاً روی مشتریان با کیفیت و شایسته حساب کنید» مشتریان ارزشمند همان هایی هستند که از نردبان شرکت، سازمان یا کسب و کار ما بالا می روند و تعریف خاصی دارند. آنها خواهان گسترش روابط با ما هستند، شرکت ما را به دیگران توصیه می کنند، جذب رقبا نمی شوند، حاضر به پرداخت قیمت بالاتری هستند، با ما همکاری می کنند و در نهایت حتی حاضر به سرمایه گذاری و مشارکت با ما هستند.

پس شما باید اول #مشتریان خود را کاملاً شناسایی کنید و به میزان ارزشمندی برای کسب و کارتان روابط خود را با آن ها تنظیم کنید. گاهی مشتری صرفاً به دنبال آشنایی با برند شماست که از آن با عنوان «بیننده» یاد می شود. گروهی از مشتریان احتمالاً در آینده نزدیک از شما خرید خواهند کرد که به آن ها «مشتری احتمالی» گویند. برخی برای اولین بار از شما خرید می کنند که به آن ها می توان عنوان «مشتری» اطلاق کرد. اگر این دسته از مشتریان خرید خود را تکرار نمایند به «مشتری وفادار» تبدیل می شوند و نهایتاً زمانی فرا می رسد که مشتری وفادار حامی برند شما خواهد بود و آن را به دیگران توصیه می کند که به بالاترین و ارزشمندترین سطح می رسد و تبدیل به «مشتری حامی» می گردد. بر این اساس شیوه ی مواجهه شما و وقت سپاری و اختصاص انرژی و اهمیت برای مشتریان تان متفاوت خواهد بود.

اگر فله ای یا کیلویی و از یک کنار هر رهگذری را #مشتری بخوانیم و برایش فرش قرمز پهن کنیم و «همواره هم بگوییم حق با اوست» بدین ترتیب در عصر رقابت و سرعت انرژی ما برای جذب مشتریان ارزشمند کاهش می یابد و توانایی اختصاص وقت کافی برای آن ها را نخواهیم داشت. بدون شک ما همواره مبادی آداب خواهیم بود، به همگان احترام می گذاریم، کسی را از خود نرانده و دشمن خود و کسب و کارمان نمی کنیم ولی با این همه دلیلی هم ندارد از یک کنار همه را با یک چشم ببینیم و تفاوتی برای «رهگذر، بیننده و مشتری وفادار» قائل نشویم. هر مشتری زمانی که در مسیر «ارزش آفرینی» برای ما، تجارت و کسب و کار ما قرار می گیرد در برنامه ریزی های ما به صورت هدفمند مورد توجه قرار خواهد گرفت و برای توسعه ی ارتباطش با خویش تلاش می کنیم.

قاعدتاً به میزانی که مشتری با ما همراهی کند، ارزش آفرین باشد و از ما حمایت به عمل آورد به او حق می دهیم و تمامی تلاش خود را در سوگیری، برنامه ریزی، تولید محصولات و ارائه خدمات بهتر در جهت #رضایت_حداکثری او انجام خواهیم دارد. در عصر تنوع و تکثر که گستردگی و پیچیدگی ها بسیار بالا است آن چنان «امکان و زمان» نداریم که بدون دسته بندی و طبقه بندی حرکت کنیم. تبلیغات ما باید به صورت هدفمند، گزیده شده و در محیط های مربوط صورت پذیرد و مراوده، زمان و تلاش ما هم در جهت کسب رضایت مشتریان ارزشمند و وفادار است. بدین صورت آن ها همواره از ما و خدمات ما راضی هستند و ما به حداکثر بهره وری می رسیم. فقط در این میان می ماند افرادی که به صورت بالقوه صلاحیت تبدیل شدن به مشتریان ارزش آفرین را دارند که برای توسعه کسب و کار و تجارت باید به صورت ویژه آن ها را شناسایی و برایشان برنامه ریزی کنیم.

🔺منبع: #مجله_تخصصی_کابین،
🔻بهار ۱۴۰۳، شماره ۷

#پایگاه_جامع_مدیریار

@modiryar
مدیریار | Modiryar
عناصر برندینگ #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
عناصر برندینگ

🔴 گام نخست در فرآیند برندینگ آشنایی با برخی مفاهیم کلیدی‌ست که به آن‌ها «عناصر برندینگ» می‌گوییم. این عناصر عبارتنداز:

نام:
#نام_برند بخش مهمی از هویت آن است. این نام باید کوتاه، قابل‌فهم و به‌یادماندنی باشد.

صفت‌ها:
صفت‌های برند واژگانی مثبت، گیرا، و قانع‌کننده هستند که به ویژگی‌ها و خصوصیت‌های #برند اشاره دارند.

تداعیات ذهنی:
آن دسته از مفاهیم و احساساتی هستند که با شنیدن نام برند در #ذهن مخاطب تداعی می‌شوند. این احساسات باید مثبت و متناسب با ارزش‌های کسب‌وکار شما باشند.

هویت:
منظور از #هویت همان تصویر کلی برند در ذهن مخاطب است. هویت برند باید به‌طور مداوم و در تمام نقاط تماس برند با مخاطب حفظ شود.

تجربه برند:
به مجموع تعامل‌های مخاطب با برند گفته می‌شود. هرچقدر این تجربه رضایت‌بخش‌تر باشد، برندسازی کسب‌وکار شما قوی‌تر خواهد بود. به‌کارگیری ابزارهای مختلفی همچون #هوش_مصنوعی برای بهبود تجربه مشتری می‌تواند در برجسته‌ترشدن برند شما تاثیر به‌سزایی داشته باشد.

تصویر:
#برداشت_ذهنی مخاطب از برند شما است. تصویر برند، ممکن است با هویت برند فرق داشته باشد.

پیام برند:
درواقع خلاصه‌ای از وعده‌های #برند است. این پیام‌ها باید ساده، قابل‌فهم و به‌یادماندنی باشند.

شخصیت:
به ویژگی‌های انسانی و شخصیتی #برند گفته می‌شود که باید با ارزش‌های برند هم‌سو باشند.

صدای برند:
لحن و زبانی است که برند برای ارتباط با #مخاطب استفاده می‌کند. صدای برند باید با شخصیت آن هماهنگ باشد.

جایگاه‌یابی:
جایگاه‌یابی برند همان موقعیت ویژه برند در #ذهن_مخاطب است. این جایگاه‌یابی باید منحصربه‌فرد و متمایز از سایر رقبا باشد.

آگاهی از برند:
میزان آشنایی مخاطب با برند است. هر چه آگاهی از #برند بالاتر باشد به این معناست که مخاطبان بیشتری نیز برند را می‌شناسند.

یادآوری برند:
توانایی مخاطب برای به یادآوردن برند شماست. افزایش میزان یادآوری برند به این معناست که #مخاطبان شما را راحت‌تر و سریع‌تر به یاد می‌آورند.

ارزش برند:
ارزش کلی برند شاخصی‌ست که مشخص می‌کند #مشتریان و مخاطبان چه مقدار پول و هزینه برای محصول‌ها و خدمات شما خواهند پرداخت.

مدیریت:
#مدیریت_برند به فرآیند حفظ و توسعه آن گفته می‌شود. این مدیریت باید به‌طور مستمر و مداوم صورت بگیرد تا برند مستحکم و قدرتمند باقی بماند.

فرهنگ برند:
از مجموعه‌ای از ارزش‌ها و باورهای برند تشکیل می‌شود و باید در تمام نقاط تماس برند با #مخاطب به‌طور مداوم جریان داشته باشد.

وعده:
وعده‌های #برند باید قابل‌دستیابی و متناسب با ارزش‌های آن باشد.

سفیر برند:
فردی‌ست که برند را نمایندگی می‌کند. این فرد باید نشان‌دهنده ارزش‌ها و #فرهنگ_برند باشد.

نقاط تماس برند و مشتری:
موقعیت‌هایی است که برند و #مشتری در آن با یکدیگر تعامل دارند. این تعامل باید به‌طور مداوم بهبود یابد تا تجربه مخاطبان از برند، همیشه مثبت‌ و خوب باشد.

شکاف برند:
به فاصله بین وعده‌های #برند و عملکرد واقعی آن گفته می‌شود. این شکاف‌ها حتماً باید برطرف شوند تا اعتماد مخاطبان از دست نرود.


#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
همگرایی بین حوزه ای با مدیریت دانش #مدیریت_دانش #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
همگرایی بین حوزه ای با مدیریت دانش

#همگرایی و ارتباط سیستم های مدیریتی یا به تعبیری همگرایی بین حوزه ها یکی از نیازهای فعلی سازمان ها است. مدیریت دانش به توسعه و تکامل سایر سیستم های مدیریتی کمک می کند و این همگرایی و ارتباط بستر مناسبی برای همکاری بین متخصصین حوزه های مختلف نیز خواهد بود.

مدیریت دانش به توسعه و تکامل سیستم های مدیریتی کمک می کند. به عنوان مثال:

مدیریت دانش مکمل #مدیریت_کیفیت است.

مدیریت دانش یک راه برای کاهش یا #مدیریت_ریسک است.

مدیریت دانش از فرایند #توسعه_محصولات پشتیبانی می کند.

مدیریت دانش و #مدیریت_منابع_انسانی نقاط تلاقی متعددی دارند.

دانش و مدیریت دانش ورودی و خروجی #فناوری_های_دیجیتال است.

مدیریت دانش به عنوان اهرمی بری رسیدن به یادگیری و #توسعه_سازمانی است.

مدیریت دانش به عنوان وسیله ای برای مدیریت بهتر ارتباط با #مشتری عمل می کند.

مدیریت دانش با ایجاد، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش، به #توسعه_فردی و جمعی کارکنان و بهبود بهره وری آنها کمک می کند.

#مدیریت_نوآوری مرتبط با مدیریت دانش است. مدیریت نوآوری توسط فعالیت های مدیریت دانش تسهیل شده و دانش جدید خلق می کند.

#مدیریت_دانش
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
قیف بازاریابی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
قیف بازاریابی چیست؟

«قیف بازاریابی» (Marketing Funnel) در واقع یک ابزار و #مدل_بازاریابی است که در هر مرحله از فرایند فروش، بهترین استراتژی را برای جذب مشتریان و تحقق اهداف سازمان مشخص می‌کند. به عبارت دیگر، این قیف، مجموعه‌ مراحلی است که مخاطب قبل از خرید و تبدیل شدن به مشتری، طی خواهد کرد. این ابزار در کسب و کارهای دیجیتالی هم با استقبال خوبی مواجه شده است. بسیاری از شرکت‌های فعال در حوزه تجارت الکترونیک از قیف بازاریابی برای پیشبرد روند فعالیت‌های خود استفاده می‌کنند.

بهره‌گیری از این قیف در #استراتژی_بازاریابی باعث افزایش حجم خرید مشتریان می‌شود. به عبارت دیگر، با استفاده از آن می‌توان فروش را بدون افزایش مشتریان جدید، چندین برابر کرد. تقریبا همه مخاطبان، وارد قسمت بالای قیف می‌شوند. هنر شما این است که مخاطب را به قسمت‌های پایین‌تر قیف، هدایت کنید. قیف بازاریابی دارای چند مرحله است:

🔺مرحله اول:
🔻آگاهی
مشتری

کسب آگاهی بالاترین مرحله #قیف_بازاریابی است. در این مرحله با فعالیت‌هایی که در بخش فروشتان انجام می‌دهید، قادر به برانگیختن حس اعتماد در مخاطبان خود خواهید شد. همواره به یاد داشته باشید که مشتریان بالقوه شما در میان همین مخاطبان حضور دارند.

🔺مرحله دوم:
🔻حس علاقه‌مندی را در مشتریان خود زنده کنید


اگر در مرحله اول خوب عمل کرده باشید، حتما با مخاطبانی که حس کنجکاوی‌شان برانگیخته شده روبه‌رو می‌شوید. انتظار این را داشته باشید که از شما بروشور و توضیح بیشتری ‌بخواهند. این ارتباط را بسیار غنیمت شمارید. در واقع، این تنها فرصت برای معرفی «برند» (Brand) و تثبیت جایگاهتان در نظر #مشتری است.

🔺مرحله سوم:
🔻مخاطب علاقه‌مند را به
مشتری بالقوه تبدیل کنید

این مرحله، زمانی است که #فروشندگان شما باید هنر خود را به نمایش بگذارند. گوی قدرت در دست تیم‌هایی است که در قسمت سوم قیف، بازاریابی با کیفیتی ارائه می‌دهند.

🔺مرحله چهارم:
🔻تصمیم خرید را در
مشتری تقویت کنید

مشتریان بالقوه در این مرحله تصمیم به خرید می‌گیرند. به مشتری ثابت کنید که به کیفیت و کارایی محصولتان اطمینان دارید. برای شروع، استفاده از نسخه آزمایشی محصول توسط مشتری گزینه مناسبی به نظر می‌رسد. این دقیقا همان کاری است که شرکت‌های بزرگی مانند «نایک» (.Nike, Inc) و «والت دیزنی» (Walt Disney) با ساخت فروشگاه‌های رایگان و ارائه نسخه‌های آزمایشی محصول‌های خود، انجام داده و تجربه مشتری را هدف قرار می‌دهند. برای #مطالعه بیشتر در این مورد می‌توانید سری مقاله‌های «همه‌چیز در مورد اقتصاد تجربه» را مطالعه کنید.

🔺مرحله پنجم:
🔻
مشتری در حال ارزیابی محصول شما است

این مرحله ارتباط کاملا مستقیمی به رفتار فروشنده با #مشتری دارد. مشتری صمیمت و رفتار خوب را احساس می‌کند. گاهی یک مشتری بالقوه تا این مرحله از قیف پایین می‌آید اما به دلیل یک برخورد نامناسب، تمام زحمت‌های قبلی از بین می‌رود. لزوم اهمیت آموزش کارکنان سازمان در این مرحله خود را به نمایش می‌گذارد.

🔺مرحله ششم:
🔻
مشتری دست به جیب می‌شود

تنها در مرحله ششم است که #فروشنده، نتیجه زحمت‌های خود را می‌بیند. چون مشتری بالاخره محصول را می‌خرد. در واقع این مرحله نشان‌دهنده کیفیت و درستی استراتژی‌ها و عملکرد تک‌تک افرادی است که در کل سازمان کار می‌کنند.


#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
چالش صف آرایی سازمان #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
چالش صف‌آرایی سازمان

یکی از دوستان صمیمی‌ام مدیر یک رستوران لوکس بود. ما هم زیاد به این رستوران سر می‌زدیم. یک روز که داشتیم شام می‌خوردیم، یکی از پیشخدمت‌ها با یک #مشتری اختلاف پیدا کرد. مشتری با عصبانیت دادوفریاد کرد و پیشخدمت هم صبر و حوصله به خرج نداد. رستوران به هم ریخت. بدتر از همه این که آن شب صاحب رستوران هم آنجا بود.

دوستم به سرعت پیشخدمت را از مشتری دور کرد. پیشخدمت با دادوفریاد گفت «این آقا به من توهین کرده، این شرایط غیرقابل‌تحمل است. یکی او را بیندازد بیرون.» مشتری که هنوز عصبانی بود فریاد کشید «ما مشتری رستوران هستیم، دزدی که نیامده‌ایم.»

صاحب رستوران به دوستم گفت «مشتری را به بیرون رستوران هدایت کن و به سرعت پیشخدمت را اخراج کن. حواست باشد. این اتفاق دیگر نباید تکرار شود.» این مشکل یکی از چالش‌های اصلی و مداوم #مدیران است: وقتی که منافع مشتری‌ها، #کارمندان و سهام‌داران در مقابل هم قرار می‌گیرد.

در آن لحظه خودم را به جای دوستم گذاشتم. باید طرف چه کسی را می‌گرفتم؟ مشتری، کارمند یا صاحب رستوران؟ به خصوص که نمی‌خواستم #مشتری‌_ها و کارمندهای دیگر هم درگیر ماجرا شوند.

این مشکل یکی از چالش‌های اصلی و مداوم مدیران است. وقتی که منافع مشتری‌ها، کارمندان و سهام‌داران در مقابل هم قرار می‌گیرد و طرفداری از هر کدام می‌تواند تمام سیستم را به شکل آبشاری پایین بکشد:

اخراج یک #کارمند باعث می‌شود که احساس ناامنی به دیگر اعضای سازمان سرایت کند. به نظر شما انتخاب درست حمایت از کدام راس مثلث است؟ سازمان یک سیستم باز است که به سختی می‌شود حدود آن را تعیین کرد.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar