مدیریار | Modiryar
836 subscribers
4.84K photos
671 videos
3 files
4.32K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
مدیریار | Modiryar
نحوه شکل‌گیری نظریه‌های یادگیری با گذشت زمان #نظریه_های_یادگیری #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
نحوه شکل‌گیری نظریه‌های یادگیری با گذشت زمان

وقتی #روانشناسان برای اولین بار در اواخر قرن ۱۹ به‌صورت جدی به مطالعه یادگیری پرداختند، دو دیدگاه غالب در روان‌شناسی، ساخت‌گرایی و کارکردگرایی بودند. علیرغم تفاوت‌های بسیار زیاد آن‌ها درباره مفروضه‌های زیربنایی و موضوعات موردمطالعه، این دو دیدگاه نقطه‌ضعف مشترکی داشتند. هردوی آن‌ها روش‌شناسی پژوهشی دقیقی نداشتند. ابزار اصلی بررسی یادگیری و دیگر پدیده‌های روان‌شناختی، به‌ویژه برای ساخت‌گرایان، روش درون‌نگری بود.

روانشناسان اولیه:

در اوایل قرن بیستم برخی از روان‌شناسان، رویکرد #درون‌_نگری را به خاطر ذهنیت و فقدان دقت علمی موردانتقاد قرار دادند. آن‌ها معتقد بودند که روان‌شناسی به‌عنوان یک رشته علمی، بدون روش‌های پژوهشی عینی، هرگز نمی‌تواند علم واقعی محسوب شود. آن‌ها بیان می‌کردند که برای مطالعه #یادگیری به‌صورت عینی و علمی، نظریه‌پردازان باید بر دو چیز متمرکز شوند که می‌توان آن‌ها را مشاهده و به‌صورت عینی اندازه‌گیری کرد:

رفتارهای افراد (پاسخ‌ها) ورویدادهای محیطی (محرک‌های قبل و بعدازاین پاسخ‌ها).
از آن به بعد، بسیاری از روان‌شناسان سعی کردند یادگیری و رفتار را عمدتاً از طریق تحلیل روابط محرک-پاسخ تبیین و درک کنند. این روان‌شناسان #رفتارگرا نامیده شدند و نظریه‌های یادگیری آن‌ها درکل به #رفتارگرایی شهرت یافت.

رفتارگرایی:

دیدگاه‌های #رفتارگرایی به درک ما از نحوه وقوع یادگیری و تأثیر محیط‌های آموزشی و درمانی در یادگیری افراد خیلی کمک کرد؛ ولی با گذشت زمان محدودیت‌های این دیدگاه آشکار شد. برای مثال، رفتارگرایان در ابتدا معتقد بودند که یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که یادگیرندگان به شیوه خاصی رفتار کنند؛ یعنی هنگامی‌که پاسخی را بدهند و پیامدهای آن پاسخ را تجربه می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، آن‌ها اعتقاد داشتند که یادگیری تنها از راه تجربه مستقیم صورت می‌گیرد.

نظریه یادگیری اجتماعی:

در دهه ۱۹۴۰، برخی از روان‌شناسان بیان کردند که افراد همچنین می‌توانند رفتارهای جدید را صرفاً با مشاهده دیگران و الگوها و تقلید از آن‌ها یاد بگیرند. این مفهوم سرمشق گیری نیروی محرکی برای دیدگاه جایگزین به ‌نام نظریه #یادگیری_اجتماعی فراهم کرد که بررسی می‌کرد چگونه افراد با مشاهده افراد پیرامون خودشان یاد می‌گیرند.

روانشناسی شناختی:

پیاژه:

رفتارگرایی و #نظریه_یادگیری_اجتماعی عمدتاً در آمریکای شمالی توسعه یافت. هم‌زمان با آن‌ها تعدادی از پژوهشگران اوایل قرن بیستم در اروپا، خط‌مشی کاملاً متفاوتی برای کشف ماهیت فرایندهای ذهنی درونی افراد اختیار کردند. برای مثال، در اوایل دهه ۱۹۲۰ پژوهشگر سوئیسی به نام ژان پیاژه نشان داد که وقتی کودکان بزرگ‌تر می‌شوند، فرایندهای استدلال آن‌ها تغییر می‌کند.

ویگوتسکی:

همچنین روان‌شناس روسی #لئو_ویگوتسکی درباره اینکه چگونه محیط اجتماعی و فرهنگ کودکان می‌تواند در کسب مهارت‌های پیچیده‌ تفکر به آن‌ها کمک کند، نظریه‌پردازی کرد. در آلمان نیز نظریه‌پردازانی ‌که به روان‌شناسان گشتالت معروف بودند، یافته‌های جالبی در ارتباط با پدیده‌های ذهنی نظیر ادراک و حل مسئله انسان ارائه کردند.

نظریه اجتماعی فرهنگی

اما حتی با تمرکز بر شناخت و رفتار نمی‌توانیم ویژگی شاخص انسان‌ها را بر حیوانات کاملاً مشخص کنیم. برخی از حیوانات موجودات متفکری هستند. برای مثال، گوریل‌ها، شامپانزه‌ها، دلفین‌ها، فیل‌ها و کلاغ‌ها می‌توانند خودشان را در آیینه تشخیص دهند که این نشان می‌دهد آن‌ها از خودشان #تصویر_ذهنی دارند.

در دو یا سه دهه گذشته، چند روان‌شناس بر اساس عقاید اولیه روان‌شناس روسی #لئو_ویگوتسکی نظریه‌هایی را در مورد نقش مهم تعامل و فرهنگ در یادگیری و رشد شناختی انسان به وجود آورده‌اند. به این دیدگاه‌ اسامی متعددی داده‌شده است که امروزه نظریه اجتماعی فرهنگی بیشتر مورداستفاده قرار می‌گیرد.

🔺 منبع:

🔻 Ormrod, J. E. (2012). Human learning (6th ed.). Boston, MA: Pearson


#نظریه_های_یادگیری
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس

خیلی از افراد تفاوت عزت نفس و #اعتماد_به_نفس را نمی‌دانند. درواقع بیشتر افراد فکر میکنند عزت نفس و اعتماد به نفس یکی هستند اما حقیقت این است که این دو با هم تفاوت زیادی دارند. ممکن است شما در یک سری مکان ها و در رابطه با توانایی های خاصی اعتماد به نفس داشته باشید اما عزت نفس شما در کل زندگی پایین باشد.

#عزت_نفس یک احساس کلی و ریشه ای است. اما اعتماد به نفس اینطور نیست. عموما تقویت اعتماد به نفس آسان تر از عزت نفس است چرا که با داشتن تجربیات مثبت اعتماد به نفس افراد به سمت درست خود میرود؛ اما تقویت عزت نفس پایین به تلاش بیشتری نیاز دارد.

جالب اینجاست که هردوی این احساسات روی همدیگر اثر می گذارند. درست است که تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس با هم زیاد است اما دو مفهوم غیر قابل جدا شدنی اند. عموما تاثیری که عزت نفس روی اعتماد به نفس میگذارد بزرگ تر است چرا که عزت نفس به #تصویر_ذهنی ما از خودمان بر میگردد و شامل موفقیت های جزئی ما در اتفاقات مختلف هم میشود.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar