مدیریار | Modiryar
✍ مزیت های استفاده از مدل های تصمیم گیری #مدیران، یک طیفی از مزیت های استفاده از مدل های ذهنی را استدلال می کنند که در نهایت به تصمیم گیری بهتر منجر می شود. #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ مزیت های استفاده از مدل های تصمیم گیری
#مدل_های_تصمیم_گیری و #مدل_های_ذهنی باید به صورت همزمان به کار برده شوند، طوری که هر کدام طوری کار کند که ضعف دیگری را جبران نماید. مدل های ذهنی می تواند جنبه های تک ویژگی یک موقعیت تصمیم گیری را با هم یکی کند. از طرف دیگر، مدل های تصمیم گیری که طراحی خوبی دارند، ثابت و هماهنگ و بدون خطا هستند، اما جنبه های تک ویژگی را کمتر در نظر می گیرد. مدیران هم تمایل دارند تا تصمیمات را با نتایج موفق و مثبت تر ارزیابی کنند که همین با نتایج ناموفق به دنبال دارد. در این جا به دلایل گفته شده در مورد عدم کاربرد مدل هایی که برخی مدیران با وجود برخی مزیت ها از آنها استفاده نمی کنند را عنوان می کنیم:
✅ مدل های ذهنی اغلب به اندازه کافی خوب هستند:
تکامل تدریجی برای ما مغزی را فراهم می کند که یک پردازشگر بر بازده از تمام #اطلاعات است، خصوصاً اطلاعاتی که طبیعتاً قابل رویت هستند. به هر حال مدیران به طور اشتباه بر این باورند که چون مدل های ذهنی بیشتر اوقات خوب عمل می کنند، در رابطه با رفتار پویا و پیچیده بازار هم خوب تصمیم گیری کرده و کافی هستند. اما مدل های ذهنی همیشه موثر نیستند، خصوصاً زمانی که اطلاعات الگوی مشابهی به دست نمی دهد. مدل ها مشکلات مدیریتی را که مردم حل می کنند را حل نمی کنند: این امر غیر واقعی است که انتظار داشته باشیم مدل ها مستقیماً مشکلات مدیریتی را حل کنند.
✅ مدیران، هزینه های فرصت تصمیم گیری هایشان را نادیده می گیرند:
مدیران تنها به #پیامدهای_تصمیم_گیری که در واقعیت صورت می دهند را مورد توجه قرار می دهند و پیامد کاری را که انجام نمی دهند در نظر ندارند. بنابراین، آنها اغلب قادر به قضاوت در مورد خودشان نیستند که آیا می توانستند با مدل های تصمیم گیری بهتر کار کنند یا خیر.
✅ مدل ها نیازمند دقت هستند:
در مدل ها لازم است که فرضیه ها روشن شوند، و منابع داده ای به وضوح مشخص شود و غیره. برخی مدیران تمام این محکم کاری ها را به عنوان تهدیدی برای پایه قدرت شان و #ارزش گاهی موقعیت شان خصوصاً مدیران متوسط در سازمان های سلسله مراتبی در نظر می گیرند.
✅ مدل ها روی تجزیه تحلیل تأکید دارند:
مدیران، عمل را ترجیح می دهند. لتیل (۱۹۷۵) این جمله را سالها قبل عنوان کرد، در گذشته، #مدیران حتی توانستند روی کارکنان مشترک پشتیبانی حساب کنند و در زمان لازم که به تجربه تحلیل نیاز داشتند از آنها کمک بگیرند. لذا آنها می توانستند بر آنچه دوست داشند انجام دهند، متمرکز شوند.
به طور کلی، وقتی مزیت های بالقوه زیادی برای کاربرد مدل های #تصمیم_گیری وجود دارد، موانع زیادی هم برای رسید ن به این مزایا در واقعیت وجود دارد. برخی از این مزایا را به راحتی نمی توان سنجش کرد.
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#مدل_های_تصمیم_گیری و #مدل_های_ذهنی باید به صورت همزمان به کار برده شوند، طوری که هر کدام طوری کار کند که ضعف دیگری را جبران نماید. مدل های ذهنی می تواند جنبه های تک ویژگی یک موقعیت تصمیم گیری را با هم یکی کند. از طرف دیگر، مدل های تصمیم گیری که طراحی خوبی دارند، ثابت و هماهنگ و بدون خطا هستند، اما جنبه های تک ویژگی را کمتر در نظر می گیرد. مدیران هم تمایل دارند تا تصمیمات را با نتایج موفق و مثبت تر ارزیابی کنند که همین با نتایج ناموفق به دنبال دارد. در این جا به دلایل گفته شده در مورد عدم کاربرد مدل هایی که برخی مدیران با وجود برخی مزیت ها از آنها استفاده نمی کنند را عنوان می کنیم:
✅ مدل های ذهنی اغلب به اندازه کافی خوب هستند:
تکامل تدریجی برای ما مغزی را فراهم می کند که یک پردازشگر بر بازده از تمام #اطلاعات است، خصوصاً اطلاعاتی که طبیعتاً قابل رویت هستند. به هر حال مدیران به طور اشتباه بر این باورند که چون مدل های ذهنی بیشتر اوقات خوب عمل می کنند، در رابطه با رفتار پویا و پیچیده بازار هم خوب تصمیم گیری کرده و کافی هستند. اما مدل های ذهنی همیشه موثر نیستند، خصوصاً زمانی که اطلاعات الگوی مشابهی به دست نمی دهد. مدل ها مشکلات مدیریتی را که مردم حل می کنند را حل نمی کنند: این امر غیر واقعی است که انتظار داشته باشیم مدل ها مستقیماً مشکلات مدیریتی را حل کنند.
✅ مدیران، هزینه های فرصت تصمیم گیری هایشان را نادیده می گیرند:
مدیران تنها به #پیامدهای_تصمیم_گیری که در واقعیت صورت می دهند را مورد توجه قرار می دهند و پیامد کاری را که انجام نمی دهند در نظر ندارند. بنابراین، آنها اغلب قادر به قضاوت در مورد خودشان نیستند که آیا می توانستند با مدل های تصمیم گیری بهتر کار کنند یا خیر.
✅ مدل ها نیازمند دقت هستند:
در مدل ها لازم است که فرضیه ها روشن شوند، و منابع داده ای به وضوح مشخص شود و غیره. برخی مدیران تمام این محکم کاری ها را به عنوان تهدیدی برای پایه قدرت شان و #ارزش گاهی موقعیت شان خصوصاً مدیران متوسط در سازمان های سلسله مراتبی در نظر می گیرند.
✅ مدل ها روی تجزیه تحلیل تأکید دارند:
مدیران، عمل را ترجیح می دهند. لتیل (۱۹۷۵) این جمله را سالها قبل عنوان کرد، در گذشته، #مدیران حتی توانستند روی کارکنان مشترک پشتیبانی حساب کنند و در زمان لازم که به تجربه تحلیل نیاز داشتند از آنها کمک بگیرند. لذا آنها می توانستند بر آنچه دوست داشند انجام دهند، متمرکز شوند.
به طور کلی، وقتی مزیت های بالقوه زیادی برای کاربرد مدل های #تصمیم_گیری وجود دارد، موانع زیادی هم برای رسید ن به این مزایا در واقعیت وجود دارد. برخی از این مزایا را به راحتی نمی توان سنجش کرد.
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ شش مدل ذهنی یک رهبر #رهبری #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ شش مدل ذهنی یک رهبر
✅ رهبران بر مجموعهای از رویکردها و #مدل_های_ذهنی تکیه دارند که میتواند از خدمترسانی به هیچکس تا خدمترسانی به کل جامعه را دربرمیگیرد. دانستن نقاط قوت و ضعف هر یک از این مدلهای ذهنی، مخصوصاً آن دسته مدلهایی که شما بیشتر بر روی آنها تأکید دارید، میتواند به شما کمک کند تا تیمهای بهتری بسازید و اثرگذاری بیشتری داشته باشید.
✅ یکی از روشنگرترین پرسشهایی که #رهبران میتوانند از خودشان بپرسند این است: «من به چه کسی خدمت میکنم؟» پاسخ آنها به این پرسش، بیشتر از آنکه بخواهد ویژگیهای شخصیتی و هوش هیجانی آنها را مشخص کند، مدل رهبری و حوزه نفوذشان را نشان خواهد داد. اگر آنها به درستی به این پرسش پاسخ دهند، تلاشهایشان متمرکزتر میشود و میتوانند تیمهای بهتری بسازند، از وقوع فاجعه جلوگیری کنند و اثر ماندگارتری درون سازمان و فراتر از آن بگذارند.
✅ در سالهای اخیر با رهبران بیش از ۸۰ سازمان در صنایع مختلف مصاحبههایی انجام شده است. نتایج این مصاحبهها در کنار نتایج بهدستآمده از تحقیق در زمینه رهبری با رویکرد شناختی (Cognitive Leadership) و در زمینه روانشناسی تکوینی (Developmental Psychology)، شش #مدل_ذهنی رهبری را به ما نشان میدهد. این شش مدل ذهنی عبارتند از:
▪خودخواه (Egoist):
سعی دارد خودش بیشترین نفع را ببرد.
▪تعالینگر (Transcender):
بهدنبال منافع کل اکوسیستم است.
▪ سازنده (Builder):
تمام تمرکزش را روی ساختن سازمان میگذارد.
▪آفتابپرست (Chameleon):
با اطراف خود منطبق میشود و به همه خدمت میکند.
▪ پویا و پرانرژی (Dynamo):
روی استراتژیهای واضح و اهداف مشخص تمرکز میکند.
▪جامعهستیز (Sociopath):
به هیچکس خدمت نمیکند و به اجرای قانون اعتقادی ندارد.
✅ هر یک از این مدلهای ذهنی شامل مجموعهای از #فرضیات و باورها درباره ماهیت و هدف رهبری است. همچنین بهترین روشها برای استفاده از هر یک از مدلهای ذهنی را نشان میدهد.
✅ نتایج مطالعه و مصاحبه با #رهبران نشان میدهد که آنها یک مدل ذهنی واحد ندارند. در عوض، مجموعهای از ذهنیتها را دارند که هر کدام از آنها -در کنار ترکیب کلی ذهنیتها که از فرد به فرد متفاوت است- روی تصمیمات و رفتارهای او تأثیر میگذارند و میتوانند جهت، تمرکز و عملکرد سازمان را تغییر دهند.
#رهبری
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ رهبران بر مجموعهای از رویکردها و #مدل_های_ذهنی تکیه دارند که میتواند از خدمترسانی به هیچکس تا خدمترسانی به کل جامعه را دربرمیگیرد. دانستن نقاط قوت و ضعف هر یک از این مدلهای ذهنی، مخصوصاً آن دسته مدلهایی که شما بیشتر بر روی آنها تأکید دارید، میتواند به شما کمک کند تا تیمهای بهتری بسازید و اثرگذاری بیشتری داشته باشید.
✅ یکی از روشنگرترین پرسشهایی که #رهبران میتوانند از خودشان بپرسند این است: «من به چه کسی خدمت میکنم؟» پاسخ آنها به این پرسش، بیشتر از آنکه بخواهد ویژگیهای شخصیتی و هوش هیجانی آنها را مشخص کند، مدل رهبری و حوزه نفوذشان را نشان خواهد داد. اگر آنها به درستی به این پرسش پاسخ دهند، تلاشهایشان متمرکزتر میشود و میتوانند تیمهای بهتری بسازند، از وقوع فاجعه جلوگیری کنند و اثر ماندگارتری درون سازمان و فراتر از آن بگذارند.
✅ در سالهای اخیر با رهبران بیش از ۸۰ سازمان در صنایع مختلف مصاحبههایی انجام شده است. نتایج این مصاحبهها در کنار نتایج بهدستآمده از تحقیق در زمینه رهبری با رویکرد شناختی (Cognitive Leadership) و در زمینه روانشناسی تکوینی (Developmental Psychology)، شش #مدل_ذهنی رهبری را به ما نشان میدهد. این شش مدل ذهنی عبارتند از:
▪خودخواه (Egoist):
سعی دارد خودش بیشترین نفع را ببرد.
▪تعالینگر (Transcender):
بهدنبال منافع کل اکوسیستم است.
▪ سازنده (Builder):
تمام تمرکزش را روی ساختن سازمان میگذارد.
▪آفتابپرست (Chameleon):
با اطراف خود منطبق میشود و به همه خدمت میکند.
▪ پویا و پرانرژی (Dynamo):
روی استراتژیهای واضح و اهداف مشخص تمرکز میکند.
▪جامعهستیز (Sociopath):
به هیچکس خدمت نمیکند و به اجرای قانون اعتقادی ندارد.
✅ هر یک از این مدلهای ذهنی شامل مجموعهای از #فرضیات و باورها درباره ماهیت و هدف رهبری است. همچنین بهترین روشها برای استفاده از هر یک از مدلهای ذهنی را نشان میدهد.
✅ نتایج مطالعه و مصاحبه با #رهبران نشان میدهد که آنها یک مدل ذهنی واحد ندارند. در عوض، مجموعهای از ذهنیتها را دارند که هر کدام از آنها -در کنار ترکیب کلی ذهنیتها که از فرد به فرد متفاوت است- روی تصمیمات و رفتارهای او تأثیر میگذارند و میتوانند جهت، تمرکز و عملکرد سازمان را تغییر دهند.
#رهبری
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ تئوری کوه یخ #کوه_یخ #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ نحوه اجرای چهار گام اساسی در نظریه کوه یخ
✅ #مدل_کوه_یخ یک ابزار تفکر سیستمی است که می تواند برای کمک به افراد در درک رابطه بین مشکلات یا رویدادهای قابل توجه و عوامل زمینه ای، مورد استفاده قرار گیرد. درست همانطور که تنها ده درصد از جرم یک کوه یخ در بالای آب قابل مشاهده است، نظریه کوه یخ نیز بر این ایده مبتنی است که معمولاً عوامل بیشتری نسبت به آنچه در ابتدا آشکار است در یک مشکل دخیل هستند.
✅ مدل کوه یخ می تواند برای کمک به افراد در شناسایی علل پنهان مشکلات استفاده شود تا بتوان به آنها رسیدگی کرد. در کسب و کار و تجارت نیز میتوان از نظریه کوه یخ برای حل مشکلات و مسائل مربوط به کسب و کار استفاده کرد. مشکلات را نمی توان با همان ذهنیتی که آنها را ایجاد کرده است، حل کرد" ~ #آلبرت_انیشتین
1⃣ سطح وقایع
✅ #سطح_وقایع سطحی است که ما معمولاً جهان را در آن درک می کنیم. برای مثال، یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و متوجه می شویم که سرما خورده ایم. در حالی که مشکلات مشاهده شده در سطح وقایع را اغلب می توان با یک تنظیم مجدد ساده حل کرد، مدل کوه یخ ما را مجبور می کند فرض نکنیم که هر مشکلی را می توان به سادگی با درمان علامت یا تنظیم در سطح رویداد حل کرد.
2⃣ سطح الگوهای رفتاری
✅ اگر درست زیر سطح #رویداد نگاه کنیم، اغلب متوجه الگوها می شویم. اتفاقات مشابهی در طول زمان رخ داده است. ممکن است زمانی که به اندازه کافی استراحت نکردهایم بیشتر سرما میخوردیم. بر اساس نظریه کوه یخ، مشاهده الگوها به ما این امکان را می دهد که رویدادها را پیش بینی کنیم.
3⃣ سطح ساختار سیستمی
✅ در زیر سطح #الگوهای_رفتاری، سطح ساختار قرار دارد. وقتی میپرسیم “چه چیزی باعث الگویی که مشاهده میکنیم چیست؟” پاسخ معمولاً نوعی ساختار است. افزایش استرس در محل کار به دلیل سیاست ارتقای جدید، عادت به بد غذا خوردن در هنگام استرس، یا مکان نامناسب برای نگهداری منابع غذایی سالم، همگی میتوانند ساختارهایی برای سرماخوردگی ما باشند.
✅ به گفته پروفسور جان گربر، ساختارها می توانند شامل موارد زیر باشند:
▪منابع فیزیکی:
مانند ماشین های خودکار، جاده ها، چراغ های راهنمایی یا زمین.
▪سازمانها:
مانند شرکتها، دولتها و مدارس.
▪سیاست ها:
مانند قوانین، مقررات و ساختارهای مالیاتی.
▪تشریفات:
رفتارهای همیشگی که چنان ریشه دوانده که آگاه نیستند.
4⃣ سطح افکار و باورهای ذهنی
▪#مدل_های_ذهنی نگرشها، باورها، اخلاقیات، انتظارات و ارزشهایی هستند که به ساختارها اجازه میدهند تا به عملکرد خود ادامه دهند.
▪اینها باورهایی هستند که اغلب به طور #ناخودآگاه از جامعه یا خانواده خود یاد می گیریم و احتمالاً از آنها بی اطلاع هستیم.
▪اگر از منظر مدل کوه یخ به مدلهای ذهنی که میتوانند در سرماخوردگی ما نقش داشته باشند نگاه کنیم میتوانیم به مواردی از جمله موارد زیر اشاره کنیم:
▪باور به اینکه شغل برای #هویت ما بسیار مهم است، غذای سالم بسیار گران است، یا اینکه استراحت برای افراد بیانگیزه است اشاره کنیم.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ #مدل_کوه_یخ یک ابزار تفکر سیستمی است که می تواند برای کمک به افراد در درک رابطه بین مشکلات یا رویدادهای قابل توجه و عوامل زمینه ای، مورد استفاده قرار گیرد. درست همانطور که تنها ده درصد از جرم یک کوه یخ در بالای آب قابل مشاهده است، نظریه کوه یخ نیز بر این ایده مبتنی است که معمولاً عوامل بیشتری نسبت به آنچه در ابتدا آشکار است در یک مشکل دخیل هستند.
✅ مدل کوه یخ می تواند برای کمک به افراد در شناسایی علل پنهان مشکلات استفاده شود تا بتوان به آنها رسیدگی کرد. در کسب و کار و تجارت نیز میتوان از نظریه کوه یخ برای حل مشکلات و مسائل مربوط به کسب و کار استفاده کرد. مشکلات را نمی توان با همان ذهنیتی که آنها را ایجاد کرده است، حل کرد" ~ #آلبرت_انیشتین
1⃣ سطح وقایع
✅ #سطح_وقایع سطحی است که ما معمولاً جهان را در آن درک می کنیم. برای مثال، یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و متوجه می شویم که سرما خورده ایم. در حالی که مشکلات مشاهده شده در سطح وقایع را اغلب می توان با یک تنظیم مجدد ساده حل کرد، مدل کوه یخ ما را مجبور می کند فرض نکنیم که هر مشکلی را می توان به سادگی با درمان علامت یا تنظیم در سطح رویداد حل کرد.
2⃣ سطح الگوهای رفتاری
✅ اگر درست زیر سطح #رویداد نگاه کنیم، اغلب متوجه الگوها می شویم. اتفاقات مشابهی در طول زمان رخ داده است. ممکن است زمانی که به اندازه کافی استراحت نکردهایم بیشتر سرما میخوردیم. بر اساس نظریه کوه یخ، مشاهده الگوها به ما این امکان را می دهد که رویدادها را پیش بینی کنیم.
3⃣ سطح ساختار سیستمی
✅ در زیر سطح #الگوهای_رفتاری، سطح ساختار قرار دارد. وقتی میپرسیم “چه چیزی باعث الگویی که مشاهده میکنیم چیست؟” پاسخ معمولاً نوعی ساختار است. افزایش استرس در محل کار به دلیل سیاست ارتقای جدید، عادت به بد غذا خوردن در هنگام استرس، یا مکان نامناسب برای نگهداری منابع غذایی سالم، همگی میتوانند ساختارهایی برای سرماخوردگی ما باشند.
✅ به گفته پروفسور جان گربر، ساختارها می توانند شامل موارد زیر باشند:
▪منابع فیزیکی:
مانند ماشین های خودکار، جاده ها، چراغ های راهنمایی یا زمین.
▪سازمانها:
مانند شرکتها، دولتها و مدارس.
▪سیاست ها:
مانند قوانین، مقررات و ساختارهای مالیاتی.
▪تشریفات:
رفتارهای همیشگی که چنان ریشه دوانده که آگاه نیستند.
4⃣ سطح افکار و باورهای ذهنی
▪#مدل_های_ذهنی نگرشها، باورها، اخلاقیات، انتظارات و ارزشهایی هستند که به ساختارها اجازه میدهند تا به عملکرد خود ادامه دهند.
▪اینها باورهایی هستند که اغلب به طور #ناخودآگاه از جامعه یا خانواده خود یاد می گیریم و احتمالاً از آنها بی اطلاع هستیم.
▪اگر از منظر مدل کوه یخ به مدلهای ذهنی که میتوانند در سرماخوردگی ما نقش داشته باشند نگاه کنیم میتوانیم به مواردی از جمله موارد زیر اشاره کنیم:
▪باور به اینکه شغل برای #هویت ما بسیار مهم است، غذای سالم بسیار گران است، یا اینکه استراحت برای افراد بیانگیزه است اشاره کنیم.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar