✍ نمايی از روابط درونی احتمالی نيازهای افراد با عوامل دیگر
#Wilson، 2000.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#Wilson، 2000.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ نمايی از روابط درونی احتمالی نيازهای افراد با عوامل دیگر #Wilson، 2000. #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ نمايی از روابط درونی احتمالی نيازهای افراد با عوامل دیگر
▪️#ويلسون برای تعريف مفهوم نياز اطلاعاتی ابتدا به مفهوم اطلاعات در مطالعات تحقيقاتی كاربران اشاره میكند:
1⃣ اطلاعات به عنوان يك #موجوديت_فيزيكی يا پديده (مثل تعداد مجلات يا تعداد كتابها)؛
2⃣ اطلاعات به عنوان #مجرای_ارتباطي كه از طريق آن، دادهها منتقل ميشود ( مثل برخورد شفاهي)؛
3⃣ اطلاعات به عنوان #داده_موضوعی موجود در يك سند كه يا از طريق شفاهي و به عنوان دادهاي با هدف منتقل شده، يا به عنوان توصيه يا عقيده ، ارزش قضاوت دارد.
اطلاعات در موقعيتهاي متفاوت به نيازهاي انساني وابسته است:
⇦ #محتويات_واقعی:
موضوع منابع دادهها، نيازهای شناختی را برآورده ميكند. درحقيقت كاربران فكر ميكنند كه در اين منابع، اطلاعات وجود دارد و برخي منابع براي برآوردن نيازهاي عاطفي طراحي شدهاند (مثلرمانها).
⇦ #مجراهای_ارتباطی:
مجراهاي شفاهي ممكن است به خوبي نيازهاي عاطفي را برآورده كنند؛ اما بيشتر، نيازهاي شناختي را ارضا ميكنند.
⇦ #سند_فيزيكی:
بيشتر نيازهاي عاطفي را بر آورده ميكند، مثل جمعآوري مجموعهها يا كتابهاي تصويري، و مجموعههاي كمياب صحافيشده، و ...
▪️#ويلسون معتقد است از اين واقعيت كه اطلاعات ممكن است به سبك و روش ديگري غير از سند فيزيكي ارائه شود، نبايد غفلت كرد؛ بخصوص وقتي اين سبكها تأثير قوي در فرهنگ دارند، مثل تلويزيون يا كنفرانس يا تلهكنفرانسهاي رايانهاي كه از طريق آن، امكان ارتباط تعاملي برقرار ميشود.
▪️#اطلاعات_پيوسته پايگاه دادهها، گاهي نيازهاي شناختي و تنوع بصری تلويزيون، نيازهای عاطفي را برآورده ميكند و گاهي سبكها تحت تأثير عوامل محيطي يا اقتصادي هستند. در زندگي اجتماعي هر فرد، نقشهايي وجود دارند كه بسته بهآنها، نيازهاي فردي تغيير ميكنند.
▪️به نظر وي #نظامهای_اطلاعاتی تخصصی، يكی از وابستهترين نقشها را نقش موقعيت كار دانستهاند كه مجموعهاي از فعاليتها و مسئوليتها را به دنبال دارد. نقش كاري، انجام يك كار خاص است و فرآيند برنامهريزي و تصميمگيري، موتور محرك اوليه نيازهاي شناختي است.
▪️به نظر «ويلسون» #ماهيت_سازمان با ساختار فردي و شخصيتي افراد، به هم پيوسته و ممزوج است و اين نيازهاي عاطفي مثل موفقيت در كار، خود- بياني (بيان شخصيت و احساس خود در هنر و ادبيات) و خودشكوفايي را خلق ميكنند.
▪️الگوی خاص #نياز_اطلاعاتی، تابعي از همه اين عوامل خواهد بود. به علاوه، عواملي مثل سطح كار سازمان، و محيط و فضاي حاكم بر سازمان نيز در اين امر دخيل است:
1⃣ #فضای_اقتصادی و تخصيص متفاوت منابع اطلاعاتي در برخي محيطهاي كاري سبب فقر اطلاعاتي يا غناي اطلاعاتي ميشود و تاثيرات متعاقب آن، انتخاب مجراهاي ارتباطي يا رفتارهاي اطلاعيابي است.
2⃣ #نظام_های_سياسی باعث ميشوند نوع خاصي از اطلاعات براي گروهي غير قابل دسترس و ممنوع باشد و اين سبب ميشود كه عدم دسترسي به اطلاعات، به كار صدمه بزند.
3⃣ #محيط_فيزيكی تأثير بسيار روشني بر نحوه انجام كار دارد و بيشتر بر نيازهاي فيزيولوژيكي و شناختي متمركز است. نوع محل كار، نوع نيازهاي شناختي را تعيين ميكند.
▪️شكل، نمايي از روابط دروني احتمالي نيازهاي افراد با عوامل ديگر است. البته منظور ازاطلاعات، ابزاري براي #ارضای_نيازها است كه شامل امور واقعي، دادهها، افكار، انديشهها و توصيهها است.
#Wilson، 2000.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
▪️#ويلسون برای تعريف مفهوم نياز اطلاعاتی ابتدا به مفهوم اطلاعات در مطالعات تحقيقاتی كاربران اشاره میكند:
1⃣ اطلاعات به عنوان يك #موجوديت_فيزيكی يا پديده (مثل تعداد مجلات يا تعداد كتابها)؛
2⃣ اطلاعات به عنوان #مجرای_ارتباطي كه از طريق آن، دادهها منتقل ميشود ( مثل برخورد شفاهي)؛
3⃣ اطلاعات به عنوان #داده_موضوعی موجود در يك سند كه يا از طريق شفاهي و به عنوان دادهاي با هدف منتقل شده، يا به عنوان توصيه يا عقيده ، ارزش قضاوت دارد.
اطلاعات در موقعيتهاي متفاوت به نيازهاي انساني وابسته است:
⇦ #محتويات_واقعی:
موضوع منابع دادهها، نيازهای شناختی را برآورده ميكند. درحقيقت كاربران فكر ميكنند كه در اين منابع، اطلاعات وجود دارد و برخي منابع براي برآوردن نيازهاي عاطفي طراحي شدهاند (مثلرمانها).
⇦ #مجراهای_ارتباطی:
مجراهاي شفاهي ممكن است به خوبي نيازهاي عاطفي را برآورده كنند؛ اما بيشتر، نيازهاي شناختي را ارضا ميكنند.
⇦ #سند_فيزيكی:
بيشتر نيازهاي عاطفي را بر آورده ميكند، مثل جمعآوري مجموعهها يا كتابهاي تصويري، و مجموعههاي كمياب صحافيشده، و ...
▪️#ويلسون معتقد است از اين واقعيت كه اطلاعات ممكن است به سبك و روش ديگري غير از سند فيزيكي ارائه شود، نبايد غفلت كرد؛ بخصوص وقتي اين سبكها تأثير قوي در فرهنگ دارند، مثل تلويزيون يا كنفرانس يا تلهكنفرانسهاي رايانهاي كه از طريق آن، امكان ارتباط تعاملي برقرار ميشود.
▪️#اطلاعات_پيوسته پايگاه دادهها، گاهي نيازهاي شناختي و تنوع بصری تلويزيون، نيازهای عاطفي را برآورده ميكند و گاهي سبكها تحت تأثير عوامل محيطي يا اقتصادي هستند. در زندگي اجتماعي هر فرد، نقشهايي وجود دارند كه بسته بهآنها، نيازهاي فردي تغيير ميكنند.
▪️به نظر وي #نظامهای_اطلاعاتی تخصصی، يكی از وابستهترين نقشها را نقش موقعيت كار دانستهاند كه مجموعهاي از فعاليتها و مسئوليتها را به دنبال دارد. نقش كاري، انجام يك كار خاص است و فرآيند برنامهريزي و تصميمگيري، موتور محرك اوليه نيازهاي شناختي است.
▪️به نظر «ويلسون» #ماهيت_سازمان با ساختار فردي و شخصيتي افراد، به هم پيوسته و ممزوج است و اين نيازهاي عاطفي مثل موفقيت در كار، خود- بياني (بيان شخصيت و احساس خود در هنر و ادبيات) و خودشكوفايي را خلق ميكنند.
▪️الگوی خاص #نياز_اطلاعاتی، تابعي از همه اين عوامل خواهد بود. به علاوه، عواملي مثل سطح كار سازمان، و محيط و فضاي حاكم بر سازمان نيز در اين امر دخيل است:
1⃣ #فضای_اقتصادی و تخصيص متفاوت منابع اطلاعاتي در برخي محيطهاي كاري سبب فقر اطلاعاتي يا غناي اطلاعاتي ميشود و تاثيرات متعاقب آن، انتخاب مجراهاي ارتباطي يا رفتارهاي اطلاعيابي است.
2⃣ #نظام_های_سياسی باعث ميشوند نوع خاصي از اطلاعات براي گروهي غير قابل دسترس و ممنوع باشد و اين سبب ميشود كه عدم دسترسي به اطلاعات، به كار صدمه بزند.
3⃣ #محيط_فيزيكی تأثير بسيار روشني بر نحوه انجام كار دارد و بيشتر بر نيازهاي فيزيولوژيكي و شناختي متمركز است. نوع محل كار، نوع نيازهاي شناختي را تعيين ميكند.
▪️شكل، نمايي از روابط دروني احتمالي نيازهاي افراد با عوامل ديگر است. البته منظور ازاطلاعات، ابزاري براي #ارضای_نيازها است كه شامل امور واقعي، دادهها، افكار، انديشهها و توصيهها است.
#Wilson، 2000.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar