#یادگیری_زدایی
#Unlearning
🔺نویسنده: Mark Bonchek
🔻مترجم: سید ساجد متولیان
▪️از زمان انتشار کتاب #پنجمین_فرمان تالیف #پیتر_سنگه در سال ۱۹۹۱ شرکتها به دنبال آن بودهاند که یک #سازمان_یادگیرنده (Learning Organization) باشند که بهطور مداوم میتواند خودش را بهبود ببخشد. در عصر تحولات دیجیتالی که در آن به سر میبریم، این هدف بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. اما حتی بهترین شرکتها هم کماکان برای دستیابی به پیشرفتی واقعی در این زمینه در حال تقلا هستند.
▪️مشکل اصلی از آنجا ناشی میشود که اکثر این شرکتها روی موضوع نادرستی تمرکز کردهاند. مشکل اصلی «یاد گرفتن» نیست، بلکه «یادگیریزدایی» است. میتوان گفت در بسیاری از جنبههای کسبوکار، از استراتژی و بازاریابی گرفته تا سازماندهی و رهبری، ما عموما از مدلهای ذهنی استفاده میکنیم که تاریخ مصرفشان گذشته است.
▪️برای آنکه بتوانیم منطق جدید ارزشآفرینی در کسبوکار را درک کنیم، ضروری است که دانستههای قبلی را کنار بگذاریم.یادگیریزدایی به معنای فراموش کردن نیست، بلکه به معنای توانایی انتخاب یک مدل ذهنی یا گفتمان جایگزین است. وقتی چیز جدیدی را یاد میگیریم، مهارتها یا دانش جدیدی را به آنچه قبلا میدانستیم میافزاییم.
▪️وقتی یادگیریزدایی انجام میدهیم، مدلهای ذهنی قدیمی را کنار میگذاریم تا بتوانیم یک مدل ذهنی متفاوت انتخاب کنیم. در حوزه استراتژی، مدل پنج نیرویی مایکل پورتر در ذهن نسل ما باقی مانده است. در این مدل، مزیت رقابتی به ۴ طریق به دست میآید:
➊ کم کردن هزینهها،
➋ بالا بردن قیمتها،
➌ نگهداشتن مشتریان و
➍ جلوگیری از ورود رقبا.
از دیدگاه #پورتر:
« #جوهره_استراتژی آن است که برای چیزی که در حال تلاش برای رسیدن به آن هستید، محدودیت تعیین کنید.»
▪️اما در یک اقتصاد شبکهای، موضوعاتی همچون ماهیت استراتژی، ارزشآفرینی و مزیت رقابتی دستخوش تغییرات گستردهای شده است. شرکتهایی نظیر گوگل، اوبر، Airbnb و فیسبوک، به جای اعمال محدودیت به دنبال حذف محدودیتها هستند. آنها به چیزی فراتر از کنترل کردن مجرای انتقال محصول میاندیشند و در عوض به دنبال ایجاد پلتفرمهایی هستند که بتوانند دیگران را قادر به ارزشآفرینی کنند.
▪️نمیتوان گفت مدل پورتر کاملا منسوخ و بلااستفاده شده است. اما بیشک میتوان گفت با توجه به شرایط امروزی کسبوکارها، دارای نواقصی است. برای اینکه بتوان به چنین مدلی به عنوان یکی از گزینههای محتمل و نه یگانه حقیقت موجود نگریست، نیاز به مهارت یادگیریزدایی داریم. در حوزه بازاریابی، تفکر ما تحت تاثیر مدلهای ذهنی برآمده از ارتباطات انبوه (Mass communication) قرار گرفته است.
▪️دنیا به مکانی برای ارتباط همه با همه (many-to-many) تبدیل شده است. اما ما هنوز با مدل ذهنی قدیمی یکی با همه (one-to-many) پیش میرویم، هر چیزی را خطی و تقابلی میبینیم و بازار را به بخشهای منفک از هم تقسیم میکنیم، غافل از آنکه آدمهای امروزی چندبعدی هستند. با مشتریان مانند مصرفکنندگان برخورد میکنیم، حتی وقتی آنها میخواهند همآفرین باشند.
#Co_creator
▪️خریداران هدف را مشخص میکنیم و برایشان کمپین راه میاندازیم تا پیامهایی را از طریق کانالهای ارتباطی به آنها ارسال کنیم، درحالیکه درگیری واقعی زمانی اتفاق میافتد که تجارب مشترک شکل گرفته باشد. میخواهیم در فرآیند خرید محصول یا خدمت، افراد را از یک مسیر ثابت به پیش ببریم، درحالیکه سفر مشتری، ماهیتی غیرخطی دارد. ما نیاز داریم مفاهیم مربوط به مدلهای بازاریابی دافعهای (Push Marketing) که قبلا آموختهایم را از ذهنمان بزداییم و به دنبال مدلهای جایگزین باشیم.
▪️برای مثال، به جای آنکه بخواهیم مشتریان را مترادف با مصرفکنندگان در نظر بگیریم، باید تلاش کنیم با آنها در قالب نقشهای اجتماعی گوناگون ارتباط برقرار کنیم. به جای ارائه یک ارزش پیشنهادی به مخاطبان، میتوانیم به دنبال دستیابی به یک هدف مشترک با آنها باشیم.
▪️در عصر طراحی سازمانی کنونی شاهد تغییر سلسلهمراتبهای رسمی به شبکههای سیال هستیم، اما این خود نیاز به حجم قابلتوجهی از یادگیریزدایی دارد. غرایزمان به ما میگوید به مفهوم سازمان به عنوان یک چارت سازمانی فکر کنیم و بهطور خودکار تصمیمگیری را به رئیس بخش تفویض میکنیم.
▪️اغلب میشنوم که مدیران راجع به اینکه بیشتر «شبکهای» باشند صحبت میکنند، اما در واقع منظورشان همکاری بین گروههای درونسازمانی است. برای اینکه واقعا بتوانید یک سازمان شبکهای باشید، به اصول تصمیمگیری نیاز دارید که بتواند همزمان نظم و آزادی عمل ایجاد کند، اما این خود به یادگیریزدایی در حوزههای مدیریت، رهبری و حکمرانی نیاز دارد.
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#Unlearning
🔺نویسنده: Mark Bonchek
🔻مترجم: سید ساجد متولیان
▪️از زمان انتشار کتاب #پنجمین_فرمان تالیف #پیتر_سنگه در سال ۱۹۹۱ شرکتها به دنبال آن بودهاند که یک #سازمان_یادگیرنده (Learning Organization) باشند که بهطور مداوم میتواند خودش را بهبود ببخشد. در عصر تحولات دیجیتالی که در آن به سر میبریم، این هدف بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. اما حتی بهترین شرکتها هم کماکان برای دستیابی به پیشرفتی واقعی در این زمینه در حال تقلا هستند.
▪️مشکل اصلی از آنجا ناشی میشود که اکثر این شرکتها روی موضوع نادرستی تمرکز کردهاند. مشکل اصلی «یاد گرفتن» نیست، بلکه «یادگیریزدایی» است. میتوان گفت در بسیاری از جنبههای کسبوکار، از استراتژی و بازاریابی گرفته تا سازماندهی و رهبری، ما عموما از مدلهای ذهنی استفاده میکنیم که تاریخ مصرفشان گذشته است.
▪️برای آنکه بتوانیم منطق جدید ارزشآفرینی در کسبوکار را درک کنیم، ضروری است که دانستههای قبلی را کنار بگذاریم.یادگیریزدایی به معنای فراموش کردن نیست، بلکه به معنای توانایی انتخاب یک مدل ذهنی یا گفتمان جایگزین است. وقتی چیز جدیدی را یاد میگیریم، مهارتها یا دانش جدیدی را به آنچه قبلا میدانستیم میافزاییم.
▪️وقتی یادگیریزدایی انجام میدهیم، مدلهای ذهنی قدیمی را کنار میگذاریم تا بتوانیم یک مدل ذهنی متفاوت انتخاب کنیم. در حوزه استراتژی، مدل پنج نیرویی مایکل پورتر در ذهن نسل ما باقی مانده است. در این مدل، مزیت رقابتی به ۴ طریق به دست میآید:
➊ کم کردن هزینهها،
➋ بالا بردن قیمتها،
➌ نگهداشتن مشتریان و
➍ جلوگیری از ورود رقبا.
از دیدگاه #پورتر:
« #جوهره_استراتژی آن است که برای چیزی که در حال تلاش برای رسیدن به آن هستید، محدودیت تعیین کنید.»
▪️اما در یک اقتصاد شبکهای، موضوعاتی همچون ماهیت استراتژی، ارزشآفرینی و مزیت رقابتی دستخوش تغییرات گستردهای شده است. شرکتهایی نظیر گوگل، اوبر، Airbnb و فیسبوک، به جای اعمال محدودیت به دنبال حذف محدودیتها هستند. آنها به چیزی فراتر از کنترل کردن مجرای انتقال محصول میاندیشند و در عوض به دنبال ایجاد پلتفرمهایی هستند که بتوانند دیگران را قادر به ارزشآفرینی کنند.
▪️نمیتوان گفت مدل پورتر کاملا منسوخ و بلااستفاده شده است. اما بیشک میتوان گفت با توجه به شرایط امروزی کسبوکارها، دارای نواقصی است. برای اینکه بتوان به چنین مدلی به عنوان یکی از گزینههای محتمل و نه یگانه حقیقت موجود نگریست، نیاز به مهارت یادگیریزدایی داریم. در حوزه بازاریابی، تفکر ما تحت تاثیر مدلهای ذهنی برآمده از ارتباطات انبوه (Mass communication) قرار گرفته است.
▪️دنیا به مکانی برای ارتباط همه با همه (many-to-many) تبدیل شده است. اما ما هنوز با مدل ذهنی قدیمی یکی با همه (one-to-many) پیش میرویم، هر چیزی را خطی و تقابلی میبینیم و بازار را به بخشهای منفک از هم تقسیم میکنیم، غافل از آنکه آدمهای امروزی چندبعدی هستند. با مشتریان مانند مصرفکنندگان برخورد میکنیم، حتی وقتی آنها میخواهند همآفرین باشند.
#Co_creator
▪️خریداران هدف را مشخص میکنیم و برایشان کمپین راه میاندازیم تا پیامهایی را از طریق کانالهای ارتباطی به آنها ارسال کنیم، درحالیکه درگیری واقعی زمانی اتفاق میافتد که تجارب مشترک شکل گرفته باشد. میخواهیم در فرآیند خرید محصول یا خدمت، افراد را از یک مسیر ثابت به پیش ببریم، درحالیکه سفر مشتری، ماهیتی غیرخطی دارد. ما نیاز داریم مفاهیم مربوط به مدلهای بازاریابی دافعهای (Push Marketing) که قبلا آموختهایم را از ذهنمان بزداییم و به دنبال مدلهای جایگزین باشیم.
▪️برای مثال، به جای آنکه بخواهیم مشتریان را مترادف با مصرفکنندگان در نظر بگیریم، باید تلاش کنیم با آنها در قالب نقشهای اجتماعی گوناگون ارتباط برقرار کنیم. به جای ارائه یک ارزش پیشنهادی به مخاطبان، میتوانیم به دنبال دستیابی به یک هدف مشترک با آنها باشیم.
▪️در عصر طراحی سازمانی کنونی شاهد تغییر سلسلهمراتبهای رسمی به شبکههای سیال هستیم، اما این خود نیاز به حجم قابلتوجهی از یادگیریزدایی دارد. غرایزمان به ما میگوید به مفهوم سازمان به عنوان یک چارت سازمانی فکر کنیم و بهطور خودکار تصمیمگیری را به رئیس بخش تفویض میکنیم.
▪️اغلب میشنوم که مدیران راجع به اینکه بیشتر «شبکهای» باشند صحبت میکنند، اما در واقع منظورشان همکاری بین گروههای درونسازمانی است. برای اینکه واقعا بتوانید یک سازمان شبکهای باشید، به اصول تصمیمگیری نیاز دارید که بتواند همزمان نظم و آزادی عمل ایجاد کند، اما این خود به یادگیریزدایی در حوزههای مدیریت، رهبری و حکمرانی نیاز دارد.
#کلیپ_کوتاه
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ مدل یادگیری زدایی
#ویندکنچ، #دلاهای، ۲۰۰۴
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#یادگیری_زدایی
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#ویندکنچ، #دلاهای، ۲۰۰۴
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#یادگیری_زدایی
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ مدل یادگیری زدایی #ویندکنچ، #دلاهای، ۲۰۰۴ #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #یادگیری_زدایی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ یادگیری زدایی چیست؟
✅ نگراني افراد و #سازمان_ها در دهه هفتاد اين بود كه چگونه مي توان خوب ياد گرفت و در دهه نود اين بود كه چگونه مي توان سريعتر و بيشتر ياد گرفت؛ در حالي كه چالش فعلي آنها اين است كه چگونه مي توان يادگيري زدايي كرد افراد و سازمان ها قبل از اينكه كار يا مفهومي را ياد بگيرند، بايد ابتدا آنچه را كه تصور مي كنند مي دانند، يادگيري زدايي كنند. افراد اغلب، باورها و روش هاي خود را براي مدت طولاني حفظ مي كنند و فقط در صورت شكست متقاعد مي شوند آنها را كنار بگذارند و پارادايم هاي جديد را بپذيرند. اگر سازمان ها مي خواهند بمانند، بايد #تغيير كنند.
✅ #پیتر_دراكر مي گويد: سازمان ها بايد براي دل كندن و رهايي از هر كاري كه انجام مي دهند آماده باشند. در حال حاضر، يادگيري زدايي به عنوان عنصر مهم تغيير پايدار و #نوآوري به شمار مي رود. بديهي است كه با تغييرات مستمر، فزاينده و سريع، فرايندهاي متداول فراموشي و فراگذاري كافي نباشند. مديران بايد براي ايجاد امكان نوآوري در افراد و سازمان ها، از موانع يادگيري آگاه باشند و اهميت راه حل هاي قديمي را بدانند. يادگيري و يادگيري زدايي راه هايي براي #تغيير_فردي و سازماني هستند، يادگيري وقتي انجام مي شود كه ابتدا يادگيري زدايي روي دهد.
✅ يادگيري زدايي تغيير ساختارهاي دانش فردي و سازماني است؛ تغيير بنياني در فهم و ادراك و فرايند حذف باورهاي پايدار. هد برگ مي گويد: يادگيري زدايي، فرايند كاهش يا حذف عادات يا دانش قبلي است؛ تغيير باورها، هنجار ها، ارزش ها روش ها و رويه هاي رفتاري. فرايند رهايي از آنچه هست يا آنچه مي دانيم و در عين حال باز و گشوده بودن نسبت به آموختن آنچه جديد و تازه است. به عبارت ديگر، رهايي از دانستگي و خلق فضاي تازه براي يادگيري امور جديد. بايد از آنچه كهنه است رها شد تا بتوان براي نو جا گشود.
✅ اغلب اين تصور وجود دارد كه يادگيري زدايي زير مجموعه يادگيري است. #هدبرگ اين موضوع را بيان كرده و بر اهميت برابر آنها تأكيد مي كند. اما مطالعه #تي_سانگ نشان داد كه آنها دو فرايند مجزا هستند. يادگيري بدون ضرورت به يادگيري زدايي روي مي دهد و يادگيري زدايي مي تواند سدي براي يادگيري و اكتساب دانش باشد. همان طور كه اشاره شد، يادگيري زدايي رهايي و ترك رويه هاي قديمي براي ساخت رويه هاي جديد است، بر مبناي اين تعريف؛
1⃣ يادگيري و يادگيري زدايي دو نوع فرايند تغيير مجزا را توصيف مي كنند.
2⃣ يادگيري زدايي فرايندي عمدي است. رويه هاي جديد بهتر از قديمي نيستند.
✅ غالباً يادگيري زدايي در نهايت به جايگزيني رويه هاي جديد با قديمي منجر مي شود و افراد ياد مي گيرند تا خود را با رويه هاي جديد انطباق دهند. در حالي كه رويه هاي قديمي را رها مي كنند. بنابراين #يادگيري و يادگيري زدايي به طور همزمان روي مي دهد يا يادگيري از يادگيري زدايي پيروي مي كند. البته يادگيري زدايي مي تواند پديده اي مجزا باشد. به رغم تمايز بين يادگيري و يادگيري زدايي، آنها به وضوح در ارتباط با هم و گاهي با هم رخ مي دهند. بدين ترتيب، يادگيري تغييرات افزايشي است كه هدف آن حل موقت مسأله يا رفع محدويتي است، اما در فرايند يادگيري زدايي يا فرا يادگيري و يادگيري براي ياد گرفتن، شخص يا #سازمان آماده مي شود تا به طور اثر بخش ياد بگيرد.
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#یادگیری_زدایی
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ نگراني افراد و #سازمان_ها در دهه هفتاد اين بود كه چگونه مي توان خوب ياد گرفت و در دهه نود اين بود كه چگونه مي توان سريعتر و بيشتر ياد گرفت؛ در حالي كه چالش فعلي آنها اين است كه چگونه مي توان يادگيري زدايي كرد افراد و سازمان ها قبل از اينكه كار يا مفهومي را ياد بگيرند، بايد ابتدا آنچه را كه تصور مي كنند مي دانند، يادگيري زدايي كنند. افراد اغلب، باورها و روش هاي خود را براي مدت طولاني حفظ مي كنند و فقط در صورت شكست متقاعد مي شوند آنها را كنار بگذارند و پارادايم هاي جديد را بپذيرند. اگر سازمان ها مي خواهند بمانند، بايد #تغيير كنند.
✅ #پیتر_دراكر مي گويد: سازمان ها بايد براي دل كندن و رهايي از هر كاري كه انجام مي دهند آماده باشند. در حال حاضر، يادگيري زدايي به عنوان عنصر مهم تغيير پايدار و #نوآوري به شمار مي رود. بديهي است كه با تغييرات مستمر، فزاينده و سريع، فرايندهاي متداول فراموشي و فراگذاري كافي نباشند. مديران بايد براي ايجاد امكان نوآوري در افراد و سازمان ها، از موانع يادگيري آگاه باشند و اهميت راه حل هاي قديمي را بدانند. يادگيري و يادگيري زدايي راه هايي براي #تغيير_فردي و سازماني هستند، يادگيري وقتي انجام مي شود كه ابتدا يادگيري زدايي روي دهد.
✅ يادگيري زدايي تغيير ساختارهاي دانش فردي و سازماني است؛ تغيير بنياني در فهم و ادراك و فرايند حذف باورهاي پايدار. هد برگ مي گويد: يادگيري زدايي، فرايند كاهش يا حذف عادات يا دانش قبلي است؛ تغيير باورها، هنجار ها، ارزش ها روش ها و رويه هاي رفتاري. فرايند رهايي از آنچه هست يا آنچه مي دانيم و در عين حال باز و گشوده بودن نسبت به آموختن آنچه جديد و تازه است. به عبارت ديگر، رهايي از دانستگي و خلق فضاي تازه براي يادگيري امور جديد. بايد از آنچه كهنه است رها شد تا بتوان براي نو جا گشود.
✅ اغلب اين تصور وجود دارد كه يادگيري زدايي زير مجموعه يادگيري است. #هدبرگ اين موضوع را بيان كرده و بر اهميت برابر آنها تأكيد مي كند. اما مطالعه #تي_سانگ نشان داد كه آنها دو فرايند مجزا هستند. يادگيري بدون ضرورت به يادگيري زدايي روي مي دهد و يادگيري زدايي مي تواند سدي براي يادگيري و اكتساب دانش باشد. همان طور كه اشاره شد، يادگيري زدايي رهايي و ترك رويه هاي قديمي براي ساخت رويه هاي جديد است، بر مبناي اين تعريف؛
1⃣ يادگيري و يادگيري زدايي دو نوع فرايند تغيير مجزا را توصيف مي كنند.
2⃣ يادگيري زدايي فرايندي عمدي است. رويه هاي جديد بهتر از قديمي نيستند.
✅ غالباً يادگيري زدايي در نهايت به جايگزيني رويه هاي جديد با قديمي منجر مي شود و افراد ياد مي گيرند تا خود را با رويه هاي جديد انطباق دهند. در حالي كه رويه هاي قديمي را رها مي كنند. بنابراين #يادگيري و يادگيري زدايي به طور همزمان روي مي دهد يا يادگيري از يادگيري زدايي پيروي مي كند. البته يادگيري زدايي مي تواند پديده اي مجزا باشد. به رغم تمايز بين يادگيري و يادگيري زدايي، آنها به وضوح در ارتباط با هم و گاهي با هم رخ مي دهند. بدين ترتيب، يادگيري تغييرات افزايشي است كه هدف آن حل موقت مسأله يا رفع محدويتي است، اما در فرايند يادگيري زدايي يا فرا يادگيري و يادگيري براي ياد گرفتن، شخص يا #سازمان آماده مي شود تا به طور اثر بخش ياد بگيرد.
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#یادگیری_زدایی
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar