✍ #مدیران_تصادفی
🔺#محمدرضا_شعبانعلی
🔻#پایگاه_جامع_مدیریار
💢 تعریف مدیران تصادفی:
⇦ کسانی هستند که با یک تصادف و به صورت اتفاقی، به یک پست مدیریت رسیدهاند. این تصادف بیشتر در سازمانهای دولتی واقع میشود.
💢 برخی از این تصادفها عبارتند از:
⇦ مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک میکند و یکی از کارکنان یا مدیران میانی، بدون طی شدن فرایند رسمی و توسعه توانمندیها، ناگهان میزی بزرگتر از میز قبلی خود را تصاحب میکند.
⇦ یک سرمایهگذار، سهام غالب شرکتی را میخرد و تصمیم میگیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید.
⇦ یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینههای دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پستهای مدیریتی ارشد، تسهیل میکند. فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار میگیرد.
⇦ پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسبوکار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت میکند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابانها بوده است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت میبیند.
💢 رفتارهای مدیران تصادفی:
رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده میشوند:
➊ مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را #تهدید میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
➋ مدیران تصادفی، #تصمیمهای_پراکنده میگیرند و روند یکسانی در تصمیمهای آنها مشاهده نمیشود. گاه برای یک بخش به طرز گستردهای هزینه میکنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایهگذاری برای یک واحد را فراموش میکنند.
➌ مدیران تصادفی، بسیار #دهن_بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
➍ مدیران تصادفی #تصمیمهای_تکانشی میگیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف میکنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیمهای آنها غیر قابل پیشبینی است.
➎ مدیران تصادفی، به نظام #جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح میدهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاقتر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
➏ مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را #وفاداری میدانند و نه #تخصص. چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال میبرد اما وجود متعهدان بیتخصص، میتواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
➐ مدیران تصادفی، تشنه عنوان، #مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینههای جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت میکنند.
➑ مدیران تصادفی، سازمان را محل #تفریح میدانند و نه محل کسبوکار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان میبینی که هرگز نمیتوانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.
➒ مدیران تصادفی از کارکنان رده پایینتر فاصله گرفته و خود را #ایزوله میکنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغهها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.
➓ مدیران تصادفی از #جلسات_متعدد استقبال میکنند. در جلسههای میان کارکنان، میتوانند لغتهای جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظهی خود، برای استفادههای آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند
🔚 سخن آخر:
⇦ مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، «میبینند». گاه کارمندی برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده میشود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده میشود. بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، میخواهند دیده شوند.
⇦ مدیران تصادفی در کشور ما رو به گسترش هستند. تزریق نقدینگیهای زیاد به افراد و سازمانهایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت یا سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، دهها شرکت یا سازمان قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از آنها، مدیران تصادفی منصوب میگردند. این مدیران را باید شناسایی و حذف کرد هرچند حذف کردن آنها خیلی سخت است.
www.modiryar.com
@modiryar
🔺#محمدرضا_شعبانعلی
🔻#پایگاه_جامع_مدیریار
💢 تعریف مدیران تصادفی:
⇦ کسانی هستند که با یک تصادف و به صورت اتفاقی، به یک پست مدیریت رسیدهاند. این تصادف بیشتر در سازمانهای دولتی واقع میشود.
💢 برخی از این تصادفها عبارتند از:
⇦ مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک میکند و یکی از کارکنان یا مدیران میانی، بدون طی شدن فرایند رسمی و توسعه توانمندیها، ناگهان میزی بزرگتر از میز قبلی خود را تصاحب میکند.
⇦ یک سرمایهگذار، سهام غالب شرکتی را میخرد و تصمیم میگیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید.
⇦ یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینههای دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پستهای مدیریتی ارشد، تسهیل میکند. فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار میگیرد.
⇦ پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسبوکار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت میکند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابانها بوده است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت میبیند.
💢 رفتارهای مدیران تصادفی:
رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده میشوند:
➊ مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را #تهدید میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
➋ مدیران تصادفی، #تصمیمهای_پراکنده میگیرند و روند یکسانی در تصمیمهای آنها مشاهده نمیشود. گاه برای یک بخش به طرز گستردهای هزینه میکنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایهگذاری برای یک واحد را فراموش میکنند.
➌ مدیران تصادفی، بسیار #دهن_بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
➍ مدیران تصادفی #تصمیمهای_تکانشی میگیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف میکنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیمهای آنها غیر قابل پیشبینی است.
➎ مدیران تصادفی، به نظام #جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح میدهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاقتر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
➏ مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را #وفاداری میدانند و نه #تخصص. چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال میبرد اما وجود متعهدان بیتخصص، میتواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
➐ مدیران تصادفی، تشنه عنوان، #مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینههای جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت میکنند.
➑ مدیران تصادفی، سازمان را محل #تفریح میدانند و نه محل کسبوکار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان میبینی که هرگز نمیتوانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.
➒ مدیران تصادفی از کارکنان رده پایینتر فاصله گرفته و خود را #ایزوله میکنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغهها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.
➓ مدیران تصادفی از #جلسات_متعدد استقبال میکنند. در جلسههای میان کارکنان، میتوانند لغتهای جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظهی خود، برای استفادههای آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند
🔚 سخن آخر:
⇦ مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، «میبینند». گاه کارمندی برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده میشود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده میشود. بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، میخواهند دیده شوند.
⇦ مدیران تصادفی در کشور ما رو به گسترش هستند. تزریق نقدینگیهای زیاد به افراد و سازمانهایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت یا سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، دهها شرکت یا سازمان قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از آنها، مدیران تصادفی منصوب میگردند. این مدیران را باید شناسایی و حذف کرد هرچند حذف کردن آنها خیلی سخت است.
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
Photo
سرزمین گلام ها
✍🏼 سمیهحیدری
▫️#سفرهای_گالیور (Gulliver's Travels) نام کتابی است که در قرن ۱۷ میلادی توسط #جاناتان_سوئیفت برای کودکان نوشته شد و امروزه یکی از داستانهای مشهور و کلاسیک انگلستان به حساب میآید.
▫️این داستان در دهه ۷۰ میلادی با عنوان #ماجراهای_گالیور (The Adventures of Gulliver) در ایالات متحده به صورت انیمیشن درآمد و دوبله فارسی این اثر جذاب تبدیل به یکی از نوستالژیهای ماندگار کودکان دهه شصت شد.
▫️در میان شخصیتهای کارتون مذکور شخصیتی به نام #گلام با تکیه کلام «من میدونم.... کارمون تمومه...» در ذهن بینندگان ماندگار شد و این تکیه کلام در ادبیات محاوره بینندگان هم ورود پیدا کرد. گلام را میتوان نماد همهچیزدانی و بدبینی در نظر گرفت.
▫️چنین شخصیتهایی در هر جامعهای حضور دارند، اما بیائیم به فرآیند ایجاد ایشان با رهیافت اقتصاد نهادی و اقتصاد رفتاری نگاه کنیم.
▫️#داگلاس_نورث از نهادگرایان برجسته و برنده جایزه نوبل، نهاد را اینگونه معرفی مینماید: «نهادها قواعد بازی در جامعهاند».
▫️به عبارتی، #نهادها قیودی وضع شده از جانب بشرند که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهند. نهادها، هم ممکن است خلق شوند (مانند قوانین رسمی و حقوق مالکیت) و هم اینکه به مرور زمان شکل گیرند و مقبول واقع شوند (مانند حقوق عرفی و هنجارهای اجتماعی).
▫️#تقسیم_کار و تخصصی شدن، یکی از ملزومات تجارت و رشد اقتصادی است.
▫️طرفین قراردادهای تجاری برای کسب اطلاعات، نظارت، کنترل و اعمال قانونی قراردادها، هزینهای اضافی تحت عنوان هزینه مبادله را متقبل میشوند. هزینه مبادله در اقتصاد را میتوان به اصطکاک در یک دستگاه مکانیکی تشبیه کرد. هزینه مبادله باعثِ کاهش و کندی مبادلات میشود.
▫️در هر جامعه ای میزان این هزینه متفاوت و متاثر از نهادهای غالب آن جامعه است.
▫️#هزینه_مبادله_بالا به معنی هزینه بالا برای بهرهگیری از تخصصهاست؛ لذا افراد برای کاهش این هزینه، به یادگیری و اجرای غالب فعالیتهای مورد نیاز خود میپردازند.
▫️این #خرده_اطلاعات و مهارت با وسعت زیاد و عمق کم در ترکیب با سازوکار رفتاری بیشاطمینانی موجب شکلگیری توهم «همهچیزدانی» میگردد که شخصیت گلام در کارتون گالیور را تداعی مینماید.
▫️عدم شکلگیری تخصصها، خود نوعی بیمه است که افراد از حداقل امور بازنمانند و اين نوع تفكر و اقدام، تضمينی برای بودن و پیشبرد همه امور شخصی در حداقل ممكن و نه در حالت بهینه به حساب میآید.
▫️بنابراین، شکلگیری شخصیتهای گلامی برآیند طبیعی چنین فرآیندهایی است.
▫️اسم وضعیتی که در آن به جای سیستم، مجموعه ای از اعضای همه کاره تولید میشوند را میتوانیم «استحاله گلامی» بگذاریم!
▫️بدیهی است چنین فرآیندی یک عقبگرد تاریخی از حیث دستاوردهای #تقسیم_کار و #تخصص_گرایی است و نتیجه بلافصل آن کاهش کیفیت کالاها و خدمات، کاهش حجم مبادلات و اندازه اقتصاد است.
▫️اين #فرهنگ در گذر زمان نهادينه گشته که نتیجه آن تضعیف همکاری، بی اعتمادی، انتقادناپذيري و #عدم_گفتمان است.
💢 اما چه باید کرد؟
▫️رهبران، مدیران، #تصمیم_گیران و مجریان باید هوشیار باشند که ممکن است دچار عارضه ذهن گلامی شده باشند.
▫️صرف دستور بدون #اجماع و اقناع، کاری بس دشوار و راهی بی پایان به ناکجاآباد است.
▫️ضروری است هزینههای #سلب_اعتماد و نقض قراردادها افزایش یابد.
▫️با اولویت فوری، تسریع در بازیابی #حقوق_مالکیت افراد در دستور کار قرار گیرد.
▫️اطلاعات و #بروکراسی از طریق بسترهای الکترونیک صورت گیرد.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍🏼 سمیهحیدری
▫️#سفرهای_گالیور (Gulliver's Travels) نام کتابی است که در قرن ۱۷ میلادی توسط #جاناتان_سوئیفت برای کودکان نوشته شد و امروزه یکی از داستانهای مشهور و کلاسیک انگلستان به حساب میآید.
▫️این داستان در دهه ۷۰ میلادی با عنوان #ماجراهای_گالیور (The Adventures of Gulliver) در ایالات متحده به صورت انیمیشن درآمد و دوبله فارسی این اثر جذاب تبدیل به یکی از نوستالژیهای ماندگار کودکان دهه شصت شد.
▫️در میان شخصیتهای کارتون مذکور شخصیتی به نام #گلام با تکیه کلام «من میدونم.... کارمون تمومه...» در ذهن بینندگان ماندگار شد و این تکیه کلام در ادبیات محاوره بینندگان هم ورود پیدا کرد. گلام را میتوان نماد همهچیزدانی و بدبینی در نظر گرفت.
▫️چنین شخصیتهایی در هر جامعهای حضور دارند، اما بیائیم به فرآیند ایجاد ایشان با رهیافت اقتصاد نهادی و اقتصاد رفتاری نگاه کنیم.
▫️#داگلاس_نورث از نهادگرایان برجسته و برنده جایزه نوبل، نهاد را اینگونه معرفی مینماید: «نهادها قواعد بازی در جامعهاند».
▫️به عبارتی، #نهادها قیودی وضع شده از جانب بشرند که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل میدهند. نهادها، هم ممکن است خلق شوند (مانند قوانین رسمی و حقوق مالکیت) و هم اینکه به مرور زمان شکل گیرند و مقبول واقع شوند (مانند حقوق عرفی و هنجارهای اجتماعی).
▫️#تقسیم_کار و تخصصی شدن، یکی از ملزومات تجارت و رشد اقتصادی است.
▫️طرفین قراردادهای تجاری برای کسب اطلاعات، نظارت، کنترل و اعمال قانونی قراردادها، هزینهای اضافی تحت عنوان هزینه مبادله را متقبل میشوند. هزینه مبادله در اقتصاد را میتوان به اصطکاک در یک دستگاه مکانیکی تشبیه کرد. هزینه مبادله باعثِ کاهش و کندی مبادلات میشود.
▫️در هر جامعه ای میزان این هزینه متفاوت و متاثر از نهادهای غالب آن جامعه است.
▫️#هزینه_مبادله_بالا به معنی هزینه بالا برای بهرهگیری از تخصصهاست؛ لذا افراد برای کاهش این هزینه، به یادگیری و اجرای غالب فعالیتهای مورد نیاز خود میپردازند.
▫️این #خرده_اطلاعات و مهارت با وسعت زیاد و عمق کم در ترکیب با سازوکار رفتاری بیشاطمینانی موجب شکلگیری توهم «همهچیزدانی» میگردد که شخصیت گلام در کارتون گالیور را تداعی مینماید.
▫️عدم شکلگیری تخصصها، خود نوعی بیمه است که افراد از حداقل امور بازنمانند و اين نوع تفكر و اقدام، تضمينی برای بودن و پیشبرد همه امور شخصی در حداقل ممكن و نه در حالت بهینه به حساب میآید.
▫️بنابراین، شکلگیری شخصیتهای گلامی برآیند طبیعی چنین فرآیندهایی است.
▫️اسم وضعیتی که در آن به جای سیستم، مجموعه ای از اعضای همه کاره تولید میشوند را میتوانیم «استحاله گلامی» بگذاریم!
▫️بدیهی است چنین فرآیندی یک عقبگرد تاریخی از حیث دستاوردهای #تقسیم_کار و #تخصص_گرایی است و نتیجه بلافصل آن کاهش کیفیت کالاها و خدمات، کاهش حجم مبادلات و اندازه اقتصاد است.
▫️اين #فرهنگ در گذر زمان نهادينه گشته که نتیجه آن تضعیف همکاری، بی اعتمادی، انتقادناپذيري و #عدم_گفتمان است.
💢 اما چه باید کرد؟
▫️رهبران، مدیران، #تصمیم_گیران و مجریان باید هوشیار باشند که ممکن است دچار عارضه ذهن گلامی شده باشند.
▫️صرف دستور بدون #اجماع و اقناع، کاری بس دشوار و راهی بی پایان به ناکجاآباد است.
▫️ضروری است هزینههای #سلب_اعتماد و نقض قراردادها افزایش یابد.
▫️با اولویت فوری، تسریع در بازیابی #حقوق_مالکیت افراد در دستور کار قرار گیرد.
▫️اطلاعات و #بروکراسی از طریق بسترهای الکترونیک صورت گیرد.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
آدم حسابیهای دیروز و امروز
✍️ #محمد_نجاتی
#فلانی_آدم_حسابی_است ؛ این عبارت در جوامع مختلف ویژگیهایی را در بر دارد. این عبارت را بسیار شنیده و اگر فرصتی بوده از گوینده پرسیدهام که بر اساس چه معیاری این قضاوت را داشته است. جوابها به یک یا چند ویژگی محدود بوده است که بعد از کنار هم گذاشتن و سادهسازی و پالایش آنها به موارد زیر رسیدهام. البته معاشرت من بیشتر در مجامع آموزشی و اجتماعی بوده است که در آن با مدیران دولتی و بیشتر مدیران آموزشی رفت و آمد داشتهام لذا شاید روایی این ویژگیها بیشتر دربارهی این گروهها با آدم حسابی های دیروز و امروز باشد:
▪️اول:
• آدم حسابی دیروز #حرف_حسابی میزند. اهل مغلطه نیست، اهل حرافی و هرزهگویی نیست، سخنانش برخاسته از دانش است نه شهوت کلام یا خودنمایی.
• سر و ته حرف خود را نمیداند. برای #خودنمایی دست به هر کاری میزند. در سخنان سفسطه مغلطه میکنند تا بیشتر دیده شود.
▪️دوم:
• آدم حسابی دیروز اهل #تخریب_دیگران و تهمت زدن به کسی نبود. او برای حذف رقیب توطئه چینی یا زیرآب زنی نمیکرد.
• امروز از هر توهین و تحقیر و تهمتی برای حذف دیگران حتی دوستان خود فرو گذار نمیکند و خود را با #سیاست و زیرک میداند.
▪️سوم:
• آدم حسابی دیروز #قانون_گرا بود اهل دور زدن قانون نبود. رشوه نمیداد و رشوه قبول نمیکرد. اهل پارتی بازی و رابطه سالاری نبود.
• امروز #قانون_گریزی و استفاده از تبصرهها برای رسیدن به منفعت شخصی با هر ابزاری دنبال میکند و در این راستا هم رشوه میگیرد و هم رشوه هم میدهد.
▪️چهارم:
• آدم حسابی دیروز حد و حدود خود را میدانست و در حد توان و #تخصص خود در مورد مسائل اظهار نظر میکرد.
• امروز در همه زمینهها #کارشناس و پای ثابت همه شبکههای تلویزیونی و رسانه گروهی و همیشه قیافیهی حق به جانب دارد.
▪️پنجم:
• آدم حسابی دیروز با بالادستیهایش تعارف نداشت اگر اشتباهی از میدید #تذکر میداد و اگر اقناع نمیشد از همکاری و همراهی با ایشان کناره میگرفت.
• امروز #شریک_دزد و رفیق قافله است و با تکان دادن سر و دست بر سینه گذاشتن رفتارش را تایید میکند وهمیشه همراه وهمدم بالا دستی های نالایق میباشند.
▪️ششم:
• آدم حسابی دیروز برای #اعتماد تار سبیل گرو می گذاشت وتا می گفت یک تار سبیل گرو نیازی به محکمه و قانون نبود.
• آدم حسابی امروز کلی #چک_بی_محل و سفته بازی و.... و سرانجام برداشتی زیرک مآبانه و با سیاست ازخود در جامعه عرضه میکند.
▪️هفتم:
• آدم حسابی دیروز به کسی که از او تعریف و تمجید میکرد با احتیاط نگاه می کرد و به کسانی که او را #نقد می کرد خوب گوش می داد و در صدد تلافی برنمی آمد.
• امروز لوح تقدیر و بنر رابرای #تشویق خود صحنه سازی می کند و تسویه حساب شخصی را حق مسلم خود می داند.
▪️هشتم:
• آدم حسابی دیروز وامدار فرد یا گروه خاصی نبود. تلاش می کرد کاستی هایش را با #عزت_نفس پر کند اما آزادگیش را در گرو نیازهایش نمی گذاشت.
• اما امروز برای رسیدن به جاه و #مقام وعده وعید می دهد. صرفاً در خدمت منافع گروه یا جناح خاصی بخاطر حفظ کرسی ریاست به فردو یا گروهی باج می دهد و در تصمیمات خود قدرت و اقتداری ندارد.
▪️نهم:
• آدم حسابی دیروز بر اساس باورهای راستینش در گروه، #حزب یا سازمانی وارد می شد. او اهل یافتن همفکرانش بود.
• اما امروز #نان_به_نرخ_روز خور است و هر فکر و حزبی در اوج باشد سوار موج برای رسیدن به امیالش با گروه وحزب هم فکر خواهد شد.
▪️دهم:
• آدم حسابی دیروز اهل #مدرک_گرایی نبود. او نداشتن عنوان دکتر و مهندس را کسرشأن نمی دانست و به دنبال خرید مدرک یا عنوان تقلبی نبود و یادگیری را یادگرفته بود.
• اما امروز برای پست و سمت و کسب مدرک از هیچ امری ابا ندارند دانشگاه نرفته لقب دکتر و مهندس پشت اسامی خود بکار می برند و نمی دانند که #امیرکبیر برای حذف القاب زمان خود خون داد.
#تجربه_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍️ #محمد_نجاتی
#فلانی_آدم_حسابی_است ؛ این عبارت در جوامع مختلف ویژگیهایی را در بر دارد. این عبارت را بسیار شنیده و اگر فرصتی بوده از گوینده پرسیدهام که بر اساس چه معیاری این قضاوت را داشته است. جوابها به یک یا چند ویژگی محدود بوده است که بعد از کنار هم گذاشتن و سادهسازی و پالایش آنها به موارد زیر رسیدهام. البته معاشرت من بیشتر در مجامع آموزشی و اجتماعی بوده است که در آن با مدیران دولتی و بیشتر مدیران آموزشی رفت و آمد داشتهام لذا شاید روایی این ویژگیها بیشتر دربارهی این گروهها با آدم حسابی های دیروز و امروز باشد:
▪️اول:
• آدم حسابی دیروز #حرف_حسابی میزند. اهل مغلطه نیست، اهل حرافی و هرزهگویی نیست، سخنانش برخاسته از دانش است نه شهوت کلام یا خودنمایی.
• سر و ته حرف خود را نمیداند. برای #خودنمایی دست به هر کاری میزند. در سخنان سفسطه مغلطه میکنند تا بیشتر دیده شود.
▪️دوم:
• آدم حسابی دیروز اهل #تخریب_دیگران و تهمت زدن به کسی نبود. او برای حذف رقیب توطئه چینی یا زیرآب زنی نمیکرد.
• امروز از هر توهین و تحقیر و تهمتی برای حذف دیگران حتی دوستان خود فرو گذار نمیکند و خود را با #سیاست و زیرک میداند.
▪️سوم:
• آدم حسابی دیروز #قانون_گرا بود اهل دور زدن قانون نبود. رشوه نمیداد و رشوه قبول نمیکرد. اهل پارتی بازی و رابطه سالاری نبود.
• امروز #قانون_گریزی و استفاده از تبصرهها برای رسیدن به منفعت شخصی با هر ابزاری دنبال میکند و در این راستا هم رشوه میگیرد و هم رشوه هم میدهد.
▪️چهارم:
• آدم حسابی دیروز حد و حدود خود را میدانست و در حد توان و #تخصص خود در مورد مسائل اظهار نظر میکرد.
• امروز در همه زمینهها #کارشناس و پای ثابت همه شبکههای تلویزیونی و رسانه گروهی و همیشه قیافیهی حق به جانب دارد.
▪️پنجم:
• آدم حسابی دیروز با بالادستیهایش تعارف نداشت اگر اشتباهی از میدید #تذکر میداد و اگر اقناع نمیشد از همکاری و همراهی با ایشان کناره میگرفت.
• امروز #شریک_دزد و رفیق قافله است و با تکان دادن سر و دست بر سینه گذاشتن رفتارش را تایید میکند وهمیشه همراه وهمدم بالا دستی های نالایق میباشند.
▪️ششم:
• آدم حسابی دیروز برای #اعتماد تار سبیل گرو می گذاشت وتا می گفت یک تار سبیل گرو نیازی به محکمه و قانون نبود.
• آدم حسابی امروز کلی #چک_بی_محل و سفته بازی و.... و سرانجام برداشتی زیرک مآبانه و با سیاست ازخود در جامعه عرضه میکند.
▪️هفتم:
• آدم حسابی دیروز به کسی که از او تعریف و تمجید میکرد با احتیاط نگاه می کرد و به کسانی که او را #نقد می کرد خوب گوش می داد و در صدد تلافی برنمی آمد.
• امروز لوح تقدیر و بنر رابرای #تشویق خود صحنه سازی می کند و تسویه حساب شخصی را حق مسلم خود می داند.
▪️هشتم:
• آدم حسابی دیروز وامدار فرد یا گروه خاصی نبود. تلاش می کرد کاستی هایش را با #عزت_نفس پر کند اما آزادگیش را در گرو نیازهایش نمی گذاشت.
• اما امروز برای رسیدن به جاه و #مقام وعده وعید می دهد. صرفاً در خدمت منافع گروه یا جناح خاصی بخاطر حفظ کرسی ریاست به فردو یا گروهی باج می دهد و در تصمیمات خود قدرت و اقتداری ندارد.
▪️نهم:
• آدم حسابی دیروز بر اساس باورهای راستینش در گروه، #حزب یا سازمانی وارد می شد. او اهل یافتن همفکرانش بود.
• اما امروز #نان_به_نرخ_روز خور است و هر فکر و حزبی در اوج باشد سوار موج برای رسیدن به امیالش با گروه وحزب هم فکر خواهد شد.
▪️دهم:
• آدم حسابی دیروز اهل #مدرک_گرایی نبود. او نداشتن عنوان دکتر و مهندس را کسرشأن نمی دانست و به دنبال خرید مدرک یا عنوان تقلبی نبود و یادگیری را یادگرفته بود.
• اما امروز برای پست و سمت و کسب مدرک از هیچ امری ابا ندارند دانشگاه نرفته لقب دکتر و مهندس پشت اسامی خود بکار می برند و نمی دانند که #امیرکبیر برای حذف القاب زمان خود خون داد.
#تجربه_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar