اخبار معلم
14.6K subscribers
16.9K photos
7.84K videos
1.98K files
9.42K links
🔸آخرین،بروز ترین و موثق ترین اخبار صنفی فرهنگیان

🔹بازتاب مشکلات فرهنگیان و سوالات صنفی، پیگیری و پاسخ به آنها
Download Telegram
Audio
📻
شعرخوانی #موسی_عصمتی در رادیو دری
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🇦🇫

برای فرشته های مکتب سیدالشهدا

#اخبار_معلم👇🏻🍃

💠 @moalempress1
آن روزها
۱

ما ۲۷ نفر بودیم
با تخته سیاهی که بوی گچ می‌داد
و پنجره‌ای که
رو به درختان توت وا می‌شد
با میزهایی که
سه پادشاه کوچک را
در اقلیم خویش می‌گنجاند
ما ۲۷ نفر بودیم
پشت تپه‌ای که روستا را تقسیم می‌کرد
به دو قسمت نامساوی
و حیاط مدرسه می‌توانست
تا کال آبی ۱*
تا پای تپه‌های رو به رو
ادامه پیدا کند
ما ۲۷ نفر بودیم
با چند ۲۷ نفر دیگر
که کارگری در معدن ۲*
سرنوشت پدرانمان بود
ما پنج سال بود که ۲۷ نفر بودیم
۲
کتاب‌هایم را
مدادهای رنگی ام را
در مدرسه جا گذاشتم
روزی که
سرم درد می‌کرد
روزی که روستا از سرما مچاله شده بود
و پچ پچِ زنان روستا
خبر از بهشتی شدن پرویز ۳* می‌داد
روزی که از مدرسه به خانه برگشتم
برای همیشه
و‌ آن‌ها در مدرسه ماندند
زنگ‌های تفریح را دویدند
فوتبال بازی کردند
زنگ‌های نقاشی
بهار را به تخته سیاه آوردند
زنگ‌های ریاضی شلاق خوردند
و شب‌ها مشق نوشتند
و من
همچنان قرص می خوردم ، پنی‌سیلین می‌زدم
در بیمارستانی که
بوی الکل حالم را بهم می‌زد
و پزشکان
هر روز
چشم‌هایم را معاینه می‌کردند
۳
آن روزها
همیشه شب بود
و من در تاریکی مدام
دلتنگ کوچه‌های کاه‌گلی بودم
دلتنگ رنگ‌
طلوع خورشید
و
دلتنگِ
هرچیزی‌ که بوی دیدن می‌داد
فکر می‌کردم
درختان توت مرا از یاد برده‌اند
درختان پسته ۴*
فراموشم کرده‌اند
آن روزها
صداها گل کرده بودند
پر رنگ‌تر شده بودند
صداهای آبی
صداهای سبز
صداهای کوچک صورتی
از کنارم می‌گذشتند
و گاهی
صداهایی که دودی بودند
مرا به سرفه می‌انداختند
آن روزها
صدای یک جعبه‌ی کوچک
مرا موج موج با خودش می‌برد
تا سواحل اِفریقا
تا سکوهای نفتی
تا خلیج فارس
او هر روز از جنگ می‌گفت
از کربلاهایی که
هر روز به تعدادشان افزوده می‌شد
و من هر روز
مثل لاک‌پشتی غمگین
در خودم فرو می‌رفتم
او گاهی برایم شعر می‌خواند
و من گاهی
عاشق می‌شدم
او حتی
یک روز برایم از مدرسه‌ی نابینایان گفت
۴
این روز ها ۷ نفر هستیم
با عینک‌های دودی
با تخته سیاهی که رو به رومان نیست
این روزها
۷ نفر هستیم‌
با یک صدای روشن
از رو به رو
از پشت میز
این روزها ۷ نفر هستیم
با ۶ نقطه‌ی کوچک
که برجسته‌ترین نقطه‌های جهان هستند
این روزها
به انگشتانم ایمان بیشتری دارم

موسی عصمتی

۱)مسیل و دره‌ی کوچک که رو به روی مدرسه بود و معمولا بهارها پر از آب می‌شد

۲) روستای معدن آق دربند از توابع سرخس که دارای ذخایر زغال سنگ است

۳) شهید پرویز بهشتی که در بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه به‌شهادت رسید

۴) درختان پسته وحشی که در کوه‌ها و تپه‌های اطراف روستا وجود دارد

#موسی_عصمتی

#اخبار_معلم👇🏻🍃

💠 @moalempress1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تندیس پدر شعر پارسی رودکی سمرقندی در مرکزی شهر دوشنبه


عمری ست که مبهوت جهانت هستیم
دلبسته ی شعر ناگهانت هستیم
با رود ، دوباره شعر را زمزمه کن
ما تشنه ی جوی مولیانت هستیم

***

موسیقی سبز ِ رنگ را می دیدی
اندوه نگاه ِ چنگ را می دیدی
من معتقدم که با نگاهی خاموش
آیینه ی قلب ِ سنگ را می دیدی

***
این سیب رسیده را به تو مدیونیم
انگور چکیده را به تو مدیونیم
ای شاعر چشم بسته ی روشن بین
ما سروِ قصیده را به تو مدیونیم

***
با بخت دلم ترانه ها یار نشد
آن خاطره ی همیشه تکرار نشد 
تقدیم به روح بی کرانت ای مرد
این شعر ، اگر چه رودکی وار نشد

موسی عصمتی
لینک کانال اشعار #موسی_عصمتی 👇
https://t.me/braillehayenagozir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۵ اکتر روز ایمنی عصای سفید گرامی باد



به بهانه‌ی ۱۵ اکتبر
آواز : سیما آباریان
گیتار : علی صیامی
شعر : #موسی_عصمتی