💢رتبه بندی با طعم تحقیر
✍ مژگان باقری. فعال صنفی فارس
🔶 بالاخره پس از یک سال فعالیت پیگیر معلمان کنشگر، لایحه رتبه بندی تصویب شد و به صورت قانون درآمد. نه بازداشت های غیرقانونی فعالان صنفی و نه تهدیدهای بی شمار معلمین از طرف حراست ادارات هیج تاثیری در اراده ی معلمان آگاه و شجاع نداشت. آنها عزمشان را جزم کرده بودند تا لایحه رتبه بندی را که بیش از یک دهه در بایگانی دولت های مختلف خاک می خورد تبدیل به قانون مصوب مجلس کنند. پس از تصویب این قانون، وزارت آموزش و پرورش موظف شد آیین نامه اجرایی رتبه بندی را بنویسد، اما از آنجایی که کارشناسان وزارتخانه نه سواد کافی برای این کار داشتند و نه درک اجتماعی از شرایطی که قشر فرهنگیان در آن قرار گرفته اند، آیین نامه به شکلی نوشته شده که جز آزار و تحقیر فرهنگیان نمی توان برداشت دیگری از آن داشت. به عنوان مثال شاخص های کیفی که قابل تبدیل به عدد و رقم نیستند و یا شرکت در شورای دبیران مدرسه و حتی عضویت در بسیج فرهنگیان به عنوان معیارهای رتبه بندی در نظر گرفته شده است! مطابق با این آیین نامه فرهنگیان می بایست حاصل بیست و چند سال تلاش صادقانه را با کاغذهایی بارگذاری کنند که در طول این سال ها جمع کرده اند و بسیاری از آنها هم از بین رفته است.
🔶 اما تاسف بارتر از این آیین نامه، لحن تهدیدآمیز یکی از مسئولان وزارتخانه به نام آقای نجار است. ایشان درفایل صوتی چند دقیقه ای فرهنگیان را تهدید کرد که فرصت بارگزاری مدارک تا ۱۵ شهریور می باشد و پس از آن تا پنج سال دیگر از رتبه بندی خبری نیست. این فایل صوتی نشان دهنده زوال وزارتخانه ای فرهنگی است که چنین افرادی سکان دار آن هستند. سال ها پیش بنده خدایی در توصیف چنین افرادی نوشته بود: این آقایان به جای کار فرهنگی، کار سرهنگی می کنند! لحن تهدید و خشونت از ابزار کار نیروهای امنیتی و پلیس است نه مسئول فرهنگی. وقتی از بالاترین مقام وزارتخانه تا روسای نواحی هیچ زبانی جز تهدید و تحقیر معلمان نمی دانند ناچاریم چنین نتیجه بگیریم که این افراد یا نیروهای امنیتی هستند که به اشتباه وارد این سازمان شده اند و یا تفکر امنیتی بر ذهنیت آنان تسلط دارد. مسئولانی که از اولین تجمعات معلمان برای آنها خط و نشان کشیدند، حال که به لطف همین تجمعات و استقامت معلمان رتبه بندی تصویب شده است باز هم آنان را تهدید می کنند که اگر مدارک خود را بارگزاری نکنید تا پنج سال دیگر خبری از رتبه بندی نیست. غافل از اینکه همین معلمان اگر اراده کنند خیلی زودتر از پنج سال دیگر این مسئولین کم سواد را از عالی ترین مقامات وزارتخانه به جایی می فرستند که شایسته آنها باشد و آنگاه افرادی آیین نامه را خواهند نوشت که نه بودجه رتبه بندی را ارث پدر خود می دانند و نه معلمان را افرادی اضافی و نان خور که برای اضافه کردن چندرغاز به حقوق آنها اینگونه تحقیرشان کنند.
🔸اما من و همکارانی که مانند من فکر می کنند تا آن زمان صبر می کنیم و مرعوب تهدیدهای امثال نجار نمی شویم و شان معلمی خود را با بارگذاری مدارک بی ارزشی که کمترین تاثیری در بهبود کیفیت آموزش و پرورش نداشته است پایین نمی آوریم.
🔶 در آخر روی سخنم با همکارانی است که با بهانه های مختلف از شرکت در تجمع سر باز می زدند اما این روزها برای بارگزاری مدارک از خواب و خوراک افتاده اند و بعضا متاسفانه به خرید مدرک از بازار روی آورده اند: یادتان می آید چگونه با نگاه عاقل اندر سفیه ما را نصیحت می کردید که این تجمعات تاثیری ندارد؟ یادتان می آید که از ترس تهدیدهای مدیران و حراست ادارات حتی روزهای تعطیل هم بهانه ای برای عدم شرکت در تجمعات داشتید؟
اکنون این رتبه بندی و این هم افرایش سه تا پنج میلیونی به حقوق شما. نوش جانتان. ارزش یک معلم خیلی بیشتر از این حقوق زیر خط فقر است. ولی یادتان باشد که برای تصویب قانون رتبه بندی معلمان زیادی هزینه داده اند و خانواده های زیادی رنج کشیده اند. یادتان باشد که هنوز معلمانی در بند هستند و حقوقشان قطع شده است. یادتان باشد تصویب رتبه بندی مدیون تجمع بازنشستگان عزیزی است که این قانون متاسفانه شامل آنها نمی شود.
یادتان باشد که ما معلمان هنوز مطالبات زیادی داریم که جز با همدلی و همگرایی همه فرهنگیان به دست نمی آید. مطالباتی همچون اصلاح قوانین مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان، بیمه، قانون خدمات مدیریت کشوری و ...
و بالاخره یادتان باشد و یادمان باشد که با وجود مسئولانی که حتی در دادن بودجه مصوب مجلس به معلمان خساست می ورزند و طوری آیین نامه می نویسند که این پول به همه معلمان نرسد ما برای رسیدن به مطالباتمان راه درازی در پیش داریم که جز با اتحاد و پافشاری و استقامت همه فرهنگیان کوتاه نمی شود.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
✍ مژگان باقری. فعال صنفی فارس
🔶 بالاخره پس از یک سال فعالیت پیگیر معلمان کنشگر، لایحه رتبه بندی تصویب شد و به صورت قانون درآمد. نه بازداشت های غیرقانونی فعالان صنفی و نه تهدیدهای بی شمار معلمین از طرف حراست ادارات هیج تاثیری در اراده ی معلمان آگاه و شجاع نداشت. آنها عزمشان را جزم کرده بودند تا لایحه رتبه بندی را که بیش از یک دهه در بایگانی دولت های مختلف خاک می خورد تبدیل به قانون مصوب مجلس کنند. پس از تصویب این قانون، وزارت آموزش و پرورش موظف شد آیین نامه اجرایی رتبه بندی را بنویسد، اما از آنجایی که کارشناسان وزارتخانه نه سواد کافی برای این کار داشتند و نه درک اجتماعی از شرایطی که قشر فرهنگیان در آن قرار گرفته اند، آیین نامه به شکلی نوشته شده که جز آزار و تحقیر فرهنگیان نمی توان برداشت دیگری از آن داشت. به عنوان مثال شاخص های کیفی که قابل تبدیل به عدد و رقم نیستند و یا شرکت در شورای دبیران مدرسه و حتی عضویت در بسیج فرهنگیان به عنوان معیارهای رتبه بندی در نظر گرفته شده است! مطابق با این آیین نامه فرهنگیان می بایست حاصل بیست و چند سال تلاش صادقانه را با کاغذهایی بارگذاری کنند که در طول این سال ها جمع کرده اند و بسیاری از آنها هم از بین رفته است.
🔶 اما تاسف بارتر از این آیین نامه، لحن تهدیدآمیز یکی از مسئولان وزارتخانه به نام آقای نجار است. ایشان درفایل صوتی چند دقیقه ای فرهنگیان را تهدید کرد که فرصت بارگزاری مدارک تا ۱۵ شهریور می باشد و پس از آن تا پنج سال دیگر از رتبه بندی خبری نیست. این فایل صوتی نشان دهنده زوال وزارتخانه ای فرهنگی است که چنین افرادی سکان دار آن هستند. سال ها پیش بنده خدایی در توصیف چنین افرادی نوشته بود: این آقایان به جای کار فرهنگی، کار سرهنگی می کنند! لحن تهدید و خشونت از ابزار کار نیروهای امنیتی و پلیس است نه مسئول فرهنگی. وقتی از بالاترین مقام وزارتخانه تا روسای نواحی هیچ زبانی جز تهدید و تحقیر معلمان نمی دانند ناچاریم چنین نتیجه بگیریم که این افراد یا نیروهای امنیتی هستند که به اشتباه وارد این سازمان شده اند و یا تفکر امنیتی بر ذهنیت آنان تسلط دارد. مسئولانی که از اولین تجمعات معلمان برای آنها خط و نشان کشیدند، حال که به لطف همین تجمعات و استقامت معلمان رتبه بندی تصویب شده است باز هم آنان را تهدید می کنند که اگر مدارک خود را بارگزاری نکنید تا پنج سال دیگر خبری از رتبه بندی نیست. غافل از اینکه همین معلمان اگر اراده کنند خیلی زودتر از پنج سال دیگر این مسئولین کم سواد را از عالی ترین مقامات وزارتخانه به جایی می فرستند که شایسته آنها باشد و آنگاه افرادی آیین نامه را خواهند نوشت که نه بودجه رتبه بندی را ارث پدر خود می دانند و نه معلمان را افرادی اضافی و نان خور که برای اضافه کردن چندرغاز به حقوق آنها اینگونه تحقیرشان کنند.
🔸اما من و همکارانی که مانند من فکر می کنند تا آن زمان صبر می کنیم و مرعوب تهدیدهای امثال نجار نمی شویم و شان معلمی خود را با بارگذاری مدارک بی ارزشی که کمترین تاثیری در بهبود کیفیت آموزش و پرورش نداشته است پایین نمی آوریم.
🔶 در آخر روی سخنم با همکارانی است که با بهانه های مختلف از شرکت در تجمع سر باز می زدند اما این روزها برای بارگزاری مدارک از خواب و خوراک افتاده اند و بعضا متاسفانه به خرید مدرک از بازار روی آورده اند: یادتان می آید چگونه با نگاه عاقل اندر سفیه ما را نصیحت می کردید که این تجمعات تاثیری ندارد؟ یادتان می آید که از ترس تهدیدهای مدیران و حراست ادارات حتی روزهای تعطیل هم بهانه ای برای عدم شرکت در تجمعات داشتید؟
اکنون این رتبه بندی و این هم افرایش سه تا پنج میلیونی به حقوق شما. نوش جانتان. ارزش یک معلم خیلی بیشتر از این حقوق زیر خط فقر است. ولی یادتان باشد که برای تصویب قانون رتبه بندی معلمان زیادی هزینه داده اند و خانواده های زیادی رنج کشیده اند. یادتان باشد که هنوز معلمانی در بند هستند و حقوقشان قطع شده است. یادتان باشد تصویب رتبه بندی مدیون تجمع بازنشستگان عزیزی است که این قانون متاسفانه شامل آنها نمی شود.
یادتان باشد که ما معلمان هنوز مطالبات زیادی داریم که جز با همدلی و همگرایی همه فرهنگیان به دست نمی آید. مطالباتی همچون اصلاح قوانین مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان، بیمه، قانون خدمات مدیریت کشوری و ...
و بالاخره یادتان باشد و یادمان باشد که با وجود مسئولانی که حتی در دادن بودجه مصوب مجلس به معلمان خساست می ورزند و طوری آیین نامه می نویسند که این پول به همه معلمان نرسد ما برای رسیدن به مطالباتمان راه درازی در پیش داریم که جز با اتحاد و پافشاری و استقامت همه فرهنگیان کوتاه نمی شود.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
💢 اقساط کسر شده از فیش حقوقی وام گیرندگان در قالب کارت های اعتباری، به چه حسابی و یا حساب چه کسانی واریز می شود؟!
✍️ جمعی از فرهنگیان بازنشسته استان فارس
🔸با عنایت به تفاهم نامه بانک های عامل پرداخت، تسهیلات کارت اعتباری به سازمان بازنشستگی تعلق گرفته،که پس از اعطای این تسهیلات به بازنشستگان محترم، ماهانه از حقوق ایشان کسر و قاعدتا باید به حساب بانک وام دهنده واریز شود.
🔸ولی بعضا توسط بانکها با افراد وام گیرنده بابت بدهی معوقه تماس گرفته شده که این موضوع باعث خدشه دار شدن اعتبار این پیشکسوتان عرصه تعلیم و تربیت گردیده، همچنین این عزیزان مشمول جریمه ی دیرکرد شده اند. در حالی که صندوق بازنشستگی هر ماه از حساب بازنشستگان شریف کسرنموده، اما هر ۳ ماه یک بار به حساب بانک های اعطا کننده تسهیلات واریز می نماید.
🔸حال سوال اینجاست؛
اقساط کسر شده به چه حسابی واریزمی شود؟
و یا اگر در حساب سازمان نگهداری می شود دلیل آن چیست ؟
پاسخگوی ضرر و زیان حاصل از جریمه ی دیر کرد و نمره منفی افراد چه کسی می باشد؟
🔸با تحقیقات صورت گرفته، طبق اظهارات بانکهای اعطا کننده تسهیلات مشخص گردید اقساط توسط حساب شخصی آقای ایرج جنگجو رئیس اداره امور بازنشستگان آموزش و پرورش فارس بعد از تاخیر چند ماهه به حساب بانک واریز میشود.
به نقل از: #انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
✍️ جمعی از فرهنگیان بازنشسته استان فارس
🔸با عنایت به تفاهم نامه بانک های عامل پرداخت، تسهیلات کارت اعتباری به سازمان بازنشستگی تعلق گرفته،که پس از اعطای این تسهیلات به بازنشستگان محترم، ماهانه از حقوق ایشان کسر و قاعدتا باید به حساب بانک وام دهنده واریز شود.
🔸ولی بعضا توسط بانکها با افراد وام گیرنده بابت بدهی معوقه تماس گرفته شده که این موضوع باعث خدشه دار شدن اعتبار این پیشکسوتان عرصه تعلیم و تربیت گردیده، همچنین این عزیزان مشمول جریمه ی دیرکرد شده اند. در حالی که صندوق بازنشستگی هر ماه از حساب بازنشستگان شریف کسرنموده، اما هر ۳ ماه یک بار به حساب بانک های اعطا کننده تسهیلات واریز می نماید.
🔸حال سوال اینجاست؛
اقساط کسر شده به چه حسابی واریزمی شود؟
و یا اگر در حساب سازمان نگهداری می شود دلیل آن چیست ؟
پاسخگوی ضرر و زیان حاصل از جریمه ی دیر کرد و نمره منفی افراد چه کسی می باشد؟
🔸با تحقیقات صورت گرفته، طبق اظهارات بانکهای اعطا کننده تسهیلات مشخص گردید اقساط توسط حساب شخصی آقای ایرج جنگجو رئیس اداره امور بازنشستگان آموزش و پرورش فارس بعد از تاخیر چند ماهه به حساب بانک واریز میشود.
به نقل از: #انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
💢 روایت شرافت معلمی که به جرم مطالبه گری و عشق به فرزندان این مرز و بوم، مجبور به دست فروشی شد.
🔸 در سفر نوروزی به بوشهر، در حال قدم زدن و دیدن بساط دست فروشان، ناگهان چهره ی آشنایی توجهم را به خود جلب نمود که در کنار بساط فروش کفش هایش نشسته بود.
ابتدا تصور کردم که اشتباه می کنم
آخر مگر می شود؟!
جلوتر رفتم تا مطمئن شوم. متاسفانه درست حدس زده بودم
- ببخشید شما آقای عمرانی هستید؟
- با نگاهی آمیخته با ادب و نزاکت، متین و محجوب پاسخ داد: بله، خودم هستم.
تعجب را در لحن کلامم دریافته بود.
- کفش می خواهید در خدمتم.
پرسیدم: آقای عمرانی شما و بساط کفش فروشی؟!
(البته از حکمی که به ناحق و ناعادلانه برایش صادر شده بود باخبر بودم، اما تصور این که حاصل زحمات معلمی دلسوز و عدالت خواه، آن هم به جرم مطالبه گری و دفاع از حق و حقوق خود و همکاران و دانش آموزانش چنین باشد برایم بسیار سخت بود).
با لبخندی گرم و دلنشین پاسخ داد: پس از سالها معلمی، برای گذران زندگی و کسب روزی حلال بساط کفش فروشی به راه انداختم.
ادامه مطلب در صفحه بعد 👇
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
🔸 در سفر نوروزی به بوشهر، در حال قدم زدن و دیدن بساط دست فروشان، ناگهان چهره ی آشنایی توجهم را به خود جلب نمود که در کنار بساط فروش کفش هایش نشسته بود.
ابتدا تصور کردم که اشتباه می کنم
آخر مگر می شود؟!
جلوتر رفتم تا مطمئن شوم. متاسفانه درست حدس زده بودم
- ببخشید شما آقای عمرانی هستید؟
- با نگاهی آمیخته با ادب و نزاکت، متین و محجوب پاسخ داد: بله، خودم هستم.
تعجب را در لحن کلامم دریافته بود.
- کفش می خواهید در خدمتم.
پرسیدم: آقای عمرانی شما و بساط کفش فروشی؟!
(البته از حکمی که به ناحق و ناعادلانه برایش صادر شده بود باخبر بودم، اما تصور این که حاصل زحمات معلمی دلسوز و عدالت خواه، آن هم به جرم مطالبه گری و دفاع از حق و حقوق خود و همکاران و دانش آموزانش چنین باشد برایم بسیار سخت بود).
با لبخندی گرم و دلنشین پاسخ داد: پس از سالها معلمی، برای گذران زندگی و کسب روزی حلال بساط کفش فروشی به راه انداختم.
ادامه مطلب در صفحه بعد 👇
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
اخبار معلم
💢 روایت شرافت معلمی که به جرم مطالبه گری و عشق به فرزندان این مرز و بوم، مجبور به دست فروشی شد. 🔸 در سفر نوروزی به بوشهر، در حال قدم زدن و دیدن بساط دست فروشان، ناگهان چهره ی آشنایی توجهم را به خود جلب نمود که در کنار بساط فروش کفش هایش نشسته بود. ابتدا…
ادامه مطلب از صفحه قبل 👆
خود را معرفی کردم که از استان فارس برای گذراندن تعطیلات به بوشهر آمده ام و این که چقدر از دیدارشان خوشحال شدم.
با اصرار فراوان من را به منزل شان دعوت نمودند و من با شرمندگی پذیرفتن دعوت شان را به زمانی دیگر موکول کردم.
🔸 آری، چهره ی نام آشنای جامعه معلمان کنشگر و فعالین صنفی #محسن_عمرانی، معلم شریف و آزاداندیش و حق طلبی که پس از سالها معلمی، از جفای نامردان روزگار برای گذران زندگی بساط کفش فروشی پهن نموده و سرافراز و محکم و راست قامت در پی کسب روزی حلال از این راه بود.(معلمی که به هیچ قیمت شرافتش را نفروخت، معلمی که زندگی اش را وقف کودکان کار و بی سرپرست و دانش آموزان بی بضاعت کرده) مرا بیش از پیش به این فکر فرو برد که جای بسی تاسف برای کشور و حکومتی است که شان و منزلت و جایگاه معلم را قدر نمی داند و شرم بر کسانی باد که با احکام ناعادلانه، این قشر دلسوز و زحمتکش را مورد ظلم قرار می دهند. اما آن ها فراموش کرده اند که:
دائما یکسان نماند حال دوران
🔸 و من، در این اندیشه که من و دیگر معلمان رتبه بندی را مدیون تلاش ها، زحمات و هزینه هایی هستیم که فعالانی چون محسن عمرانی متحمل گردیدند، در حالی که بسیاری از این فعالان، خود از رتبه بندی محروم شدند.
📌 پی نوشت: #محسن_عمرانی از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر، به اتهام شرکت در مطالبه گری معلمان و عضویت در کانون صنفی معلمان استان بوشهر توسط هیئت تخلفات اداری بوشهر به ناحق به کسر یک سوم کل حقوق محکوم گردیده است.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
خود را معرفی کردم که از استان فارس برای گذراندن تعطیلات به بوشهر آمده ام و این که چقدر از دیدارشان خوشحال شدم.
با اصرار فراوان من را به منزل شان دعوت نمودند و من با شرمندگی پذیرفتن دعوت شان را به زمانی دیگر موکول کردم.
🔸 آری، چهره ی نام آشنای جامعه معلمان کنشگر و فعالین صنفی #محسن_عمرانی، معلم شریف و آزاداندیش و حق طلبی که پس از سالها معلمی، از جفای نامردان روزگار برای گذران زندگی بساط کفش فروشی پهن نموده و سرافراز و محکم و راست قامت در پی کسب روزی حلال از این راه بود.(معلمی که به هیچ قیمت شرافتش را نفروخت، معلمی که زندگی اش را وقف کودکان کار و بی سرپرست و دانش آموزان بی بضاعت کرده) مرا بیش از پیش به این فکر فرو برد که جای بسی تاسف برای کشور و حکومتی است که شان و منزلت و جایگاه معلم را قدر نمی داند و شرم بر کسانی باد که با احکام ناعادلانه، این قشر دلسوز و زحمتکش را مورد ظلم قرار می دهند. اما آن ها فراموش کرده اند که:
دائما یکسان نماند حال دوران
🔸 و من، در این اندیشه که من و دیگر معلمان رتبه بندی را مدیون تلاش ها، زحمات و هزینه هایی هستیم که فعالانی چون محسن عمرانی متحمل گردیدند، در حالی که بسیاری از این فعالان، خود از رتبه بندی محروم شدند.
📌 پی نوشت: #محسن_عمرانی از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر، به اتهام شرکت در مطالبه گری معلمان و عضویت در کانون صنفی معلمان استان بوشهر توسط هیئت تخلفات اداری بوشهر به ناحق به کسر یک سوم کل حقوق محکوم گردیده است.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
Forwarded from کانال انجمن صنفی معلمان فارس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 این صدای هزاران معلم است که خیابان را تسخیر کرده اند و با فریاد #معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد خیابان را به لرزه انداخته اند و یادآور این موضوع هستند که :
#جای_معلم_زندان_نیست
#رسول_بداقی_آزاد_باید_گردد
#فعالیت_صنفی_جرم_نیست
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#اتحاد_رمز_موفقیت_ماست
#ما_همه_با_هم_هستیم
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن اعلام حمایت از کمپین آزادی رسول بداقی خواستار آزادی این معلم و فعال صنفی حق طلب و راستین می باشد.
✅ کمپین آزادی رسول بداقی
از طریق لینک زیر دوستان خود را به #کمپین_آزادی_رسول_بداقی دعوت کنید
https://t.me/+47ZZQg2QdH8wNmY0
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
🆔@AnjomanSenfi_Fars
#جای_معلم_زندان_نیست
#رسول_بداقی_آزاد_باید_گردد
#فعالیت_صنفی_جرم_نیست
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#اتحاد_رمز_موفقیت_ماست
#ما_همه_با_هم_هستیم
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن اعلام حمایت از کمپین آزادی رسول بداقی خواستار آزادی این معلم و فعال صنفی حق طلب و راستین می باشد.
✅ کمپین آزادی رسول بداقی
از طریق لینک زیر دوستان خود را به #کمپین_آزادی_رسول_بداقی دعوت کنید
https://t.me/+47ZZQg2QdH8wNmY0
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
🆔@AnjomanSenfi_Fars
💢 رتبه بندی با طعم تحقیر
✍️ مژگان باقری، فعال صنفی معلمان #فارس
🔹 بعد از چند دقیقه معطلی، یک نفر از اتاق بیرون می آید. یک تکه کاغذ را نشانم می دهد و می گوید این متن را با ادبیات خودتان بنویسید و امضا کنید تا رتبه شما برقرار شود.
روی کاغذ چند جمله با عجله و بدون رعایت نکات نگارشی نوشته شده، خلاصهی جملات این است:
من باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت می کنم، علیه مسئولین کشور موضع گیری نمیکنم، در کانون های صنفی غیرقانونی عضو نمیشوم و در تجمعات غیرقانونی شرکت نمیکنم.
در حال نگاه کردن به جملات روی کاغذ هستم که کارمند حراست یک کاغذ A4 به دستم میدهد و میگوید چیز خاصی نیست.
این تعهد پیش خودمان می ماند و قرار نیست کسی بفهمد.
در دلم می گویم مهم این است که خودم می فهمم چه چیزی را امضا کردهام و چه کسی مهمتر از خودم؟!
پس از امضای این کاغذ با سرزنش خودم چه کنم؟
دو سال بازداشت و زندان و پابند و آنهمه هزینه روحی و روانی و مالی و آن همه فشار به خانواده را تحمل نکردهام که الان با امضای یک تعهد همه را به باد بدهم.
سعی می کنم با کارمند حراست بحث کنم. می دانم کار بیهودهای است و تصمیم از بالا گرفته شده و او فقط مامور است و معذور، اما راه دیگری ندارم.
می خواهم قبل از اینکه با گفتن "نه" از اتاق بیرون بیایم همهی تلاشم را برای بیدار کردن وجدانش به کار گیرم.
به پابندم اشاره می کنم و میگویم من برای این پولی که الان در جیب شماست هزینه دادهام اما خودم برای گرفتن این پول باید تعهد بدهم؟!
خودتان خندهتان نمیگیرد؟
باید میگفتم با دیدن این پابند شرم نمی کنید؟ اما نمیگویم.
تلاش می کنم خشمم را فرو دهم تا از مسیر منطق خارج نشوم.
میگویم رتبهبندی، قانونِ مصوب مجلس و حق همهی معلمان است.
مگر شما از همهی معلمان تعهد گرفتهاید؟
میگوید آنها مرتکب جرم نشدهاند.
میگویم اولا تجمع جرم نیست.
ثانیا اگر آن تجمعات نبود هرگز رتبهبندی تصویب نمیشد.
شما دارید بابت کاری از من تعهد میگیرید که باعث افزایش حقوق شما و دیگر معلمان شده است.
این تناقض نیست؟!
می خندد. وجدانش و عقلش حرف مرا تایید می کند ولی او فقط یک مامور است و معذور.
میگوید سخت نگیرید. در استان فارس همه امضا کردهاند. فقط شما ماندهاید و یک نفر دیگر.
اسم یک همکار زن را به زبان می آورد.
در دلم با غرور تکرار می کنم.
فقط دو زن امضا نکردهاند!
فقط دو زن باقی ماندهاند!
🔹 برایش استدلال می کنم که رتبهبندی حق قانونی من است و من برای گرفتن این حق، گدایی نمی کنم.
چرا باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت میکنم؟
مگر در سی سال گذشته رعایت نکردهام؟
چرا باید تعهد بدهم که از مسئولین انتقاد نمیکنم؟
مگر مسئولین جزء مقدسات هستند؟
من ناچارم به دیوان عدالت شکایت کنم.
شانهاش را بالا می اندازد و می گوید شکایت کنید.
ما کار غیر قانونی نکردهایم.
🔹 پس از شنیدن داستان تعهد، همکاران با خواهش و التماس از من میخواهند که امضا کنم تا حقم ضایع نشود.
میدانم که این نصیحت از سرِ دلسوزی است و نیز میدانم که این کاغذ تعهد هیچ ارزش قانونی ندارد.
اما این را هم میدانم که آنها میخواهند با گرفتن تعهد، ما را تحقیر کنند و انتقام تجمعات باشکوه خیابان معدل را بگیرند.
اگر کانونها و انجمنهای صنفی سراسر کشور، با قدرت در مقابل این روند ظالمانه و غیرقانونی حراست آموزش و پرورش میایستادند و از معلمانِ محروم از رتبه، حمایت می کردند هیچ معلمی برای برخورداری از حقوق ناچیز رتبهبندی، مجبور به دادن تعهد نمیشد.
دادن بالاترین رتبه به فعالینِ صنفیِ محروم از رتبه و پرداخت حقوق مربوط به آن به صورت ماهانه از طرف معلمین هر استان، یکی از این حمایتها بود.
🔹 ما برای برقراری حاکمیت قانون راهی به جز نه گفتن به کسانی که سلیقههای شخصی خود را در اجرای قانون اعمال کردهاند نداریم.
اما بدون وجود کانونهای قوی و جامعهی آگاه و دغدغهمند، این نه گفتنها در حیطهی تصمیمات شخصی باقی میماند و تاثیرگذاری لازم را ندارد.
موضوع رتبه بندی، فارغ از نتایج مادیِ آن، میدانِ تمرینِ مقاومت مدنی برای معلمان است.
آیا آنها میتوانند ابزار فشار حاکمیت بر معلمانِ فاقد رتبه را بی اثر کنند؟
یا اینکه فقط به نصیحتهای دلسوزانه ادامه میدهند تا هر کسی با توجه به میزان تحمل خود، یک تصمیم شخصی بگیرد؟
امیدوارم جامعه معلمان از این آزمون سربلند بیرون بیاید.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
🆔@AnjomanSenfi_Fars
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1
✍️ مژگان باقری، فعال صنفی معلمان #فارس
🔹 بعد از چند دقیقه معطلی، یک نفر از اتاق بیرون می آید. یک تکه کاغذ را نشانم می دهد و می گوید این متن را با ادبیات خودتان بنویسید و امضا کنید تا رتبه شما برقرار شود.
روی کاغذ چند جمله با عجله و بدون رعایت نکات نگارشی نوشته شده، خلاصهی جملات این است:
من باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت می کنم، علیه مسئولین کشور موضع گیری نمیکنم، در کانون های صنفی غیرقانونی عضو نمیشوم و در تجمعات غیرقانونی شرکت نمیکنم.
در حال نگاه کردن به جملات روی کاغذ هستم که کارمند حراست یک کاغذ A4 به دستم میدهد و میگوید چیز خاصی نیست.
این تعهد پیش خودمان می ماند و قرار نیست کسی بفهمد.
در دلم می گویم مهم این است که خودم می فهمم چه چیزی را امضا کردهام و چه کسی مهمتر از خودم؟!
پس از امضای این کاغذ با سرزنش خودم چه کنم؟
دو سال بازداشت و زندان و پابند و آنهمه هزینه روحی و روانی و مالی و آن همه فشار به خانواده را تحمل نکردهام که الان با امضای یک تعهد همه را به باد بدهم.
سعی می کنم با کارمند حراست بحث کنم. می دانم کار بیهودهای است و تصمیم از بالا گرفته شده و او فقط مامور است و معذور، اما راه دیگری ندارم.
می خواهم قبل از اینکه با گفتن "نه" از اتاق بیرون بیایم همهی تلاشم را برای بیدار کردن وجدانش به کار گیرم.
به پابندم اشاره می کنم و میگویم من برای این پولی که الان در جیب شماست هزینه دادهام اما خودم برای گرفتن این پول باید تعهد بدهم؟!
خودتان خندهتان نمیگیرد؟
باید میگفتم با دیدن این پابند شرم نمی کنید؟ اما نمیگویم.
تلاش می کنم خشمم را فرو دهم تا از مسیر منطق خارج نشوم.
میگویم رتبهبندی، قانونِ مصوب مجلس و حق همهی معلمان است.
مگر شما از همهی معلمان تعهد گرفتهاید؟
میگوید آنها مرتکب جرم نشدهاند.
میگویم اولا تجمع جرم نیست.
ثانیا اگر آن تجمعات نبود هرگز رتبهبندی تصویب نمیشد.
شما دارید بابت کاری از من تعهد میگیرید که باعث افزایش حقوق شما و دیگر معلمان شده است.
این تناقض نیست؟!
می خندد. وجدانش و عقلش حرف مرا تایید می کند ولی او فقط یک مامور است و معذور.
میگوید سخت نگیرید. در استان فارس همه امضا کردهاند. فقط شما ماندهاید و یک نفر دیگر.
اسم یک همکار زن را به زبان می آورد.
در دلم با غرور تکرار می کنم.
فقط دو زن امضا نکردهاند!
فقط دو زن باقی ماندهاند!
🔹 برایش استدلال می کنم که رتبهبندی حق قانونی من است و من برای گرفتن این حق، گدایی نمی کنم.
چرا باید تعهد بدهم که شئونات اسلامی را رعایت میکنم؟
مگر در سی سال گذشته رعایت نکردهام؟
چرا باید تعهد بدهم که از مسئولین انتقاد نمیکنم؟
مگر مسئولین جزء مقدسات هستند؟
من ناچارم به دیوان عدالت شکایت کنم.
شانهاش را بالا می اندازد و می گوید شکایت کنید.
ما کار غیر قانونی نکردهایم.
🔹 پس از شنیدن داستان تعهد، همکاران با خواهش و التماس از من میخواهند که امضا کنم تا حقم ضایع نشود.
میدانم که این نصیحت از سرِ دلسوزی است و نیز میدانم که این کاغذ تعهد هیچ ارزش قانونی ندارد.
اما این را هم میدانم که آنها میخواهند با گرفتن تعهد، ما را تحقیر کنند و انتقام تجمعات باشکوه خیابان معدل را بگیرند.
اگر کانونها و انجمنهای صنفی سراسر کشور، با قدرت در مقابل این روند ظالمانه و غیرقانونی حراست آموزش و پرورش میایستادند و از معلمانِ محروم از رتبه، حمایت می کردند هیچ معلمی برای برخورداری از حقوق ناچیز رتبهبندی، مجبور به دادن تعهد نمیشد.
دادن بالاترین رتبه به فعالینِ صنفیِ محروم از رتبه و پرداخت حقوق مربوط به آن به صورت ماهانه از طرف معلمین هر استان، یکی از این حمایتها بود.
🔹 ما برای برقراری حاکمیت قانون راهی به جز نه گفتن به کسانی که سلیقههای شخصی خود را در اجرای قانون اعمال کردهاند نداریم.
اما بدون وجود کانونهای قوی و جامعهی آگاه و دغدغهمند، این نه گفتنها در حیطهی تصمیمات شخصی باقی میماند و تاثیرگذاری لازم را ندارد.
موضوع رتبه بندی، فارغ از نتایج مادیِ آن، میدانِ تمرینِ مقاومت مدنی برای معلمان است.
آیا آنها میتوانند ابزار فشار حاکمیت بر معلمانِ فاقد رتبه را بی اثر کنند؟
یا اینکه فقط به نصیحتهای دلسوزانه ادامه میدهند تا هر کسی با توجه به میزان تحمل خود، یک تصمیم شخصی بگیرد؟
امیدوارم جامعه معلمان از این آزمون سربلند بیرون بیاید.
#انجمن_صنفی_معلمان_فارس
🆔@AnjomanSenfi_Fars
#اخبار_معلم 👇🏻🍃
💠 @moalempress1