شین 🤐
☑️ این طبقه اول است پیشتر هم نوشتم که اصولگرایان به پیروزی در انتخابات فکر نمیکنند (دور از دسترسشان است)؛ بیشتر از آن رو که کُند عمل کردهاند و این منتج به این خواهد شد که تخریب روحانی را برای کم کردن از آرای او، هدف اصلی خود قرار دهند. این جریان سیاسی…
🔴 یکی از دوستان پرسیده: شما که چنین راه رای مردم را برای تغییر، پر از موانع بزرگ میدانید، چرا باز از رای دادن به روحانی نوشتهاید؟ چرا هنوز باید رای داد؟
یاد این پاراگراف از کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» (نوشته ژیلا بنییعقوب) میافتم:
«روزی که طالبان ابتدای دره پنجشیر را تصرف کردند، احمدشاه مسعود ... گفت: «حتی اگر به اندازه این کلاه که بر سر دارم، خاک کشورم در اختیارم باشد، میایستم و از سرزمینم دفاع میکنم و نمیگذارم طالبان آن را بگیرند.» مسعود بعد از گفتن این حرفها کلاهش را برداشت و بر زمین گذاشت و دیگر هیچ نگفت. تمام سخنرانی مسعود همین بود.»
به گمانم، اگر همه جواز من برای اصلاح و تغییر، یک برگه رای برای امثال حسن روحانی باشد، باید بایستم و از حقم دفاع کنم و نگذارم «طالبان» آن را بگیرد.
🔶 @mmoeeni1
یاد این پاراگراف از کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» (نوشته ژیلا بنییعقوب) میافتم:
«روزی که طالبان ابتدای دره پنجشیر را تصرف کردند، احمدشاه مسعود ... گفت: «حتی اگر به اندازه این کلاه که بر سر دارم، خاک کشورم در اختیارم باشد، میایستم و از سرزمینم دفاع میکنم و نمیگذارم طالبان آن را بگیرند.» مسعود بعد از گفتن این حرفها کلاهش را برداشت و بر زمین گذاشت و دیگر هیچ نگفت. تمام سخنرانی مسعود همین بود.»
به گمانم، اگر همه جواز من برای اصلاح و تغییر، یک برگه رای برای امثال حسن روحانی باشد، باید بایستم و از حقم دفاع کنم و نگذارم «طالبان» آن را بگیرد.
🔶 @mmoeeni1
✳️ «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی»
از مصطفی ملکیان مقاله «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی» در شماره نوروزی مجله اندیشه پویا (شماره 41، صفحه 88)، چاپ شده است؛ مقالهای که به نظر میرسد به عنوان پیشنیاز برای درک بهتر آنچه قبلا به صورت ناقص از وی زیر عنوان «ازدواج وفادارانه» منتشر شده، باید مورد مطالعه قرار گیرد. فارغ از ربط این مقاله و آن گفتار، این مقاله به تنهایی به لحاظ آنچه از اخلاق و آداب عاشقی در آن است، واجد ارزشی فراوان برای «جویندگان» خواهد بود.
او با شمردن انواع عشق، اشاره دارد که در این مقاله، منظور از عشق، عشق همراه با غریزه جنسی یک انسان به انسان دیگر است؛ عشق اروتیک.
ملکیان سپس این عشق را دارای سه مولفه میداند:
🔹 مولفه اول آن شور و شیدایی است،
🔹 مولفه دوم آن، تعهد و التزام است و این که من همه مثبتات زندگی معشوق را مثبتات زندگی خود و همه منفیات زندگی او را منفیات زندگی خود تلقی کنم و
🔹 مولفه سوم محرمیّت است؛ یعنی من بتوانم ذهن و روانم را پیش کسی که به او عشق میورزم، شفاف و کریستالی کنم و سر سوزنی خودم را در مواجهه با او سانسور نکنم.
او سپس با تفکیک بین اخلاق عاشقی و ادب عاشقی مینویسد: منظور از ادب عاشقی یعنی آن چه عاشق باید رعایت کند و در مقام عمل به آن التزام بورزد تا به موفقیت فرایند عاشقی لطمه نزند و این فرایند را به شکست نکشاند. اخلاق عاشقی اما کاری با موفقیت و عدم موفقیت ندارد؛ دغدغهاش این است که عاشق چونان عشق بورزد که وظیفه اخلاقیاش را انجام داده و فضایل اخلاقی را زیر پا نگذاشته باشد.
برای آنکه علاقمندان، و کسانی را که مسئله برایشان «مهم» است، تحریص به مطالعه کامل مقاله کنم، بیش از این درباره آن نمینویسم!
مجله اندیشه پویا را میتوانید از اینجا نیز تهیه کنید (پرونده ویژه این شماره، «عشق» است):
👉 https://goo.gl/FiiDMo
🔺 بخشی کوتاه از مقاله در کانال مجله:
👉 https://t.me/andishepouya/490
🔶 @mmoeeni1
از مصطفی ملکیان مقاله «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی» در شماره نوروزی مجله اندیشه پویا (شماره 41، صفحه 88)، چاپ شده است؛ مقالهای که به نظر میرسد به عنوان پیشنیاز برای درک بهتر آنچه قبلا به صورت ناقص از وی زیر عنوان «ازدواج وفادارانه» منتشر شده، باید مورد مطالعه قرار گیرد. فارغ از ربط این مقاله و آن گفتار، این مقاله به تنهایی به لحاظ آنچه از اخلاق و آداب عاشقی در آن است، واجد ارزشی فراوان برای «جویندگان» خواهد بود.
او با شمردن انواع عشق، اشاره دارد که در این مقاله، منظور از عشق، عشق همراه با غریزه جنسی یک انسان به انسان دیگر است؛ عشق اروتیک.
ملکیان سپس این عشق را دارای سه مولفه میداند:
🔹 مولفه اول آن شور و شیدایی است،
🔹 مولفه دوم آن، تعهد و التزام است و این که من همه مثبتات زندگی معشوق را مثبتات زندگی خود و همه منفیات زندگی او را منفیات زندگی خود تلقی کنم و
🔹 مولفه سوم محرمیّت است؛ یعنی من بتوانم ذهن و روانم را پیش کسی که به او عشق میورزم، شفاف و کریستالی کنم و سر سوزنی خودم را در مواجهه با او سانسور نکنم.
او سپس با تفکیک بین اخلاق عاشقی و ادب عاشقی مینویسد: منظور از ادب عاشقی یعنی آن چه عاشق باید رعایت کند و در مقام عمل به آن التزام بورزد تا به موفقیت فرایند عاشقی لطمه نزند و این فرایند را به شکست نکشاند. اخلاق عاشقی اما کاری با موفقیت و عدم موفقیت ندارد؛ دغدغهاش این است که عاشق چونان عشق بورزد که وظیفه اخلاقیاش را انجام داده و فضایل اخلاقی را زیر پا نگذاشته باشد.
برای آنکه علاقمندان، و کسانی را که مسئله برایشان «مهم» است، تحریص به مطالعه کامل مقاله کنم، بیش از این درباره آن نمینویسم!
مجله اندیشه پویا را میتوانید از اینجا نیز تهیه کنید (پرونده ویژه این شماره، «عشق» است):
👉 https://goo.gl/FiiDMo
🔺 بخشی کوتاه از مقاله در کانال مجله:
👉 https://t.me/andishepouya/490
🔶 @mmoeeni1
Fidibo
ماهنامه اندیشه پویا - شماره ۴۱ (نسخه PDF)
در این شماره میخوانید:
ماجرای برجام زنانه: گفتوگو با شهیندخت مولاوردی معاون زنان رئیسجمهور
کلوزآپ آقای کارگردان: گزارشی از زندگی عباس کیارستمی
سال گذشته سال بازگشت دوبارۀ هویتطلبی بود
روشنفکران ناسیونالیسم: مقالهای از جرج ارول به ترجمهی عزتالله…
ماجرای برجام زنانه: گفتوگو با شهیندخت مولاوردی معاون زنان رئیسجمهور
کلوزآپ آقای کارگردان: گزارشی از زندگی عباس کیارستمی
سال گذشته سال بازگشت دوبارۀ هویتطلبی بود
روشنفکران ناسیونالیسم: مقالهای از جرج ارول به ترجمهی عزتالله…
✅ تراز تجاری ایران بدون نفت پس از 62 سال در سال 94 و 95 مثبت شد.
آخرین باری که صادرات بیشتر از واردات شد در دولت مصدق بود!
#با_روحانی_تا_1400
📌 از: https://goo.gl/3szNnj
🔶 @mmoeeni1
آخرین باری که صادرات بیشتر از واردات شد در دولت مصدق بود!
#با_روحانی_تا_1400
📌 از: https://goo.gl/3szNnj
🔶 @mmoeeni1
📷 https://goo.gl/TFxlr4
📝 فرناز سیفی نوشته:
اسمش کارمه خاسون بود. اولین زنی که در اسپانیا به سمت وزارت دفاع رسید. در سال ۲۰۰۸، وقتی در کابینهی سوسیالیست زاپاترو وزیر دفاع شد، ۳۷ ساله بود. دکترای حقوق داشت و سالها بود در حزب سوسیالیست اسپانیا عضویت داشت، نماینده مجلس بود و قائممقام مجلس نمایندگان و وزیر مسکن. وقتی زاپاترو او را به سمت وزارت دفاع منصوب کرد، هفت ماهه باردار بود، در جواب سوال رسانهها که پدر بچه کیست، گفت این مساله شخصی زندگی اوست و گمان نمیکند به دیگران مربوط باشد. در اوج بارداریاش به افغانستان رفت تا از نیروها و قرارگاههای اسپانیا در افغانستان بازدید کند. وقتی تصاویرش منتشر شد که با شکم برآمده از نیروهای نظامی سان میدید، در هلند دانشجو بودم. یکی از اساتیدمان سر کلاس تصویرش را نشان داد، داشت برایمان توضیح میداد «اتفاق تازه» در هر عرصه یا «اولین» یا «تابوشکنی» را باید چطور پوشش داد. جوان بودم، ۱ سال بود که از ایران آمده بودم، بهرغم همهی سبقهی کنشگریام و خواندهها و شانس کار و معاشرت با بعضی از بهترین آدمهای سرزمینام، هنوز ذهنم پر بود از کلیشه. هنوز زیاد پیش میآمد که ناگهان در مواجهه با چیزی غیرقابلانتظار، دهنم باز میماند و مبهوت میشدم و طول میکشید ذهنم هضم کند که «پس اینجوری هم شدنی است»... از توضیحات آن روز استاد چیزی یادم نمانده است، مدت طولانی مبهوت تصویر این زن و شکم باردارش مانده بودم که وزیر «وزارتخانهای مردانه» شده بود و در یکی از مردسالارترین فضاها(ارتش) از نیروهای تحت وزارتاش سان و احترام نظامی میدید. تصویرش مثل پتکی بر فرق سرم بود. عجیب بود و غریب و تازه و دور، خیلی دور... همهی این سالها این تصویر، از مجموعهی معدود تصاویر ماندگار پس ذهنم شده است که فراموش نکردم. تصویری کلیدی در درهمشکستن بعضی کلیشههای ذهنیام بود و باقی ماند. کارمه خاسون از کودکی به نوعی بیماری قلبی مبتلا بود. از کودکی پزشکان توصیه کرده بودند کارهای استرسزا و پرمسئولیت قبول نکند و هیچوقت گوش نکرده بود. دیروز جنازهاش را در خانهاش پیدا کردند. در سن ۴۶ سالگی قلب ضعیفاش بالاخره از تپیدن ایستاد و زنی که اولین وزیردفاع زن تاریخ کشورش و جوانترین عضو کابینه بود و سالها هر روز زندگیاش، مستقل و روپا و بیتوجه به کلیشهها زیسته بود، از دنیا رفت. این سالها هر جا زنی اسپانیایی را دیدم، شنیدم که او را دوست داشت و ستایش میکرد. تصویرش از یادم نرفت، و نخواهد رفت.
📌 از: https://goo.gl/NZbVwu
🔶 @mmoeeni1
📝 فرناز سیفی نوشته:
اسمش کارمه خاسون بود. اولین زنی که در اسپانیا به سمت وزارت دفاع رسید. در سال ۲۰۰۸، وقتی در کابینهی سوسیالیست زاپاترو وزیر دفاع شد، ۳۷ ساله بود. دکترای حقوق داشت و سالها بود در حزب سوسیالیست اسپانیا عضویت داشت، نماینده مجلس بود و قائممقام مجلس نمایندگان و وزیر مسکن. وقتی زاپاترو او را به سمت وزارت دفاع منصوب کرد، هفت ماهه باردار بود، در جواب سوال رسانهها که پدر بچه کیست، گفت این مساله شخصی زندگی اوست و گمان نمیکند به دیگران مربوط باشد. در اوج بارداریاش به افغانستان رفت تا از نیروها و قرارگاههای اسپانیا در افغانستان بازدید کند. وقتی تصاویرش منتشر شد که با شکم برآمده از نیروهای نظامی سان میدید، در هلند دانشجو بودم. یکی از اساتیدمان سر کلاس تصویرش را نشان داد، داشت برایمان توضیح میداد «اتفاق تازه» در هر عرصه یا «اولین» یا «تابوشکنی» را باید چطور پوشش داد. جوان بودم، ۱ سال بود که از ایران آمده بودم، بهرغم همهی سبقهی کنشگریام و خواندهها و شانس کار و معاشرت با بعضی از بهترین آدمهای سرزمینام، هنوز ذهنم پر بود از کلیشه. هنوز زیاد پیش میآمد که ناگهان در مواجهه با چیزی غیرقابلانتظار، دهنم باز میماند و مبهوت میشدم و طول میکشید ذهنم هضم کند که «پس اینجوری هم شدنی است»... از توضیحات آن روز استاد چیزی یادم نمانده است، مدت طولانی مبهوت تصویر این زن و شکم باردارش مانده بودم که وزیر «وزارتخانهای مردانه» شده بود و در یکی از مردسالارترین فضاها(ارتش) از نیروهای تحت وزارتاش سان و احترام نظامی میدید. تصویرش مثل پتکی بر فرق سرم بود. عجیب بود و غریب و تازه و دور، خیلی دور... همهی این سالها این تصویر، از مجموعهی معدود تصاویر ماندگار پس ذهنم شده است که فراموش نکردم. تصویری کلیدی در درهمشکستن بعضی کلیشههای ذهنیام بود و باقی ماند. کارمه خاسون از کودکی به نوعی بیماری قلبی مبتلا بود. از کودکی پزشکان توصیه کرده بودند کارهای استرسزا و پرمسئولیت قبول نکند و هیچوقت گوش نکرده بود. دیروز جنازهاش را در خانهاش پیدا کردند. در سن ۴۶ سالگی قلب ضعیفاش بالاخره از تپیدن ایستاد و زنی که اولین وزیردفاع زن تاریخ کشورش و جوانترین عضو کابینه بود و سالها هر روز زندگیاش، مستقل و روپا و بیتوجه به کلیشهها زیسته بود، از دنیا رفت. این سالها هر جا زنی اسپانیایی را دیدم، شنیدم که او را دوست داشت و ستایش میکرد. تصویرش از یادم نرفت، و نخواهد رفت.
📌 از: https://goo.gl/NZbVwu
🔶 @mmoeeni1
احمدینژاد در انتخابات ثبتنام کرد؛ بر خلاف توصیه صریح رهبری و بر خلاف نامه 6 مهرماه خودش
#رفسنجانی خدابیامرز و #میرحسین ِ محصور و #خاتمیِ ممنوع، #احمدینژاد رو خوب شناخته بودند یا شما حزباللهیها و اصولگراها؟
#روز_رسوایی
#انتخابات
https://twitter.com/mmoeeni/status/852060357149552640
🔶 @mmoeeni1
#رفسنجانی خدابیامرز و #میرحسین ِ محصور و #خاتمیِ ممنوع، #احمدینژاد رو خوب شناخته بودند یا شما حزباللهیها و اصولگراها؟
#روز_رسوایی
#انتخابات
https://twitter.com/mmoeeni/status/852060357149552640
🔶 @mmoeeni1
شین 🤐
احمدینژاد در انتخابات ثبتنام کرد؛ بر خلاف توصیه صریح رهبری و بر خلاف نامه 6 مهرماه خودش #رفسنجانی خدابیامرز و #میرحسین ِ محصور و #خاتمیِ ممنوع، #احمدینژاد رو خوب شناخته بودند یا شما حزباللهیها و اصولگراها؟ #روز_رسوایی #انتخابات https://twitter.co…
⚫️ بصیرت ناتمام
وقتی گفته میشود امثال رفسنجانیِ خدابیامرز و میرحسین ِ محصور و خاتمی ِ ممنوع و حتی ناطقنوری، خیلی زودتر از خیلی از مدعیان بصیرت، احمدینژاد را شناخته بودند، به چه معناست؟ حتما به این معنا نیست که از غیب خبر گرفته بودند یا دیگرانی که نشانههای خطر را در رفتار و گفتار احمدینژاد دیدند و جدی نگرفتند یا به هر دلیلی، سد راه او نشدند، سهمی از هوش و بصیرت نبرده بودند. نه؛ به این معنیها نیست؛ لااقل من چنین اعتقادی ندارم!
این درست است که ثبتنام احمدینژاد در انتخابات به رغم توصیه علنی رهبری، دهنکجی به این توصیه بود (و این بسیار مهم است) اما آنچه نباید از یاد برد این است که احمدینژاد از همان ابتدا (نه ابتدای ریاستجمهوری بلکه ابتدای شهردار شدناش) نشان داده بود حسابی پاک ندارد و اهل فیل هوا کردن و بیحیاست (لااقل واکنش تند و پرخاشگرانه او را به انتقاد سید محمد خاتمی از ترافیک تهران، به یاد آورید).
او رییسجمهوری هم که شد، به طور واضحتری نشان داد متکی بر تشخیص خود و نه قانون است و استعداد کمنظیری نیز برای متوهم شدن دارد (قضیه هالهنور مشهورترین نمونه آن است). روایتهای بعدی هم نشان داد که در هیئت دولت، آنچه مهم نیست نظر جمع اعضای هیئت دولت است و استبدادی کمنظیر حاکم است!
سید محمد خاتمی تنها چند هفته بعد از شروع به کار دولت احمدینژاد از خطر پا گرفتن جریانی گفت که روزی در برابر رهبری هم خواهد ایستاد.
دانش جعفری به عنوان کسی که دو سال نیز نتوانست وزارت اقتصاد احمدینژاد را به عهده داشته باشد، در مراسم تودیعاش گفته بود: «در قسمت بازرسي رئيس جمهور عدهای بودند كه صلاحيت پذيرش شغل را نداشتند. بطور مثال معاون اقتصادي بازرسي يك دامپزشك بود. قاعدتا اشراف او به مسايل اقتصادي نمیتواند بالا باشد. اين افراد با دسترسی محدودی كه داشتند، به خود اجازه میدادند در مسايل پيچيده گزارش تهيه كنند و با دسترسي آساني كه به مقام بالا داشتند، ذهنيت كارشناسي نشده خود را منتقل كنند. اينها مديران بالای دستگاههاي اجرايی، حتي وزرا را به راحتي زير سوال ميبردند و در موارد بسياري باعث شكلگيری مديريت دوگانه يا موازی در دستگاه میشدند.»
بعدتر خاطرات ریشهری هم که منتشر شد، ماجرای گم شدن نامه رهبری در نهاد ریاست جمهوری از پرده بیرون افتاد. وی در خاطرات خود به نامه رهبری و اقدام احمدینژاد آن هم خلاف حکم آیتالله خامنهای در الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی اشاره کرده و نوشته: «سابقه داشت که وقتی احمدینژاد با نظری مخالف بود، بعضی از نامهها گم میشد.»
کارشناسان اقتصادی به شدت از بیانضباطیهای گسترده مالی در دولت اول احمدینژاد شاکی بودند. ماجراجوییهای بینالمللی او نیز به سود صهیونیستها پیش میرفت.
در این میانه، میرحسین موسوی عافیت بیست ساله را کنار گذاشت تا مانع تداوم ریاستجمهوری احمدینژاد شود؛ او خط سیر رفتار احمدینژاد را به زیان ملت و نظام دانسته بود.
رفسنجانی به رهبری نوشت: «اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمتها، دروغها و خلافگوییهای مطرح شده در آن مناظره (مناظره میرحسین و احمدینژاد) برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟»
ناطق نوری بعدها از خاطره جلسه خود با احمدینژاد (در آستانه انتخابات 84) چنین گفت: «وقتی احمدی نژاد آمد یک ساعت و سه ربع یکسره حرف زد و بحث کرد. وقتی تمام شد مرحوم عسگراولادی تعبیری داشت که نمیگویم چه بود و نظرش را که منفی بود ابراز کرد بعد من هم خطاب به احمدی نژاد گفتم: «... یا سواد تو خیلی زیاد است که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری می زنی.» ... بعدها یک مصاحبه کردم و گفتم که احمدینژاد فضایی فکر میکند.»
اینها نشانههای بسیاری بود که نادیده گرفته شد؛ نشانههایی از دروغگویی، توهم، ناپاکی و فرصتطلبی.
آیا کسانی که به هر نحو، طی چهار سال گذشته، و بلکه هشت سال گذشته، راه محاکمه و حسابکشی از احمدینژاد را سد کردند، آن را جدی نگرفتند و «خیال» کردند «آسیبزایی» او تمام شده، در برابر گردنکشیهای امروز او، حق و روی ِ اعتراض دارند؟
چرا نشانههای معاصی کبیره جدی گرفته نشد؟! تنها به این دلیل که احمدینژاد تبدیل به داسی شد که اصلاحطلبان را از قوه مجریه درو کرد؟ میارزید؟!
«حالا» باید امثال الیاس نادران ِ اصولگرا بگویند: «احمدینژاد تمام شد»؟ «حالا؟»
🔶 @mmoeeni1
وقتی گفته میشود امثال رفسنجانیِ خدابیامرز و میرحسین ِ محصور و خاتمی ِ ممنوع و حتی ناطقنوری، خیلی زودتر از خیلی از مدعیان بصیرت، احمدینژاد را شناخته بودند، به چه معناست؟ حتما به این معنا نیست که از غیب خبر گرفته بودند یا دیگرانی که نشانههای خطر را در رفتار و گفتار احمدینژاد دیدند و جدی نگرفتند یا به هر دلیلی، سد راه او نشدند، سهمی از هوش و بصیرت نبرده بودند. نه؛ به این معنیها نیست؛ لااقل من چنین اعتقادی ندارم!
این درست است که ثبتنام احمدینژاد در انتخابات به رغم توصیه علنی رهبری، دهنکجی به این توصیه بود (و این بسیار مهم است) اما آنچه نباید از یاد برد این است که احمدینژاد از همان ابتدا (نه ابتدای ریاستجمهوری بلکه ابتدای شهردار شدناش) نشان داده بود حسابی پاک ندارد و اهل فیل هوا کردن و بیحیاست (لااقل واکنش تند و پرخاشگرانه او را به انتقاد سید محمد خاتمی از ترافیک تهران، به یاد آورید).
او رییسجمهوری هم که شد، به طور واضحتری نشان داد متکی بر تشخیص خود و نه قانون است و استعداد کمنظیری نیز برای متوهم شدن دارد (قضیه هالهنور مشهورترین نمونه آن است). روایتهای بعدی هم نشان داد که در هیئت دولت، آنچه مهم نیست نظر جمع اعضای هیئت دولت است و استبدادی کمنظیر حاکم است!
سید محمد خاتمی تنها چند هفته بعد از شروع به کار دولت احمدینژاد از خطر پا گرفتن جریانی گفت که روزی در برابر رهبری هم خواهد ایستاد.
دانش جعفری به عنوان کسی که دو سال نیز نتوانست وزارت اقتصاد احمدینژاد را به عهده داشته باشد، در مراسم تودیعاش گفته بود: «در قسمت بازرسي رئيس جمهور عدهای بودند كه صلاحيت پذيرش شغل را نداشتند. بطور مثال معاون اقتصادي بازرسي يك دامپزشك بود. قاعدتا اشراف او به مسايل اقتصادي نمیتواند بالا باشد. اين افراد با دسترسی محدودی كه داشتند، به خود اجازه میدادند در مسايل پيچيده گزارش تهيه كنند و با دسترسي آساني كه به مقام بالا داشتند، ذهنيت كارشناسي نشده خود را منتقل كنند. اينها مديران بالای دستگاههاي اجرايی، حتي وزرا را به راحتي زير سوال ميبردند و در موارد بسياري باعث شكلگيری مديريت دوگانه يا موازی در دستگاه میشدند.»
بعدتر خاطرات ریشهری هم که منتشر شد، ماجرای گم شدن نامه رهبری در نهاد ریاست جمهوری از پرده بیرون افتاد. وی در خاطرات خود به نامه رهبری و اقدام احمدینژاد آن هم خلاف حکم آیتالله خامنهای در الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی اشاره کرده و نوشته: «سابقه داشت که وقتی احمدینژاد با نظری مخالف بود، بعضی از نامهها گم میشد.»
کارشناسان اقتصادی به شدت از بیانضباطیهای گسترده مالی در دولت اول احمدینژاد شاکی بودند. ماجراجوییهای بینالمللی او نیز به سود صهیونیستها پیش میرفت.
در این میانه، میرحسین موسوی عافیت بیست ساله را کنار گذاشت تا مانع تداوم ریاستجمهوری احمدینژاد شود؛ او خط سیر رفتار احمدینژاد را به زیان ملت و نظام دانسته بود.
رفسنجانی به رهبری نوشت: «اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمتها، دروغها و خلافگوییهای مطرح شده در آن مناظره (مناظره میرحسین و احمدینژاد) برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟»
ناطق نوری بعدها از خاطره جلسه خود با احمدینژاد (در آستانه انتخابات 84) چنین گفت: «وقتی احمدی نژاد آمد یک ساعت و سه ربع یکسره حرف زد و بحث کرد. وقتی تمام شد مرحوم عسگراولادی تعبیری داشت که نمیگویم چه بود و نظرش را که منفی بود ابراز کرد بعد من هم خطاب به احمدی نژاد گفتم: «... یا سواد تو خیلی زیاد است که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری می زنی.» ... بعدها یک مصاحبه کردم و گفتم که احمدینژاد فضایی فکر میکند.»
اینها نشانههای بسیاری بود که نادیده گرفته شد؛ نشانههایی از دروغگویی، توهم، ناپاکی و فرصتطلبی.
آیا کسانی که به هر نحو، طی چهار سال گذشته، و بلکه هشت سال گذشته، راه محاکمه و حسابکشی از احمدینژاد را سد کردند، آن را جدی نگرفتند و «خیال» کردند «آسیبزایی» او تمام شده، در برابر گردنکشیهای امروز او، حق و روی ِ اعتراض دارند؟
چرا نشانههای معاصی کبیره جدی گرفته نشد؟! تنها به این دلیل که احمدینژاد تبدیل به داسی شد که اصلاحطلبان را از قوه مجریه درو کرد؟ میارزید؟!
«حالا» باید امثال الیاس نادران ِ اصولگرا بگویند: «احمدینژاد تمام شد»؟ «حالا؟»
🔶 @mmoeeni1
🔴 بر آن بزاقها افسار بزنند
احمدینژاد تنها با 642هزار رای بیشتر از کروبی راهی مرحله دوم انتخابات سال 84 شد و 17 میلیون نفر در مرحله دوم، برای «نه» به رفسنجانیِ آن روزها بود که راه ریاست 8 ساله جمهوری را برای او هموار کردند تا ته این سطر 8 ساله، از ترس تکرار او، باز طور دیگری رای بدهند! حالا که هر از چند گاهی نزاع بر سر ریاست ستاد انتخاباتی روحانی در برخی شهرها به گوش میرسد، باید باور کرد کسانی از فعالان سیاسی و انتخاباتی، برای چندمین بار مغروق غرور شدهاند، مردم را دستکم گرفتهاند و سهمخواهی و ستاد نشینی و بزاق دهان را برای تصاحب پستهای دولتی و حکومتی در دولت دوم روحانی قورت دادن، بر بالا و بالا بردن آرای او ترجیح میدهند. گردهم آمدن در گروههای تلگرامی که همه همدیگر را تایید میکنند و برای هم گل و ماچ میفرستند، یا نهایتا صدور سخنرانیهای احساسی و تکراری و ملالانگیز در سالن و حیاط ستاد تبلیغاتی، و در جمع هوادارانی که تصمیم خود را برای رای به روحانی گرفتهاند، فقط به کار تزیین و معطر کردنِ آن بزاقِ سمی پیشگفته میآید و گرنه کیست نداند که روحانی، تحت آماج حمله و تخریب مستقیم و غیرمستقیم رسانه ملی و رسانههای سپاه و خطبای انقلابی و امثال کیهان و کارتل رسانهای قالیباف، به روشنگری در جمع مردمی نیاز دارد که زیر بار فشار اقتصادی، عزت خود را لهشده میبینند، نه موبایل هوشمند دارند و نه میدانند ایموجی گل و ماچ چیست، تحت بمباران تبلیغاتی در تلویزیون و پایگاههای تولید «بصیرت»، باورشان شده اصلا تباهی اقتصادی سالهای احمدینژادی افسانه بوده، اگر هم بوده باید فراموش شود چون مهم نیست روحانی توانست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد؛ مهم این است که اتوپیایِ تازه برآمده «اقتصاد مقاومتی» اجرا نشده!
... همه آنها اما «رای» دارند، بسیاریشان لابد هنوز تردید دارند؛ شاید بخواهند دل به ماورالطبیعه ببندند که صاحب اختیارِ مدفن امام هشتم حتما بهشت را تضمین میکند و قس علیهذا!
حضرات بر آن بزاقها افسار بزنند لطفا.
پ.ن: اصلاحطلبان زنجان، انتخابات سال گذشته مجلس را به این دلیل باختند که هم شورای نگهبان فقط یک نفرشان را تایید صلاحیت کرد (آن هم با تاخیر بسیار) و هم اینکه نتیجه دور اول، آنچنان مغرورشان کرد که دور دوم را جدی نگرفتند و نتیجه نهایی را با کمتر از 800 تک رای کمتر، به رقیب اصولگرا واگذار کردند (کاندیدای محترم اصلاحطلب، ایام نوروز را رفت سفر عتبات در حالی که رقبا از این محله به آن محله و از این مسجد به آن مسجد در حال ترویج خود بودند. در روز رایگیری هم مردم هوادار او، چیدن تره آش را در هوای خوب اردیبهشت به رای دادن ترجیح دادند، نرخ مشارکت سقوط کرد و اصولگرایی پُرپول و خرج شد: «نماینده»).
عبرت مال ما آدمهاست.
🔶 @mmoeeni1
احمدینژاد تنها با 642هزار رای بیشتر از کروبی راهی مرحله دوم انتخابات سال 84 شد و 17 میلیون نفر در مرحله دوم، برای «نه» به رفسنجانیِ آن روزها بود که راه ریاست 8 ساله جمهوری را برای او هموار کردند تا ته این سطر 8 ساله، از ترس تکرار او، باز طور دیگری رای بدهند! حالا که هر از چند گاهی نزاع بر سر ریاست ستاد انتخاباتی روحانی در برخی شهرها به گوش میرسد، باید باور کرد کسانی از فعالان سیاسی و انتخاباتی، برای چندمین بار مغروق غرور شدهاند، مردم را دستکم گرفتهاند و سهمخواهی و ستاد نشینی و بزاق دهان را برای تصاحب پستهای دولتی و حکومتی در دولت دوم روحانی قورت دادن، بر بالا و بالا بردن آرای او ترجیح میدهند. گردهم آمدن در گروههای تلگرامی که همه همدیگر را تایید میکنند و برای هم گل و ماچ میفرستند، یا نهایتا صدور سخنرانیهای احساسی و تکراری و ملالانگیز در سالن و حیاط ستاد تبلیغاتی، و در جمع هوادارانی که تصمیم خود را برای رای به روحانی گرفتهاند، فقط به کار تزیین و معطر کردنِ آن بزاقِ سمی پیشگفته میآید و گرنه کیست نداند که روحانی، تحت آماج حمله و تخریب مستقیم و غیرمستقیم رسانه ملی و رسانههای سپاه و خطبای انقلابی و امثال کیهان و کارتل رسانهای قالیباف، به روشنگری در جمع مردمی نیاز دارد که زیر بار فشار اقتصادی، عزت خود را لهشده میبینند، نه موبایل هوشمند دارند و نه میدانند ایموجی گل و ماچ چیست، تحت بمباران تبلیغاتی در تلویزیون و پایگاههای تولید «بصیرت»، باورشان شده اصلا تباهی اقتصادی سالهای احمدینژادی افسانه بوده، اگر هم بوده باید فراموش شود چون مهم نیست روحانی توانست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد؛ مهم این است که اتوپیایِ تازه برآمده «اقتصاد مقاومتی» اجرا نشده!
... همه آنها اما «رای» دارند، بسیاریشان لابد هنوز تردید دارند؛ شاید بخواهند دل به ماورالطبیعه ببندند که صاحب اختیارِ مدفن امام هشتم حتما بهشت را تضمین میکند و قس علیهذا!
حضرات بر آن بزاقها افسار بزنند لطفا.
پ.ن: اصلاحطلبان زنجان، انتخابات سال گذشته مجلس را به این دلیل باختند که هم شورای نگهبان فقط یک نفرشان را تایید صلاحیت کرد (آن هم با تاخیر بسیار) و هم اینکه نتیجه دور اول، آنچنان مغرورشان کرد که دور دوم را جدی نگرفتند و نتیجه نهایی را با کمتر از 800 تک رای کمتر، به رقیب اصولگرا واگذار کردند (کاندیدای محترم اصلاحطلب، ایام نوروز را رفت سفر عتبات در حالی که رقبا از این محله به آن محله و از این مسجد به آن مسجد در حال ترویج خود بودند. در روز رایگیری هم مردم هوادار او، چیدن تره آش را در هوای خوب اردیبهشت به رای دادن ترجیح دادند، نرخ مشارکت سقوط کرد و اصولگرایی پُرپول و خرج شد: «نماینده»).
عبرت مال ما آدمهاست.
🔶 @mmoeeni1
Forwarded from محمد جواد اکبرین
▪این ۸ تن و آن ۸ سال
سرانجام ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری تمام شد. در این میان، ۶ نامزد، عضو کابینه محمود احمدینژاد هستند. بقایی و زریبافان (دو معاونش) خلیلیان (وزیر کشاورزی) حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش) زاهدی (وزیر علوم) و کلهُر (مشاور رسانهایاش). خود احمدینژاد هم که ثبتنام کرد. در کنار این ۷ نامزد، ابراهیم رئیسی هم آمد و چهرهی شاخصی که هنگام ثبتنام، همراهیاش کرد مسعود میرکاظمی بود که او هم وزیر بازرگانیِ احمدینژاد بود و هم وزیر نفت او.
خودِ ابراهیم رئیسی در تمامِ ۸ سال دولت احمدینژاد، معاون اول قوه قضائیه بود. این ۸ نامزد، همه با شعار اقتصاد و اشتغال و مبارزه با فساد آمدند؛
حالا یک سوال:
شما که هر کدام به تنهایی قرار است کشور را نجات دهید؛ چرا وقتی دستهجمعیتان در یک کابینه و یک دوره، مدیریت کشور را بر عهده داشتید نه تنها چیزی را درست نکردید بلکه تمام دستاورد دولتهای قبل را هم به باد دادید؟
ابراهیم رئیسی اگر مبارزه با فساد بلد است چرا طی ۸ سال که در بالاترین مقام قضاییِ کشور قرار داشت کلمهای درباره آنهمه اختلاس و فساد نگفت و کلید زندانش فقط برای معترضان و منتقدان و روزنامهنگاران چرخید؟
جالبتر اینکه حالا هیچکس هم مسئولیت آن دوره را بر عهده نمیگیرد! از وقتی هم برخلاف قولی که به رهبری داده نامزد شده رسانههای اصولگرا او را دروغگو میخوانند و حتی سردبیر رجانیوز (ارگان جبهه پایداری) احتمال «نقش سازمان جاسوسی انگلیس در آمدن احمدینژاد» را مطرح کرده!
تازه از قول عارفی نقل کردند که از همان اول باطن او را میشناخت... و نه انگار که او را حاصل دعای امام زمان معرفی میکردند...
راستی! شما که در کشف نامزد امامزمان اینهمه خطای بصیرت داشتید از کجا معلوم همین بلا را بر سر امامرضا هم نیاورید؟ احتیاط شرط عقل است؛ نیست؟
https://t.me/akbarein
سرانجام ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری تمام شد. در این میان، ۶ نامزد، عضو کابینه محمود احمدینژاد هستند. بقایی و زریبافان (دو معاونش) خلیلیان (وزیر کشاورزی) حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش) زاهدی (وزیر علوم) و کلهُر (مشاور رسانهایاش). خود احمدینژاد هم که ثبتنام کرد. در کنار این ۷ نامزد، ابراهیم رئیسی هم آمد و چهرهی شاخصی که هنگام ثبتنام، همراهیاش کرد مسعود میرکاظمی بود که او هم وزیر بازرگانیِ احمدینژاد بود و هم وزیر نفت او.
خودِ ابراهیم رئیسی در تمامِ ۸ سال دولت احمدینژاد، معاون اول قوه قضائیه بود. این ۸ نامزد، همه با شعار اقتصاد و اشتغال و مبارزه با فساد آمدند؛
حالا یک سوال:
شما که هر کدام به تنهایی قرار است کشور را نجات دهید؛ چرا وقتی دستهجمعیتان در یک کابینه و یک دوره، مدیریت کشور را بر عهده داشتید نه تنها چیزی را درست نکردید بلکه تمام دستاورد دولتهای قبل را هم به باد دادید؟
ابراهیم رئیسی اگر مبارزه با فساد بلد است چرا طی ۸ سال که در بالاترین مقام قضاییِ کشور قرار داشت کلمهای درباره آنهمه اختلاس و فساد نگفت و کلید زندانش فقط برای معترضان و منتقدان و روزنامهنگاران چرخید؟
جالبتر اینکه حالا هیچکس هم مسئولیت آن دوره را بر عهده نمیگیرد! از وقتی هم برخلاف قولی که به رهبری داده نامزد شده رسانههای اصولگرا او را دروغگو میخوانند و حتی سردبیر رجانیوز (ارگان جبهه پایداری) احتمال «نقش سازمان جاسوسی انگلیس در آمدن احمدینژاد» را مطرح کرده!
تازه از قول عارفی نقل کردند که از همان اول باطن او را میشناخت... و نه انگار که او را حاصل دعای امام زمان معرفی میکردند...
راستی! شما که در کشف نامزد امامزمان اینهمه خطای بصیرت داشتید از کجا معلوم همین بلا را بر سر امامرضا هم نیاورید؟ احتیاط شرط عقل است؛ نیست؟
https://t.me/akbarein
Telegram
محمد جواد اکبرین
یادها و یادداشتها
🔘 مبصرهای چند ساله
حالا علاوه بر محسن رضایی، لابد محمدباقر قالیباف هم سوژه ثبتنام مکرر در انتخابات و شکست در آن میشود!
سالها پیش حمیدرضا جلاییپور در سخنانی در دانشگاه زنجان میگفت که یکی از اشکالات مهم در سپهر سیاسی ایران این است که بسیاری از سیاستمردان ایران، کار دیگری بلد نیستند تا از محل آن کسب رزق و زوری کنند و به همین دلیل، نمیخواهند صحنه را ترک کنند. بعد کسانی را مثال میزد و میپرسید که فرض کنید شغل فعلیشان را از دست بدهند، باید از کجا بیاورند بخورند؟! درس خواندهاند؟ حرفهای بلدند؟ (نقل به مضمون).
حالا البته نه محسن رضایی و نه محمدباقر قالیباف، که از قضا هر دو از سپاه راه به سیاست به روی خود گشودهاند، با از دست دادن مشاغل کنونی خود (دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهرداری تهران)، بیمواجب نمیمانند اما در اصل قضیهای که جلاییپور به آن اشاره داشت، تفاوتی حاصل نیست و اصل قضیه، تحمیل خود است بر مناسبات سیاسی برای باز نگهداشتن مجرای روزی و در مورد این دو سردار: به رغم تجربه شکستهای متوالی و الزاما از موضع کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری!
چنین کسانی میوه نظارت استصوابی را میچینند که دایره صلاحیت را تا «توانسته» تنگ و تنگتر کرده تا از دل قحطالرجال، مبصرهای چندساله بیاحساس درد از موضع شکست چهارسال قبل، دوباره شناسنامه به دست و خنده بر لب فرم ثبتنام پر کنند و به مردم بفهمانند به هر حال آش کشک خالهجاناند!
اینها خیلی بد است؛ یک جور نهادینه کردن پررویی است در خلقیات مردم (و مردم بر دین ملوک خودند تا بر خُلقِ پدرانشان) به خصوص وقتی دو لکه پلاسکو و املاک نجومی، در علن، دامن و پیشانی را آلودهی بیکفایتی و فساد کرده و البته که اینها دلیل رد صلاحیت و بالاتر از آن: «شرم» نمیشود!
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/md1_q.jpg
حالا علاوه بر محسن رضایی، لابد محمدباقر قالیباف هم سوژه ثبتنام مکرر در انتخابات و شکست در آن میشود!
سالها پیش حمیدرضا جلاییپور در سخنانی در دانشگاه زنجان میگفت که یکی از اشکالات مهم در سپهر سیاسی ایران این است که بسیاری از سیاستمردان ایران، کار دیگری بلد نیستند تا از محل آن کسب رزق و زوری کنند و به همین دلیل، نمیخواهند صحنه را ترک کنند. بعد کسانی را مثال میزد و میپرسید که فرض کنید شغل فعلیشان را از دست بدهند، باید از کجا بیاورند بخورند؟! درس خواندهاند؟ حرفهای بلدند؟ (نقل به مضمون).
حالا البته نه محسن رضایی و نه محمدباقر قالیباف، که از قضا هر دو از سپاه راه به سیاست به روی خود گشودهاند، با از دست دادن مشاغل کنونی خود (دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهرداری تهران)، بیمواجب نمیمانند اما در اصل قضیهای که جلاییپور به آن اشاره داشت، تفاوتی حاصل نیست و اصل قضیه، تحمیل خود است بر مناسبات سیاسی برای باز نگهداشتن مجرای روزی و در مورد این دو سردار: به رغم تجربه شکستهای متوالی و الزاما از موضع کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری!
چنین کسانی میوه نظارت استصوابی را میچینند که دایره صلاحیت را تا «توانسته» تنگ و تنگتر کرده تا از دل قحطالرجال، مبصرهای چندساله بیاحساس درد از موضع شکست چهارسال قبل، دوباره شناسنامه به دست و خنده بر لب فرم ثبتنام پر کنند و به مردم بفهمانند به هر حال آش کشک خالهجاناند!
اینها خیلی بد است؛ یک جور نهادینه کردن پررویی است در خلقیات مردم (و مردم بر دین ملوک خودند تا بر خُلقِ پدرانشان) به خصوص وقتی دو لکه پلاسکو و املاک نجومی، در علن، دامن و پیشانی را آلودهی بیکفایتی و فساد کرده و البته که اینها دلیل رد صلاحیت و بالاتر از آن: «شرم» نمیشود!
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/md1_q.jpg
📝 علیرضا نامور حقیقی توییت کرده:
واقعا با چه مبنایی خاتمیِ نجیب با گفتار وحدت ملی در"حصر خبری"، و احمدینژادِ وقیح با گفتار تفرقه ملی و با باجگیری اطلاعاتی، در "جولان خبری" قرار دارند؟
🔹 https://twitter.com/namvarha/status/853772133448724480
🔶 @mmoeeni1
واقعا با چه مبنایی خاتمیِ نجیب با گفتار وحدت ملی در"حصر خبری"، و احمدینژادِ وقیح با گفتار تفرقه ملی و با باجگیری اطلاعاتی، در "جولان خبری" قرار دارند؟
🔹 https://twitter.com/namvarha/status/853772133448724480
🔶 @mmoeeni1
⏰ «زمان مناسب»
آنطور که خبرگزاری فارس گزارش کرده، استاندار زنجان در شورای حفاظت منابع آب گفته که «اکنون زمان مناسبی برای انسداد چاههای غیرمجاز نیست؛ فصل کاشت در مزارع استان آغاز شده و انسداد چاهها میتواند به نگرانی خانواده کشاورزان منجر شود.»
با فرض اینکه مناسب نبودن این روزها برای انسداد چاههای آب غیرمجاز (چیزی حدود 7500 چاه غیرمجاز!) ربطی به موسم انتخابات ندارد، جناب استاندار آیا اعلام نمیکنند که زمان مناسب برای مقابله با غارت منابع آب زیرزمینی کی فرا میرسد به طوری که خانوادهها نگران نشوند؟! نکند هماکنون، زمان مناسب برای اعلام زمان مناسبِ مسدود کردن راه غارت محیطزیست هم نیست!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/exbl_o.jpg
آنطور که خبرگزاری فارس گزارش کرده، استاندار زنجان در شورای حفاظت منابع آب گفته که «اکنون زمان مناسبی برای انسداد چاههای غیرمجاز نیست؛ فصل کاشت در مزارع استان آغاز شده و انسداد چاهها میتواند به نگرانی خانواده کشاورزان منجر شود.»
با فرض اینکه مناسب نبودن این روزها برای انسداد چاههای آب غیرمجاز (چیزی حدود 7500 چاه غیرمجاز!) ربطی به موسم انتخابات ندارد، جناب استاندار آیا اعلام نمیکنند که زمان مناسب برای مقابله با غارت منابع آب زیرزمینی کی فرا میرسد به طوری که خانوادهها نگران نشوند؟! نکند هماکنون، زمان مناسب برای اعلام زمان مناسبِ مسدود کردن راه غارت محیطزیست هم نیست!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/exbl_o.jpg
💊 باز هم نسخهپیچهای قدیمی
داشتن و دانستن این اطلاعات خوب است؛ اینکه مثلا احمدینژاد مملکت را با سکه 96هزار تومانی تحویل گرفت و با سکه 1میلیون و چهارصدهزارتومانی تحویل داد و اینکه در دوره دولت روحانی، سکه فقط 12 درصد رشد قیمت داشته است.
اما این همه حرف نیست؛ حالا قرار نیست احمدینژادی باشد که عملکرد او مایه نگرانی باشد؛ مسئله این است بگردیم ببینیم آنهایی که پشت احمدینژاد به رای و نظرشان گرم بود، الان این گرما را قرار است نثار کدام کاندیدا کنند؟! این مهم است و خیلی هم مهم است. نمیشود آقایان و خانمهای نسخهپیچ بدون قبول مسئولیت رفتار کسی که به او رای دادند و برای دردهای مملکت تجویزش کردند، حالا نسخه جدید شفابخش بپیچند ... مگر اینکه باورشان شده باشد، آن چه مردم ندارند، «حافظه» است!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/nkg_t.jpg
داشتن و دانستن این اطلاعات خوب است؛ اینکه مثلا احمدینژاد مملکت را با سکه 96هزار تومانی تحویل گرفت و با سکه 1میلیون و چهارصدهزارتومانی تحویل داد و اینکه در دوره دولت روحانی، سکه فقط 12 درصد رشد قیمت داشته است.
اما این همه حرف نیست؛ حالا قرار نیست احمدینژادی باشد که عملکرد او مایه نگرانی باشد؛ مسئله این است بگردیم ببینیم آنهایی که پشت احمدینژاد به رای و نظرشان گرم بود، الان این گرما را قرار است نثار کدام کاندیدا کنند؟! این مهم است و خیلی هم مهم است. نمیشود آقایان و خانمهای نسخهپیچ بدون قبول مسئولیت رفتار کسی که به او رای دادند و برای دردهای مملکت تجویزش کردند، حالا نسخه جدید شفابخش بپیچند ... مگر اینکه باورشان شده باشد، آن چه مردم ندارند، «حافظه» است!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/nkg_t.jpg
🛎 مرور یک اصولگرا
لابد تا حالا متن یا لااقل خبر نامه سرگشاده احمد توکلی را به شورای نگهبان دیدهاید. او در این نامه با ذکر موارد و مصادیقی (که از کلیات برخی افکار عمومی نیز مطلع بودند) اعلام کرده که احمدینژاد مجرم است و صلاحیت مدیریت عالی کشوری ندارد و باید رد صلاحیت شود. توکلی در این نامه با یادآوری جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده: شما در خیر و شر ناشی از سیاستها، عملکردها و موضعگیریهای داوطلبی که نامزدی وی را تأئید می کنید، شریک هستید.
به نظر میرسد که ثقل ادعاهای توکلی علیه احمدینژاد بر دو پایه استوار است: قانونشکنی از سویی (مثلا در برداشتهای غیرقانونی برای واردات بنزین و گازوئیل، بار مالی غیرقانونی مصوبات سفرهای استانی و نقض قوانین در حوزه بودجهریزی) و بیاعتنایی و نافرمانی نسبت به نظرات و دستورات صریح رهبری از سوی دیگر (مثلا در ماجرای انتصاب مشایی به عنوان معاون اول، عزل وزیر اطلاعات و الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی) و در کنار این دو، دروغگویی نزد افکار عمومی برای توجیه رفتارهای خلاف قانون خود.
درست 8 سال پیش، مسیح مهاجری (مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی) خواستار رد صلاحیت احمدینژاد شده بود؛ وقتی این گفته احمد توکلی که «تمامی آزادگان به دفاع احمدینژاد از مظلومین افتخار میکنند»، تیتر اول خبرگزاری فارس بود و درست در همان روزهایی که میرحسین و اصلاحطلبان و اصولگرایانی که «مصلحت و سلامت کشور» هنوز جز اصولشان بود و یقین داشتند بار دیگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید خواهد کرد، در خشت خام این روزهای رسوایی و تباهی را در صورت تداوم احمدینژاد پیشبینی کرده بودند. با این همه، «یادآوری – تکراری - بیبصیرتی راضیان به ادامه احمدینژاد» حرف این مقال نیست که این نیز از ارزش صراحت و شجاعت و بصیرت این روزهای احمد توکلی نمیکاهد.
اما واقعا مشکل امثال توکلی کجا بود و یا کجاست؟!
او 2 سال بعد از انتخابات 88، گفته بود: «در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از احمدینژاد دفاع نكردم و به بزرگان كشور نیز اعلام كردم كه حمایت از ایشان را بر خودم حرام میدانم. در عین حال اعلام كردم كه اضطرارا به ایشان رای میدهم ... آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطهای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعیای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و آقای احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور میدانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میدانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمیتواند كاری كند رای میدهم و به كسی كه میتواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمیدهم گرچه مزیتی برای احمدینژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدینژاد رای می دهم.»
این اظهارات نشان داد (و میدهد):
اول: احمد توکلی با همه تجربیات دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد (که اعتراف به اثرات سوء آن در نامه دیروز وی نیز مشهود است)، علاوه بر اینکه در ارزیابی شرایط دچار نزدیکبینی مفرط بوده، به طور ضمنی این ادعای متواتر را هم تایید میکند که جبهه اصولگرایی جایگاه و توان اجتماعی قابل اعتنایی ندارد چنان که مثلا بتواند به راحتی کسی دیگر را در سال 88، جایگزین احمدینژاد در مواجهه با میرحسین کند.
دوم: «مهیا نکردن و مهیا نشدن» توان تحریک اجتماعی علیه رهبری، مبنای رای دادن بوده است ...
... و این دقیقا یعنی چه؟
آیا این، تدارک حلقه حفاظت برای رهبری در مقابل امر بهمعروف و نهیاز منکر حتی به بهای «رای حرام به امثال احمدینژاد» هم محسوب میشود؟ این القای همسایگی مقام الوهیت و رهبریت نیست؟ اینکه جناب توکلی مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میداند بدان معناست که این سم همین که بروز اجتماعی نداشته باشد کافیست و اگر زیر جلد باشد، صدمهای در طولانیمدت مردم و کشور را تهدید نمیکند؟
اسلام خوردن گوشت مُردار را که در شرایط عادی حرام میداند ولی در شرایط خاص برای زنده ماندن، حلال. اینکه جناب توکلی رای حرام به احمدینژاد را در سال 88 حلال دانسته، نشان از کدام اضطرار داشت؟
و سوال مهم: حد خسارت دیرفهمی اصولگرایان کجاست؟ گیریم سابق بر این سمشناس و حلال و حرامدان قابلی بودهاند، ولی وقتی الان پایگاه اجتماعی ندارند، چرا همچنان برای مدیریت کشور، خالی از احساس تکلیف نمیشوند؟
📷 عکس: از روی جلد شماره امروز روزنامه شرق
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/2u1n_t.jpg
لابد تا حالا متن یا لااقل خبر نامه سرگشاده احمد توکلی را به شورای نگهبان دیدهاید. او در این نامه با ذکر موارد و مصادیقی (که از کلیات برخی افکار عمومی نیز مطلع بودند) اعلام کرده که احمدینژاد مجرم است و صلاحیت مدیریت عالی کشوری ندارد و باید رد صلاحیت شود. توکلی در این نامه با یادآوری جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده: شما در خیر و شر ناشی از سیاستها، عملکردها و موضعگیریهای داوطلبی که نامزدی وی را تأئید می کنید، شریک هستید.
به نظر میرسد که ثقل ادعاهای توکلی علیه احمدینژاد بر دو پایه استوار است: قانونشکنی از سویی (مثلا در برداشتهای غیرقانونی برای واردات بنزین و گازوئیل، بار مالی غیرقانونی مصوبات سفرهای استانی و نقض قوانین در حوزه بودجهریزی) و بیاعتنایی و نافرمانی نسبت به نظرات و دستورات صریح رهبری از سوی دیگر (مثلا در ماجرای انتصاب مشایی به عنوان معاون اول، عزل وزیر اطلاعات و الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی) و در کنار این دو، دروغگویی نزد افکار عمومی برای توجیه رفتارهای خلاف قانون خود.
درست 8 سال پیش، مسیح مهاجری (مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی) خواستار رد صلاحیت احمدینژاد شده بود؛ وقتی این گفته احمد توکلی که «تمامی آزادگان به دفاع احمدینژاد از مظلومین افتخار میکنند»، تیتر اول خبرگزاری فارس بود و درست در همان روزهایی که میرحسین و اصلاحطلبان و اصولگرایانی که «مصلحت و سلامت کشور» هنوز جز اصولشان بود و یقین داشتند بار دیگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید خواهد کرد، در خشت خام این روزهای رسوایی و تباهی را در صورت تداوم احمدینژاد پیشبینی کرده بودند. با این همه، «یادآوری – تکراری - بیبصیرتی راضیان به ادامه احمدینژاد» حرف این مقال نیست که این نیز از ارزش صراحت و شجاعت و بصیرت این روزهای احمد توکلی نمیکاهد.
اما واقعا مشکل امثال توکلی کجا بود و یا کجاست؟!
او 2 سال بعد از انتخابات 88، گفته بود: «در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از احمدینژاد دفاع نكردم و به بزرگان كشور نیز اعلام كردم كه حمایت از ایشان را بر خودم حرام میدانم. در عین حال اعلام كردم كه اضطرارا به ایشان رای میدهم ... آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطهای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعیای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و آقای احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور میدانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میدانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمیتواند كاری كند رای میدهم و به كسی كه میتواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمیدهم گرچه مزیتی برای احمدینژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدینژاد رای می دهم.»
این اظهارات نشان داد (و میدهد):
اول: احمد توکلی با همه تجربیات دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد (که اعتراف به اثرات سوء آن در نامه دیروز وی نیز مشهود است)، علاوه بر اینکه در ارزیابی شرایط دچار نزدیکبینی مفرط بوده، به طور ضمنی این ادعای متواتر را هم تایید میکند که جبهه اصولگرایی جایگاه و توان اجتماعی قابل اعتنایی ندارد چنان که مثلا بتواند به راحتی کسی دیگر را در سال 88، جایگزین احمدینژاد در مواجهه با میرحسین کند.
دوم: «مهیا نکردن و مهیا نشدن» توان تحریک اجتماعی علیه رهبری، مبنای رای دادن بوده است ...
... و این دقیقا یعنی چه؟
آیا این، تدارک حلقه حفاظت برای رهبری در مقابل امر بهمعروف و نهیاز منکر حتی به بهای «رای حرام به امثال احمدینژاد» هم محسوب میشود؟ این القای همسایگی مقام الوهیت و رهبریت نیست؟ اینکه جناب توکلی مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میداند بدان معناست که این سم همین که بروز اجتماعی نداشته باشد کافیست و اگر زیر جلد باشد، صدمهای در طولانیمدت مردم و کشور را تهدید نمیکند؟
اسلام خوردن گوشت مُردار را که در شرایط عادی حرام میداند ولی در شرایط خاص برای زنده ماندن، حلال. اینکه جناب توکلی رای حرام به احمدینژاد را در سال 88 حلال دانسته، نشان از کدام اضطرار داشت؟
و سوال مهم: حد خسارت دیرفهمی اصولگرایان کجاست؟ گیریم سابق بر این سمشناس و حلال و حرامدان قابلی بودهاند، ولی وقتی الان پایگاه اجتماعی ندارند، چرا همچنان برای مدیریت کشور، خالی از احساس تکلیف نمیشوند؟
📷 عکس: از روی جلد شماره امروز روزنامه شرق
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/2u1n_t.jpg
🎯 اکثریت مسلمان ِ بیخود
آیتالله جنتی به یک چیزهایی استناد کرده و حکم داده که تایید صلاحیت کاندیداهای غیرمسلمان در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهایی با اکثریت مسلمان، خلاف موازین شرع است.
بیآنکه بخواهیم در جزییات فقهی این حکم وارد شویم (که سواد، و قبل از آن، جرئتاش هم نیست)، از این حکم متوجه میشویم در یک شهر یا روستایی با اکثریت مسلمان، اکثریت رایدهندگان (که باز احتمالا مسلمان خواهند بود) فکر و کار بیخود میکنند که تشخیص میدهند «نامسلمانی» میتواند مدیر و مدبر خوبی برای اداره شهر و روستا باشد؛ مهم این است که پدر و پدران کسی که کاندیدا شده، به دین آبا و اجدادیاش، وارث «مسلمانی» بوده باشند؛ «کاربلدی» میرود در اولویتهای بعدی که انشاالله تامین میشود. اکثریت هم بنشیند سرجای خودش.
خلاصه: اکثریت مسلمان روی هم رفته، قوه تشخیص مطمئنی ندارند لذا حتما باید به یک مسلمان رای بدهند!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/340p_j.jpg
آیتالله جنتی به یک چیزهایی استناد کرده و حکم داده که تایید صلاحیت کاندیداهای غیرمسلمان در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهایی با اکثریت مسلمان، خلاف موازین شرع است.
بیآنکه بخواهیم در جزییات فقهی این حکم وارد شویم (که سواد، و قبل از آن، جرئتاش هم نیست)، از این حکم متوجه میشویم در یک شهر یا روستایی با اکثریت مسلمان، اکثریت رایدهندگان (که باز احتمالا مسلمان خواهند بود) فکر و کار بیخود میکنند که تشخیص میدهند «نامسلمانی» میتواند مدیر و مدبر خوبی برای اداره شهر و روستا باشد؛ مهم این است که پدر و پدران کسی که کاندیدا شده، به دین آبا و اجدادیاش، وارث «مسلمانی» بوده باشند؛ «کاربلدی» میرود در اولویتهای بعدی که انشاالله تامین میشود. اکثریت هم بنشیند سرجای خودش.
خلاصه: اکثریت مسلمان روی هم رفته، قوه تشخیص مطمئنی ندارند لذا حتما باید به یک مسلمان رای بدهند!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/340p_j.jpg
Forwarded from راهبرد
💥 خبر فوری: "راه تعامل با جهان را باید تا آخر برویم"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "ما با رای مردم و حمایت مقام معظم رهبری تعامل با جهان را در موضوع هسته ای آغاز کردیم و بحمدالله به نتیجه رسیدیم؛ اما این، پایان راه تعامل با جهان نیست. این راه را باید تا پایان برویم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر مشکلات ما با جهان خارج، فقط بر سر هسته ای بود؟".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "در دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبری، ایشان هم تایید کردند که فقط برای توسعه صنعت نفت و گاز به 200 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم. خب، این منابع را که در داخل نداریم. باید با دنیا تعامل کنیم تا سرمایه خارجی جلب کنیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "با مذاكره و تعامل با جهان سایه جنگ و تحریم را از سر کشور دور کردیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "می گویند چرا تحریم های سختی که ظرف پنج شش سال ایجاد شده بود، شش ماهه برداشته نشده است؟"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر جنگ که 30 سال از آن می گذرد، هنوز توانسته ایم آثارش را پاک کنیم؟ هنوز مین های دوران جنگ در خوزستان هست. مگر توانسته ایم حقوق و خسارات خود را بعد از سی سال بگیریم؟".
@javadrooh
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "ما با رای مردم و حمایت مقام معظم رهبری تعامل با جهان را در موضوع هسته ای آغاز کردیم و بحمدالله به نتیجه رسیدیم؛ اما این، پایان راه تعامل با جهان نیست. این راه را باید تا پایان برویم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر مشکلات ما با جهان خارج، فقط بر سر هسته ای بود؟".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "در دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبری، ایشان هم تایید کردند که فقط برای توسعه صنعت نفت و گاز به 200 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم. خب، این منابع را که در داخل نداریم. باید با دنیا تعامل کنیم تا سرمایه خارجی جلب کنیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "با مذاكره و تعامل با جهان سایه جنگ و تحریم را از سر کشور دور کردیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "می گویند چرا تحریم های سختی که ظرف پنج شش سال ایجاد شده بود، شش ماهه برداشته نشده است؟"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر جنگ که 30 سال از آن می گذرد، هنوز توانسته ایم آثارش را پاک کنیم؟ هنوز مین های دوران جنگ در خوزستان هست. مگر توانسته ایم حقوق و خسارات خود را بعد از سی سال بگیریم؟".
@javadrooh
✅ مبنا چه بود؟ - قسمت اول
http://uupload.ir/files/vu6l_z.jpg
توییت کرده بودم: «احمدینژاد ردصلاحیت شد اما نه بهدلیل چیزی که ما بهش میگیم فساد و بیکفایتی. او برای حرفنشنوی رد شده و این خیلی مهمه: فاسد باش ولی گوش کن» (لینک: https://goo.gl/0dvXdf )
کسانی پرسیدهاند از کجا چنین حرفی میزنی؟ به طور واضحی دست همچو منی به رازخانه شورای نگهبان نمیرسد؛ مثل اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور که هیچگاه نمیدانند این 12 نفر بر چه مبناهای روشن و معیّنی، تشخیص میدهند که ما حق داریم به چه کسی رای بدهیم و به چه کسی رای ندهیم! با این همه هنوز قرائنی در دسترس هست که بشود بر پایه آنها نقشه راه را، با تقریبهایی کم و بیش، ترسیم کرد.
زیر همان توییت، به این سخنرانی چند روز قبل صفارهرندی (مشاور فرمانده کل سپاه و وزیر ارشاد انقلابی خود احمدینژاد) در قم اشاره کردم که گفته بود اگر احمدینژاد خود را در معرض شوراینگهبان قرار ندهد، فرصت بازگشت برای او وجود دارد و گرنه کار تمام است. این معنی روشنی داشت؛ نباید توصیه رهبری برای عدم حضور احمدینژاد در انتخابات دور زده میشد؛ حالا دلیل مورد اشاره رهبری، دوری از قطبیسازی فضا بود یا هر چیز دیگری. این یک فقره احصا که بشود، هنوز راه بازگشت باز است!
احمدینژاد تا همین اواخر چندین و چند بار مانورهایی داد و حرفهایی زد که معلوم میکرد کاملا متوجه منظور رهبری شده ولی ناگهان زد زیر همه چیز. اگر فساد و تخلفات و بیکفایتیهای او مبنای داوری شورای نگهبان برای احزار صلاحیت بود، باید پیشتر تکلیف آن همه اتهام علیه دولت احمدینژاد و شخص او در دادگاهی معلوم میشد که نشد. نامه احمد توکلی به شورای نگهبان هم نشان میداد بسیاری از اتهامات علیه او اساسا ربطی به سالهای 92 تا 96 نداشته ولی مگر میشود آن تجلیل شکوهمند صدا و سیما از او را، تنها یک ماه مانده به شروع رسمی کار دولت روحانی (در میانه تیرماه 92) از یاد برد. رییس وقت صداوسیما (ضرغامی) که پس از پایان ماموریتاش در رسانه ملی و در قالب فعالیت در شبکههای اجتماعی از طعن و تمسخر روحانی و دولت روحانی بارها لذت برده، در آن جلسه تجلیل از خدمات «ذخیره ارزشمند نظام» (به تعبیر خودش) لیستی بلندبالا در ستایش از او بر زبان راند که بیسابقه بود. فردای همان روز، تجلیل صدا و سیما و رییس منصوب از سوی رهبریاش از احمدینژاد، تبدیل به تیتر یک کیهان هم شد؛ شاید با آن همه تخلف و نافرمانی هنوز امید داشتند او را درون خانواده نگه دارند و به پیوست، یک زبانی هم برای دولت تازه از راه رسیدهی «نااصولگرا» دراز کنند!
◀️ ادامه در: https://t.me/mmoeeni1/1321
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/vu6l_z.jpg
توییت کرده بودم: «احمدینژاد ردصلاحیت شد اما نه بهدلیل چیزی که ما بهش میگیم فساد و بیکفایتی. او برای حرفنشنوی رد شده و این خیلی مهمه: فاسد باش ولی گوش کن» (لینک: https://goo.gl/0dvXdf )
کسانی پرسیدهاند از کجا چنین حرفی میزنی؟ به طور واضحی دست همچو منی به رازخانه شورای نگهبان نمیرسد؛ مثل اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور که هیچگاه نمیدانند این 12 نفر بر چه مبناهای روشن و معیّنی، تشخیص میدهند که ما حق داریم به چه کسی رای بدهیم و به چه کسی رای ندهیم! با این همه هنوز قرائنی در دسترس هست که بشود بر پایه آنها نقشه راه را، با تقریبهایی کم و بیش، ترسیم کرد.
زیر همان توییت، به این سخنرانی چند روز قبل صفارهرندی (مشاور فرمانده کل سپاه و وزیر ارشاد انقلابی خود احمدینژاد) در قم اشاره کردم که گفته بود اگر احمدینژاد خود را در معرض شوراینگهبان قرار ندهد، فرصت بازگشت برای او وجود دارد و گرنه کار تمام است. این معنی روشنی داشت؛ نباید توصیه رهبری برای عدم حضور احمدینژاد در انتخابات دور زده میشد؛ حالا دلیل مورد اشاره رهبری، دوری از قطبیسازی فضا بود یا هر چیز دیگری. این یک فقره احصا که بشود، هنوز راه بازگشت باز است!
احمدینژاد تا همین اواخر چندین و چند بار مانورهایی داد و حرفهایی زد که معلوم میکرد کاملا متوجه منظور رهبری شده ولی ناگهان زد زیر همه چیز. اگر فساد و تخلفات و بیکفایتیهای او مبنای داوری شورای نگهبان برای احزار صلاحیت بود، باید پیشتر تکلیف آن همه اتهام علیه دولت احمدینژاد و شخص او در دادگاهی معلوم میشد که نشد. نامه احمد توکلی به شورای نگهبان هم نشان میداد بسیاری از اتهامات علیه او اساسا ربطی به سالهای 92 تا 96 نداشته ولی مگر میشود آن تجلیل شکوهمند صدا و سیما از او را، تنها یک ماه مانده به شروع رسمی کار دولت روحانی (در میانه تیرماه 92) از یاد برد. رییس وقت صداوسیما (ضرغامی) که پس از پایان ماموریتاش در رسانه ملی و در قالب فعالیت در شبکههای اجتماعی از طعن و تمسخر روحانی و دولت روحانی بارها لذت برده، در آن جلسه تجلیل از خدمات «ذخیره ارزشمند نظام» (به تعبیر خودش) لیستی بلندبالا در ستایش از او بر زبان راند که بیسابقه بود. فردای همان روز، تجلیل صدا و سیما و رییس منصوب از سوی رهبریاش از احمدینژاد، تبدیل به تیتر یک کیهان هم شد؛ شاید با آن همه تخلف و نافرمانی هنوز امید داشتند او را درون خانواده نگه دارند و به پیوست، یک زبانی هم برای دولت تازه از راه رسیدهی «نااصولگرا» دراز کنند!
◀️ ادامه در: https://t.me/mmoeeni1/1321
🔶 @mmoeeni1
✅ مبنا چه بود؟ - قسمت دوم
◀️ ادامه از: https://t.me/mmoeeni1/1320
باز عقبتر هم که برگردیم، به یاد میآوریم ماه عسل وقتی تمام شد (و تهاجم به احمدینژاد وقتی پرحجم شد) که احمدینژاد در تقابل با رهبری سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقت، 11 روز خود را خانهنشین کرد و این اوایل سال 90 بود که بسیاری از آن سیاههی کژیهایی که احمد توکلی علیه احمدینژاد تهیه کرده و چند روز قبل برای شورای نگهبان فرستاد، رخ داده بودند. با این همه، رسانه ملی دو سال بعد جواز گرفت تا از «ذخیره ارزشمند نظام» آن طور تجلیل کند.
در همین فقره حمایت از کاندیداتوری بقایی بود که برخی اصولگرایان آرام آرام صدایشان بلندتر شد که این خلاف توصیه رهبری است و خود احمدینژاد (به استناد یک سخنرانی قبلیاش) خوب میدانست چنین است. و تا ثبتنام نکرد نه کوچکزاده از او اعلام برائت کرد، نه الیاس نادران، خبر از تمام شدن احمدینژاد داد و نه کیهان و فارس و تنسیم او را بایکوت کردند. این برائتها و ختم گرفتنها و بایکوتها هیچگاه سرِ برآورد غلط از قدرت تحریمها و ثلث شدن ارزش پول ملی و بار آوردن بابک زنجانی و تخلفات وسیع مورد تایید دیوان محاسبات و دهها حفره کوچک و بزرگ اینچنینی صورت نگرفت و ماند و ماند تا سر بیاعتنایی به توصیه رهبری؛ آنهم توصیهای بیسابقه از پشت بلندگو. حرف همان است که آمد؛ اگر تخلف و فساد مبنا بود، باید محل ارجاع محکمهای میبود که هیچگاه نبود.
احمدینژاد انگار ناگهان تصمیم تازهای گرفته بود که نشان میداد برای درنوردیدن مرزهایی آمده که همه به بیت رهبری ختم میشد. مشایی هم به خاتمی نامه نوشت و اصولگرایی و اصولگرایان را پس از شستشویی محترمانه، جلوی آفتاب پهن کرد (در اهمیت اصولگرایی همین بس که سپاه به رغم اعلان رسمی و عمومی عدم دخالت در انتخابات، از طریق سرانگشتان رسانهای و بصیرتافشان خود عموما مصادیق اصلح را طوری اعلام میکند که «غریباً» و «همیشه» بر کاندیداهای اصولگرا منطبق میشود و این مهم است. حتی دبیر شورای نگهبان آن قدر از ژست بیطرفی گرفتن بدش میآید که جلوی دوربینها، رایاش را از روی لیست اصولگرایان رونویسی میکند!)
این قرائن کنار هم نشان میدهد اصرار احمدینژاد به خروج از دایره اصولگرایی و تاویل توصیه رهبری و ثبتنام بر خلاف آنچه بر بلندگو آمد، بر آنچه ویرانسازی منابع معنوی و مادی کشور نام گرفته (و البته بیاثبات در دادگاهی) ترجیح داشته برای بیصلاحیت شدناش.
📌 پ.ن: علاقمندان برای مطالعه بیشتر، به نتیجه تحقیق و تفحص مجلس پنجم از بنیاد مستضفعان و تاثیر آن بر طول مدت مدیریت رفیقدوست بر این بنیاد مراجعه کنند.
🔶 @mmoeeni1
◀️ ادامه از: https://t.me/mmoeeni1/1320
باز عقبتر هم که برگردیم، به یاد میآوریم ماه عسل وقتی تمام شد (و تهاجم به احمدینژاد وقتی پرحجم شد) که احمدینژاد در تقابل با رهبری سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقت، 11 روز خود را خانهنشین کرد و این اوایل سال 90 بود که بسیاری از آن سیاههی کژیهایی که احمد توکلی علیه احمدینژاد تهیه کرده و چند روز قبل برای شورای نگهبان فرستاد، رخ داده بودند. با این همه، رسانه ملی دو سال بعد جواز گرفت تا از «ذخیره ارزشمند نظام» آن طور تجلیل کند.
در همین فقره حمایت از کاندیداتوری بقایی بود که برخی اصولگرایان آرام آرام صدایشان بلندتر شد که این خلاف توصیه رهبری است و خود احمدینژاد (به استناد یک سخنرانی قبلیاش) خوب میدانست چنین است. و تا ثبتنام نکرد نه کوچکزاده از او اعلام برائت کرد، نه الیاس نادران، خبر از تمام شدن احمدینژاد داد و نه کیهان و فارس و تنسیم او را بایکوت کردند. این برائتها و ختم گرفتنها و بایکوتها هیچگاه سرِ برآورد غلط از قدرت تحریمها و ثلث شدن ارزش پول ملی و بار آوردن بابک زنجانی و تخلفات وسیع مورد تایید دیوان محاسبات و دهها حفره کوچک و بزرگ اینچنینی صورت نگرفت و ماند و ماند تا سر بیاعتنایی به توصیه رهبری؛ آنهم توصیهای بیسابقه از پشت بلندگو. حرف همان است که آمد؛ اگر تخلف و فساد مبنا بود، باید محل ارجاع محکمهای میبود که هیچگاه نبود.
احمدینژاد انگار ناگهان تصمیم تازهای گرفته بود که نشان میداد برای درنوردیدن مرزهایی آمده که همه به بیت رهبری ختم میشد. مشایی هم به خاتمی نامه نوشت و اصولگرایی و اصولگرایان را پس از شستشویی محترمانه، جلوی آفتاب پهن کرد (در اهمیت اصولگرایی همین بس که سپاه به رغم اعلان رسمی و عمومی عدم دخالت در انتخابات، از طریق سرانگشتان رسانهای و بصیرتافشان خود عموما مصادیق اصلح را طوری اعلام میکند که «غریباً» و «همیشه» بر کاندیداهای اصولگرا منطبق میشود و این مهم است. حتی دبیر شورای نگهبان آن قدر از ژست بیطرفی گرفتن بدش میآید که جلوی دوربینها، رایاش را از روی لیست اصولگرایان رونویسی میکند!)
این قرائن کنار هم نشان میدهد اصرار احمدینژاد به خروج از دایره اصولگرایی و تاویل توصیه رهبری و ثبتنام بر خلاف آنچه بر بلندگو آمد، بر آنچه ویرانسازی منابع معنوی و مادی کشور نام گرفته (و البته بیاثبات در دادگاهی) ترجیح داشته برای بیصلاحیت شدناش.
📌 پ.ن: علاقمندان برای مطالعه بیشتر، به نتیجه تحقیق و تفحص مجلس پنجم از بنیاد مستضفعان و تاثیر آن بر طول مدت مدیریت رفیقدوست بر این بنیاد مراجعه کنند.
🔶 @mmoeeni1