🌐 اوستاکارها و #زنگنه
وحید حاجی پور/ #ژنرالها به «اوستاكاري» مشغولند! اين واژه براي هركس كه آشنا نباشد براي #مديران نفتي قديمي يادآور روزهاي تلخي است كه برچسب بيسوادي و عدم آشنايي به مقوله پيچيده صنعت نفت به آنها زده ميشد؛ #شركتهاي ايراني متهم به عدم كارايي ميشدند و تلاشها براي منحل كردن برخي از آنها و تأسيس شركتهاي نوپا برنامه اصلي وزارت نفت لقب گرفته بود.
فعالان صنعت نفت كمر همت بسته و با اين توجيه كه شركتهاي ايراني آشنايي با توسعه ميادين نفتي و گازي ندارند در مجلس ششم حاضر ميشدند و ميگفتند: حفاران ايراني «اين كاره» نيستند و هر چه چاه ميزنند به «آب» ميخورد تا به نفت، لذا بايد منحل شوند تا هزينهها كاهش يابد. ميگفتند: اين شركتها «اوستاكار» هستند و بيگانه با اصول امور فني در #توسعه.
آن روزها چندان هم دور نيست اما زخم اين طعنهها و كنايهها هنوز هم در بدنه صنعت نفت قابل لمس است. شركتهاي خارجي پروژهها را در دست ميگرفتند و ايرانيها را به عنوان پيمانكار دستدوم خود به كار ميگرفتند، گويا به شركتهاي خارجي نيز القا شده بود كه نبايد به پيمانكاران ايراني خود «روي خوش» نشان دهند و اگر هنوز از بام انحلال سقوط نكردهاند به دليل فشارهاي داخلي است. خارجيها برنامه توسعه دادند و كار را آغاز كردند و اوستاكارها كنار رفتند، نظراتشان در برنامه خارجيها «زيرنويس» هم نشد چراكه معتقد بودند بيسوادند، توتال و شل آمدند و ميادين نفت و گاز را توسعه دادند و فريادهاي متخصصان داخلي مبني بر غلط بودن برنامه توسعهاي راه به جايي نبرد، چون اوستاكار بودند و بيخبر از دنياي مدرن صنعت نفت.
نامهها و هشدارها هر چه ميآمد به دستگاه «خردكن» ريخته ميشد تا روزي كه توليد از ميادين آغاز شد و همان شد كه «اوستاكارها» ميگفتند. كسي هم خم به ابرو نياورد كه بيش از 40 #ميليارد دلار هزينهاي كه به كشور تحميل شد نتيجهاش افزايش سالانه حدود 45 هزار #بشكه نفت بود، گويا حق با اوستاكارها بود و همه چيز خراب شده بود، شركت شل سروش و نوروز را به بدترين شكل ممكن توسعه داده بود، توتال در سيري و دورود از روشهاي غيرعقلاني براي افزايش توليد استفاده كرده بود و «نفس» مخازن نفتي را گرفته بود اما چارهاي نبود، بايد از عملكرد دولت دفاع ميشد پس به آنها گفته شد «نميدانيد حرف نزنيد!»
اوستاكارها بعدها مستقيماً وارد گود شدند و فعاليتهاي خود را به فراي مرزها كشاندند و به رقيباني جدي براي غولهاي نفتي تبديل شدند و توسعه چند ميدان نفتي را بر عهده گرفتند و ناظر اصلي بر پروژههاي خارجي شدند. همه چيز عوض شده بود و خبري از يكهتازي غربيها در صنعت نفتي نبود كه مديران اصلياش، به احترامشان كلاه از سر بر ميداشتند.
3 سال پیش٬ بيژن نامدار زنگنه به عنوان وزير نفت برگزيده شد و تئوريپردازان حذف شركتهاي ايراني مجال نفس كشيدن يافتند و اينبار هم سخنان گذشته را تكرار كردند اما اينبار با «روكشي» ديگر.
نسل نوين قراردادهاي نفتي به سرعت نور آماده شد و قرار بود در لندن رونمايي شود اما تعويق، ترجيعبند اين قراردادها شد تا آسمان نفت ابري شود. وزير نفت اما چارهاي جز بهكارگيري اوستاكارها نداشت و از مهمترين ابزار خود- شركتهاي ايراني- در پيشبرد پروژهها استفاده كرد.
#پارسجنوبي و ميادين غرب #كارون به عنوان اصليترين جبهههاي فعاليت اوستاكارها شتاب بيشتري گرفت و «پز» امروز وزارت نفت مبني بر پيشرفت پروژهها و موفقيت و موفقيت و موفقيت، به دست همين شركتها كسب شد اما باز هم نگرانيها از بين نرفت.
دوستان سابق نفتي كه اينك بازنشسته شدهاند در هيئتمديره شركتها و كارفرماهاي نفتي چينش شدند، همان روال را در پيش گرفتهاند؛ زنگنه ديگر ميداند كه شركتهاي ايراني «اوستاكار »نبوده و نيستند، آنها در شرايط سخت امروز كه «ژنرالها» نيز عملكردي خنثي دارند، نفت را به جلو ميبرند.
اوستاكارها، اوستاكار نبوده و نيستند؛ آنها كه خواستند واسطه حضور شركتهاي خارجي باشند، بايد پاسخ بدهند كه چرا توان داخل را به هر «انگي» ملبس كرده و امروز سكوت كردهاند و در حال «مينگذاري» براي شركتهاي ايراني هستند.
@asrenaft_com
وحید حاجی پور/ #ژنرالها به «اوستاكاري» مشغولند! اين واژه براي هركس كه آشنا نباشد براي #مديران نفتي قديمي يادآور روزهاي تلخي است كه برچسب بيسوادي و عدم آشنايي به مقوله پيچيده صنعت نفت به آنها زده ميشد؛ #شركتهاي ايراني متهم به عدم كارايي ميشدند و تلاشها براي منحل كردن برخي از آنها و تأسيس شركتهاي نوپا برنامه اصلي وزارت نفت لقب گرفته بود.
فعالان صنعت نفت كمر همت بسته و با اين توجيه كه شركتهاي ايراني آشنايي با توسعه ميادين نفتي و گازي ندارند در مجلس ششم حاضر ميشدند و ميگفتند: حفاران ايراني «اين كاره» نيستند و هر چه چاه ميزنند به «آب» ميخورد تا به نفت، لذا بايد منحل شوند تا هزينهها كاهش يابد. ميگفتند: اين شركتها «اوستاكار» هستند و بيگانه با اصول امور فني در #توسعه.
آن روزها چندان هم دور نيست اما زخم اين طعنهها و كنايهها هنوز هم در بدنه صنعت نفت قابل لمس است. شركتهاي خارجي پروژهها را در دست ميگرفتند و ايرانيها را به عنوان پيمانكار دستدوم خود به كار ميگرفتند، گويا به شركتهاي خارجي نيز القا شده بود كه نبايد به پيمانكاران ايراني خود «روي خوش» نشان دهند و اگر هنوز از بام انحلال سقوط نكردهاند به دليل فشارهاي داخلي است. خارجيها برنامه توسعه دادند و كار را آغاز كردند و اوستاكارها كنار رفتند، نظراتشان در برنامه خارجيها «زيرنويس» هم نشد چراكه معتقد بودند بيسوادند، توتال و شل آمدند و ميادين نفت و گاز را توسعه دادند و فريادهاي متخصصان داخلي مبني بر غلط بودن برنامه توسعهاي راه به جايي نبرد، چون اوستاكار بودند و بيخبر از دنياي مدرن صنعت نفت.
نامهها و هشدارها هر چه ميآمد به دستگاه «خردكن» ريخته ميشد تا روزي كه توليد از ميادين آغاز شد و همان شد كه «اوستاكارها» ميگفتند. كسي هم خم به ابرو نياورد كه بيش از 40 #ميليارد دلار هزينهاي كه به كشور تحميل شد نتيجهاش افزايش سالانه حدود 45 هزار #بشكه نفت بود، گويا حق با اوستاكارها بود و همه چيز خراب شده بود، شركت شل سروش و نوروز را به بدترين شكل ممكن توسعه داده بود، توتال در سيري و دورود از روشهاي غيرعقلاني براي افزايش توليد استفاده كرده بود و «نفس» مخازن نفتي را گرفته بود اما چارهاي نبود، بايد از عملكرد دولت دفاع ميشد پس به آنها گفته شد «نميدانيد حرف نزنيد!»
اوستاكارها بعدها مستقيماً وارد گود شدند و فعاليتهاي خود را به فراي مرزها كشاندند و به رقيباني جدي براي غولهاي نفتي تبديل شدند و توسعه چند ميدان نفتي را بر عهده گرفتند و ناظر اصلي بر پروژههاي خارجي شدند. همه چيز عوض شده بود و خبري از يكهتازي غربيها در صنعت نفتي نبود كه مديران اصلياش، به احترامشان كلاه از سر بر ميداشتند.
3 سال پیش٬ بيژن نامدار زنگنه به عنوان وزير نفت برگزيده شد و تئوريپردازان حذف شركتهاي ايراني مجال نفس كشيدن يافتند و اينبار هم سخنان گذشته را تكرار كردند اما اينبار با «روكشي» ديگر.
نسل نوين قراردادهاي نفتي به سرعت نور آماده شد و قرار بود در لندن رونمايي شود اما تعويق، ترجيعبند اين قراردادها شد تا آسمان نفت ابري شود. وزير نفت اما چارهاي جز بهكارگيري اوستاكارها نداشت و از مهمترين ابزار خود- شركتهاي ايراني- در پيشبرد پروژهها استفاده كرد.
#پارسجنوبي و ميادين غرب #كارون به عنوان اصليترين جبهههاي فعاليت اوستاكارها شتاب بيشتري گرفت و «پز» امروز وزارت نفت مبني بر پيشرفت پروژهها و موفقيت و موفقيت و موفقيت، به دست همين شركتها كسب شد اما باز هم نگرانيها از بين نرفت.
دوستان سابق نفتي كه اينك بازنشسته شدهاند در هيئتمديره شركتها و كارفرماهاي نفتي چينش شدند، همان روال را در پيش گرفتهاند؛ زنگنه ديگر ميداند كه شركتهاي ايراني «اوستاكار »نبوده و نيستند، آنها در شرايط سخت امروز كه «ژنرالها» نيز عملكردي خنثي دارند، نفت را به جلو ميبرند.
اوستاكارها، اوستاكار نبوده و نيستند؛ آنها كه خواستند واسطه حضور شركتهاي خارجي باشند، بايد پاسخ بدهند كه چرا توان داخل را به هر «انگي» ملبس كرده و امروز سكوت كردهاند و در حال «مينگذاري» براي شركتهاي ايراني هستند.
@asrenaft_com