انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند...
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد.
#لیلا_کردبچه
#یک_عاشـღـقانه_ی_آرام
💌@yek_asheghaane_aram
فرقی نمی کند...
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد.
#لیلا_کردبچه
#یک_عاشـღـقانه_ی_آرام
💌@yek_asheghaane_aram
من یک قلب قدیمیام
از آنهاییکه سخت عاشق میشوند
از آن ساختمانهای عجیبیکه هرچه بیشتر میلرزند
محکمتر میشوند.
#لیلا_کردبچه
#یک_عاشـღـقانه_ی_آرام
💌@yek_asheghaane_aram
از آنهاییکه سخت عاشق میشوند
از آن ساختمانهای عجیبیکه هرچه بیشتر میلرزند
محکمتر میشوند.
#لیلا_کردبچه
#یک_عاشـღـقانه_ی_آرام
💌@yek_asheghaane_aram
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیهٔ غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم.
#لیلا_کردبچه
#شبتون_آرام
@minoo_panahpour📝
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیهٔ غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم.
#لیلا_کردبچه
#شبتون_آرام
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
و یک روز فهمیدیم «عزیزم»
نام کوچک هیچکداممان نیست
و شام خوردن زیر نور شمع
چشمهایمان را کمسو میکند
سقف
بهانۀ مشترکی بود
که باید از هم میگرفتیم
و تاریکی موّاج خانه را، به عدالت
به دو نیم میکردیم؛
نیمی
با ماهیان قرمز مصنوعی
نیمی
با سنگریزهها و صدفها
و موجهای کوچک مصنوعی
ما
دو حبابِ کنارِ هم بودیم
که میترسیدیم هنگام یکی شدن
نفهمیم
کداممان نابود شدهست.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
و یک روز فهمیدیم «عزیزم»
نام کوچک هیچکداممان نیست
و شام خوردن زیر نور شمع
چشمهایمان را کمسو میکند
سقف
بهانۀ مشترکی بود
که باید از هم میگرفتیم
و تاریکی موّاج خانه را، به عدالت
به دو نیم میکردیم؛
نیمی
با ماهیان قرمز مصنوعی
نیمی
با سنگریزهها و صدفها
و موجهای کوچک مصنوعی
ما
دو حبابِ کنارِ هم بودیم
که میترسیدیم هنگام یکی شدن
نفهمیم
کداممان نابود شدهست.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران، طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
16 آوریل روز صدا
@minoo_panahpour📝
کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران، طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
16 آوریل روز صدا
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
تو شبیه پرستوها هستی
وقتی با کوچ بیهنگامی
بهار را به خانهام میآوری
وقتی با کوچ بیهنگامی
بهار را از خانهام میبری
بخوان!
با هرزبانیکه عاشقانهترست
آهنگینترست
و واجهای صمیمیتری دارد
بخوان!
حتی اگر شده اندازۀ پنجرهای
که بیش از حوصلۀ بهار بسته ماندهست
آنقدر بسته ماندهست
که اسمش را گذاشتهاند دیوار.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
تو شبیه پرستوها هستی
وقتی با کوچ بیهنگامی
بهار را به خانهام میآوری
وقتی با کوچ بیهنگامی
بهار را از خانهام میبری
بخوان!
با هرزبانیکه عاشقانهترست
آهنگینترست
و واجهای صمیمیتری دارد
بخوان!
حتی اگر شده اندازۀ پنجرهای
که بیش از حوصلۀ بهار بسته ماندهست
آنقدر بسته ماندهست
که اسمش را گذاشتهاند دیوار.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
برقص!
پیش از آنکه پروانهها
خاطرۀ گلهای پیراهنت را
برای شکوفههای پلاسیده تعریف کنند
و حریرِ نازکِ دامنت را
دستهای زبرِ زندگی، نخکش کند.
#لیلا_کردبچه
29 آوریل روز جهانی رقص 💃
@minoo_panahpour📝
برقص!
پیش از آنکه پروانهها
خاطرۀ گلهای پیراهنت را
برای شکوفههای پلاسیده تعریف کنند
و حریرِ نازکِ دامنت را
دستهای زبرِ زندگی، نخکش کند.
#لیلا_کردبچه
29 آوریل روز جهانی رقص 💃
@minoo_panahpour📝
.
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
.
از سپیدیِ موی من فهمید
عشق آغاز دوره ی پیریست
فصلِ عاشق شدن عجب فصلِ
پر غم و غصه و نفسگیری ست
من جوان بودم آری "عشق او"
اینچنین ناتوان و پیرم کرد
شیر بودم قوی رها مغرور
چشم زیبای او اسیرم کرد
#جواد_صالحی
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
از سپیدیِ موی من فهمید
عشق آغاز دوره ی پیریست
فصلِ عاشق شدن عجب فصلِ
پر غم و غصه و نفسگیری ست
من جوان بودم آری "عشق او"
اینچنین ناتوان و پیرم کرد
شیر بودم قوی رها مغرور
چشم زیبای او اسیرم کرد
#جواد_صالحی
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
.
متنفرم از این که مثل بقیهٔ مردم عشق بورزم.
متنفرم از این که مثل بقیه مردم بنویسم.
کاش دهانم کلیسا بود
و حرفهایم، ناقوس.
#نزار_قبانی
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
متنفرم از این که مثل بقیهٔ مردم عشق بورزم.
متنفرم از این که مثل بقیه مردم بنویسم.
کاش دهانم کلیسا بود
و حرفهایم، ناقوس.
#نزار_قبانی
لحظهای میرسد که به دوردستها خیره میشوی
به باشکوهترین روزهای زندگیات،
و میگویی اشتباه کردهام
اشتباه کردهام
لحظه شکست عشق در برابر عقل
لحظه غمانگیز شکست دردناک عشق
دربرابر عقل
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♡🪴♡
از من
درمقابل شب شفاعت کن؛
از من درمقابل دلتنگی،
از من درمقابل بیخبری،
از من درمقابل فکر کردن به اینکه حالا
درست در همین لحظه داری چهکار میکنی؟
از من
درمقابل فکر کردن شفاعت کن!
#لیلا_کردبچه
#شبتون_آرام
@minoo_panahpour📝
.
از من
درمقابل شب شفاعت کن؛
از من درمقابل دلتنگی،
از من درمقابل بیخبری،
از من درمقابل فکر کردن به اینکه حالا
درست در همین لحظه داری چهکار میکنی؟
از من
درمقابل فکر کردن شفاعت کن!
#لیلا_کردبچه
#شبتون_آرام
@minoo_panahpour📝
.
♡🪴♡
از تصوّر اینکه روزی زنی
با پاهای من از مقابلت بگذرد
طوریکه در شلوغِ خیابان بایستی
و چشمهایت را ببندی و لبخند بزنی
از تصوّر اینکه روزی زنی
با لبهای من نشانیِ جایی را بپرسد
طوریکه دلت بخواهد بگویی: «همینجاست!»
از تصوّر اینکه روزی زنی
با چشمهای من نگاهت کند
طوریکه با خودت بگویی: «خودش است!»
دیوانه میشوم
لطفاً
فراموشی بگیر!
لطفاً
روزی اگر قرارمان به فراموشی شد،
واقعاً
فراموشی بگیر!
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
از تصوّر اینکه روزی زنی
با پاهای من از مقابلت بگذرد
طوریکه در شلوغِ خیابان بایستی
و چشمهایت را ببندی و لبخند بزنی
از تصوّر اینکه روزی زنی
با لبهای من نشانیِ جایی را بپرسد
طوریکه دلت بخواهد بگویی: «همینجاست!»
از تصوّر اینکه روزی زنی
با چشمهای من نگاهت کند
طوریکه با خودت بگویی: «خودش است!»
دیوانه میشوم
لطفاً
فراموشی بگیر!
لطفاً
روزی اگر قرارمان به فراموشی شد،
واقعاً
فراموشی بگیر!
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
مرگ گفت
اجازه میدهد تو را برای آخرینبار ببوسم،
و اجازه داد
خودم حدس بزنم آخرینبار کدام است
کاش میشد لحظهٔ بوسیدگی را قاب میگرفتم
با خودم میبردم و
به دیوارهٔ قبرم میآویختم
کاش میشد بمیرم
پیش از آنکه زمان فرصت کند
دست در جیبِ زندگیام ببَرد
و تکههای اینگونه دیوانهوار خواستنت را
بهمرور بردارد از قلبم
من از مرگ نمیترسم
من از مرگ
در جهانی که تو در طالعم نبودی، نمیترسم
اما دلم میگیرد اگر بعدها
استخوانهایم را دوست بداری
و بگویی: «حیف!
آن زن
برای بر دوش کشیدنِ بارِ عشق
چه شانههای نحیفی داشت!»
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
مرگ گفت
اجازه میدهد تو را برای آخرینبار ببوسم،
و اجازه داد
خودم حدس بزنم آخرینبار کدام است
کاش میشد لحظهٔ بوسیدگی را قاب میگرفتم
با خودم میبردم و
به دیوارهٔ قبرم میآویختم
کاش میشد بمیرم
پیش از آنکه زمان فرصت کند
دست در جیبِ زندگیام ببَرد
و تکههای اینگونه دیوانهوار خواستنت را
بهمرور بردارد از قلبم
من از مرگ نمیترسم
من از مرگ
در جهانی که تو در طالعم نبودی، نمیترسم
اما دلم میگیرد اگر بعدها
استخوانهایم را دوست بداری
و بگویی: «حیف!
آن زن
برای بر دوش کشیدنِ بارِ عشق
چه شانههای نحیفی داشت!»
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
خاطرهای
که چند جایت رفتگی دارد
چند جایت پریدگی،
و سعی میکنم تکههای سالمات را
با احتیاط از سالی به سال دیگر منتقل کنم
من؛
تکهسنگی که اصرار دارد خاطرۀ یک گیاهِ عجیب را
از قرنی به قرن دیگر برساند
من؛
زنی با چند شعر عاشقانۀ مشکوک
و قلبی که طبیعی نیست؛
چون چمدانی خالی
که در تمام فرودگاههای جهان
اضافهبار میخورَد.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
.
خاطرهای
که چند جایت رفتگی دارد
چند جایت پریدگی،
و سعی میکنم تکههای سالمات را
با احتیاط از سالی به سال دیگر منتقل کنم
من؛
تکهسنگی که اصرار دارد خاطرۀ یک گیاهِ عجیب را
از قرنی به قرن دیگر برساند
من؛
زنی با چند شعر عاشقانۀ مشکوک
و قلبی که طبیعی نیست؛
چون چمدانی خالی
که در تمام فرودگاههای جهان
اضافهبار میخورَد.
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
.
Dang Show - Ey Dard Ey Yaade Yar - دنگ شو - ای درد ای یاد یار
میروی و
برمیگردی
میروی و
برمیگردی
میروی و
برمیگردی
و هربار همینکه میگویی: «سلام»
تکههای پوسیدۀ چند پرنده را
از فرازِ چند کوهِ دور، جمع میکنی،
دستی روی بالهایشان میکشی،
و به من میگویی: «باش!
دوباره باش!»
دلم میخواهد رگهایم را بیرون بیاورم از زیرِ پوستم
مسیرِ رفتنت را نشانت بدهم
و بگویم صبحِ تمامِ روزهای برگشتنت
با صدای چهار پرنده که از پشت پنجرهام دانه برمیدارند
و از بشقابِ زیرِ گلدانهایم آب میخورند
بیدار شدهام
دلم میخواهد بروی
ـ هربارکه میخواهی بروی ـ
با یقینِ مردی سرد و گرمِ روزگار چشیده
که میداند من میتوانم
شبِ رفتنش را در آتشِ آوازهای سوزناکِ خودم بمیرم،
و صبحِ برگشتنش
از خاکستر تارهای صوتیام
چهار ققنوسِ تازه به دنیا بیاورم.
#لیلا_کردبچه
🥹💔برگرد
@minoo_panahpour📝
.
برمیگردی
میروی و
برمیگردی
میروی و
برمیگردی
و هربار همینکه میگویی: «سلام»
تکههای پوسیدۀ چند پرنده را
از فرازِ چند کوهِ دور، جمع میکنی،
دستی روی بالهایشان میکشی،
و به من میگویی: «باش!
دوباره باش!»
دلم میخواهد رگهایم را بیرون بیاورم از زیرِ پوستم
مسیرِ رفتنت را نشانت بدهم
و بگویم صبحِ تمامِ روزهای برگشتنت
با صدای چهار پرنده که از پشت پنجرهام دانه برمیدارند
و از بشقابِ زیرِ گلدانهایم آب میخورند
بیدار شدهام
دلم میخواهد بروی
ـ هربارکه میخواهی بروی ـ
با یقینِ مردی سرد و گرمِ روزگار چشیده
که میداند من میتوانم
شبِ رفتنش را در آتشِ آوازهای سوزناکِ خودم بمیرم،
و صبحِ برگشتنش
از خاکستر تارهای صوتیام
چهار ققنوسِ تازه به دنیا بیاورم.
#لیلا_کردبچه
🥹💔برگرد
@minoo_panahpour📝
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا اینکه صدایم زدی
و حتی دستخطِ کارمند ثبتاحوال در شناسنامهام زیبا شد
و حروف الفبا قسم خوردند
دنیا جای مهربانتری برای زندگی شده است
شنیده بودم بعضی مردها میتوانند
طوری به زنی نگاه کنند
که از شدّتِ زیبایی از پا دربیاید
و لبانش را طوری یادش بیاورند
که بعد از آن ناچار باشد
با بخش بیشتری از صورتش بخندد
نمیدانستم امّا
نمیدانستم
نگاه کردنِ رویارو به مردی چنین
جسارتی میخواهد
که تنها در روزهای ابری با من است
چرا نمیتوانم نگاهت کنم؟
منی که سالهاست میان ابرها سکونت دارم
و پوستم از رطوبتِ مرموزِ مرگ نمناک است،
چرا اینهمه از مواجهه با چشمهای تو میترسم؟
و نگاهم که میکنی، طوری نفس کم میآورم
که باید بر سینهام، پنجرهای کار بگذارم
چطور میتوانی بیآنکه ادعای معجزه داشته باشی
جنازهای را یکبارِ دیگر از مرگ بترسانی؟
و تنها با شکل ادای حروف نامش به او بفهمانی
که در تمام سالهای زندگیاش
آنطورها که فکر میکرده است
زندگی نکرده است.
#لیلا_کردبچه
۳۰ تیر زادروز بانولیلا کردبچه مبارک
@minoo_panahpour📝
و حتی دستخطِ کارمند ثبتاحوال در شناسنامهام زیبا شد
و حروف الفبا قسم خوردند
دنیا جای مهربانتری برای زندگی شده است
شنیده بودم بعضی مردها میتوانند
طوری به زنی نگاه کنند
که از شدّتِ زیبایی از پا دربیاید
و لبانش را طوری یادش بیاورند
که بعد از آن ناچار باشد
با بخش بیشتری از صورتش بخندد
نمیدانستم امّا
نمیدانستم
نگاه کردنِ رویارو به مردی چنین
جسارتی میخواهد
که تنها در روزهای ابری با من است
چرا نمیتوانم نگاهت کنم؟
منی که سالهاست میان ابرها سکونت دارم
و پوستم از رطوبتِ مرموزِ مرگ نمناک است،
چرا اینهمه از مواجهه با چشمهای تو میترسم؟
و نگاهم که میکنی، طوری نفس کم میآورم
که باید بر سینهام، پنجرهای کار بگذارم
چطور میتوانی بیآنکه ادعای معجزه داشته باشی
جنازهای را یکبارِ دیگر از مرگ بترسانی؟
و تنها با شکل ادای حروف نامش به او بفهمانی
که در تمام سالهای زندگیاش
آنطورها که فکر میکرده است
زندگی نکرده است.
#لیلا_کردبچه
۳۰ تیر زادروز بانولیلا کردبچه مبارک
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
یک جفت چشم داشتم
- که تو یادت نیست -
یک جفت گوش
- که تو یادت نیست -
و قلبی
- که باورش برای تو سخت بود -
یادشان بخیر
که بلد بودند
مثل معجزهای در عصر معمولیها
میخکوبت شوند
و با حیرتی مافوقطبیعی دوستت بدارند
یادت بخیر
که فرق داشتی با دیگران
یادت بخیر
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
یک جفت چشم داشتم
- که تو یادت نیست -
یک جفت گوش
- که تو یادت نیست -
و قلبی
- که باورش برای تو سخت بود -
یادشان بخیر
که بلد بودند
مثل معجزهای در عصر معمولیها
میخکوبت شوند
و با حیرتی مافوقطبیعی دوستت بدارند
یادت بخیر
که فرق داشتی با دیگران
یادت بخیر
#لیلا_کردبچه
@minoo_panahpour📝
Bi Ehsas
Shadmehr Aghili
♡🪴♡
بوسههای خداحافظی تلخاند
تلخ،
آقای مسئولِ کنترلِ بلیت!
و تلختر آنکه ما هردو شاعریم
قطارها سوت میکشند
و شاعرانی که نزدیک ایستگاه خانه دارند
شعرهای غمگینتری مینویسند
#لیلا_کردبچه
♡
بوسههای خداحافظی تلخاند
تلخ،
آقای مسئولِ کنترلِ بلیت!
و تلختر آنکه ما هردو شاعریم
قطارها سوت میکشند
و شاعرانی که نزدیک ایستگاه خانه دارند
شعرهای غمگینتری مینویسند
#لیلا_کردبچه
♡
♡🪴♡
چیزی
برای تجربه کردن نمانده است،
آنقدر با تو زیستهام
« بیتو»
که فکر میکنم دیگر
میتوانم بمیرم...
#لیلا_کردبچه
♡
چیزی
برای تجربه کردن نمانده است،
آنقدر با تو زیستهام
« بیتو»
که فکر میکنم دیگر
میتوانم بمیرم...
#لیلا_کردبچه
♡