♡🪴♡
ای که با عطر تنت شور به جانم دادی
حس بوییدن گل را به خزانم دادی
تشنه لب بودم و مستانه مرا بوسیدی
باغ انگور به صحرای لبانم دادی
من کجا شوق غزلخوانی و آواز کجا
این چه رقصی است که تو یاد زبانم دادی
#فریدون_مشیری
ای که با عطر تنت شور به جانم دادی
حس بوییدن گل را به خزانم دادی
تشنه لب بودم و مستانه مرا بوسیدی
باغ انگور به صحرای لبانم دادی
من کجا شوق غزلخوانی و آواز کجا
این چه رقصی است که تو یاد زبانم دادی
#فریدون_مشیری
Forwarded from Shahnaz
Nazanin
Amirabbas Golab
#امیر_عباس_گلاب
🎼♥️
به دست بسته ام اي مهربان ، نگاه مكن
كه بيستون را از پا در افكندم ، با عشق...
#فریدون_مشیری
🎼♥️
به دست بسته ام اي مهربان ، نگاه مكن
كه بيستون را از پا در افكندم ، با عشق...
#فریدون_مشیری
♡🪴♡
وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه
از "خیال" پریشانِ من گذشت :
بر شانه های تو ...
بر شانه های تو ...
می شد اگر سری بگذارم
#فریدون_مشیری
شبتون بهشت دوستان❣
وقتی که شانه هایم
در زیر بار حادثه می خواست بشکند
یک لحظه
از "خیال" پریشانِ من گذشت :
بر شانه های تو ...
بر شانه های تو ...
می شد اگر سری بگذارم
#فریدون_مشیری
شبتون بهشت دوستان❣
♡🪴♡
بـا قلم مـیگویم:
ای همـزاد، ای همـراه، ای هـم سرنوشت،
هر دومـان حیران بازی هـای دورانهای زشــت!
شعرهـایـم را نـوشتی، دستخوش!
اشکهـایم را کجـا خواهـی نوشت؟!
#فریدون_مشیری
@minoo_panahpour📝
بـا قلم مـیگویم:
ای همـزاد، ای همـراه، ای هـم سرنوشت،
هر دومـان حیران بازی هـای دورانهای زشــت!
شعرهـایـم را نـوشتی، دستخوش!
اشکهـایم را کجـا خواهـی نوشت؟!
#فریدون_مشیری
@minoo_panahpour📝
♡🪴♡
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما،
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
#فریدون_مشیری
سلام صبحتون بخیر❣
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما،
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
#فریدون_مشیری
سلام صبحتون بخیر❣
♡🪴♡
من از لطافت صبح
من از طراوت نور
من از نوازش آن مهربان،
چنان سرمست،
که گاه، درهمه آفاق، می گشودم بال
که مست،
برهمه افلاک، می فشاندم دست...
#فریدون_مشیری
سلام دوستان صبحتون بخیر❣
.
من از لطافت صبح
من از طراوت نور
من از نوازش آن مهربان،
چنان سرمست،
که گاه، درهمه آفاق، می گشودم بال
که مست،
برهمه افلاک، می فشاندم دست...
#فریدون_مشیری
سلام دوستان صبحتون بخیر❣
.
♡🪴♡
در کوچه باغ ،
« عشق »
میرفت و با صدای حزینش
می خواند :
گاهی گر از ملالِ
محبت برانمت
دوری چنان مکـن
که به شیون بخوانمت ،
پیوندِ جان
جداشدنی نیست ماهِ من
تن نیستی که
جان دهم و وارهانمت
#فریدون_مشیری
✨𝑮𝒐𝒐𝒅 𝑵𝒊𝒈𝒉𝒕✨
در کوچه باغ ،
« عشق »
میرفت و با صدای حزینش
می خواند :
گاهی گر از ملالِ
محبت برانمت
دوری چنان مکـن
که به شیون بخوانمت ،
پیوندِ جان
جداشدنی نیست ماهِ من
تن نیستی که
جان دهم و وارهانمت
#فریدون_مشیری
✨𝑮𝒐𝒐𝒅 𝑵𝒊𝒈𝒉𝒕✨