♡🪴♡

كنت سأَشتري لك البنفسج هذا الصّباح،
لكنّ الرّفاق كانوا جياع فاشتريتُ لهم خبزًا
وكتبت لك قصِيدة حب.

صبحِ امروز می‌خواستم برایت گل‌های بنفشه بخرم،
اما رفقا گرسنه بودند، برایشان نان خریدم
و برای تو شعری عاشقانه نوشتم.

#محمود_درويش

سلام صبحتون بخیر دوستان❣

♡🪴♡

وتسألُني كيف انت؟
فاجيبك: مريض بك...

و از من می‌پرسی که در چه حالی؟
پاسخ می‌دهم: بیمارِ تواَم.


#محمود_درويش


.

♡🪴♡

سلام بر قصیده‌ای که

قافیه‌اش پس از تو گم شد…


#محمود_درويش

♡🪴♡

از زمانی که
در این ازدحام به دنیا آمدم غریبم ...

#محمود_درويش

♡🪴♡

دستم را بگیر ای ناممکن ..

#محمود_درويش


دستهای مرا را بگیر!
من با تمامِ شعرهایم
و تو با چشمهایت
جزیی از رویای بی پایانی
هستیم
که گم شده ایم در کویر آرزوهایمان...

#مینو_پناهپور

‌@minoo_panahpour📝

♡🪴♡

و در دلتنگی ما هیچ دستی دخیل نبود
و در دوری هزاران دست دخیل بود
سلام بر تو!
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من!
در هر آن‌چه از دست داده‌ام...


#محمود_ درويش

❣

♡🪴♡

و در دلتنگی ما هیچ دستی دخیل نبود
و در دوری هزاران دست دخیل بود
سلام بر تو!
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من!
در هر آن‌چه از دست داده‌ام...

#محمود_ درويش

♡🪴♡

در سینه‌اش جست‌وجو کردند جز قلبش نیافتند
در قلبش جست‌وجو کردند جز مردمش نیافتند
در صدایش جست‌وجو کردند جز اندوهش نیافتند
در اندوهش جست‌وجو کردند جز زندانش نیافتند
در زندانش جست‌وجو کردند و نیافتند؛
جز خود را
که به زنجیرها گرفتار بودند.
غروب، غروب بود و آوازخوان، آواز می‌خواند ..

#محمود_درويش

♡🪴♡

سلام بر قصیده‌ای که

قافیه‌اش پس از تو گم شد…

#محمود_درويش


.

♡🪴♡

آیا تو به راستی در اینجایی؟
یا اینکه من دلباخته ای هستم که در جست و جوی
احوال گذشته خود است ...


#محمود_درويش

♡🪴♡

در دلتنگی ما هیچ دستی دخیل نبود
و در دوری هزاران دست دخیل بود
سلام بر تو!
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من!
در هر آن‌چه از دست داده‌ام...

#محمود_ درويش

.

♡🪴♡

دستانت را می خواهم
که قلبم را نگه دارم...

#محمود _درويش
.