کلاس شاهنامه مسکوب
18.8K subscribers
75 photos
21 videos
19 files
64 links
کلاس‌های شاهنامه شاهرخ مسکوب به ابتکار خانم سرور کسمایی از ژوئن ۲۰۰۲ تا ژوئیه ۲۰۰۴ در پاریس برگزار می‌شد.

نسخه شنیداری این کلاس‌ها که در وبسایت رادیو بین‌المللی فرانسه موجود است در این کانال بازنشر خواهد شد.

فهرست جلسات:
t.me/meskoob_shahnameh/104
Download Telegram
در زادروز شاهرخ مسکوب کتاب روزها در راه
Forwarded from صالح تسبیحی
تصحیح پست: بارها از کتاب درخشان"روزها در راه"شاهرخ مسکوب گفته ام. پی دی اف دو جلد، خدمت حضرتعالی #برداربخوان 👇
2
#خبرتجدیدچاپ

شاهنامه / تصحیح جلال خالقی مطلق / نشر سخن، ۲۱۰۰ صفحه در چهار جلد رقعی گالینگور، یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومن

همزمان دو کتاب الحاقی این مجموعه ارزشمند هم تجدیدچاپ شده‌اند:

واژه‌نامه شاهنامه / ۴۰۳ صفحه، ۲۵۰ هزار تومن
بیت‌یاب شاهنامه / ۸۴۲ صفحه، ۴۰۰ هزار تومن

امیر خادم، تهیه‌کننده پادکست فردوسی‌خوانی:
«چون از من زیاد پرسیدند عرض می‌کنم: من فقط این شاهنامه [چهارجلدی] را برای خریدن توصیه می‌کنم. قیمتش کم نیست ولی برای [کمی] صرفه‌جویی، نسخه‌های دیگر را نخرید. ارزشش را ندارد.
چاپ دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی را هم نخرید، مگر اینکه قصد کار پژوهشی دارید و به شرح دگرنویسی نیاز دارید.»

البته ما یک دوره از شاهنامه چهارجلدی از چاپ قبل با قیمت ۹۰۰ هزار تومن موجود داریم. برای سفارش به @bahmanbooks پیغام بدهید.
.
چهل روز یکسان همی جنگ بود
شب و روز گیتی بیک رنگ بود


شاهنامه، داستان خاقان چین

#مهسا_امینی

از صفحۀ اینستاگرام میثم آذرزاد

https://www.instagram.com/meysam.azarzad/
Forwarded from خشت و خيال
‏غلام‌حسین ساعدی می‌گه: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»

امروز تولد اوست. @kheshtbekhesht
👍5
Forwarded from با تاریخ (Hamidreza Yousefi)
قصه الفبا.pdf
2.1 MB
هما ناطق درباره غلامحسین ساعدی
۲۴ دی سالروز تولد غلامحسین ساعدی است.

@batarikh
1
Forwarded from نشر سخن (sokhan publication)
کتاب داستان رستم و سهراب ، پیرایش دکتر جلال خالقی‌مطلق و با همکاری محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش به چاپ سوم رسید.

داستان رستم و سهراب (ویرایش جدید) | دکتر جلال خالقی‌مطلق ، با همکاری محمد افشین وفایی،پژمان فیروزبخش | چاپ سوم | قطع رقعی | جلد سخت (گالینگور با روکش) | 300000 تومان

به مدت هفتاد و دو ساعت این کتاب را با بیست درصد تخفیف ویژه تهیه کنید.

https://b2n.ir/m15577
1
Forwarded from با تاریخ (Hamidreza Yousefi)
مسافرنامه - شاهرخ مسکوب.pdf
2.1 MB
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است..

«مسافرنامه» غم‌انگیزترین روایت مسکوب از «خود» است؛ پر از ترس و خستگی و ملال و دلمردگی و تنهایی و درگیر شدن با همه تلخی درون خود است. کل این ناداستان سفر هفتگی مسکوب از پاریس به لندن برای آموزش ادبیات در مرکز اسماعیلیه است. در این راه دیگر خبری از مسکوب خوش‌بین روزهای نزدیک به انقلاب نیست، اینجا مسکوب تنها و دلمرده و سرگردان است و در خسته‌ترین و فرسایشی‌ترین روزهای زندگی‌اش به دنبال معاش می‌دود، به قول خودش الکی زنده است و برای هیچ دست و پا می‌زند. بی‌نظیرترین بخش مسافرنامه شاید آنجایی است که از دست‌ها در هواپیما می‌گوید و به یاد دست‌های دوستی [دکتر علی‌پور] در ایران می‌افتد که پسرش را اعدام کرده بودند و نمی‌دانست با دست‌هایش چه کند. می‌گفت این پسر میوه عمر من است، نمی‌خواست به میوه عمرش بشاشند. می‌دانست مرده‌شورها از نفرت یا ترس مرده را نمی‌شورند، روی آن می‌شاشند. علی‌پور پسرش را گرفت و با دست‌های خودش شست و کفن کرد و به خاک سپرد در باغچه حیاط، پای درخت و زیر باران آسمان. علی‌پور مازندارانی است، پسرش را در همان جا کشتند، خودش هم دیگر همان جا مردنی است..

@batarikh
4
Audio
۲۵ اسفند ماه ۱۳۹۹ مقارن با به پایان رسیدن سرایش شاهنامه در ۴۰۰ هجری

برداشت از درس گفتارهای شاهنامه شماره ۱۶۹
۲۵ اسفند ۱۳۹۹

@dr_khatibi_abolfazl
1👍1
Audio
غزلیات و قصاید سعدی
استاد مهدی نوریان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارائه‌شده برای دانشجویان کارشناسی
در سال تحصیلی ۹۰ــ ۱۳۸۹
دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه اصفهان

با سپاس از دکتر مهدی محمدقاسمی
@dr_mehdi_nourian

این جلسه حاوی نکات مهم و ارزشمندی‌ دربارهٔ سعدی‌ست.
#سعدی
👍21
به جست‌و‌جوی ورق‌پاره نامه‌ای، دیروز
چو روزهای دگر عمر خود هبا کردم
 
ز روزگارِ قدیم آنچه کهنه‌کاغذ بود
گشودم از هم و آن‌سان که بود تا کردم
 
از آن میان قطعاتی ز نظم و نثر لطیف
که یادگار بُد از دوستان جدا کردم
 
همه مدارک تحصیلی و اداری را
ردیف و جمع به ترتیب سال‌ها کردم
 
کتاب‌ها که به گرد اندرون نهان شده بود
به پیش روی برافشانده لابه‌لا کردم
 
میان خرمن اوراقی این‌چنین ناگاه
به بحرِ فکر درافتادم و شنا کردم
 
به هر ورق خطی از عمر رفته برخواندم
به هر قدم نگه خشم بر قفا کردم
 
نگاه کردم و دیدم که نقد هستی خویش
چگونه صرف به بازارِ ناروا کردم
 
چگونه در سر بی‌ارج و نارواکاری
به خیره عمر عزیز گران‌بها کردم
 
دریغ و درد که چشم اوفتاده بود از کار
به کار خویشتن آن‌دم که چشم وا کردم
 
برادران و عزیزان! شما چنین مکنید
که من به عمر چنین کردم و خطا کردم

(۱۳۲۳)


#حبیب_یغمایی
■■■■■■■■■■

منبع:
نمونه‌های شعر نو، گردآورده‌ی پرویز داریوش، تهران: انتشارات سخن، ...، ص ۸۵.
__
https://t.me/pastoo_adabiat
👍31
یک کانال خوب 👆
Forwarded from Zamimeh.org
📎حذف نام‌آوران ادبیات معاصر ایران از کتاب‌های فارسی ابتدایی

🔸در این گفتگوی زنده با میزبانی بیتا ملکوتی، روزنامه‌نگار و شاعر و با حضور دکتر سعید پیوندی، جامعه‌شناس، استاد دانشگاه لورن و مدرس دوره‌های آموزشی ضمیمه، به بررسی دلایل و انگیزه‌‌های حذف نام‌آوران ادبیات معاصر ایران از کتاب‌های فارسی ابتدایی می‌پردازیم.

📍 این گفتگو سه‌شنبه ۲۸ شهریور، ساعت ۲۰ به وقت ایران در اینستاگرام ضمیمه برگزار خواهد شد.

🔸 شما می‌توانید سوالات و نظرات خود درباره موضوع گفت‌وگو را از طریق پشتیبانی ضمیمه در تلگرام و اینستاگرام با ما در میان بگذارید تا در جلسه مطرح شوند.

📎 ضمیمه اولین کمپین رفع تبعیض جنسیتی از کتاب‌های درسی

Instagram | Twitter | YouTube

📎 @Zamimehorgh
3
فرهنگستان زبان و ادب فارسی در قالب طرح‌ پژوهشی «کتاب‌شناسی کتاب‌های درسی زبان و ادب فارسی مدارس از ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ شمسی» اقدام به انتشار ۱۳۱ عنوان از کتاب‌های قدیمی فارسی مکاتب و مدارس ایران کرده است؛ این گنجینه شامل کتاب‌های درسیِ زبان و ادبیات فارسی همۀ مقاطع تحصیلیِ است.
قدیمی‌ترین کتاب‌های این مجموعۀ متعلق به دورۀ مکتبخانه و برخی از کتاب‌ها نیز چاپ سنگی هستند. استادانی چون ناصرالدین زرین‌کلک،‌ نورالدین زرین‌کلک، محمد سلحشور، جواد شریفی صالحی، محمد احصایی، احمد میرخانی، حسین میرخانی،‌ احمد نجفی زنجانی و… در کتابت این کتابها نقش داشته‌اند.
برای دریافت این کتاب‌ها می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید.
https://apll.ir/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%b3%db%8c/
@IranologyTopics
4
حاصلت چیست ز من جز غم و سرگردانی؟
——
[فرسته‌ای از کانال قبل، به تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، وقتی موسیقی و آواز و اندیشه و رندی برایم لهجه‌ی تبریزی داشت.]
——

بشنوید آوازی و اجرایی از استاد رامبد صدیف که پانزدهم خرداد امسال هشتادوپنج‌ساله شدند.
آوازی در افشاری و بیات ترک، با غزلی چنین از عطار:

از پس پردهٔ دل دوش بدیدم رُخِ یار
شدم از دست و برفت از دلِ من صبر و قرار
کارِ من شُد ‌چو سرِ زُلفِ سیاهش‌ درهم
حال من گَشت چو خالِ رخِ او تیره‌و تار
گفتم ای جان! شُدم از نرگسِ مستِ تو خراب
گفت در شهر کسی نیست ز دستم هُشیار
گفتم از دستِ ستم‌های تو تا کی نالم؟
گفت تا داغِ محبت بودت بر رُخسار
گفتم این جان به لب آمد ز فراقت، گفتا
چون تو در هر طرفی هست مرا کشته هزار
گفتم اندر حرم وصل توام مأوی بود
گفت اندر حرم شاه که را باشد بار؟

https://soundcloud.com/mana-ravanbod/sodeif
____

@mana_ravanbod
👍4
روایت خواندنی سرور کسمایی از دیدار با داریوش مهرجویی در پاریس

سرور کسمایی، نویسنده و مترجم ایرانی شناخته شدۀ مقیم فرانسه در اینستاگرامش روایت خواندنی و تاثیرگذاری از دیدارش با داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۲ در پاریس نوشته که کل این متن را در ادامه می‌خوانید.

آدم‌کشان در میان ما هستند!

تابستان ۱۳۶۲، پس از سفری پر فراز و نشیب از طریق کوه‌ها و دره‌های کردستان و آذربایجان، خسته و ناامید تازه به پاریس رسیده بودم. این‌جا زندگی پر زرق و برق بی‌دغدغه‌ای در میان بی‌تفاوتی عمومی به آن‌چه در ایران می‌گذشت، در جریان بود. پالتوی خاک‌آلود و کثیفی که سه ماه بود از تن نکنده بودم و پوتین‌های پلاستیکی که یکی از قاچاقچی‌های کرد بهم قرض داده بود، چون پوستی سخت به تنم چسبیده بود و حتی در کوچه‌پس‌کوچه‌های پاریس هم چون خاطره‌ای کهنه رهایم نمی‌کرد. پرسه زدن در خیابان‌ها و لابلای هیاهوی جمعیت از بار تنهایی آدمی که آن همه ماجرا را پشت سرگذاشته و گریخته بود، نمی‌کاست. در این پریشانی، روزی دوستی ایرانی شماره‌ی دوم دوره‌ی تازه‌ی الفبا را برایم آورد که ساعدی در پاریس انتشار آن را از سرگرفته بود. آن دوست از فراخوانی خبر داد که ساعدی به‌تازگی نشر داده بود و از همه‌ی کسانی که از طریق ترکیه یا پاکستان گریخته بودند، دعوت می کرد خاطرات‌شان را به شکل خام هم که شده روی کاغذ بیاورند تا شاید او از آن همه نمایشنامه یا مجموعه داستانی خلق کند. همان شب دست به کار شدم و شرح واقعی سفرم را به شکلی فشرده نوشتم و چند روز بعد به دست آن دوست رساندم. یک هفته نگذشته بود که شبی تلفن اتاق زیرشیروانی‌ام زنگ زد. داریوش مهرجویی بود. من که آن روزها اگر خدا هم بهم زنگ می‌زد زیاد تفاوتی برایم نداشت، با شنیدن نام خالق «گاو»، «آقای هالو» و «دایره‌ی مینا» دست‌پاچه شدم، اما حرف‌‌های پرمهر و تشویق‌آمیزش در مورد آن‌چه نوشته‌ بودم، دل‌گرم‌ام کرد و قرار شد فردای آن روز همدیگر را در کافه‌ای در محله‌ی ونسن ملاقات کنیم.
در آن سال‌ها، مهرجویی همکار و هم‌فکر ساعدی در تهیه، انتشار و توزیع الفبا در پاریس بود. کیفی چرمی به دوش می‌کشید پر از شماره‌‌های الفبا که اگر پول خریدش را نداشتی، رایگان بهت اهدا می‌کرد. آن روز صحبت ما گرد سفر فرار من دور زد و تشویق او به نوشتن تمام و کمال آن. علی‌رغم پریشانی و نادانی دختر بیست ساله‌ای که مقابلش نشسته و پیش از آن تنها یکی دو قصه و چند گزارش نوشته بود، او انگار با نویسنده‌ای مجرب سروکار داشته باشد، از ادبیات و سینما سخن گفت…
علی‌رغم پریشانی و نادانی دختر بیست ساله‌ای که مقابلش نشسته و پیش از آن تنها یکی دو قصه و چند گزارش نوشته بود، او انگار با نویسنده‌ای مجرب سروکار داشته باشد، از ادبیات و سینما سخن گفت، معرفی مبسوطی از نویسنده‌ی آمریکایی، سال بلو (نوبل ادبی ۱۹۷۶) و رمان هرتزوگ او (که نسخه‌ای از آن را در کیفش داشت) انجام داد، و بحث دقیق و جالبی از آن‌چه مهاجرزادگان روس و یهودی‌تبار به ادبیات آمریکا افزوده‌اند. بحثی که سال‌ها بعد از دهان سلمان رشدی در مورد دست‌آوردهای نویسندگان شرقی در ادبیات کشورهای میزبان شنیدم.
آن روز، در لحظه‌ی خداحافظی بیرون کافه، مهرجویی که در کیفش دنبال خودکار می‌گشت تا تلفنش را برایم بنویسد، کتابی را که چند بار جا‌به‌جا کرده بود، سرانجام با کلافگی درآورد و گفت: «وقت کردی این رو هم بخون!» جلد کهنه و رنگ‌ورورفته‌ی کتاب را که نگاه می‌کردم، اضافه کرد: «این بابا زندگی‌اش رو صرف شکار نازی‌ها کرده. از جان به‌دربردگان اردوگاه‌های مرگه. رد آیشمن در آرژانتین رو هم خودش پیدا کرده بوده.» و عنوان کتاب و نام نویسنده را به فرانسوی تکرار کرد:
Les assassins sont parmi nous
Simon Wiesenthal
دیدار آن روز تنها دیدار من با مهرجویی بود. ساعدی هرگز از آن روایت‌ها برای نوشتن نمایشنامه استفاده نکرد و مهرجویی هم چند سال بعد، به ایران بازگشت و مشغول به کار شد. بیست سالی لازم بود تا من بالاخره به رهنمود او بتوانم شرح کامل آن سفر فرار را بنویسم و منتشر کنم. بیست سال دیگر هم بایست می‌گذشت تا با بهت و افسردگی عنوان آن کتاب را دوباره از زبان کاردآجین‌شده‌ی خودش بشنوم: آدم‌کشان در میان ما هستد!
@babakgha
👍72
Forwarded from پرنیان ۷ رنگ
مه را اثری به روی او می‌ماند
چیزیش بدان فرشته‌خو می‌ماند
نی، نی، غلطم! مه ز کجا او ز کجا!
جـان برخی ِ او ، بدو خود او می‌ماند!

#مولانا_قطب‌الدین_عتیقی

▫️منبع: خلاصه‌الاشعار فی‌الرباعیات، ابوالمجد محمد تبریزی، ۷۲۱ ه.ق

این رباعی که در نزهه‌المجالس به نام سید اشرف و در مونس‌الاحرار بدون نام سراینده نقل شده؛ در دیوان شمس نیز وارد شده است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang