Forwarded from جایی برای حرف زدن. (Yac)
ولی من هنوزم هر اتفاقی تو زندگیم میوفته میگم کاش میتونستم بیام برای تو تعریف کنم..
يه دوستى داشتم هميشه ميگفت:
وقتى شب يكيو ناراحت ميكنى
صبح با كمال پر رويى باهاش چشم تو چشم نشو و يه جورى برخورد نكن كه انگار عين خيالتم نبوده.
اون آدم شبشو به زور صبح كرده
و با رفتار بدت صدبار ديگه هم ناراحت شده.
مسئوليت دلى رو كه ميشكنى قبول كن.
يكى غمگين شده، اين چيز كمى نيست.
باور كن شب به اندازه ى كافى غم داره.
تو بدترش نكن؛
يا همون شب از دلش در بيار
يا صبح كارى نكن كه فكر كنه هيچ ارزشى براى ناراحتيش قائل نيستى.
وقتى شب يكيو ناراحت ميكنى
صبح با كمال پر رويى باهاش چشم تو چشم نشو و يه جورى برخورد نكن كه انگار عين خيالتم نبوده.
اون آدم شبشو به زور صبح كرده
و با رفتار بدت صدبار ديگه هم ناراحت شده.
مسئوليت دلى رو كه ميشكنى قبول كن.
يكى غمگين شده، اين چيز كمى نيست.
باور كن شب به اندازه ى كافى غم داره.
تو بدترش نكن؛
يا همون شب از دلش در بيار
يا صبح كارى نكن كه فكر كنه هيچ ارزشى براى ناراحتيش قائل نيستى.
چرا میخواین با من دوست شین؟ باور کنین از دور خوبم. نزدیکم میشید میرینم بهتون ناراحتی میمونه واستون.
از لحاظ روحی نیاز دارم یک چمدون ببندم، پاشم برم یه جایی که خودمم نمیدونم کجاست، هیچکس نباشه، تنهایی غذا بخورم، تنهایی فیلم ببینم، تنهایی اهنگ گوش کنم، تنهایی فیلم ببینم، تنهایی چایی بخورم، و از هیچکس و هیچجام خبر نداشته باشم. یه مدت با خودم خلوت کنم و بعد که حالم بهتر شد برگردم. برگردم و تک تکتونو بندازم دور. بعدش دوباره از تنهاییم لذت ببرم.
بعضی غم ها خیلی کوچیکن انقدر کوچیک که حتی فکرکردن بهشون مسخرست ولی نمیدونم چرا همین ریزه میزه ها که یهو تهِ قلبتو میگیرنا دردشون بیشتره دقیقا مثل کاغذی که برنده نیست ولی امان از روزی که یه گوشش انگشتتو بگیره یجوری میسوزه که دردشو تا عمق استخونت حس میکنی ، دقیقا همین ، یه غم هایی میاد تو قلبم تهنشین میشه که ارزش ناراحتی رو ندارن ولی تا عمقِ وجود و قلبمو میسوزونه .
اگه بخوام یه توضیح کلی راجع به مودم بدم اینجوری ام که وقتی دراز میکشم کلافه میشم، وقتی راه میرم خسته میشم، حرف میزنم عصبی میشم، حرف نمیزنم حوصلم سرمی ره، حوصله ی بیرونو ندارم، از خونه موندنم خوشم نمیاد، درواقع توی کلافه ترین حالت ممکنم.
اگه یه روزی مردم
اگه خبر رسید که دیگه نیستم
اگه دیگه صدای خندهم نیومد
اگه دیگه کسی برات ویس نفرستاد که بگه "حواست به خودت باشه"
بش بگید که عاشقش بودم
بگید تا لحظه آخر تو فکرش بودم
با هر صدای انفجار، اسمشو زیر لب گفتم
با هر لرزش زمین، فقط دعا کردم اون سالم بمونه
بگید هیچوقت نفهمید که چقدر برام خوندنش، حرف زدنش، بودنش،
نفس کشیدنمو راحتتر میکرد
بگید حتی وقتی ازم دور بود
قلبم واسه اون میزد، نه واسه خودم
بگید اگه یه قطره اشک ریخت
باور کنه که ارزششو داشت
چون هیچکس تو زندگیم
اونجوری عاشقم نبود که اون بود
و من هیچوقت
اونجوری عاشق کسی نشدم که عاشق اون شدم
بگید تموم نشد
این عشق با مرگ تموم نمیشه
فقط شکلش عوض میشه
از یه دست تو دست
میشه یه اسم رو دل
اگه خبر رسید که دیگه نیستم
اگه دیگه صدای خندهم نیومد
اگه دیگه کسی برات ویس نفرستاد که بگه "حواست به خودت باشه"
بش بگید که عاشقش بودم
بگید تا لحظه آخر تو فکرش بودم
با هر صدای انفجار، اسمشو زیر لب گفتم
با هر لرزش زمین، فقط دعا کردم اون سالم بمونه
بگید هیچوقت نفهمید که چقدر برام خوندنش، حرف زدنش، بودنش،
نفس کشیدنمو راحتتر میکرد
بگید حتی وقتی ازم دور بود
قلبم واسه اون میزد، نه واسه خودم
بگید اگه یه قطره اشک ریخت
باور کنه که ارزششو داشت
چون هیچکس تو زندگیم
اونجوری عاشقم نبود که اون بود
و من هیچوقت
اونجوری عاشق کسی نشدم که عاشق اون شدم
بگید تموم نشد
این عشق با مرگ تموم نمیشه
فقط شکلش عوض میشه
از یه دست تو دست
میشه یه اسم رو دل
Setare Mord
<unknown>
مرا ببوس
مرا ببوس
برای آخرین بار
تورا خدانگه دار
که میرومبه سوی سرنوشت ...
مرا ببوس
برای آخرین بار
تورا خدانگه دار
که میرومبه سوی سرنوشت ...