Forwarded from اقتصاد و نفت
پیشینه «داماتو»؛ تحریمی که برای مقابله با «بیعمتقابل» وضع شد
(ترجمه از گزارش کارشناسی کنگره آمریکا)
قانون تحریمهای ایران (Iran Sanctions Act یا به اختصار ISA) عنصر اساسی تحریمهای آمریکا علیه بخش انرژی ایران بوده و اجرای آن، از زمان تصویب در 1996، به دیگری صنایع ایران نیز گسترش یافته است. ISA به دنبال خنثی کردن بازگشایی بخش انرژی ایران به روی سرمایهگذاری خارجی در 1995 از طریق برنامه «بیع متقابل» بود؛ برنامهای که در آن سرمایهگذاری شرکتهای خارجی با تولید نفت و گاز جبران میشد.
در سپتامبر 1995، سناتور آلفونس داماتو طرحی را برای تحریم صادرات فناوریهای انرژی توسط شرکتهای خارجی به ایران مطرح کرد. نسخه اصلاحی آن، که «سرمایهگذاری» را در بخش انرژی ایران تحریم میکرد، و اجرای آن به لیبی نیز تعمیم داده شده بود، توسط سنا با عنوان قانون تحریم ایران و لیبی (The Iran and Libya Sanctions Act یا به اختصار ILSA) در 5 آگوست 1996 تنفیذ شد. پس از آنکه تحریمهای لیبی در 2006 پایان یافت، نام آن مجدداً به «قانون تحریم ایران» تغییر یافت.
تحریم ISA نخستین تحریم عمده فراسرزمینی (extra-territorial) علیه ایران بود؛ تحریمی که مجوز جریمه شرکتهای کشور ثالث را توسط آمریکا صادر میکرد. مجوزهای ISA به طور قابلملاحظهای طی سالهای بعد گسترش یافتند.
در مطلب آتی به این نکته خواهم پرداخت که «ماشههای» (triggers) تحریم ISA چه هستند؟ ماشهها، یعنی تبادلاتی که نقض این قانون محسوب میشوند و ممکن است به تحریم ناقضان بیانجامد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#CRS
#Note #Iran #US #Sanction #Legal
(ترجمه از گزارش کارشناسی کنگره آمریکا)
قانون تحریمهای ایران (Iran Sanctions Act یا به اختصار ISA) عنصر اساسی تحریمهای آمریکا علیه بخش انرژی ایران بوده و اجرای آن، از زمان تصویب در 1996، به دیگری صنایع ایران نیز گسترش یافته است. ISA به دنبال خنثی کردن بازگشایی بخش انرژی ایران به روی سرمایهگذاری خارجی در 1995 از طریق برنامه «بیع متقابل» بود؛ برنامهای که در آن سرمایهگذاری شرکتهای خارجی با تولید نفت و گاز جبران میشد.
در سپتامبر 1995، سناتور آلفونس داماتو طرحی را برای تحریم صادرات فناوریهای انرژی توسط شرکتهای خارجی به ایران مطرح کرد. نسخه اصلاحی آن، که «سرمایهگذاری» را در بخش انرژی ایران تحریم میکرد، و اجرای آن به لیبی نیز تعمیم داده شده بود، توسط سنا با عنوان قانون تحریم ایران و لیبی (The Iran and Libya Sanctions Act یا به اختصار ILSA) در 5 آگوست 1996 تنفیذ شد. پس از آنکه تحریمهای لیبی در 2006 پایان یافت، نام آن مجدداً به «قانون تحریم ایران» تغییر یافت.
تحریم ISA نخستین تحریم عمده فراسرزمینی (extra-territorial) علیه ایران بود؛ تحریمی که مجوز جریمه شرکتهای کشور ثالث را توسط آمریکا صادر میکرد. مجوزهای ISA به طور قابلملاحظهای طی سالهای بعد گسترش یافتند.
در مطلب آتی به این نکته خواهم پرداخت که «ماشههای» (triggers) تحریم ISA چه هستند؟ ماشهها، یعنی تبادلاتی که نقض این قانون محسوب میشوند و ممکن است به تحریم ناقضان بیانجامد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#CRS
#Note #Iran #US #Sanction #Legal
Forwarded from اقتصاد و نفت
پاسخ به سوالی درباره تفاهمنامههای نفتی:
آیا تفاهمنامهها به قرارداد منجر میشوند؟
توتال رهبری کنسرسیومی را بر عهده گرفته است که شرکتهای CNPC و پتروپارس نیز در آن حضور دارند. این کنسرسیوم در یک پروژه 4.8 میلیارددلاری و طی دو مرحله قرار است فاز 11 پارس جنوبی را توسعه دهد. شرکت توتال در این پروژه 50.1 درصد سهم خواهد داشت و سهم CNPC، و پتروپارس، به ترتیب 30 و 19.9 درصد خواهد بود. فاز 11 پارس جنوبی بر این اساس روزانه 1800 میلیون فوت مکعب گاز طبیعی به وسیله 30 حلقه چاه تولید خواهد کرد. با آغاز توسعه فاز 11 پارس جنوبی، پرونده توسعه بزرگترین میدان گازی جهان به آخرین صفحه خواهد رسید؛ چراکه تمامی فازها، تعیین تکلیف شده و در فرآیند توسعه قرار خواهند گرفت. اما آیا اینگونه خواهد بود یا توتال منصرف خواهد شد؟
متن کامل مطلب را از اینجا بخوانید:
http://tejarat.donya-e-eqtesad.com/fa/packagestories/details?service=iran_0&story=6fadbe4b-1aaa-4222-86b2-90d1fd11d54b
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Note #TEF
#TOTAL #OIL #IRAN #SLB
آیا تفاهمنامهها به قرارداد منجر میشوند؟
توتال رهبری کنسرسیومی را بر عهده گرفته است که شرکتهای CNPC و پتروپارس نیز در آن حضور دارند. این کنسرسیوم در یک پروژه 4.8 میلیارددلاری و طی دو مرحله قرار است فاز 11 پارس جنوبی را توسعه دهد. شرکت توتال در این پروژه 50.1 درصد سهم خواهد داشت و سهم CNPC، و پتروپارس، به ترتیب 30 و 19.9 درصد خواهد بود. فاز 11 پارس جنوبی بر این اساس روزانه 1800 میلیون فوت مکعب گاز طبیعی به وسیله 30 حلقه چاه تولید خواهد کرد. با آغاز توسعه فاز 11 پارس جنوبی، پرونده توسعه بزرگترین میدان گازی جهان به آخرین صفحه خواهد رسید؛ چراکه تمامی فازها، تعیین تکلیف شده و در فرآیند توسعه قرار خواهند گرفت. اما آیا اینگونه خواهد بود یا توتال منصرف خواهد شد؟
متن کامل مطلب را از اینجا بخوانید:
http://tejarat.donya-e-eqtesad.com/fa/packagestories/details?service=iran_0&story=6fadbe4b-1aaa-4222-86b2-90d1fd11d54b
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Note #TEF
#TOTAL #OIL #IRAN #SLB
Forwarded from اقتصاد و نفت
منشور حقوق شهروندی، چه ارتباطی با سیاستگذاری اقتصادی دارد؟
منتشرشده در شماره 206 «تجارت فردا»
تمامی بندهای منشور حقوق شهروندی، مابهازای اقتصادی نیز دارند؛ از جمله «حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی» یا «حق کرامت و برابری انسانی». در عین حال مواردی همچون «حق مالکیت» (سرفصل مادههای 75 و 76) و «حق آزادی بیان و اندیشه» (سرفصل مادههای 25 تا 29) اغلب به عنوان مبانی موضوع، در تفسیر جریان اصلی اندیشه اقتصاد مطرح میشوند؛ چنان که امروزه تصور رشد و توسعه اقتصادی بدون دستیابی به رهیافت روشنی از سوی جامعه به این موضوعها دشوار مینماید.
اما واقعاً این اصول چقدر اهمیت دارند؟ آیا میتوان تصور کرد که بدون هیچ تغییری در به رسمیت شناختن اصول بنیادین، بتوان روشهایی را پیاده کرد و ابزارهایی را به کار گرفت که در بلندمدت رشد پایدار اقتصادی را رقم بزنند؟ برای مثال، آیا میتوان صرفاً با اجرای یکسری طرحهای خصوصیسازی، بدون آنکه مقدمات مورد اشاره را پذیرفت، به پیشرفت و توسعه اقتصادی دست پیدا کرد؟ پاسخ موسی غنینژاد در کتاب «تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر» به این سوال میتواند اهمیت موضوع را به شکلی عینیتر روشن کند: «مالکیت صنعتی در ایران از آغاز تاکنون با مالکیت دولتی عجین بوده است. حقوق مالکیت فردی، حلقه مفقوده نظام صنعتی و اقتصادی ماست.» اگرچه کتاب مذکور در نیمه دوم دهه 1370 شمسی و پس از تجربه خصوصیسازی در برنامه اول و دوم توسعه نگاشته شده است؛ به نظر میرسد گزارههای آن تطابق زیادی با وضعیت کشور پس از خصوصیسازی در دهه 1380 شمسی دارد: «سیاستهای خصوصیسازی طی برنامه اول و دوم توسعه، بهرغم نیات خیر مبتکران آن نتایج مورد انتظار و مطلوبی را به دنبال نیاورد. بررسی هرچند اجمالی علل شکست این سیاستها، میتواند برای سیاستگذاریهای آینده مفید باشد. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین این علل، غفلت از مساله مهم حقوق مالکیت فردی بوده... تا وقتی که بازار رقابتی سهام و بازار کار رقابتی مدیران، فارغ از هرگونه اعمال نفوذ و دستاندازی دولت و قدرت سیاسی حاکم، به وجود نیامده، هیچ مکانیسم بیرونی و درونی کنترلکننده برای بهبود بهرهوری و کارایی بنگاهها، به خصوص شرکتهای سهامی، قابل تصور نیست... با چنین شدت و وسعت قدرت اقتصادی دولت، حقوق مالکیت فردی و بخش خصوصی، صورتهای بیمحتوایی بیش نیستند. خصوصیسازی در این شرایط به اهداف واقعی آن، که بالا بردن توان تولیدی و بهرهوری بنگاههاست، نمیتواند نائل آید، و عملاً به بازتوزیع اموال عمومی و رانتهای انحصاری به تعدادی از افراد نزدیک به قدرت سیاسی خواهد انجامید.»
متن کامل مطلب:
https://goo.gl/d5Mfi1
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF #Note #Economics
منتشرشده در شماره 206 «تجارت فردا»
تمامی بندهای منشور حقوق شهروندی، مابهازای اقتصادی نیز دارند؛ از جمله «حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی» یا «حق کرامت و برابری انسانی». در عین حال مواردی همچون «حق مالکیت» (سرفصل مادههای 75 و 76) و «حق آزادی بیان و اندیشه» (سرفصل مادههای 25 تا 29) اغلب به عنوان مبانی موضوع، در تفسیر جریان اصلی اندیشه اقتصاد مطرح میشوند؛ چنان که امروزه تصور رشد و توسعه اقتصادی بدون دستیابی به رهیافت روشنی از سوی جامعه به این موضوعها دشوار مینماید.
اما واقعاً این اصول چقدر اهمیت دارند؟ آیا میتوان تصور کرد که بدون هیچ تغییری در به رسمیت شناختن اصول بنیادین، بتوان روشهایی را پیاده کرد و ابزارهایی را به کار گرفت که در بلندمدت رشد پایدار اقتصادی را رقم بزنند؟ برای مثال، آیا میتوان صرفاً با اجرای یکسری طرحهای خصوصیسازی، بدون آنکه مقدمات مورد اشاره را پذیرفت، به پیشرفت و توسعه اقتصادی دست پیدا کرد؟ پاسخ موسی غنینژاد در کتاب «تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر» به این سوال میتواند اهمیت موضوع را به شکلی عینیتر روشن کند: «مالکیت صنعتی در ایران از آغاز تاکنون با مالکیت دولتی عجین بوده است. حقوق مالکیت فردی، حلقه مفقوده نظام صنعتی و اقتصادی ماست.» اگرچه کتاب مذکور در نیمه دوم دهه 1370 شمسی و پس از تجربه خصوصیسازی در برنامه اول و دوم توسعه نگاشته شده است؛ به نظر میرسد گزارههای آن تطابق زیادی با وضعیت کشور پس از خصوصیسازی در دهه 1380 شمسی دارد: «سیاستهای خصوصیسازی طی برنامه اول و دوم توسعه، بهرغم نیات خیر مبتکران آن نتایج مورد انتظار و مطلوبی را به دنبال نیاورد. بررسی هرچند اجمالی علل شکست این سیاستها، میتواند برای سیاستگذاریهای آینده مفید باشد. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین این علل، غفلت از مساله مهم حقوق مالکیت فردی بوده... تا وقتی که بازار رقابتی سهام و بازار کار رقابتی مدیران، فارغ از هرگونه اعمال نفوذ و دستاندازی دولت و قدرت سیاسی حاکم، به وجود نیامده، هیچ مکانیسم بیرونی و درونی کنترلکننده برای بهبود بهرهوری و کارایی بنگاهها، به خصوص شرکتهای سهامی، قابل تصور نیست... با چنین شدت و وسعت قدرت اقتصادی دولت، حقوق مالکیت فردی و بخش خصوصی، صورتهای بیمحتوایی بیش نیستند. خصوصیسازی در این شرایط به اهداف واقعی آن، که بالا بردن توان تولیدی و بهرهوری بنگاههاست، نمیتواند نائل آید، و عملاً به بازتوزیع اموال عمومی و رانتهای انحصاری به تعدادی از افراد نزدیک به قدرت سیاسی خواهد انجامید.»
متن کامل مطلب:
https://goo.gl/d5Mfi1
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF #Note #Economics
Forwarded from اقتصاد و نفت
وضعیت اجرای ابعاد اقتصادی منشور حقوق شهروندی چگونه است؟
منتشرشده در هفتهنامه «تجارت فردا»
متن کامل: https://goo.gl/d5Mfi1
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF #Note #Economics
منتشرشده در هفتهنامه «تجارت فردا»
متن کامل: https://goo.gl/d5Mfi1
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF #Note #Economics
Forwarded from اقتصاد و نفت
سیاهه یک دهه
مروری بر سرگذشت متولدین دهه 60 به روایت آمار جمعیتی
بر اساس نتایج سرشماری سال 1385، یکچهارم جمعیت ایران در بازههای سنی 19-15ساله و 24-20 سال قرار داشتند. این رقم تقریباً معرف متولدین دهه 1360 شمسی کشور است و اگر با ارقام سالهای پیش از آن مقایسه شود، میتواند نشان دهد که روند تولد در این دهه چقدر با دوران قبل و بعد متفاوت بوده است. در سال 1365، کمتر از 19 درصد جمعیت ایران در بازههای سنی مذکور سرشماری شدند. این نسبت در سال 1355 نیز کمتر از 19 درصد بود. این رشد ششدرصدی، تحولات اساسی را در اقتصاد کشور رقم زد که مشهورترین آن به بازار کار مربوط است.
موج جمعیتی که در دهه 1360 متولد شد، با زیرساختهای ناکافی آموزش ابتدایی و راهنمایی به تحصیل پرداخت، برای ورود به دانشگاهها صف کشید و بعدتر با بیکاری و عدم تعادل در بازار ازدواج دستوپنجه نرم کرد، تا چند سال دیگر به تدریج وارد دوران میانسالی میشود. این تحول جمعیتی، البته یک فرصت برای نیمی از متولدین دهه 1360 یعنی مردان به وجود آورد و آن کاهش محدودیتها و افزایش معافیتهای خدمت نظام وظیفه برای دورهای محدود بود. با ورود متولدین دهه 1360 به میانسالی، همزمان با افزایش امید به زندگی در کشور، نیازهای تازهای به وجود خواهد آمد که مدیریت آن به مراتب دشوارتر از گذشته خواهد بود.
چشمانداز بیمهها و صندوقهای بازنشستگی برای پاسخگویی به تقاضای این موج چندان امیدوارکننده نیست و از سوی دیگر با افزایش سن، به تدریج نیاز به خدمات بهداشتی، درمانی و حمایتی افزایش مییابد. همه اینها در حالی است که زیرساختها و امکانات موجود، حتی برای پاسخگویی به نیازهای متولدین دهههای پیشتر نیز کافی به نظر نمیرسد. بنابراین از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که صفهای آشنای مدرسه و کنکور و بازار کار، بار دیگر نیز تکرار شوند و اگر امروز اشتغال مساله اصلی است، در روزگاری نهچندان دور شاغلان و بیکاران امروز، هر دو با مشکلات دیگر و شدیدتری دستوپنجه نرم خواهند کرد.
متن کامل: https://goo.gl/IGlNzc
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF
#Note #Economics
مروری بر سرگذشت متولدین دهه 60 به روایت آمار جمعیتی
بر اساس نتایج سرشماری سال 1385، یکچهارم جمعیت ایران در بازههای سنی 19-15ساله و 24-20 سال قرار داشتند. این رقم تقریباً معرف متولدین دهه 1360 شمسی کشور است و اگر با ارقام سالهای پیش از آن مقایسه شود، میتواند نشان دهد که روند تولد در این دهه چقدر با دوران قبل و بعد متفاوت بوده است. در سال 1365، کمتر از 19 درصد جمعیت ایران در بازههای سنی مذکور سرشماری شدند. این نسبت در سال 1355 نیز کمتر از 19 درصد بود. این رشد ششدرصدی، تحولات اساسی را در اقتصاد کشور رقم زد که مشهورترین آن به بازار کار مربوط است.
موج جمعیتی که در دهه 1360 متولد شد، با زیرساختهای ناکافی آموزش ابتدایی و راهنمایی به تحصیل پرداخت، برای ورود به دانشگاهها صف کشید و بعدتر با بیکاری و عدم تعادل در بازار ازدواج دستوپنجه نرم کرد، تا چند سال دیگر به تدریج وارد دوران میانسالی میشود. این تحول جمعیتی، البته یک فرصت برای نیمی از متولدین دهه 1360 یعنی مردان به وجود آورد و آن کاهش محدودیتها و افزایش معافیتهای خدمت نظام وظیفه برای دورهای محدود بود. با ورود متولدین دهه 1360 به میانسالی، همزمان با افزایش امید به زندگی در کشور، نیازهای تازهای به وجود خواهد آمد که مدیریت آن به مراتب دشوارتر از گذشته خواهد بود.
چشمانداز بیمهها و صندوقهای بازنشستگی برای پاسخگویی به تقاضای این موج چندان امیدوارکننده نیست و از سوی دیگر با افزایش سن، به تدریج نیاز به خدمات بهداشتی، درمانی و حمایتی افزایش مییابد. همه اینها در حالی است که زیرساختها و امکانات موجود، حتی برای پاسخگویی به نیازهای متولدین دهههای پیشتر نیز کافی به نظر نمیرسد. بنابراین از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که صفهای آشنای مدرسه و کنکور و بازار کار، بار دیگر نیز تکرار شوند و اگر امروز اشتغال مساله اصلی است، در روزگاری نهچندان دور شاغلان و بیکاران امروز، هر دو با مشکلات دیگر و شدیدتری دستوپنجه نرم خواهند کرد.
متن کامل: https://goo.gl/IGlNzc
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#TEF
#Note #Economics
Forwarded from اقتصاد و نفت
شش روند عمده انرژی در آینده
دومینیک امری، رئیس برنامهریزی بلندمدت شرکت بیپی، در نوشتهای 6 روند عمده انرژی را، که آینده این حوزه را رقم خواهد زد، اینگونه برشمرده است:
1. تحولات انرژی و سوخت غالب
زمانی چوب، بعد زغالسنگ و اکنون نفت، سوخت غالب بودند. گاز و انرژیهای تجدیدپذیر نیز در حال رشد هستند.
2. عرضه نفت
طی دو دهه گذشته، عرضه نفت به وضعیتی رسیده که قیمت آن را شدیداً کاهش داده و Peak نفت بیشتر در سمت تقاضا مطرح میشود، نه عرضه.
3. عرضه گاز
طی 20 سال آینده، عرضه گاز به صورت LNG از خط لوله پیشی خواهد گرفت. گاز ارزان است و برخلاف نفت، چشماندازی برای Peak آن متصور نیست.
4. رشد انرژیهای تجدیدپذیر
رشد انرژی بادی و خورشیدی سریعتر از سوختهای فسیلی بوده، و هزینه ساخت در خورشید 80 درصد و در باد 50 درصد کاهش پیدا کرده، اگرچه مشکل «تناوب» باقی است.
5. خودروهای الکتریکی
هیچ پیشبینی وجود ندارد که انتظار رشد تقاضای خودروهای الکتریکی در آن وجود نداشته باشد.
6. تغییر در تقاضا
وضعیت جمعیتی اقتصادهای نوظهور و نیازهای افراد متولد پس از دهه 1980، الگوهای کار و مصرف را تغییر خواهد داد. OECD، عمدتاً به دلیل افزایش کارایی، تقریباً هیچ رشدی در انرژی شاهد نیست و تقریباً تمام رشد انرژی مربوط به اقتصادهای نوظهور خواهد بود.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#BP #Energy #Oil #Renewables #Gas #Note
دومینیک امری، رئیس برنامهریزی بلندمدت شرکت بیپی، در نوشتهای 6 روند عمده انرژی را، که آینده این حوزه را رقم خواهد زد، اینگونه برشمرده است:
1. تحولات انرژی و سوخت غالب
زمانی چوب، بعد زغالسنگ و اکنون نفت، سوخت غالب بودند. گاز و انرژیهای تجدیدپذیر نیز در حال رشد هستند.
2. عرضه نفت
طی دو دهه گذشته، عرضه نفت به وضعیتی رسیده که قیمت آن را شدیداً کاهش داده و Peak نفت بیشتر در سمت تقاضا مطرح میشود، نه عرضه.
3. عرضه گاز
طی 20 سال آینده، عرضه گاز به صورت LNG از خط لوله پیشی خواهد گرفت. گاز ارزان است و برخلاف نفت، چشماندازی برای Peak آن متصور نیست.
4. رشد انرژیهای تجدیدپذیر
رشد انرژی بادی و خورشیدی سریعتر از سوختهای فسیلی بوده، و هزینه ساخت در خورشید 80 درصد و در باد 50 درصد کاهش پیدا کرده، اگرچه مشکل «تناوب» باقی است.
5. خودروهای الکتریکی
هیچ پیشبینی وجود ندارد که انتظار رشد تقاضای خودروهای الکتریکی در آن وجود نداشته باشد.
6. تغییر در تقاضا
وضعیت جمعیتی اقتصادهای نوظهور و نیازهای افراد متولد پس از دهه 1980، الگوهای کار و مصرف را تغییر خواهد داد. OECD، عمدتاً به دلیل افزایش کارایی، تقریباً هیچ رشدی در انرژی شاهد نیست و تقریباً تمام رشد انرژی مربوط به اقتصادهای نوظهور خواهد بود.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#BP #Energy #Oil #Renewables #Gas #Note
Forwarded from اقتصاد و نفت
شش روند مهم 2017 که بر صنعت انرژی موثر هستند
وودمکنزی در مطلبی به شش مساله مهم موثر بر انرژی در 2017 پرداخته است:
1. ریاستجمهوری ترامپ
کمپین ترامپ به استقلال انرژی، افزایش تولید داخلی نفت، گاز و زغال سنگ، تشویق مصرف گاز و اشتغالزایی در صنعت توجه نشان داد. باوجود این،قیمتها مشوق اصلی تولید نفت از منابع فشرده هستند و نقطه سربهسری در اغلب حوزهها حدود 55 دلار است.
2. کربن
مدیریت ترامپ به دنبال کاهش تاثیر توافق پاریس و ریسکهای مربوطه در زمینه کاهش رشد تقاضای هیدروکربن است. باوجود این، حتی بدون توافق نیز آهنگ رشد انتشار گازهای گلخانهای در حال کُند شدن است.
3. تغییر روند مصرف
سوال مهم صنعت این است که نقطه حداکثر (peak) مصرف نفت کی فرا خواهد رسید. رشد تقاضا اگرچه آرامتر، حداقل تا 2035 ادامه خواهد یافت که بخشی از آن به دلیل صنایع پتروشیمی است. انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای الکتریکی از جمله تهدیدهای تقاضای هیدروکربن خواهند بود.
4. استراتژی شرکتها
انتظار میرود در سال 2017، سرمایهگذاری در بخش بالادستی سه درصد افزایش یابد و 20 الی 25 تصمیم نهایی به سرمایهگذاری (FID) ثبت شود؛ اگرچه عمده آنها زودتر از 2018 به هزینهکرد واقعی نخواهند رسید. بسیاری از این سرمایهگذاریها کوچک خوهند بود.
5. اوپک
تصمیم اوپک قیمت نفت را به بالای 50 دلار رساند. البته حتی بدون این کاهش نیز بازار نفت امکان توازن را داشت و قیمتها در نیمه دوم 2017 بهبود مییافتند.
6. ریسک پوپولیسم
پس از روی کار آمدن ترامپ و مساله برگزیت، در 2017 کشورهای فرانسه، آلمان و احتمالاً ایتالیا نیز با پوپولیسم مواجه خواهند شد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#woodmac
#US #Upstream #Note #OPEC #Oil #Carbon
وودمکنزی در مطلبی به شش مساله مهم موثر بر انرژی در 2017 پرداخته است:
1. ریاستجمهوری ترامپ
کمپین ترامپ به استقلال انرژی، افزایش تولید داخلی نفت، گاز و زغال سنگ، تشویق مصرف گاز و اشتغالزایی در صنعت توجه نشان داد. باوجود این،قیمتها مشوق اصلی تولید نفت از منابع فشرده هستند و نقطه سربهسری در اغلب حوزهها حدود 55 دلار است.
2. کربن
مدیریت ترامپ به دنبال کاهش تاثیر توافق پاریس و ریسکهای مربوطه در زمینه کاهش رشد تقاضای هیدروکربن است. باوجود این، حتی بدون توافق نیز آهنگ رشد انتشار گازهای گلخانهای در حال کُند شدن است.
3. تغییر روند مصرف
سوال مهم صنعت این است که نقطه حداکثر (peak) مصرف نفت کی فرا خواهد رسید. رشد تقاضا اگرچه آرامتر، حداقل تا 2035 ادامه خواهد یافت که بخشی از آن به دلیل صنایع پتروشیمی است. انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای الکتریکی از جمله تهدیدهای تقاضای هیدروکربن خواهند بود.
4. استراتژی شرکتها
انتظار میرود در سال 2017، سرمایهگذاری در بخش بالادستی سه درصد افزایش یابد و 20 الی 25 تصمیم نهایی به سرمایهگذاری (FID) ثبت شود؛ اگرچه عمده آنها زودتر از 2018 به هزینهکرد واقعی نخواهند رسید. بسیاری از این سرمایهگذاریها کوچک خوهند بود.
5. اوپک
تصمیم اوپک قیمت نفت را به بالای 50 دلار رساند. البته حتی بدون این کاهش نیز بازار نفت امکان توازن را داشت و قیمتها در نیمه دوم 2017 بهبود مییافتند.
6. ریسک پوپولیسم
پس از روی کار آمدن ترامپ و مساله برگزیت، در 2017 کشورهای فرانسه، آلمان و احتمالاً ایتالیا نیز با پوپولیسم مواجه خواهند شد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#woodmac
#US #Upstream #Note #OPEC #Oil #Carbon
Forwarded from اقتصاد و نفت
پنج ماشه تحریم ISA
قبلاً در پستی جداگانه به تحریم ISA پرداخته شده بود:
https://t.me/EconomicsandOil/469
اکنون به این سوال میپردازیم که چه چیز موجب فعال شدن تحریمهای مذکور میشوند و به اصطلاح دولت آمریکا، ماشهها (triggers) چه هستند؟ گزارش کارشناسی کنگره آمریکا، پنج ماشه را اینگونه برشمرده است:
1⃣ هرگونه سرمایهگذاری در توسعه میادین نفت و گاز ایران با رقم بیش از 20 میلیون دلار سال
2⃣ فروش سلاحهای کشتار جمعی و فناوریهای مربوطه، تسلیحات پیشرفته متعارف، و مشارکت در استخراج معادن اورانیوم
3⃣ فروش بنزین و انواع سوخت به میزان بیش از یک میلیون دلار (یا پنج میلیون دلار در یک سال) یا فروش تجهیزات و خدمات مرتبط با آن
4⃣ فراهم کردن کالا و خدمات به میزان بیش از یک میلیون دلار (یا پنج میلیون دلار در یک سال) برای تولید نفت و گاز؛ یا 250هزار دلار و بیشتر (یک میلیون دلار در یک سال) برای تولید محصولات پتروشیمی
5⃣مالکیت کشتیهایی که برای حمل نفت ایران به کار میروند یا مشارکت با ایران در توسعه نفت و گاز خارج از این کشور پس از ژانویه 2002
علاوه بر موارد فوقالذکر، تسهیل یا خرید اوراق قرضه خارجی دولت؛ فراهم آوردن بیمه برای شرکت نفت یا شرکت ملی نفتکش؛ یا تراکنش مالی با دو شرکت یادشده نیز مشمول تحریم ISA قرار گرفتند. پس از برجام، برای تحریمهای مرتبط با دو شرکت یادشده معافیت درنظر گرفته شد.
✅ براساس گزارش کنگره، پس از برجام تقریباً برای تمام تحریمهای مرتبط با ISA معافیت درنظر گرفته شد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#CRS
#Note #Iran #US #Sanction #Legal
قبلاً در پستی جداگانه به تحریم ISA پرداخته شده بود:
https://t.me/EconomicsandOil/469
اکنون به این سوال میپردازیم که چه چیز موجب فعال شدن تحریمهای مذکور میشوند و به اصطلاح دولت آمریکا، ماشهها (triggers) چه هستند؟ گزارش کارشناسی کنگره آمریکا، پنج ماشه را اینگونه برشمرده است:
1⃣ هرگونه سرمایهگذاری در توسعه میادین نفت و گاز ایران با رقم بیش از 20 میلیون دلار سال
2⃣ فروش سلاحهای کشتار جمعی و فناوریهای مربوطه، تسلیحات پیشرفته متعارف، و مشارکت در استخراج معادن اورانیوم
3⃣ فروش بنزین و انواع سوخت به میزان بیش از یک میلیون دلار (یا پنج میلیون دلار در یک سال) یا فروش تجهیزات و خدمات مرتبط با آن
4⃣ فراهم کردن کالا و خدمات به میزان بیش از یک میلیون دلار (یا پنج میلیون دلار در یک سال) برای تولید نفت و گاز؛ یا 250هزار دلار و بیشتر (یک میلیون دلار در یک سال) برای تولید محصولات پتروشیمی
5⃣مالکیت کشتیهایی که برای حمل نفت ایران به کار میروند یا مشارکت با ایران در توسعه نفت و گاز خارج از این کشور پس از ژانویه 2002
علاوه بر موارد فوقالذکر، تسهیل یا خرید اوراق قرضه خارجی دولت؛ فراهم آوردن بیمه برای شرکت نفت یا شرکت ملی نفتکش؛ یا تراکنش مالی با دو شرکت یادشده نیز مشمول تحریم ISA قرار گرفتند. پس از برجام، برای تحریمهای مرتبط با دو شرکت یادشده معافیت درنظر گرفته شد.
✅ براساس گزارش کنگره، پس از برجام تقریباً برای تمام تحریمهای مرتبط با ISA معافیت درنظر گرفته شد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#CRS
#Note #Iran #US #Sanction #Legal
Forwarded from اقتصاد و نفت
درسهایی از شرکتهای E&P آمریکایی برای شرکتهای حفاری ایرانی
پلاتس در گزارشی از «تکرار تاریخ» در پی رشد E&Pهای آمریکایی به وسیله تملک (Acqusition) گفته و به طور خاص از اوجگیری تملک در حوزه پرمین (Permian) خبر داده است.
آخرین معامله بزرگ پرمین، هفته قبل بود که اگزونموبیل از یک تملک 6.6 میلیارد دلار در این حوزه خبر داد. نوبل انرژی نیز اعلام کرد شرکت Clayton Williams Energy را به مبلغ 2.7 میلیارد دلار خواهد خرید. سانچز انرژی نیز با یک معامله 2.3 میلیارد دلاری، بازیگر بزرگتری در Eagle Ford به شمار خواهد رفت.
اما چرا تکرار تاریخ؟ در اوایل قرن حاضر میلادی، شرکتهای کمی از پتانسیل گاز شیل آگاه بودند و هنوز تا هجوم برای خرید میادین گاز شیل یکی دو سالی فاصله وجود داشت. در آن زمان، بازیگران بزرگ در حال شکلگیری بودند، یعنی همان شرکتهایی که توسعه آتی صنعت را در نفت و گاز شیل، طی دو دهه بعد رقم زدند.
در اوایل 2000، شرکتهای Anadarko Petroleum، Devon Energy و Chesapeake Energy، شرکتهای دیگر را تصاحب کردند و از اوپراتورهای نسبتاً بزرگ، به موتور محرکه تبدیل شدند. دو شرکت نخست، EOG Resources و Pioneer Natural Resources، در خلیج مکزیک و عرصه بینالملل نیز درحال توسعه بودند.
سام بورول، تحلیلگر انرژی، در این میان معتقد است که امروزه و در سالهای آتی، برخلاف پیش از 2008، شرکتهایی برنده هستند که بیشترین میزان زمین را در بخش خشکی آمریکا، و نه آبهای عمیق یا بینالملل داشته باشند. استدلال او بسیار ساده است: در زمانی که قیمتهای نفت پایین، غیرقابل پیشبینی و شدیداً متغیر هستند، شما نیازمند چرخه سریع شیل هستند.
✅ اما چه نکاتی در این باره میتوان گفت؟
1⃣ تفاوت مهم تملک اخیر با دوران پیشین، تمرکز بر نواحی با پتانسیل تولید بالا است که ضمناً موجب افزایش بهرهوری نفت شیل نیز میشود؛ یعنی اصطلاحاً high grading. تملکهای اخیر همچنین نشان میدهد باوجود رشد قیمت نفت، روند افزایش بهرهوری ادامه دارد: منابع به شرکتی اختصاص مییابد که بهتر میتواند آن را مدیریت کند و شرکت ضعیفتر پیش از آنکه این فرصت را از دست دهد، کنار میرود.
2⃣درس استراتژیک این مطلب، در پیشینه آن نهفته است: شرکتهایی موفق بودند که مزیت نفر اول بودن (first-mover advantage) را داشتند و البته صرفاً به آن اکتفا نکردند و راه رشد را در پیش گرفتند. در ایران شرکتهای موفقی در خدمات حفاری توانستند همین منطق را در زمان توسعه پارس جنوبی به کار گیرند؛ پروژهای که مشابه آن در تاریخ نفت ایران وجود نداشت. آنها صرفاً با منطق پیشی گرفتن در زمان، به یک شرکت حفاری تراز اول تبدیل شدند.
3⃣ درسی که از منظر Business Intelligence میتوان گرفت، به اهمیت فرایند ادغام و تملک در توسعه صنعت بازمیگردد. زمینههای فرهنگی، هزینههای مبادله (Transaction Cost) و مسائل نهادی باعث شده مقوله ورشکستگی، ادغام، تملک و خروج از بازار برای شرکتهای ایرانی چندان مطرح نباشد و آنها صرفاً به توسعه ناوگان و تجهیزات توجه کنند. نتیجه، کاهش بهرهوری کل صنعت در نتیجه مواردی مثل عدم بهرهگیری از صرفه مقیاس (Economy of Scale) و نیز رشد زیان انباشته شرکتهای ناموفق است. امید میرود شرکتهای حفاری ایرانی به تدریج این جنبه از کسبوکار را جدیتر دنبال کنند.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Platts
#Note #Shale #US #Strategy #Management #Company #Anadarko #Permian
پلاتس در گزارشی از «تکرار تاریخ» در پی رشد E&Pهای آمریکایی به وسیله تملک (Acqusition) گفته و به طور خاص از اوجگیری تملک در حوزه پرمین (Permian) خبر داده است.
آخرین معامله بزرگ پرمین، هفته قبل بود که اگزونموبیل از یک تملک 6.6 میلیارد دلار در این حوزه خبر داد. نوبل انرژی نیز اعلام کرد شرکت Clayton Williams Energy را به مبلغ 2.7 میلیارد دلار خواهد خرید. سانچز انرژی نیز با یک معامله 2.3 میلیارد دلاری، بازیگر بزرگتری در Eagle Ford به شمار خواهد رفت.
اما چرا تکرار تاریخ؟ در اوایل قرن حاضر میلادی، شرکتهای کمی از پتانسیل گاز شیل آگاه بودند و هنوز تا هجوم برای خرید میادین گاز شیل یکی دو سالی فاصله وجود داشت. در آن زمان، بازیگران بزرگ در حال شکلگیری بودند، یعنی همان شرکتهایی که توسعه آتی صنعت را در نفت و گاز شیل، طی دو دهه بعد رقم زدند.
در اوایل 2000، شرکتهای Anadarko Petroleum، Devon Energy و Chesapeake Energy، شرکتهای دیگر را تصاحب کردند و از اوپراتورهای نسبتاً بزرگ، به موتور محرکه تبدیل شدند. دو شرکت نخست، EOG Resources و Pioneer Natural Resources، در خلیج مکزیک و عرصه بینالملل نیز درحال توسعه بودند.
سام بورول، تحلیلگر انرژی، در این میان معتقد است که امروزه و در سالهای آتی، برخلاف پیش از 2008، شرکتهایی برنده هستند که بیشترین میزان زمین را در بخش خشکی آمریکا، و نه آبهای عمیق یا بینالملل داشته باشند. استدلال او بسیار ساده است: در زمانی که قیمتهای نفت پایین، غیرقابل پیشبینی و شدیداً متغیر هستند، شما نیازمند چرخه سریع شیل هستند.
✅ اما چه نکاتی در این باره میتوان گفت؟
1⃣ تفاوت مهم تملک اخیر با دوران پیشین، تمرکز بر نواحی با پتانسیل تولید بالا است که ضمناً موجب افزایش بهرهوری نفت شیل نیز میشود؛ یعنی اصطلاحاً high grading. تملکهای اخیر همچنین نشان میدهد باوجود رشد قیمت نفت، روند افزایش بهرهوری ادامه دارد: منابع به شرکتی اختصاص مییابد که بهتر میتواند آن را مدیریت کند و شرکت ضعیفتر پیش از آنکه این فرصت را از دست دهد، کنار میرود.
2⃣درس استراتژیک این مطلب، در پیشینه آن نهفته است: شرکتهایی موفق بودند که مزیت نفر اول بودن (first-mover advantage) را داشتند و البته صرفاً به آن اکتفا نکردند و راه رشد را در پیش گرفتند. در ایران شرکتهای موفقی در خدمات حفاری توانستند همین منطق را در زمان توسعه پارس جنوبی به کار گیرند؛ پروژهای که مشابه آن در تاریخ نفت ایران وجود نداشت. آنها صرفاً با منطق پیشی گرفتن در زمان، به یک شرکت حفاری تراز اول تبدیل شدند.
3⃣ درسی که از منظر Business Intelligence میتوان گرفت، به اهمیت فرایند ادغام و تملک در توسعه صنعت بازمیگردد. زمینههای فرهنگی، هزینههای مبادله (Transaction Cost) و مسائل نهادی باعث شده مقوله ورشکستگی، ادغام، تملک و خروج از بازار برای شرکتهای ایرانی چندان مطرح نباشد و آنها صرفاً به توسعه ناوگان و تجهیزات توجه کنند. نتیجه، کاهش بهرهوری کل صنعت در نتیجه مواردی مثل عدم بهرهگیری از صرفه مقیاس (Economy of Scale) و نیز رشد زیان انباشته شرکتهای ناموفق است. امید میرود شرکتهای حفاری ایرانی به تدریج این جنبه از کسبوکار را جدیتر دنبال کنند.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#Platts
#Note #Shale #US #Strategy #Management #Company #Anadarko #Permian
Forwarded from اقتصاد و نفت
نقشه چین
نشریه PIW به بهانه سرمایهگذاری 1.8 میلیارد دلاری در امتیاز نفتی ADCO ابوظبی، از حضور بینالمللی چین پس از سه سال در عرصه ادغام و تملک (M&A) بینالمللی گفته است.
سه شرکت دولتی چین (CNPC، Sinopec و CNOOC) در سال 2013 بیش از 36 میلیارد دلار صرف سرمایهگذاری بالادستی در قزاقستان، پرو، مصر، شیل آمریکا و آنگولا کردند. بعد از سقوط قیمت نفت و مطرح شدن فساد اداری در چین، این روند متوقف شد و آنها هیچ هزینهای را در 2016 صرف نکردند.
اکنون آنها دوباره با تمرکز بر ارزش (Value) به جای مقدار (Volume)، دوباره سرمایهگذاری را با اولویتبخشی به خاورمیانه و روسیه در پیش گرفتهاند. سرمایهگذاری در این منطقه ضمناً با استراتژی آنها برای بازارهای جاده ابریشم (با عنوان One Belt, One Road) نیز سازگاری دارد. شرکت CNPC از سرمایهگذاری در ابوظبی به دنبال IRR مساوی 12 درصد است، ولی PIW تخمین 8 درصد را واقعبینانهتر میداند.
حضور چین در بازارهای بینالمللی، ضمناً با همراهی شرکتهای دیگر دولتی و نیز شرکتهای خصوصی همراه بود که از آن جمله میتوان به CEFC China Energy و Zhenhua Oil اشاره کرد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#PIW
#Note #MiddleEast #China #CNPC #CNOOC #SINOPEC #Strategy
نشریه PIW به بهانه سرمایهگذاری 1.8 میلیارد دلاری در امتیاز نفتی ADCO ابوظبی، از حضور بینالمللی چین پس از سه سال در عرصه ادغام و تملک (M&A) بینالمللی گفته است.
سه شرکت دولتی چین (CNPC، Sinopec و CNOOC) در سال 2013 بیش از 36 میلیارد دلار صرف سرمایهگذاری بالادستی در قزاقستان، پرو، مصر، شیل آمریکا و آنگولا کردند. بعد از سقوط قیمت نفت و مطرح شدن فساد اداری در چین، این روند متوقف شد و آنها هیچ هزینهای را در 2016 صرف نکردند.
اکنون آنها دوباره با تمرکز بر ارزش (Value) به جای مقدار (Volume)، دوباره سرمایهگذاری را با اولویتبخشی به خاورمیانه و روسیه در پیش گرفتهاند. سرمایهگذاری در این منطقه ضمناً با استراتژی آنها برای بازارهای جاده ابریشم (با عنوان One Belt, One Road) نیز سازگاری دارد. شرکت CNPC از سرمایهگذاری در ابوظبی به دنبال IRR مساوی 12 درصد است، ولی PIW تخمین 8 درصد را واقعبینانهتر میداند.
حضور چین در بازارهای بینالمللی، ضمناً با همراهی شرکتهای دیگر دولتی و نیز شرکتهای خصوصی همراه بود که از آن جمله میتوان به CEFC China Energy و Zhenhua Oil اشاره کرد.
🔴 منبع: @EconomicsandOil
#PIW
#Note #MiddleEast #China #CNPC #CNOOC #SINOPEC #Strategy