🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨طوطی های مومیایی شده در مصر باستان✨
🌟پرندگان مقدس
بنو مشهورترین پرندگان مقدس پرندهای خیالی و کما بیش شبیه حواصیل بود. بنو تجسم خورشید به هنگام طلوع و نشستن بر تک ستون هرمی پرتو خورشید، بن بن، بود؛ به روایتی دیگر از هلییوپولیس، بنو هر بامداد از آتش بامدادی هستی مییافت و در درخت مقدس برسیه Persea مینشست، و در روایتی دیگر از دل اوزیریس هستی مییافت. بنو را به هیأت شاهینی غول پیکر و زرین بال و با سر حواصیل ترسیم میکردند و در آثار یونانی بنو ققنوس و گونهای عقاب با بالهای زرین و سرخ بود. به روایت هردوت بنو هر پانصد سال یکبار در چراگاههای معبد پدیدار میشد و زایش او هر پانصد سال یکبار و از تخم پدر مردهی خویش یا تخمی که کاهنان آن را از صمغی خوشبو، میر Myrrh، میساختند میسر میشد.
شاهین از پرندگان واقعی و مقدسترین پرندگان و او را با نماد حورس پسر اتوم یا رع میدانستند و با شاهین انسان سر موسوم به با پیوند داشت. برخی از شاهینها را در فضای خاصی از معبد و به ویژه معابد خورشید نگهداری میکردند. ایبس (Ibis)، قره لک لک یا حواصیل مصری، نماد تحوت و از ایبئوم (Ibeum) تا شمال هلیوپولیس نیایش میشد. غازهائی خاص تجسم جب و آمون – رع و پرستوها نماد ایزیس بود، چرا که ایزیس دریافتن جسد اوزیریس به هیأت پرستویی در پیرامون ستون انجیری که اوزیریس را در خود جای داده بود پرواز میکرد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مومیایی #مصر #باستان #طوطی
@mazeye_malakoot
✨طوطی های مومیایی شده در مصر باستان✨
🌟پرندگان مقدس
بنو مشهورترین پرندگان مقدس پرندهای خیالی و کما بیش شبیه حواصیل بود. بنو تجسم خورشید به هنگام طلوع و نشستن بر تک ستون هرمی پرتو خورشید، بن بن، بود؛ به روایتی دیگر از هلییوپولیس، بنو هر بامداد از آتش بامدادی هستی مییافت و در درخت مقدس برسیه Persea مینشست، و در روایتی دیگر از دل اوزیریس هستی مییافت. بنو را به هیأت شاهینی غول پیکر و زرین بال و با سر حواصیل ترسیم میکردند و در آثار یونانی بنو ققنوس و گونهای عقاب با بالهای زرین و سرخ بود. به روایت هردوت بنو هر پانصد سال یکبار در چراگاههای معبد پدیدار میشد و زایش او هر پانصد سال یکبار و از تخم پدر مردهی خویش یا تخمی که کاهنان آن را از صمغی خوشبو، میر Myrrh، میساختند میسر میشد.
شاهین از پرندگان واقعی و مقدسترین پرندگان و او را با نماد حورس پسر اتوم یا رع میدانستند و با شاهین انسان سر موسوم به با پیوند داشت. برخی از شاهینها را در فضای خاصی از معبد و به ویژه معابد خورشید نگهداری میکردند. ایبس (Ibis)، قره لک لک یا حواصیل مصری، نماد تحوت و از ایبئوم (Ibeum) تا شمال هلیوپولیس نیایش میشد. غازهائی خاص تجسم جب و آمون – رع و پرستوها نماد ایزیس بود، چرا که ایزیس دریافتن جسد اوزیریس به هیأت پرستویی در پیرامون ستون انجیری که اوزیریس را در خود جای داده بود پرواز میکرد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مومیایی #مصر #باستان #طوطی
@mazeye_malakoot
🌞ارتودنسی دندانها با سیمی از جنس طلا در مصر باستان انجام میگرفت🌞
@mazeye_malakoot
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨تندیس توت عنخ آمون. مصر باستان✨
🌞توتعنخآمون یا توتآنخآمون (معنای نام: پنداشت زنده آمون) پادشاهی ۱۳۳۳-۱۳۲۷ (پیش از میلاد) یازدهمین فرعون مصر باستان از دودمان هجدهم یا همان پادشاهی نو شناخته میشود. نام آغازینش توتعنخآتون (به معنای : پنداشت زنده آتون) بود. آرامگاه توتعنخآمون در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۲۲ در دره پادشاهان توسط هاوارد کارتر بهتقریب دستنخورده یافت شد. محل دفن او، به عنوان یکی از مهمترین اکتشافهای باستانشناسی در سده بیستم میلادی محسوب میشود. او رهبر بازگشت از آیین آتونیسم به آمونیسم، آیین باستانی مصر بود و در نه سالگی به پادشاهی رسید. وزیر و جانشین احتمالی وی آیه شاید بر بسیاری از تصمیمهای سیاسی او اثرگذار بوده باشد. توتانخآمون از نامدارترین فراعنه مصر باستان است و عامه مردم او را با نام پادشاه توتمیشناسند.
شجرهنامه توتعنخآمون هنوز به طور دقیق شناخته نشده است و نظریههای گوناگونی وجود دارد. مثلاً مورخان نمیدانند که آیا او فرزند آخناتون است یا آمنهوتپ سوم و یا حتی آیه، کشیش بزرگ آمون. توتانخآتون در ۹ سالگی با سومین دختر آخناتون و نفرتیتی، انخاسنپاآتون (کسی که برای آتون زندگی میکند) ازدواج میکند و پس از مرگ اسمنخکاره، با نام توتانخآمون به پادشاهی میرسد. همسر جوانش نیز نام انخاسنآمون (کسی که برای آمون زندگی میکند) را برای خود برمیگزیند. فرعون جوان، تحت تأثیر وزیرش آیه، دستور میدهد که تمامی نامهای آتون و آخناتون را از معابد پاک کنند و نام آمون را که در دوره حکومت آخناتون حذف شده بود دوباره حک کنند. از آن پس، به دستور کشیشان، بردن نام آخناتون که جنایتکار بزرگ خوانده میشود قدغن است. او پایتخت خود را شهر تب (تبس،تیبس،تبای) (که از زمان آخناتون رها شده بود) قرار میدهد و حدود ۱۰سال حکومت میکند، بی آن که پادشاهی او جلال یا درخشندگی خاصی داشته باشد. وی آخرین فرعون دودمان شکوهمند هجدهم است؛ آیه پس از چهار سال پادشاهی حکومت را به رامسسیان (دودمان نوزدهم) میسپارد.
توتانخآمون در ۱۹ سالگی در حوالی ماه ژانویه بی آن که جانشینی از خود برجای بگذارد میمیرد. مرگ او برای مصریان غیر منتظره است و مقبره وی هنوز تکمیل نشده است. بنابراین تابوت وی را در مقبرهای دیگر قرار میدهند که نسبتاً ساده است. احتمال میرود که این آرامگاه برای آیه ساخته شده بوده باشد، که با وجود سن بالایش پس از توتانخآمون بر تخت مینشیند. علت مرگ توتانخآمون امروزه معمایی است که هنوز حل نشده است. متخصصینی که پس از کشف آرامگاه توسط هاوارد کارتر و لرد کارناروون مومیایی را مطالعه کردند متوجه هیچگونه آسیبدیدگی بر روی بدن نشدند و این نظریه هرگونه مرگ اتفاقی یا خشونتآمیزی را دور میکند. ولی برخی جراحت کوچکی را در نزدیکی گوش چپ کشف کردند که میتواند نشان دهنده این باشد که فرعون جوان دچارخونریزی مغزی شده است.
🌞جمجمه مومیایی توتانخآمون و انخاسنآمون در باغی رؤیایی: مرگ توتانخآمون پایان دودمانی است که با اهمسه یکم شروع شد. این فرعون جانشینی از خود برجای نمیگذارد. البته مومیایی دو دختر سقط شده در مقبره او پیدا شده است که گمان میرود فرزند او و انخاسنآمون میباشند. همچنین به نظر میرسد انخاسنآمون از پادشاه هیتیها درخواست فرستادن پسری کرده است تا بر تخت مصر بنشیند، ولی این فرستاده هیچگاه به آبهای نیل نمیرسد. احتمال دارد که انخاسنآمون پس از مرگ همسرش با آیه، وزیر و جانشین توتانخآمون ازدواج کرده باشد. ولی در مورد او هیچ چیز معلوم نیست، زیرا پس از مرگ همسرش هیچ اثری از او باقی نمانده است.
✨تندیس توت عنخ آمون. مصر باستان✨
🌞توتعنخآمون یا توتآنخآمون (معنای نام: پنداشت زنده آمون) پادشاهی ۱۳۳۳-۱۳۲۷ (پیش از میلاد) یازدهمین فرعون مصر باستان از دودمان هجدهم یا همان پادشاهی نو شناخته میشود. نام آغازینش توتعنخآتون (به معنای : پنداشت زنده آتون) بود. آرامگاه توتعنخآمون در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۲۲ در دره پادشاهان توسط هاوارد کارتر بهتقریب دستنخورده یافت شد. محل دفن او، به عنوان یکی از مهمترین اکتشافهای باستانشناسی در سده بیستم میلادی محسوب میشود. او رهبر بازگشت از آیین آتونیسم به آمونیسم، آیین باستانی مصر بود و در نه سالگی به پادشاهی رسید. وزیر و جانشین احتمالی وی آیه شاید بر بسیاری از تصمیمهای سیاسی او اثرگذار بوده باشد. توتانخآمون از نامدارترین فراعنه مصر باستان است و عامه مردم او را با نام پادشاه توتمیشناسند.
شجرهنامه توتعنخآمون هنوز به طور دقیق شناخته نشده است و نظریههای گوناگونی وجود دارد. مثلاً مورخان نمیدانند که آیا او فرزند آخناتون است یا آمنهوتپ سوم و یا حتی آیه، کشیش بزرگ آمون. توتانخآتون در ۹ سالگی با سومین دختر آخناتون و نفرتیتی، انخاسنپاآتون (کسی که برای آتون زندگی میکند) ازدواج میکند و پس از مرگ اسمنخکاره، با نام توتانخآمون به پادشاهی میرسد. همسر جوانش نیز نام انخاسنآمون (کسی که برای آمون زندگی میکند) را برای خود برمیگزیند. فرعون جوان، تحت تأثیر وزیرش آیه، دستور میدهد که تمامی نامهای آتون و آخناتون را از معابد پاک کنند و نام آمون را که در دوره حکومت آخناتون حذف شده بود دوباره حک کنند. از آن پس، به دستور کشیشان، بردن نام آخناتون که جنایتکار بزرگ خوانده میشود قدغن است. او پایتخت خود را شهر تب (تبس،تیبس،تبای) (که از زمان آخناتون رها شده بود) قرار میدهد و حدود ۱۰سال حکومت میکند، بی آن که پادشاهی او جلال یا درخشندگی خاصی داشته باشد. وی آخرین فرعون دودمان شکوهمند هجدهم است؛ آیه پس از چهار سال پادشاهی حکومت را به رامسسیان (دودمان نوزدهم) میسپارد.
توتانخآمون در ۱۹ سالگی در حوالی ماه ژانویه بی آن که جانشینی از خود برجای بگذارد میمیرد. مرگ او برای مصریان غیر منتظره است و مقبره وی هنوز تکمیل نشده است. بنابراین تابوت وی را در مقبرهای دیگر قرار میدهند که نسبتاً ساده است. احتمال میرود که این آرامگاه برای آیه ساخته شده بوده باشد، که با وجود سن بالایش پس از توتانخآمون بر تخت مینشیند. علت مرگ توتانخآمون امروزه معمایی است که هنوز حل نشده است. متخصصینی که پس از کشف آرامگاه توسط هاوارد کارتر و لرد کارناروون مومیایی را مطالعه کردند متوجه هیچگونه آسیبدیدگی بر روی بدن نشدند و این نظریه هرگونه مرگ اتفاقی یا خشونتآمیزی را دور میکند. ولی برخی جراحت کوچکی را در نزدیکی گوش چپ کشف کردند که میتواند نشان دهنده این باشد که فرعون جوان دچارخونریزی مغزی شده است.
🌞جمجمه مومیایی توتانخآمون و انخاسنآمون در باغی رؤیایی: مرگ توتانخآمون پایان دودمانی است که با اهمسه یکم شروع شد. این فرعون جانشینی از خود برجای نمیگذارد. البته مومیایی دو دختر سقط شده در مقبره او پیدا شده است که گمان میرود فرزند او و انخاسنآمون میباشند. همچنین به نظر میرسد انخاسنآمون از پادشاه هیتیها درخواست فرستادن پسری کرده است تا بر تخت مصر بنشیند، ولی این فرستاده هیچگاه به آبهای نیل نمیرسد. احتمال دارد که انخاسنآمون پس از مرگ همسرش با آیه، وزیر و جانشین توتانخآمون ازدواج کرده باشد. ولی در مورد او هیچ چیز معلوم نیست، زیرا پس از مرگ همسرش هیچ اثری از او باقی نمانده است.
توتانخآمون در مقایسه با دیگر فرعونهای بزرگ تاریخ مصر ثروت عظیمی ندارد، ولی آنچه گنج او را از سایرین تمایز داده است مقبره دست نخوردهاش است که در تمامی این سالها از هر دزدی به دور مانده است. و این در حالی است که آرامگاههای فراعنه بزرگ هزاران بار در طول تاریخ مورد دستبرد دزدان قرار گرفته است. البته به نظر میرسد که مقبره این فرعون جوان دو بار بلافاصله پس از مرگش دچار دزدی مختصر شده است. اما این دزدان در مقبره بینظمی از خود برجای نگذاشته اند و ظاهراً به دنبال وسایل کوچک فلزی و سبک بودهاند. آنچه آرامگاه توتانخآمون را از دستبرد نجات داد ورودی کوچک و پنهان شده در زیر سنگها بود که در طول همه این سالیان جلب توجه نکرد. بهعلاوه، توتانخآمون دوره حکومت کوتاه و بیغوغایی داشت و گنجینه او عظیم نبود؛ به همین دلیل پس مدت کوتاهی به فراموشی سپرده شد. چهارمین تابوت توتانخآمون به تنهایی از ۱۱۰۰ کیلوگرم طلای خالص ساخته شده بود. در یکی از اتاقهای مقبره او حدود ۶۵۰ وسیله (جام، کوزه، مجسمه، تخت، گنجه، ...) پیدا شد که تعدادی از آنها با طلا و سنگهای گران قیمت تزیین شده بودند. در این اتاق همچنین یادگارهای وی از دوران کودکی قرار داشتند: اسباببازیهای ارزشمند، پر، میز و صندلیهای کوچک، ... در همان اتاق تختهایی روان با سرهای گاو، شیر، اسبآبی و تمساح، تخت پادشاهی فرعون، لباسهایی از پوست پلنگ، گنجههایی از عاج و جواهرات پیدا شد. از ارزشمندترین اشیأ در این اتاق میتوان به مجسمههایی از طلای خالص و درشکه شکار فرعون اشاره کرد. در جمع بیش از ۳۵۰۰ شی از آرامگاه توتانخآمون جمعآوری شد. چنین شکوهی سؤالی را به دنبال داشت: آرامگاههای کاملاً غارت شده فراعنه بزرگ چه چیزهایی را میتوانست در بر داشته باشد، وقتی مقبره کوچک فرعونی ساده که ده سال بیشتر حکومت نکرده بود (آن نیز در سنین کودکی و نوجوانی) چنین شکوهمند بود؟!
🌞انتقام فرعون:
هاوارد کارتر در حال بررسی تابوت توتانخآمون: مرگ ناگهانی لرد کارناروون، مسؤل جستجو در مقبره توتانخآمون باعث شایعهای شد که مدتها در اکثر رسانههای سراسر جهان با حرارت دنبال شد. جمله معروفی که بر روی درب ورودی مقبره فرعون نوشته شده بود «مرگ هر کسی را که خواب فرعون را بههم بزند دربر خواهد گرفت.» ، باعث شد که مردم از طلسمی حرف بزنند که تمامی افرادی را که در کشف آرامگاه توتانخآمون دست داشتند از بین میبرد. شایعه این که لرد کارناروون به دلیل نیش عقرب، حیوانی مقدس در مصر باستان، مرده است در سراسر مصر پیچید، در حالی که او به دلیل عفونت پس از نیش نوعی پشه جان داده بود. آنچه باعث دنبالهدار شدن ماجرا شد مرگهای ناگهانی دیگری بود که پس از این حادثه اتفاق افتاد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#تندیس #توت انخ آمون #مص #باستان
@mazeye_malakoot
🌞انتقام فرعون:
هاوارد کارتر در حال بررسی تابوت توتانخآمون: مرگ ناگهانی لرد کارناروون، مسؤل جستجو در مقبره توتانخآمون باعث شایعهای شد که مدتها در اکثر رسانههای سراسر جهان با حرارت دنبال شد. جمله معروفی که بر روی درب ورودی مقبره فرعون نوشته شده بود «مرگ هر کسی را که خواب فرعون را بههم بزند دربر خواهد گرفت.» ، باعث شد که مردم از طلسمی حرف بزنند که تمامی افرادی را که در کشف آرامگاه توتانخآمون دست داشتند از بین میبرد. شایعه این که لرد کارناروون به دلیل نیش عقرب، حیوانی مقدس در مصر باستان، مرده است در سراسر مصر پیچید، در حالی که او به دلیل عفونت پس از نیش نوعی پشه جان داده بود. آنچه باعث دنبالهدار شدن ماجرا شد مرگهای ناگهانی دیگری بود که پس از این حادثه اتفاق افتاد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#تندیس #توت انخ آمون #مص #باستان
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨مومیایی رامسس دوم. مصر باستان✨
🌞رامسس دوم
این پادشاه یکی از بزرگترین فراعنه مصر بوده است. به دلیل موفقیت هایی که وی در دوران حکمرانی اش به دست آورد و همچنین مدت زمان طولانی فرمانروایی بر مصر، او را «رامسس کبیر» نیز می خوانند. رامسس تقریبا بیش از 90 سال عمر کرد که 66 سال آن را تاج فرعونی به سر داشت. او یک فرعون زاده بود و پس از مرگ پدرش به تخت پادشاهی تکیه زد.
رامسس دوم نه تنها یک فرعون بود بلکه جنگجویی دلیر نیز بود و به ساخت و ساز علاقه بسیاری داشت. در همه این موارد او بهترین بود و معابدی که از دوره او به جا مانده و هنوز هم امروزه پابرجاست، این نکته را ثابت می کند.
این فرعون از سال 1279 تا 1213 پیش از میلاد، بر مصر فرمانروایی کرد. او سومین فرمانروا از خاندان نوزدهم بود و در سال 1303 پیش از میلاد متولد شد. ستی اول پدر این فرعون بزرگ بود. رامسس دوم 14 ساله بود که از سوی پدرش به عنوان جانشین انتخاب شد و پس از مرگ پدر، جای او را گرفت. رامسس دوم، همسران و فرزندان بسیاری داشت به طوری که گفته می شود پدر 100 فرزند بود.
پیش از اینکه رامسس دوم به سلطنت برسد اوضاع مصر در طول چند دوره از فراعنه از جمله پدر خود رامسس بسیار آشفته بود. منطقه فرمانروایی رامسس دوم بسیار پهناور بود، از صحرای آفریقا گرفته تا دریای مدیترانه زیر نظر این فرعون بود.
چنین قلمرو فرمانروایی گسترده، قدرت بسیاری به رامسس می بخشید اما در مقابل، دشمنان زیادی او را تهدید می کردند. رامسس برای حفظ قلمرو خود می بایست از مرزهای کشور مراقبت می کرد و از این رو ارتشی بالغ بر صد هزار سرباز جنگی را تشکیل داد.
در مصر باستان رسم بود هر فرعونی که دوره حکومتش به 30 سال می رسد برای وی جشنی به نام هب سد برگزار می کردند زیرا آنها معتقد بودند 30 سال پادشاهی، فرعون را به درجه نیمه الهه شدن نزدیک می کند. رامسس دوم نیز وقتی دوره سلطنت 30 ساله را گذراند، جشنی را به افتخار نیمه الهه شدنش برپا کردند.
از مشهورترین معابدی که رامسس دوم آنها را ساخت، می توان به ابوسمبل، معبد نفرتاری که به افتخار همسر رامسس ساخته شد و رامسسیوم اشاره کرد. حدود سن 90 سالگی، رامسس دوم دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگ شد. او مصر را در وضعیتی ثروتمند و کامیاب ترک کرد، در حالی که بیشتر از بسیاری از فرزندان و همسرانش از جمله نفرتاری عمر کرده بود. رامسس دوم، پادشاهی افسانه ای شد که همیشه آرزویش را داشت اما این برای مصر کافی نبود. کمتر از 150 سال پس از او، سلطنت مصر سقوط کرد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مومیایی #مصر #رامسس #دوم
@mazeye_malakoot
✨مومیایی رامسس دوم. مصر باستان✨
🌞رامسس دوم
این پادشاه یکی از بزرگترین فراعنه مصر بوده است. به دلیل موفقیت هایی که وی در دوران حکمرانی اش به دست آورد و همچنین مدت زمان طولانی فرمانروایی بر مصر، او را «رامسس کبیر» نیز می خوانند. رامسس تقریبا بیش از 90 سال عمر کرد که 66 سال آن را تاج فرعونی به سر داشت. او یک فرعون زاده بود و پس از مرگ پدرش به تخت پادشاهی تکیه زد.
رامسس دوم نه تنها یک فرعون بود بلکه جنگجویی دلیر نیز بود و به ساخت و ساز علاقه بسیاری داشت. در همه این موارد او بهترین بود و معابدی که از دوره او به جا مانده و هنوز هم امروزه پابرجاست، این نکته را ثابت می کند.
این فرعون از سال 1279 تا 1213 پیش از میلاد، بر مصر فرمانروایی کرد. او سومین فرمانروا از خاندان نوزدهم بود و در سال 1303 پیش از میلاد متولد شد. ستی اول پدر این فرعون بزرگ بود. رامسس دوم 14 ساله بود که از سوی پدرش به عنوان جانشین انتخاب شد و پس از مرگ پدر، جای او را گرفت. رامسس دوم، همسران و فرزندان بسیاری داشت به طوری که گفته می شود پدر 100 فرزند بود.
پیش از اینکه رامسس دوم به سلطنت برسد اوضاع مصر در طول چند دوره از فراعنه از جمله پدر خود رامسس بسیار آشفته بود. منطقه فرمانروایی رامسس دوم بسیار پهناور بود، از صحرای آفریقا گرفته تا دریای مدیترانه زیر نظر این فرعون بود.
چنین قلمرو فرمانروایی گسترده، قدرت بسیاری به رامسس می بخشید اما در مقابل، دشمنان زیادی او را تهدید می کردند. رامسس برای حفظ قلمرو خود می بایست از مرزهای کشور مراقبت می کرد و از این رو ارتشی بالغ بر صد هزار سرباز جنگی را تشکیل داد.
در مصر باستان رسم بود هر فرعونی که دوره حکومتش به 30 سال می رسد برای وی جشنی به نام هب سد برگزار می کردند زیرا آنها معتقد بودند 30 سال پادشاهی، فرعون را به درجه نیمه الهه شدن نزدیک می کند. رامسس دوم نیز وقتی دوره سلطنت 30 ساله را گذراند، جشنی را به افتخار نیمه الهه شدنش برپا کردند.
از مشهورترین معابدی که رامسس دوم آنها را ساخت، می توان به ابوسمبل، معبد نفرتاری که به افتخار همسر رامسس ساخته شد و رامسسیوم اشاره کرد. حدود سن 90 سالگی، رامسس دوم دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگ شد. او مصر را در وضعیتی ثروتمند و کامیاب ترک کرد، در حالی که بیشتر از بسیاری از فرزندان و همسرانش از جمله نفرتاری عمر کرده بود. رامسس دوم، پادشاهی افسانه ای شد که همیشه آرزویش را داشت اما این برای مصر کافی نبود. کمتر از 150 سال پس از او، سلطنت مصر سقوط کرد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مومیایی #مصر #رامسس #دوم
@mazeye_malakoot
🌞مومیایی ملکه تئی مادر ملکه نفرتی تی. اما بعضی ها میگویند او مادر فرعون توت عنخ آمون است. 🌞
@mazeye_malakoot
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨آنخ. کلید زندگی. مصر باستان✨
✝صليب حلقه دار که " آنخ " نام دارد:
در واقع یکی از مهمترین نشانههای تمدن مصر است که در تاریخ به انخ ( در برخی از منابع عنخ) مشهور است. یک صلیب با حلقه بیضی شکل دربالای آن. از آن جا که مصریان مردمان زندگی مادی بودند و برخلاف ایرانیان به اصالت جسم بیشتر اهمیت میدادند همه زندگیشان را تصویری به جای گذاشتند و رجوع به تصاویر به جای مانده از آن دوران گواه خوبی است خاستگاه دقيق اين نشانه مانند خیلی از موضوعات تاریخ مصر باستان مشخص نیست و ریشه در تمدن رمز آلوده حاشیه نیل دارد. چندین نظریه دربارهاش هست. براساس آن چه در منابع تاریخ مصر و البته نظر مصرشناسان انخ ( در برخي منابع عنخ) عنخ يا صليب حلقوي و به هيروگليف كهن مصري به معناي «زندگي». به شكل صليبي كه در بالاي آن حلقهاي وجود دارد. در اصل هيروگليف شبيه رحمي است كه بخش بالاي آن كه حلقوي است نماد باروري تلقي ميشود. اين نماد در بسياري از گور نوشتههاي فراعنه، به ويژه نوشتههاي توت عنخ آمون ديده ميشود. نشانه سه وجهي كه با خداي مصري قديم يعني انون همراه است كه حلقهاي در ميان دستانش قرار دارد و دستانش را روي سينه صليب كرده است. یک نظر دیگر هم از سوی مصرشناسان مطرح شده است که از انخ به عنوان كليد نيل و كليد زندگي يا صليب حلقهدار نام بردند. البته یک نظریه بسیار مشهور هم درباره این نماد وجود دارد که آن را نماد پيوند ميان زنانگي و مردانگي و به عبارت دیگر نشانه اتحاد جنسیتی میدانند که در مرد به صورت سهگانه و در زن به صورت تکی تصوير شده است.
نشانهاي از وحدت ميان مادر خدا يعني ايزيس و اوزیرس است. قسمت پاييني يعني صليب نشانه اوزريس و مردانگي و بخش بالايي و بيضي نمادي از زنانگي و ايزيس است. ايزيس در اساطير مصري يكي از دختران نوت (آسمان) و گپ ( زمين) است كه براساس تقديريش همسر و خواهر اوزيريس و مادر هوروس است. اين خداي بانو مظهر پاكدامني و نجابت است كه به دليل هوش بالايي كه داشته است از قدرت سحر و جادو برخوردار بود. او را الههاي با تاجي از دو شاخ گاو و خورشيد مجسم كردهاند. اين اساطير ميگويند كه در جنگي كه ميان اوزيريس و ست مظهر تيرگي و تباهي فرزند ديگر نوت در ميگيرد اوزيريس كشته ميشود و به دنياي مردگان ميرود. ايزيس براي نجات همسرش به دنياي مردگان ميرود. او از اوزيريس صاحب پسري ميشود كه در آينده جانشين نوت ميشود به نام هوروس كه نشانه خرد است و چشم او كه در نقش برجستهها به شكل شاهيني تجسم شده است نماد آگاهي و دانايي بوده است. اسطوره شناسان ايزيس و اوزيريس را يكي از خدايان شهيد شونده ميدانند كه مظهر مرگ و تولد دوباره زمين هستند. برخي از مصرشناسان معتقدند اوزيريس بستر رود نيل و ايزيس آبي است كه مصر را با خود سيراب ميكند.
مصرشناسان باستان معتقدند كه انخ صورت ابتدايي صليب مسيحي بوده است. برخي از پژوهشگران معتقدند كه زماني كه مسيحيان اين نماد را گرفتند با قطع دايره بالاي آن بخش زنانه نماد را از بين بردند. هرچند كه در پيشينه صليب نبايد از چليپاي مهر چشم پوشيد كه نوعي صليب كاملا منظم بود. در كنار انخ يك نماد ديگري به نام تيت وجود داشت كه نشانه خون ايزيس و شباهت زيادي به انخ داشت. براساس نظر مصرشناسان تيت نماد قاعدگي ايزيس بود كه براي انگيختن نيروي محافظ اين ربهالنوع بوده است. اين نشانه و انخ تقريبا با فراعنه و همسرانشان دفن ميشدند. گروهي از باستانشناسان مصري معتقدند بخش حلقوي انخ نشانهاي از اين است كه عناصر چهارگانه جهان در اختيار فرد دارنده آن است. دايره بالا نيز نشاني از ابديت و مابقي نماد جهان محدود است. به عقيده برخي ديگر نيز انخ به معناي آن است كه بشر و همه حيوانات از دايره الهي بيرون افتادهاند و در جهاني كه بايد از طريق نر و ماده ادامه يابد هبوط كردهاند.
اين نشانه نماد يگانگي زن و مرد در پيوند ايزيس و اوزيريس كه تعبيري از آسمان و زمين است. نکته مهم در نقش برجستههای مصری این است که کمتر در جایی میبینیم که این نشانه در دست کاهنان بخصوص کاهنان معابد آمون باشد. بیشتر این شی در کنار انون و ایزیس و اوزیریس و البته در دست فرعون دیده شده است.
✨آنخ. کلید زندگی. مصر باستان✨
✝صليب حلقه دار که " آنخ " نام دارد:
در واقع یکی از مهمترین نشانههای تمدن مصر است که در تاریخ به انخ ( در برخی از منابع عنخ) مشهور است. یک صلیب با حلقه بیضی شکل دربالای آن. از آن جا که مصریان مردمان زندگی مادی بودند و برخلاف ایرانیان به اصالت جسم بیشتر اهمیت میدادند همه زندگیشان را تصویری به جای گذاشتند و رجوع به تصاویر به جای مانده از آن دوران گواه خوبی است خاستگاه دقيق اين نشانه مانند خیلی از موضوعات تاریخ مصر باستان مشخص نیست و ریشه در تمدن رمز آلوده حاشیه نیل دارد. چندین نظریه دربارهاش هست. براساس آن چه در منابع تاریخ مصر و البته نظر مصرشناسان انخ ( در برخي منابع عنخ) عنخ يا صليب حلقوي و به هيروگليف كهن مصري به معناي «زندگي». به شكل صليبي كه در بالاي آن حلقهاي وجود دارد. در اصل هيروگليف شبيه رحمي است كه بخش بالاي آن كه حلقوي است نماد باروري تلقي ميشود. اين نماد در بسياري از گور نوشتههاي فراعنه، به ويژه نوشتههاي توت عنخ آمون ديده ميشود. نشانه سه وجهي كه با خداي مصري قديم يعني انون همراه است كه حلقهاي در ميان دستانش قرار دارد و دستانش را روي سينه صليب كرده است. یک نظر دیگر هم از سوی مصرشناسان مطرح شده است که از انخ به عنوان كليد نيل و كليد زندگي يا صليب حلقهدار نام بردند. البته یک نظریه بسیار مشهور هم درباره این نماد وجود دارد که آن را نماد پيوند ميان زنانگي و مردانگي و به عبارت دیگر نشانه اتحاد جنسیتی میدانند که در مرد به صورت سهگانه و در زن به صورت تکی تصوير شده است.
نشانهاي از وحدت ميان مادر خدا يعني ايزيس و اوزیرس است. قسمت پاييني يعني صليب نشانه اوزريس و مردانگي و بخش بالايي و بيضي نمادي از زنانگي و ايزيس است. ايزيس در اساطير مصري يكي از دختران نوت (آسمان) و گپ ( زمين) است كه براساس تقديريش همسر و خواهر اوزيريس و مادر هوروس است. اين خداي بانو مظهر پاكدامني و نجابت است كه به دليل هوش بالايي كه داشته است از قدرت سحر و جادو برخوردار بود. او را الههاي با تاجي از دو شاخ گاو و خورشيد مجسم كردهاند. اين اساطير ميگويند كه در جنگي كه ميان اوزيريس و ست مظهر تيرگي و تباهي فرزند ديگر نوت در ميگيرد اوزيريس كشته ميشود و به دنياي مردگان ميرود. ايزيس براي نجات همسرش به دنياي مردگان ميرود. او از اوزيريس صاحب پسري ميشود كه در آينده جانشين نوت ميشود به نام هوروس كه نشانه خرد است و چشم او كه در نقش برجستهها به شكل شاهيني تجسم شده است نماد آگاهي و دانايي بوده است. اسطوره شناسان ايزيس و اوزيريس را يكي از خدايان شهيد شونده ميدانند كه مظهر مرگ و تولد دوباره زمين هستند. برخي از مصرشناسان معتقدند اوزيريس بستر رود نيل و ايزيس آبي است كه مصر را با خود سيراب ميكند.
مصرشناسان باستان معتقدند كه انخ صورت ابتدايي صليب مسيحي بوده است. برخي از پژوهشگران معتقدند كه زماني كه مسيحيان اين نماد را گرفتند با قطع دايره بالاي آن بخش زنانه نماد را از بين بردند. هرچند كه در پيشينه صليب نبايد از چليپاي مهر چشم پوشيد كه نوعي صليب كاملا منظم بود. در كنار انخ يك نماد ديگري به نام تيت وجود داشت كه نشانه خون ايزيس و شباهت زيادي به انخ داشت. براساس نظر مصرشناسان تيت نماد قاعدگي ايزيس بود كه براي انگيختن نيروي محافظ اين ربهالنوع بوده است. اين نشانه و انخ تقريبا با فراعنه و همسرانشان دفن ميشدند. گروهي از باستانشناسان مصري معتقدند بخش حلقوي انخ نشانهاي از اين است كه عناصر چهارگانه جهان در اختيار فرد دارنده آن است. دايره بالا نيز نشاني از ابديت و مابقي نماد جهان محدود است. به عقيده برخي ديگر نيز انخ به معناي آن است كه بشر و همه حيوانات از دايره الهي بيرون افتادهاند و در جهاني كه بايد از طريق نر و ماده ادامه يابد هبوط كردهاند.
اين نشانه نماد يگانگي زن و مرد در پيوند ايزيس و اوزيريس كه تعبيري از آسمان و زمين است. نکته مهم در نقش برجستههای مصری این است که کمتر در جایی میبینیم که این نشانه در دست کاهنان بخصوص کاهنان معابد آمون باشد. بیشتر این شی در کنار انون و ایزیس و اوزیریس و البته در دست فرعون دیده شده است.
درمیان آثار به دست آمده از تبس پایتخت مصرباستان پیکرک زرینی از آمون به دست آمده که کلاهی بلند بر سر دارد و پوشش تنها پارچهای است که دور کمرش بسته شده است. در یک دست این پیکرک سمسیتار ( نوعی خنجر که تیغه آن به سمت داخل خمیده است و نشانه قدرت بوده است) و انخ در دست دیگرش قرار دارد. البته انخی که در دست آمون است بسیار کوچکش است آن قدر که دور انگشتانش حلقه زده است.. تنها یک نکته که شاید برایتان جالب باشد که بدانید این نشانه در زمان ما به یکی از نمادهای شیطانپرستان تبدیل شده است. هرچند به نظر من در تاریخ باستان بخصوص تاریخ مصر انخ شی مهمی بوده است اما اگر یک جستجویی در اینترنت بکنید میبنید که بسیاری از سایتهای اسلامگرا و برخی از نشریات اصلا با همین نشانه شیطان پرستان را معرفی کردند.
در فرهنگ شيطان پرستي و كافران جديد نشانه مهمي براي نشان دادن عقايدشان است. در واقع آنخ نمادي از شيطان پرستان جديد است كه در اين آيينهاي الحادي معاني گوناگوني از آن استباط شده است كه مهمترين آنها عبارتند از نماد بيمرگي و زندگي جاودانه در فرق مختلف، نيروي خوناشامي است. اين علامت همچنين به صورت علامتي شوم براي ايجاد رعب و هراس در ميان جامعه.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#آنخ #مصر #باستان #صلیب #حلقه دار
@mazeye_malakoot
در فرهنگ شيطان پرستي و كافران جديد نشانه مهمي براي نشان دادن عقايدشان است. در واقع آنخ نمادي از شيطان پرستان جديد است كه در اين آيينهاي الحادي معاني گوناگوني از آن استباط شده است كه مهمترين آنها عبارتند از نماد بيمرگي و زندگي جاودانه در فرق مختلف، نيروي خوناشامي است. اين علامت همچنين به صورت علامتي شوم براي ايجاد رعب و هراس در ميان جامعه.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#آنخ #مصر #باستان #صلیب #حلقه دار
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨تندیس کلئو پاترا. مصر باستان✨
🌞کلئوپاترا،مقتدر ترین ملکه جهان!🌞
304سال قبل از میلاد مسیح یونانیان مصر را گرفتند و عوامل خود را روی کار آوردند که سلسله ی بطالسه (بطلیموسها) نام گرفته شد.
پس از مرگ اسکندر در 304 سال قبل از میلاد مسیح بطلیموس اول ملقب به سوتر (نجات دهنده) به پادشاهی مصر و بطالسه رسید. سوتر از پادشاهان برجسته ی زمان اسکندر بود و پس از مرگ او خود را پادشاه مصر خواند و بعد از به سلطنت رسیدن سوتر خط و زبان یونانی خط و زبان ملی مردم مصر شد. فانوس (فاروس) اسکندریه که یکی از عجایب هفتگانه سابق بود نیز در همین زمان و در اسکندریه بنا شد.
همچنین بزرگترین و کامل ترین کتابخانه جهان و بزرگترین سیرک جهان با قابلیت مسابقه شیر سواری و دو محله تفریح و عیش و نوش از دیگر جاذبه های گردشگری در اسکندریه بود.
سلسله ی بطالسه همه جد اندر جد با هم یک خانواده بودند و در واقع اینان اجداد کلئوپاترای هفتم زیباترین ملکه ی جهان بودند. از زمان بطلیموس اول تا بطلیموس پانزدهم و پایان سلسله ی بطالسه هفت دختر در این سلسله با نام کلئوپاترا نام گرفته شدند که در این میان کلئوپاترای هفتم از همه زیباتر و سیاستمدارتر بود. تفکرو تعقل در زندگی کلئوپاترا انسان را به شک وامیدارد که آیا در طول تاریخ بشریت زنی چنین باهوش و زیبا و متفکر در طول تاریخ بوده؟ پدر کلئوپاترا بطلیموس سیزدهم (معروف به نی زن) نام داشت . این پادشاه علاقه ی وافری به نی زدن داشت و برای همین همه در مصر او را با عنوان نی زن می شناختند. بطلیموس13 صاحب چند فرزند شد که از همه بزرگتر کلئوپاترای 7 بود. این پادشاه با دستهای خود یکی از دخترانش (خواهر کلئوپاترا) موسوم به برنزی را کشت، چون زمانی که اقامت او در روم به طول انجامید برنزی ادعای پادشاهی در مصر کرد.
در کل این پادشاه نسبت به دیگر بطلیموس های مصر به فرزندان خود آزادی بیشتری داده بود و آنها می توانستند هرکاری که می خواهند انجام دهند. بطلیموس13 به حیوانات و مخصوصا پرورش شیر خیلی علاقه داشت و آنقدر شیر داشت که در روز 12 گاو بزرگ را تکه تکه می کردند و به شیرها می دادند و جزای کسی که حتی کمی از غذای شیرها را برای خود بر می داشت مرگ بود و خورده شدن توسط شیرها.
کلئوپاترا با وقار زندگی کرد و با ابهت خودش را کشت. او سرنوشت رومی ها را بارها و بارها تغییر داد ژولیوس سزار و آنتوان دو تن از امپراطوران و سرداران بزرگ رومی را با نگاه نافذ و وجود پرگوهر خویش مجذوب خود نمود.
او در دوران کودکی هم هوش سرشاری داشت و بزرگترین معلمان مصر وقتی به او می خواستند آموزش بدهند مبهوت استعدادش می شدند. تمام مصر به او احترام می گذاشتند (البته در اواخر عمر کلئوپاترا به مردم مصر خیلی ستم کرد و همه از او نفرت یافتند) و در زمان پادشاهی پدرش حرف کلئوپاترا مساوی حرف پدرش بود. پس از فوت پدر (بطلیموس13) برادر کلئوپاترا پادشاه مصر شد و بطلیموس14 نام گرفت. کلئوپاترا به اجبار و فقط بخاطر وصیت پدر (والبته بخاطر مقام خویش) با برادرش که اکنون پادشاه مصر بود ازدواج کرد. (در آن زمان در مصر ازدواج خواهر و برادر-پدر و دختر و مادر با فرزند پسر کاملا رواج داشت و مخصوصا بطالسه اعتقاد داشتند که نباید تخمه ی پادشاهی از درونشان خارج شود و پای خوانواده ی دیگری در این سلسله باز شود.)
کلئوپاترا حاضر به هم خوابی با برادرش نبود و به همین دلیل برادرش (بطلیموس14) از او به شدت خشمگین بود. بعدها کلئوپاترا برای حفظ موقعیت خود مجبور به هم خوابی با برادرش شد و از او فرزندی به وجود آمد که بعدها فهمیدند که این فرزند از پشت بطلیموس 14 نیست و از پشت جوان زیبا یی به نام (کال) است. کال یک فرد کاملا عادی بود ولی بسیار زیبا. (کال ابتدا ارابه ران شیرها در سیرک بزرگ اسکندریه بود. پدرش ایرانی و مادرش اهل سوریه بود) و بطلیموس 14 با اینکه می دانست این فرزند از او نیست ولی به روی خویش نیاورد و فرزند کلئوپاترا و کال را فرزند خود شمارد. کال متوجه به دنیا آمدن فرزند خویش در کاخ سلطنتی می شود و تصمیم گرفت که بچه را بدزدد و خودش او را بزرگ کند. او بچه را دزدید اما هنگام فرار کودک (که زمانی قرار بود پادشاه مصر شود) از آغوش کال افتاد و مرد.
در این دوره روابط کلئوپاترا و بطلیموس14 وخیم می شود و همین زمان هم بود که ژولیوس سزار به مصر واسکندریه (پایتخت مصر) آمد. (در حقیقت سزار پس از جنگ با سردار بزرگ رومی پومپه که می خواست قدرت را از سزار در روم بگیرد او را دنبال کرده بود و به مصر رسیده بود. البته بطلیموس14 با کمال ناجوانمردی پومپه را که به او پناه برده بود می کشد و سرش را به سزار می دهد تا خود را به سزار نزدیک کند.) سزار با دیدن زیباترین ملکه ی جهان مجذوبش شد و مدت اقامتش در مصر طولانی شد.
✨تندیس کلئو پاترا. مصر باستان✨
🌞کلئوپاترا،مقتدر ترین ملکه جهان!🌞
304سال قبل از میلاد مسیح یونانیان مصر را گرفتند و عوامل خود را روی کار آوردند که سلسله ی بطالسه (بطلیموسها) نام گرفته شد.
پس از مرگ اسکندر در 304 سال قبل از میلاد مسیح بطلیموس اول ملقب به سوتر (نجات دهنده) به پادشاهی مصر و بطالسه رسید. سوتر از پادشاهان برجسته ی زمان اسکندر بود و پس از مرگ او خود را پادشاه مصر خواند و بعد از به سلطنت رسیدن سوتر خط و زبان یونانی خط و زبان ملی مردم مصر شد. فانوس (فاروس) اسکندریه که یکی از عجایب هفتگانه سابق بود نیز در همین زمان و در اسکندریه بنا شد.
همچنین بزرگترین و کامل ترین کتابخانه جهان و بزرگترین سیرک جهان با قابلیت مسابقه شیر سواری و دو محله تفریح و عیش و نوش از دیگر جاذبه های گردشگری در اسکندریه بود.
سلسله ی بطالسه همه جد اندر جد با هم یک خانواده بودند و در واقع اینان اجداد کلئوپاترای هفتم زیباترین ملکه ی جهان بودند. از زمان بطلیموس اول تا بطلیموس پانزدهم و پایان سلسله ی بطالسه هفت دختر در این سلسله با نام کلئوپاترا نام گرفته شدند که در این میان کلئوپاترای هفتم از همه زیباتر و سیاستمدارتر بود. تفکرو تعقل در زندگی کلئوپاترا انسان را به شک وامیدارد که آیا در طول تاریخ بشریت زنی چنین باهوش و زیبا و متفکر در طول تاریخ بوده؟ پدر کلئوپاترا بطلیموس سیزدهم (معروف به نی زن) نام داشت . این پادشاه علاقه ی وافری به نی زدن داشت و برای همین همه در مصر او را با عنوان نی زن می شناختند. بطلیموس13 صاحب چند فرزند شد که از همه بزرگتر کلئوپاترای 7 بود. این پادشاه با دستهای خود یکی از دخترانش (خواهر کلئوپاترا) موسوم به برنزی را کشت، چون زمانی که اقامت او در روم به طول انجامید برنزی ادعای پادشاهی در مصر کرد.
در کل این پادشاه نسبت به دیگر بطلیموس های مصر به فرزندان خود آزادی بیشتری داده بود و آنها می توانستند هرکاری که می خواهند انجام دهند. بطلیموس13 به حیوانات و مخصوصا پرورش شیر خیلی علاقه داشت و آنقدر شیر داشت که در روز 12 گاو بزرگ را تکه تکه می کردند و به شیرها می دادند و جزای کسی که حتی کمی از غذای شیرها را برای خود بر می داشت مرگ بود و خورده شدن توسط شیرها.
کلئوپاترا با وقار زندگی کرد و با ابهت خودش را کشت. او سرنوشت رومی ها را بارها و بارها تغییر داد ژولیوس سزار و آنتوان دو تن از امپراطوران و سرداران بزرگ رومی را با نگاه نافذ و وجود پرگوهر خویش مجذوب خود نمود.
او در دوران کودکی هم هوش سرشاری داشت و بزرگترین معلمان مصر وقتی به او می خواستند آموزش بدهند مبهوت استعدادش می شدند. تمام مصر به او احترام می گذاشتند (البته در اواخر عمر کلئوپاترا به مردم مصر خیلی ستم کرد و همه از او نفرت یافتند) و در زمان پادشاهی پدرش حرف کلئوپاترا مساوی حرف پدرش بود. پس از فوت پدر (بطلیموس13) برادر کلئوپاترا پادشاه مصر شد و بطلیموس14 نام گرفت. کلئوپاترا به اجبار و فقط بخاطر وصیت پدر (والبته بخاطر مقام خویش) با برادرش که اکنون پادشاه مصر بود ازدواج کرد. (در آن زمان در مصر ازدواج خواهر و برادر-پدر و دختر و مادر با فرزند پسر کاملا رواج داشت و مخصوصا بطالسه اعتقاد داشتند که نباید تخمه ی پادشاهی از درونشان خارج شود و پای خوانواده ی دیگری در این سلسله باز شود.)
کلئوپاترا حاضر به هم خوابی با برادرش نبود و به همین دلیل برادرش (بطلیموس14) از او به شدت خشمگین بود. بعدها کلئوپاترا برای حفظ موقعیت خود مجبور به هم خوابی با برادرش شد و از او فرزندی به وجود آمد که بعدها فهمیدند که این فرزند از پشت بطلیموس 14 نیست و از پشت جوان زیبا یی به نام (کال) است. کال یک فرد کاملا عادی بود ولی بسیار زیبا. (کال ابتدا ارابه ران شیرها در سیرک بزرگ اسکندریه بود. پدرش ایرانی و مادرش اهل سوریه بود) و بطلیموس 14 با اینکه می دانست این فرزند از او نیست ولی به روی خویش نیاورد و فرزند کلئوپاترا و کال را فرزند خود شمارد. کال متوجه به دنیا آمدن فرزند خویش در کاخ سلطنتی می شود و تصمیم گرفت که بچه را بدزدد و خودش او را بزرگ کند. او بچه را دزدید اما هنگام فرار کودک (که زمانی قرار بود پادشاه مصر شود) از آغوش کال افتاد و مرد.
در این دوره روابط کلئوپاترا و بطلیموس14 وخیم می شود و همین زمان هم بود که ژولیوس سزار به مصر واسکندریه (پایتخت مصر) آمد. (در حقیقت سزار پس از جنگ با سردار بزرگ رومی پومپه که می خواست قدرت را از سزار در روم بگیرد او را دنبال کرده بود و به مصر رسیده بود. البته بطلیموس14 با کمال ناجوانمردی پومپه را که به او پناه برده بود می کشد و سرش را به سزار می دهد تا خود را به سزار نزدیک کند.) سزار با دیدن زیباترین ملکه ی جهان مجذوبش شد و مدت اقامتش در مصر طولانی شد.
این موضوع باعث شد که بطلیموس14 به جنگ با سزار در خود مصر بیاید. ولی سزار در خود مصر در حالی که قشون مصری چند برابر قشون سزار بودند بطلیموس14 را شکست می دهد و او را می کشد.
پس از آن کلئوپاترا با برادر 11 ساله ی خود با کمال میل ازدواج کرد (چون او خیلی بچه بود و کنترل مصر در دست کلئوپاترا بود) روابط سزار و کلئوپاترا ادامه دارد. فرزند دوم به دنیا می آید. همه فکر می کنند که این بچه از پشت بطلیموس 14 (که کشته شد) است. در حالی که سزار پدر بچه بود و برای همین اسم او را گذاشتند (سزاریون). بعد از جریاناتی که نمی توان همه را در اینجا گنجانید ژولیوس سزار در 58 سالگی در سنای روم به دست سناتورها به قتل می رسد و کلئوپاترا موقعیت خود را در خطر می بیند (چون رومی ها به شدت از او بدشان می آمد) و به آنتوان که یکی از کسانی بود که بعد از سزار قدرت را در امپراطوری روم به دست گرفت نزدیک شد. آنتوان سردار بزرگ رومی حتی بیش از سزار مجذوب این ملکه شد. کلئوپاترا از آنتوان دوقلو آورد به نام های اسکندرهلیوس (اسکندر خورشید) و کلئوپاتر سلنه (کلئوپاتر ماه). آنتوان در ایران شکست خورد و به قسمتی از امپراطوری روم که تحت سلطه ی خودش بود آمد. (بعد از مرگ سزار امپراطوری مصر بین آنتوان و اوکتاو و لپید تقسیم شد).
اوکتاو برای قدرت به آنتوان حمله کرد و آنتوان باز هم شکست خورد و به مصر پناه برد. اوکتاو به مصر رفت تا کلئوپاتر و آنتوان را که عشق بازی آنها باعث خشم رومی ها شده بود از بین ببرد. آنتوان در مصر از اوکتاو شکست می خورد و می گریزد و کشته می شود. کلئوپاترا هم که مرگ را بر ننگ ترجیح می داد با نیش مار افعی خودکشی می کند.
مار کبری در مصر باستان نگاهبان شمرده شده و از این رو بر فراز معابد و سر فراعنه نقش میشده است. این مار نگهبان مهمی برای قدرت و قصرها و جان فراعنه بحساب می آمد. در شرق مار نماد قدرت انرژی کندالینی است که منشاء نیروی جنسی و در شکل و قالب معنوی نیروی متعالی و خرد است. با حرکت و صعود کندالینی از چاکرای مولادهارا و سوادهیستانا و صعود در کانال سوشومنا (ستون فقرات) چاکراها فعال و شارژ می شوند و زمینه رسیدن به آگاهی و تعالی الهی را میسر می کنند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مصر #باستان #کلئوپاترا
@mazeye_malakoot
پس از آن کلئوپاترا با برادر 11 ساله ی خود با کمال میل ازدواج کرد (چون او خیلی بچه بود و کنترل مصر در دست کلئوپاترا بود) روابط سزار و کلئوپاترا ادامه دارد. فرزند دوم به دنیا می آید. همه فکر می کنند که این بچه از پشت بطلیموس 14 (که کشته شد) است. در حالی که سزار پدر بچه بود و برای همین اسم او را گذاشتند (سزاریون). بعد از جریاناتی که نمی توان همه را در اینجا گنجانید ژولیوس سزار در 58 سالگی در سنای روم به دست سناتورها به قتل می رسد و کلئوپاترا موقعیت خود را در خطر می بیند (چون رومی ها به شدت از او بدشان می آمد) و به آنتوان که یکی از کسانی بود که بعد از سزار قدرت را در امپراطوری روم به دست گرفت نزدیک شد. آنتوان سردار بزرگ رومی حتی بیش از سزار مجذوب این ملکه شد. کلئوپاترا از آنتوان دوقلو آورد به نام های اسکندرهلیوس (اسکندر خورشید) و کلئوپاتر سلنه (کلئوپاتر ماه). آنتوان در ایران شکست خورد و به قسمتی از امپراطوری روم که تحت سلطه ی خودش بود آمد. (بعد از مرگ سزار امپراطوری مصر بین آنتوان و اوکتاو و لپید تقسیم شد).
اوکتاو برای قدرت به آنتوان حمله کرد و آنتوان باز هم شکست خورد و به مصر پناه برد. اوکتاو به مصر رفت تا کلئوپاتر و آنتوان را که عشق بازی آنها باعث خشم رومی ها شده بود از بین ببرد. آنتوان در مصر از اوکتاو شکست می خورد و می گریزد و کشته می شود. کلئوپاترا هم که مرگ را بر ننگ ترجیح می داد با نیش مار افعی خودکشی می کند.
مار کبری در مصر باستان نگاهبان شمرده شده و از این رو بر فراز معابد و سر فراعنه نقش میشده است. این مار نگهبان مهمی برای قدرت و قصرها و جان فراعنه بحساب می آمد. در شرق مار نماد قدرت انرژی کندالینی است که منشاء نیروی جنسی و در شکل و قالب معنوی نیروی متعالی و خرد است. با حرکت و صعود کندالینی از چاکرای مولادهارا و سوادهیستانا و صعود در کانال سوشومنا (ستون فقرات) چاکراها فعال و شارژ می شوند و زمینه رسیدن به آگاهی و تعالی الهی را میسر می کنند.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#مصر #باستان #کلئوپاترا
@mazeye_malakoot